همینکه وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی(!) در مراسم آغاز به کار شورای شهر مشهد(!!) گفت(!!!) بعد از خدا، روحانی حامی شماست(!!!!)، برخی ضمن شادی و پایکوبی و برخی دیگر ضمن نشان دادن شاخ، چیزهایی گفتند از قبیل:
منصوریان: بعد از استقلال، روحانی سرور شماست.
فروشنده لوازم‏خانگی: بعد از ما، روحانی ضمانت خرید شماست.
موسسه استاندارد: بعد از علامت استاندارد ایران، روحانی نشانه مرغوبیت کالاست.
مجمع اصلاح‏طلبان: بعد از عارف، روحانی ژن خوب شماست.
شرکت واحد: بعد از ارائه بلیت، روحانی نشانه شخصیت شماست.
روانشناس بالینی: بعد از حفظ خونسردی، روحانی باعث آرامش شماست.
آژانس سر کوچه: بعد از هدف ما، روحانی جلب رضایت شماست.
خاله خان باجی‏های فامیل: بعد از دعوا، روحانی نمک زندگی شماست.

امیر حسن محمدپور

ناصر جوادی:در جلسه رأی اعتماد، رئیس دولت، دلیل انتخاب مجدد وزیر نفت را «برند» بودن وی اعلام کرد و گفت که برخی از وزرای او در دنیا برند هستند! بلافاصله مؤسسه بین‏المللی «اینتر برند» اعلام کرد: با وجود اینکه لفظ برند معمولا برای کالاست و درباره انسان... حالا که این همه راه اومدین یه کاریش می‌کنیم. سپس این موارد را اعلام کرد:

- بیژن نامدار زنگنه، با برند«Hidden‌»
وی در زمینه مخفی‏سازی قراردادها بعد از بانک مرکزی سوییس، در رتبه دوم قرار دارد که با توجه به تمدید ۴ ساله دوره وزارتش، ضمن ثبت یکی، دو قرارداد محرمانه دیگر می‏تواند به صدر جدول صعود کند!
- محمد جواد ظریف با برند«labkhand malih»
با دیپلماسی لبخند و با اختلاف فاحش نسبت به «zhekond labkhand» و «nish baz»  در رتبه اول قرار دارد و اگر از میزان اخم در برخورد با منتقدان داخلی بکاهد و به آنها هم به چشم خارجی بنگرد برای سالیان طولانی در رتبه اول خواهد ماند!

- عباس آخوندی با برند «Launcher»
آخوندی در سطح جهانی چندان شناخته شده نبود و جایی در رده‏بندی برندهای برتر نداشت اما پس از پرتاب میکروفن با عبور از رکورد احسان حدادی به جمع10نفر برتر رسید. وی در حال حاضر پس از فضاپیمای «بایکونور» قزاقستان و «یورگن شولت» آلمانی، در جایگاه سوم قرار دارد.

- حسن قاضی زاده هاشمی با برند« mashin baz»
وی به دلیل استفاده همزمان از پرادو و پورشه بعد از «حسن البلکیا» سلطان برونئی در رتبه دوم سیاستمداران ماشین‏باز قرار دارد و یکی از برندهای مطرح در این عرصه است. از سخنان اوست:«ما به جاده می‌رویم و بالاخره باید ماشین امن باشد. من که پول دارم، دلم هم که می‌خواهد. وقتی نخرم یعنی نفاق دارم». صاحب‏نظران معتقدند اگر او پورشه سوار نمی‌شد به یکی از برندهای نفاق تبدیل می‏شدکه الحمدلله... و این احتمال از بیخ باطل شد!

ترکان: عقب مانده‌ترین سیستم بانکی دنیا را داریم
- وی افزود: حرف مرد یکیه، فقط تو آبگوشت اولیم


رئیس اتاق بازرگانی: قدرت خرید مردم از 10 سال پیش هم کمتر شده است
- ما به عقب برنمی‌گردیم، بلکه عقب داره به ما برمی‌گرده!
 

روحانی: برخی وزرای من در دنیا برند هستند
تولیدکنندگان چینی: بازار نداره اگرنه کپی‌شونو می‌زدیم

ابتکار: صدای همه‌ طیف‌ها را می‌شنوم
- {ریز میخندد}

ظریف: ابزارهای قدرت دیگری در اختیار داریم
- عباس اون خودکارتو نشون عموها بده

رئیس دولت: مردم چک سفید به ما نداده‌اند
- بندگان خدا تعرفه نداشتن رأی بِدن، چه برسه به چک!

اول شهریور:
پدر عروس پرسید: آقا داماد چیکاره‌اند؟ مادرم گفت: مهندسی خونده اما بیکاره! ولی خیلی جربزه داره. پدر عروس گفت: مشخصات‌تون رو روی کاغذ بنویسید، تماس می‌گیریم!

دوم شهریور:
 خانواده‌ عروس، با بیکاری من مشکلی نداشتند. مادر عروس پرسید: آقا داماد منزلشون کجاست؟ پدرم گفت: ان‏شاءالله یه خونه‌ نقلی براشون اجاره می‌کنم. مادر عروس گفت: دوست ندارم دخترم مثل من بدبخت بشه. پدر عروس گفت: کسی مجبورت نکرده بدبختی بکشی!
مادرم دستان مادر عروس را گرفته بود تا قندان را در حلق شوهرش فرو نکند. من و پدرم نیز جلوی دهان پدر عروس را گرفته بودیم تا ... شنیده نشود.

سوم شهریور:
خانواده‌ عروس با بیکاری و خانه‌ اجاره‌ای کنار آمدند. مادر عروس پرسید: برای عروسی چه تالاری رو مدنظر دارید؟ پدرم گفت: یه مهمونی ساده می‌گیریم دوتا جوون برن سر خونه زندگی‌شون. مادر عروس با عصبانیت گفت: چشم‏انداز بلندمدت زندگی من از روز ازل این بوده که دخترم رو توی لباس عروسی ببینم. من گفتم: با فوتوشاپ عکس دخترتون رو درست می‌کنم که شما هم به آرزوت برسی!
فکر کنم از فوتوشاپ خاطره‌ بدی در ذهن‌شان بود اگرنه اون برخورد خشن چه ضرورتی داشت؟!

چهارم و پنجم شهریور:
هزینه‌ گل و شیرینی خیلی به پدرم فشار آورده بود. تنفس اعلام کردیم.

ششم شهریور:
خانواده‌ عروس با بیکاری و خانه‌ اجاره‌ای و نگرفتن تالار کنار آمدند. با عروس به اتاق رفتیم تا سنگ‏های‌مان را وا بکنیم. عروس گفت: به جای بچه، توله سگ نگه داریم بهتره! من گفتم: خوب بود پدر و مادرت به جای تو، توله سگ می‌آوردند؟!
خیلی زودرنج بود. با اون جیغ بنفشش!

هفتم شهریور:
عروس با بچه مشکلی نداشت ولی گفت: به نظر من زن و مرد با هم برادرن! چه معنی داره من روسری سر کنم اما تو نه؟! اصلا چرا باید خرج خونه رو شما عوضیا مدیریت کنید؟!
سپس آستین‌هایش را بالا زد و عکس یک اژدها را نشان داد و گفت: من عضو شاخه‌ دراگون فمینیست‏های مقیم مرکزم. تو هم عضو میشی؟ گفتم: داداش! من می‌رم یه دور بزنم، برمی‌گردم!

واقعا اگر هفته‌ ازدواج آسان این‌جوری بود، هفته‌ ازدواج سخت و گولاخ چجوریه؟!
 

روز پزشک رو به همه خطاهای پزشکی... ببخشید، روز خطاها رو به پزشکی... ای‏بابا! پزشک رو به هر روزی که خطای... اصلاً به من چه!

بهزاد توفیق‏فر
 

•   امروز با بابا به مترو رفتیم.
مترو شلوغ بود.
بابا صندلی‏اش را به یک پیرمرد داد.
مردم هم خودشان! جایشان را به شورای شهر دادند.
ما نتیجه می‏گیریم اگر لِه هم بشویم نباید به جایگاه مسؤولان برویم.

ابراهیم کاظمی مقدم


•  شاید در نگاه اول این تصور را ایجاد کند که اعضای شورای شهر تهران به دلیل نگاه از بالا به مردم است که نشسته‌اند و مردم ایستاده‌اند ولی حقیقت این است که آنها سطح ارتفاع بدن خود را پایین آورده‏اند و نشسته‏اند روی صندلی تا از بالا به مردم نگاه نکنند!

احسان ملایی

در بین سران غرب ما چون بادیم
مشروطه و چاه نفتمان را دادیم
با همت کودتا و روشنفکران
از چاله به چاه دیگری افتادیم

افشار جابری
 

کردیم مذاکرات با دولت‏ها
تا اینکه مناسب بشود قیمت‏ها
کمتر شده  قدرت خرید، اما خُب
شادیم ز شادی ابر قدرت‏ها!

محمد حسین مهدویان

بیکارم و چک نیست که تسلیم کنم
صفر است حساب! با که تقسیم کنم؟
یک برگه رأی سهمم از دولت بود
آن هم نرسید، تا که تقدیم کنم!!

امین شفیعی

از وضع لب و لوچه‏ آویزانت
پیداست دگر به سر شده دورانت
چیزی درِ گوش ترکیه گفتیم و...
از هیبت ما، خیس شده تنبانت!!

فهیمه انوری

در دولتِ ما عمل به وعده جیز است
دلسوخته‏ام اگر زبانم تیز است
آوار شدند وعده‏ها روی سرم
آوار پلاسکو پیش‌شان ناچیز است

مینا گودرزی