|
به بهانه برگزاری اردوی جهادی خرمشهر در نوروز 95
قصه اردوهای جهادی
اردلان نجّاح: هرکس باید کشیک نفسش را بکشد که میخواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی میخواهیم احساس بدی را که به ما دست داده، در یک ۱۵ روز جبران کنیم. بویژه هنگامی که تعلقات دنیوی زیاد میشود و میخواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است که در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض» دعا میکند «اللّهمّ انّی أسئلُکَ التّجافی عن دار الغرور» خدایا! کاری کن که حالت تجافی به ما دست بدهد که به محض اینکه به آدم گفتند بلند شو، بلند شود. ارسال به دوستان
شرحی از تجربه انسانساز اردوهای جهادی*
همان جوانان انقلابی 57
بسماللهالرحمنالرحیم اللهم عجل لولیک الفرج، عرض سلام و ادب دارم به محضر رهبر فرزانه انقلاب، سلامی از سرزمینهای دوردست، سلامی به صداقت و سادگی بچههای روستای چاهن زیلایی، از محبت دستان کوچک زینب، دختر بچه خجالتی روستای انارک، سلامی به رنگ رؤیاهای کودکانه خدایار، به صلابت مادر شهیدی که در آن روستای دورافتاده دیارمان در سوگ جوانمردش دست میچرخاند و «رود رود» میکرد، اما عاشقانه انقلاب را دوست داشت. سلامی از مردمان شمال، جنوب، شرق و غرب و هر دیار غریبی که میزبان قصههای آسمانی جهاد است. در ابتدای مطالبم لازم میدانم نکتهای را اشاره کنم و آن اینکه اگر امروز کسی میآید و در اینجا به عنوان نماینده حرکتهای جهادی دانشجویی سراسر کشور صحبت میکند، در واقع یک پیام و یک نشانه است و آن اینکه بعد از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی ایران همچنان کسانی هستند که انقلابی فکر میکنند، انقلابی تصمیم میگیرند و انقلابی عمل میکنند که این خود چیزی نیست جز اثبات پویایی و کارآمدی انقلاب اسلامی که برخاسته از ماهیت حقیقی انسانساز آن است. انقلابی که ما را در صف کسانی قرار میدهد که از ابتدای تاریخ تا ابد در جبهه دفاع از حق و گرفتن حق محرومان هستند. جهادگران گمنامی که بهترینها را در همین خدمت صادقانه دیدهاند و انگار درست همان جوانان انقلابی 57 هستند که به دستور امامشان به دور از هرگونه حب و بغض سیاسی و فقط برای رضای حق دست به جهاد زدهاند. نهتنها جهادسازندگی که توأمان به جهاد فکری و ایدئولوژیک پرداختهاند و چقدر خودنمایی میکند این جمله امام(ره) که «خیلی میل داشتم یکبار به این جهادسازندگی بروم». رهبر عزیز و فرزانه! میدانید که مناطقی وجود دارند که با تمام تلاشهای بیدریغ انقلاب اسلامی هنوز آنگونه که باید به آن فرصت برابر دست نیافتهاند، لذا آنچه در اینجا احساس میکنیم که باید برجسته شود، نه یادآوری وظیفه خودمان در قبال این مناطق که یادآوری همان حقی است که گاهی وقتها در شلوغیهای دنیا فراموشمان میشود. پدر دلسوز جهاد! لازم است به چند محور اساسی این حرکت که در اندیشه فرزندانتان دنبال میشود اشاره کنم: نخست: توزیع عادلانه فرصتها که مبنای آن عدالتخواهی و آرمانگرایی است، یعنی نظام کارآمد جمهوری اسلامی در دهه چهارم که به فرمایش معظمله، دهه پیشرفت و عدالت است، توسعه عدالت را آرمان میداند، دنبال میکند و گسترش آن را حق صاحبان حقیقی انقلاب میداند. دوم: سنگرسازی فرهنگی؛ سنگرسازی فرهنگی به این معنا که ما تعداد زیادی جبهه در معرض خطر داریم که کاملاً مستعد تهاجم فرهنگی و فتح نرم توسط ابزارهای گوناگون دشمنان نظام هستند. خطوط مقدمی که عریان هستند ولی دشمن از آنان غافل نیست که همان محیط مستعد مناطق محروم است. پس یکی از مهمترین اثرات این سفرهای دانشجویی میتواند سنگرسازی باشد و اثرگذارترین سنگر در یک جنگ ایدئولوژیک و اعتقادی، سنگر فرهنگی است. سوم: زبان گویای مردم شدن و مطالبه از مسؤولان؛ مسؤولی که در کالبد جمهوری اسلامی خدمت میکند باید بداند که اگر کوتاهی کند از تیغ منصف اما بُرنده نقد دانشجویی در امان نخواهد بود که اگر شد، همان آفت انقلاب است که این از کوتاهی ما دانشجویان بوده است. رهبر عزیز انقلاب! به نمایندگی از فرزندان شما در 1800 تیم جهادی دانشجویی که خود را فدایی این حرکت میدانند، نه از سر بغض و نه از روی غضب که از سر درد نکاتی چند را در باب اردوهای جهادی، مناطق محروم و موانع موجود ارائه میدهم: آنچه روشن است پتانسیل حرکتهای دانشجویی، جهت عمقبخشی معرفتی و کارآمدسازی نظام، چیزی فراتر از شرایط موجود و حرکتهای فعلی است. نبود زیرساختهای اولیه در مناطق محروم و به تبع آن، برنامهریزی و اولویتبخشی به خدمات عمرانی، وقت و انرژی زیادی از این حرکت را صرف میکند. آیا اگر دولت و مجلس، اهتمام بیشتری جهت رفع حداقلهای مناطق محروم داشته باشند، این انرژی در جای بهتری صرف نمیشود؟ فرصتهای برابر و رفع محرومیت از چهره ملت به معنای ضعیف شدن حرکتهای جهادی نیست، بلکه آنجا نقطه شروع حرکتهای بزرگ آرمانی است. آنجاست که فرصت کافی برای تجهیز خطوط مقدم فرهنگی پنهان و تبیین نیازهای حقیقی انسانی مردم فراهم میشود. بعضاً در این حرکتهای ارزشی سودمند، مردم به عنوان محور اصلی در هیاهوی رسانهای خدمترسانی ما گم میشوند. تأکید جریان دانشجویی بر این است که این اقدامات هر چند که از یک ضمیر روشن و با اهداف بلند برخاسته است ولی حق واقعی مردم به عنوان ولینعمتان انقلاب نبوده و شعاع دایره خدمات نظام به آنان چیزی فراتر از این است. تمرکز بر استفاده از نیروی مردم و ایجاد روحیه تغییر به دست خود مردم در کنار خدمات نظام میتواند به این اثربخشی کمک کند. نیاز به حضور متخصصان و اساتید دانشگاه در قالب بسیج جامعه مهندسی، جامعه پزشکی، متخصصان حوزه علومانسانی و دیگر ردههای تخصصی در کنار دانشجویان جهت توانمندسازی، برنامهریزی و خدمترسانی هدفمند به دور از اتلاف انرژی و هزینه کاملاً احساس میشود. حضرت آقا! در پایان از زبان تمام آنان که عاشقانه و در گمنامی این مسیر را برگزیدهاند و لحظهای از حرکت انقلابی نخواهند ایستاد، اینگونه میخوانم که: حسرت نبرم به خواب آن مرداب/ کآرام درون دشت شب خفته است ارسال به دوستان
جهاد ادامه دارد
حصر خرمشهر میشکند؟!
محمدمهدی نوریه: «ممد نبودی ببینی شهر آزاد شد» نوایی که هر سال 3 خرداد همه جا تکرار میشود. از رادیو و تلویزیون تا آهنگهای پیشواز. همه با هم میخواهند به یاد هم بیاورند که محمد جهانآرا نبود اما خدای محمد جهانآرا بود که یار و یاور یاران جهانآرا شد تا خرمشهر آزاد شود. ریتم و مارش نظامی با صدای پرصلابتی که میگفت «شنوندگان عزیز توجه فرمایید خرمشهر آزاد شد»، هنوز هم احساس شور و شعف ایجاد میکند. شور و شعفی که برای نسل اول و دوم و سوم و چهارم انقلاب پابرجاست اما نوشتن این چند خط ورودیه به یک موضوع مهمتر است. شاید غافلگیر شدید که نزدیک عید و نوروز چرا خرمشهر؟ چرا ممد نبودی؟ همین مشکل این روزهای خیلیهایمان شده است؛ محصور کردن انقلاب اسلامی در تاریخ 22 بهمن، محصور کردن امام روحالله و یادش در 14 و 15 خرداد و حصر خرمشهر در 3 خرداد. زیاد از موضوع اصلی که میخواهم به آن بپردازم فاصله نمیگیرم اما خرمشهر، آبادان، خوزستان، هویزه، دارخویین و سوسنگرد چقدر در فکر مردم ایران هستند؟ راستی اگر این چند سال اخیر ماجرای گرد و خاک و آلودگی هوا نبود، آمار اخباری که از خوزستان در رسانهها منتشر میشد، چقدر بود؟ خوزستانی که اگر سقوط میکرد به قول فیلم هیهات باید امروز مرزهای عراق را تا مرز افغانستان میدیدیم! اینها را گفتم که بگویم حق خوزستان فقط 3 خرداد و سالگرد شهید علمالهدی و شکست حصر آبادان نیست! آی مردم ایران! خرمشهر، آبادان و خوزستان هنوز در حصر است؛ حصر فقر! حصر نبود امکانات! حصر محرومیت! حصر سطح بالای بیکاری و وضعیت وخیم بهداشت. اللهم فک کل اسیر. اسیر محبوب و محرومی به نام خرمشهر که دوای دردش را آقایان مسؤول منطقه آزاد تجاری میدانند. جایی میخواندم که حاج آقای قاسمیان، مسؤول قرارگاه جهادی امام رضا(ع) گفته بود: «ما در مسافرتهای جهادی به روستاهای آبادان میرویم، میبینیم در این روستا بوی گاز آدم را خفه میکند ولی آن روستا گاز ندارد. گاز از آنجا لولهکشی شده و به ما در تهران میرسد ولی آن کسی که در آن مرز، جان و مال و خانه را داده و آواره شده گاز ندارد! اصلاً ما مسلمان هم نباشیم، آیا هیچ وجدان بیداری اینها را قبول میکند؟» حالا بعضیها دنبال آن هستند تئوری نئولیبرالی منطقه آزادی برای خرمشهر بنویسند، تا پورشههای دریچ کیدز آف تهران که قرار است به اسم ساکنان مظلوم خرمشهر به میدان ونک به بالای تهران برسد، شاید سمنی و ثمری هم برای مردم خرمشهر داشته باشد. خرمشهری که عکس معروف «به خرمشهر خوش آمدید»ش با جمعیت 30 میلیون در دهه 60 معروف شد، امروز تنهاست. تنهای تنهای تنها! شهری که آنقدر فراموش شده است که هر روز آمار یتیمانش به خاطر وضعیت خراب بهداشتی بالا میرود و هر نفوذی و غیرنفوذی دوست دارد آنجا علم بردارد از خلق عرب تا فرقههای عمامه انگلیسی! یکی از دوستان تعریف میکرد یک بار پای درد دل مردم خرمشهر نشسته بودیم، ناراضی بودند حتی از اردوهای راهیان نور! میگفتند اینها حتی آب معدنیشان را هم از شهرهایشان میآورند و برای ما جز نوروزی شلوغ، فایدهای ندارند. همه اینها را از خرمشهر نوشتم اما فقط خرمشهر نیست! گیلانغرب و ثلاث باباجانی، مهران، سومار، قصرشیرین و... 8 سال گلولههایی که قرار بود به شهرهای مرکزی ایران برسد، نصیب این شهرها شد و امروز هم بعد از 26 سال آمار بالای بیسوادی و ترک تحصیل تا نداشتن آب شرب معضل مردمان جنگزده کشور شده است. بدون رودربایستی چاره و راهحل این است که جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب باور کنند که خدای جبههها همان خدای دهه 90 و 1404 است. اگر روزی کاوه از مشهد، زینالدین از قم، باکری از ارومیه، همت از اصفهان بلند شدند و در دوران تحریم حتی سیم خاردار به خط زدند، امروز هم باید همان کار تکرار شود. تعارف نیست اگر عکس همت را در گوشیهایمان ذخیره میکنیم ولی همتی برای ادامه راهش نداریم، فردا سر پل صراط به خود همت هم مدیونیم. دشمن فقر و فلاکت و محرومیت الان پشت دروازه خرمشهر نمانده است. خبر 20:30 نشان میداد که به چند کیلومتری تهران رسیده است و حتی جنوب شهر تهران. منتظر مسؤولان بودن فایدهای ندارد، چون کار برای محرومان نه روبان دارد، نه کلنگ. خاک است و سختی و مشقت. 12 سالی هست که دانشجوها برای فقرزدایی دست به جهاد میزنند. هرکسی با هر تخصص و هر رشتهای وارد میدان میشود. از دندانپزشک و متخصص رشتههای پزشکی تا مهندس عمرانها و حتی دانشجویان علوم انسانی. اگر چه حرکتهای جهادی ایرادهای خاص خودش را هم دارد، از جمله نداشتن تمرکز مستمر و دائم بر یک منطقه و سنگاندازی مسؤولان استانی و حتی کشوری! اما برای قشر جوان یک واجب است. حداقل فایده حرکتهای جهادی در نقاط محروم فهم درست از وضعیت معیشتی مردم کشور است. همانطور که برای نجات خرمشهر 30میلیون ایرانی متحد شدند امروز هم باید 80 میلیون ایرانی برای رفع محرومیتش متحد شوند. امسال عید هم دانشجویان راهی شهرهای مختلفی هستند برای جهاد و خدمت، از غرب تا شرق. از خرمشهر تا سیستان. از سیروان تا هویزه. صورت زخمی کودک یتیم خرمشهری که چند سال است مبتلا به سالک شده است، هنوز هم که هنوز است مرهم میخواهد. شاید مرهمش دارو است، شاید دستان گرمی است که بر سرش کشیده شود. دوستان قرارگاه جهادی امام رضا (ع) نوروز 95 به خوزستان محروم و مظلوم میروند، سایت و آدرسشان هم با جستوجوی ساده قابل دسترسی است. به امید آنکه نوروزهای بعدی خرمشهر اسیر از این حصر مظلومیت و محرومیت رها شده باشد. ارسال به دوستان
نتیجه انتخابات تهران در آینه افکار معوج
محمدرضا حبیبی: به موازات فاصله گرفتن از انتخابات مجلسین و فروکش کردن هیجانات ناشی از آن میتوان با دیدی بازتر به نظاره و بررسی ابعاد و نتایج انتخابات مزبور در تهران نشست و آن را در بوته تحلیل و نقد و نظر قرار داد. از فردای مشخص شدن نتیجه انتخابات در تهران تحلیلهای متفاوتی نسبت به «پدیده تهران» در رسانهها منعکس شد که طیف این تحلیلها شامل تحلیلهایی بعضاً متعارض بود. عدهای آن را در بستر مناسبات فرهنگی حاکم بر سبک زندگی و تغییر آن به نفع زندگی غربی تحلیل و جنس این شکست را قبل از اینکه در چارچوب شکستی سیاسی تحلیل کنند آن را از سنخ تحولات فرهنگی قلمداد کردند که به صورت طبیعی، خود را در قالب تصمیمی سیاسی نمودار کرده است. عدهای بدون در نظر گرفتن سابقه و نتیجه انتخابات مجلس در ادوار گذشته، آن را نشانه رویگردانی مردم تهران از اصولگرایان توصیف کردند و برخی نیز آن را به عدم انسجام و همبستگی لیست واحد ائتلاف اصولگرایان مرتبط دانستند. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|