|
امام خمینی (ره) و فساد حکومت پهلوی
پیوند نامیمون فساد فرهنگی، مالی و سیاسی
سیدمرتضی حسینی: انقلاب اسلامی ایران رویدادی بود که بر پایه تخریب نظامی فرسوده، ناکارآمد و ناهمخوان با مولفههای فرهنگی مردم ایران شکل گرفت. این پدیده دورانساز، سپس سامانهای بدیع اما مبتنی بر خواسته اکثریت جامعه انقلابی را بنیان نهاد و جایگزین نظم پیشین کرد؛ سامانهای که ماهیت خود را برافکندن طرحی نو در عرصههای گوناگون زیست ایرانیان قرار داده بود. در این میان جایگاه رهبری امام خمینی به عنوان شخصیتی فرهمند و ضدسازش، آگاه به زمانه و از همه مهمتر مرجع و دینشناسی مسلط، غیرقابل انکار است. پس از اینکه تلاش امام برای هدایت دولت وقت در مسیر عمل به قانون اساسی و حفظ شؤون دینی در سال 1341 و در جریان نامهنگاری با محمدرضا پهلوی و اسدالله علم با بیاعتنایی حکومت روبهرو شد، ایشان به گونهای همزمان، رویه اعتراض به وضع نامطلوب موجود و ترسیم وضع مطلوب را در دستور کار خویش قرار دادند. این فرآیند با تبعید ایشان به ترکیه و سپس عراق و آغاز جدی نهضت اسلامی از اواخر دهه 1340 قوت بیشتری گرفت. در این میان، تبیین فساد، ناکارآمدی و وابستگی رژیم پهلوی و آگاهیبخشی به تودههای مردم و نخبگان جایگاه ویژهای داشت. همین جرقههای روشنگر درباره عمق و گستره فساد پهلوی بود که توانست آتش انقلاب را شعلهور کند و حتی پس از کامیابی در زمستان 1357 نیز گرمای آن را حفظ کند. گفتارهای رهبر کبیر انقلاب درباره فساد عملکرد نظام پهلوی و تلاش سیاستگذاران آن رژیم برای تحمیل آموزههای غیردینی به جامعه ایران که مبتنی بر دیدگاه منتقدانه ایشان بود، قابل تأمل است. در ادامه برشی از این دیدگاهها و گفتارها را بررسی خواهیم کرد. ارسال به دوستان
داستان آشنای «آتنه»!
سیدمرتضی صادقی: سریال تلویزیونی امسال شبهای رمضان شبکه یک سیما، داستان زنی است که 20 سال پیش بهرغم مخالفت شوهر، پدر، مادر و برادرهایش، شوهر و بچه 2 ماههاش را رها کرده و پی خوشگذرانی و زندگی راحت رفته است. فارغ از شخصیتهای جانبی داستان و ارتباط آنها با شخصیت این زن که «آتنه» نام دارد، با پیش رفتن داستان بهصورت شبانه شاهد آشکار شدن زوایای پنهان زندگی 20 سال گذشته آتنه هستیم. زندگی گذشته او، به قول خودش مانند سیم بکسل به او چسبیده و او را میکشد و زندگی حالش را تحت تاثیر قرار داده است. هر روز یک موضوع جدید عیان میشود، یک روز پدر غصهدار میشود، یک روز رگ غیرت برادر میجنبد. خلاصه! کوهی از معضلات از بیآبرویی در گذشته تا بدهی سنگین فعلی، همه و همه اطرافیانش را درگیر کرده است. ارسال به دوستان
تحریف «آتش به اختیار»
امیرحسین حسینی: بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی دانشجویان و استفاده از واژه «آتش به اختیار» عدهای از «لیبرالهای وطنی» و «وادادگان سیاسی»، واژه «آتش به اختیار»، را به انحای مختلف و غرضورزانه تفسیر و تحلیل کردند و برای تخطئه این فرمان، در فضای مجازی و رسانههای زنجیرهای خود، اقدام کردند. اما سخن رهبر انقلاب چه بود و چرا تحلیلها به سمت تحریف رفت؟ رهبر فرزانه انقلاب در دیدار برخی دانشجویان فرمودند: وظایف تشکلهای دانشجویی، تلاش همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه است. نگویید دیگر نمیشود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی میشود کار کرد. همه هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید. گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند؛ اینکه در وضعیتی که ما این همه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مساله اصلی، نامهنگاری میکنند؛ این پیداست این دستگاه اختلال پیدا کرده؛ مساله اصلی را از فرعی تشخیص نمیدهند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید. رهبر انقلاب فرمان «آتش به اختیار» را در صورتی که دستگاه مرکزی از انجام وظایف خود «ناتوان» و در تشخیص اولویت دچار «مشکل» و دستگاههای فرهنگی و سیاسی دچار «اختلال» شدند صادرکردند. ایشان با گفتن اینکه «قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید»، عملا راه را بر تحریفکنندگان و کینهتوزانی که مترصد فرصتی هستند تا بیانات ایشان را تحریف کنند و آتش به اختیار بودن را بیقانونی و هرج و مرجطلبی معنا دهند، بستند اما با این حال برخی بر تحریف سخنان رهبر انقلاب همانند تحریف امام و بیاناتشان اصرار کردند و گویا تحریفی که امام بزرگوار را هدف قرار داده بودند این بار به امام حاضر (رهبر انقلاب) رسیده است و جریانی در داخل کشور برای پیشبرد منافع شخصی، بیانات ایشان را به روشهای مختلف تحریف میکند و این تحریف تا جایی پیش میرود که رهبر انقلاب خود شخصا وارد میشوند و بر عدم تحریف و تعبیرهای ناروا از بیاناتشان تاکید میکنند. بر کمتر کسی پوشیده است که تعبیر «آتش به اختیار» رهبر انقلاب در قبال دستگاههایی که دچار اختلال در عملکرد و کجفهمی در اولویتها شدهاند یک امر کاملا عادی و منطقی است، چرا که جامعه مسلمان انقلابی نمیتواند در برابر «عمکرد ناصحیح و ناصواب» دستگاههای کشور دست روی دست بگذارد و به بهانه اینکه وظایف قانونی فلان دستگاه یا نهاد به ما مرتبط نیست، با سستی و سادگی از کنارش بگذرد. اما سوالی که مطرح میشود این است: چرا و چگونه از بیانات رهبر انقلاب به هرج و مرج و بیقانونی تعبیر و تحلیل کردند؟ مگر این جماعت درک و فهم جملاتی که کاملا شفاف و بیّن بیان شده است را ندارند؟ از کجای بیانات رهبر انقلاب میتوان چنین برداشت غلط و چنان تحلیل و تفسیر غلطتری ارائه کرد؟ آن هم بیانات رهبر جمهوری اسلامی که فصاحت در کلام و بلاغت در بیانش زبانزد خاص و عام است. نباید فراموش کرد «تحلیلکنندگانی که در قامت اپوزیسیون در داخل نظام جمهوری اسلامی»، سخنان رهبری را تفسیر و تحلیل کردند یا بهتر بگویم تحریفکنندگانی که بیمزد و مواجب در داخل کشور «زرادخانهای» برای دشمن درست کردهاند بیشتر از دوستداران انقلاب و امام و رهبری، قانونمداری و فصلالخطاب بودن قانون در منظومه فکری و عملی رهبر انقلاب را در تمام اتفاقات داخلی درک کرده و میکنند. بطور مثال آنجایی که عدهای بر ابطال انتخابات در سال 88 اصرار میکردند و با بیقانونی و راه انداختن کارناوالهای خیابانی کشور را به لبه پرتگاه بردند، رهبر انقلاب بر فصلالخطاب بودن قانون تاکید داشتند. یا وقتی رهبر انقلاب به نیروهای انقلابی و آحاد مردم در وقایع مختلف از جمله در حمله به سفارت انگلیس و عربستان و تجمعات مردمی در زمان تصویب برجام، بر تکیه بر قانون و قانونمداری تاکید میکنند چگونه میتوان آتش به اختیار بودن را هرج و مرج و خودسری تعبیر کرد؟ اما جماعتی در کشور بنابه دلایلی، از تحریفات خود دست برنمیدارند و بر مشی انحرافی خود پای میفشارند، حال این تحریف امام خمینی را هدف گرفته باشد یا امام خامنهای را. اینبار رهبر انقلاب با اشاره به شرایط فرهنگی کشور بر اقدامات خودجوش و نه خودسرانه دانشجویان و جریان انقلابی تاکید کردند و با بیان «آتش به اختیار بودن افسران جنگ نرم» در قبال مسائل فرهنگی که با ولنگاری روبهرو است، به نیروهای خودجوش انقلابی و دوستداران اسلام و انقلاب ضمن اعلام ادامه حرکتهای خودجوش مردمی برای اصلاح فرهنگ، نشان دادند فرهنگ بهعنوان یکی از مسائل اصلی و زیربنایی کشور است؛ فرهنگ یک جامعه همانند هوای تنفسی آن جامعه است و تا فرهنگ اصلاح نشود و مراکز فرهنگی و مدیران فرهنگی به اولویتهای این عرصه توجه نکنند فضای فرهنگی کشور با ولنگاری بیشتری پیش خواهد رفت و با آوردن مثالی از کارزار جنگ نظامی نشان دادند «کارزار عرصه فرهنگ از کارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نیست»؛ پس باید نیروهای مومن به انقلاب و اسلام در برابر «ولنگاریها و تشخیصهای غلط و اختلال در عملکرد» دستگاههای کشور «آتش به اختیار» باشند. رهبر حکیم انقلاب در شرایطی که دستگاههای عریض و طویل فرهنگی کشور از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که اولویت اصلیاش را به «ربنای شجریان» اختصاص میدهد تا شورایعالی انقلاب فرهنگی که در برابر «سند ننگین و فاجعهآمیز ۲۰۳۰» چنان منفعلانه عمل میکند که رهبر انقلاب در جلسه عمومی به این اتفاق، اعتراض و گلایه میکنند، بر آتش به اختیار بودن جریان انقلاب تاکید میکنند. دقیقا در چنین شرایط و موقعیتی است که نیروی انقلابی و مومن به انقلاب اسلامی همه توان و نیرویش را برای حل مشکلات کشور در دست گرفته و بسیاری از جوانان انقلابی بهصورت خودجوش و مردمی در سراسر کشور جانانه برای اعتلای فرهنگ کشور تلاش میکنند، «آتش به اختیار» بودن در عرصه فرهنگ یک «تصمیم عقلانی» و کاملا منطقی و «امری پسندیده» و مقبول است، چرا که فرهنگ مثل هواست که انسان وقتى این هوا را استنشاق کرد، با هوایى که استنشاق کرده و با آن جانى که گرفته، مى تواند 2 قدم بردارد و جلو برود؛ بقیه کارها همه برخاسته از آن چیزى که استنشاق کرده است. چنانچه یک جایى، هواى مسمومى تزریق بشود، نتیجهاى که در اندامها دیده خواهد شد تابع آن مسمومیتى است که در این هواست. اگر فضا را با دود یا مخدرى تخدیر کنند، وقتى انسان آن را استنشاق میکند، رفتارش متناسب با آن چیزى که استنشاق کرده میشود؛ فرهنگ یک چنین حالتى دارد پس در عرصه فرهنگ باید آتش به اختیار بود و آتش به اختیاری یک مسؤولیت است. ارسال به دوستان
خاطرات جبهه 16
کارت شناسایی ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|