|
سال اقتصادی 97، ناامیدی و امید
دکتر مجید شاکری*: 1- وقتی ششم فروردین سال 97 قیمت ارز در بازار نقد تهران سیر صعودی گرفت، کمابیش همه متوجه شدند با سال متفاوتی مواجه هستند. ترکیبی از غیبت اداری بانک مرکزی در بازار نقد، محدودیت توان واکنش به دلیل زیرفروشی گسترده حجم عظیم اسکناس در سال 96 (بهخصوص بهمن 96) و کاهش شدید موجودی اسکناس فقط یک خبر بد درباره حمله امنیتی به یکی از خطوط دریافت اسکناس بانک مرکزی را کم داشت و با وقوع این خبر، ناگهان قیمتها منفجر شد. ارسال به دوستان
خام دشمنان ستارخان نشوید
رضا اقبال: ارائه این تعریف از انسان که وی را موجودی میداند که با خاطراتش زنده است و زندگی میکند، غلط نیست. این مسأله درباره ملتها هم غالبا مصداق تام دارد. اهمیت این موضوع را اما کسان اندکی میشناسند و بر همین اساس، به حفظ و جمعآوری آثار تمدنی ملل خود میپردازند. الساعه، آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشینجفی حاضرترین مصداق برای این موضوع در حافظه من است. فردی با بیش از 140 اثر تالیفی که تمام عمر پربرکت خود را وقف خرید و نگهداری کتب خطی و میراث مکتوب فرهنگ ایرانی- اسلامی با هزینه شخصی کرد. باز در همین زمینه تحلیلی وجود دارد مبنی بر اینکه خلاف آنچه ما دوست داریم و تبلیغ میکنیم، نمیتوان ایرانیان را دارای نبوغ ذاتی فراتر از متوسط جهانی دانست. بلکه این تجربیات متراکم ملی در طول اعصار مختلف است که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده تا نسل امروزین ایرانی خلاق را به منصه ظهور رسانده است. ارسال به دوستان
ما، نفت و سالی که پیش روست
امید رامز: بیراه نیست اگر مهمترین رویداد سیاسی-اقتصادی سال 97 را خروج آمریکا از توافقنامه برجام بدانیم. اگرچه پیش از خروج رسمی ایالات متحده از این توافق نیز، چه در زمان اوبامای دموکرات و چه در زمان ترامپ، شاهد اقداماتی از سوی دولت این کشور بودیم که متن و روح برجام را نقض میکرد اما بهرغم تمام گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی هستهای که پایبندی کامل ایران به توافق را تایید میکرد، اردیبهشت ماه 97 ترامپ به بهانه متناهی بودن زمان محدودیتهای هستهای ایران و نیز دربر نگرفتن محدودیتهای موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران توسط برجام، با تایید نکردن پایبندی ایران به برجام وفق «قانون بازنگری توافق هستهای ایران» مصوب کنگره آمریکا، و متعاقبا تمدید نکردن تعلیق تحریمهای ثانویه علیه ایران، رسما به صورت یکطرفه از توافق خارج شد؛ اقدامی که به مثابه پاره کردن برجام محسوب میشد که او در کمپین انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا وعده داده بود. با این اقدام ترامپ، در فاز اول بازگشت تحریمها در دوره 90 روزه (تا مردادماه)، تحریمهای مربوط به محدودیت دسترسی به دلار، تجارت با طلا و فلزات گرانبها، فروش هواپیما و قطعات آن و بخش خودروسازی و در فاز دوم در دوره 180روزه (تا آبان ماه)، تحریمهای سنگینتر مربوط به فروش نفت، بیمه، کشتیرانی و بانکی بازگشتند. متاسفانه با توجه به وابستگی بودجه و اقتصاد کشور به فروش نفت و مشتقات آن و ارز حاصل از فروش آنها، شاید بتوان مهمترین بخش از تحریمهای ثانویه آمریکا را تمدید ماده 1245 «قانون اختیارات دفاع ملی» سال 2012 آمریکا دانست که طبق آن فروش نفت ایران تا حد ممکن محدود میشود و بانکهای خارجی که بستر معاملاتی فروش نفت را فراهم میکنند، مجازات میشوند. بنابراین با توجه به این موارد، ذکر نکاتی ضروری به نظر میرسد: ارسال به دوستان
اقتصاد رفتاری و گران شدن شهر
رامین رحیمیان: این روزها اغلب اظهارنظرها و سیاستگذاریهای شورای شهر و شهرداری تهران حول یک گزاره محوری میچرخد و آن «گران شدن تهران» است. پیشتر نیز اظهارنظرهایی از مقامات سابق و فعلی شهری و استانی نظیر کرباسچی (شهردار سابق تهران و عضو کارگزاران سازندگی)، میرلوحی و رسولی (2 تن از اعضای شورای شهر)، سیدحسین هاشمی (استاندار سابق تهران) و عبدهتبریزی (مشاور وزیر مسکن سابق) به کرات شنیده میشد. به نظر میرسد گران شدن شهر برای تاثیرگذاری بر انتخاب مردم مبتنی بر مفاهیم اقتصاد رفتاری از سوی مقامات شهری تهران دنبال میشود، البته در شرایطی که شواهد و قرائن نشان میدهد اجرای آن فاصلهای معنادار با اصول این علم دارد، به گونهای که میشد با بهرهگیری بهتر از اصول و راهبردهای این علم، عملکرد بهتری در سیاستگذاری داشت که منجر به نتایج بهتری نیز شود. اقتصاد رفتاری شاخه نسبتا جدیدی از اقتصاد مدرن است که حوزه مطالعاتی آن، مطالعه رفتار مردم تحت تاثیر جهتگیریهای روانی و بنابراین هدایت مردم به سمت انتخابهایی است که منافع بیشتری برای فرد و جامعه داشته باشد. «ریچارد تیلر» و «سانستین» از نظریهپردازان اقتصاد رفتاری که به سبب تئوریهای خود موفق به کسب جایزه نوبل نیز شدهاند، در این راستا از مفهوم «سقلمه» یا نیشگون (Nudge) به عنوان ابزار سیاستگذاری استفاده میکنند. به تعبیر تیلر، سقلمهزدن یعنی برنامهریزی برای اینکه گرفتن یکسری از تصمیمها آسان شود و گرفتن برخی دیگر از تصمیمها سخت اما اجباری برای تصمیمگیری در کار نباشد. سقلمهزنی، یک روش برد- برد است که بر خلاف مقررات سنتی، افراد را مجبور به اتخاذ تصمیمهایی نمیکند که میلی به آنها ندارند ولی بر خلاف رویکرد آزاد هم فرض نمیکند که باید افراد را به حال خود گذاشت تا بدون مداخله بیرونی، انتخاب کنند. رویکرد آنها، در عوض، چنان ساختاری به انتخابها میدهد که افراد سقلمه میخورند تا انتخابی کنند که احتمالاً به نفع آنها و جامعه است. شما مردم را مجبور به انتخاب درست نمیکنید، بلکه چیدمان انتخابهایشان را به طریقی میسازید که خودبهخود به سمت انتخاب «درست» هدایت شوند؛ تمایل به اینکه یک کار پردردسر شود تا تعداد کمتری از مردم سراغ انجامش بروند. ارسال به دوستان
پیش به سوی تولد بزرگ!
حسن رضایی: ما داریم به کجا میرویم؟! این شاید مهمترین سوال ناگفته ذهن ایرانیان در روزهایی باشد که انگار کسی کنتور قیمتها را از جا کنده است! مردم دوست دارند آینده اقتصاد و کشور را کسی به آنها بگوید. سرمایهگذاران خرد و کلان مایلند نهایت بازی را بدانند و برای دانستن آن یحتمل حاضرند هر هزینهای را پرداخت کنند. پیرمردهای سلطنتطلبی که هنوز نسلشان به طور کلی از بین نرفته است، همصدا با منوتو، بیبیسی و صدای آمریکا خبر از پایان قریبالوقوع جمهوری اسلامی میدهند و بسیار مایلند اگر این کفبینی در تمام 40 سال گذشته غلط از آب درآمده، سال 98 راست باشد. 2 سال قبل یکی از همین افراد را میشناختم که به نوعی همکارم بود و قاطعانه از پایان جمهوری اسلامی در پایان 96 خبر میداد. سال 97 اما رفت و جمهوری اسلامی ماند! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|