|
مردم غیور همدان با حضور گسترده و معنادارخود با پیکر شهید حجتالاسلام مصطفی قاسمی وداع کردند
تشییع باشکوه روحانی مظلوم
گروه سیاسی: پیکر روحانی همدانی حجتالاسلام مصطفی قاسمی صبح دیروز با حضور جمع کثیری از مردم مومن همدان و مسؤولان در میدان مرکزی شهر همدان تشییع شد. به گزارش «وطنامروز»، حجتالاسلام «مصطفی قاسمی» 46 ساله ظهر شنبه مقابل مدرسه حوزه علمیه آیتالله ملاعلی معصومیهمدانی واقع در خیابان شهدای این شهر به ضرب 2 گلوله یکی از اشرار سابقهدار به شهادت رسید. وی امام جماعت مسجد «حاج کربلایی علی» معروف به «حاجکربعلی» واقع در امامزاده عبدالله همدان و مسؤول سابق کتابخانه مدرسه آیتالله «دامغانی» بود. پس از شهادت این روحانی، ابتدا 4 نفر از همدستان و دوستان نزدیک قاتل دستگیر شدند، سپس ساعت 4 و 25 دقیقه روز یکشنبه پس از 20 دقیقه درگیری مسلحانه قاتل این روحانی به هلاکت رسید. یکی از نکاتی که در مراسم تشییع مرحوم قاسمی بسیار بازتاب داشت ارادت مردم همدان به روحانیت بود که از هر قشر و با هر سنی در این مراسم حضور داشتند، حتی مغازهداران نیز با تعطیل کردن مغازههای خود در این تشییع باشکوه حاضر شدند. همچنین پلاکاردها و دستنوشتههایی نیز در حمایت از روحانیون و طلاب به چشم میخورد. طبق این گزارش، نماز میت شهید حجتالاسلام قاسمی به امامت آیتالله موسویاصفهانی، مدیر حوزههای علمیه همدان و با حضور پرشور مردم اقامه شد. نکته قابل توجه در جریان مراسم تشییع باشکوه این روحانی، طرح برخی مطالبات درباره ضرورت ساماندهی فضای مجازی بود. این موضوع از آن جهت در این مراسم مورد توجه قرار گرفت که قاتل حجتالاسلام قاسمی مدتها پیش از ارتکاب این جنایت، تصاویر متعددی از خود به همراه اسلحه در اینستاگرام خود منتشر کرده بود؛ موضوعی که در دیدار اخیر رهبر حکیم انقلاب با فرماندهان نیروی انتظامی نیز از سوی رهبری به آن اشاره شد. رهبر معظم انقلاب در این دیدار با تأکید بر جلوگیری از خرید و فروش سلاح در فضای مجازی، فرمودند: «قاتل دیروز روحانی همدانی در صفحه اینستاگرام با 4 نوع اسلحه تصاویری از خود منتشر کرده است که مقابله با اینگونه موارد وظیفه نیروی انتظامی است». در همین راستا هم سخنرانان و هم حاضران در مراسم تشییع روحانی شهید قاسمی به طرح برخی مطالبات در این حوزه پرداختند. آیتالله حبیبالله شعبانی، نماینده ولیفقیه در استان همدان در این مراسم به مسأله کنترل فضای مجازی و کوتاهی دولت در رسیدگی به فضای مجازی پرداخت. نماینده ولیفقیه در استان همدان با بیان اینکه مدیریت فضای مجازی کار سختی نیست، گفت: مسؤولان امر میتوانند شبکه ملی راه بیندازند و آن را مورد حمایت قرار دهند اما دولت کوتاهی میکند. آیتالله شعبانی همچنین از مردم برای حضور پرشور در این مراسم قدردانی کرد و ادامه داد: همدان، دارالمومنین است و اراذل و اوباش در این شهر باید احساس ناامنی کنند. برخی حاضران در این مراسم نیز پلاکاردهایی با محتوای لزوم برخورد با محتوای خشونتآمیز در فضای مجازی و همچنین مطالبه از وزیر ارتباطات جهت فیلتر صفحات اراذل و اوباش در فضای مجازی در دست داشتند.
روایتهایی از خانواده و همسایگان شهید قاسمی ارسال به دوستان
یافتآباد؛ چهارراه داش مجید
حسین قدیانی: آبادم، یافتآباد! کمی جلوتر از چهارراه معروف به قهوهخانه! و در گلزار شهدای جنوبغربیترین نقطه تهران نشستهام سر مزار شهید مجید قربانخانی و متحیر از استعداد عجیب و غریب انقلاب اسلامی در متحول کردن انسانها، ولو آنکه بزنبهادر یافتآباد باشد! و غرق در همین افکار بودم که سروکله چند دانشآموز پیدا شد! لباس فرم مدرسه تنشان بود! و عجبا! مثل پروانه دور شمع شهید بچهمحل که حالا بدل به قهرمان زندگیشان شده بود، میچرخیدند! و چه بخت، با من یار بود که تا خواستم عکسی از شور و شوقشان بگیرم، یکیشان بنا کرد بوسیدن عکس مجید! داشمجید! و همراه با این ادعا: «داشمجید با من رفیق بود!» ادعایی بزرگ که موجب جر و بحث دانشآموزان شد: «حالا همسایهتون بوده دیگه! رفیقت که نبوده!» ولی «ولی محسن راست میگوید! خودم یکبار دیدم که نشسته بود ترک موتور داشمجید!» و گویا فقط یک بار هم نبوده: «اقلاً ۱۰ بار! بار آخر، کمی هم موتورسواری یادم داد که بعد خودش بیخیال شد! گفت هنوز خیلی بچهای! و بعد رفت مسجد و بعد هم سوریه!» و جواب دوست دیگر: «سوریه که نه خنگخدا! خانومان!» و تصحیح اشتباه رفیق؛ «خانطومان، بابا! همهچیز رو هم غلط، تلفظ میکنی تو!» و ادامه بگومگویشان؛ «خانطومان در سوریه است دیگر! به قرآن مطمئنم!» آری! به قرآن مطمئنم که نسل طیبها و شاهرخ ضرغامها هرگز در انقلاب اسلامی منقرض نشده! کاش روز تشییع باشکوه و حقیقتا گرم و گیرای پیکر شهید مجید قربانخانی در یافتآباد بودی و از نزدیک میدیدی تفاوت تیپها را! از بسیجیان «الهی و قلبی محجوب» بودند تا رفقای ادوار گذشته زندگی داشمجید! و مرا باش! چنان نوشتم «ادوار گذشته» کأنه حالا چقدر سن داشت! تولد؛ ۳۰ مرداد ۶۹ و شهادت؛ ۲۱ دی ۹۴ و همهاش ۲۵ سال عمر! ۲۵ سالی که خیلی از اوقاتش صرف فرار از مدرسه شد! و دعوای بعد از زنگ آخر! و حالا نزن، کی بزن! و بعد هم عشق و حال با نانچیکوی بروسلی! و شهرت در چهارراه قهوهخانه! و کشیدن قلیان با هر طعم توتون که فکرش را بکنی! و گندهبازی با خوانسار! و ترک دوسیب و نعناع! که سن من از این پکهای لوس گذشته! و بعد خودت قهوهخانه بزنی! و حتی خال! روی بازویت! و مستقیم به هیچ صراطی نباشی! و آن همه دعوا در باغ نعیمی! و هیچ هم خسته نشوی! و گاه بیفتی با سوزوکی دنبال ماشین عروس! و با صدای بوق موتورت، اعصاب کل شهر را خراب کنی! اما خب! خطوط قرمزی هم داشته باشی! و علایقی! منجمله بوسه بر دست مادری که خیلی وقتها به حرفهایش گوش نمیدادی! «به حرفهایش گوش نمیدادی» اما عاشقش که بودی! حتی اوج بد بودنهایت! و شر شدنهایت! و قوانینی که برای خود داشتی؛ «دعوا را پایهام اما لعنت بر دزدی و هیزی!» با این همه اما هیچوقت دلت با محسن صاف نشد! محسن بچهمحل! و حتی روز اعزام محسن فرامرزی به سوریه هم دلت با او صاف نشد! محسن را یک سپاهی، یک بسیجی میدانستی که نه او در خط تو بود و نه تو در خط او! فقط احترام سنش را نگه میداشتی که از تو ۹ سالی بزرگتر بود! ۵ آذر ۹۴ از بچههای محل خداحافظی کرد! و او رفت! رفت و حتی این وداع هم خیلی نتوانست دلت را تکان دهد! تا اینکه ۲۵ روز بعد، در آخرین روز فصل پاییز، ناگهان خبردار شدی که محسن در جبهه شام به شهادت رسیده! دلت ریخت! دلت آخرین برگ روی درخت پاییز بود! یاد خاطراتت با محسن افتادی! و آن دفاعی که همیشه حتی وسط دعوا از تو میکرد؛ «ذات داشمجید پاک است!» یاد آن خاطره افتادی که محسن میخواست عاشورا برود مسجد بازار ولی تا چشمش به دسته شما افتاد، منصرف شد! آمد ایستاد در صف و بنا کرد زنجیر زدن! در تکیهای که به طعنه میگفتند «دسته خلافکارها!» کجا رفتی رفیق؟! چه طولانی شد این آخرین غروب پاییز لعنتی! و چقدر گریه کردی در مراسمش! بویژه وقتی مداح، روضه زینب میخواند! زینب! یادت هست داشمجید که چقدر صفا میکردی با «زینب زینب» مؤذنزاده! و شد آنچه که باید! و روضه زینب مراسم محسن، سبب تحولت شد! خیلی آن روز گریه کردی، خیلی! و دیگر نرفتی قهوهخانه! عوضش حرف از اعزام به سوریه زدی! و همه خندیدند! کل چهارراه قهوهخانه خندید! کل یافتآباد خندید! و همه خندیدند! همه الا مادرت که دلش هُرّی ریخت! هی داد و بیداد! دلم یک دل سیر، گریه میخواهد! و گریه میخواست که بالای مزار داشمجید، از گوشیام «زینب زینب» را گذاشتم! هنوز اما بچهها بودند! و هنوز صحبت از ترک موتور داشمجید بود! که کدامشان چندبار سوار شدهاند! حالا این موتور، تا خود بهشت میراند! تمام شد دیگر چرخزدنهای الکی! تکچرخهای هیجانی! خاک شد! پاک شد! و چه اردیبهشتی شد برایت داشمجید! بیخود نبود که یکی از بچهها میگفت؛ «مادرم گفته که دیگر نگوییم چهارراه قهوهخانه! بگوییم چهارراه داشمجید!» و حرف آن دیگری؛ «چند ساله بشیم میتونیم بریم سوریه؟!» و جواب آن دانشآموز؛ «اول باید سلیمانی ببیندت!» پس ببین سردار! خوب نگاه کن! این نسل آیا تو را یاد همان اردیبهشتیهای الیبیتالمقدس نمیاندازد؟! گلزار شهدای یافتآباد؛ 37 سال بعد! نه! هیچ چیز عوض نشده! الا آنکه جوان شدهاند مادران شهدا! آن از مادر محسن! این از مادر مجید! حق با محسن بود؛ «ذات داشمجید پاک است!» ببینم رفیق! هنوز هم آیا ترک موتورت کسی را سوار میکنی؟! الکی هم بچرخانیمان قبول است! به قرآن مطمئنم تو نشان روشن عصر مایی! جوانمردی که در روزگار تئوریزهکردن ذلت، تا بلندای آزادگی رفت! کاش موتور ما را هم روشن کنی داشمجید... . ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران:
وزرای فرهنگ و صنعت مسأله کاغذ را حل کنند
رهبر انقلاب اسلامی صبح دیروز با حضور در مصلای امام خمینی(ره) از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بازدید کردند. به گزارش تسنیم، در این بازدید که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، حضرت آیتالله العظمی خامنهای ضمن گفتوگو با ناشران، در جریان تازههای نشر قرار گرفتند. بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در جریان بازدید از غرفهها و گفتوگو با ناشران به این شرح است: ارسال به دوستان
خطرناکتر از تحریم و تهدید
مهدی محمدی: در منازعه راهبردیای که میان ایران و آمریکا در جریان است و اکنون به اوج خود رسیده، نقطه کانونی تمرکز افکار عمومی ایران است. اگر دولت آمریکا از سال 88 یک درس آموخته باشد- که به عقیده من درسآموزترین سال پس از انقلاب برای آمریکاییها بوده- آن درس این است که کسی پیروز نهایی خواهد بود که بتواند افکار عمومی را در مواقع حساس و درباره موضوعات کلیدی هدایت کند. ارسال به دوستان
سرلشکر قاسم سلیمانی با اشاره به اقتدار منطقهای ایران و هدف فشار اقتصادی آمریکا:
مذاکره الان یعنی تسلیم
لاریجانی: مذاکره با آمریکا در مقطع فعلی اشتباه راهبردی است
گروه سیاسی: فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران میگوید آمریکا دیگر یک جریان مقتدر در شرق و غرب آسیا ندارد و این در حالی است که ایران به یک کشور قدرتمند در منطقه تبدیل شده است. سردار سلیمانی همچنین تصریح کرد هدف دشمن از طرح موضوع مذاکره، تسلیم کردن ایران آن هم در شرایطی است که دشمن در وضعیت ضعف قرار دارد؛ بر همین اساس مذاکره با دشمن در این وضعیت به معنای تسلیم است و مردم ایران زیر بار این ذلت نخواهند رفت. سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران دیروز دوشنبه در دومین روز بیستوسومین همایش سراسری فرماندهان، رؤسا و مدیران ناجا با بیان اینکه امروز دیگر آمریکا و ایادیاش جریان قدرتمند قابل اعتنا در غرب و شرق آسیا ندارند و همه اتکایشان به دولتهای نامشروع است، گفت: آمریکا و همدستانش به جریانهای القایی و انحرافی متوسل شدهاند و باید بدانند امروز ایران اسلامی کشور قدرتمندی است و از نظر نظامی و امنیتی به بلوغ بالایی رسیده است. سردار سلیمانی تأکید کرد: دشمن امروز به میزان تهدیدی که میکند هزینههایش نیز افزایش مییابد، جمهوری اسلامی ایران حقیقت تبلوریافته و عینیتیافته از دین است، دشمن میخواهد با فشارهای اقتصادی ما را به میز مذاکره بکشاند که این مذاکره مصداق تسلیم است اما مردم ما هوشیار و هوشمندند و معتقدند مذاکره در شرایط کنونی با دشمن، تسلیم شدن محض است و قطعاً تن به این ذلت نمیدهیم. ارسال به دوستان
نگاهی به کتاب تازه منتشر شده «در هیاهوی سکوت» درباره شهید عباس ورامینی
جستوجوی معشوق میان خون و خمپاره
آرش چراغی: ساختار روایت به همراه شخصیت مرکزی قصه در ادبیات شفاهی و مستندنگاری تاریخ جنگ از بنیادیترین عناصر این ژانر از ادبیات محسوب میشود. مولف اگر بر بنمایههای این گونه از ادبیات مسلط نباشد افسانهایترین شخصیتهای تاریخ را نیز به ورطه سراشیبی تحریف و تقلیل سوق خواهد داد. این در حالی است که اگر مولف چون معماری آگاه بر عناصر ادبیات شفاهی تسلط کافی داشته باشد نهتنها شخصیتهای افسانهای تاریخ را از سراشیبی تقلیل و تحریف رهانیده، بلکه آنان را تبدیل به قطعاتی کلیدی در ساختمان تاریخ (جنگ) میکند. به این صورت که گویی اگر روایت این شخصیتها غایب باشند بخشی از واقعیت تاریخ جنگ نیز غایب خواهد بود. کتاب شگفتانگیز «در هیاهوی سکوت» دقیقا چنین اثری است. به این منظور که پای روایت در آن از یک مستندنگاری شخصی صرف فراتر رفته و شخصیت اثر با خود بخشی از تاریخ جنگ را نیز منعکس کرده است. ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران:
وزرای فرهنگ و صنعت مسأله کاغذ را حل کنند
رهبر انقلاب اسلامی صبح دیروز با حضور در مصلای امام خمینی(ره) از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بازدید کردند. به گزارش تسنیم، در این بازدید که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، حضرت آیتالله العظمی خامنهای ضمن گفتوگو با ناشران، در جریان تازههای نشر قرار گرفتند. بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در جریان بازدید از غرفهها و گفتوگو با ناشران به این شرح است: ارسال به دوستان
اتحادیه فروشندگان: بعد از ورود وزارت ارشاد کاغذ گران شد
کسی مسؤولیت گرانی کاغذ را قبول نمیکند
وزارت ارشاد: بانک مرکزی ارز تخصیص نداد
محمد نجارصادقی: دولت برای کنترل قیمت کاغذ از سال گذشته به آن ارز دولتی تخصیص داد و در کنار آن، عرضه این محصول را هم بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد گذاشت؛ به این صورت که این وزارتخانه باید با نیازسنجی مطبوعات تصمیم میگرفت هر کدام چه میزان به کاغذ نیاز دارد. پس از این مرحله حواله دریافت کاغذ را در اختیار مطبوعات قرار میداد و آنها را به بازرگانانی که با ارز دولتی کاغذ وارد کردهاند معرفی میکرد؛ روشی که به زعم اکثر فعالان این حوزه باعث ایجاد بازار سیاه و رانت برای برخی شد. موضوع اصلی اینجاست که از یک تاریخی به بعد بانک مرکزی تصمیم قبلی خود را نقض کرد و دیگر ارز دولتی در اختیار واردکنندگان قرار نداد و همین موضوع باعث بههمریختگی بازار کاغذ شده است. به گزارش «وطنامروز»، با گذشت نزدیک به یک سال از اجرای سیاست ارز 4200 تومانی (دلار جهانگیری)، هنوز هم پسلرزههای این فاجعه ادامه دارد. حالا این پدیده مغموم اقتصادی در حال تاثیرگذاری روی فرهنگ و صنایع وابسته به کاغذ است. کاغذ یکی از کالاهایی بود که به آن دلار جهانگیری تعلق میگرفت اما بعد از مدتی به صورت سلیقهای تصمیم گرفته شد این موضوع ادامه نیابد. یکی از منتقدان سیاستهای دولت در رابطه با کاغذ، سیدحسین میرباقری، رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقواست. وی در این باره اظهار داشت: ماههاست مسؤولیتی در بازار کاغذ نداریم و اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا با 50 سال سابقه فعالیت، از این بازار کنار گذاشته شده است. میرباقری با انتقاد از نحوه توزیع کاغذ و تصمیماتی که توسط وزارت ارشاد گرفته میشود، گفت: ما بارها اعتراض کردیم که چرا باید وزارت ارشاد توزیع کاغذ و خرید و فروش آن را بر عهده بگیرد و فروشندگانی که چندین دهه سابقه فعالیت در این حوزه را دارند، کنار بگذارند ولی هیچ جوابی به ما داده نمیشود. رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا افزود: از زمانی که مسؤولیت کار به وزارت ارشاد سپرده شد، واردکنندگان ملزم شدند کاغذ وارداتی خود را به وزارت ارشاد تحویل دهند و این وزارتخانه، کاغذ را تنها میان ناشران توزیع کند ولی بهرغم این گفته مسؤولان وزارت ارشاد، کاغذ در بازار آزاد با قیمتی معادل 3 برابر قیمت قبلی بهفروش میرسد. رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا ادامه داد: حالا سوال اینجاست چطور کاغذی که با ارز دولتی وارد میشود و جزو کالاهای اساسی بهشمار میرود سر از بازار آزاد درمیآورد و با قیمت 550 هزار تومانی بهفروش میرسد؟ از طرف دیگر بسیاری از ناشران نیز گلایه دارند که کاغذ در اختیار آنها قرار نمیگیرد. رئیس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا با بیان اینکه ماههاست این اتحادیه نه کاغذ را در اختیار دارد و نه وظیفهای در توزیع آن دارد، گفت: زمانی که وزارت ارشاد مسؤولیت توزیع کاغذ را عهدهدار شد، قیمت هر بند کاغذ بین 130 تا 145 هزار تومان بود ولی امروز قیمت کاغذ در بازار به 550 هزار تومان رسیده است و سوال ما اینجاست که چطور قیمت کاغذی که از آن زمان تا امروز با ارز دولتی وارد کشور میشده و تجار ما کاغذ را با قیمت 138 هزار تومان به ارشاد تحویل میدهند قیمتش 3 برابر شده و با قیمت 550 هزار تومان سر از بازار آزاد درمیآورد؟ ارسال به دوستان
فتحی برای آرام کردن سکوها مجیدی را به جای شفر سرمربی استقلال کرد
چه کسی بود صدا زد فرهاد؟!
مهدی طاهرخانی: 1- هر مربی خارجی که پایش را به فوتبال ایران میگذارد قبل از عبور از گیت فرودگاه یک جمله مشترک را از رابط ایرانیاش میشنود؛ دستیار ایرانی خود را از بین مربیانی انتخاب کن که بعد از تو هیچ هواداری او را به عنوان سرمربی ولو برای یک هفته قبول نکند. همیشه یک مثال خوب دمدستی مثل ایویچ را هم برای او میزنند و به او میفهمانند که در اینجا به محض چند نتیجه بد، اولین شوک یعنی آمدن آن دستیار ایرانی به جای تو. قطعا روزی که کیروش آمد هم این حرفها را شنید، همان گونه که به شفر هم گفتند. شاید دلیل اصلی عدم انتخاب محمد تقوی همین بود، شاید هم واقعا وزارت ورزش به خاطر بعضی «مسائل خاص» اجازه این حضور را نداد اما انتخاب بیژن طاهری و اشکان نامداری به اندازه کافی واقعیت را نشان میدهد؛ شفر به هیچوجه علاقه به خوردن چاقو از پشت نداشت ولی فشارها کار خودش را کرد و سرانجام در نیمفصل و هنگامی که بحث آمدن مجتبی جباری جدی شد، شفر روی فرهاد مجیدی با مدیریت آبیها توافق کرد. فرهاد که آمد همه میدانستند او در هر صورت یکی از جانشینهای دمدستی مربی آلمانی است. نتایج سینوسی شفر همه را گیج و متحیر کرد. همین الان هم دستکم روی کاغذ استقلال شانس قهرمانی دارد اما باخت به پدیده دیگر صبر مدیران را به پایان رساند. تا پیش از این فرضیه باخت شفر در بازیهای 6 امتیازی وجود داشت که ناگهان او از سد الهلال و سپاهان (هر دو خارج از تهران) گذشت. تنها یک برد در مشهد مقابل پدیده لازم بود تا شفر برای سومینبار طی یک ماه اخیر فرضیه باخت در بازیهای 6 امتیازی را مردود کند اما در یکی از مهمترین بزنگاههای موجود باخت. باختی که صبر همه را تمام کرد؛ چه هواداران احساسی روی سکوها، چه مدیرانی که باید بهزعم فتحی با منطق و دلیل تصمیم نهایی را میگرفتند. ارسال به دوستان
بیاعتمادی عمومی به رسانههای جریان اصلی در فرانسه رو به افزایش است
جلیقهزردها علیه رسانههای زرد
گروه بینالملل: بیاعتمادی به رسانههای جریان اصلی در فرانسه منجر به ریشهدواندن جلیقهزردها در جامعه فرانسه شده است به طوری که مردم دیگر به آنچه در رسانههای اصلی فرانسه درباره جلیقهزردها منتشر میشود اعتمادی ندارند و به دنبال جریانهای جایگزین رسانهای و بعضا شبکههای اجتماعی هستند که توسط افراد حقیقی به خبررسانی مشغولند. در حالی که انتظار میرفت کاهش 5/5 میلیارد یورویی مالیات طبقه متوسط فرانسه باعث شود موج شدید اعتراضات در این کشور عملا روندی کاهشی یابد اما اینچنین نشد و بار دیگر معترضان به خیابانهای فرانسه آمدند. هفته گذشته بود که رئیسجمهور فرانسه در کنفرانسی خبری در کاخ الیزه گفت برخی خواستههای معترضان مورد قبول دولت واقع شده و نرخ مالیات بر درآمد طبقه متوسط فرانسه کاهش خواهد یافت. امانوئل مکرون که محبوبیتش از بالای ۶۰ درصد در زمان انتخابات به زیر ۳۰ درصد سقوط کرده، گفت عقبنشینی دولت از انجام برخی اصلاحات اقتصادی اشتباه نبوده است. مکرون با عذرخواهی نسبت به برخی اظهاراتش گفت عمیقاً از آن جملهها متأسف است: فکر میکنم آنها باطن مرا بخوبی نشان ندادند. با تصمیم جدید دولت، طبقه متوسط فرانسه منفعت زیادی از کاهش مالیاتها خواهد برد. مکرون در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه ساعت کاری فرانسویها در مقایسه با بسیاری از کشورهای اروپایی کمتر است، گفت باید به طور جدی در این زمینه کار شود. وی افزود در ماههای آینده کابینه فرانسه درباره تعویق اصلاح قانون بازنشستگی و افزایش سطح دستمزدها بحث خواهد کرد. مکرون با عذرخواهی از مردم نواحی کمتر توسعه یافته فرانسه گفت دیگر بدون موافقت شهرداریها، هیچ مدرسه و بیمارستان دولتی تعطیل نخواهد شد. وی افزود: ما باید دسترسی مردم به خدمات عمومی را تضمین کنیم. این در حالی است که مردم فرانسه به آنچه از سوی رسانهها و دولت این کشور منتشر میشود اعتمادی ندارند و همان طور که اشاره شد به دنبال راهحلهایی چون استعفای دولت و برگزاری مجدد انتخابات پارلمانی هستند. نباید از نظر دور داشت که انتخابات پارلمان اروپا که ثبتنام آن پنجم ماه مه به پایان میرسد به محلی برای آزمون مکرون و سیستم سنتی سیاسی فرانسه تبدیل شده است. گفته میشود در فرانسه و هلند رهبران جریانهای جلیقهزرد به راستگرایانی چون مارین لوپن نزدیک شدهاند و ضمن گرفتن عکسهای یادگاری با آنها، نشان میدهند حامی جریانهای مردمی هستند به همین جهت احتمال پیروزی جریانهای راستگرا در انتخابات پارلمانی اروپا بیش از گذشته است. 6 ماه از آغاز اعتراض جلیقهزردها میگذرد و آنها نشان دادهاند بدون رهبر و با وجود خشونت و سرکوب پلیس، عملا از مواضع خود عقبنشینی نمیکنند. طی 5 ماه گذشته وعدههای مکرون عملا نتوانسته دولت او را در مقابل تجمع شنبههای اعتراضی جلیقهزردها بیمه کند. در این میان ماجرای آتش گرفتن کلیسای نوتردام که پربازدیدترین مکان گردشگری پاریس به شمار میرود، با وجود کمپینهای جمع کردن حمایتهای مالی برای بازسازی آن بر مشکلات مکرون افزود. حالا در فرانسه سوالی که مطرح میشود آن است که آیا این تخفیف مالیاتی که شامل طبقه متوسط شده، از محل تجمیع کمکهای مالی مردم است؟ در این صورت مکرون بار دیگر به بحرانی عمیقتر افتاده و 2 سال آینده را با چالشهای بیشتری روبهرو است. یکی از دلایلی که مکرون فعالیتهای پاناروپایی خود را تشدید کرده، آن است که در درون جامعه فرانسه مقبولیت عمومی بسیار اندکی دارد، از این به دنبال کسب هویت در خارج از مرزهای فرانسه است. اما آنچه در حال حاضر جامعه فرانسه را با خطری جدیتر مواجه میکند، عدم اعتماد به رسانههای جریان اصلی نظیر خبرگزاری فرانسپرس و شبکههای تلویزیونی فرانس 24، تیوی5، بیافام، کانالهای 4،3 و 5 و البته یورونیوز است. همزمان سنت روزنامهنگاری فرانسه با رویدادهای که در کنار انعکاس اخبار جلیقهزردها برایش رخ داده، عملا روند رو به زوالی را طی میکند، چرا که اعتماد عمومی، باور و آنچه منجر به توفیق یک رسانه میشود، عملا از آن سلب شده است. تا زمانی که هر شنبه هزاران فرانسوی برای اعتراض به خیابانهای پاریس و دیگر شهرهای این کشور میآیند، کاهش مالیات و برنامههای تشویقی دولت برای کاهش اختلافات طبقاتی عملا ناکارآمد است و به نظر میرسد تنها راهحل، استعفای دولت یا اقدامی اساسی برای کاهش تنشهای اجتماعی است که از دوران سارکوزی و پا گذاشتن فرانسه به عصر جدید پاناروپاییسم برایش پیش آمده است. دامن زدن رسانههای فرانسوی به اختلافات قومی و مذهبی در کنار سناریوسازیهای چون شارلی ابدو همگی باعث یک چالش طبقاتی در فرانسه شده است.
خنثی شدن حمله تروریستی در استراسبورگ ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|