|
امید به درخشش نوجوانان در فصل دوم «عصر جدید»
سیدبشیر حسینی یکی از 4 داور اصلی برنامه «عصر جدید» ضمن تشریح جزئیاتی از فصل دوم این برنامه، بر ادامه غافلگیریها و جذابیتهای پنهان فرآیند کشف استعدادهای تازه در کشور تاکید کرد. سیدبشیر حسینی در گفتوگویش با مهر در ارتباط با پررنگتر شدن حضور نوجوانان در فصل دوم «عصر جدید» گفت: متاسفانه واقعیت تلخ این است که ما هنوز نوجوانان را به عنوان یک رده هویتی مستقل نشناختهایم و در تقسیمبندیها عمدتا وقتی خواستهایم به نوجوانان رسمیت دهیم گفتهایم کودک و نوجوان و این دو را با هم دیدهایم. وی با تاکید بر پتانسیل این برنامه برای نوجوان یادآور شد: ما در «عصر جدید» هم امیدمان بر این است نوجوانان در این فضا بیشتر و فعالتر بدرخشند چون کشف استعداد برای چنین فضاهایی است. شاید حتی کودکان بیشتر از نوجوانان اهمیت داشته باشند و هرچه سن پایینتر باشد استعدادیابی برای شکوفایی فرصت بهتری است اما در دنیا به این شکل است که رده نوجوانی بسیار مورد توجه است و آنقدر این رده سنی مهم شده است که دانشگاه مستقلی برای مطالعات نوجوانان تشکیل شده است.
ارسال به دوستان
مسعود جعفریجوزانی «بهشت تبهکاران» را میسازد
شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با ساخت 4 فیلمنامه موافقت کرد. به گزارش «وطن امروز»، فیلمنامههای «الماس» به تهیهکنندگی رحمان سیفیآزاد و کارگردانی و نویسندگی حجت قاسمزاده، «هزار دست» به تهیهکنندگی آزاده مدنی، کارگردانی سیدعلی مدنی و نویسندگی یونس لطفی، «اویی که میشناسمش» به تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی رهبر قنبری و «بهشت تبهکاران» به تهیهکنندگی مشترک فتحالله جعفری جوزانی و علی قائممقامی، کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفری جوزانی موافقت شورای ساخت سازمان سینمایی را اخذ کردند.
ارسال به دوستان
چرا جشنواره نشان دهخدا امسال برگزار نمیشود؟
انتشارات علمی و فرهنگی اعلام کرد جشنواره نشان دهخدا دو سالانه میشود و امسال برگزار نخواهد شد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، مسعود کوثری، مدیرعامل انتشارات علمی و فرهنگی اظهار کرد: اگرچه جشنواره نشان دهخدا امسال مراحل نهایی خود را به انجام رسانده و برگزیدگان خود را نیز شناخته است اما به منظور همراهی اهالی فرهنگ با شرایط اقتصادی جامعه، صرفهجویی در هزینههای ادارات دولتی و نیمهدولتی و همچنین رسیدگی بیشتر به وضعیت معیشتی کارکنان، این جشنواره امسال برگزار نمیشود و برگزاری آن به سال آینده موکول شد. گفتنی است جشنواره نشان دهخدا از سال ۱۳۹۴ برگزار شده و امسال به پنجمین دوره خود رسیده است. این جشنواره به میزبانی انتشارات علمی و فرهنگی و با مشارکت وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تامین اجتماعی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، خانه کتاب و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار میشود.
ارسال به دوستان
حرفهای مدیر عامل خانه کتاب در نشست خبری هفته کتاب
از نجات کتابفروشیهای سیلزده تا اروپاگردی کتابهای ایرانی
مدیرعامل خانه کتاب در نشست خبری هفته کتاب از تأمین بودجه برگزاری طرح پاییزه کتاب در تهران توسط شهرداری خبر داد و گفت: شهرستانهای دیگر نیز اگر آمادگی مشارکت دارند، ما زیرساختها را فراهم خواهیم کرد. به گزارش «وطن امروز»، نیکنام حسینیپور، دبیر هفته کتاب در این نشست از مشارکت 70 سازمان و نهاد مختلف در برگزاری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران خبر داد و گفت: هفته کتاب از روز چهارشنبه 22 آبانماه آغاز خواهد شد. وی با اشاره به برگزاری هفته کتاب در شهرستانها گفت: از سال گذشته این سیاست که افتتاحیه هفته کتاب در شهر پایتخت کتاب انجام شود، در دستور کار قرار گرفت. امسال نیز در ادامه این روند، افتتاحیه هفته کتاب را در پایتخت کتاب یعنی یزد برگزار خواهیم کرد. مدیرعامل خانه کتاب به فعالیتهای برونمرزی در هفته کتاب اشاره کرد و گفت: تلاش ما این بود که هفته کتاب تنها محدود به داخل کشور نباشد و از مرزهای جغرافیایی کشورمان فراتر برویم. از این رو با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات در بیش از 12 کشور همزمان با داخل ایران و با همکاری رایزنان فرهنگی برنامههایی را برپا خواهیم کرد. کشورهایی چون ترکیه، مجارستان، سوییس، ایتالیا، آلمان، بلاروس و اوگاندا از جمله این کشورها هستند که برنامههایی از قبیل رونمایی کتابهای ایرانی که به زبان کشور مقصد ترجمه شده در دستور کار قرار گرفته است. دبیر هفته کتاب به برنامههای تدارک دیده شده با شهرداری تهران اشاره کرد و گفت: از جمله آنها میتوان به «کتابخانه همسایگی» در برجهای بالای 40 واحد اشاره کرد. این تجهیز با همکاری سراهای محله صورت میگیرد. در نظر داریم با کمک شهرداری و خانه کتاب در این طرح 22 برج به قفسههای کتاب مجهز شوند. به مناسبت میلاد پیامبر اعظم(ص) قرار شد با جشنواره کتاب محمد(ص) از نویسندگانی که با محوریت رسول بزرگوار اسلام در طول سال کتاب نوشتهاند، تجلیل کنیم. وی یادآور شد: وزارت آموزشوپرورش 50 هزار نمایشگاه در 50 هزار مدرسه را تدارک دیده است. همچنین جشنواره «دانایی، توانایی است» در قالب برگزاری مسابقه کتابخوانی برای دانشآموزان برگزار میشود. در این طرح 500 هزار دانشآموز مشارکت داشتند. وی افزود: با همکاری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، اعزام نویسندگان به مدارس را خواهیم داشت اما با توجه به مضیقه مالی پیشنهاد انجمن این بود این طرح تنها در استانها برگزار شود. تجلیل از ناشران نمونه که اغلب در نمایشگاه کتاب تهران صورت میگرفت، نیز به هفته کتاب موکول شد و ما در این هفته تجلیل از ناشران نمونه را خواهیم داشت. در این راستا از کتاب تاریخ شفاهی نشر نیز رونمایی میشود. وی به حمایت از استانهای سیلزده نیز اشاره و گفت: در بازدیدی که از پلدختر داشتیم، متوجه شدیم کتابفروشیهای این منطقه آسیبهای فراوان دیدهاند؛ از این رو با همکاری شهروندان تهران و اصحاب رسانه در طرحی با نام «همت عالی» این کتابها در معرض فروش گذاشته میشود، شهرداری بزودی این طرح را اجرایی خواهد کرد. ارسال به دوستان
انصراف وودی آلن از شکایت ۶۸ میلیون دلاری
وودی آلن از شکایت ۶۸ میلیون دلاریاش علیه کمپانی آمازون به دلیل تعلیق ۴ قرارداد صرفنظر کرد. به گزارش مهر به نقل از ورایتی، وودی آلن از شکایتی که علیه آمازون کرده بود صرفنظر کرد. این شکایت برای تعلیق قرارداد ساخت ۴ فیلم به دلیل جنبش «هشتگ من همینطور» طرح شده بود. وکلای آلن فاش نکردهاند که در این شکایت با چه مبلغی به توافق رسیدهاند. آلن در ماه فوریه از آمازون شکایت و ادعا کرد آمازون بر اساس ادعاهای بیاساس دخترخوانده ۲۵ ساله وی مبنی بر آزار جنسی در کودکی از سوی پدرخواندهاش، قراردادهایشان را به حالت تعلیق درآورده است. آلن ادعا کرد آمازون هنگام عقد قرارداد از این مشاجره مطلع بود و به این دلیل او حداقل تقاضای غرامتی ۶۸ میلیون دلاری را دارد. آمازون اکران «یک روز بارانی در نیویورک» را برای سال ۲۰۱۸ لغو و پس از آن قرارداد 3 فیلم دیگر را لغو کرد. این مسائل پس از جنجالی که درباره واینستین ایجاد شد، رخ داد. وکلای آمازون با تاکید بر اینکه بسیاری از بازیگران از همکاری با آلن در گذشته ابراز تاسف کردند و اعلام کردند در آینده با وی همکاری نخواهند کرد.
ارسال به دوستان
کمتر از 20 تهیهکننده حرفهای داریم
احسان سالمی: گفتوگو با تهیهکنندهای مثل سیدامیر پروینحسینی کار سختی است، بیشتر از آن جهت که او برخلاف بسیاری از تهیهکنندگان سینما و تلویزیون تمایل چندانی به گفتوگو ندارد و همین کار را برای ما سختتر میکرد؛ با این همه به خاطر آنکه او یکی از اولین تهیهکنندگانی بود که وارد عرصه تولید سریال برای شبکه نمایش خانگی شد و البته بهواسطه مسؤولیتش به عنوان رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی شرکتها و موسسات فیلمسازی ایران (آیفیک)، سراغش رفتیم تا در ارتباط با شبکه نمایش خانگی و فراز و نشیبهای آن طی این سالها گفتوگو کنیم.
***
* شبکه نمایش خانگی و سامانههای VOD تا چند سال پیش در میان مخاطبان چندان جدی تلقی نمیشد اما به مرور با افزایش تولیدات این شبکه و دسترسی گسترده به اینترنت پرسرعت برای استفاده از محصولات این شبکه به شکل غیرفیزیکی، توسعه VODها طبیعی بود. شما هم یکی از اولین تهیهکنندگانی بودید که وارد این فضای تازه شدید. بحث نظارت بر تولیدات عرضه شده در این شبکه از چه زمانی آغاز شد و اصلاً چه شد که ضرورت نظارت بر آن احساس شد؟
بحث تولید اثر هنری خارج از ضوابط صداوسیما از سالها قبل در میان فیلمسازان مطرح بوده است، چرا که وقتی شما برای سازمانی کار میکنید به شکل طبیعی باید مطابق سلیقه آن پیش بروید که این ممکن است برای هر کارگردانی قابل قبول نباشد. شبکه نمایش خانگی در واقع پاسخی به این نیاز بود که مرحوم سیدکمال طباطبایی اولین تهیهکنندهای بودند که وارد این فضا شدند و با «قلب یخی» اولین سریال شبکه نمایش خانگی را کلید زدند. در نتیجه یک بازار جدید برای تولید و عرضه محصولات تصویری بهوجود آمد که قدم خیلی بزرگی برای مقابله با تهاجم فرهنگی بود، چون شبکه نمایش خانگی توانست بخشی از مخاطبان را که ممکن بود مخاطب برنامههای تلویزیون نباشند، با موضوعات و سوژههایی که متعلق به فرهنگ خودمان است، درگیر کند. در کنار آن از منظر اقتصادی هم به عنوان ابزاری که بخش خصوصی میتواند همچون سینما در آن سرمایهگذاری کند، به چشم فیلمسازان و تولیدکنندگان محصولات نمایشی آمد.
«ساخت ایران 1» که سومین سریال شبکه نمایش خانگی به شمار میآمد، از اساس با همین رویکرد ساخته شد که بتواند سریالهای تولیدشده توسط شبکههای ماهوارهای را تحت تاثیر قرار دهد و اساسا سر و شکل سریال هم شبیه سریالهایی بود که در آن زمان در شبکههای ماهوارهای ساخته میشد ولی با محتوایی ایرانی که ارزشهای ما از جمله خانواده را تبلیغ میکرد. البته در آن زمان وضعیت بازار نمایش خانگی بهواسطه ناتمام ماندن سریالهای دیگر، مناسب نبود که لطمه بزرگی را به این صنعت زده بود.
ورود شرکتهای VOD نقطه عطفی برای این صنعت بود که در پی آن حجم تولیدات این شبکه نیز افزایش یافت. البته من در این میان به چند سریال اشاره نکردم، چون بحث آنها اساسا بحثی غیر از مسأله درآمدزایی اقتصادی بود و آماری هم که در ارتباط با سودآوری این سریالها منتشر میشد، معمولا آمار درستی نبود. محاسبه آن کار سختی نیست، چرا که وقتی تعداد فروش دیویدیهای آن محصول را با هزینه صرف شده برای تولید آن مقایسه میکنید، تعادلی میان آن نمیبینید. در حالی که از طرف سازندگان اعلام میشد این سریالها محصولات پرسودی هستند! اما در هر صورت ورود سامانههای VOD به این عرصه رونق دوبارهای به شبکه نمایش خانگی داد و طبیعتا وقتی سرعت تولید اثر بیشتر میشود، شما ممکن است تلفات هم بدهید، یعنی مثلا سریالی ساخته میشود که از اساس ساخت آن غلط بوده است.
* این غلط بودن تولید را ناظر بر بحثهای محتوایی آن سریالها میگویید یا از نظر اینکه نتوانستهاند از لحاظ مالی سودآور باشند؟
از هر دو منظر. سرمایهگذاران گاهی با اطلاعات غلطی که به آنها میرسد به دنبال ساخت اثر میروند؛ مثلا به آنها میگویند فلان سریال خیلی فروش کرده، پس شما هم بیایید و روی این پروژه جدید سرمایهگذاری کنید. این آمار اشتباه در سینما هم به تهیهکنندهها داده میشود. خود ما وقتی «من سالوادور نیستم» را ساختیم و فروش بالایی کرد، حجم بالایی از پیامها برایم میرسید که در آن گفته بودند پول خود را به سینما بیاورید تا ظرف چند ماه 2 برابر شود! خیلی از سرمایهها با نوعی از تبلیغات به سمت سینما سرازیر شد اما واقعیت آن است که در سیستم تولیدی سینمای ما زمان بازگشت سرمایه در بهترین حالت، حداقل بین یک تا دو سال است. شبکه نمایش خانگی نیز به همین شکل است و درگیر یک نوع هجوم سرمایه شد که در نهایت هم برخی که وارد این چرخه شدند، تصوری درست و واقعی از میزان سودآوری این شبکه نداشتند. گاهی اوقات آدمهای درستی برای این کار انتخاب نشدند و بسیاری تصور کردند چون خودشان سرمایه دارند لزوما میتوانند تهیهکننده هم باشند. در این فضا بود که کمکم با همکاری صنوف از جمله آیفیک به ساماندهی این فضا بویژه در حوزه تهیهکنندگانی که اقدام به ساخت سریال نمایش خانگی میکنند، پرداختیم تا آدمهایی در راس این حرفه قرار بگیرند که شغل اصلی آنها تهیهکنندگی است و از کارهایی مثل ساختمانسازی و آهنفروشی و... وارد این فضا نشدهاند. البته آسیبهایی که بهواسطه ورود افراد غیرمرتبط به حوزه شبکه نمایش خانگی وارد شد، اجتنابناپذیر بود ولی به مرور این فضا نیز اصلاح میشود.
* شما بحث ورود حرفهایها به حوزه شبکه نمایش خانگی را مطرح کردید ولی ما آدمهای حرفهای بسیاری را هم داریم که آثارشان در شبکه نمایش خانگی شکست خورده است؛ کارگردانهای مهمی که سریالهایشان ناقص پخش شد یا اینکه در نهایت به لحاظ مالی با شکست روبهرو شدند. پس در این شرایط تکلیف پروژههای شکستخوردهای که آدمهای حرفهای پای آن آمدهاند، چه میشود؟
اینکه آیا آن سریالها شکست خوردهاند را باید از تهیهکنندگان آنها پرسید، چون ممکن است هر کسی سود و زیانش را در چیزی ببیند و لزوما عدم بازگشت سرمایه برای آن تهیهکننده به منزله شکست نباشد اما این ثابت شد که هر کس که در سینما موفق است لزوما در شبکه نمایش خانگی به موفقیت نمیرسد و این یک تخصص دیگری است. برای همین هم هست که اخیراً برای دادن مجوز تهیهکنندگی در شبکه نمایش خانگی با صنوف مختلف برای این کار مشورت میشود.
* روند صدور مجوز برای ساخت یک سریال نمایش خانگی چگونه است و وزارت ارشاد چقدر در این زمینه سختگیری میکند؟
شما برای تولید هر اثری باید پروانه ساخت بگیرید و تولیدات شبکه نمایش خانگی هم از همان ابتدا تحت نظارت یک شورا بود. ما برای هر قسمت به شکل جداگانه پروانه ساخت و پروانه نمایش میگرفتیم. از همان ابتدا هم به این شکل نبود که مثلا به یک سریال 22 قسمتی به شکل یکجا مجوز ساخت داده میشود، بلکه ابتدا یک موافقت اصولی با ساخت آثار میشد و پس از آن قسمت به قسمت، مجوز ساخت آثار صادر میشد. تا آنجا که میدانم در شرایط فعلی ارشاد به شکل یکجا به سریالها مجوز ساخت میدهد، البته پس از آنکه کل فیلمنامه اثر را بررسی کرد.
من هیچوقت نگران گرفتن مجوز از وزارت ارشاد نبودم، چون همیشه معتقد بودم گروهی که عضو شورا هستند، دغدغه بهتر شدن محصول من را دارند. حتما اختلاف سلیقههایی بین ما وجود داشته ولی به نظرم همیشه این اختلاف نظرها، اختلافنظر کارشناسی بوده است.
* قبلاً فیلمسازهای سرشناسی مثل محمدحسین لطیفی، حسن فتحی، فریدون جیرانی، مهران مدیری و آدمهایی از این دست سراغ سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی میرفتند، چون شنیده میشد که سریالسازی برای شبکه نمایش خانگی سود مالی بیشتری نسبت به سینما و تلویزیون دارد اما اخیرا انگار روند استقبال چهرههای جوان هم از این حوزه بیشتر شده است؛ نظر شما درباره این روند چیست؟
برای تیم ما اینگونه نبوده که سود کارگردانهایی که با ما برای شبکه نمایش خانگی سریال ساختند، نسبت به سینما بیشتر باشد. در واقع همیشه کارگردانها دستمزدهایی معقول گرفتهاند. یعنی کارگردانی که با من سریال ساخته اگر به جای آن 3 اثر سینمایی میساخت، سود بیشتری میکرد اما به طور کلی این به صلاحدید تهیهکننده بستگی دارد که بخواهد با چه کارگردانی کار کند؛ ممکن است یک تهیهکننده برای کاهش هزینهها با یک کارگردان جوان کار کند و تهیهکننده دیگری چنین دغدغهای نداشته باشد و سراغ یک کارگردان باسابقه برود.
* اخیراً خبرهایی در ارتباط با صدور 22 مجوز برای تولید اثر در شبکه نمایش خانگی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطرح شده است؛ به نظر شما تولید این تعداد بالا از محصولات برای شبکه نمایش خانگی باعث کاهش پتانسیل سینما و تلویزیون برای تولید نمیشود؟
من البته این خبری را که میگویید نشنیدهام ولی ما باید از تجاربی که در این زمینه در سطح جهان وجود دارد، استفاده کنیم. در همه جای دنیا سریالسازی بدون استفاده از ستارهها اتفاق میافتد ولی در کشور ما هنوز شرایط آن وجود ندارد. این در حالی است که در همه جای دنیا سریالها در نهایت از یک یا 2 بازیگر چهره و سرشناس استفاده میکنند و به جای آن بیشتر به ستارهسازی میپردازند. کاری که قبلا صداوسیمای ما نیز انجام میداد و اغلب ستارههای امروز سینما زمانی کار خود را با تلویزیون آغاز کردند اما الان شرایط برعکس شده، یعنی تلویزیون سراغ ستارههای سینما میرود تا مخاطبانش را بیشتر کند. سریالهای شبکه نمایش خانگی هم قبلا با همین تصور ساخته میشد که ستارهها در موفقیت آنها موثر هستند، در حالی که امروز اغلب تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که قصه عامل اصلی جذب مخاطبان است.
* ما مدتی پیش گفتوگویی با آقای حامد عنقا درباره شبکه نمایش خانگی داشتیم. ایشان اولین کسی بود که برای شبکه نمایش خانگی فیلمنامه نوشت. ایشان در آن گفتوگو معتقد بود دلیل ورود برخی آدمهای غیرمرتبط به فضای شبکه نمایش خانگی این است که بتوانند برای خود وجاهت ایجاد کنند و اساسا به دنبال کسب سود مالی نیستند. نظر شما در اینباره چیست؟
این یک واقعیت است که لزوما ربطی به شبکه نمایش خانگی ندارد و از قدیم در سینمای ما هم وجود داشته است. افرادی هستند که در عمل شغل مشخصی ندارند، مثلا فردی دلال ارز است. شاید به لحاظ مالی وضع و زندگی خوبی داشته باشند ولی به دنبال رسیدن به یک جایگاه اجتماعی هستند. ما در سینمای خودمان کسانی را داریم که به این دلیل به دنبال تهیهکنندگی یا سرمایهگذاری در سینما میآیند که بگویند کار فرهنگی میکنم! یعنی آن طرف نمیتواند به فرزندش بگوید دلال ارز هستم یا مثلا رانت زمین داشتم؛ به جای آن میتواند خود را به عنوان سرمایهگذار و تهیهکننده سینما معرفی کند.پیش از این هم قانون سینما ایراداتی داشت که باعث ورود بیشتر چنین افرادی به این حوزه میشد؛ برای نمونه کسی که در 3 فیلم سرمایهگذاری میکرد، مجوز تهیهکنندگی میگرفت؛ تصمیمی که اشتباه بود و البته اخیرا اصلاح شده است اما به طور کلی آدمهایی که به این روش وارد سینما میشوند به یکباره هم حذف میشوند، چون تهیهکنندگی یک کار حرفهای است. شما حتی میبینید در یک مقطع زمانی، رسانهها پر میشد از اخباری در ارتباط با آدمهایی که به این طریق وارد سینما شدهاند و برخی از آنها به عنوان نماینده تهیهکنندگان کشور در برنامههای تلویزیونی هم حضور پیدا میکردند! این به دلیل همان نکتهای است که قبلا به آن اشاره کردم، یعنی وقتی سرعت و حجم کار بالا میرود، خواه ناخواه خطاهایی هم رخ میدهد ولی این مسأله هم به مرور در حال کمتر شدن است.
* درست است به مرور این روند اصلاح میشود ولی حضور این افراد در شبکه نمایش خانگی تبعاتی داشته که یکی از آنها کاهش اعتماد مخاطب به محصولات شبکه نمایش خانگی و دیگری برهم زدن نظام مالی تهیهکنندگی در سینما و شبکه نمایش خانگی بوده است. نمونه این موضوع هم گلایههای تهیهکنندگان از دستمزدهای بالای بازیگران است؛ برای تبعات ناشی از این اتفاق چه فکری میشود کرد؟
به تعداد تهیهکنندگان کشور، سلیقه وجود دارد. ما در حال حاضر کمتر از ۲۰ تهیهکننده فعال و حرفهای داریم که کار اصلی آنها تهیهکنندگی است.
بازیگران و عوامل از یک جایی به بعد خودشان انتخاب میکنند که با چه تهیهکنندهای همکاری کنند و به شکل طبیعی برای همکاری با آن تهیهکننده ممکن است که دستمزد بالایی طلب نکنند.
برای خود من هیچوقت پیش نیامده که بازیگری به دفتر ما بیاید و رقمی بالاتر از آنچه عرف پرداخت به آن بازیگر است، طلب کند.
* خب! این عرف که شما میگویید به خاطر همین دستمزدهای بالا تغییر کرده و مثلاً بازیگری که پیش از این برای یک فیلم 50 میلیون تومان دستمزد میگرفته الان خواهان دستمزد 200 میلیون تومانی است.
تهیهکنندکان حرفهای زیربار چنین رقمهایی نمیروند. البته من هم اینها را شنیدهام ولی مطمئنم برای دفاتر حرفهای تهیهکنندگی چنین اتفاقی نمیافتد.
دفاتر حرفهای چون معمولا کارشان شناسایی و معرفی آدمهای جدید برای حضور در این عرصه است، بهندرت زیر بار چنین خواستههایی میروند.
خود من الان 2 سال است که فیلم نساختهام ولی لزومی ندارد وارد پروژهای شوم که با منطق من هماهنگی ندارد. فکر میکنم همه آن تهیهکنندههایی که گفتم، به همین شکل هستند.
متاسفانه تهیهکننده در سینمای ما به عنوان مدیر هزینه شناخته میشود در حالی که هر چقدر جایگاه تهیهکنندگی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، خروجی آن محصول هنری نیز بهتر خواهد بود. این در حالی است که تهیهکنندگی شغلی پشت دوربین است اما شما افرادی را در این حرفه میبینید که میخواهند همیشه خود را مطرح کنند؛ هر چند که بعضی از آنها امروز در بازداشت هستند! چرا که سلسله مراتب تهیهکنندگی را طی نکردهاند و نتیجه آن چنین اتفاقاتی است.
* مدتی قبل خبرهایی در ارتباط با یکی از بازیگران سرشناس سینمای ایران منتشر شد که قرار است ماهی 700 میلیون تومان بگیرد تا در هیچ پروژهای حضور نداشته باشد و وقتی سریال جدید او در شبکه نمایش خانگی پخش شد با استقبال بیشتری از سوی مخاطبان روبهرو شود؛ آیا واقعاً چنین رقمهایی در شبکه نمایش خانگی رد و بدل میشود؟
در کار اقتصادی فارغ از اینکه شبکه نمایش خانگی باشد یا ساختمانسازی، به نظرم هر کاری که سرمایهگذار بتواند با آن بدون لطمه زدن به دیگران و زیرپا گذاشتن قانون، سرمایه خود را بیشتر کند، مجاز است.
اینکه استراتژی کسی در ساخت سریال دقیقا چگونه است، جز خود آن فرد شخص دیگری نمیداند. چند سال پیش شایعه شد که یکی از بازیگران از پروژه ما 800 میلیون گرفته است. یکی از مدیران وزارت ارشاد به من زنگ زد و درباره صحت این خبر پرسید. من برای او گفتم که این خبر واقعیت ندارد اما هیچوقت هم آن را به شکل رسمی رد نکردم، چون همان شایعه و جنجال رسانهای میتوانست نوعی تبلیغ برای پروژه ما باشد. ممکن است که سرمایهگذار دیگری بخواهد چنین رقمهایی را بپردازد، درباره افراد غیرحرفهای قاعده مشخصی وجود ندارد اما به نظرم اینگونه رفتارها هم دوامی نخواهد داشت و در نهایت نمیتواند اثری بلندمدت در جریان تولید بگذارد.
ارسال به دوستان
مخاطب تلویزیون بالاخره «محمد رسولالله(ص)» را میبیند
فیلم «محمد رسولالله(ص)» ساخته مجید مجیدی آخر همین هفته به مناسبت میلاد حضرت رسول(ص) در ۲ قسمت از تلویزیون پخش میشود. به گزارش «وطن امروز»، این فیلم قرار است در 2 قسمت پنجشنبه ۲۳ آبان و جمعه ۲۴ آبان از شبکه یک سیما پخش شود. قسمت اول این فیلم پنجشنبه ۲۳ آبان ساعت ۲۲ و قسمت دوم جمعه ۲۴ آبان ساعت ۱۶ روی آنتن شبکه یک سیما میرود. فیلم سینمایی «محمد رسولالله(ص)» را مجید مجیدی حد فاصل سالهای ۸۹ تا ۹۳ و با همراهی چهرههای بینالمللی کارگردانی کرد. ویتوریو استورارو، ای. آر. رحمان، میلژن کرکا کلژاکویچ، مایکل اوکانر و اسکات ای. اندرسون از مهمترین سینماگران مطرح حاضر در تیم تولید این فیلم سینمایی بودند. در این فیلم که در شهرک سینمایی پیامبر اعظم در ۵۵ کیلومتری شهر قم ساخته شده، بازیگرانی چون علیرضا شجاعنوری در نقش عبدالمطلب، مهدی پاکدل در نقش ابوطالب، محسن تنابنده در نقش ساموئل، مینا ساداتی در نقش آمنه بنتوهب، ساره بیات در نقش حلیمه سعدیه، داریوش فرهنگ در نقش ابوسفیان، رعنا آزادیور در نقش امجمیل، نسرین نصرتی در نقش برکه و حمیدرضا تاجدولت در نقش حمزه به ایفای نقش پرداختهاند. فیلم محمد رسولالله(ص) فیلمی در گونه تاریخی است که داستان زندگی کودکی حضرت محمد(ص) در سده ششم میلادی را روایت میکند و از دوران جاهلیت و شرایط اجتماعی زمان تولد محمد(ص) آغاز میشود و در 12 سالگی ایشان به پایان میرسد. قرار است سهگانه سینمایی و مستقل از هم تولید شود که به مقاطع مختلف زندگی محمد (ص) بپردازد. همچنین محمدرضا صابری، تهیهکننده فیلم چند وقت پیش اعلام کرده بود ساخت قسمتهای دوم و سوم فیلم سینمایی «محمدرسولالله» به کارگردانی مجید مجیدی قطعی است و در آیندهای نزدیک مراحل پیشتولید فیلم آغاز خواهد شد. صابری تأکید کرد: یکی از افتخارات فیلم محمد رسولالله، ساخت شهرک سینمایی برای این فیلم سینمایی است که در تاریخ هنر این سرزمین ماندگار خواهد شد. ارسال به دوستان
وقتی ساخت دنباله «برکینگ بد» بهانهای برای آموزش احترام به سلیقه مخاطب میشود
فرجام جسی!
احسان سالمی: برای ما که یکی از فیلمسازهای شاخص بینالمللی سینمایمان در سالهای اخیر، اساسا متخصص ناتمام گذاشتن قصهها با پایانهایی باز است، تصور اینکه دغدغه سرنوشت نامعلوم کاراکتر اصلی یک سریال محبوب بتواند بهانهای برای ساخت دنباله آن بعد از چند سال شود، کمی سخت است! اما این اتفاق به نظر سخت با ساخت فیلم سینمایی «الکامینو» به عنوان دنبالهای بر سریال پرطرفدار «برکینگ بد» محقق شد تا هم بعد از چند سال دوستداران یکی از پرمخاطبترین سریالهای تاریخ از سرنوشت نامعلوم کاراکتر «جسی پینکمن» باخبر شوند و هم هالیوود یک بار دیگر نشان دهد چگونه احترام به سلیقه مخاطب، میتواند تبدیل به یک بازی برد - برد شود!
هر عملی عکسالعملی دارد
«اگر قرار باشه من هر کاری که دوست داشتم انجام بدم و بعدش برام هیچ عواقبی نداشته باشه، دیگه زندگی چه معنایی داره؟»؛ این یکی از معروفترین دیالوگهای سریال «برکینگ بد» بود؛ دیالوگی که والتر وایت، کاراکتر اصلی این سریال خطاب به جسی پینکمن، شاگردش که بعدها همکارش شد، گفت. این جمله به تعبیری، عصارهای از همه آن چیزی است که «برکینگ بد» میخواهد به مخاطبش بگوید؛ اینکه هر عملی عکسالعملی دارد و وقتی مسیر زندگیتان را به سمت راهی پرخطر همچون مسیر والتر وایت و جسی پینکمن میبرید، باید آماده عواقب آن هم باشید. قصه «برکینگ بد» که بعدها توسط یکی از سریالسازان داخلی نیز کپی شد، قصه معلمی شیمی است که پس از آنکه متوجه بیماری سرطان خود میشود تصمیم میگیرد برای نجات وضعیت مالی خانواده خود پس از مرگش، وارد مسیر تولید مواد مخدر صنعتی شود؛ مسیری که او را از انسانی منزوی تبدیل به یک هیولای تمامعیار میکند. نکته مهم در ارتباط با «برکینگبد» این بود که برخلاف بسیاری از سریالهای معروف این سالها همچون «بازی تاج و تخت»، با یک پایان راضیکننده و قابل قبول به کار خود پایان داد؛ با این همه مسأله نامعلوم ماندن سرنوشت کاراکتر جسی پینکمن به عنوان یکی از 2 شخصیت اصلی سریال گلایه همیشگی طرفداران سریال بود، گلایهای که نتفلیکس را به این فکر انداخت تا این بار با ساخت یک اثر سینمایی، کار ناتمام نسخه سریالی «برکینگ بد» را تمام کند.
«ال کامینو» جانشین خلف «برکینگ بد»!
«ال کامینو» عنوانی بود که نتفلیکس تصمیم گرفت بر دنباله «برکینگ بد» بگذارد. آرون پال در این فیلم همانند سریال، نقش جسی پینکمن را ایفا میکند. داستان فیلم ادامهدهنده ماجرای قسمت پایانی نسخه سریالی «برکینگ بد» است و به این موضوع میپردازد که سرنوشت کاراکتر جسی پینکمن در نهایت چه میشود. «ال کامینو» با وجود اینکه ارتباط بسیار زیادی با نسخه سریالی دارد و اساسا اگر مخاطبی سریال «برکینگ بد» را ندیده باشد، نمیتواند ارتباط چندانی با نسخه سینمایی برقرار کند اما از جانب منتقدان مورد توجه قرار گرفت. واکنش منتقدان به فیلم «ال کامینو» در مجموع مثبت بوده است. برای نمونه در وبسایتهای تخصصی همچون «راتن تومیتوز» از مجموع بیش از 50 نقدی که درباره فیلم نوشته شده بیش از 90 درصد آنها مثبت است! یا در نمونهای دیگر از مجموع حدود 30 نقدی که در وبسایت تخصصی متاکریتیک درباره این اثر به ثبت رسیده، بیش از 20 مورد آنها نقدهایی مثبت است که نشاندهنده آن است که اغلب منتقدان همچون نسخه سریالی «برکینگ بد»، با دنباله سینمایی آن نیز ارتباط برقرار کردهاند. نکته مهم آن است که اغلب حامیان نسخه سینمایی «برکینگبد»، بر این مسأله تاکید داشتند که فیلم ساخته شده به عنوان دنباله این مجموعه، بخوبی توانسته قابلیتهای قصهگویی و روایتگری آن را زنده و البته برخی حفرههای داستانی سریال را نیز پر کند که از این نظر به قول «هنک استوور» منتقد روزنامه واشنگتن پست: «دیدن این فیلم و ساخت آن لزوما از ندیدن و نبودنش بهتر است».
وقتی تلویزیون کمکحال سینما میشود
آنچه در ارتباط با ساخت دنباله سینمایی سریال «برکینگ بد» اتفاق افتاد، ابتکاری جالب توجه است که میتواند الگویی برای فیلمسازان و سریالسازان ایرانی هم باشد. مسأله پاسخگویی به خواست و نظر مخاطبان در ارتباط با محصولات نمایشی پرمخاطب درسی است که هالیوود در این ماجرا به همه سینماگران میدهد. این در شرایطی است که اتفاقا ما در فضای تولید محصولات نمایشی در داخل کشور خودمان محصولاتی را داریم که با وجود استقبال مخاطبان در نهایت حتی در همان مرحله اولیه پخش سریال نیز ناقص ماندهاند و این توهینی آشکار به خواست، نظر و البته شعور مخاطبان بود! اما کمپانیهای بزرگ تولیدکننده محصولات نمایشی در جهان با در نظر گرفتن سلیقه مخاطبان، دست بر موضوعاتی میگذارند که میدانند تولید آن دامنه مخاطبانشان را گستردهتر خواهد کرد. حالا چه این دنبالهسازی از طریق ساخت دنبالههایی متعدد برای آثار سینمایی مهم از قبیل «جنگ ستارگان» و «انتقامجویان» و... باشد و چه این دنبالهسازی، حاصل همکاری و همیاری سینما با تلویزیون باشد که نتیجهاش بشود تولید «الکامینو». نکته دیگر در این ماجرا شیوه استفاده درست سینما از سوژههایی است که میتوان از طریق محصولات تولید شده برای مدیوم تلویزیون به آنها رسید. چه ایدهای بهتر از اینکه برای مشخص شدن وضعیت مبهم یکی از کاراکترهای سریالی پرمخاطب همچون «برکینگ بد» با استفاده از ظرفیت سینما، اثری را تولید کرد تا هم مخاطبان آن مجموعه تلویزیونی را جذب کرد و هم از ظرفیت تلویزیون برای جذب مخاطب به سینما استفاده کرد؟
***
خاطرهبازی یا دنبالهسازی مسأله این است
نسبت عکس این ماجرا یعنی تبدیل فیلم سینمایی به سریال نیز صادق است و میتوان از ظرفیت فیلمهای محبوب سینما برای خلق مجموعههای نمایشی برای تلویزیون استفاده کرد؛ ایدهای که استفاده از آن میتواند در سینما و تلویزیون ما نیز مورد توجه قرار بگیرد.
الکامینو البته در کنار حامیان جدی، مخالفان جدی نیز داشت. بخش عمدهای از انتقادات به این نکته برمیگشت که این فیلم سینمایی بیشتر حکم نوعی خاطرهبازی برای طرفداران «برکینگ بد» را دارد و شاید به همین خاطر هم بود که سازندگان آن حتی در حد 2 سکانس کوتاه هم که شده بود از حضور کاراکتر «والتر وایت» در قصه این فیلم سینمایی استفاده کردند.
به عبارتی کسانی که نسخه سریالی «برکینگ بد» را ندیده بودند، پتانسیل کمی برای برقراری ارتباطی جدی و عاطفی با قصه «جسی پینکمن» و اتفاقات رخ داده برای او داشتند.
به تعبیر یکی از منتقدان جدی این اثر سینمایی «واقعیت این است که El Camino نمیداند قرار است پایان داستان جسی پینکمن را روایت کند یا ادای دینی سینمایی به Breaking Bad باشد.» و این نکته را باید جدیترین نقد به این فیلم دانست.
اتفاقی که به شکل طبیعی بخشی از جذابیت نسخه سینمایی را نسبت به سریال کم میکند. بویژه آنکه نسخه سینمایی بر استفاده از فلشبک و روایت غیرخطی داستان اصرار دارد و همین شیوه روایت است که باعث میشود فیلم برای طرفداران «برکینگ بد» تبدیل به قصهای دیدنی با همان کیفیت سریال باشد که قرار است حفرهها و نواقص روایی سریال را پر کند و برای آنها که سریال را ندیدهاند، تبدیل به اثری پر از نماهای طولانی با روایتی خستهکننده شود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|