گروه سیاسی: پس از ماه‌ها کش‌وقوس و در میان تاییدها و تکذیب‌ها درباره سرنوشت تلگرام، دیروز حسن روحانی تصمیم کشور برای مواجهه با این شبکه پیام‌رسان خارجی را اعلام کرد. او دستور داد شبکه پیام‌رسان در ایران از انحصار تلگرام خارج شود. روحانی داشتن شبکه پیام‌رسان ایرانی، امن و ارزان را باعث افتخار همگان دانست اما این را نیز گفت که این کار با تولید محتوای خوب، جذاب و مفید تامین خواهد شد. روحانی حتی از موافقت خود با فیلتر تلگرام به دلیل تهدیدات امنیتی و اقتصادی گفته است. به گزارش «وطن‌امروز»، این دستور حسن روحانی بخشی از تصمیمی است که شورای‌عالی فضای مجازی به ریاست رئیس‌جمهور اتخاذ کرده است و به نظر می‌رسد گام‌های دیگری برای محدود کردن فعالیت این شبکه پیام‌رسان در ایران در دستور کار است؛ گام‌هایی که شورای‌عالی فضای مجازی اعلام آن را به زمان مناسب موکول کرده است. براساس این گزارش، حجت‌الاسلام حسن روحانی، رئیس‌جمهور دیروز (سه‌شنبه) در دیدار نوروزی جمعی از وزرا، استانداران و مدیران دستگاه‌‌های اجرایی با بیان اینکه خواست مردم از دولتی که به آن رای داده‌‌‌‌اند، تلاش بیشتر برای تقویت رفاه و امنیت است، گام برداشتن در مسیر گسترش بیشتر دسترسی به فضای ارتباطی، اطلاعات و قدرت انتخاب مردم را ضروری خواند و تاکید کرد: داشتن پیام‌رسان‌‌های ایرانی توانمند، امن و ارزان که بتوانند مشکل و نیازهای مردم را حل کنند، بی‌تردید باعث افتخار همگان خواهد بود و هدف از ایجاد و تقویت نرم‌افزارها و پیام‌رسان‌‌های داخلی فیلتر یا مسدود کردن دسترسی‌ها نباید باشد، بلکه باید با هدف رفع انحصار در پیام‌رسان‌ها انجام شود. روحانی آموزش استفاده بهینه از فضای مجازی و تدوین محتوای مناسب و خوب برای انتشار در این فضا را نیز ضروری خواند و گفت: فضای مجازی خوب با تولید محتوای خوب، جذاب و مفید و نه صرفا با انحصار و محدود کردن آن، تامین خواهد شد. اظهارات حسن روحانی و دستور وی برای خروج از انحصار تلگرام به عنوان یک شبکه پیام‌رسان خارجی در کشور، نشان‌دهنده تصمیم دولت در نحوه مواجهه با شبکه پیام‌رسان تلگرام به عنوان یکی از مسائل اصلی در حوزه ارتباطات است. به‌رغم تاکید چندباره مقامات ایرانی بر انتقال سرورهای تلگرام به ایران- با توجه به کاربران میلیونی ایرانی این شبکه پیام‌رسان- تلگرام با این درخواست مخالفت کرد. در حوادث دی‌ماه نیز این شبکه رسما به بستر آموزش اقدامات تروریستی تبدیل شد و درخواست‌ها برای فیلتر این کانال‌ها با مخالفت تلگرام مواجه شد. همین موضوع نیز باعث فیلتر چندهفته‌ای تلگرام در ایران شد. اما موضوع ورود این شبکه پیام‌رسان به فعالیت‌‌های اقتصادی و ارز دیجیتال، باعث شد تا نهادهای امنیتی و اقتصادی نسبت به تبعات این اقدام و هموار شدن مسیر خروج ارز از کشور هشدار دهند. آنگونه که رسانه‌‌های غربی می‌گویند تلگرام طی 2 ماه گذشته با انجام 2 پیش‌فروش خصوصی، 7/1 میلیارد دلار سرمایه برای راه‌اندازی پول مجازی خود جمع‌آوری کرده است. آنگونه که پیش‌بینی می‌شود با فروش ارز دیجیتال، حدود 50 میلیارد دلار ارز از کشور خارج خواهد شد. علاوه بر این، با استفاده از این ارز دیجیتال امکان پولشویی نیز در کشور فراهم می‌شود.
احتمال فیلترینگ تلگرام در روسیه
با ورود شبکه پیام‌رسان تلگرام به حوزه اقتصاد و تبعاتی که ارز دیجیتال «گرام» می‌تواند بر اقتصاد کشور تحمیل کند، مساله فیلتر تلگرام به صورت جدی در دستور کار مقامات کشور قرار گرفت. بر همین اساس نیز روز گذشته حسن روحانی از لزوم خروج از انحصار این شبکه پیام‌رسان سخن گفت. اما علاوه بر ایران، تلگرام در برخی دیگر از کشورها نیز وضعیتی مشابه دارد و احتمال اعمال محدودیت‌‌‌هایی برای این شبکه پیام‌رسان در آمریکا، انگلیس و روسیه وجود دارد. دادگاه عالی روسیه بتازگی برای دومین بار در یک ‌سال گذشته رای به همکاری تلگرام با نهادهای امنیتی این کشور در راستای مقابله با تروریسم داد اما شرکت پیام‌رسان تلگرام برای دومین بار از رای دادگاه عالی روسیه برای همکاری با نهادهای امنیتی این کشور در راستای مقابله با تروریسم سرپیچی کرد. طبق گزارش رسانه‌های روسی، در صورت شکایت سازمان تنظیم مقررات رادیویی روسیه به دادگاه، احتمال فیلترینگ تلگرام طی ماه‌های آینده وجود دارد. تلگرام سال گذشته نیز از سوی دادگاه موظف به همکاری با نهادهای امنیتی روسیه شد اما از انجام آن امتناع کرد. سرویس امنیت فدرال روسیه می‌گوید اعضای گروه‌های تروریستی مانند داعش از نرم‌افزار تلگرام برای ارتباط با یکدیگر و برنامه‌ریزی عملیات‌ها استفاده می‌کنند. نهادهای امنیتی آمریکا، انگلیس و چند کشور اروپایی دیگر نیز درخواست‌های مشابهی را از نرم‌افزارهای پیام‌رسان از جمله تلگرام مطرح کرده‌اند.

عضو فراکسیون امید: روحانی موافق فیلترینگ تلگرام است
عضو فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی می‌گوید حسن روحانی با توجه به تهدیدات امنیتی و اقتصادی تلگرام، موافق فیلترینگ این شبکه پیام‌رسان است. داوود محمدی در گفت‌وگو با فارس، در تشریح دیدار نوروزی جمعی از نمایندگان مجلس که با حسن روحانی رئیس‌جمهور انجام شد، اظهار داشت: در این نشست درباره موضوع فیلترینگ تلگرام هم مباحثی مطرح شد و موضوعات جدی از سوی رئیس‌جمهور مطرح شد.  نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: رئیس‌جمهور تأکید کرد ما باید متکی به خود باشیم و حرکت‌های لازم را در بخش فضای مجازی، خودمان انجام دهیم و در عین حال باید از مضرات تلگرام جلوگیری کرد. وی با بیان اینکه مباحث کلی درباره فیلترینگ تلگرام از سوی رئیس‌جمهور مطرح شد، گفت: البته نمایندگان درباره فیلترینگ تلگرام نظرات مختلفی دارند اما آنچه در فضای مجازی ایجاد شده حامل یک سری نگرانی‌های جدی در حوزه‌های امنیتی و حتی اقتصادی جدی است و این امری است که همه صاحب‌نظران روی آن اتفاق‌نظر دارند. وی در ادامه در پاسخ به این سوال که در مجموع رئیس‌جمهور موافق فیلترینگ تلگرام است؟ خاطرنشان کرد: بله! البته در این جلسه عنوان شد همه مزایا و مضرات این پیام‌رسان باید در کنار هم دیده و در عین حال باید همه مسائل در نظر گرفته شود، هیچ شکی در این نیست که این فضا عمدتاً در اختیار غربی‌هاست و استفاده مناسب را برای خود می‌برند و فضای اقتصادی که در آنجا تقسیم شده در حقیقت به نفع آنها و به ضرر کشورهایی نظیر ایران است و لذا مشکلاتی را برای ما ایجاد می‌کند. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی همچنین عنوان کرد: رئیس‌جمهور در ادامه توضیحات خود تصریح کرد، در حوزه امنیتی تلگرام دارای اشکالاتی برای کشور ما است که طبیعتا ما برای تداوم امنیت در کشورمان و همچنین تداوم حرکت‌های اقتصادی باید راهکارهای مناسب هم داشته باشیم،‌ لذا مساله فیلترینگ تلگرام باید به صورت همه‌ جانبه بررسی شود.

آ‌یت‌الله العظمی نوری‌همدانی جنایـات اخیــر رژیــم صهیونیستی در کشتـار فلسطینیان و سکوت مجامع بین‌المللی را محکوم و تأکید کرد سازمان ملل به یک سازمان بی‌خاصیت تبدیل شده است. به گزارش رسا، آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در ابتدای نخستین درس خارج خود در سال جدید که در مسجد اعظم قم برگزار شد، جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در کشتار فلسطینیان و سکوت مجامع بین‌المللی را محکوم کرد. وی مبارزه با استکبار و رژیم جعلی صهیونیستی را از اصول انقلاب اسلامی و نهضت امام راحل دانست و افزود: حضرت امام در مبارزه با این رژیم غاصب بسیار جدی بودند و عقیده داشتند این غده سرطانی باید محو شود. استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم با بیان اینکه قدس قبله اول مسلمانان است و یک رژیم نامشروع و غاصب آن را غصب کرده است، اظهار داشت: مسلمانان و ملت‌‌های آزادیخواه باید با وحدت و همبستگی به مردم فلسطین کمک کنند و تا نابودی این رژیم نامشروع حرکت خود را ادامه دهند. وی با انتقاد از سکوت سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی مدعی حقوق‌بشر ادامه داد: البته ما از سازمان ملل متحد توقعی نداریم چون با پول میلیارد دلاری عربستان و استکبار اداره می‌شود و عملاً به‌ یک سازمان بی‌خاصیت تبدیل شده است.
 

گروه اجتماعی: روز گذشته جلسه هم‌اندیشی اعضای شورای شهر و شهردار تهران برای بررسی استعفای شهردار برگزار شد که نجفی بار دیگر در این جلسه بر کناره‌گیری تأکید کرد.
محمدعلی نجفی، شهردار تهران روز 23 اسفندماه استعفای خود را به شورای شهر پنجم تهران اعلام و دلیل آن را نیز بیماری معرفی کرد. حال پس از 21 روز از آن زمان  اعضای شورای شهر و شهردار مستعفی گرد هم آمدند تا در یک جلسه غیررسمی به بررسی این استعفا بپردازند. به گزارش فارس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌،  محمدعلی نجفی با وجود اصرار اعضای شورای شهر برای ادامه کار در این جلسه نامه دوم استعفای خود را نیز به شورا ارائه کرد و بار دیگر در این نامه تأکید کرده که دلیل اصلی کناره‌گیری، بیماری است.
ترک جلسه هم‌اندیشی
حدود یک ساعت از جلسه هم‌اندیشی اعضای شورا و نجفی نگذشته بود که در خروج باز و شهردار تهران از آن خارج شد. وی پس از خروج از این جلسه به دیدوبازدید با مدیران شهرداری در سالن ایران‌زمین شهرداری تهران پرداخت و به نظر می‌رسد اصرار شورای شهر برای ادامه کار نجفی با نامه دوم وی برای استعفا بی‌حاصل بوده است. محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر نیز در این زمینه گفت: «آقای نجفی دلایل استعفای خود را با تأکید بر بیماری در جلسه مطرح و ساعت 10 جلسه را ترک کردند. با این‌حال اعضای شورا در حال بحث پیرامون پذیرش یا عدم پذیرش استعفا هستند. در جلسه روز یکشنبه آینده موضوع استعفا را دوباره مورد بررسی قرار می‌دهیم». به گفته علیخانی برخی از اعضای شورا با استعفا موافق و برخی مخالف هستند.
بیماری دلیل استعفا
در همین زمینه مرتضی الویری، یکی دیگر از اعضای شورای پنجم در حاشیه جلسه هم‌اندیشی شورای شهر در اظهاراتی برخلاف علیخانی از یکپارچگی اعضای شورا برای ماندن نجفی گفت: «تمام اعضای شورای شهر تهران به این مورد تأکید دارند که نجفی باید در سمت خود بماند. بیماری‌ای که درباره نجفی نیز مطرح‌شده است، یک نوع بیماری عادی است و خیلی‌ها این بیماری را دارند». وی همچنین با بیان اینکه تاکنون درباره انتخاب سرپرست تصمیمی گرفته نشده، اعلام کرد که نه خود و نه محسن هاشمی گزینه‌های شهرداری تهران نیستند. حسن خلیل‌آبادی، دیگر عضو شورای شهر درباره انتخاب سرپرست در این جلسه  برای شهرداری گفت: «‌بحث سرپرست در این جلسه مطرح نشده است».
 

ولیعهد سعودی در پایان تور بلندمدت آمریکایی- انگلیسی خود که با تحقیر او توسط ترامپ همراه بود، سرانجام راز مگویی را که البته همه از آن خبر داشتند به زبان آورد. محمد بن‌سلمان به عنوان نخستین مقام بلندپایه یک شیخ‌نشین عربی، حق حاکمیت رژیم صهیونیستی بر فلسطین را به رسمیت شناخت. او در مصاحبه با نشریه «آتلانتیک» ضمن انکار حمایت عربستان از تبلیغات ضد یهود، بر حق زندگی صلح‌آمیز مردم اسرائیل در کنار مردم فلسطین تاکید کرد. این سخنان دیکتاتور خام و بی‌تجربه سعودی موسوم به صدامک پس از سلسله‌تحولات 3 سال اخیر صورت می‌گیرد که شامل اعترافات تاریخی نخست‌وزیر، وزرا و مقامات نظامی اسرائیل به ارتباط داشتن با ریاض، دعوت ولیعهد سعودی به تل‌آویو، افشای دست‌کم 2 سفر محرمانه او به سرزمین‌های اشغالی و مذاکره‌اش با مقامات صهیونیست، استفاده رژیم ریاض از خدمات و جنگ‌افزارهای نظامی ارتش عبری و سرانجام گشوده شدن حریم هوایی عربستان به روی برخی پروازها به مقصد اسرائیل بوده است. بن سلمان در این مصاحبه که پیش از سفر طول و درازش به ینگه دنیا در اتاق نشیمن خالد، برادر کوچک‌ترش در ریاض انجام شده و بخش‌هایی از آن پیش‌تر منتشر شده بود در پاسخ به سوال «جفری گلدبرگ»، خبرنگار یهودی آتلانتیک درباره به رسمیت شناختن حق یهودیان برای زندگی در آنچه «سرزمین اجدادی» آنها می‌خواند، گفت: «من معتقدم هر انسانی در هر کجا که باشد حق دارد در صلح زندگی کند و باور دارم فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها حق زندگی در سرزمین‌های خود را دارند اما ما باید برای رسیدن به ثبات برای همه و داشتن رابطه‌ای طبیعی به یک توافق صلح دست‌ یابیم». پس از این مقدمه‌چینی برای صلح با اسرائیل در نهایت او با اعتراف به منافع مشترک رژیم سعودی با رژیم صهیونیستی مشخصا از آرزوی خود برای دستیابی به صلح با اشغالگران قبله نخست مسلمانان صحبت کرد. او مدعی شد اشتراکات و تمایل بسیاری میان کشورهای «شورای همکاری خلیج» مانند مصر و اردن با اسرائیل وجود دارد. در حالی که رژیم اشغالگر کعبه تا کنون هیچگاه به صورت رسمی رژیم اشغالگر قدس را به طور رسمی در مجامع بین‌المللی به عنوان یک دولت یا کشور به رسمیت نشناخته، اظهارات محمد بن‌سلمان در مصاحبه اخیرش با نشریه آمریکایی به عنوان یک اقدام رسمی در این جهت محسوب می‌شود. با این حال به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط یک چهره منفور که عامل جنایات مستقیم یا غیرمستقیم (تروریستی) زیادی در سوریه، عراق، یمن، مصر، ترکیه، آمریکا و کشورهای اروپایی شناخته می‌شود و دیکتاتوری سرکوبگرانه و گروگانگیری‌هایش همانند فساد او بر سر زبان‌ها افتاده نمی‌تواند برای تل‌آویو یک امتیاز نزد افکارعمومی جهان محسوب شود.
انکار احمقانه وجود وهابیت
صدامک در حالی در گفت‌وگوی خود با آتلانتیک، ایران، اخوان‌المسلمین و داعش را مثلث شرارت در منطقه خواند که اخیرا سفر برنامه‌ریزی شده‌اش به بغداد برای ملاقات با نخست‌وزیر عراق به‌خاطر تظاهرات گسترده عراقی‌ها در اعتراض به ورود حامی داعش و تروریسم تکفیری به کشورشان لغو شده است. او سپس در حالی این به اصطلاح مثلث شرارت را عامل تحریک مسلمانان به ایجاد امپراتوری اسلامی معرفی کرد که رژیم ریاض تحت فرمان او و پدرش در این 3 سال مذبوحانه تلاش کرده است قبیله سعودی را رهبر و محور یک خلافت یا امپراتوری عربی-اسلامی در آسیا و آفریقا جا بزند و حتی در این راستا نمایش مضحکه‌آمیز سال گذشته را در ریاض با برپایی همایش امنیتی با حضور ترامپ و رهبران و نمایندگان 50 کشور مسلمان به راه انداخت.  تحلیلگران بین‌المللی و رسانه‌های مخالف دولت ترامپ از جمله دموکرات‌ها به این نکته اشاره کرده‌اند که او عینا از ادبیات منسوخ شده «دیوید فرام» نویسنده سخنرانی‌های جرج بوش پسر درباره ایران استفاده کرده است. صدامک مدعی «گسترش عقاید افراطی شیعه» توسط ایران بعد از انقلاب 1357 شد و گفت:‌ «آنها بر این باورند که امام غایب بازمی‌گردد و حتی دامنه اسلام را به آمریکا نیز گسترش می‌دهد». یکی دیگر از دروغ‌های شاخدار پسر همه‌کاره شاه سعودی در این گفت‌وگو، انکار وجود وهابیت به عنوان عقبه فکری حامی داعش و تروریسم تکفیری در عربستان بود آن هم در حالی که بزرگ‌ترین نشریات آمریکایی و اروپایی طی 2 سال اخیر بارها در گزارش‌هایی پرمخاطب، رژیم سعودی را مهد داعش سفید به عنوان هسته مولد داعش سیاه خوانده‌اند.
تروریسم سعودی تقصیر آمریکا بود
ولیعهد خام سعودی زمانی که دید حریف ارجاعات تاریخی خبرنگار آمریکایی، جفری گلدبرگ در حمایت رژیم سعودی از وهابیت و تروریسم تکفیری نمی‌شود، محمد عبدالوهاب از بنیانگذاران خاندان سعودی در جزیره العرب را تنها یکی از رهبران قبایل عربستان خواند و سپس یکی از احمقانه‌ترین جملات دوران زمامداری‌اش را بر زبان آورد و گفت: «هیچ‌کس نمی‌تواند وهابیت را تعریف کند! وهابیگری وجود ندارد و ما در عربستان سنی و شیعه داریم و نه وهابی!» او در نهایت برای خلاص شدن از زیر بار اتهامات حمایت رژیم سعودی از تروریسم و بنیادگرایی اسلامی با اعترافی کودکانه توپ را به زمین آمریکایی‌ها انداخت و گفت: «حمایت مالی عربستان از اخوان‌المسلمین و دیگر گروه‌های بنیادگرای اسلامی، به دوران جنگ سرد و گسترش کمونیسم باز می‌گردد که به دلیل گرایش دولت مصر آن زمان به ایده کمونیسم، هم عربستان و هم ایالات متحده به اخوان‌المسلمین کمک مالی کردند». او سپس مطرح‌کنندگان موضوع حمایت سعودی از تروریسم تکفیری را اینگونه به چالش کشید: «اگر مدرکی درباره حمایت مالی دولت عربستان از این گروه‌ها دارند، آن را ارائه کنند!»

گفت‌وگوی ترامپ و سلمان درباره ایران
رئیس‌جمهور آمریکا و پادشاه سعودی در یک گفت‌وگوی تلفنی درباره مسائل مختلف منطقه خاورمیانه گفت‌وگو کردند. به گزارش شبکه سعودی العربیه، دونالد ترامپ و سلمان بن‌عبدالعزیز در این گفت‌وگوی تلفنی ایران را به تلاش برای بر هم زدن ثبات منطقه متهم و بر ضرورت مقابله با آن تهدید کرده‌اند. سلمان همچنین از مواضع محکم واشنگتن برابر تحرکات حوثی‌ها (انصارالله یمن) تقدیر کرده است. ترامپ نیز سفر اخیر ولیعهد سعودی به  ایالات متحده را نشان‌دهنده روابط متمایز میان واشنگتن و ریاض دانست. این در حالی است که پیش‌تر رسانه‌های آمریکایی گزارش داده بودند بن‌سلمان در آن سفر از رفتارهای ترامپ احساس تحقیر کرده است. رسانه‌ها مدعی شده‌اند ملک سلمان در این گفت‌وگو بر حق مردم فلسطین برای تشکیل یک دولت مستقل به پایتختی بیت‌المقدس تأکید کرده است.

سفر مقامات اروپایی به ایران اگرچه با سروصدای فراوان همراه است اما گویا در عمل، توفیق چندانی برای طرفین نداشته است.
به گزارش «وطن‌امروز»، در روزهای پایانی سال 96
ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه به تهران آمد و با مقامات ارشد کشور دیدار کرد. در جریان این سفر گفته شد وزیر خارجه فرانسه به دنبال متقاعد کردن ایران برای مذاکره بر سر برنامه موشکی و همین‌طور تغییر سیاست‌‌های خاورمیانه‌ای تهران بوده است با این حال اما سفر لودریان بدون آنکه نتیجه‌ای خاص از آن اعلام شود به پایان رسید.
لودریان در حالی تهران را با دست‌‌های خالی ترک کرد که همکار انگلیسی او نیز که اواخر سال گذشته سفر پرحاشیه‌ای به تهران داشت، گویا نتوانسته است در جریان این سفر به برخی اهداف مهم و مطلوب خود دست پیدا کند. در همین راستا گفته شده است قول وزیر خارجه انگلیس برای آزاد کردن یک مجرم امنیتی از زندان ایران برآورده نشده است. «نازنین زاغری» فعال ضدانقلاب 2 سال پیش در فرودگاه و هنگام تلاش برای خروج از کشور دستگیر شد. حالا با گذشت 2 سال از دستگیری این مجرم امنیتی که اطلاعات بسیار مهمی از تلاش‌‌های او در ایجاد و پرورش فعالیت‌‌های اجتماعی علیه جمهوری اسلامی منتشر شده است، «ریچارد راتکلیف» همسر نازنین زاغری، شهروند ایرانی- بریتانیایی که دقیقا 2 سال پیش در ایران بازداشت شد، می‌گوید او از عملی شدن وعده بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا برای آزادی همسرش ناامید شده است. راتکلیف گفته است تلاش‌ها برای آزادی همسرش از زندان در ایران از سوی وزیر خارجه بریتانیا ناکام مانده است. همسر راتکلیف 2 سال قبل توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر شد. ماموران حفاظت سپاه فرودگاه، زاغری را هنگام تلاش برای خروج از ایران شناسایی و دستگیر کردند. یکی از اتهامات نازنین زاغری جاسوسی است. ریچارد راتکلیف با اشاره به قول‌هایی که دولت انگلیس داده است، اظهار داشت: انتظار نداشتم در دومین سالگرد بازداشت، همسرم هنوز در زندان باشد. او از قول همسرش گفت اگر آزادی او در کریسمس گذشته میسر نشد، حداقل باید در نوروز انجام می‌شد. بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا اواخر پاییز سال گذشته در تهران با مقام‌های ایرانی دیدار کرده بود. او در جریان سفر به تهران، دیدارش با «محمدجواد ظریف» همتای ایرانی‌اش را «سازنده» خواند و از «گفت‌وگوی صریح» درباره نازنین زاغری خبر داد. سفر 2 روزه او به ایران بدون دست یافتن به توافق مشخصی درباره سرنوشت نازنین زاغری پایان یافت. برخی رسانه‌های بریتانیا آزادی زاغری را با بازپرداخت پولی ربط داده‌اند که ایران پیش از انقلاب برای خرید تانک چیفتن به بریتانیا پرداخته اما به دلیل انقلاب تانک‌ها را تحویل نگرفت و اکنون بریتانیا باید به حکم دادگاه آن را بپردازد. جانسون 2 روز پس از ترک تهران در اظهارنظری قابل تامل مدعی شد با محمدجواد ظریف درباره آزادی زاغری گفت‌وگو کرده و این گفت‌وگو سازنده بوده است. جانسون درباره سفرش به ایران به پارلمان کشورش توضیحاتی ارائه داد. وی گفت در دیدار با مقام‌های ایرانی بر خواست خود مبنی بر آزادی زندانیان بریتانیایی در ایران پافشاری کرده است. جانسون اظهار داشت: من در ایران با استناد به دلایل بشردوستانه خواستار آزادی زندانیان بریتانیایی بازداشت شده شدم. این موضوع پیچیده‌ای است و افراد و نهادهای متفاوت جداگانه‌ای در ایران دخیل هستند. من نمی‌خواهم در این باره امید کاذب ایجاد کنم.
حالا با گذشت 4 ماه از سفر بوریس جانسون به تهران، مشخص شده است وزیر خارجه بریتانیا نتوانسته به قول خود درباره یک متهم امنیتی دوتابعیتی در ایران عمل کند.

 آلودگی هوای نوروزی تهران در ۱۰ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. وحید حسینی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران در این باره گفت: طی دهه گذشته اندازه‌گیری آلاینده‌های جوی به صورت جدی با استناد به معیارهای متداول جهانی در تهران انجام شده و برآیند شاخص‌های کیفیت این دهه نشان می‌دهد نوروز ۹۷ آلوده‌ترین بوده است. به گفته حسینی، در شرایطی که هوای نوروز هر سال شامل باکیفیت‌ترین روزهای سال بود و بیشترین روزهای پاک سال را در خود جای می‌داد، امسال هوا روی بد خود را به پایتخت‌نشینان نشان داد و تا ۱۱ فروردین، هوا ۵ روز ناسالم برای گروه‌های حساس بود که رکوردی منفی طی ۱۰ سال گذشته به حساب می‌آید.
 

تغییرات عمده در ترکیب استقلال مقابل الریان باعث شد شاگردان شفر بتوانند راحت‌تر از آن چیزی که تصور می‌شد از سد الریان بگذرند. دهم مهر پارسال بود که اعلام شد وینفرد شفر هدایت استقلال را برعهده گرفته است. آبی‌های پایتخت در قعر جدول بودند و کسی به آینده این تیم امیدی نداشت. شروع کار شفر با استقلال هم امیدوار‌کننده نبود. او با فولاد بدون گل مساوی کرد و استقلال هیچ فرصت گلزنی‌ای در آن بازی نداشت. بعد از آن هم در داربی باخت تا پازل ناکامی استقلال تکمیل شود.
با این‌حال سرمربی استقلال در نهایت توانست تیمش را به روزهای خوب بازگرداند و آنها نه‌تنها از گروه مرگ رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا صعود کرده‌اند بلکه فینالیست جام حذفی هستند و شانس بالایی هم برای کسب رتبه دوم لیگ برتر دارند.
استقلال دوشنبه‌شب گذشته مقابل الریان قرار گرفت و مامه تیام، مجید حسینی و فرشید باقری را هم در اختیار نداشت. عملکرد ضعیف علی قربانی و جابر انصاری باعث ناامیدی هواداران استقلال شده بود و هواداران استقلال چندان به بازی با الریان خوش‌بین نبودند. با این‌حال تغییرات جالب توجه شفر در استقلال نه‌تنها هواداران این تیم بلکه الریان و لادروپ را هم غافلگیر کرد.
استقلال در دفاع برخلاف انتظارها از زوج سهرابیان و منتظری استفاده کرد. پیش‌تر انتظار می‌رفت چشمی در دفاع کنار منتظری قرار بگیرد ولی این اتفاق رخ نداد و چشمی به میانه میدان رفت. در سمت راست استقلال هم خسرو حیدری و وریا غفوری برای نخستین‌بار از زمان حضور شفر، زوج سمت راست بودند. در میانه میدان در حالی که انتظار می‌رفت نورافکن و امید ابراهیمی قرار بگیرند، این اتفاق رخ نداد و نورافکن در دفاع چپ بازی کرد و چشمی در کنار ابراهیمی قرار گرفت.
اما مهم‌ترین کار شفر در خط حمله بود. او فرشید اسماعیلی و جپاروف را به عنوان مهاجم وارد زمین کرد و این مساله باعث سردرگمی الریان شد. تا جایی که لادروپ در نشست خبری گفت که انتظار نداشته استقلال بدون مهاجم بازی کند و سردرگمی مدافعان تیمش در اوایل بازی به همین دلیل بوده است.
استقلال از گروه مرگ صعود کرد و شفر نشان داد فوتبال یک علم است. هر چقدر در این زمینه هزینه شود، نتایج بهتری با خود به همراه دارد. مدیران استقلال هم بخوبی این مساله را درک کرده‌اند و به همین دلیل به دنبال تمدید قرارداد با مربی آلمانی هستند. تلاشی که باید دید در نهایت نتیجه‌بخش خواهد بود یا نه.
موفقیت تاکتیک
استقلال در گروه مرگ صعود خود را تثبیت کرد تا نشان دهد بی‌دلیل یکی از پرافتخارترین
تیم‌های تاریخ باشگاه های آسیا نیست. استقلال در دیدار مقابل الریان با انتخاب تاکتیکی کاملا پرواکتیو از همان ابتدا جریان بازی را در اختیار گرفت. در سیستم شماره 9کاذب دیگر خبری از تک‌مهاجم ثابت نبود و فرشید اسماعیلی در نقش تک‌مهاجم وظیفه داشت با حرکت به مرکز یا کناره‌ها نظم خط دفاعی الریان را برهم بزند.
در چنین تاکتیکی با حرکات اسماعیلی دیگر بازیکنان استقلال مانند جپاروف، شجاعیان و وریا غفوری وظیفه داشتند جایگزین اسماعیلی به عنوان تک‌مهاجم شوند. گل اول استقلال دقیقا از همین روش به دست آمد. حرکت اسماعیلی به سمت راست و جا‌گیری خوب جپاروف به عنوان تک مهاجم گل اول استقلال را رقم زد. شفر بخوبی می‌دانست در این دیدار چگونه باید با حفظ توپ و استفاده از پاس‌های کوتاه به دروازه الریان نزدیک شود. در این تاکتیک حضور پرتعداد بازیکنان در اطراف بازیکن صاحب توپ بسیار حیاتی است، به همین دلیل روزبه چشمی در خط هافبک قرار گرفت تا به همراه امید ابراهیمی استقلال همواره با 6 بازیکن در حمله حضور موثرتری داشته باشد.
شفر صرف‌نظر از اینکه بخوبی از توانایی بازیکنانش در تاکتیک مورد نظرش استفاده می‌کند بلکه تنوع تاکتیکی مناسبی هم در استقلال ایجاد کرده که مطمئنا یکی از دلایل اصلی موفقیت استقلال در این هفته‌ها است.
شفر توانست بدن بازیکنان را در بازی‌های فشرده مدیریت کند
عضو کمیته فنی آبی‌پوشان گفت: عیار شفر زمانی مشخص شد که تیم وارد هفته‌های حساس لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا شد و این بازی‌های فشرده را با موفقیت سپری کرد. محمد نوری  با اشاره به پیروزی آبی‌پوشان مقابل الریان اظهار داشت: بازی خیلی خوبی را از استقلال شاهد بودیم و این بازی نشان داد تیم به اوج بلوغ خود در این فصل رسیده است. وقتی در لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا تیمی جلودار استقلال نیست و حتی در هفته‌هایی که بازی‌ها فشرده است و هر سه- چهار روز یکبار بازی برگزار می‌شود باز هم این تیم تا این اندازه خوب عمل می‌کند، مشخص است که در اوج دوران آمادگی قرار دارد. وی افزود: بعد از پیروزی بر نفت تهران در فاصله زمانی بسیار کمی به مصاف الریان رفتیم و با توجه به اینکه ۶ بازیکن ما در اختیار تیم‌ملی بودند و تعداد مصدومان هم کم نبود، شفر بخوبی توان بدنی بازیکنان را مدیریت کرد تا در این بازی حساس بازیکنان از نظر بدنی دچار کمبود نشوند و مقابل الریان کمبود قوای بدنی احساس نشود. عضو کمیته فنی آبی‌پوشان بیان داشت: درست است که صعود ما قطعی شده اما تیم نباید فقط به صعود راضی شود. ما باید به دنبال این باشیم که به عنوان سرگروه راهی مرحله بعدی مسابقات شویم. صعود به عنوان سرگروه هم می‌تواند بر اعتبار آسیایی استقلال بیفزاید و هم می‌تواند مسیر صعود به مراحل بعدی را هموارتر کند. نوری درباره احتمال حضور این تیم در فینال لیگ قهرمانان آسیا بیان داشت: باید پله پله بالا رفت و مرحله به مرحله فکر کرد. فعلا در آسیا مشکل ما رسیدن به فینال نیست. الان باید به الهلال فکر کنیم و اینکه بتوانیم بعد از آن بازی هم صدرنشینی در گروه را حفظ کنیم.  باید به عنوان سرگروه از این مرحله راهی مرحله بعدی شویم. پیشکسوت آبی‌پوشان درباره دیدارهای باقیمانده این تیم در لیگ برتر اظهار داشت: اگرچه ما فینال جام حذفی را هم پیش رو داریم و این شانس را داریم که یک جام را بزودی تصاحب کنیم اما نباید انگیزه بازیکنان ما در لیگ هم کم شود. این روحیه جنگندگی که در تیم ایجاد شده باید حفظ شود و بازیکنان ما باید به هر بازی به چشم یک فینال نگاه کنند. درست است که دیگر نمی‌توانیم قهرمان شویم اما باید تا آخرین روز برای نایب‌قهرمانی بجنگیم و تلاش کنیم. ضمن اینکه در بالای جدول فشردگی امتیازات زیاد است و ممکن است با یک غفلت کوچک
چند رده سقوط کنیم.
 

امیدرامز: نامگذاری‌های اقتصادی در سال‌های اخیر از سال 88 تا سال 96 توسط مقام معظم رهبری، نشان می‌دهد مهم‌ترین دغدغه ایشان در حوزه مسائل کلان کشور و البته پاشنه آشیل کشور در سال‌های مذکور، مسأله اقتصاد بوده است و جالب اینجاست که ذیل مسائل اقتصادی نیز اهمیت حمایت از کالای ایرانی به ‌قدری زیاد است که با وجود اینکه شعار سال 91 «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» بوده است، ایشان سال 97 نیز بر این مورد تاکید ورزیده‌اند.
به عنوان مقدمه بد نیست نگاهی به دوره‌‌های تاریخ اقتصادی جهان طی 4 قرن گذشته بیندازیم تا ببینیم اقتصادهای توسعه‌یافته چه دوره‌‌‌هایی را سپری کرده‌‌اند تا به وضعیت فعلی نائل آمده‌اند. جهان در 4 قرن گذشته، 4 دوره با رویکردهای اقتصادی متفاوت را سپری کرده‌ است. تا قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم اقتصادهای پیشرو از حمایت کامل دولت برخوردار بوده‌اند. دولت‌ها برای کمک به اقتصاد ملی خود از هیچ تلاشی اعم از کاهش مالیات‌ها، افزایش یارانه‌های بخش تولید، ایجاد موانع برای واردات کالا، تشویق و حتی اجبار مردم به استفاده از کالاهای داخلی و هدایت سرمایه‌‌های ملی به بخش تولید، فروگذار نکردند. این دوره، به دوره «مرکانتیلیسم» یا سوداگری معروف است. الگوی اقتصادی بسیاری از کشورهای قدرتمند از جمله انگلیس و حتی آلمان و فرانسه و ژاپن مبتنی بر همین مدل بود. نیمه دوم قرن نوزدهم دوران بهره‌برداری از نظریات «آدام اسمیت» و تخصصی شدن مشاغل است که منجر به عصر طلایی انقلاب صنعتی می‌شود‌. کشورهای پیشرو برای تولید انبوه کالا که قاعدتا فراتر از نیاز کشورهای خود بود، نیاز به بازارهای مصرف داشتند تا مازاد کالاهای تولیدی خود را به آن کشورها صادر کنند. این دوره عصر جهانی‌سازی، مزیت رقابتی و بازار آزاد است. کشورها باید مرزهای اقتصاد خود را باز گذارند تا این دست نامرئی بازار، بر اساس کیفیت نهایی محصول و قدرت رقابت‌پذیری، عرضه و تقاضا را تنظیم و کنترل کند. طبیعی است در این بازار جهانی کدام کشورها بیش از سایرین سود خواهند برد. کشورهایی که پیشرو بودند با استفاده از علم بی‌طرف(!) به پیشروی خود ادامه دادند. این دوره به دوره اقتصاد لیبرال یا کلاسیک معروف است که تا جنگ اول جهانی ادامه داشت. با گذشت چند دهه، کشورهای ضعیف‌تر که نتوانسته بودند بهره‌لازم را ببرند و در قیاس با انگلیس پیشتاز، قدرت رقابت کافی نداشتند، مجددا به حمایت‌گری اقتصادی رو آوردند. برخی حتی مهم‌ترین دلیل وقوع جنگ اول جهانی را همین رقابت‌های اقتصادی می‌دانند، یعنی رویکرد حمایت‌گرایی از اقتصاد ملی در کشورهایی نظیر آلمان و ایتالیا و عثمانی و بستن درهای کشورشان به روی کالاهای سایر کشورها و در عوض رویکرد اقتصاد بازار در کشورهایی نظیر انگلستان. پس از جنگ جهانی، هم به‌دلیل بحران اقتصادی دهه 30 و هم به‌دلیل بازسازی دوران پس از جنگ، نوع نوینی از مرکانتیلیسم یعنی رویکرد دولتی و حمایت‌گرایی اقتصادی مبتنی بر نظریات اقتصاددانانی نظیر «جان مینارد کینز» ادامه داشت و تا دهه 80 میلادی که دوره آغاز نئولیبرالیسم است، ادامه یافت.
توجه به دوره‌‌های مذکور در تاریخ اقتصاد جهان از این بابت مهم است که توجه کنیم اولا همه کشورهای توسعه‌یافته، پیش از ورود به بازار جهانی ابتدا به تقویت بنیان‌های اقتصادی خود و افزایش رقابت‌پذیری کالاهای داخلی‌شان پرداخته‌اند و ثانیا برخلاف ادعای ساینتیست‌ها مبنی بر بی‌طرفی علم، در دوره‌های مختلف بویژه 3 قرن گذشته، بارها و بارها حوزه‌های مختلف علم در خدمت سیاست بوده است.
  چه کنیم؟
برای اینکه شعار «حمایت از کالای ایرانی» فقط در حد یک شعار باقی نماند، 3 گروه اساسی ذی‌ربط لازم است مسؤولیت‌های خود را دانسته و ایفای نقش کنند:
1- دولت و همه نهادهای سیاست‌گذار زیرمجموعه دولت 2- تولیدکنندگان3- مردم.
1- دولت: ابتدا دولت باید رویکرد و خط‌مشی خود را مشخص کند؛ اینکه اصلا می‌خواهد در جهت حمایت از کالای داخلی گام بردارد یا خیر؟ اگر آری؛ با چه مدلی؟ باید مشخص کنیم اقتصاد نئولیبرال به عنوان مدل پیشنهادی مشاوران و تیم اقتصادی دولت و سیاست «درهای باز اقتصادی» با الگوبرداری از تایلند، چین و... می‌تواند از کالای ایرانی حمایت کند؟ پاسخ تاریخ به این سوال منفی است. بر مبنای تجربه تاریخی، هیچ کشور عاقلی قبل از رسیدن به حد رقابت، اقتصاد داخلی نونهال خود را برای مبارزه با رقیب بزرگسال قدرتمند خارجی، وارد رینگ مبارزه و رقابت نمی‌کند! اقتصاد بازار قویا داروینیست است؛ ضعیف باید از بین برود تا قوی بماند. با همین سیاست ده‌ها کارخانه تولیدی قدیمی، به بهانه نبود قابلیت رقابت، به جای تقویت شدن، از رده خارج شد. گام بعدی برای حمایت از کالای داخلی، هدایت نقدینگی موجود در بانک‌ها به سمت تولید است. رقم نقدینگی در انتهای سال 96 به حدود 1500 هزار میلیارد تومان رسید و پیش‌بینی می‌شود در انتهای سال 97 با رشد 20 درصدی، به رقم 1800 هزار میلیارد تومان برسد. برای هدایت نقدینگی به بخش تولید 2 گام اساسی لازم است؛ اولا با توجه به آشفته‌بازار دلار، انجام اقداماتی درباره کنترل تقاضای غیرضروری دلار، حیاتی است. در این‌باره راهکارهای آقای سیدیاسر جبرائیلی در سرمقاله روزنامه «وطن‌امروز» مورخ 29 بهمن 96، بسیار راهگشاست. گام دوم هدایت نقدینگی به سمت تولید از طریق بازار سرمایه است. الزامات قانونی برای شفافیت مالی شرکت‌ها، ارائه بدون تاخیر اطلاعات شرکت‌ها در سامانه کدال و قابلیت دسترسی همزمان همه افراد حقیقی و حقوقی به اطلاعات مالی شرکت‌ها، ممنوعیت معاملات اشخاص حقوقی و اعضای خانواده آنها و همچنین کنترل و شفافیت جلسات کمیسیون‌های مجلس بویژه کمیسیون اقتصادی و حتی میهمانان حاضر در آنها، جهت جلوگیری از لابی اطلاعات در خرید و فروش سهام، از جمله اقدامات اعتمادساز برای جذب سرمایه عمومی به بازار سهام و هدایت آن به بخش تولید است. مورد دیگر این است که با افزایش نرخ دلار علاوه بر اینکه بهای تمام‌شده کالاهای وارداتی افزایش خواهد یافت، به دلیل افزایش هزینه گمرکی، احتمال قاچاق کالا نیز افزایش خواهد یافت، لذا در این‌باره اصلی‌ترین اقدام پیشنهادی، ممنوعیت واردات کالاهای مشابه کالاهای تولید داخل تا «مدتی معین» است. با این روش تمییز کالاهای قاچاق و ممنوعیت فروش و استفاده از آنها کار ساده‌ای خواهد بود. نکته بعد دادن سقف زمانی و اولتیماتوم به شرکت‌های داخلی است تا همانند برخی خودروسازان از فرصت فراهم شده سوءاستفاده نکنند، البته یک اقدام سهل‌گیرانه‌تر، افزایش تعرفه واردات است که ایراد این روش همانطور که گفته شد، احتمال افزایش قاچاق کالاست ولی به هر حال از درهای باز توجیه‌پذیرتر است. این در حالی است که پیش از این به طور مثال، امضای توافقنامه با ترکیه با تعرفه ترجیحی، کمر بخش نساجی و پوشاک را شکست و تولیدکنندگان این بخش یکی پس از دیگری در حال ورشکستگی هستند. ضمن اینکه نباید فراموش کنیم بخشی از کالاهای وارداتی، نتیجه جذب فاینانس یا تهاتر نفت در برابر کالا (به دلیل محدودیت دسترسی به ارز حاصل از فروش فرآورده‌‌های نفتی) است. لذا برنامه‌ریزی مناسب درباره حذف فاینانس و کنترل فروش نفت خام نیز در این‌باره راهگشا خواهد بود.
نکته دیگر پرهزینه، پرریسک و کم‌سود بودن فعالیت‌های بخش تولید نسبت به فعالیت‌های سفته‌بازی است. نرخ تسهیلات بالا، بیمه، مالیات و افزایش نرخ ارز عمده‌ترین عوامل افزایش بهای تمام‌شده کالاهای تولیدی نسبت به کالاهای وارداتی و کم‌بازده شدن بخش تولید نسبت به سفته‌بازی است. حدود 85 درصد کالاهای وارداتی کشور در سال‌های گذشته مربوط به کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای بوده است که بخش تولید بشدت به آنها وابسته است و افزایش بهای دلار سبب افزایش نرخ آنها خواهد شد که متعاقبا در بهای تمام‌شده کالای تولید داخلی تاثیر خواهد گذاشت. از طرف دیگر دولت عزم خود را جزم کرده کسری درآمدهای خود از محل فروش نفت را از محل مالیات بر درآمد جبران کند. این امر سبب رشد 3 تا 8 برابری مالیات واحدهای تولیدی در سال‌های گذشته شده است، این در حالی است که درآمد بسیاری از بخش‌های تولید به این اندازه رشد نداشته، لذا فشار مازادی را بر تولید‌کننده وارد کرده است. کاهش نرخ سود تسهیلات برای بخش تولید و همچنین اخذ سایر انواع مالیات‌ همچون مالیات بر دارایی، مالیات بر مصرف، مالیات بر واردات، مالیات بر خانه‌های خالی مالکان و... سبب خواهد شد بخشی از فشار بخش تولید به بخش سفته‌بازی منتقل شود و سبب رونق تولید و کم‌بازده شدن فعالیت‌‌های سفته‌بازی شود. علاوه بر این موارد نیز در میان‌مدت واگذاری بخش‌های دولتی به بخش خصوصی واقعی(و نه خصولتی یا تیول‌داری) مهم‌ترین مسؤولیت دولت خواهد بود. اولا بخش خصوصی کوچک و متوسط باید به لحاظ نقش در تولید ناخالص داخلی تقویت شود و ثانیا با سیاست‌گذاری مناسب راه رشد کیفی محصولات این بخش باز شود. سازمان استاندارد و نهادهایی با مسؤولیت مشابه هم باید قدرت بیشتری داشته باشند و هم با نظارت بیشتر، از فساد کارشناسان این نهاد جلوگیری شود. هیچ‌گونه مسامحه‌ای در تعامل با شرکت‌ها نباید شود. مورد آخر و بسیار مهم اینکه خود دولت و دستگاه‌های اجرایی زیرمجموعه دولت، ملزم به استفاده از تولید کالاهای داخلی شوند و اینکه نمایندگان استان‌ها به جای رویکرد جذب حداکثری سرمایه به حوزه انتخابیه، با دید ملی به پروژه‌ها نگاه کنند و به هر قیمتی به دنبال احداث زیرساخت‌ها در شهر و استان خود نباشند.
2- تولیدکنندگان: رشد بهره‌وری و افزایش کیفیت محصولات داخلی منوط به 2 عامل است؛ اولا تقویت تکنولوژی در واحدهای صنعتی که با توجه به هزینه‌بر بودن خرید تجهیزات، نیازمند حمایت با تسهیلات مناسب است و ثانیا توجه به نقش علم در رشد بهره‌وری تولید. بنابراین با سیاست‌گذاری مناسب، شرکت‌هایی که از حمایت دولت برخوردار خواهند شد، اعم از دولتی یا خصوصی، باید ملزم به تخصیص درصد قابل توجهی از سود یا درآمد خود به حوزه تحقیق و توسعه (R&D) شوند تا در «مدت معین» که در سطور فوق به آن اشاره شد، بدون سوءاستفاده از رانت حمایت، بتوانند روند مناسب رشد بهره‌وری و افزایش کیفیت را طی کنند. علاوه بر این باید وزارت علوم با همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت، رویکرد پژوهشی دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها را به سمت حل مسأله و نیاز بخش تولید هدایت کند. ارتقای اساتید و دفاع از پایان‌نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی باید منوط به ارائه یک راهکار برای حداقل یکی از مشکلات بخش تولید شود. با تعیین دستمزد مناسب و جذاب از محل بودجه R&D شرکت‌ها، رویکرد پژوهشی باید از مقاله‌محوری و واردات مسأله، به مسأله‌محوری تغییر یابد. حتی پیشنهاد می‌شود شرکت‌های صنعتی ملزم به استخدام حداقل یک مهندس صنایع با تخصص بهینه‌سازی فرآیندهای تولیدی و خدماتی شوند.
3- مردم: مردم باید به این درک برسند که مصرف کالای باکیفیت‌تر خارجی به‌رغم اینکه در کوتاه‌مدت احتمالا به سود آنها خواهد بود ولی در بلندمدت آسیب این انتخاب آنها متوجه خود آنها و کشور آنها خواهد بود. مطالعه تاریخ توسعه کشورهای پیشرو در حوزه اقتصاد نشان می‌دهد آنها بشدت به مصرف کالاهای داخلی خود تعصب و غیرت داشته‌‌‌اند. بسیاری از مردم حتی حاضرند بهای بیشتری برای کالای داخلی خود بپردازند تا تولید ملی‌شان رشد کند. خود مردم در معرفی تولیدکنندگان خوب داخلی و فروشگاه‌های این محصولات به اطرافیان خود باید کوشا باشند. قطعا مشاهده روند رشد کیفی محصولات داخلی، مردم را به خرید این محصولات ترغیب خواهد کرد. بسیاری از کالاهای داخلی با کیفیت مناسب، با برچسب و برند کشورهای خارجی به فروش می‌رسند؛ صنعت پوشاک بارزترین نمونه در این‌باره است. تمایل مردم به استفاده از کالاهای داخلی، اعتماد به نفس تولید‌کننده را نیز افزایش خواهد داد تا به جای برچسب خارجی از برچسب و برند خود استفاده کند.
در انتها لازم است به وضعیت جهانی نیز اشاره کنم. در شرایط فعلی، ایران تنها کشوری نیست که نهضت حمایت از کالای داخلی را به راه انداخته است. بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی آمریکا در سال‌های اخیر شاهد قدرت‌گیری جریان‌های ملی‌گرا بوده‌‌‌اند. ترامپ و جریان حامی او بارزترین نمونه‌اند. خروج از پیمان پاریس، افزایش نرخ تعرفه واردات محصولات مختلف از اروپا و چین و ساخت دیوار مکزیک ذیل حمایت از تولید داخلی آمریکا قابل تفسیر است. خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی، تمایل آلمان برای جدایی و به‌طور کلی پیش‌بینی کارشناسان مبنی بر گسست اتحادیه اروپایی، رشد جریان‌های راست در فرانسه، هلند، سوئد و آلمان و دغدغه دولت رفاه در این جریان‌ها، نشان می‌دهد مسأله ملی‌گرایی که یک بعد آن در حوزه مسائل اقتصادی است، در غرب نیز جدی است.

حسن رضایی: آیا حمایت از کالای ایرانی، کار خوبی است؟ کالای ایرانی اگر قیمت و کیفیت مناسبی داشته باشد، چرا که نه؟ مگر نه اینکه بهتر است پسرخاله، عمو، خاله و خلاصه خودمان سر کار برویم و جیب‌مان پرپول باشد تا اینکه چان چونگ چنگ، کارلوس، آرکان، نیکلاس و خلاصه! دیگران؟ اینجا اما ظاهراً پذیرفتن چنین مساله واضحی هم برای برخی آسان نیست! مع‌الاسف شومن‌هایی به اسم تحلیلگر سیاسی با شناسنامه ایرانی وجود دارند که حاضرند برای دیده شدن، در تمام حوزه‌ها روی دست برادر حاتم طائی بزنند! نتیجه چیست؟ حمله به شعار حمایت از کالای ایرانی! وجود چنین واقعیتی اصلاً دلپذیر نیست، واقعیات تلخ‌تر دیگری هم اما پیش پای ایرانی و کالایش وجود دارد.
مثلاً باید بدین واقعیت تلخ‌تر هم اعتراف کنیم که برخی مسؤولان دولتی، حمایت از کالای ایرانی را در ایده و عمل، سیاست درستی نمی‌دانند. مستند این مدعا بیش از آنکه برآمده از نقل قول دولتی‌ها باشد، نتیجه عمل آنها در 5 سال گذشته است. عدم تخصیص یارانه بخش تولید، افزایش سرسام‌آور واردات و شاید مهم‌تر از همه، تفکرات محوری تیم اقتصادی دولت، مشخصاً ضد تولید ملی و موافق باز کردن دریچه‌های واردات به سوی کالای غیرایرانی بوده است. سیاست‌گذاران اقتصادی دولت کنونی، همان افرادی هستند که پیش از این  پای نسخه‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را به اقتصاد ایران باز کرده‌اند. بانک جهانی هم حرف پنهان و پوشیده‌ای نمی‌زند. آنها می‌گویند برای آنکه اقتصادتان رونق بگیرد، دروازه‌های‌تان را رو به واردات ما باز کنید!
بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول معصوم نیستند، حرف‌شان هم خط قرآن نیست. برخلاف تصور برخی، خلق‌الساعه هم از زمین نروییده‌اند تا بر مدار انصاف، به تمام بشریت خدمت کنند! نهادهای یادشده، همچون شخص سازمان ملل و...! از صنایع دستی آمریکا و شرکای غربی‌اش محسوب می‌شوند که تنها باید به آنها خدمت کنند، بشریت را هم الساعه در یمن، کشمیر و فلسطین حراج گذاشته‌اند برای فروش! لذا سخن گفتن برخلاف دستورات مخرب این نهادها، نه‌تنها حرمت شرعی ندارد که لزوماً سند کم‌عقلی، بی‌شناسنامگی و بیسوادی گوینده هم نمی‌تواند باشد! برعکس، پرونده نسخه‌های پیشنهادی این نهادها در کشورهای در حال توسعه آنقدر سیاه و دهشتناک هست که اتفاقاً می‌توان در عقل مداحان آنها در کشوری چون ایران به جد شک کرد! خاصه آنکه آنها سوای اینکه چون همه کشورهای در حال توسعه، ما را چیزی بین «مرغ سوخاری» و «نان داغ-کباب داغ» می‌بینند، مشکل «سیاسی» و «ایدئولوژیک» عمیق هم با ما دارند!
لذا ما برای حمایت از کالای ایرانی، باید پیش از هر چیز، تکلیف خود را با آیات دروغین اقتصاد لیبرال مشخص کنیم و بدانیم مروجان اصلی «سیاست درهای باز» هر کدام سابقه‌ای 100 تا 250 ساله در سیاست‌های حمایت‌گرایی و درهای بسته داشته‌اند و تنها زمانی دنده معکوس زدند که با اطمینان از کیفیت ممتاز کالای داخلی خود، تنها و تنها، به دنبال تسخیر بازارهای غیربومی و سودآوری بیشتر بودند!  «فردریک لیست» اقتصاددان مشهور آلمانی، بحق انگلیسی‌ها را پایه‌گذار این دروغ تاریخی بزرگ می‌داند و می‌نویسد: «هر ملتی که از طریق اعمال محدودیت‌ها و اتخاذ سیاست‌های حمایتی، قدرت صنعتی و کشتیرانی، خود را به درجه‌ای از توسعه رسانده باشد که هیچ ملت دیگری نتواند با او رقابت آزاد کند، نمی‌تواند خردمندانه‌تر از این عمل کند که نردبان‌ها را برای رقبایش واژگون و ملل دیگر را درباره منافع تجارت آزاد موعظه کرده و در این باره که پیش از این مسیر خطا می‌رفته و اکنون برای نخستین‌بار حقیقت را کشف کرده، داد سخن سر دهد!»
 اینجا اما کسانی به همین فریب انگلیسی سخت ایمان دارند، چنان که ابوموسی به نسخه عمرو عاص برای حل مسائل ایمان داشت! بر این اساس، دولت پیش از آنکه امسال به فکر ایجاد یک‌میلیون شغلی باشد که پارسال همین موقع‌ها آن را در جریان انتخابات مسخره می‌کرد(!) ابتدا باید با جلوگیری از واردات کالاهای دارای مشابه داخلی، دومینوی تعطیلی کارخانه‌ها و کارگاه‌های ایرانی را متوقف کرده، از بین رفتن شغل‌های موجود را پایان دهد.
برخورد سفت و محکم با قاچاق سرسام‌آور کالا، مساله دیگری است که اهمیتش از آمارسازی و جدی شدن شوخی‌های(!) یک سال قبل و زمان انتخابات احتمالاً می‌تواند مهم‌تر باشد. واقعیت این است که سپردن بازار ایران به خارجی‌ها، چیزی جز یک سیاست قاجاری نیست. گیرم فردی که چنین سیاستی را تجویز می‌کند، همین حالا در دانشگاه‌های جمهوری اسلامی برای چنان توصیه‌هایی حقوق هم بگیرد. گیرم رسانه‌های راست و چپ هم برایش به‌به و چه‌چه کرده باشند.
پیش‌زمینه از زمین بلند شدن تولیدکننده ایرانی، بیش از هر چیز، کافر شدن دولتمردان و مشاوران آنها به نسخه‌های عمروعاص‌هاست. کسی که در هر شرایطی، «رقابت» برایش «اصل مقدس» معنا شود و اقتصاد بازار را علم ازلی و ابدی غیرقابل خدشه تصور کند، معتقد به رشد کیفیت محصول داخلی- بخوانید نابودی تولید داخلی!- در رقابت با سیل واردات در تمام محصولات است و تولیدکننده ایرانی را به جنگ نابرابر با کسانی می‌برد که دهه‌ها، نفت این سرزمین را در کنار معادن، نفت، کشاورزی و حتی نیروی انسانی آفریقا، آمریکای جنوبی، مرکزی و آسیا بلعیده‌اند. پیروز و مغلوب این نبرد نابرابر از پیش مشخص است! و این مشخص‌تر که هیچ عاقلی چنین مرگ و گرسنگی ملت خود را رقم نمی‌زند؛ مگر آنکه خائن باشد!