موشک‌‌‌هایی که دونالد ترامپ به سوی سوریه پرتاب کرد و به قول سیدحسن نصرالله، تنها هوا را هدف قرار داد، حالا خیلی سریع به سوی واشنگتن باز گشته است. «مایک پمپئو» نخستین عضو تیم ترامپ بود که ترکش موشک‌‌های کروز پنتاگون به او اصابت کرد. رئیس سیا که قرار است از سازمان اطلاعات مرکزی به امید به دست گرفتن سکان وزارت خارجه کناره بگیرد، حالا پا در هوا مانده است. پمپئوی 54 ساله که تا زمان تایید معاونش «جینا هسپل» به ریاست سیا، همچنان مسؤول سازمان اطلاعات مرکزی است و تقریبا هر روز برای ارائه گزارش‌های اطلاعاتی به کاخ سفید می‌رود، پنجشنبه گذشته و همزمان با اوجگیری تهدیدات آمریکا مبنی بر حمله موشکی به سوریه، برای جلب رای تایید صلاحیت از کمیته روابط خارجی سنا به عنوان جانشین «رکس تیلرسون» پا به این کمیته گذاشت اما دست خالی از ساختمان گنبدی کنگره بازگشت که تا یک سال و 3 ماه پیش خانه اصلی او به عنوان نماینده کانزاس و عضو کمیته اطلاعاتی سنا بود. او با شعار اول سیاست خارجی ترامپ یعنی اولویت اصلاح برجام در دیپلماسی واشنگتن مقابل سناتورهای کهنه‌کاری چون «تیم کین» دوست سابقش قرار گرفت اما از همان ابتدای ورود جوی منفی علیه گزینه دیپلماسی خارجی کاخ سفید به وجود آمد که کاملا متاثر از ترس سناتورهای مرتبط با دولت سایه واشنگتن از لغو برجام و همچنین بروز یک درگیری بزرگ در خاورمیانه با روسیه بود. اعضای کمیته مشخصا از او خواسته بودند در صورت راه یافتن مجدد به کابینه باید مواضع رئیس دیوانه‌‌‌‌اش در کاخ سفید را تعدیل کند اما حاضر نشده بود تضمینی در این‌باره بدهد، شاید به‌خاطر اینکه او  به عنوان رئیس سیا و شریک امنیتی تیم انتخاباتی ترامپ، بهتر از هر کسی می‌دانست پرزیدنت تا چه حد غیر قابل کنترل است. در عین حال به نوشته «نیکی ولف» تحلیلگر روزنامه نیواستیتسمن، ردپای برآوردهای اطلاعاتی تیم پمپئو در سیا- که حالا تحت مدیریت معاون سابقش هستند- و همچنین تهییج ترامپ توسط او، نومحافظه‌کاران جنگ‌طلب به رهبری سناتور جان مک کین و جان بولتون- مشاور امنیت خارجه «عشق بمب» کاخ سفید- در حمله موشکی بی‌فایده و بی‌معنای آمریکا و 2 شریکش در ناتو کاملا دیده می‌شود. به نوشته این نشریه، این در حقیقت پمپئو بود که با آن حمله احمقانه، آمریکا را در گوشه رینگ میدان نبرد سوریه انداخت، طوری که حالا ترامپ دست به دامان امانوئل مکرون، همتای فرانسوی‌‌‌‌اش شده تا طی درخواستی سرگشاده از او بخواهد در زمین جنگی که همین هفته پیش خود را ناچار به ترک آن می‌دید بماند. در نهایت همین 2 عامل یعنی برجام و موشک‌‌های کروز، گریبان پمپئو را در کمیته روابط خارجی سنا گرفت، اگرچه آنطور که از تحلیل‌‌های نشریاتی چون نیویورک‌تایمز برمی‌آمد، کمیته حتی پیش از شلیک موشک‌‌های مشقی ترامپ به سوریه، تصمیم خود را برای رد صلاحیت پمپئو گرفته بود و اینها تنها در حکم تیر خلاص بود. به گزارش تارنمای ووکس، بویژه سناتورهایی که موافق او بودند و  سال گذشته صلاحیتش برای ریاست بر مرکز اطلاعاتی لانگلی ویرجینیا را تایید کرده بودند، به وضوح از دست او عصبانی بودند و دیروز صلاحیتش برای وزارت خارجه را رد کردند. «باب منندز» عضو ارشد این کمیته از حزب دموکرات نیز یکی دیگر از مخالفان سرسخت او بود که روز پنجشنبه در جریان جلسه شهادت پمپئو در سنا در توئیتی نوشت: «مایک پمپئو ناگهان اعتقاد پیدا کرده که شکنجه هرگز مجاز نبوده است؟ پمپئو می‌خواهد وزیر خارجه شود؟ کسی که امروز این را گفت؟ یا کسی که در هر مقطعی از پرزیدنت ترامپ حمایت کرده؟ ما به تضمین‌هایی نیاز داریم که او برابر بدترین تمایلات ناگهانی پرزیدنت بایستد».
انتقاد به روش‌های غیرانسانی سیا در زمان مدیریت کوتاه پمپئو نیز از دیگر مواردی بود که دموکرات‌های کمیته روابط خارجی روی آن دست گذاشتند. یکی از آنها توئیت کرد: «شما قضاوت کنید - آیا پمپئو (در بیان عقایدش استوار و) ثابت قدم است؟»
 به این ترتیب رأی‌‌‌گیری برای کسب موافقت سنا درباره پمپئو باید در صحن علنی مجلس بالادستی کنگره انجام شود. اگرچه تعداد بیشتر سناتورهای   جمهوری‌خواه(51)  در مقایسه با دموکرات‌ها (47) می‌تواند در روز رای‌گیری نهایی به کمک پمپئو بیاید اما نباید شکاف سیاسی جمهوری‌خواهان و همچنین رای نیاوردن نامزد وزارت خارجه در کمیته‌ای را فراموش کرد که برخی دوستان جمهوری‌خواهش نیز آنجا بودند و به او رای اعتماد ندادند.
ابعاد محافظه‌کارانه حمله آمریکا
برآورد اشتباه ترامپ و نامزد وزارت خارجه‌‌‌‌اش در این بود که فکر می‌کردند حمله بامداد شنبه به سوریه افکار عمومی را تهییج کرده و بخش مهمی از سیاسیون را با موج ملی‌گرایی خیالی‌شان همراه می‌کند. بر اساس گزارش رسانه‌‌های جریان اصلی آمریکا، در یک هفته منتهی به موشک‌باران پایگاه‌ها و مراکز خالی دولت سوریه در دمشق، حمص و... پمپئو حتی افراطی‌‌‌‌‌‌تر از سبیلوی جنگ‌طلب کاخ سفید بر طبل حمله کوبیده بود به طوری که دست آخر به نظر می‌رسید جان بولتون دست‌کم حمله موشکی را به این شکلش تایید نکرده باشد. اما به نظر می‌رسد همانند اف‌بی‌آی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، وزارت خارجه ایالات متحده هم آن‌طور که اعضای جدا شده سازگار با اوباما، رئیس‌جمهور قبلی گفته بودند دچار خودویرانگری آمریکای عصر ترامپ شده باشد. جالب اینجاست که جز مرد امنیتی ترامپ، مرد جنگی او  یعنی جیمز متیس هم یک روز جلوتر با اعترافاتش در کمیته نیروهای مسلح خانه نمایندگان، عملا پنبه مرد اطلاعاتی ترامپ را زده بود. وزیر دفاع ایالات متحده 24 ساعت پس از حمله‌ای که بخش مهمی از هیأت حاکمه آمریکا، انگلیس و فرانسه آن را در بوق و کرنا کرده‌‌‌‌اند، با گفتن اینکه پنتاگون هیچ مدرکی از اینکه حمله شیمیایی غوطه کار دولت سوریه بوده ندارد، زیر پای همکار احتمالی آینده‌‌‌‌اش پمپئو در کابینه را خالی کرده بود که مسؤولیت برآوردهای اطلاعاتی درباره نقش نظام دمشق در آن را برعهده گرفته بود.
کارشناسان روس هم بر این قول متفقند که این ماتیس- به عنوان کسی که باید ماشه شلیک را می‌کشید- بود که جلوی پلن‌‌های دیوانه‌وار دوم و سوم ترامپ برای حمله به سوریه ایستاد. «یوگنی بین» رئیس باشگاه مباحثات سیاسی مسکو به خبرگزاری «نووستی» توضیح داده که چگونه رئیس پنتاگون در نهایت ترامپ را مجاب کرده که از تصمیم فاجعه‌بارش برای حمله به تاسیسات نظامی روسیه و ایران که تسلیحات نظامی مورد نیاز ارتش بشار اسد را در اختیارش قرار می‌دهند کوتاه بیاید.    در نهایت نقشه‌ای که اجرا شد آنقدر محافظه‌کارانه بود که نه‌تنها روس‌ها بلکه سوری‌ها هم احتمالا از ساعت‌ها قبل هدف‌‌های آمریکا، انگلیس و فرانسه را می‌دانسته و علاوه بر خالی کردن نفرات و تجهیزات از آنها، سامانه پدافندی خود را بر آنها متمرکز کرده بودند تا 70 درصد موشک‌‌های 3 قدرت نظامی بین‌المللی را ناکار کنند. «یوگنی بین» میزان محافظه مقامات واشنگتن در این حمله که ترامپ احمقانه سعی دارد از آن حماسه بسازد را چنین شرح می‌دهد: «احتمال دارد کاخ سفید و پنتاگون درباره چگونگی حمله به سوریه دارای اختلاف‌نظر جدی شده باشند. ما شاهد هستیم حمله موشکی به سوریه، شنبه صبح و نه روز جمعه که روز مقدسی برای مسلمانان است، انجام گرفت. ضمن اینکه شنبه در روسیه و بسیاری از کشورهای اروپایی، روز تعطیل است. بدین ترتیب دولت ترامپ سعی کرده تا از واکنش منفی به این اقدام تا جای ممکن بکاهد یا آن را به تعویق بیندازد.علاوه بر این، وظیفه اصلی این نبود که جنگ سوم جهانی به راه بیفتد. ترامپ و مقامات سیاسی آمریکایی می‌خواستند درگیری نظامی جهانی در خاورمیانه را تحریک کنند تا روسیه مجبور به ترک منطقه شود».
هدفی که حالا با محکم‌‌‌‌‌‌تر شدن موضع روسیه و ایران به عنوان مدافعان اصلی اسد، به نظر می‌رسد آمریکا در تحقق آن شکست خورده باشد. علاوه بر این موج واکنش منفی رسانه‌‌های آمریکایی به این حملات بیهوده، او را از بهره‌برداری داخلی از آن هم محروم کرده و حتی نزدیک است وزیر خارجه جنگی محبوبش را هم از دست بدهد.
توجیه نامه ترامپ به کنگره
رئیس‌جمهور آمریکا در نامه‌ای، کنگره را در جریان دلایل صدور فرمان حمله موشکی شنبه پیش به سوریه قرار داده است. ترامپ در این نامه که بر اساس قانون اختیارات جنگی نوشته شده، مدعی شده است که اهداف موشک‌باران شده در سوریه تاسیسات مرتبط با تسلیحات شیمیایی ارتش این کشور بوده است، حال آنکه مشخص شده 2 هدفی که بیشترین خسارت را در حمله مزبور دیده‌‌اند یک مرکز تولید داروهای ضدسرطان و یک مرکز تحقیقاتی دیگر بوده‌ است.
 

دمشق درخواست مذاکره واشنگتن را رد کرد
در همین حال خبر می‌رسد بشار اسد ماه پیش با رد مکرر درخواست‌‌های کاخ سفید برای مذاکره، عملا دست برتر خود را در بحران سوریه نسبت به طرف غربی به اثبات رسانده است. الاخبار به ‌نقل از منابع آگاه فاش کرد که واشنگتن از دمشق خواسته بود نمایندگان 2 طرف برای چهارمین دور طی یک سال اخیر پای میز مذاکره دوجانبه بنشینند ولی بالاترین مرجع تصمیم‌‌‌گیری دولت سوریه قاطعانه این پیشنهاد را رد کرده است. به گفته این روزنامه لبنانی، دمشق صریحا در واکنشی قاطع به آخرین درخواست دولت ترامپ برای مذاکره رو در رو، گفت‌وگو با آمریکا را از دست دادن وقت دانسته و اعلام کرده بود تا زمانی که تیم ترامپ سیاست‌های‌شان را مورد ارزیابی قرار ندهند با آنها گفت‌وگو نمی‌کنیم. به نظر می‌رسد عصبانیت ترامپ از جواب رد اسد به درخواست مذاکره را هم باید در زمره دلایل حمله پلاستیکی و بی‌فایده دولت‌های مثلث غربی به سوریه گنجاند. در عین حال وزارت خارجه آمریکا، با گنجاندن شرطی محال یعنی اعلام کل زرادخانه‌های شیمیایی‌ توسط دولت سوریه قصد دارد از سر‌‌‌گیری مذاکرات سیاسی در ژنو را به تاخیر اندازد، چرا که دمشق بارها اعلام کرده دیگر سلاح شیمیایی ندارد و حملات شیمیایی اخیر در ادلب و حومه دمشق، عملیات پرچم دروغین تروریست‌‌های دست‌پرورده غرب بوده است.
 

گروه سیاسی: کاوه مدنی، معاون دوتابعیتی رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست که در ماجرای جاسوسی «موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان» نام او به عنوان یکی از متهمان این پرونده مطرح شده بود، بدون سروصدا از ایران فرار کرد. مدنی که ممنوع‌الخروج شده بود، به طرز مشکوکی توانست از ایران خارج شود و حالا مدتی پس از خروج از ایران، از سمت خود استعفا کرده و گفته است به ایران بازنمی‌گردد.
حالا ماجرا این است. کاوه مدنی که تابعیت انگلیسی دارد و ارتباطات غیرشفاف او در انگلیس به‌گونه‌ای است که در یک کالج سلطنتی در لندن مشغول به کار شده بود،  در مقابل چشم دستگاه امنیتی به عنوان معاون رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست انتخاب و مشغول به کار می‌شود؛ مدتی بعد در یک پرونده بزرگ جاسوسی که در پوشش فعالیت‌های محیط‌زیستی انجام می‌شد، نام او از سوی متهمان و دستگیرشدگان مطرح می‌شود و حالا براحتی از کشور گریخته است. به گزارش «وطن‌امروز»، نام کاوه مدنی بهمن سال گذشته و پس از دستگیری تعدادی جاسوس که در پوشش فعالیت‌‌های محیط‌زیستی اطلاعات محرمانه و موشکی کشور را به سرویس‌‌های جاسوسی بیگانه می‌فروختند، مطرح شد. مدنی یکی از افرادی است که در دولت حسن روحانی و در قالب فعال و کارشناس محیط‌زیست، جذب سازمان حفاظت محیط‌زیست شد. بهانه جذب کاوه مدنی در این سازمان ماجرای بحران کمبود آب بود. کما اینکه نظیر همین مانور روی موضوع یوز ایرانی نیز مطرح شده بود، البته حالا مشخص شده ماجرای یوز ایرانی، از سوی متهمان به جاسوسی پوششی برای جمع‌آوری اطلاعات بوده است. موضوع بحران آب نیز حالا یک دوتابعیتی فراری از ایران روی دست سازمان حفاظت محیط‌زیست گذاشته است. از سوی دیگر ماجرای آب و بحرانی به نام کم‌آبی، تبدیل به یک مساله بشدت امنیتی در منطقه شده است. بحران کمبود آب به‌قدری در این منطقه حائز اهمیت است که بسیاری از تحلیلگران و خود مدنی، عامل وقوع سومین جنگ جهانی را «آب» می‌دانند. حالا در چنین پروژه‌‌‌ای، یک دوتابعیتی که دارای روابط غیرشفاف در لندن است، از سوی دولت حسن روحانی مسؤول این پروژه مهم و امنیتی شده بود. نکته جالب توجه دیگر این است که روند برکشیده شدن مدنی نیز بسیار سریع اتفاق افتاد. فعالیت کاوه مدنی در ایران نخست با حضور در کنفرانس‌‌های علمی در حوزه زیست‌محیطی (در سال 94) آغاز شد و او به عنوان یکی از سخنرانان این کنفرانس‌ها به بررسی موضوع بحران کمبود آب در ایران می‌پرداخت. اما همکاری او با سازمان محیط‌زیست رفته‌رفته افزایش یافت تا جایی که او اسفندماه سال 95 به عنوان دبیر اولین کنفرانس بین‌المللی تغییر اقلیم ایران برگزیده شد. توجه و ساپورت رسانه‌ای مدنی از سوی رسانه‌‌های خارجی نیز قابل تامل بود. در همین راستا، شبکه بی‌بی‌سی جهانی و الجزیره قطر به بهانه مسائل محیط‌زیستی اقدام به پوشش رسانه‌ای کاوه مدنی کردند. همین رپرتاژهای رسانه‌ای شاید در مطرح شدن مدنی اثرگذار بود. در دولت دوم حسن روحانی اوضاع متفاوت‌‌‌‌‌‌تر از سابق شد و کار تا جایی بالا گرفت که حتی در رسانه‌ها از کاوه مدنی به عنوان یکی از گزینه‌‌های وزارت نیرو یاد شد. مدنی و بسیاری از افرادی که در دولت یازدهم در حوزه محیط‌زیست به سازمان حفاظت محیط‌زیست نفوذ کرده بودند، توانستند در دولت دوازدهم به مناصب کلیدی در سازمان محیط‌زیست برسند. کاوه مدنی ۲۶ شهریور ۹۶ با حکم عیسی کلانتری، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران، معاون بین‌الملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی- اجتماعی این سازمان شد. او در شرایطی به معاونت سازمان حفاظت محیط‌زیست منصوب شد که تابعیت مضاعف او آشکار بود و در حالی این اتفاق افتاد که وزارت اطلاعات موظف است مانع انتصاب افراد دوتابعیتی در مناصب حساس دولتی شود. آن هم در جایگاه معاونت محیط‌زیست و در پروژه‌‌‌هایی مانند بحران کمبود آب که بسیار امنیتی و کلیدی است. درباره کاوه مدنی اما این برخورد صورت نگرفت و او در شرایطی که حساسیت‌ها نسبت به موضوع جاسوسی عبدالرسول دری‌اصفهانی (یک دوتابعیتی دیگر) در مذاکرات هسته‌‌‌ای، بالا رفته بود، معاون رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست شد.
کاوه و جاسوسی ‌زیست محیطی
5 ماه از انتصاب مدنی به معاونت سازمان محیط‌زیست نگذشته بود که افشای یک پرونده جاسوسی تحت پوشش محیط‌زیست، پای کاوه مدنی را نیز به این موضوع باز کرد. افراد دستگیر شده در این پرونده که عمدتا مربوط به موسسه حیات‌وحش میراث پارسیان بودند، توانسته بودند در قالب اجرای پروژه‌های علمی و محیط‌زیستی اطلاعات طبقه‌بندی شده کشور در حوزه‌های استراتژیکی همچون موشکی را جمع‌آوری و در اختیار سرویس‌‌های جاسوسی بیگانه قرار دهند. یک روز پس از اعلام دستگیری این افراد، در حالی که اسامی دستگیرشدگان منتشر نشده بود، محمود صادقی، یکی از نمایندگان مجلس، کاوه مدنی معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست را از جمله این افراد معرفی کرد. وی در حساب کاربری توئیتری خود نوشت: «امروز صبح با رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست، برای اطلاع از علت بازداشت فعالان محیط‌زیست و اقدامات دولت تماس داشتم، ایشان گفتند کاوه مدنی را نیز دیروز بازداشت کرده‌اند». اما چند ساعت پس از این ادعاهای نماینده مردم تهران در مجلس، عکسی از کاوه مدنی در کنار عیسی کلانتری منتشر شد که نشان می‌داد این فرد در بازداشت به‌سر نمی‌برد. تمام حدس و گمان‌ها در روزهای اخیر ادامه یافت و سرانجام  کاوه مدنی، معاون آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط‌زیست در توئیتی به بازداشت برخی فعالان محیط‌زیستی واکنش نشان داد اما سخنی از بازداشت و بازجویی خود به میان نیاورد. شایعات در این باره ادامه یافت تا اینکه عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط‌زیست در حاشیه جلسه هیأت دولت در جمع خبرنگاران درباره آخرین پیگیری‌های بازداشت فعالان محیط‌زیست و کاوه مدنی، اظهار کرد: وزارت اطلاعات پیگیر این موضوع است، البته آقای مدنی بازداشت نشده و از پرونده مرحوم کاووس سیدامامی نیز اطلاعاتی ندارم؛ این موضوع از طریق مراجع ذی‌صلاح در حال پیگیری است. اما خود کاوه مدنی درباره برخی شایعات مطرح شده درباره نقش وی در پرونده دستگیری جاسوسان محیط‌زیستی هیچ پاسخ روشنی نداد و تنها گفت: آقای کلانتری در این‌باره توضیحات لازم را ارائه داده است.  از کاوه مدنی پس از ماجرای دستگیری و بازجویی‌‌‌‌اش خبری منتشر نشد تا اینکه حالا ماجرای خروج او از ایران و عدم بازگشتش به کشور مطرح شده است. باز هم محمود صادقی، نماینده جنجالی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان در مجلس شورای اسلامی که گویا در پرونده جاسوسان محیط‌زیستی نقش ویژه‌ای را بر عهده گرفته، در توئیترش خبر داد که این دوتابعیتی مشکوک در سازمان محیط‌زیست از کشور رفته و دیگر بازنمی‌گردد.  گویا مدنی در جریان تعطیلات عید نوروز از ایران گریخته است، البته هنوز منابع رسمی و سازمان حفاظت محیط‌زیست این موضوع را تایید نکرده‌‌اند اما به نظر می‌رسد فرار این متهم دوتابعیتی صحت داشته باشد. آن هم 2 ماه پس از آنکه یک مدیر دوتابعیتی دیگر در وزارت نفت 100 میلیارد تومان از بیت‌المال را سرقت کرده و به خارج از ایران فرار کرده است. برخی رسانه‌‌های اصلاح‌طلب و حامی دولت مدعی هستند این فرد که یکی از متهمان پرونده جاسوسی در پوشش فعالیت‌های محیط‌زیستی بوده است، به دلیل انتشار تصاویری که او را در حال سرو مشروبات الکلی و رقص در یک پارتی در خارج از ایران نشان می‌دهد، از ایران فرار کرده و بر همین اساس استعفا کرده است. این ادعا در حالی است که این تصاویر متعلق به چند سال گذشته و پیش از بازگشت وی به ایران است و در حالت طبیعی این نمی‌تواند به عنوان دلیل عدم بازگشت معاون سازمان محیط‌زیست به تهران باشد. آنچه در این بین جای سوال دارد، چگونگی خروج وی از کشور است. با توجه به خودکشی یکی از عوامل اصلی پرونده جاسوسی محیط‌زیستی، ابعاد و گستردگی این پرونده هنوز مشخص نشده است و کاوه مدنی نیز یکی از متهمان این پرونده است که حالا به طرز عجیبی از کشور فرارکرده است. اکنون سوال این است که چرا افراد دوتابعیتی براحتی در مشاغل و مناصب مهم کشور مشغول به کار می‌شوند و دستگاه امنیتی مربوط در این‌باره اقدامی انجام نمی‌دهد؟ چرا باید یک فرد دوتابعیتی به عنوان مسؤول بانکی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران قرار بگیرد و آنگاه مشخص شود از درون مذاکرات برای سرویس‌‌های اطلاعاتی خارجی جاسوسی کرده است؟ چرا باید یک مدیر میانی دو تابعیتی در وزارت نفت مشغول به کار باشد تا براحتی میلیاردها تومان از اموال مردم را سرقت کرده و به خارج از کشور بگریزد؟ چرا باید یک فرد دوتابعیتی، رئیس یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های کشور باشد و پس از اتهام اختلاس از ایران فرار کند؟ چرا باید یک دوتابعیتی در سطح معاون رئیس سازمان محیط‌زیست (معاون معاون رئیس‌جمهور) قرار گرفته و پس از متهم شدن در یک پروژه جاسوسی، از کشور فرار کند؟

سربازان گمنام امام زمان(عج) محموله کلان مواد منفجره را که قرار بود با پوشش مواد مخدر از مرزهای شرقی به کشور وارد شود، کشف و ضبط کردند. به گزارش روابط عمومی وزارت اطلاعات، سربازان گمنام امام زمان(عج) محموله کلان مواد منفجره را که قرار بود با پوشش مواد مخدر از مرزهای شرقی به کشور وارد شود، کشف و ضبط کردند. نیروهای اداره کل استان سیستان‌وبلوچستان با اقدامات اطلاعاتی و فنی توانستند گروه‌های تروریستی را در انتقال 80 کیلوگرم مواد منفجره ترکیبی، 17 عدد تله انفجاری پدالی (مخصوص به‌کارگیری در بمب‌های کنار جاده‌ای و تله‌های انفجاری)، 28 قبضه سلاح کمری با 2 هزار و 100 فشنگ، 35 قبضه نارنجک جنگی، ده‌ها چاشنی الکترونیکی، فتیله و تجهیزات انفجاری ناکام بگذارند. در این عملیات سربازان گمنام امام زمان(عج) همچنین 580 کیلوگرم مواد مخدر از تروریست‌ها کشف کردند.
 

تحلیلگر ارشد مسائل منطقه بیان کرد جنگ در سوریه طی چند سال گذشته با گروه‌های تکفیری بود اما این گروه‌ها اکنون شکست سنگینی خورده‌اند و حامیان آنها مستقیماً به صحنه می‌آیند.
مسعود اسداللهی، تحلیلگر مسائل غرب آسیا در گفت‌وگو با «وطن‌امروز»، درباره جنجال‌آفرینی کشورهای غربی بویژه آمریکا درباره حمله شیمیایی به دوما و حمله موشکی واشنگتن علیه سوریه، با اشاره به اینکه حامیان گروه‌های تکفیری به دنبال شکست آنها به صحنه می‌آیند، بیان داشت: گروه‌های تروریستی از ابتدای بحران سوریه هر زمان دچار شکست‌های عمده می‌شدند و مناطق وسیعی را از دست می‌دادند، بلافاصله موضوع کاربرد سلاح شیمیایی و اتهام استفاده از آن به ارتش سوریه از طرف دولت‌های غربی و برخی از کشورهای عربی مطرح می‌شد. وی با توجه به جنجال‌آفرینی‌ای که حامیان تروریست‌ها در 7 سال گذشته داشته‌اند، گفت: آنها موضوع کاربرد سلاح شیمیایی را به‌صورت یک عملیات روانی گسترده در سطح بین‌المللی دنبال می‌کردند تا بتوانند در شورای امنیت قطعنامه‌ای علیه سوریه به تصویب برسانند یا دست به حملاتی برای تضعیف دولت و ارتش سوریه بزنند. برعکس این حالت هیچ موقع مشاهده نشده است. زمانی که گروه‌های تروریستی مانند داعش در حال پیشروی وسیع در سوریه بودند، هیچ‌گاه دیده نشد که ارتش سوریه متهم به استفاده از سلاح شیمیایی شود. در حالی که کسانی که با منطق نظامی آشنا هستند، می‌دانند اگر بنا بر استفاده از سلاح شیمیایی باشد، ارتشی که در حال شکست خوردن است در موقعیت ضعف انگیزه بیشتری برای استفاده از سلاح شیمیایی دارد تا از پیشروی‌های دشمن ممانعت کند.
تحلیلگر مسائل غرب آسیا با تأکید بر ادعای کذب برخی کشورهای غربی درباره حمله شیمیایی به دوما افزود: ارتشی که در حال پیشرفت و آزادسازی مناطق است، نیازی به استفاده از سلاح شیمیایی ندارد، بنابراین کاملاً مشخص است بحث سلاح شیمیایی یک سناریوی ساختگی علیه ارتش سوریه است. در کنار آن گروهی تحت عنوان کلاه‌سفیدها مطرح هستند که به‌عنوان امدادگر می‌آیند و با صحنه‌های ساختگی می‌خواهند نشان دهند تعداد زیادی غیرنظامی در پی بمباران شیمیایی کشته شده‌اند.
وی با اشاره به ساختگی بودن ادعای حملات شیمیایی تأکید کرد: جالب اینجاست افرادی که ادعا می‌شود کشته شده‌اند، بر اساس تصاویر منتشرشده فقط زنان و کودکان هستند و در همان تصاویر افراد مسلحی بدون استفاده از ماسک ضد گاز شیمیایی در کنار اجساد حضور دارند یا در حال امدادرسانی هستند. تجربه کاربرد سلاح شیمیایی از سوی رژیم بعث در جنگ تحمیلی علیه ایران نشان می‌دهد منطقه تا مدت‌ها بعد از استفاده از سلاح شیمیایی آلوده است و هر فردی که بعد از آن نیز به منطقه آلوده برود، دچار مشکلات مختلفی چون مشکلات تنفسی می‌شود اما در تصاویر و فیلم‌هایی که نمایش می‌دهند، هیچ فرد مسلحی کشته نشده و ماسک نیز ندارد.
اسداللهی با توجه به آزادسازی غوطه شرقی گفت: ارتش سوریه زمانی که بحث شکست داعش در بوکمال قطعی شد، بتدریج به پاکسازی مناطق دیگر اقدام کرد. غوطه شرقی از جمله این مناطق است که در حومه شرقی دمشق قرار دارد. این منطقه وسیع از ابتدای بحران از کنترل دولت سوریه خارج شده و تحت اشغال نیروهای مسلح قرار گرفته بود. مرتباً از این مناطق خمپاره و موشک به پایتخت شلیک می‌شد. ارتش سوریه در یک عملیات وسیع نظامی موفق به آزادسازی غوطه شرقی شد.
وی با اشاره به جنجال‌آفرینی‌ها درباره دوما که گروه جیش‌الاسلام وابسته به سعودی در آن مستقر بود اظهار کرد: زمانی که ارتش سوریه به سمت این منطقه رفت، در ابتدا برخلاف پیش‌بینی تروریست‌ها که فکر می‌کردند می‌توانند مقاومت کنند، پیشروی خوبی داشت، لذا غربی‌ها بلافاصله موضوع سلاح شیمیایی را مطرح کردند و یک جنجال بین‌المللی به راه انداختند. ارتش رژیم صهیونیستی در این شرایط از این آب گل‌آلود استفاده کرد و به بهانه کاربرد سلاح شیمیایی به فرودگاه T4 حمله کرد. این فرودگاه در کنار جاده حمص به تدمر قرار دارد و اصلا ربطی به غوطه ندارد، بلکه پهپادها از آنجا پرواز می‌کنند. 7 تن از برادران پاسدار به دنبال حمله نیروی هوایی ارتش اسرائیل در آنجا به شهادت رسیدند که مستشاران حوزه پهپادی بودند.
تحلیلگر مسائل غرب آسیا با اشاره به مواضع کنونی غربی‌ها تأکید کرد: آمریکا، انگلیس و فرانسه در حال حاضر اقدام نظامی علیه نظام سوریه به اتهام کاربرد سلاح شیمیایی می‌کنند. جنگ طی چند سال گذشته با گروه‌های تکفیری بود اما این گروه‌ها اکنون شکست سنگینی خورده‌اند و حامیان آنها مستقیماً به صحنه می‌آیند. شرایط در حال حاضر با وجود نیروهای آمریکایی و روس در منطقه از جنگ با تکفیری‌ها به جنگ منطقه‌ای و حتی بین‌المللی تبدیل می‌شود، بنابراین پیامد این تحولات می‌تواند بسیار خطرناک باشد و به هماهنگی زیادی بین روسیه، ایران و سوریه نیاز دارد تا مانع بر هم خوردن معادلات قدرت در صحنه سوریه شود.

حسن رضایی: آل‌سعود نه قد رعنایی دارد، نه کدخداست، نه چشم آبی و موبور است! دموکراسی را هم اگر به زور در حلقش بریزی، عنقریب بالا می‌آورد. طبق قول معروف و ثابت شده این روزها، سعودی‌ها تنها نقش «گاو شیرده»ی را بازی می‌کنند که به ستون حاشیه اصطبل کدخدا بسته شده است. همین! آنها البته از این تقدیر میمون و مبارک! به غایت خوشحالند و آن را تنها ذخیره خود برای روز مبادا تصور می‌کنند. به باور آنها، بستن با کدخدا چیزی بالاتر از چک سفید امضاست. ولو آن بستن، بسته شدن به ستون حاشیه اصطبلش باشد! بگذارید البته خیلی بی‌انصافی نکنم! آنها بر خلاف «روزنامه شرق» و دوستانش، خوب می‌دانند «امضای کری تضمین نیست»  ولی چاره‌ای جز شیر دادن ندارند. چرا؟! چون می‌دانند در صورت شیر ندادن، ایستگاه آخر گاوهای شیری هم همان کشتارگاه گاوهای پرواری است! لذا با کمال میل، شیردهی به شرط ادامه حیات را برگزیده‌اند.
چنین زیستنی حتماً شایسته یک انسان نیست. توزیع‌کنندگان سهام آزادی، حقوق بشر و دموکراسی در کاخ سفید، الیزه و باکینگهام اما از ابتدای تسلط آل‌سعود بر ریاض و مکه چنین صلاح دانسته‌اند! خب! حالا که صاحب جنس راضی است، واقعاً چه اشکالی دارد؟! مهم این است که اولاً سعودی‌ها ادامه حیات دهند و ثانیاً آنها هم از دیگ آزادی سهمی داشته باشند؛ ولو به اندازه شیر دادن! شیرهای سعودی‌ها این روزها اما دیگر چربی سابق را ندارد. نشان به آن نشان که 82 درصد کاربران العربیه در یک نظرسنجی گفته‌‌اند اهداف حمله اخیر «صاحبان دیگ» به سوریه محقق نشده است. این در حالی است که یک برآورد دم‌دستی از تعداد و قیمت موشک‌‌های پرتاب‌شده به سمت سوریه نشان می‌دهد سعودی‌ها چیزی بیش از 100 میلیون دلار تنها خرج موشک‌‌های تجاوز اخیر کرده‌‌‌اند. دستمزد خلبان، خدمه ناو و... بماند!
همزمان شاه سلمان اما در نشست اتحادیه عرب گفته است: «اقدامات ایران در منطقه، تروریستی است!» روزنامه عربستانی الریاض هم طی گزارشی در شماره اخیر خود نوشته است: «کشورهای عربی باید بدانند خطر ایران برای آنها از اسرائیل بیشتر است و تنها راه مقابله با آن، آسوده‌خاطر شدن از جانب اسرائیل با صلح با آن است. این تصمیم به عنوان تصمیمی تاریخی باید در نشست این هفته اتحادیه عرب نهایی و اتخاذ شود». اینها البته خبرهای بدی نیست. برداشته شدن نقاب‌ها حتما باعث خواهد شد امت اسلامی ضربه‌‌های کمتری را از سوی سعودی‌ها متحمل شود. مسأله در ایران ما اما به همین سادگی‌ها هم نیست، چرا که آل‌سعود اینجا طرفداران خاص خود را دارد. ابتدای این یادداشت گفتم که «زیستنی چون سعودی‌ها حتماً شایسته یک انسان نیست». چنین زیستنی در ایران اما ظاهراً شایسته شهروندان جامعه مدنی تعریف شده در منطق برخی اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان ایرانی هست.
تعبیر دقیق‌‌‌‌‌‌تر در این زمینه شاید این باشد که برخی اصلاح‌طلبان، چنان زیستنی را آرمان و آرزوی خود می‌دانند. نگاهی به تیترهای پرزرق ‌و برق رسانه‌‌های شاخص اصلاح‌طلب درباره اصلاحات فرهنگی  بن‌سلمان در یک سال اخیر، بخوبی این مدعا را اثبات می‌کند. خاصه آنکه پوشش اخبار مربوط به اصلاحات مترقی(!) شاه سلمان در رسانه‌‌های اصلاح‌طلب، همزمان با اوج‌‌‌گیری غائله دختران خیابان انقلاب پررنگ‌‌‌‌‌‌تر شده بود. پیش‌‌‌‌‌‌تر و مهرماه 96 اما یکی از رسانه‌‌های اصلاح‌طلب طی یادداشتی در همین زمینه نوشته بود: «موضوعاتی همچون «ممنوعیت رانندگی برای زنان» در عربستان کمک می‌کرد تا ما بتوانیم همچنان امیدوار و‌ ای بسا مسرور باشیم که «از ما بدتر هم هست».... حالا اما شیپورهایی نواخته شده که این خواب نوشین را آشفته می‌کند».
فردی که چنین از زیستن در ایران شرمگین است و فیلش هوای عربستان کرده، در ادامه، صفیر شیپورها را چنین روایت می‌کند: «چند خبر سریع و غافلگیرکننده، به فاصله‌ای اندک، یکی پس از دیگری منتشر شد؛ ابتدا لغو ممنوعیت رانندگی زنان عربستان، سپس مجوز صدور فتوا برای زنان مفتی و در نهایت، پخش موسیقی خواننده شهیر عرب، «ام‌کلثوم» از تلویزیون عربستان».
وی در ادامه با اطمینان خاصی تاکید می‌کند: «بی‌شک و همان‌طور که در همین مدت کوتاه شاهدش بودیم، گروهی دوباره بسیج می‌شوند تا خاک به سیمای واقعیت بپاشند. اینان به هر دری می‌زنند که حقیقت را پنهان کرده یا مخدوش کنند. روند اصلاحات در یکی از بزرگ‌ترین کشورهای منطقه و حتی جهان را صرفا محصول یک اراده شخصی و دستوری جلوه دهند، یا آن را توطئه‌ای فریبنده بخوانند! آسمان به ریسمان ببافند و اگر شده حقوق زنان را به جنگ یمن پیوند بزنند تا همچنان آرامش گورستانی این برکه راکد را حفظ کنند».
برکه راکد مدنظر نویسنده محترم، همین جمهوری اسلامی است که او و همفکرانش چنین در آن آزادانه در مدح آل‌سعود قلم می‌زنند. مدار تحولات منطقه‌ای و جهانی اما متاسفانه بر خلاف پندار مداحان آل‌سعود و کدخداپرستان می‌چرخد. نتایج تجاوز اخیر آمریکا و نوچه‌هایش به روشنی نشان داد سعودی‌ها به چه ستون سستی بسته شده‌‌‌اند. سرخوردگی کاربران العربیه نشان می‌دهد مردم عادی نیز چنین واقعیتی را بخوبی درک کرده‌‌‌اند. آمریکا توان اعمال اراده یکسویه خود بر منطقه را ندارد، چرا که پیروزی در جنگ و تسلط بر سرزمین، با پرتاب موشک و بمباران هوایی مقدور نیست و غرب و آل‌سعود روی زمین حرفی برای گفتن ندارند. جنگ‌‌های عراق، افغانستان، یمن، غزه و لبنان بخوبی چنین واقعیتی را گوشزد می‌کند.
اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان اما باز هم آماده‌‌اند تا همزمان با ترویج زیست سعودی و سر دادن نوای «ما چقدر بدبختیم!» از همین آمریکای دست‌بسته هم غول بسازند و بگویند اگر برد موشک‌های‌مان را با «صاحبان دیگ» هماهنگ نکنیم، غول از شیشه بیرون می‌آید! انگار نه انگار که مثلاً «برجام» قرار بوده سایه جنگ را از ایران دور کند! راستی به نظر شما آمریکا و آل‌سعود خطرناک‌ترند یا سعودی‌‌های وطنی؟! من که می‌گویم البته گزینه 2!
 

محاصره پایگاه هوایی آمریکایی‌ها توسط نیروی بسیج مردمی عراق پیش از تجاوز موشکی واشنگتن و متحدانش به سوریه، از تحولات راهبردی جدیدی بر علیه ادامه حضور اشغالگران عراق حکایت می‌کند. برای نخستین بار روزنامه لبنانی الدیار بود که جزئیات این رویداد را که شامگاه جمعه تا بامداد شنبه گذشته رخ داد و هنوز هیچ منبع رسمی در بغداد آن را تایید نکرده است، فاش کرد. این گزارش از محاصره پادگان «الزهره» در شمال غرب بغداد خبر داد که بعد از 2 پادگان «قیاره» (جنوب موصل) و «التاجی» (شمال بغداد) در رتبه سوم اصلی‌ترین پایگاه‌های نیروی هوایی آمریکا در عراق محسوب می‌شود. این عملیات توسط 30 هزار نیروی حشدالشعبی مجهز به تانک، موشک‌های زمین به زمین و تیربارهای ضدهوایی انجام شد.  به نوشته این نشریه چاپ بیروت، یکی از فرماندهان نیروهای محاصره‌کننده این پادگان به فرمانده آمریکایی این پادگان نظامی هشدار داد که در صورت پرواز هر جنگنده‌ای از این فرودگاه نظامی، نیروهایش حمله خواهند کرد. وقتی فرمانده پادگان با فرماندهی کل نیروهای آمریکایی در عراق تماس گرفته و از طریق آنها به دولت بغداد هشدار داد با اعزام ارتش عراق، محاصره پادگان را بشکند، یکی از فرماندهان جبهه مقاومت، حیدر العبادی نخست‌وزیر را تهدید کرد که در صورت این اقدام، دست‌کم 18 وزیر کابینه استعفا می‌دهند و دولتش سقوط می‌کند.
به گزارش تسنیم، 2 گروه «عصائب اهل الحق» و «سرایا الخراسانی» طی سال‌های گذشته بیش از سایرین بر  پادگان‌های اشغالگران آمریکایی در عراق تمرکز داشته و اطراف هر پادگان آمریکایی، چند پایگاه نظامی مخصوص به خود تأسیس کرده‌اند تا در صورت لزوم بتوانند اشغالگران را به خروج از کشورشان وادار کنند. در حال حاضر نزدیک به 40هزار نظامی آمریکایی در 12 پادگان نظامی در عراق حاضر هستند که این بسیار فراتر از آمار رسمی اعلام شده توسط پنتاگون است.  هرچند این رقم هم در مقایسه با 75 هزار نیروی آموزش‌دیده و مسلح عصائب اهل الحق که تنها یکی از شاخه‌های بسیج مردمی 250 هزار نفری عراقی‌هاست، رقم بزرگی به‌نظر نمی‌رسد؛ بویژه اینکه نیروهای حشدالشعبی به زندگی عادی میان ملت عراق عادت دارند اما نظامیان آمریکایی در پادگان تحت هدف مستقیم هستند به طوری که تنها با هدف قرار دادن برخی نقاط خاص مانند برج‌های مراقبت پادگان، براحتی می‌توان تحرکات نظامیان آمریکایی را محدود کرد. به‌نظر می‌رسد انتخاب فرودگاه نظامی الزهره برای ایجاد فشار بر پنتاگون انتخاب هوشمندانه‌ای بوده، چرا که نزدیک‌ترین پایگاه آمریکایی‌ها به خاک ایران که در استان صلاح‌الدین واقع شده بدون طی مراحل قانونی و تصویب در پارلمان توسط بغداد در اختیار پنتاگون قرار گرفته است. با این حال واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد حتی در مناطق عرب‌نشین و کردنشین عراق نیز نظامیان آمریکایی برای تأمین امنیت خود ناگزیر از دادن امتیاز به جبهه مقاومت هستند! ضمن اینکه همین حضور نظامی باعث تشدید انزجار و تنفر عمومی از اشغالگران آمریکایی شده و همین موضوع نیز به کمک جبهه مقاومت آمده است. حتی به گفته دکتر عمر عبدالستار، کارشناس عراقی و از منتقدان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت، حجم حضور آمریکا در عراق و فعالیت‌های تنش‌زای واشنگتن در کنار ریاض، این نگرانی را به‌صورت گسترده ایجاد کرده که عراق نیز مانند سوریه به صحنه نبرد و کارزار رزم ایران و آمریکا تبدیل شود. هم آمریکا طی حضور نظامی قبلی‌اش در عراق شکست خورده و هم ملت عراق خاطره قربانی شدن بیش از یک‌میلیون هموطن‌شان در سال‌های پس از اشغال را فراموش نکرده‌اند. نمونه این احساسات ضدآمریکایی را در تظاهرات بزرگ روز یکشنبه در میدان تحریر بغداد شاهد بودیم که مردم چگونه شعارهایی ضد ترامپ و آمریکا سر داده و پرچم ایالات متحده را به آتش کشیدند. «عبدالکریم خلف» از برجسته‌ترین استراتژیست‌های عراقی نیز در توئیتی نوشت: «طی 10 سال اخیر هیچ چیز به‌اندازه حس وطن‌دوستی و ناسیونالیستی در عراق سرکوب نشده، همچنان که در مبارزه با داعش نیز روی هیچ نیرویی به ‌اندازه این عامل سرمایه‌گذاری و تبلیغ نشد! خط مقدم احیای حس ناسیونالیستی در عراق نیز مخالفت با اشغالگری آمریکاست و به همین علت، حتی در انتخابات هم شعار مخالفت با حضور نظامیان آمریکایی در عراق یا کاهش آن می‌تواند در سراسر عراق عربی جذاب باشد و موجب جذب رأی شود!»

عملیات نظامی عراق در مرزهای بین‌المللی‌اش
سخنگوی مرکز اطلاع‌رسانی نیروهای امنیتی عراق از آغاز عملیات امنیتی جهت پاکسازی مناطق مهم این کشور واقع در مرزهای سوریه، اردن و عربستان خبر داد. یحیی رسول تاکید کرد: عملیات پاکسازی مناطق واقع در غرب نینوا، سنجار و مناطق هم‌مرز با سوریه در شمال غربی کشور آغاز شده است. رسول همچنین خاطرنشان کرد: نیروهای عملیات الانبار عملیات تفتیش و بازرسی مناطق عکاشات- الرطبه واقع در مسیر بزرگراه عراق- اردن در نزدیکی مرزهای عراق- اردن- عربستان و نیز بازرسی و پاکسازی منطقه فرات واقع در غرب الانبار در مرزهای عراق با سوریه را آغاز کرده‌اند.
 

گروه فرهنگ و هنر: مستندمسابقه «فرمانده» از آن دسته برنامه‌های تلویزیونی است که توانسته طیف متنوعی از مخاطبان را با خود درگیر کند. «فرمانده» به‌رغم نامش، صرفاً یک برنامه تلویزیونی نظامی نیست، بلکه مستندمسابقه‌ای هیجانی در ژانر رئالیتی‌شو است که با حضور در مناطق مختلف کشور، شرکت‌کنندگان را در فضایی دیدنی به بروز توانایی‌های‌شان وادار می‌کند. سری چهارم این مستندمسابقه در استان سیستان‌وبلوچستان برگزار شده است که در آن با حمایت کامل نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آیتم‌ها و مراحل آزموده‌نشده‌ای طراحی شده است. به عبارت دیگر، اگرچه در مستندمسابقه فرمانده 3 به یمن حضور سردار شهید ناظری که با همکاری نیروی دریایی سپاه انجام شد، امکانات و وسایل مناسبی برای طراحی بخش‌های مختلف مسابقه در نظر گرفته شده بود ولی در سری چهارم «فرمانده» حضور تانک، هلی‌کوپتر، هواپیما، کشتی و انواع سلاح‌های رزمی در یک مسابقه تلویزیونی، امری است که تاکنون اتفاق نیفتاده است و می‌تواند تصاویر و موقعیت‌های بی‌نظیری را ایجاد کند. «فرمانده» در 5 سال گذشته با طی یک روند رو به رشد، توانسته جایگاه خود را در میان علاقه‌مندان به برنامه‌های ماجراجویی (adventure) پیدا کند. اهمیت جایگاه «فرمانده» در میان برنامه‌های تلویزیونی از این جهت است که تجربه ساخت مستندمسابقه یا رئالیتی‌شو در تلویزیون جمهوری اسلامی بسیار کوتاه است. بر همین اساس، اگر چه برنامه‌هایی چون «رالی ایرانی» تقریباً همزمان با شروع تولید مستندمسابقه «فرمانده» آغاز به تولید کردند ولی تعداد تولیدات در این ژانر، بسیار کم بوده و تجربه انباشته‌شده برنامه‌سازان وطنی، محدود است. بر خلاف این مسأله، یکی از گونه‌های برنامه‌سازی پرمخاطب در شبکه‌های تلویزیونی دنیا، ژانر رئالیتی‌شو است. این ژانر برنامه‌سازی به دلیل ایجاد همزاد‌پنداری حداکثری در مخاطب، توانسته افراد مختلف با سلیقه‌های متنوعی را به خود جذب کند. مستندمسابقه‌های نابغه، بازی هالیوود، کشتی جنگی، برادر بزرگ‌تر، فاکتور ترس، شطرنج در مقابل ستاره‌ها و... از جمله معروف‌ترین مستندمسابقه‌های تلویزیونی است که اکثر قریب به اتفاق آنها بعد از سال 2000 میلادی در سراسر دنیا ساخته شده‌ و هر کدام موضوعی را محور تولید برنامه تلویزیونی خود قرار داده است اما همانگونه که اشاره شد فرمانده جزو معدود مستندمسابقه‌هایی است که در 5 سال اخیر در شبکه‌های مختلف تلویزیونی کشور ساخته شده است و بر اساس فضایی که برای مخاطبان و شرکت‌کننده‌های خود ایجاد می‌کند، توانسته طیفی از آنها را با خود همراه کند. فصل چهارم این مستندمسابقه با انتخاب منطقه سیستان‌وبلوچستان و استفاده از لوکیشن‌های متعدد در این استان از شمالی‌ترین نقاط تا جنوبی‌ترین مناطق این استان، توانسته است آیتم‌های مسابقه را در فضاهای متفاوتی به تصویر بکشد و جذابیت و گیرایی اثر را دوچندان کند. مهدی ماهان یکی از کارگردان‌های سری چهارم فرمانده است که درباره اقبال علاقه‌مندان به شرکت در این سری از مسابقه می‌گوید: در این فصل از بین هزاران نفری که ثبت‌نام کرده بودند 300 نفر انتخاب شدند و از بین این 300 نفر در مرحله انتخابی که در تهران برگزار شد 15 نفر برگزیده شدند و تحت آموزش‌های چتربازی و مسائل مربوط به ادوات زرهی مانند نفربر قرار گرفتند. در نهایت هم ۱۰ نفر اصلی مسابقه مشخص شدند. وی درباره تفاوت‌های سری چهارم فرمانده با سری‌های قبلی این مستندمسابقه نیز به حمایت کامل نیروهای نظامی در منطقه جنوب شرق کشور اشاره می‌کند و اظهار می‌دارد: «فرمانده۴» از نظر تجهیزات نظامی و پشتیبانی از فصل‌های قبلی بسیار وسیع‌تر خواهد بود و همینطور از نظر کیفی و فنی پیشرفت چشمگیری داشته است. مردم در «فرمانده۴» صحنه‌های جدید، متفاوت و هیجان‌انگیزتری خواهند دید. در این فصل فرمانده بخش‌هایی مانند تیراندازی، جنگ شهری، عملیات آبی و خاکی، گریم و استتار شهری و عملیات ردیابی و شناسایی وجود دارد، همچنین مخاطبان فرمانده در فصل چهارم منتظر یک فینال متفاوت و بسیار هیجان‌انگیز باشند. ماهان با اشاره به قسمت‌های پخش شده از مستندمسابقه فرمانده تاکنون می‌گوید: در 2 قسمت اول، 10 نفر اصلی برای حضور در بخش اصلی مسابقه انتخاب می‌شوند و از قسمت سوم، بخش‌های مهیج و آیتم‌های دیده‌نشده این مسابقه شروع می‌شود. بر این اساس باید منتظر ماند و دید پایان هفته جاری که قسمت سوم مستندمسابقه فرمانده پخش می‌شود، تهیه‌کنندگان آن چه طرح‌های شگفت‌انگیزی برای میخکوب کردن مخاطبان پای گیرنده‌های تلویزیونی دارند. مستندمسابقه فرمانده پنجشنبه‌ها ساعت 21 از شبکه افق و جمعه‌ها ساعت 19 از شبکه نسیم پخش می‌شود و در طول هفته از این 2 شبکه بازپخش خواهد شد.
 

گروه اقتصادی: طرح یکسان‌سازی نرخ ارز که از هفته گذشته به صورت ضربتی آغاز شده هنوز خلأ‌های فراوانی دارد اما رئیس‌کل بانک مرکزی می‌گوید کارشناسان از این طرح استقبال کرده‌اند.
به گزارش «وطن‌امروز»، بانک مرکزی از هفته گذشته تاکنون 11 اطلاعیه برای دلار 4200 تومانی و نحوه تخصیص آن صادر کرده اما گویا باید منتظر اطلاعیه‌های بسیار دیگر در این باره باشیم.
مهم‌ترین مساله‌ای که هنوز بانک مرکزی نتوانسته آن را حل کند ممنوعیت خرید و فروش و صدور حواله ارز توسط صرافان است. هنوز صرافی‌ها نمی‌دانند در صورت ادامه این ممنوعیت، فلسفه وجودی آنها چه خواهد بود. سیف روز گذشته با صرافان جلسه گذاشت و به آنها اطمینان داد کسی در صدد حذف صرافی‌ها نیست. رئیس شورای پول و اعتبار درباره منع صرافی‌ها از خرید و فروش ارز بر اساس سیاست‌های جدید ارزی نیز گفت: تا اطلاع ثانوی فقط 2 نقش عمده برای صرافی‌ها در نظر گرفته شده که یکی بحث انتقال ارز و دوم خرید ارز حاصل از صادرات غیرنفتی است. سیف با اشاره به دستورالعمل و مقررات ناظر بر فعالیت‌های صرافی‌ها، تصریح کرد: این دستورالعمل یکی از معیارهای اساسی انضباط‌بخشی به شبکه صرافی‌های کشور است و بانک مرکزی بر پیاده‌سازی و اجرای کامل آن مصمم است.
امسال نرخ ارز فقط ۵ تا ۶ درصد تغییر دارد
رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به تعیین نرخ ارز گفت: این نرخ در سال ۵ تا ۶ درصد تغییر خواهد داشت و دامنه تغییر آن بیشتر از اینها نخواهد بود. رئیس کل بانک مرکزی تاکید کرد: این نرخ در سال ۵ تا ۶ درصد تغییر خواهد داشت و دامنه تغییر آن بیشتر از اینها نخواهد بود. سیف درباره تامین ارز برای مسافران خارج از کشور نیز گفت: برای کسانی که در حال مقدمات سفر اول به خارج هستند کارها در حال انجام است. وی گفت: برای ارز موردنیاز جهت دریافت ویزا با وزارت امور خارجه مکاتبه کرده‌ایم که در کشورهای مقصد واحد پول ملی را دریافت کنند تا بانک مرکزی هم زمینه اختصاص ارز را فراهم کند.
آغاز رقابت بانک‌ها برای جذب سپرده ارزی
آنگونه که بانک مرکزی اعلام کرده هر فردی که بیش از ۱۰ هزار یورو به صورت نقدی در اختیار داشته باشد باید آن را نزد بانک‌ها سپرده‌گذاری کند در غیر این صورت هر گونه تبادل آن به مفهوم کالای قاچاق بوده و برخوردهای قانونی با آن صورت می‌گیرد. همین یک بند در بخشنامه‌های بانک مرکزی کافی است تا بازار را برای سپرده‌گذاری‌های ارزی داغ کند البته این بار دیگر شرایط به حالت قبل نیست، نه مردم اعتماد سابق را به سپرده‌گذاری ارزی دارند و نه دیگر کار در اختیار بانک‌هاست بلکه بانک مرکزی خود راساً وارد عمل شده و سود و بازگشت اسکناس‌های سپرده‌گذاران با همان نوع ارز سپرده‌گذاری شده را تضمین می‌کند، با این وجود میزان استقبال مردم به گفته بانکداران از سپرده‌گذاری‌های ارزی  کم است. بررسی‌های   مهر حکایت از آن دارد که بازار داغی برای جذب دلارها و یوروهای در اختیار مردم از سوی بانک‌ها به راه افتاده و آنها نرخ‌های جذابی را ارائه می‌دهند که دامنه آن حتی تا ۵ و ۶ درصد هم می‌رسد. آنگونه که متصدیان شعب بانکی می‌گویند، تعداد مراجعه‌کنندگان برای سپرده‌گذاری ارزی بالا نیست اما به هر حال هر چقدر که میزان اسکناس‌ها بالاتر باشد نرخ‌های سود نیز می‌تواند از سوی بانک‌ها جذاب‌تر شود اما به طور میانگین نرخ ۴ تا ۵ درصدی در بسیاری از شعب به مشتریان پیشنهاد می‌شود. کسرایی‌پور، مدیرکل سیاست‌ها و مقررات ارزی بانک مرکزی نیز می‌گوید: نرخ اعلام‌شده از سوی بانک مرکزی برای سپرده‌گذاری یورو 3 درصد و برای سپرده‌گذاری دلاری ۴ درصد است که البته این نرخی است که بانک‌ها می‌توانند نزد بانک مرکزی سپرده‌گذاری کنند ولی به هر حال نرخی که از سوی بانک‌ها برای جذب سپرده‌های ارزی مردم پیشنهاد می‌شود حتما باید در چارچوب‌های مشخصی باشد که بانک مرکزی اعلام کرده است.
نوبخت: ارز به صرافی‌ها می‌دهیم
هفته گذشته محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت اعلام کرد دلار 4200 تومانی یکی، ‌دو روز طول می‌کشد به صرافی‌ها برسد. گویا نوبخت نمی‌دانست بانک مرکزی قرار است ورود ارز تک‌نرخی به صرافی‌ها را متوقف کند. محمدعلی کریمی، سخنگوی بانک مرکزی دیروز اطمینان داد که دیگر دلار 4200 تومانی به صرافی‌ها نمی‌رود. سخنگوی بانک مرکزی گفت: تا اطلاع بعدی، خرید و فروش نقدی اسکناس ارزهای خارجی در صرافی‌ها انجام نخواهد شد. سخنگوی بانک مرکزی در مصاحبه با صداوسیما، با اشاره به اینکه این بانک با رصد نیازهای همه گروه‌ها، ارز مورد نیاز را از طریق بانک‌های عامل تامین اعتبار می‌کند، گفت: تا اطلاع بعدی، خرید و فروش نقدی اسکناس ارزهای خارجی در صرافی‌ها انجام نخواهد شد. محمدعلی کریمی تقاضای عمده ارز را از محل واردات دانست که باید پس از ثبت‌سفارش از طریق بانک انجام شود و در عین حال درباره تامین نیازهای خرد نیز افزود: ارز مسافرتی از طریق بانک‌های ملی و سامان و ارزهای دانشجویی و درمانی هم از طریق بانک‌های تجارت و سامان پرداخت می‌شود تا با شناسایی و رصد نیازها، ارز به متقاضیان واقعی ارز تخصیص یابد. وی با بیان اینکه بانک مرکزی پارسال ۴۸میلیارد دلار از محل درآمدهای نفتی برای واردات رسمی کشور تامین اعتبار کرد، گفت: بقیه نیز از محل درآمد صادرات غیرنفتی صرف واردات شد که طبق سیاست‌های جدید، صادرکنندگان غیرنفتی مکلف شدند ارزشان را برای ایفای نقش در واردات تجارت خارجی کشور اختصاص دهند. کریمی ادامه داد: در این باره بانک مرکزی سامانه نظام یکپارچه مدیریت ارزی (نیما) را راه‌اندازی کرد تا صادرکنندگان غیرنفتی با عرضه درآمدشان در این مسیر، آن را مستقیم در خدمت واردات کالاهای ضروری موردنیاز کشور قرار دهند. سخنگوی بانک مرکزی تصریح کرد: از آن پس، بانک‌های عامل و صرافی‌های مجاز با خرید ارز صادرکنندگان می‌توانند آن را در اختیار واردکنندگان قرار دهند که این موجب نظم‌بخشی به مدیریت کل درآمدهای غیرنفتی می‌شود.

سکه طلا 1/8 میلیون تومان
قیمت سکه در حالی بار دیگر از یک‌میلیون و ۸۰۰ هزار تومان عبور کرد که رئیس کل بانک مرکزی گفته بود با دلار ۴۲۰۰ تومانی، سکه باید ارزان شود. به گزارش «وطن امروز»، اگر نرخ دلار ۴۲۰۰ تومان را در نظر بگیریم یعنی سکه هم‌اکنون ۴۵۰ هزار تومان حباب دارد. دیروز با وجود ثبات نرخ دلار و قیمت جهانی طلا قیمت هر گرم طلای 18 عیار بار دیگر به مرز 171 هزار و 810 تومان رسید. از سوی دیگر سکه تمام‌بهار آزادی طرح جدید با افزایش قیمت، یک‌میلیون و 841 هزار تومان و سکه تمام‌بهار آزادی طرح قدیم یک‌میلیون و 766 هزار تومان معامله ‌شد. علاوه ‌بر این هر قطعه نیم‌سکه 898 هزار تومان، ربع‌سکه 571 هزار تومان و هر قطعه سکه گرمی 356 هزار تومان فروخته ‌شد. همچنین هر اونس طلا در بازارهای جهانی با قیمت 2/1345 دلار معامله ‌شد.
 

دبیر شورای عالی فضای مجازی با بیان اینکه شهروندان حق دارند از هر پیام‌رسانی استفاده کنند، به شرط اینکه تابع قوانین کشور باشد، گفت: فعلا تصمیمی درباره انسداد تلگرام گرفته نشده اما هر آن ممکن است شرایطی برای انسداد تلگرام پیش بیاید. به گزارش ایسنا، سیدابوالحسن فیروزآبادی اظهار داشت: ما به دنبال پیام‌رسانی با کاربران بالا و قابلیت اشتغالزایی هستیم. تاریخی برای مسدود کردن تلگرام مطرح نشده اما از کسب‌وکارها و موسساتی که کانال‌های زیادی دارند دعوت شده از پیام‌رسان‌های خارجی به پیام‌رسان‌های داخلی کوچ کنند. وی درباره استفاده شخص خود از پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارجی اضافه کرد: من هم از تلگرام و اینستاگرام استفاده می‌کنم و بنا به تعهدی که به پیام‌رسان‌های داخلی دارم از آنها نیز استفاده می‌کنم. وی با بیان اینکه در حوزه پیام‌رسان‌ها نوعی نابسامانی در کشور وجود دارد، افزود: بنا به دستور رئیس‌جمهور به‌طور جدی در سال ۹۷ در حوزه کاربرد پیام‌رسان‌ها باید پیام‌رسان داخلی در اولویت باشد. البته پیام‌رسان‌های خارجی هم می‌توانند فعالیت کنند به شرطی که تابع قوانین جمهوری اسلامی باشند. وزارت آموزش‌وپرورش در حوزه کوچ پیام‌رسان‌های خارجی به داخلی بخشنامه صادر کرده است. فیروزآبادی با بیان اینکه به پیام‌رسان داخلی انواع تهمت‌ها زده شده، گفت: در مقایسه با کاربرانی که از پیام‌رسان‌های خارجی استفاده می‌کنند، رقم کاربران استفاده‌کننده از پیام‌رسان‌های داخلی بسیار کم است. به کسانی که با کوچ پیام‌رسان‌های خارجی به داخلی کسب‌وکارشان دچار اختلال می‌شود، بیمه بیکاری تعلق می‌گیرد.
آغاز فیلترینگ تلگرام در روسیه
در همین حال رگولاتور دولتی مخابرات روسیه (روسکومنادزور) دیروز اعلام کرد، در اجرای تصمیم دادگاه، مسدود کردن دسترسی کاربران روس به پیام‌رسان تلگرام را آغاز کرده است. این رگولاتوری اعلام کرد، بخشنامه منع دسترسی به تلگرام را به اپراتورهای مخابراتی این کشور ابلاغ کرده است.
 

معاون پارلمانی رئیس‌جمهور می‌گوید سوال از رئیس‌جمهور از دستور کار خارج شده است اما یکی از نمایندگان مجلس می‌گوید هر 2 سوال از رئیس‌جمهور به قوت خود باقی است. سیدجواد ابطحی، نماینده مردم خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به طرح ۲ سوال از رئیس‌جمهور گفت: هر ۲ سوال از رئیس‌جمهور به قوت خود باقی است. وی با بیان اینکه یکی از سوالات از رئیس‌جمهور درباره مشکلات موسسات مالی و اعتباری است که با ۸۵ امضا تقدیم هیات‌رئیسه مجلس شده است، افزود: سوال دوم از رئیس‌جمهور در ۵ محور تدوین شده که این سوال با ۱۰۲ امضا تقدیم هیات‌رئیسه مجلس شده است. نماینده مردم خمینی‌شهر در مجلس در توضیح محور‌های سوال دوم از رئیس‌جمهور گفت: رکود اقتصادی حاکم بر کشور و اینکه چرا سیاست‌های دولت در خروج از رکود مؤثر نبوده، عدم بهبود شرایط بانک‌ها در تبادل با بانک‌های خارجی پس از برجام، موضوع قاچاق کالا و ارز و همچنین کاهش ارزش پول ملی و وضعیت نابسامان بازار ارز و نوسانات قیمت ارز، از جمله محور‌های سوال دوم از رئیس‌جمهور است. اما ساعتی پس از این اظهارات، حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در گفت‌وگو با ایلنا، این موضوع را رد کرد و مدعی شد: 2 سوال از رئیس‌جمهور از سوی نمایندگان مطرح شده بود که نمایندگان رئیس‌جمهور در مجلس حاضر شدند و با توضیحاتی که دادند، سوال ها از حد نصاب افتاده و این 2 سوال از دستورکار خارج شد. تاکنون هیچ یک از نمایندگان حامی دولت در مجلس موضوع خروج سوال ها از رئیس‌جمهور از دستور کار مجلس را تایید نکرده‌اند.
 

بعد از آزادسازی کامل غوطه شرقی دمشق، ارتش سوریه خود را برای پاکسازی اردوگاه یرموک، منطقه الحجرالاسود و بخش جنوبی منطقه التضامن در جنوب شهر دمشق از تروریست‌های وهابی داعش و دیگر تروریست‌های باقیمانده آماده می‌کند. رسانه‌های سوری اعلام کردند که ارتش سوریه از صبح یکشنبه تعداد بیشتری از تجهیزات نظامی، جنگ‌افزارهای سنگین، خودروها، اتوبوس‌ها، نیروهای نظامی و مردمی و نیروهای گروه‌های فلسطینی از جمله گروه قدس را در نزدیکی مناطق تحت تصرف داعش و جبهه‌النصره در جنوب دمشق مستقر کرده است. این در حالی است که گلوله‌های خمپاره پیوسته از محل اختفای تروریست‌ها در اردوگاه یرموک به سوی برخی از مناطق جنوبی شهر دمشق شلیک می‌شود که در تازه‌ترین این حملات خمپاره‌ای یک دختربچه کشته شد و 9 نفر دیگر زخمی شدند و خانه‌های مردم آسیب دید. گروه تروریستی داعش سراسر منطقه الحجرالاسود را که از سمت شمال مجاور اردوگاه یرموک است، به تصرف خود درآورده است. بخش زیادی از جنوب اردوگاه یرموک نیز تحت تصرف داعشی‌هاست. جبهه النصره هم بخش کوچکی از غرب این اردوگاه را به تصرف خود درآورده است. مذاکراتی که با میانجیگری روسیه برای پایان دادن به بحران اردوگاه یرموک آغاز شده بود، تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده است و به همین دلیل ارتش سوریه شاید متوسل به راه‌حل نظامی شود.
 

حسن حنیف: محمد بن‌سلمان ولیعهد سعودی مدتی را به دید و بازدید در اروپا و آمریکا پرداخت و در این میان با هر شخصیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی مشهوری که حاضر شد با وی ملاقات کند، دیدار و گفت‌وگو کرد.
بن‌سلمان جوان که مدت زیادی نیست حکومت سعودی را به شکلی غیررسمی با یک شبه‌کودتا در اختیار گرفته، در این دیدارها یک بار لباس غیررسمی پوشید و سراغ مارک زاکربرگ، مدیر فیسبوک رفت تا از این طریق فناوری عربستان را ارتقا دهد که خیلی زود از سوی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی غربی به سخره گرفته شد و بار دیگر با لباس رسمی آل‌سعود سراغ دونالد ترامپ رفت تا در کنار او ساکت بنشیند و رفتار تحقیرآمیز رئیس‌جمهور کاسب آمریکا را با نشان دادن تصاویر سلاح‌‌‌هایی که به سعودی‌ها فروخته بود، تحمل کند.
اما در واقع بن‌سلمان فستیوالی از حقارت را برای ریاض به ارمغان برد و در نهایت گردش وی در آمریکا و اروپا که قرار بود همراه با سربلندی، غرور و افزایش اعتبار و عزت سعودی‌ها باشد به دور حقارت تبدیل شد. اما این شاهزاده جوان و بی‌تجربه در طول این مسیر دیدارهایی هم داشت که نه‌تنها افزایش اعتبار و جایگاه آل‌سعود را به دنبال نداشت، بلکه اساساً ذره آبرو و اعتبار آل‌سعود را هم نابود کرد! وی که گویا حتی در سطح مشاوران هم بشدت با کمبود عقلانیت مواجه است، با یک تصمیم نسنجیده سراغ مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی منافقین رفت و درست در شرایطی که خواستار مخفی ماندن این دیدار بود به لطف دستگاه ناکارآمد اطلاعاتی و امنیتی سعودی اخبار آن به سرعت در رسانه‌‌های مختلف دست به دست شد.
بله! بن‌سلمان سراغ منافقین رفت تا ثابت کند در طول عمرش ولو یک ساعت هم درس سیاست نخوانده است. وی از اینچنین ملاقاتی در پاریس چند هدف عمده را دنبال می‌کرد که می‌توان یکی از مهم‌ترین این اهداف را جدیت ریاض در پروژه ایران‌ستیزی و ایفای نقش اول در سناریوی واشنگتن برای مقابله با تهران دانست.
از طرفی این ملاقات تا حدودی بیانگر وضعیت شاهزاده سعودی در تقابل با محور مقاومت و بویژه ایران است.
در شرایطی که ولیعهد جوان سعودی سرمایه‌‌گذاری ریاض و سرویس اطلاعاتی عربستان را روی تروریسم تکفیری در عراق و شام شکست‌خورده می‌بیند، آنقدر مقابل آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها تحقیر شده و سرش کلاه رفته که برای چاره‌اندیشی درباره این اوضاع نابسامان از خیر تفاله‌های تروریستی همچون منافقین هم نمی‌گذرد!
هرچند پیش از این سعودی‌ها بارها به منافقین کمک مالی کرده بودند اما در بین حکام قبلی آنقدر قوه عاقله وجود داشت که خودشان به دیدار منافقین نروند و در عمل وجود چنین ارتباطی را از اساس انکار کنند. حکام سابق سعودی پیش از این از طریق سرویس اطلاعاتی خود به گروه‌‌های مختلف اپوزیسیون ایران به صورت کاملاً مخفیانه کمک می‌کردند و در واقع جز حضور ترکی فیصل که علل امنیتی و اطلاعاتی داشت، حتی عوامل بازنشسته و سابق سعودی نیز هیچ‌گاه حقارت نشست و برخاست با منافقین را نمی‌پذیرفتند.
در این میان برخی کارشناسان مسائل بین‌الملل معتقدند ریاض بر خلاف ظاهرسازی و عملیات روانی گسترده که با حضور در ایالات متحده و اروپا آن را کلید زده است، در حقیقت در شرایط بحرانی و غیر قابل مدیریت قرار گرفته است که این مسأله ریشه در اقدامات نسنجیده حکام سعودی طی چند سال گذشته در منطقه غرب آسیا و در یک کلام سیاست خارجی معلول این کشور دارد.
سعودی‌ها با این دیدار اثبات کردند دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. تجربه حمایت از منافقین برای مقابله با ملت ایران، پیش از این آنقدر شکست خورده است که دیگر به عنوان یک گزینه حاشیه‌ای هم نمی‌تواند مطرح باشد و در واقع حمایت از این گروه در عمل به معنی آن است که فریب فضاسازی منافقین را خورده و علاوه بر اینکه سرمایه‌ای را دور ریخته‌‌اند، جبهه جدیدی را نیز علیه خود باز کرده‌‌اند که می‌تواند زمینه‌ساز تغییر معادلات در سرزمین حجاز باشد.
از سوی دیگر برخی کارشناسان مسائل امنیتی با اشاره به آشوب‌‌های دی‌ماه در ایران و جایگاه سازمان منافقین در آن، این دیدار را به نوعی تشکر کارفرما از کارگر تشبیه کردند و آن را زمینه‌ساز ولخرجی سعودی‌ها برای گسترش ناامنی در داخل جمهوری اسلامی ایران و افزایش تهدید در حوزه‌‌های مختلف از سوی یک تشکیلات تروریستی بومی با سرمایه‌‌گذاری خارجی عنوان کردند.
در شرایطی که بحران تروریسم تکفیری در منطقه غرب آسیا به بهترین شکل ممکن از سوی جمهوری اسلامی کنترل شده و در حال مدیریت است و درست در ایامی که بزرگ‌ترین سرمایه‌‌گذاری تروریستی سعودی‌ها با آزادسازی غوطه و انتقال موثرترین اهرم تروریستی ریاض در سوریه با برند «جیش‌الاسلام» از دوما به منطقه جرابلس با یک ورشکستگی روبه‌رو شد، دور از ذهن نیست که  سرویس اطلاعاتی سعودی به دنبال افزایش هزینه برای یک تشکیلات تروریستی داخلی در ایران و انتقال ناامنی و تهدید به داخل مرزهای سرزمین اسلامی ایران باشد. اقدامی که علاوه بر معنای شکلی، از یک ماهیت انتقامی برخوردار است. همراهی بن‌سلمان و رجوی از یک سو با هدف احیای یک تشکیلات که همواره خدمات ارزنده‌ای را برای سعودی‌ها به ارمغان آورده از حاشیه به مرکز بحران انجام شده و از سوی دیگر ماهیت این همراهی بیانگر استیصال آل‌سعود در برخورد با مولفه‌‌های اثرگذار اسلام انقلابی ایران از یمن تا دیرالزور و حتی از قلب اروپا تا ریاض است.