درباره پیمانهای همکاری اخیر بین 2 همسایه ایران
اهداف سعودی در عراق چیست؟
محمود نورانی*: رابطه میان عراق و عربستان سعودی، 2 کشور عضو اوپک، پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و روی کار آمدن حکومت نزدیک به ایران به سردی گراییده بود اما با تحولات اخیر به نظر میرسد روابط ریاض و بغداد در برخی زمینهها در حال گسترش باشد. زمینه بهبود روابط میان 2 کشور پس از دیدار ماه ژوئن 2017 «حیدر العبادی» نخستوزیر وقت عراق از عربستان سعودی فراهم شد. پاسخ مثبت «مقتدا صدر» از رهبران بانفوذ شیعه عراق به دعوت مسؤولان عربستان سعودی در پایان ماه ژوئیه همان سال نیز گامی دیگر در جهت بهبود روابط 2 کشور محسوب میشود. از سوی دیگر روابط عربستان و عراق طی روزهای اخیر با سفر «عادل عبدالمهدی» به ریاض با هدف تقویت روابط و توسعه مناسبات دوجانبه و عقد چندین توافقنامه و یادداشتتفاهم همکاری در زمینههای مختلف در چارچوب شورای هماهنگی سعودی و عراق وارد مرحله جدید شده است و علاوه بر آن قرار است همکاری دوجانبه در زمینه اقدام مشترک عربی بررسی شود. بنابراین آنچه از تحولات اخیر میتوان نتیجه گرفت آنکه در معادلات منطقه غرب آسیا شاهد شکلگیری الگوی جدیدی از مناسبات و روابط منطقهای هستیم که پیامدهایی جدی از نقش متغیرهای اثرگذار در دوران جدید روابط عراق و عربستان برای جمهوری اسلامی خواهد داشت. لذا نویسنده در تلاش است با مرور زمینههای شکلگیری روابط عراق و دولت آلسعود و با کمکگرفتن از مولفههای تاثیرگذار ژئوپلیتیکی و نیز تحلیل متغیرهای مهم سیاسی و استراتژیک به بررسی روابط عراق و عربستانسعودی و پیامدهای آن بر کشورهای منطقه بویژه جمهوری اسلامی ایران بپردازد. هرچند با توجه به سابقه روابط عراق و عربستان و سیاست سعودیها در منطقه، بهبود عمیق روابط 2 کشور دستکم در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد.
ساختار نظام قدرت منطقهای در خاورمیانه
ساختار روابط ژئوپلیتیک منعکسکننده الگوهای رابطه بین کشورها و ساختهای سیاسی/ فضایی بر اساس سطوح قدرت آنهاست. این ساختار در قلمروهای جهانی و منطقهای حتی داخل کشورها قابل شناسایی است. در هر منطقه ژئوپلیتیکی، عوامل گوناگونی در الگوی روابط ژئوپلیتیک نقشآفرینی میکنند. اشکال ویژه نظامهای سیاسی موجود، اهداف و راهکارهای قدرتهای موجود، نفوذ و دسترسی قدرتها به منابع منطقهای و نحوه تقسیم این منابع از مهمترین عوامل موثر بر ژئوپلیتیک منطقهای است. روند ژئوپلیتیک منطقهای هنگامی آغاز میشود که کشوری میکوشد با کنشها و برخوردهای گوناگون رفتار کشورهای دیگر را تغییر دهد یا ثابت نگه دارد، زیرا هر کشور هدفهای مشخصی دارد که تصور میشود دستیابی به آنها به واکنشهای مشخص دولتهای دیگر بستگی دارد. بدین ترتیب هر کشوری برای اعمال نفوذ در سایر کشورهای منطقه تلاش میکند تا اینکه به اهداف خود دست یابد یا از کنشهای سایر کشورها که سد راه این اهداف است جلوگیری کند و در این مسیر ابزارها و راهبردهای گوناگونی را به کار میگیرد که ممکن است به کشمکش منجر شود. منطقه خاورمیانه در میان مناطق استراتژیک جهان بـا دارا بـودن 15 کـشور بـا ویژگـیهـای متفاوت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و طبیعی، نمونه بارز و پیچیدهای را از رقابتهـا، کنشها و واکنشها و جستوجوی ایفای نقش ملی و منطقهای به وسیله این کشورها ارائه میدهد. از دیدگاه قدرت برتر جهانی، این منطقـه کمـان بیثبـاتی اسـتراتژیک نام گرفته و روند کلیدی در آن، اغتشاش و بیثباتی استراتژیک است، لذا آنچه متصور است اینکه ساختار نظام منطقهای در منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه از ساختار جغرافیایی مربوط به آن تاثیر گرفته است. بر این اساس در هر دو حوزه ژئوپلیتیک خلیجفارس و دریای مدیترانه (به عنوان زیرحوزههای منطقه خاورمیانه) که از کالبد و ساختار منسجم جغرافیایی برخوردارند، نظام منطقهای یکپارچه وجود دارد. بر اساس مدلهایی که صاحبنظران و کارشناسان حوزه ژئوپلیتیک، اقتصادی و سیاسی بررسی کردهاند باید اذعان کرد در حوزه ژئوپلیتیک خلیجفارس، کشور ایران به عنوان قدرت درجه اول و کشورهای عربستان سعودی، امارات عربی متحده، عراق، کویت، عمان، قطر و بحرین به ترتیب در جایگاههای بعدی سطوح قدرت قرار دارند.
همگرایی و واگرایی در خاورمیانه
منطقه ژئوپلیتیک خاورمیانه از 8 واحد سیاسی مستقل شکل گرفته است که ویژگیهای جغرافیایی، انسانی، اقتصادی و سیاسی گوناگونی دارند. فراتر از تفاوتهای موجود در منطقه خاورمیانه، اختلاف سطح قدرت ملی کشورهای منطقه و دخالت قدرتهای فرامنطقهای شرایط پیچیدهای را ایجاد کرده که روند همگرایی در خلیجفارس را بشدت تحت تاثیر قرار داده است. این شرایط موجب بدگمانیهای زیادی به نیات و اهداف کشورهای منطقه شده و بیاعتمادی متقابل را رقم زده است. بررسی وضعیت منطقه نشاندهنده تفاوتهای آشکار جغرافیای سیاسی و تاریخی میان کشورهاست که همگرایی را به چالش میکشد. تفاوت میان این کشورها از چند جنبه اختلافبرانگیز است.
الف- شکاف مذهبی: اختلاف بین شیعه و سنی یکی از منابع تهدیدکننده امنیت این منطقه است. علاوه بر ایران که بزرگترین کشور شیعهمذهب منطقه به شمار میرود، نسبت جمعیت شیعه در کشورهای عراق و بحرین هم بالاست. همچنین بخش عمده ساکنان استانهای شرقی عربستان سعودی که مناطق نفتخیز هستند، شیعه مذهباند. جالب است تا همین اواخر شیعیان در کشور عراق و بحرین به لحاظ سیاسی و اجتماعی جایگاه مناسبی نداشتند و در حال حاضر هم در ساختار سیاسی عربستان و بحرین جایگاهی به شیعیان اختصاص ندارد.
ب- تفاوتهای قومی- نژادی: اختلافات تاریخی بین ایرانیان و اعراب در طول تاریخ وجود داشته و حافظه تاریخی مستعد مناقشه را ایجاد کرده است. افزون بر این، تفاوتهای کردها و اعراب در عراق نیز از مسائل تنشزای منطقهای است.
ج- اختلاف نظامهای حکومتی: هر کدام از کشورهای این منطقه نظام سیاسی ویژهای دارند؛ کشورهای تازه استقلال یافته جنوب خلیجفارس که نظام قبیلهای خود را در قالبی جدید درآوردهاند، عربستان نظام محافظهکار و کاملاً بسته دارد، عراق کشوری با دگرگونیها، کودتا و حوادث نسبتاً فراوان است و ایران کشوری ریشهدار و باثبات با نظام جمهوری اسلامی است. هر کدام از این نظامها آسیبپذیریهای خاص خود را دارند که رفتارهای منطقهای متفاوتی را پدید میآورد.
د - سکونت و تمدن: از جنبه سابقه تمدنی نیز به استثنای ایران، عراق و عربستان سعودی که سابقهای طولانی در حکومت و تمدن دارند، سایر کشورهای منطقه پیشینه تمدنی ندارند. اخیراً این مسأله موجب شده است کشورهای نوپای منطقه مفاخر علمی- ادبی کشورهای صاحب تمدن بویژه ایران را مصادره کنند و بیم آن میرود ادامه این وضعیت به تقابلهای تمدنی و نژادی در منطقه دامن بزند.
هـ - روابط قدرتهای منطقهای: تعامل میان قدرتهای عمده خلیجفارس و کشورهای محافظهکار کوچکتر الگوی شایان توجهی را نمایان میکند. ایران و عراق به دلیل منافع ملی و سیاسی و همچنین ایدئولوژیهای سیاسی متفاوت تقریباً رقیبان همیشگی بودهاند و کشورهای کوچکتر خلیجفارس مجبور بودهاند خود را از تبدیل شدن به هدف این رقابت دور نگه دارند و همواره به دنبال برخورداری از حمایت کشورهای دیگری بودهاند که در زمان مقتضی در امور آنها مداخله کنند. عربستان سعودی دائماً مجبور بوده است سیاستهای خود را طوری تنظیم کند که حمایت ایران یا عراق را داشته باشد و خطر خصومت این دو قدرت را به حداقل برساند. اگرچه عربستان سعودی قدرت مسلط در جنوب خلیجفارس است اما فاقد قدرت سیاسی و نظامی لازم است، بنابراین نمیتواند قدرت همسایههای بزرگ شمالی خویش را نادیده بگیرد.
بر پایه دیدگاههای کارشناسان حوزه ژئوپلیتیک باید اذعان کرد در حال حاضر در میان قدرتهای برتر در منطقه خلیجفارس، ایران با توجه به مولفههای قدرتآفرین ملی، وزن ژئوپلیتیک بیشتری دارد و سایرین در جایگاههای بعدی قرار دارند. این قدرتها مواضع ناپایداری در برابر همدیگر دارند و میتوان گفت دیدگاه آنها درباره همدیگر تابع حوادث و اتفاقات گاه و بیگاه است و روند یکنواختی نداشته است. در عین حال، هر کدام از قدرتها برای کسب برتری منطقهای با یکدیگر رقابت میکنند. باید اذعان کرد رقابت این کشورها در چند مقوله مختلف است: بر سر کسب اقتدار و رهبری منطقهای رقابت دارند. هر یک از این قدرتها به دنبال کسب حداکثر نفوذ در کشورهای کوچکتر منطقه به شکل پیمانهای دوجانبه هستند. این رقابت گاهی شکل خصمانه به خود گرفته است، مانند حادثه اشغال نظامی کویت توسط عراق. ایران و عربستان با ارائه طرز تلقیهای خاص و با استفاده از کاتالیزورهای مربوط سعی در گسترش حوزه نفوذ خود به جهان اسلام دارند و این رقابت به درگیریهایی در برخی نقاط جهان(پاکستان و افغانستان) منجر شده است و در گذشته عراق (در دوران حکومت صدام) نیز با طرح ایدههایی برای کسب رهبری دنیای عرب، از راه دشمن نشان دادن ایران با اعراب، از یکسو، در رقابت با عربستان سعودی و از سوی دیگر در تقابل با ایران بوده است.
نکته آخر اینکه دلبستگیهای ژئوپلیتیک متعارض نیز یکی دیگر از مسائل مشکلآفرین منطقهای است. هر یک از قدرتهای درونمنطقهای و خارج از آن دلبستگیهایی دارند که مورد نظر قدرتهای دیگر و زمینهساز رقابت است.
زمینههای روابط عراق و عربستانسعودی
این تصور که با روی کار آمدن و قدرت گرفتن یک حکومت مردمی مقتدر و موثر در عراق، روابط این کشور با عربستان سعودی به روابطی پویا و بیمساله تبدیل میشود، تصوری باطل است. روابط این دو کشور با یکدیگر از بدو تاسیس، پس از جنگ اول جهانی، همواره روابطی پرمساله بوده و بغداد و ریاض دشمنان بالقوه یکدیگر به حساب آمدهاند. ریشه این دشمنی را میتوان در رقابت 2 خاندان هاشمی و سعودی با یکدیگر و جنگهای این دو که در نهایت به قرارداد «عقیره» در جمادیالاول 1341 قمری (دسامبر 1922 میلادی) انجامید جستوجو کرد. بر پایه این پیمان، بخشی از سرزمین نجد به دست عراق و کویت افتاد و میان عراق و نجد و نجد و کویت 2 منطقه بیطرف پدید آمد که بعدها دوسوم این مناطق به خاک عربستان ملحق شد. این پیمان از سوی عراق، همواره پیمانی استعماری خوانده میشود که آنها را از بخش وسیعی از منابع طبیعیشان محروم کرده است.
این تنشهای تاریخی و ایدئولوژیک، حتی با سرنگونی خاندان سلطنتی هاشمی در سال 1958 و به قدرت رسیدن حزب بعث پایان نیافت. با استحکام رژیم بعث در دهه 1970، سیاست خارجی عراق حالتی خصمانه یافت و این کشور تلاش کرد با متحدان چپگرای خود نظیر حکومت یمن جنوبی (در جنوب)، مخالفان رژیم تحت حمایت سعودیها در یمن شمالی (در جنوب شرقی) و جبهه خلق آزادی عمان و خلیجفارس در عمان (در جنوب)، عربستان را به محاصره خود درآورده و پادشاهی آن را تحت فشار قرار دهد. بنابراین عربستان در طول دهه 60 و اوایل دهه 70، پیوسته در تلاش بود از گسترش رادیکالیسم بعثی، از طریق تقویت پیوندهای خود با کشورهایی نظیر ایران، کویت، سوریه و امارات عربی متحده که همگی به عراق بیاعتماد بودند، جلوگیری کند اما با عملگرا شدن سیاست خارجی عراق در اواخر دهه 1970، تنشهای بین 2 کشور رو به کاهش نهاد و پیشرفتهایی در روابط 2 کشور پدید آمد و پیروزی جمهوری اسلامی در ایران، موجب تقویت بیش از پیش این روابط شد. پس از آن سالها، تحولات به وقوع پیوسته در عراق جدید، برای عربستان از جهات بسیاری از جمله رقابتهای درونمنطقهای با ایران دارای اهمیت است. عربستان از سویی به عنوان همسایه جنوبی عراق حدود 850 کیلومتر مرز مشترک با این کشور دارد و با دقت به تحولات جدید عراق و روند امور در این کشور مینگرد و از سوی دیگر، در عرصه منطقهای وضع و موقعیت عراق همیشه عاملی تعیینکننده در هندسه قدرت کشورهای خلیجفارس است و در زمینه رقابتهای منطقهای و ژئوپلیتیکی میان این کشور و ایران نقشی تعیینکننده را ایفا میکند. بهعبارتی از طرفی یک عراق ضعیف میتواند زمینهساز رقابت ایران و عربستان باشد و از سوی دیگر وجود عراق قوی میتواند برقرارکننده ثبات و به نوعی کاهشدهنده رقابت بین این دو کشور باشد. یکی از عوامل مهمی که بر شکلگیری نگرش عربستان و سایر دولتهای عرب در عراق موثر بوده، نگرانی از افتادن این کشور به دامان ایران و تاثیرات مثبت آن در افزایش نقش منطقهای ایران است. طرح شکلگیری هلال شیعی که برای نخستینبار توسط «عبدالله دوم» پادشاه اردن عنوان شد نیز از نگرانی جهان عرب از همین موضوع نشأت میگیرد که در سخنان بعضی مقامات عربستان نیز تکرار شده است. در مجموع 3 محور اصلی سیاست عربستان در عراق، متمرکز بر ناامن کردن این کشور، فشار بر دولت شیعی در جهت وارد کردن اعراب سنی به ساختار سیاسی عراق و مهمتر از همه جلوگیری از تسلط ایران در این کشور بوده است. عربستان سعودی از ابتدای شکلگیری عراق جدید و بویژه بعد از چندین دوره برگزاری انتخابات که در آنها فهرستهای مورد نظر شیعیان اکثریت را به خود اختصاص داده، رویکردی خصمانه نسبت به دولت جدید عراق داشته است. این رویکرد بویژه بعد از ناامیدی عربستان از امکان بازگشت اقلیت سنی عراق به رأس قدرت و همچنین با مشاهده همگرایی شیعیان عراق با ایران در مسائل منطقهای، تشدید شده است. در همین زمینه عربستان در تلاش بوده است در راستای حمایت از اقلیت سنی عراق، از قدرت نفوذ خود در بین طوایف و گروههای سنی عراق برای به چالش کشاندن دولت این کشور استفاده کند و بدین وسیله حوزه نفوذ و قلمروی ژئوپلیتیک ایران در عراق را به چالش بکشد. در هر صورت در روند از سرگیری روابط عربستان با دولت جدید عراق، فشار دولت ایالات متحده نیز موثر بوده است، تا جایی که وزیر وقت خارجه آمریکا- کاندولیزا رایس- در دیدار آگوست سال 2007 خود از عربستان، رایزنیهای متعددی با مقامات سعودی برای افتتاح سفارت در عراق داشت. بهرغم همه این موارد، عربستان با تاخیر در اعزام دیپلمات به عراق، رابطه سیاسی با این کشور را آهسته و تدریجی آغاز کرد. این در حالی است که عراق در سال 2007 اقدام به بازگشایی سفارت خود در ریاض کرد اما از آنجا که سیاست عدم رابطه با عراق، انتفاع مستقیمی برای عربستان در پی نداشت و همچنین بعد از فشارهای بسیار از سوی دولت آمریکا سرانجام این کشور در فوریه سال 2012، بعد از 9 سال پیگیری سیاست عدم تایید تحولات جاری در عراق، تصمیم گرفت سفیر خود در اردن را به عنوان سفیر آکرودیته به عراق اعزام کند. انجام این اقدام از سوی عربستان و اعزام سفیر به عراق، پس از گذشت 22 سال از تنشها بین طرفین از سال 1990، انجام شد که نشانگر قبول تغییرات در عراق از سوی دولت سعودی است. اما این پایان ماجرا نیست.
برادری استراتژیک یا روابط تاکتیکی؟
عربستان سعودی و عراق در حال حاضر مشغول یکسری فعالیتها هستند که اثبات میکند هر دو طرف همه تلاش خود را برای تقویت روابط بویژه در حوزه اقتصادی به کار گرفتهاند. عربستان سعودی 4 آوریل یک کنسولگری در بغداد باز کرد اما شاید بتوان گفت مهمترین هدیه ژئوپلیتیکی که تا به امروز از سوی سعودیها به یک کشور داده شده، وعده وصل کردن عراق به شبکه برق عربستان به عنوان بخشی از پروژه سرمایهگذاری این کشور است. عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق هم 17 آوریل به عربستان سفر کرد و این در حالی است که نمایندگان تجاری به طور مداوم در حال رفت و آمد بین 2 کشور هستند. متحدان عرب و عربستان سعودی در تلاشند در کاهش وابستگی اقتصادی عراق به ایران تاثیرگذار باشند. با توجه به اینکه خاورمیانه بتازگی جنگهای فرقهای بین شیعه و سنی را در سوریه و عراق پشتسر گذاشته، تلاش بغداد و ریاض برای تعاملات جدید میتواند نشانه مهمی دال بر پیروزی ژئوپلیتیک بر فرقهگرایی باشد. عربستان سعودی میداند عاقلانهترین استراتژی برای رقابت با ایران در عراق تقویت روابط اقتصادی است نه روابط سیاسی یا نظامی. دولت جدید در بغداد روی خط باریکی بین ایران، قدرتمندترین کارگزار قدرت در عراق و سرمایهگذاری روی فرصتهای جدید در روابط با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس مانند عربستانسعودی حرکت میکند. حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران اعلام کرده صادرات ایران به عراق میتواند در سال 2019 از 12 به 20 میلیارد دلار افزایش یابد. اما حمایت فزاینده عراقیها از کمکهای عربستانسعودی ممکن است به مانعی اقتصادی برای ایران تبدیل شود. برای عربستان سعودی جبران عدم حضور در صحنه عراق در سالهای گذشته هم از نظر مقابله با نفوذ ایران در کشور همسایه و هم در راستای تلاشهای مشترک برای ممانعت از احیای داعش، از اهمیت زیادی برخوردار است. داعش اگرچه برای سعودیها یک تهدید امنیتی به شمار نمیرود اما عربستان فعالانه با عربهای سنی عراقی از جمله قبایل استان انبار که خاستگاه داعش بود، تعامل دارد، البته به رغم تعاملات با قبایل در مرز 2 کشور، توانایی ریاض برای نفوذ در جامعه سنی عراق هم توسط داعش و هم توسط کشور رقیب در حوزه خلیج فارس یعنی قطر به چالش کشیده شده است. اما ظاهراً عربستان سعودی برای تغییر نتیجه سیاسی در میان اکثریت شیعه بخت بهتری دارد. اگرچه عربستانسعودی نمیتواند نفوذ ایران در عراق را به کلی از بین ببرد اما سفر عادل عبدالمهدی به ریاض و سرمایهگذاریها و کمکهای سعودی به طور قطع روابط را در روند مثبتی قرار داده است. به علاوه، پروژههای توسعه اقتصادی و کمک در عراق این کشور را قویتر، پایدارتر و مستقلتر میکند که این برای ایران میتواند به معنای یک چالش ناخوشایند باشد. با این حال به گفته منابع عراقی، ورود عربستانسعودی در عراق زمان میبرد و باید اذعان کرد عربستانسعودی همچنان راه طول و درازی برای موفقیت در تغییر کلیشهها و تبدیل شدن به نیرویی تاثیرگذار و رقابتی در محیط منطقهای در پیش دارد.
*پژوهشگر حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک