|
مقام محمود
مهدی خدادادی: حمید حسام را نویسنده شاخص، کاربلد و توانای عرصه ادبیات دفاعمقدس باید دانست. خالق غواصها بوی نعناع میدهند، دهلیز انتظار، دلیل، فقط غلامحسین باش، آب هرگز نمیمیرد، وقتی مهتاب گم شد و... این بار داستان زندگی یک انسان متعبد را تحت عنوان «راز نگین سرخ» در مقابل دیدگان مخاطبان آثار خویش قرار میدهد. حسام نویسندهای است که در قالبی تکراری محصور نشده و هر بار در هر یک از آثارش با اعجازی مخاطبانش را متحیر میکند. ارسال به دوستان
فدایی اسلام
علیرضا حائری: انسانها در زندگی در حال فراز و فرود به سر میبرند؛ فراز و فرود در مادیات و معنویات. گاهی ورشکست میشوند و گاه ترقی میکنند. چه در امور مادی و چه در امور معنوی. داستان کتاب شاهرخ داستان همین فراز و فرودهاست. البته داستان فرودی که به فراز میانجامد. داستان انقلاب درونی یک انسان؛ انسانی که نداشتن راهنما او را در زندگی تبدیل به یک موجود لجامگسیخته میکند. انسانی که مادرش گهگاه میخواهد او را نفرین کند ولی محبت مادری به او اجازه چنین کاری را نمیدهد. انسانی که به واسطه قدرت بدنی و شجاعتش اسباب مالاندوزی انسانهای فرصتطلب از راه فسادهای اخلاقی میشود اما دعاهای ملتمسانه مادرش به درگاه خدا و برخی خصوصیات مثبت فردی شاهرخ زندگی او را متحول کرده و او را به مبارزی مخلص و سختکوش در عرصه جهاد تبدیل میکند؛ مبارزی که نام و توصیف هیبتش لرزه به تن دشمنان میاندازد و در نهایت در آبان ماه سال 1359 در آبادان به درجه رفیع شهادت نائل میآید. ارسال به دوستان
شعر انقلاب در گفتوگوی «وطن امروز» با مصطفی محدثیخراسانی
شعر انقلاب، منتقدترین هنر ماست
حسین قرایی: مصطفی محدثیخراسانی جزو شاعران کوشای عصر انقلاب اسلامی قلمداد میشود. دهه 70 دهه درخشش این شاعر دغدغهمند در مشهد است. جمع کردن دانشآموزان علاقهمند به شعر در کانون نویسندگان آموزشوپرورش خراسان بزرگ از او شخصیتی اثرگذار ساخته بود. معلمانه زیستن محدثی در 3 دهه تدریس، او را به این سمت برده که به عنوان الگوی موفق کانون شاعران آموزشوپرورش – که این روزها رمقی ندارد! – معرفی شود. با او گپ و گفتی در حوزه شعر و انقلاب اسلامی داشتهایم.
آقای محدثی! شما غزل معروفی با عنوان «مرور» دارید، من آن را میخوانم راجع به آن صحبت کنید. ارسال به دوستان
در شهر عشق رسم وفا نیست
پویا مشهدی: از میان شعرای جوان انقلابی متولد دهه 70، شاید کمتر کسی به شهرت و محبوبیت سجاد سامانی دست یافته باشد؛ شاعری خوشآتیه که با انتشار دفتر شعر «ایما» پا به عرصه شعر نهاد و توانست توجه زیادی را به خود جلب کند و پس از آن مجموعه شعر «سالیان» را منتشر کرد. آنچه از اشعار منتشر شدهاش برمیآید، این است که عمده مهارت او در شعر، بیان احساسات در قالب غزل است و او شاعری غزل سراست، چرا که هر دو دفتر او تنها غزل را به خود راه داده است. دفتر اول شامل غزلیات عاشقانه او است، در حالی که دفتر دوم رنگ و بوی شعر آیینی دارد و در آن به مناجات با حضرت دوست پرداخته است. برای معرفی و بررسی اشعار سامانی به دفتر اول او یعنی «ایما» اشاره میکنیم و از آن بهره خواهیم جست. سامانی شاعری نوکلاسیک است و این در غزلیات او مشهود است: «دل دیوانهام با دیدن بیگانه میلرزد/ چه با بیگانه میگویی؟ دل دیوانه میلرزد/ توان گریه آرام در ابر بهاری نیست/ اگر از هایهای گریههایم شانه میلرزد/ برای دیدنم ای کاش در قلب تو شوقی بود/ که حتی شمع هم با دیدن پروانه میلرزد/ فرو میریزد ایمان مرا موی پریشانی/ که گاهی با نسیم کوچکی ویرانه میلرزد/ تو را میبیند و در دست زاهد رشته تسبیح/ تو را میبینم و در دست من پیمانه میلرزد». این غزل بخوبی نشان میدهد سامانی به چه شکل مفاهیم و تصاویر و اسلوب شعر کهن را با زبان امروز در هم میآمیزد و اشعاری ساده و روان و در عین حال مفهومی میسراید. او حتی در انتخاب وزن هم نگاهی کلاسیک دارد و اشعارش در اوزان پرکاربرد شعر فارسی سروده شده است. شعر شعرای نوکلاسیک، لاجرم نزدیکی و شباهتهایی با اشعار برخی شعرای کلاسیک پیدا میکند و این مساله شاید امری طبیعی باشد. غزلهای سامانی بازتابی از غزلیات دو قطب دیرینه و ممتاز شعر و شاعری سرزمین فارس، یعنی سعدی و حافظ را در خود نشان میدهد؛ همچنین ردپایی از تک بیتهای ناب صائب تبریزی نیز در آثارش به چشم میخورد. سادگی زبان سعدی یا همان سهل ممتنع بودن را تا حدودی داراست و همچنین صنایع ادبی را مانند هنر سعدی به گونهای به کار برده است که در ظاهر چشم را به خود خیره نمیکند اما در باطن اثرگذاری خود را دارد و کلام او را به نمکینی کلام سعدی نزدیک میکند. همچنین عجز و دردمندی عاشقانه سعدی در غزلیات او به وفور مشاهده میشود؛ به این ترتیب نزدیکی و شباهتهای سخن سامانی به کلام شیوای سعدی، به زیبایی و اثرگذاری شعرهای او کمک شایان توجهی میکند. بر این اساس میتوان سعدی را تأثیرگذارترین شاعر بر سبک اشعار سجاد سامانی نام برد. رد پای انتقادهای رندانه حافظ نیز در این دفتر مشهود است. در غزلهای فراوانی، شاعر مشابه حضرت حافظ به زاهدی اشاره میکند که عقل و دلش به پیچ و تاب زلفی پریشان میشود اما به ردای شرع ملبس است و پشت دانههای تسبیحش مخفی شده است. همانگونه متأثر از اسلوب شعری صائب یا همان سبک هندی نیز هست. بیت سوم غزل بالا شاهد خوبی برای این امر است. در مجموع سبک اشعار سامانی چیزی مابین هندی و عراقی است و بیش از همه تحت تاثیر کلام شیخ اجل است. شعرش بی تکلف است و زبان آن ساده و حتی در مواقعی تحت تأثیر ادب عامه است: «ای صد هزار مصرع پیچیده موی تو/ شعر مرا ببخش اگر بی تکلف است» «من در پی تو هستم و مردم پی بهشت/ ایمان شهر، کفر مرا در میآورد»، «من نظر بازم و کم معصیتی نیست ولی/ چه بسا طعنه زدنهای تو بخشیده نشد». بیان تصاویر کهن و دیرینه ادب فارسی در شعر سامانی موجب شده است فهم آن هرچه سادهتر شود، زیرا مخاطب اهل شعر و ادب به وفور در اشعار کلاسیک با این مفاهیم و تصاویر رو در رو شده است و با آن آشنایی دارد. البته اگر این تصاویر با همان زبان و دستور کهن اشعار، مجددا سروده شود ملالتآور است و زیبایی چندانی ندارد. اینجاست که هنر شاعر نمایان میشود تا با زبان امروزی بتواند مفاهیم را لباسی نو به تن کند و آنها را دلنشین کند. «لاف عشق و گله از یار؟» یکی از غزلهایی است که گواه قابلیت سامانی در سرودن اشعار نئوکلاسیک است: «در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم/ یارای گفتن گلهها نیست، بگذریم/ دردیست در دلم که دوایش نگاه توست/ دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم/ گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟/ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم.../ ابری که میگذشت به آهنگ گریه گفت/ دنیا مکان «ماندن» ما نیست، بگذریم/ هرچند دشمنم شدهای دوست دارمت/ بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم». موضوع شعرهای ایما تماما تغزل عاشقانه است آن هم از نوع زمینی و شرقی، جز یک غزل عاشورایی که خواندن آن خالی از لطف نیست: «نمانده است مرا غیر خون دل اثری/ که دارد از دل خونین عاشقان خبری؟/ بعید نیست که عالم تمام غرق شود/ اگر ببارد از این چشم اشک مختصری/ به سوگواری سروی، نشسته بانویی/ که نیست از دل ایشان دل شکستهتری/ هجوم سنگ کجا طاقت پرنده کجا؟/ که نای بال گشودن نماند و بال و پری/ نه از شهامت او عاشقانهتر شعریست/ نه از شهادت او دلبرانهتر هنری/ زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست/ مباد شاهد جان دادن پسر، پدری». در مجموع، اشعار این دفتر ساده و بیپیرایه است و چنان به دل مینشیند که تنها باید آنها را با نرمی نگاهی صبور لمس کرد و مجذوب لطافتش شد؛ نه باید سخنی گفت و نه سخنی شنید. ارسال به دوستان
اشعار شورانگیز «حیدرانه»
احمد میرزایی: مذهبیسرایی در ادبیات فارسی تاریخچهای دراز دارد. اگر 2 عامل نخستین و استوارترین اشعار مذهبی را همزمان برای یافتن نخستین اشعار با این محتوا در نظر بگیریم، به نام «کسایی مروزی» و قصیده «بهاریه» او با مطلع: «باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا/ آراست بوستان را باد صبا به صهبا» برمیخوریم که در آن شاعر همزمان شدن بهار با ماه محرمالحرام را مستلزم سراییدن مرثیه در سوگواری سالار شهیدان میداند. در ادامه مسیر تحول مذهبیسرایی نیز به اسامی شعرای دیگری همچون ناصرخسرو برمیخوریم که در اشعارش غالبا به مدح محتوایی حضرت امیرالمومنین علی(ع) میپردازد و گرایش و ارادت به خاندان عصمت و طهارت را تنها راه فلاح مسلمین میداند. شعرای دیگری نیز در میان انبوه آثار خود ارادت خود را به اهل بیت پیامبر گرامی اسلام با ابیاتی چند نشان دادهاند اما نمیتوان آنها را به طور کامل در زمره اشعار مذهبی به حساب آوریم. بهطور مثال حکیم فردوسی در دیباچه شاهنامه خود از زبان پیامبر اسلام(ص) این حدیث را روایت میکند: «که من شهر علمم، علیام در است/ درست این سخن قول پیغمبر است». از میان خیل شاعران فارسی که در آثارشان اشعار مذهبی دیده میشود، محتشم کاشانی نامی درخشان دارد؛ شاعری که با اشعار عاشورایی شورانگیز خود ملقب به پدر مرثیهسرایی شعر فارسی است. گواه اشتهار محتشم، اشعار ماندگار او است که در ذهن و زبان شیعیان باقی است، مانند ترکیببند معروف او در رثای سالار شهیدان: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است». در قرون متاخرتر نیز عمان سامانی با منظومه عرفانی «گنجینهالاسرار» جایگاهی ویژه دارد. او در این اثر روایتی از قتلگاه کربلا و واقعه عاشورا را منظوم کرده است. در دوران معاصر نیز شعرایی نظیر علی معلم، قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، علی موسویگرمارودی، علیرضا قزوه، قاسم صرافان و بسیاری دیگر در اشعار متعددی تعلق خاطر خود را به خاندان گرامی پیامبر اسلام ابراز کردهاند. محور عمده و اصلی این اشعار واقعه عاشورا و شهادت حضرت امام حسین(ع) است اما مدح یا مرثیه برای دیگر ائمه اطهار بویژه در دوران معاصر از رونق خاصی برخوردار است. یکی از جنبههای پرکاربرد اشعار مذهبی محور قرار دادن زندگی و سیره حضرت علی(ع) و دلاوریهای آن حضرت در وقایع قبل از وفات پیامبر از جمله غزوات است. از آثار برجستهای که تنها مختص به حضرت امیرالمومنین سروده شده است، «حیدرانه» اثر قاسم صرافان است. این مجموعه شامل 28 شعر در قالبهای غزل، مثنوی، رباعی، چهارپاره و ترکیببند است. اوزان مجموعه شعر حیدرانه هم شامل وزنهای پرکاربرد شعر فارسی میشود و هم شامل اوزان ابداعی شاعران عصر حاضر. حیدرانه در مقایسه با دیگر اثر مذهبی قاسم صرافان یعنی «از آهو تا کبوتر» دارای پختگی و حلاوت بیشتری است، چرا که از آهو تا کبوتر نخستین اثر صرافان است و در آن شاعر هنوز به پختگی مورد نیاز برای سرایش اشعاری شورانگیز نرسیده است اما حیدرانه حاصل دوران توانمندی شاعر است و البته همانطور که خود در مقدمه کتاب نیز اشاره میکند، در گذر زمان ایرادات و نواقص آن را برطرف کرده است: «کاستیها همچنان فراوانند. ولی «الیوم» ابیات به برکت ساقی «اکملت لکم» کاملترند از قبل و به لطف نگاه پیران راه، پیراستهتر و در سایه محبت اهل ادب، مودبتر». موضوعات اصلی این اشعار مدح حضرت امیرالمومنین و روایت حماسهآفرینیهای ایشان در نبردهایی نظیر خندق و خیبر؛ ولادت و شهادت ایشان و همچنین پرداختن به تغزل است. صرافان در این اشعار از آیات و احادیث متعددی بهره برده است و با مدد آنان ابیاتی زیبا و پرمغز خلق کرده است؛ نظیر این ابیات در مثنوی «مو به مو»: «سر «سبحان الذی اسرا» شب گیسوی توست/ آیه «انا فتحنا» نقش بر بازوی توست» و «میکشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون/ در هوایت میشویم «السّابقون السّابقون». همچنین در مثنوی «غدیر»: «تا که ساقی اوست سرمستند «اصحاب یمین»/ وجه باقی اوست «انی لا احبُّ الافلین». و نیز در مثنوی «با عباس» میگوید: « خوب میدانم به فکر ذوالفقار افتادهای/ بی قراری میکنی حقا که حیدر زادهای/ رمز از جا کندنش یادت بماند «یا علی»ست/ آخر این «لا سیف» وقف «لا فتی الا علی»ست». همچنین علاوه بر استفاده از آیات و احادیث، در مواردی چند به تضمین ابیات معروف شعر فارسی پرداخته است، از جمله در مثنوی «با زینب»: «از هرچه بگذری سخن دوست خوشتر است/ این دخترت علی، چقدر شکل مادر است». و همچنین مثنوی «قلب قبله»: «بیسبب نیست که در قلب همه جا داری/ آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری». زبان این مجموعه شعر فخیم و نزدیک به سنت ادبی است و حتی در مواردی از سمبلهای ادبیات عرفانی نیز بهره میگیرد، مانند: «تا چشم خم افتاد به سیمای تو، ساقی/ مثل همه خم شد جلوی پای تو، ساقی/ دل بست به آن حالت گیرای تو، ساقی/ شد مثل نبی غرق تماشای تو، ساقی». استفاده از آرایههای تلمیح و تضمین همانطور که ذکر آن رفت، از ویژگیهای این دفتر است اما در کنار این دو، آرایههای لفظی نیز حضور چشمگیری دارد. از جمله جناس و بازی با شکل کلمات: «عمرو! عمرت را غرورت از کفت بیرون کشید/ عبد«ود» بودی و عبد«رب» تو را در خون کشید» «رزم عباس و علی، به به! چه رزمی میشود/ ساقی و سقا کنار هم، چه بزمی میشود» «ذوالفقارت شکل «لا» با دستهای کوتاه بود/ «لا اله» آن روز در دستان «الا الله» بود». ارسال به دوستان
شاعر انقلاب کیست؟
رضا شیبانی: انقلاب کبیر فرانسه، انقلابی بود که تا به آن تاریخ بیش از هر حرکت سیاسی دیگر با شعر، ادبیات و هنر رابطه داشت. بسیاری از رهبران آن، هنرمندان و نویسندگان بودند و هر واقعهای، چه پیش از خود و چه پس از خود، انبوهی از آثار هنری را با خود داشت. اساس نظریه حقوق بشر و آزادی و... که از شعارهای اصلی انقلاب فرانسه بود، با سبک رمانتیسم آغاز و همهگیر شده بود. هر چند ظهور رمانتیسم ادبی را محصول انقلاب کبیر فرانسه میدانند اما میتوان این فرض را هم پذیرفت که رمانتیسم، ادبیات انقلاب فرانسه بود و چه بسا پیش از وقایع سیاسی انقلاب جاری بود. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|