|
روحانی و مسأله بقا
مهدی محمدی: حسن روحانی روز یکشنبه رسما به عنوان اصلیترین عضو کمپین انتخاباتی جریان «اصلاحات- اعتدال» وارد صحنه شد. مدتهاست آقای روحانی کار جدی نمیکند، لذا اینکه او تصمیم گرفته پس از مدتها بیعملی در حوزههای مربوط به زندگی و معیشت مردم، یک کار واقعی را آغاز کند- که البته باز هم ربطی به مسؤولیتهای او به عنوان رئیسجمهور ندارد- خود مسأله مهمی است و باید در آن تامل کرد.
نخست باید هوشمندی روحانی را ستود که کار خود را از یزد به عنوان زادگاه محمد خاتمی آغاز کرده است. او احتمالا بخوبی میداند اصلاحطلبان مدتهاست با مشاهده نتیجه نظرسنجیها و دقت در حال و روز مردم به این نتیجه رسیدهاند که اگر خواهان تداوم حیات در صحنه سیاسی کشور هستند باید هرچه سریعتر خرج خود را از روحانی جدا کنند و با او همسرنوشت نشوند. روحانی اما با انتخاب یزد و سلام فرستادن به محمد خاتمی از پشت میکروفن - در حالی که در صحنه عمل مدتهاست او را فراموش کرده- به اصلاحطلبان پیام داد این شراکت بهسادگی بههمخوردنی نیست و حالا که وقت هزینه دادن فرارسیده اجازه نخواهد داد آنها او را تنها بگذارند. اصلاحطلبان هم گویا این امر را پذیرفتهاند و میدانند مرزبندی میان آنها و روحانی نه به این سادگیها میسر است و نه حتی اگر انجام شود از جانب مردم جدی گرفته خواهد شد، لذا به ابتکار عمل سیاسی روحانی واکنش منفی نشان نداده و عملا پذیرفتهاند که روحانی همچنان با همه خوب و بدش «رئیس» است.
اما از این هوشمندی تاکتیکی روحانی در اجباری کردن گزینه حمایت از خود برای اصلاحطلبان که بگذریم، ریشه اصلی ورود شتابان و هراسان آقای روحانی به صحنه انتخابات مجلس را باید در وضعیت منحصربهفرد او در افکار عمومی جستوجو کرد. حسن روحانی از بسیاری جهات بویژه از حیث بلایی که سر زندگی مردم آورده، یک رئیسجمهور یگانه در طول تاریخ جمهوری اسلامی است اما به طور خاص یک جنبه کاملا منحصربهفرد درباره او وجود دارد که هیچ نمونه و مثال دیگری نمیتوان برای آن یافت و آن این است که او تنها رئیسجمهوری است که در سال هفتم ریاست جمهوریاش یکی از نامحبوبترین افراد در میان افراد شناخته شده سیاسی کشور محسوب میشود و درصد محبوبیت وی در آستانه سقوط به زیر 10 درصد است. علاوه بر این نمودار رشد کسانی که به صراحت در نظرسنجیها میگویند هیچ علاقهای به روحانی ندارند با شیبی تند در حال صعود است به گونهای که میتوان گفت روحانی در حال جابهجا کردن رکوردهای عدم محبوبیت در صحنه سیاسی کشور ظرف 4 دهه گذشته است. این امر میتواند تاثیری مستقیم، ویرانگر و بازگشتناپذیر بر سرنوشت انتخابات آینده بگذارد.
اکنون وضعیت به گونهای است که هر جریان سیاسی که بتواند خود را به عنوان آلترناتیو معتبر روحانی معرفی کرده و مردم را متقاعد کند که میخواهد آنها را از دست روحانی نجات بدهد، شانس قابل توجهی در انتخابات آینده پیدا خواهد کرد. دادههای این نظرسنجیها به هیچوجه پنهان یا اختصاصی نیست و به همین دلیل احتمالا روحانی خود قبل از هرکس از آنها مطلع شده است. بنابراین کاملا طبیعی است که تصمیم گرفته باشد بر این روند تاثیر بگذارد، آن را معکوس یا متوقف کند یا لااقل اجازه ندهد این عدم محبوبیت شگفتانگیز و منحصربهفرد به جدایی شرکا از او و تنهایی او در صحنه سیاست ایران بینجامد.
منتها اتفاقی که افتاده این است که مشاوران، احتمالا به دلیل دستپاچگی ناشی از افول بی سابقه محبوبیت رئیسجمهور نتوانستهاند مشاوره درستی به ایشان بدهند یا شاید هم دادهاند و آقای روحانی زیر بار نرفته. آقای رئیسجمهور در حال نواختن سرنا از سر گشاد آن است. داستان از این قرار است که ریشه اصلی عدم محبوبیت آقای روحانی بر اساس نظرسنجیهای موجود 2 چیز است: نخست مسأله فساد که مردم اعتقاد دارند در دولت روحانی از هر زمان دیگری عمیقتر و گستردهتر شده و مقامهای بلندپایه دولتی خود مستقیما درگیر آن هستند و دوم، سوءمدیریت به این معنا که امکانات ملی در این دولت در موارد بسیاری به جای اینکه صرف حل مشکلات مردم شود صرف پر کردن جیب وابستگان خانوادگی یا باندها و گروههای سیاسی شده است. جالب است که در این نظرسنجیها مردم که زمانی عقیده داشتند برخی کارشکنیها یا ترامپ عامل شکست برجام است، اکنون بیش از هرکس حسن روحانی را مقصر شکست برجام میدانند، چرا که هم نتوانست طرف مقابل را به تعهدات خود پایبند کند و هم بدتر از آن موفق نشد برجام را تبدیل به رونق و رفاهی کند که وعده داده بود. این مولفهها روحانی را در شرایط بغرنجی قرار داده است. در حالی که مانند شرکای اصلاحطلب خود تلاش فراوان کرد تا از پذیرش مسؤولیت وضع موجود بگریزد، اکنون مردم تا حد بسیار قابل توجهی مسؤولیت وضع ناگوار زندگی خود را به پای او نوشتهاند و او را نماد ناکامیها و نابرخورداریهای خود میدانند. منتها آنچه حیرتانگیز است و از بههمریختگی شدید نظام طرحریزی روحانی و مشاورانش حکایت میکند این است که او برای خروج از این وضعیت بدترین راهبرد ممکن یعنی حمله به فسادستیزی قوهقضائیه را انتخاب کرده است.
این حقیقتا سوال مهمی است که از میان این همه پروژه دوقطبیساز که روحانی میتواند سراغ آنها برود چرا کمپین خود را با تلاش برای ضربه زدن به برنامه ضدفساد قوهقضائیه آغاز کرده؛ برنامهای که هم مردم بشدت به آن امید بستهاند و باعث ایجاد سرمایه اجتماعی قابل توجهی در زمان کوتاه شده است و هم روحانی نهتنها در موقعیتی نیست که آن را زیر سوال ببرد بلکه سؤالاتی جدی درباره او مطرح است. شروع کمپینی که در آن موضع مرکزی فاقد هرگونه مزیت برای روحانی است چه توضیحی دارد؟ آیا این یک برنامه برای پیروزی در انتخابات است- که ظاهرا نیست و نمیتواند باشد- یا اینکه هدفهای دیگری در کار است؟ تنها 2 توضیح محتمل وجود دارد که میتوان آنها را جدی گرفت. اول اینکه فرض کنیم چیزی وجود دارد که روحانی بشدت از آن میترسد و در نتیجه در پی آن است که برنامه مبارزه با فساد را هر چه سریعتر گرفتار حاشیه کرده و متوقف کند؛ و دوم واقعا استرس ناشی از عدم محبوبیت گسترده در افکار عمومی و فشار اطرافیان او را واداشته وارد بازیای شود که به نامعقول و بی نتیجه بودن آن واقف است ولی چاره و راهی جز این پیش روی خود نمیبیند. هر کدام که باشد حکایت از بنبستی بیسابقه میکند که کارنامه روحانی آن را در آن قرار داده است.
منظر دیگری که میتوان از آن به سخنان روز یکشنبه روحانی نگریست این است که آنچه او اکنون انجام میدهد در واقع مقدمه برنامه بزرگتری است که بناست در ماههای آینده رو شود و نیاز به زمینهسازی و مقدمهچینی از جنس به هم زدن تعادل افکار عمومی دارد. حدس محتمل از دید من این است که آمریکا و دیگر طرفهای غربی که توانستهاند از دولت روحانی در سالهای گذشته امتیازهای بزرگ و کلان بگیرند، سخت درباره سرنوشت روحانی و دولت او به طور خاص در انتخابات آینده به وحشت افتادهاند و اکنون تغییر دادن این سرنوشت محتوم برای آنها از هر موضوعی حتی مسأله هستهای و تقابل راهبردی ای که با ایران درگیر آن هستند، مهمتر است. برخی نشانهها از جمله اعلام مکانیسم جدید بشردوستانه خزانهداری آمریکا حکایت از آن دارد که شاید آمریکا بخواهد برای تغییر صحنه به نفع غربگرایان و احیای دوقطبی « سازش- مقاومت» در ایران یک پیشنهاد توخالی ولی اغواگرانه روی میز بگذارد. هدف از این پیشنهاد نه تسهیل امور اقتصادی ایران خواهد بود و نه کاهش فشارها، بلکه اساسا این پیشنهادی است برای اجرا نشدن صرفا با هدف ایجاد اختلاف در محیط داخلی ایران و گذاشتن عصا زیر بغل دولت روحانی و اصلاحطلبان. شروع عصبی کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان با محوریت روحانی احتمالا علاوه بر آنچه گفتیم، تلاشی است برای زمینهسازی دریافت این پیشنهاد از سوی آمریکا تا امکان پناه بردن دوباره روحانی به سیاست خارجی فراهم شود.
در مجموع، حسن روحانی روی یک ریل استاندارد یا به اندازه کافی پخته و اندیشیده قرار ندارد. کسانی که او را مظهر عقلانیت در سیاستورزی میدانستند باید بزودی در دیدگاه خود تجدیدنظر کنند. عقلانیت در سیاست جای خود را به احساسات خامی داده که ریشه آن بنبست ناشی از فساد و ناکارآمدی است و من تعجب نمیکنم اگر این بنبست به سرعت به انتحارهای بزرگ هم بینجامد.
ارسال به دوستان
گفت و گوی «وطن امروز» با سیدپیمان حسینی، دروازه بان کهنه کار تیم ملی فوتبال ساحلی درباره موفقیت اخیر
عجب قهرمان نجیبی
زهره فلاح زاده: تیم فوتبال ساحلی ایران توانست برای دومین سال پیاپی در کشور امارات قهرمان جام بینقارهای شود. یکی از بازیکنان تیمملی که نقش پررنگی در صعود ایران به فینال این رقابتها داشت سیدپیمان حسینی، دروازهبان نامآشنای ما بود که توانست پنالتی اماراتیها را در مرحله نیمه نهایی بگیرد و تیمملی ایران را راهی فینال کند. او یکی از شاخصترین بازیکنان تاریخ فوتبال ساحلی است که بسیاری از موفقیتهای تیم ایران مرهون تلاشهای او است. «وطن امروز» با سیدپیمان حسینی گفتوگویی انجام داده.
***
* سطح بازیهای امسال چطور بود؟
مسابقات بینقارهای هر سال با بالاترین کیفیت در شهر دوبی برگزار میشود. ۸ تیم برتر رنکینگ جهان از هر قاره در این تورنمنت شرکت میکنند و خدا را شکر تیم ما همیشه جزو
۴ تیم پایانی بوده است. یک بار چهارم، ۲ بار سوم، یک بار دوم و ۳ بار هم قهرمان شده ایم.
* چرا تیم به این خوبی که 2 سال پیاپی قهرمان یک تورنمنت بزرگ بینقارهای شده، همین امسال نتوانست در سطح آسیا به موفقیتی دست پیدا کند؟
تیم ما در آسیا هم خوب است اما امسال در بازیهای آسیایی تایلند بدشانسی آوردیم. دلیلش هم این است که تیم بدنسازی خوبی نداشت. هر تیمی برای گرفتن هر جامی، بدنسازی و آمادگی خوبی داشته باشد، میتواند به موفقیت دست پیدا کند. در مسابقات تایلند، تنها چند اردوی داخلی در شهرهای تهران و بندرعباس داشتیم و اردوی خارجیمان هم کنسل شده بود. البته تجربه خوبی هم برای ما شد تا در دورههای بعدی با آمادگی بهتر وارد مسابقات شویم و جامها را کسب کنیم.
* برای مسابقات بینقارهای اردوها چطور بود؟
پیش از این مسابقات، در تورنمنتهای مختلفی شرکت کردیم. در واقع فشردگی تورنمنت داشتیم. اگر یکی، دو جام کمتر شرکت میکردیم برای ما بهتر بود، چرا که فشار زیادی روی تیم بود تا حدی که 2 نفر از بازیکنان ما در این تورنمنتها مصدوم شدند. به قدری خسته شده بودیم که دوست داشتیم زودتر بازیها تمام شود. بچه ۴۰ روزهام را فقط یک هفته دیدم. برای من و تمام بازیکنان سخت بود اما با این قهرمانی ای که به دست آمد خستگی از تنمان خارج شد.
* این قهرمانی با وجود اینکه مردم کمتر با فوتبال ساحلی آشنا هستند، بازتاب خوبی داشت و بسیاری از تیم تعریف و تمجید کردند.
بله! فکر میکنم دل خیلی از طرفداران تیم شاد شد. ایرانیهای ساکن امارات هم برای تیم ما سنگ تمام گذاشتند و تماشاگران فضایی را ایجاد کردند که انگار این بازیها در ایران برگزار میشد. در واقع نقطه قوت تیم ما، تماشاگران ما بودند. خوشحالم از اینکه مردم ما با وجود شرایط سخت جامعه با این قهرمانی شاد شدند و فوتبال ساحلی را دوست دارند.
* شما در نیمهنهایی پنالتی اماراتیها را گرفتید و همین پنالتی باعث شد ایران راهی فینال شود اما در بازی فینال نیمکتنشین شدید. دور بودن از دروازه، آن هم در بازی آخر سخت نبود؟
هر بازیکنی دوست دارد بازی کند. هیچ کسی از نیمکتنشینی خوشحال نمیشود. من هم همیشه دوست دارم بازی کنم و به تیمم کمک کنم اما به هرحال نتیجه خوبی به دست آمد. من یا آقای بهزادپور یا هر دروازهبان جوان دیگری که به تیمملی دعوت میشود وظیفهمان این است گل نخوریم و به تیم کمک کنیم. در مجموع نتیجهای که به دست میآید مهم است. هر جایی که به من نیاز شد آمدم و به تیمم کمک کردم. من در آمادگی کامل بودم اما به هر حال هر مربی سلیقه خاص خودش را دارد. مربی ما تصمیماش این بوده فینال بازی نکنم و من هم سعی کردم هر بازیای که به زمین میروم بهترین عملکرد را داشته باشم.
* رقابت شما با حمید بهزادپور مثل رقابت دروازهبانهای فوتبال چمنی به قهر و درگیری منجر نمیشود؟
تقریبا ۱۰ سال است دروازهبان تیمملی هستم، با گلرهای مختلفی هم رقابت داشتم. قرار نیست تا آخر عمرم در تیمملی بمانم و بازی کنم. بنابراین به این مسائل توجهی ندارم.
* مسؤولان برای قهرمانی در این تورنمنت پاداشی هم در نظر گرفتهاند؟
هنوز چیزی به ما نگفتهاند. معمولا پس از بازگشت تیم از تورنمنت تصمیم میگیرند. البته اوضاع اقتصادی کشور به گونهای است که دست فدراسیون هم برای پرداخت پاداش باز نیست. ما هم به عشق کشورمان بازی میکنیم نه برای پول.
* برای قهرمانیهای سالهای گذشته پاداشی گرفتهاید؟
طلبهایی داریم اما با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و فدراسیون، نمیتوان توقع زیادی داشت. هرچند اگر قرار است پاداشی بدهند زودتر بدهند شیرینتر خواهد شد، چون فوتبال ساحلی برای بازیکنان ما هیچ درآمدی ندارد.
* فکر میکنید تا چه زمانی میتوانید برای تیمملی بازی کنید؟
به هرحال باید یک روزی از تیمملی خداحافظی کنم. زمانش را نمیدانم ولی تا جایی که حس کنم میتوانم به تیم ملیام
کمک کنم، در خدمت تیم هستم مگر اینکه مربی من را نخواهد. اگر حس کنم به درد تیم نمیخورم مسلما خداحافظی میکنم. ۱۱۰ بازی ملی دارم و خدا را شکر عناوین مختلفی چه تیمی و چه انفرادی کسب کردهام. دستکش طلای جامهای جهانی و بینقارهای، ۲۴ گل زده و... در واقع به هر آنچه میخواستم در تیمملی به آن رسیدهام. البته این را هم باید بگویم ما جوانهای خوبی هم در لیگ داریم که میتوانند به عضویت تیمملی درآیند.
* فوتبال ساحلی ما با اوکتاویو، سرمربی سابق تیمملی متحول شد و توانستیم در تورنمنتهای مختلف قهرمان شویم. در واقع حضور این مربی به فوتبال ساحلی ما کمک زیادی کرد.
دقیقا همینطور است. فوتبال ساحلی ما از سال ۲۰۱۳ متحول شد. در این سال با اوکتاویو برای اولینبار قهرمان جام بینقارهای شدیم که خدا را شکر این اتفاق بازتاب خوبی هم داشت و پس از آن هم در تورنمنتهای مختلف به موفقیتها و عناوینی رسیدیم.
* حالا دستیار چندین ساله اوکتاویو، عباس هاشمپور سرمربی تیمملی ما است که او هم توانست تیم ما را به قهرمانی برساند.
آقای هاشمپور چند سالی دستیار اوکتاویو بود و در این سالها تجربه خوبی به دست آورد. امیدوارم همینطور مسیرش را درست پیش برود. متأسفانه در فوتبال ساحلی مربی خیلی خوب نداریم و آقای هاشمپور هم چون سالها در کنار آقای اوکتاویو بوده، خیلی خوب پیشرفت کرده و بهترین جایگزین برای سرمربی سابق تیمملی است. باید قدر مربی خوب داخلی را بدانیم و خدا را شکر آقای هاشمپور هم جواب اعتماد فدراسیون را داده است.
* لیگ فوتبال ساحلی ما در چه سطحی است؟
متأسفانه لیگ خوبی نداریم. چون اسمهای بزرگی در آن شرکت نمیکنند پس درآمدی هم ندارد. به همین خاطر بسیاری از جوانان ما در لیگ شرکت نمیکنند.
* بالاترین مبلغی که یک بازیکن فوتبال ساحلی در لیگ میگیرد، چقدر است؟
مبلغ را نمیگویم چون خودم بهخاطر همین شرایط بد مالی لیگمان اصلا در ایران بازی نمیکنم. لیگ ما آنقدر از نظر مالی ضعیف است که اصلا نمیخواهم به آن بپردازم. امیدوارم تیمهای بزرگ به لیگ فوتبال ساحلی ما بیایند تا ما هم در لیگ خودمان بازی کنیم.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ با جدیتر شدن رقابت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، موج افشاگریهای همکاران ترامپ علیه او افزایش یافته است
وحشت انتخاباتی جوکر
ثمانه اکوان: «من بخشی از گروه مقاومت در درون دولت کاخ سفید هستم»... سپتامبر سال 2018 یعنی یک سال پیش یادداشتی در روزنامه «نیویورکتایمز» منتشر شد که نویسنده ناشناسش خود را با این جمله معرفی کرده بود. این نامه که به «نامه گروه مقاومت» معروف شد، بهسرعت فضای سیاسی واشنگتن و کل آمریکا را درنوردید و فضاسازی شدیدی علیه شخص ترامپ به راه انداخت. نویسنده این نامه که ادعا کرده بود یکی از مسؤولان بلندپایه کاخ سفید است، بیان کرده بود او و همکارانش در کاخ سفید اگرچه برای ترامپ کار میکنند اما قسم خوردهاند تا میتوانند جلوی فعالیتهای مخرب او را گرفته و تمایلات بد او را خنثی کنند.
نیویورکتایمز این یادداشت را با تصویری گرافیکی از تعدادی افراد مزین کرده بود که نقشه آمریکا را به یک طناب بستهاند و سعی دارند از افتادن آن به پرتگاه جلوگیری کنند. سردبیری نیویورکتایمز در اینباره در مقدمهای نوشته بود زمان سختی برای هیأت تصمیمگیر درباره انتشار این یادداشت بوده است، چرا که آنها باید تصمیم میگرفتند آیا میتوانند این یادداشت را بهصورت ناشناس کار کنند یا خیر. شغل او و احتمالاً جانش با فاش شدن هویت او بهخطر میافتاد و به همین خاطر آنها تصمیم گرفتند ضمن انتشار این یادداشت و ضمن اعلام اینکه هویت نویسنده یادداشت را میدانند، از افشای نام او خودداری کنند.
با انتشار این یادداشت، ترامپ که در بسیاری موارد از رفتار رسانههای وابسته به حزب دموکرات عصبانی میشد و ناسزا را بار آنها میکرد، اینبار هم آنها را به جعل اخبار و نوشتن یادداشت از طرف آدمهای خیالی متهم کرد. اما در این یادداشت چه آمده بود که توانست فضای سیاسی واشنگتن را زیر و رو کرده و درعینحال ترامپ را بشدت عصبانی کند؟ این مسؤول بلندپایه در دولت ترامپ نوشته بود گروهی از بین همکاران ترامپ شکل گرفته که به هر شکل ممکن در تلاشند جلوی فعالیتهای مخرب او را که مطمئناً به ضرر منافع ملی آمریکاست بگیرند. او بیان کرده بود مهمترین مسأله در رفتار ترامپ بیاخلاقیهای او است و به آرمانهای اصیل جمهوریخواهان یعنی اندیشه آزاد، بازار آزاد و انسانهای آزاد اهمیتی نمیدهد. این نویسنده در کل به مردم آمریکا گفته بود با وجود اینکه رئیسجمهوری که انتخاب کردهاند، ضد منافع ملی این کشور گام برداشته و رابطه خوبی با دیکتاتورها و همچنین مسؤولان دولت روسیه دارد اما نزدیکان او در کاخ سفید و کارمندان او اگرچه در ظاهر نشان نمیدهند اما در خفا، بر رفتار او مسلط بوده و اجازه نمیدهند برخلاف منافع ملی کشورشان اقدامی انجام دهد.
* آغاز عملیات شناسایی گروه مقاومت
بیشتر از اینکه محتوای این یادداشت ترامپ را به خشم بیاورد، ناشناس ماندن مقامی که آن را نوشته بود برای او گران تمام شده بود. رسانهها و وکلای ترامپ تمام تلاش خود را کردند که نویسنده نامه را پیدا کنند. با توجه به برخی اخراجها و کنارهگیری تعدادی از مقامات از دولت او، گزینهها به ترتیب پیش روی ترامپ قرار گرفتند. رسانهها در عین حال پا را فراتر از این گذاشتند و با سپردن متن این یادداشت به تحلیلگران روانشناس و شخصیتشناس و حتی نرمافزارهای تحلیل داده به گزینههای دیگری نیز رسیدند که حیثیت دولت ترامپ را زیر سؤال میبرد. از گزینههای پیش رو میشد به «نیکی هیلی» سفیر آمریکا در سازمان ملل که بتازگی از مقام خود استعفا کرده بود تا «جان بولتون» مشاور امنیت ملی ترامپ یا «استیو بنن» مشاور سابق ترامپ یا سخنگویان کاخ سفید و روسای سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) و حتی «رکس تیلرسون» وزیر سابق خارجه و «مایک پنس» معاون ترامپ اشاره کرد. رسانهها کار را بهجاهای باریک کشاندند و برخی مقامات کاخ سفید مجبور شدند در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی قسم بخورند نوشتن نامه کار آنها نبوده است و هیچ «گروه مقاومت»ی در کاخ سفید وجود ندارد.
کتاب «باب وودوارد» روزنامهنگار سرشناس آمریکایی که رسوایی واترگیت در زمان نیکسون را نیز افشا کرده بود به عمق این فاجعه افزود. او در این کتاب اشاره کرده بود که گروهی از دستیاران و کارمندان ترامپ در برخی موارد حتی نامههای روی میز او را میدزدند تا او نتواند دستوراتی بدهد که برای منافع ملی آمریکا مخرب است!
اگر قرار بود فضای سیاسی آمریکا و شهر واشنگتن را با یکی از فیلمهای ابرقهرمانی آمریکا مقایسه کنیم، براحتی میشد همانطور که کاربران فضای مجازی ترامپ را از همان ابتدای دوران ریاستجمهوریاش بهجای جوکر فیلم بتمن میگذاشتند، او را در قالب همان دیوانهای قرار داد که به ثروتمندان و سرمایهداران شهر گاتهام (آمریکا) خدمات میدهد و در مقابل او نیز تعدادی شوالیه تاریکی وجود دارند که با پوشاندن صورت خود به افشای رسواییهای سیاسیاش میپردازند. این شوالیههای تاریکی همانطور که در فیلمهای بتمن هم وجود داشتند و قرار بود گاتهام را از شر جوکر یا دلقک دیوانه و یاران سرمایهدارش خارج کنند، در اینجا نیز در سایههای تاریک کاخ سفید پنهان شدهاند و هر از گاهی بهصورت «سوتزنها» یا «گروههای مقاومت» از درون دولت جمهوریخواه یا نفوذیهای دموکراتش سر برمیآورند و در رسانهها پدیدار میشوند.
فضاسازیها و موجهای رسانهای اما با همان سرعتی که پیرامون این یادداشت پدیدار شدند، با شکل گرفتن حوادث بعدی بهسرعت خاموش شدند و این نامه و نویسندهاش نیز در حال فراموش شدن بودند که ماجرای سوتزن کاخ سفید در ماجرای مکالمات تلفنی ترامپ با رئیسجمهور اوکراین پیش آمد و اینبار این افشاگری شوالیه جدید کاخ سفید، رئیسجمهور آمریکا را تا مرز استیضاح نیز کشاند. ترامپ این روزها باید با سایههای وحشت زیادی در اطراف کاخ سفید دستوپنجه نرم کند و معتقد است دولت او به یک پاکسازی تمامعیار نیازمند است.
اما این کابوس هنوز تمام نشده است؛ نیکی هیلی، سفیر سابق ایالاتمتحده در سازمان ملل به بهانه انتشار کتاب خاطراتش، درباره روزهای آخر فعالیت خود در کاخ سفید با رادیو ملی آمریکا گفتوگو کرده و به نکات جالبی اشاره کرده که میتواند پرده از هویت واقعی «گروه مقاومت» در درون کاخ سفید بردارد. او در این گفتوگو بیان کرده است که مشاوران عالیرتبه ترامپ و وزرای او مانند رکس تیلرسون، وزیر خارجه و جان کلی، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بارها خواستههای ترامپ را رد کرده و او را نادیده گرفته بودند و ادعا میکردند با این کار «کشور را حفظ میکنند». او بیان کرده است این دو سعی داشتهاند در بسیاری از مسائل ترامپ را کنار زده و بر اساس تشخیص خود عمل کنند. او در کتاب خود نیز تیلرسون را فردی کسلکننده و فرومایه خوانده است. او در این کتاب بیان کرده است: «کلی و تیلرسون به من اطمینان میدادند «مقاومت کردن» در برابر رئیسجمهور برای آنها خوشایند نیست و آنها تلاش میکنند کشور را نجات دهند. آنها بیان میکردند تصمیم آنها- و نه رئیسجمهور- بهترین تصمیم برای حفظ منافع ملی آمریکاست. رئیسجمهور نمیدانست آنها چه میکنند». هیلی همچنین در کتاب خود نوشته تیلرسون به او گفته است اگر رئیسجمهور تحت کنترل نباشد، مردم آمریکا میمیرند.
هیلی با اینحال در کتاب خود نوشته است تن به خواستههای این گروه مقاومت در کاخ سفید نمیداده است، چرا که معتقد بوده این ترامپ است که رأی گرفته و باید به دستورات او عمل کرد. البته او در گفتوگویش با رادیو ملی آمریکا از دیگر تصمیمات ترامپ نیز حمایت کرده و از جمله درباره مسأله گفتوگوی تلفنی ترامپ با رئیسجمهور اوکراین برای حفظ منافع حزبی و انتخاباتیاش، از او حمایت کرده و در عینحال از موضع ترامپ در برخورد با 4 نماینده دموکرات زن مجلس که از مهاجران نیز بودند، حمایت کرد.
از سوی دیگر اما ماجرای شوالیههای تاریکی هنوز به پایان نرسیده است. نویسندهای که روزی در روزنامه نیویورکتایمز از وجود داشتن گروه مقاومت در برابر فرمانهای ترامپ خبر داده و بیان کرده بود این گروه مراقب منافع ملی آمریکا هستند و امیدوارند اجازه ندهند ترامپ بیش از این به آمریکا صدمه بزند، قرار است هفته آینده کتابی را به انتشار برساند که میتواند تأثیری شگرف بر فضای سیاسی واشنگتن و همچنین فضای کنگره در استیضاح ترامپ داشته باشد.
این نویسنده که همچنان اصرار دارد نامش فاش نشود، در کتاب خود به نام «یک هشدار» هشدار داده است با ادامه ریاستجمهوری دونالد ترامپ، آمریکا بهسرعت به سمت پرتگاه سقوط و نیستی میرود. این کتاب هنوز به دست رسانهها نرسیده است اما آنطور که شبکه خبری «سیانان» به نقل از خبرنگار روزنامه واشنگتنپست که به بخشی از فصلهای کتاب دسترسی پیدا کرده، گزارش داده است: «زندگی در کاخ سفید مانند تماشای خانه سالمندانی است که در آن عمویتان را میبینید که با شلوارک راه میرود و به این و آن به خاطر غذا فحش میدهد و از این نگرانی دارد که بقیه کسانی که در آن مکان هستند، او را بگیرند و ببرند. تنها تفاوت کاخ سفید با این خانه سالمندان این است که این عمو مجبور نیست زمانی که شلوار میپوشد دولت ایالاتمتحده را رهبری کند!»
«سیانان» بیان کرده است که این کتاب قرار است ترامپ را حسابی عصبانی و دیوانه کند. نویسنده که خود را یکی از مقامات عالیرتبه دولت ترامپ معرفی کرده، تصویری بدون روتوش و بسیار زننده از ترامپ ارائه میدهد.
ترامپ هماکنون احساس میکند که بشدت به او خیانت شده و دیگر نمیتواند به هیچکس در کاخ سفید اعتماد کند.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاستجمهوری سال 2020 انتشار کتابهای خاطرات مقامات دولت ترامپ نیز سرعت بیشتری به خود گرفته است. هم کسانی که طرفدار ترامپ هستند و هم مخالفان او بهسرعت در پی بستن قراردادهای کلان برای انتشار خاطراتشان هستند تا سهمی در نتایج این انتخابات داشته باشند. بعد از نیکی هیلی و دونالد ترامپ جونیور که بتازگی کتابهای خاطرات خود را در حمایت از رئیسجمهور آمریکا منتشر کردهاند، رسانههای آمریکایی خبر دادهاند که جان بولتون نیز بتازگی توانسته با یکی از انتشاراتیهای بزرگ آمریکا برای انتشار کتاب خاطراتش قرارداد ببندد. او یکی از افرادی بود که با تحقیر فراوان از کاخ سفید اخراج شد. با وجود اینکه او تا به حال، حاضر به شرکت در جلسات استماع کنگره برای استیضاح ترامپ نشده اما بسیاری از تحلیلگران آمریکایی بر این عقیدهاند او در فرصت مناسب انتقام خود را از ترامپ میگیرد و بعید نیست یکی از اعضای گروه مقاومت در درون کاخ سفید نیز باشد. دموکراتها با این حال تمام تخممرغهای خود را در سبد استیضاح ترامپ گذاشتهاند و باید دید میتوانند با استفاده از پروژههای شوالیههای تاریکی و سوتزنهای بینام و نشان سایههای وحشت واشنگتن یا همان «گاتهام» افسانهای را به جوکر کاخ سفید نشان دهند؟
ارسال به دوستان
رئیس قوهقضائیه ضمن اشاره به اراده دستگاه قضا برای مبارزه قاطعانه با فساد:
حاشیهسازیها تأثیری ندارد
* رئیس ستاد کل نیروهای مسلح: مبارزه با فساد به مذاق برخی خوش نیامده
گروه سیاسی: یک روز بعد از هجمه روحانی به دستگاه قضا، آیتالله رئیسی تاکید کرد حاشیهسازیها نمیتواند روند مبارزه دستگاه قضایی با فساد را کند یا متوقف کند.
به گزارش «وطن امروز»، آیتالله سیدابراهیم رئیسی روز گذشته در جلسه شورای عالی قوهقضائیه، مبارزه با فساد را نکتهای اساسی برای نظام اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: مبارزه با فساد در ذات نظام وجود دارد و هیچکس نمیتواند دغدغه مردم، نظام و کشور را داشته باشد اما دغدغه مبارزه با فساد نداشته باشد. رئیس قوهقضائیه با بیان اینکه مبارزه با فساد یک اصل و ضرورت است، تصریح کرد: امروز به برکت خون شهیدان و هدایتهای مقام معظم رهبری، پرچم مبارزه با فساد برافراشته شده و یک موضوع کاملا همگانی است که مربوط به همه بخشها و آحاد مردم است. هر کس امروز به نام مدیر به مردم خدمتگزاری میکند باید بداند توقع مردم از همه دستگاهها، ادارات و سازمانها، سلامت نظام اداری و خدمت بدون شائبه و مبارزه با فساد است. آیتالله رئیسی با بیان اینکه مساله فساد برای همه رنجآور شده است، تاکید کرد: دستگاه قضا مصمم است این روند را دنبال کند و هیچگونه حاشیهسازی، ما را گرفتار نخواهد کرد، از مبارزه با فساد باز نخواهد داشت و روند کار دستگاه قضایی را کند نخواهد کرد. ما مصممتر از همیشه به صورت قاطعانه با فساد مبارزه میکنیم و مردم را نیز در جریان اقدامات خود قرار خواهیم داد، زیرا معتقدیم مشارکت و احساس مسؤولیت مردم در این زمینه بسیار مهم است.
تفرقه، خواست دشمن است
آیتالله رئیسی در بخش دیگری از سخنانش وحدت در پرتو وجود مقدس نبیمکرم اسلام(ص) را وحدتی راهبردی دانست که جمهوری اسلامی از ابتدا بر آن تاکید کرده است و تصریح کرد: این وحدت نهتنها بین شیعه و سنی، بلکه بین همه اقوام، گویشها، فرهنگها و... مطرح است و امروز وحدت بین همه اقشار را امری ضروری میدانیم. رئیس قوهقضائیه با بیان اینکه دشمنان و استعمارگران همواره در طول تاریخ از تفرقه میان امت اسلامی سوءاستفاده کردهاند، ادامه داد: از جمله تلاشهای دشمنان در سالهای اخیر، ایجاد تفرقه در امت اسلامی و سوءاستفاده از آن بوده است، لذا امروز بیش و پیش از گذشته، امت اسلامی ضرورت وحدت را متوجه است. به گزارش میزان، آیتالله رئیسی با اشاره به تاکیدات مقام معظم رهبری درباره تقریب و نزدیکی بین دولتها و ملتهای مسلمان، این امر را ضرورتی اجتنابناپذیر دانست و افزود: امروز هر کس دانسته یا نادانسته، خواسته یا ناخواسته، وحدت را مخدوش کند، در جهت راهبرد دشمن حرکت کرده است.
* مبارزه با فساد به مذاق برخی خوش نیامده
روز گذشته رئیس ستاد کل نیروهای مسلح نیز بر مبارزه با فساد تاکید کرد. سرلشکر باقری که در اولین همایش حکمرانی اسلامی سخن میگفت، تاکید کرد: مبارزه با فساد در ایام اخیر، هر چند به مذاق برخی خوش نیامده اما در پیش گرفته شده است. رئیس ستادکل نیروهای مسلح در این خصوص اظهار داشت: بر اساس دیدگاه حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه، شاخصهای حکمرانی اسلامی را میتوان قانونمداری، پاسخگو بودن، شفافیت، کارآیی و اثربخشی، مبارزه با فساد و عدم سوءاستفاده از قدرت برشمرد که این مبارزه با فساد بحمدالله در ایام اخیر، هرچند به مذاق برخی خوش نیامده اما در پیش گرفته شده است. وی در بخش دیگری از سخنانش در تشریح علل موفقیت نیروهای مسلح گفت: تبعیت از ولایت و امامین انقلاب، تلاش برای طراحی مدل بومی برای مقابله با تهدید خارجی، دل بریدن از بیگانگان و خارج، حرکت جهادی و انقلابی، دوری از یأس و ناامیدی، درس گرفتن از شکستها، توسعه بازوان انقلاب برای مشغول کردن دشمن و تبدیل تجربیات ذهنی به عینی از جمله علل توفیقات نیروهای مسلح است.
ارسال به دوستان
گزارش«وطن امروز» به بهانه سیوششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران
تهران فیلم کوتاه دارد؟
عباس اسماعیلگل: «فیلم کوتاه به دستهای از فیلمهایی گفته میشود که نسبت به فیلم بلند، هم زمان بسیار کمتری دارد و هم با بودجه بسیار پایین و تجهیزات کم ساخته میشود». این شاید کوتاهترین و در عین حال کاملترین تعریفی باشد که با یک جستوجوی ساده در گوگل درباره تعریف فیلم کوتاه به مخاطب ارائه میشود اما این تعریف یک نقیصه بزرگ درباره کارکرد فیلم کوتاه بویژه در سینمای ایران در سینما دارد. طی سالهای اخیر با برپایی سالانه جشنواره فیلم کوتاه تهران بسیاری از فیلمسازان سینمای کوتاه این عرصه را پل ورودی برای حضور در سینمای بلند میدانند و جوانان با آرزوها و رویای حضور در سینمای بلند نسبت به ساخت فیلم کوتاه و حضور در جشنوارههای تخصصی فیلم کوتاه اقدام میکنند. شاید مهمترین تفاوت میان سینمای ایران و سینمای حرفهای جهان در نوع دیدگاه نسبت به فیلم کوتاه نهفته است. بهرغم رشد و ظهور محدود فیلمسازان حرفهای کوتاه در سینمای ایران طی سالهای اخیر اما هنوز هم در دستهبندی فیلم کوتاه و فیلم بلند در سینمای ایران از واژه سینمای کوتاه و سینمای حرفهای استفاده میشود که بدون شک این مسأله از تفکر و دیدگاه اهالی سینما و مدیران به نحوه سیاستگذاری سینمایی نشأت میگیرد و ناخودآگاه به تمام فیلمسازان کوتاه این نکته را القا میکند که سینمای کوتاه صرفا یک سینمای غیرحرفهای و تجربهگرا برای ورود به سینمای بلند محسوب میشود. در نتیجه این رویکرد، به استثنای چند فیلمساز انگشتشمار که سالهاست به عنوان یک سینماگر کوتاه و باسابقه دوام آوردهاند، مابقی فیلمسازان کوتاه پس از چند تجربه فیلمسازی سودای فیلم بلند و تجاری را در سر میپرورانند. اما در جریان سینمای حرفهای دنیا داستان کاملا متفاوت است و سالهاست صنعت سینمای جهان، فیلم کوتاه را به عنوان یک جریان مستقل و حرفهای در سینما به حساب میآورد و آثار کوتاه در جشنوارههای بزرگ «اسکار»، «کن» و «برلین» در بخشی مستقل به رقابت میپردازند و جایزه خاص خودشان را هم میگیرند. البته ناگفته نماند حضور فیلمسازان حرفهای کوتاه در سینمای بلند امری طبیعی و اجتنابناپذیر است. فیلمسازان برجستهای در تاریخ سینمای جهان چون «جوزپه تورناتوره»، «پیر پائولو پازولینی»، «کن لوچ» و «آلن رنه» از آن دسته هستند که پس از تجربه ساخت چندین فیلم کوتاه به عرصه فیلمسازی در سینمای بلند پا گذاشتهاند. اگر بخواهیم به نمونههای وطنی که حضور در سینما را با فیلم کوتاه تجربه کردهاند نگاهی بیندازیم به اسامی شاخصی چون ابراهیم حاتمیکیا، سعید روستایی، اصغر فرهادی، نرگس آبیار و... برمیخوریم. از سوی دیگر، وقتی نگاهی اجمالی به وضعیت سینمای کوتاه در کشورهای صاحب سبک سینما میاندازیم شاهد انبوهی از فیلمسازان باسابقه و حرفهای در سینمای کوتاه هستیم. این عده کثیر به فیلم کوتاه صرفا به چشم تجربهاندوزی نگاه نمیکنند و قدمهایی اساسی در سینمای کوتاه برای جذب مخاطبان عام سینما برداشتهاند. درست برخلاف ذهنیت امروز برخی مدیران و متولیان سینمای کوتاه کشور که معتقدند فیلم کوتاه نباید با هدف حذف مخاطبان عام ساخته شود و با ساختن دستهبندی روشنفکرمآبانه مخاطب «عام و خاص» به دنبال القای این موضوع هستند که سینمای کوتاه صرفا یک حرفه تجربهگرا با هدف جلب رضایت مخاطبان حرفهای سینما به حساب میآید اما طی سالهای اخیر استقبال علاقهمندان عمومیتر سینما از اکران آثار در فضای جشنوارهای (جشنوارههایی چون فیلم کوتاه تهران و فیلم 100 و حتی جشنواره عمار و...) نشان داد ذائقه مخاطبان خیلی طبق انتظار این مدیران پیش نمیرود. در سالهای اخیر سینمای هنر و تجربه، بخشی از امکان خود در حوزه اکران را به نمایش فیلمهای کوتاه اختصاص داده است. با این حال فیلمسازان کوتاه معتقدند به حمایت بیشتری احتیاج دارند. فارغ از طیفبندیهای فکری در حوزه سینمای کوتاه، مسأله نمایش عمومی یکی از مطالبات اصلی فیلمسازان کوتاه است. فیلمسازان کوتاه میگویند مردم در شهرهای کوچک به آنها پیام میدهند و خواستار این هستند موقعیتی فراهم شود تا بتوانند آثار آنها را ببینند. این درحالی است که این امکان حتی در تهران نیز به شکل دائمی اتفاق نمیافتد و رویدادهایی مثل بهاریه فیلم کوتاه نیز نمیتواند خلأ اکران را پر کند. نمایش عمومی فیلمهای کوتاه البته از این جهت بیشتر اهمیت دارد که میتواند فیلمساز را با نظرات عموم مخاطبان آشنا کند. گاه ممکن است این نظرات مسیر فیلمسازی او را عوض کند. چه اینکه سینمای محفلی و روشنفکریای که سالها حتی بدون مخاطب توانسته خود را به اسم «سینما» روی پرده بیاورد، محصول همین دوری از مردم است. این البته نه یک گزاره منتقدانه که اذعان خود فیلمسازان کوتاه است که در شرایط فعلی «مردم مخاطب فیلم کوتاه نیستند». یکی از کارگردانان فیلم کوتاه با اشاره به این گزاره، پیشتر در گفتوگویی پیرامون نمایش صرف فیلم کوتاه در جشنوارهها اینطور گفته بود: اکثر مخاطبان جشنواره فیلم کوتاه تهران یا جشنوارههای تخصصی، دوستان و همکاران خودمان هستند از همین رو نمیتوانیم روی تأثیری که این آثار روی آنها گذاشته است، حساب کنیم!
ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» درباره کمبود وکیل و حقالوکالههای نجومی
پروانه وکالت در تور انحصارگرایان
* 240 هزار وکیل در کشور کم داریم
* بخش خصوصی باید بتواند نماینده حقوقی معرفی کند
* منافع تعیین حد نصاب علمی برای آزمون وکالت
وکالت یکی از خدمات پراهمیت برای اجرای عدالت قضایی در یک کشور به حساب میآید. وکیل با نظارت بر اجرای دقیق قانون و احکام صادره از سوی قضات دادگاهها میتواند تخلفات و سایر اعمال خلاف قانون را تا حد ممکن کاهش دهد. علاوه بر این، وکلا میتوانند با ابزار قانون، مشکلات حقوقی و قضایی بخشهای گوناگون یک کشور را شناسایی و حل کنند. یک کشور زمانی از داشتن چنین خدماتی محروم میشود که تعداد وکلا در آن، تامینکننده نیازهای جامعه نباشد. ایران یکی از کشورهایی است که به دلیل وجود شرایط انحصاری نمیتواند از دستاوردهای خدمات وکالت استفاده کند.
* بازار وکالت در ایران انحصاری است
شرایط انحصار یا Monopoly شرایطی است که در آن تنها یک یا 2 عرضهکننده محدود وجود دارد. مهمترین نکتهای که باید درباره بازار انحصاری در این یادداشت بدان اشاره کرد، این نکته است که در بازارهای انحصاری برای عموم محصولات و خدمات، با افزایش عرضه، قیمت کاهش پیدا میکند و این درحالی است که عرضه کننده، همیشه باید مراقب باشد صرفاً افزایش عرضه، به معنای سود بیشتر نیست. پروانه وکالت در ایران تنها 2 عرضهکننده دارد؛ کانون وکلای دادگستری و مرکز وکلای قوهقضائیه که اختیار صدور پروانه وکالت در ایران را به عهده دارند. مرکز وکلای قوهقضائیه، از ابتدای دهه 90 تاکنون تنها 3 بار آزمون وکالت برگزار کرده است. کانون وکلای دادگستری نیز از مجموع 479 هزار و 827 نفر از متقاضیان دریافت پروانه وکالت در دهه مذکور، تنها 19670 نفر را پذیرفته است. این وضعیت مبین انحصاری بودن شرایط بازار خدمات حقوقی کشور است.
بازار نیز به معناى اولیه خود، محلی است که در آن خریداران و فروشندگان براى مبادله کالا و خدمات دور هم جمع مىشوند. یک بازار شامل تمام خریداران و فروشندگان یک کالا یا خدمت است. زمانی که از وکالت و مشکلات امروز آن صحبت میکنیم، در واقع از بازار خدمات حقوقی صحبت میکنیم.
با شرایطی که تا اینجا به تصویر کشیده شد، میتوان بازار خدمات حقوقی در ایران را بازاری انحصاری نامید. یکی از پیامدهای بازار انحصاری، تنظیم عرضه کالا به وسیله عرضهکننده برای قرار گرفتن شاخص قیمت در بالاترین سطح ممکن است. حداکثری بودن قیمت یک کالا به این معناست که دریافتکنندگان کالاها و خدمات باید بیشترین هزینه ممکن را بپردازند. با در نظر گرفتن این نکته که دریافتکنندگان این خدمات عمدتا مردم و تولیدکنندگان بخش خصوصی- بهعنوان دارندگان سهم حدود 50 درصدی از کل تولیدکنندگان کشور- هستند. باید به این نکته توجه کرد که حقالوکالههای سنگین وکلا چه پیامدهای مخربی برای کشور خواهد داشت.
* انحصارگرایی دست مردم را از وکیل کوتاه کرد
بیشتر مردم تسلط چندانی بر قوانین حقوقی ندارند. این موضوع سبب میشود، مردم برای نوشتن دادنامه، دفاعیه، توضیح علت تشکیل پرونده و مواردی از این دست، نیاز به کمک افرادی داشته باشند که دارای تسلط حقوقی کافی باشند. این موضوع وجوب حضور وکیل در دادگاهها را تا حدی تبیین خواهد کرد. با تمام این احوال، بنا بر اظهارات مرتضی شهبازینیا، رئیس کانونهای وکلای دادگستری ایران، تنها 10 درصد مردم از خدمات وکالت بهرهمند هستند.
علت چنین پدیدهای را باید در هزینه دسترسی مردم به وکیل جستوجو کرد. غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی دستگاه قضا درباره این مسأله میگوید: «ما در موضوعات مختلف از زبان مردم میشنویم که در فلان پرونده ۱۰۰، ۲۰۰، ۳۰۰ میلیون یا یک میلیارد کمتر و بیشتر از آنها حقالوکاله مطالبه شده است».
همچنین سخنگوی پیشین قوهقضائیه، غلامحسین محسنیاژهای، با اشاره به برخی فعالیتهای غیر قانونی عدهای که خود را وکیل معرفی کرده بودند، گفت: «اخیرا وکیلی دستگیر شده است که این فرد با حضور در یکی از دستگاههای دولتی قراردادی با آنها به امضا رسانده که ۳۲ میلیارد تومان ارزش داشته که مشخص نیست مبنای چنین رقمی چه بوده است و این فرد به ازای هر ساعت به چه اندازه و بر اساس چه مبنایی حقالزحمه درخواست کرده است».
اگر میان مردم نیز به جستوجو بپردازید، حقالوکالههای سنگین بسیاری را میتوانید مشاهده کنید که مردم را از استفاده از خدمات وکلا منصرف میکند. جای خالی وکیل در بیش از 90 درصد دادگاههای کشور، آسیبهای بسیاری نظیر اطالهدادرسی، تضییع حقوق عامه و... را به دنبال داشته است. ناتوانی مردم در دفاع از خودشان در دادگاه، سبب فاصله گرفتن کشور از اجرای عدالت قضایی، به عنوان یک ارزش بنیادین خواهد بود. تنها مسیر موجود برای حل این مشکل، رفع انحصار از آزمون وکالت و افزایش تعداد وکلاست.
* حقالوکالههای نجومی بلای جان تولیدکنندگان
آسیبهای وجود حقالوکالههای نجومی تنها گریبانگیر مردم نشده است. همانطور که گفته شد به گزارش اتاق بازرگانی ایران، چیزی حدود 50 درصد از اقتصاد ایران در اختیار بخش خصوصی قرار دارد. متاسفانه بخش خصوصی در ایران ملزم به استفاده از وکیل برای پیگیری مشکلات خود در دادگاههاست. ماده 32 آییندادرسی مدنی، اجازه استفاده از نماینده حقوقی را به بخشهای دولتی، وزارتخانهها و بنگاههای دولتی داده است اما این قانون درباره بنگاههای خصوصی مصداق پیدا نمیکند.
پرداخت حقالوکالههای نجومی برخی وکلا و اجبار بنگاههای اقتصادی به استفاده از وکیل باعث شد جمعی از فعالان تولیدی و اقتصادی بخش خصوصی در تاریخ 31 تیر سال 98، طی نامهای به رهبر حکیم انقلاب، خواستار حذف وکالت اجباری و تکمیل ماده 32 آییندادرسی مدنی شوند. آنان اضافه شدن بنگاههای خصوصی به ماده مذکور را باعث کاهش هزینههای تولید خوانده بودند. پیش از این نیز جمعی از تولیدکنندگان در تاریخ یکشنبه 23 تیر طی نامه دیگری به آیتالله سید ابراهیم رئیسی و دکتر علی لاریجانی، ریاست قوایقضائیه و مقننه، خواستار اصلاح این قانون شده بودند. لازم به ذکر است هیچکدام از رؤسای قوا تاکنون پاسخی به تولیدکنندگان ندادهاند. انجمن دارندگان نشان استاندارد ایران و مجمع کارآفرینان کشور از جمله امضاکنندگان این نامه بودند.
ادامه روند انحصار در بازار خدمات حقوقی ایران میتواند آسیبهای جدی به فرآیند دادرسی در کشور وارد کند. از یکسو مردم مجبورند بدون حضور وکیل و با توان حداقلی برای دفاع از خود در دادگاهها حاضر شوند، از سوی دیگر تولیدکنندگان بخش خصوصی، به طور مداوم از سنگینی بار حقالوکالهها بر تولید کشور صحبت میکنند. تمام معضلات به وجود آمده در این حوزه، میتوانست به دستاوردهایی برای کشور تبدیل شود و حقوق مردم و بنگاههای خصوصی را بدرستی احقاق کند. انحصار وکالت این روزها یکی از مشکلات اصلی در ایران به حساب میآید.
سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در گفتوگو با «وطن امروز»:
240 هزار وکیل در کشور کم داریم
تعرفههای وکالت و مشاوره، دسترسی مردم به خدمات قضایی و حقوقی را تا حدی کاهش داده است که تنها 10 درصد مردم از خدمات وکلا استفاده میکنند.
حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با بیان این نکته که وضعیت انحصاری حوزه وکالت اجازه افزایش تعداد وکلا را نداده است، گفت: «ما 700 تا 800 هزار دانشجوی حقوقی فارغالتحصیل داریم که اینها بیکار هستند. از آن طرف کشور به 300 هزار وکیل و کارشناس امور حقوقی نیز نیاز دارد اما بیش از 60 هزار وکیل بیشتر نداریم. آنهایی که کار میکنند 5 هزار نفر هستند اما سایر حقوقخواندهها بیکارند».
* وکلای نجومیبگیر، رفاه را از مردم سلب کردهاند
نوروزی در ادامه به حقالوکالههای نجومی وکلا اشاره و تصریح کرد: «هدف ما از ابتدا این بوده است که از قیمت مشاور حقوقی و وکیل در ایران کاسته شود. یعنی باید قیمت وکیل به اندازه توان ملت ایران و حقالوکاله آن به اندازه دارایی ملت ایران باشد. اینکه برای یک ترک نفقه 10 میلیون پول میگیرند، معنا ندارد. اینکه برای یک مشاوره در امور شهرداری 100 میلیون میگیرند معنا ندارد».
سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ادامه داد: «وکلا باید در فرودگاهها تابلو بزنند، مثلاً اگر هواپیمایی یک ساعت یا 2 ساعت تأخیر داشت، بلافاصله اعلام وکالت کنند. آنجا به قاضی فرودگاه شکایت کنند و آن شرکت هواپیمایی را برای تاخیر در پرواز و ارائه خدمات ضعیف محکوم کنند، زیرا در اینجا وقت مردم از بین رفته است. همچنین وکلا باید در شهرداریها برای تبلیغ مشاور حقوقی تابلو بزنند. در همه جا باید قیمت مشاور و وکیل پایین بیاید. باید برای همه مردم رفاه ایجاد شود».
* ممانعت از پذیرش وکیل، نقض قانون است
نماینده ملت در مجلس انحصار پذیرش وکیل را امری خلاف قانون دانسته و گفت: «در آیین دادرسیهای کیفری مدنی، حق داشتن وکیل و کمک وکیل در محکمهها مطرح بوده و قانونی شناخته شده است. علاوه بر این قانون اساسی نیز برحق داشتن وکیل تاکید کرده است. باید وکیل هم به اندازه استطاعتمان تولید کنیم. امروز کشور نیاز دارد به جای بیش از 60 هزار وکیل، 300 هزار وکیل و مشاور قضایی داشته باشد».
عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در گفتوگو با «وطن امروز»:
بخش خصوصی باید بتواند نماینده حقوقی معرفی کند
به گفته نماینده مجلس، نرخ حقالوکالهها، استفاده از خدمات وکالت را برای تولیدکنندگان بخشی خصوصی دشوار کرده است.
یحیی کمالیپور، عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار «وطن امروز» به آسیبهای اجبار بخش خصوصی به استفاده از وکیل در دادگاه اشاره کرد و گفت: «آنچه تاکنون قانون در حوزه نمایندگی حقوقی در دادگاهها پیشبینی کرده، شرایط، مقررات و جایگاه نماینده حقوقی در چارت سازمانی و تشکیلاتی ادارات و وزارتخانههای دولتی است. در شرکتهای خصوصی متأسفانه امکان حضور نماینده حقوقی به جای وکیل پیشبینی نشده است».
نماینده حوزه انتخابیه جیرفت و عنبرآباد با اشاره به لزوم اصلاح و تکمیل ماده 32 آیین دادرسی مدنی تصریح کرد: «اگر ماده قانونی باعث منعی، ممانعتی یا مزاحمتی برای مجموعهای بشود، راه صحیح آن است که مجموعه مورد نظر در قالب طرح یا لایحه، تقاضای اصلاح آن ماده را بکند و از ناحیه مجلس به کمیسیون تخصصی ارجاع شود. سپس طرح یا لایحه مد نظر باید با نظر کارشناسان به بحث گذاشته شود و در نهایت اگر نیاز به اصلاح دارد، فرآیند اصلاح آن انجام شود. هیچ منع قانونیای برای این کار دیگر وجود ندارد. در شرایط فعلی که تولیدکنندگان بخش خصوصی بارها بر لزوم اصلاح قانون اشاره کردهاند، این فرآیند باید بزودی اصلاح شود».
کمالیپور همچنین در پاسخ به این سوال که آیا اصلاح و تکمیل ماده 32 آیین دادرسی مدنی، مشمول اشارات رهبر انقلاب مبنی بر ضرورت حمایت از تولیدکنندگان میشود یا خیر، پاسخ مثبت داده و اضافه کرد: «هر چیزی که نظر رهبر معظم انقلاب باشد قطعا مطاع است و لازم الاجرا. مطمئنا ایشان در هر حوزهای نظر بدهند، آن نظر دیگر فصلالخطاب است و ما هم به همان مسیری میرویم که نظر ایشان باشد».
ارسال به دوستان
نمی شود آدم دنبال کار برود و پیدا نکند؛کار فراوان است
روحانی: ایجاد شغل وظیفه دولت نیست
* اگر برجام را حفظ کنیم سال آینده تحریم تسلیحاتی ایران برداشته خواهد شد این از آثار مهم برجام است
* گزارشهای «وطنامروز» در نقد اظهارات اقتصادی و سیاسی رئیسجمهور در سفرهای استانی یزد و کرمان را در صفحات 2 و 3 بخوانید
گروه اقتصادی: حسن روحانی در جلسه شورای اداری استان یزد درباره ایجاد اشتغال گفته بود: «نمیشود آدم دنبال کار برود و پیدا نکند. کار فراوان است. برخی فکر میکنند اشتغال را دولت باید درست کند اما اینگونه نیست، دولت باید زیربناها را آماده کند. دولت باید تسهیلات را آماده کند. بانکهای ما باید تسهیلات را آماده کنند. مجلس با قانون باید تسهیلات را فراهم کند. قوهقضائیه با تأمین امنیت، امنیت اشتغال را ایجاد کند. در راهآهن ممکن است توان مردم باشد اما دولت باید سرمایهگذاری کند یا در یک پروژه محیطزیستی و زیرساخت ارتباطی، دولت باید بیاید و در تدوین مقررات و آییننامهها تسهیل کند، کار دست مردم است و مردم باید بیایند. یزد جاذبه گردشگری دارد، بهشت معادن است، این همه عالم و دانشجو دارد. در چهارراه کشور قرار دارد. اگر بگوییم بیکار داریم همه ما مقصریم و تنها دولت مقصر نیست».
به گزارش «وطن امروز»، اگر نگاه رئیسجمهور را در نقش دولت برای ایجاد اشتغال بپذیریم، نگاهی به زیرساختهایی که دولت برای افزایش ایجاد اشتغال در 6 سال گذشته انجام داده، عملکرد ضعیف دولت را نشان خواهد داد. در حوزه تقنینی، دولت غیر از لایحه رفع موانع تولید رقابتپذیر و ارتقای نظام مالی، اصلاحیه ضعیف قانون پولی و بانکی و لایحه حذف 4 صفر از واحد پولی، هیچ لایحه اقتصادی خاصی در طول 6 سال گذشته به مجلس شورای اسلامی تقدیم نکرده است.
نگاهی به متن لایحه رفع موانع تولید نشان میداد بیش از آنکه این لایحه بخواهد موانع تولید را حل کند، به دنبال حل مشکلات دستگاههای دولتی، تسویه بخشی از بدهی دولت به بانکها و تسویه بدهی کلان ارزی بدهکاران ارزی (که مجلس مانع از تصویب آن شد) بود و هدف دیگری را دنبال نمیکرد و اجرای آن منجر به تسهیل محیط کسب و کار نشد.
نظام تامین مالی همواره یکی از موانع کسبوکار و فعالیت فعالان اقتصادی بوده و دولت یازدهم یکی از برنامههای اصلی خود در حوزه اقتصادی را اصلاح نظام بانکی عنوان کرد اما لوایح مرتبط با این اصلاحات در این 6 سال هیچگاه به مجلس ارسال نشد و تنها برشی کوچک و ضعیف از لایحه بانکداری با عنوان لایحه اصلاح قانون پولی و بانکی کشور به مجلس رفت.
کندی و بیتوجهی دولت به لوایح در حالی همچنان وجود دارد که هم کارشناسان اقتصادی و هم مسؤولان دولت اصلاح نظامی بانکی را یکی از مهمترین و ضروریترین اقدامات میدانند.
ممکن است این استدلال مطرح شود که قرار نیست مشکلات کشور با تدوین لوایح اقتصادی و ارسال آن به مجلس حل شود و دولت میتواند با ظرفیتهای قانونی خود اقدام به حل مسائل کند. بسیار خب! کافی است نگاهی به مصوبات و دستورالعملهای تدوین شده در دستگاهها و سازمانهای مختلف دولتی بیندازیم تا مشخص شود در حوزه تدوین برنامههای جدید و اصلاحی توسط دولت هم، عملکرد قابل ملاحظهای وجود ندارد.
همانطور که عنوان شد سیاستگذاری در حوزه نظام تامین مالی یکی از بسترهای ایجاد اشتغال است که اتفاقا دولت و بانک مرکزی متولی سیاستگذاری در این بخش است. نرخ سود بانکی یا همان نرخ بهره به بالاترین سطح در طول چند دهه گذشته رسید در حالی که نرخ تورم روند نزولی را طی میکرد و در پایان سال 95 به سطح تکرقمی هم رسید. افزایش شدید نرخ سود بانکی امکان دریافت تسهیلات بانکی را برای فعالان اقتصادی سخت و بازدهی تولید در آن شرایط را فاقد توجیه اقتصادی کرد. نرخ بالای سود بانکی موجب کاهش شدید سرمایهگذاری بخش خصوصی در اقتصاد و کاهش سطح تقاضا شد به طوری که رکود عمیقی بر بخش حقیقی اقتصاد سایه انداخت. بر اساس آمار بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، متوسط رشد اقتصادی کشور در سالهای 92 تا 97 حداکثر 2 درصد است که این رقم 50 درصد از متوسط رشد اقتصادی کشور از سال 68 تا 91 هم کمتر است. متوسط تشکیل سرمایه ثابت هم در این 6 سال نسبت به سال 91 معادل 6/18 درصد کاهش یافته است.
وضعیت تسهیلاتدهی بانکها در سالهای اخیر به حدی پیچیده و سخت شده که اخذ هرگونه تسهیلات را غیرقابل توجیه کرده است. بانکها به طور متوسط 20 تا 30 درصد از مبلغ هر فقره تسهیلات را مجددا بلوکه کرده و به متقاضی پرداخت نمیکنند و این هزینه تامین مالی در اقتصاد را بسیار افزایش داده است. بنابراین دولت در حوزه تامین مالی هم که یکی از ابزارهای بسترساز برای اشتغال است، عملکرد بسیار ضعیفی داشته است.
در حوزه اتمام پروژههای عمرانی- به عنوان یکی از بسترهای ایجاد اشتغال- هم با توجه به کاهش بودجه عمرانی (به قیمتهای ثابت سال 90) و کاهش سهم این بخش از منابع بودجه عمومی، این دولت نقش ضعیفتری نسبت به دولت قبل ایفا کرده است. نرخ بیکاری در سالهای 92 تا 97 به ترتیب 4/10 درصد، 6/10 درصد، 11 درصد، 4/12 درصد، 1/12 درصد و 12 درصد بوده است. بنابراین در دولت یازدهم نرخ بیکاری روند افزایشی داشته و از 4/10 درصد به 12 درصد رسیده است.
با توجه به اینکه دولت یازدهم استراتژی خود را بر رفع تحریمهای خارجی و جذب سرمایهگذاری خارجی قرار داد، برنامهای برای اصلاح ساختارهای اقتصاد ایران و بسترسازی برای اشتغال پایدار و فراگیر نداشت و همین مساله موجب شد نرخ بیکاری در دوران دولت تدبیر و امید روند افزایشی داشته باشد. در واقع دولتهای یازدهم و دوازدهم در حوزه بسترسازی برای ایجاد اشتغال هم عملکرد قابل قبولی نداشتهاند.
حسین مدرسی: حسن روحانی که روز یکشنبه سفر پرحاشیهای به یزد داشت، روز دوشنبه راهی استان کرمان و شهر رفسنجان شد و در زادگاه حجتالاسلام رفسنجانی با خوانش منحصر به خودش درباره شخصیت وی و همچنین درباره «برجام» سخنرانی کرد.
روحانی اظهاراتش را با مدح رفسنجانی آغاز کرد و نیمی از سخنانش را به او اختصاص داد و با مدح او به پایان رساند.
وی در بخشی از اظهاراتش درباره هاشمی، او را از سرآمدان مدیریت سیاسی در کشور دانست و گفت: مرحوم رفسنجانی درس مهمی در مسیر سیاسی کشور به همه یاد داد و آن میانهروی و اعتدال بود. در جامعه ما افکار و سلیقههای مختلف وجود دارد و همه مانند یکدیگر نمیاندیشند و اینکه چه راهی انتخاب کنید و کدام مسیر ما را زودتر به مقصد میرساند، همیشه مورد اختلاف بوده است.
روحانی اظهار داشت: هاشمی نمرده است، هاشمی برای همیشه زنده است. نام، راه، سیاست و خدمات هاشمی رفسنجانی، برای همیشه در تاریخ کشور ما جاودان خواهد ماند. رئیسجمهور در بخش دیگری از اظهاراتش اما به موضوع برجام اشاره کرد و گفت سال آینده ایران با ادامه برجام به یک هدف بزرگ میرسد: با ادامه برجام در سال آینده به یک هدف بزرگ سیاسی، امنیتی و دفاعی دست مییابیم، سالها خرید سلاح از سوی ایران طبق قطعنامه سازمان ملل ممنوع بود و همچنین نمیتوانستیم سلاحی بفروشیم و اگر طبق قطعنامه 2231، برجام را حفظ کنیم، سال آینده تحریم تسلیحاتی ایران برداشته خواهد شد و براحتی میتوانیم سلاح لازم را بخریم یا صادر کنیم که این از آثار مهم برجام است.
روحانی با اشاره به توافق هستهای با 6 کشور و قدرت دنیا و خروج آمریکا از برجام ادامه داد: شیوههای مختلفی پیش رو داشتیم که عدهای میگفتند از توافق خارج شوید، برخی گفتند در توافق بمانید و برخی نیز مسیر میانهای را پیشنهاد کردند که در تجربه متوجه شدیم راه میانه، به نفع ما است.
رئیسجمهور با بیان اینکه اگر از برجام خارج شویم ثمرات آن در سال آینده پیش رو نخواهد بود و قطعنامههای شورای امنیت باز خواهد گشت، تاکید کرد: ما باید فکر کنیم و ببینیم منافع کشور در کجاست؟ حالا که منافع ما در ماندن است، آیا اینکه طرفهای مقابل دست روی دست بگذارند و به این توافق عمل نکنند و ما یکجانبه صد در صد عمل کنیم، آیا درست است؟ قطعا درست نیست. پس ما یک راه بینابین را انتخاب کردیم. اما روحانی در حالی جواز خرید سلاح در سال آینده را یکی از امتیازات برجام و در نتیجه یکی از امتیازات دولت خود عنوان میکند که «الگوی جاویدان» او یعنی مرحوم رفسنجانی معتقد بود «دنیای فردا دنیای گفتمان است نه دنیای موشک». فروردینماه سال 95 بود که توئیت هاشمیرفسنجانی در نفی قدرت نظامی ایران منتشر شد. این توئیت تا حدی بازتاب داشت که چند روز بعد رهبر حکیم انقلاب به سرعت در مقابل این سخنان ایستادند و موضعگیری خودشان را در مقابل این تفکر اعلام کردند. رهبر انقلاب روز ۱۱ فروردینماه در جلسهای که با جمعی از مداحان داشتند، دراینباره گفته بودند: «اینکه بعضیها بیایند بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب! ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فناوری برود، دنبال مذاکره سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود– که همه اینها لازم است– اما قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسروپایی و [هر] دولت فزرتی کذاییای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم. خب! اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید». چندماه بعد از آن توئیت، هاشمی باز هم همان حرفها را با بیانی دیگر به زبان آورد. هاشمی روز 30 مردادماه سال 95 در اجلاس مدیران و روسای آموزشوپرورش درباره لزوم تعدیل نیروی نظامی سخنانی را مطرح کرده و گفته بود: «اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ دوم جهانی از اینکه نیروی نظامی داشته باشند، محروم شدند... نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند. این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند؛ مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند». حال دقیقا در مراسمی که حسن روحانی از هاشمی رفسنجانی با عنوان سرآمد سیاستمداران در ایران یاد میکند، در ظاهر برخلاف سیره هاشمی، از تقویت بنیه نظامی ایران در سال آینده سخن میگوید!
* همراهی تیم مذاکرهکننده با تحریم تسلیحاتی ایران
ادعای روحانی در حالی است که تحریم تسلیحاتی یکی از خطوط قرمزی بود که توسط هیات مذاکرهکننده در جریان مذاکرات مورد معامله قرار گرفت. داستان معروف وقفه چند روزه مذاکرات برای اصرار روسیه و چین بر سر عدم نیاز به طرح مساله تسلیحاتی در برجام و در نهایت رضایت تیم ایرانی برای مصالحه بر سر مسائل تسلیحاتی یکی از نقاط سیاه دوران مذاکرات هستهای است. «وندی شرمن» با اشاره به برخی نقاط اختلاف تیم مذاکرهکننده آمریکا و روسیه در جریان مذاکرات هستهای گفت: «یکی از نقاط واگرایی و اختلاف ما و روسها که البته در اواخر مذاکرات روی میز گذاشته شد، قطعنامه سازمان ملل درباره تحریم موشکی و تسلیحاتی بود. روسیه معتقد بود نباید هیچ محدودیتی روی موشک و تسلیحات باشد. آنها هیچ محدودیتی را روی موشکهای خودشان نمیخواستند و البته فکر میکردند چنین محدودیتی نباید بر ایرانیان هم اعمال شود. در نهایت بر سر این موضوع مصالحه کردیم». شرمن ادامه میدهد: «روسیه و چین معتقد بودند قطعنامه صرفا باید توافق را تایید کند و نباید هیچ محدودیتی بر برنامه موشکی و تسلیحاتی ایران باقی بماند. آنها نمیخواستند برنامه موشکی یا ممنوعیت واردات تسلیحاتی ایران پابرجا بماند اما متوجه شدند که بدون وجود محدودیتهایی که بود، ما نمیتوانیم توافق کنیم». سرگئی ریابکوف، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده روسیه در اینباره گفت: «این موضوعی پنهان نیست که روسیه طی مذاکرات هستهای حامی رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران در زودترین موعد ممکن بود، ما حتی در مقاطعی پیشنهادهایی را تدوین کردیم که بر اساس آن تحریم تسلیحاتی یک ماه پس از اجرای برجام رفع شود اما نتیجه متفاوت بود». سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز 2 روز پس از انعقاد برجام در تاریخ 25 تیر 1394 اظهار داشت بهرغم مقاومت روسیه و چین، طرف ایرانی با طرف غربی درباره تحریمهای تسلیحاتی مصالحه کرد!
* کاهش بودجه نظامی سال 98
روحانی در حالی تلاش دارد لغو تحریمهایی را که ارمغان مذاکرات تیم مذاکرهکننده وی در سال 1394 بوده به عنوان امتیاز برجام و علت حضور در برجام برای مردم معرفی کند که در دولت وی کاهش بودجه نظامی کشور همواره مورد سوال قرار داشته است. بهعنوان مثال جزئیات لایحه بودجه سال 1398 نشان میدهد اعتبارات جاری نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی در 2 فصل «امور دفاعی» و «حفظ نظم و امنیت عمومی» در سال 1397 بالغ بر 61 هزار و 400 میلیارد تومان مصوب شده که در لایحه دخل و خرج سال 1398 به 51 هزار میلیارد تومان کاهش یافته و 17 درصد افت دارد. علاوه بر این در نتیجه مذاکراتی که به برجام منتهی شد، طرف مقابل با تفکیک میان تسلیحات متعارف و تسلیحات موشکی ایران، موشکهای ایرانی را به مدت 8 سال تحریم کرد. به بیان دیگر در لغو تحریمهای تسلیحاتی سال آتی، بخش حیاتی و راهبردی نظامی ایران یعنی موشکهای ایران همچنان در تحریم باقی میماند. در بند 3 قطعنامه 2231 آمده است: از ایران خواسته میشود هیچ فعالیتی مرتبط با موشکهای بالستیک طراحی شده با قابلیت حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوریهای مربوط به موشکهای بالستیک، تا زمان 8 سال پس از «روز پذیرش برجام» یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمعبندی مبسوط» را تأیید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد.امتیازتراشی روحانی از لغو یکی از بندهای تحریمهای قطعنامه 2231 در سال آتی در حالی است که از ابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی ایران در ردیف تحریمهای تسلیحاتی کشورهای بلوک شرق و غرب قرار داشت. پیشرفت برنامه تسلیحاتی ایران در سایه تحریمهای گسترده که به تحریم سیمخاردار نیز کشیده شده، بهوقوع پیوسته است. علاوه بر این ایران بخشی از مازاد تسلیحاتی خود را در سالهای اخیر به کشورهای حامی منطقهای مقاومت از جمله عراق و سوریه فروخته است و در عمل با کسر نیاز تسلیحاتی کشور مازادی برای صادرات ندارد و سال آینده با لغو تحریمهای تسلیحاتی، عایدی خاصی نصیب ایران نمیشود، بویژه آنکه کشورهای غربی که کشورهای اصلی تولیدکننده سلاح هستند همچنان به تحریم ایران ادامه خواهند داد. اما مهمتر از همه اینکه گویا دولتمردان فراموش کردهاند هدف اصلی برجام لغو همه تحریمها از جمله تحریمهای اقتصادی و بهبود معیشت مردم بوده است. آیا هدف اصلی برجام محقق شده است؟
ارسال به دوستان
سیدحسن نصرالله در سخنرانی به مناسبت روز شهید:
مفسدان لبنان دوستان آمریکا هستند
روز گذشته «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان ضمن سخنرانی به مناسبت روز شهید، نکاتی را پیرامون منطقه و مواضع حزبالله درباره تحولات جاری لبنان بیان کرد.
مهمترین بخش سخنان سیدحسن نصرالله به شرح زیر است:
- یمن امروز پیشرفتهترین سلاحها از موشک و پهپاد را در اختیار دارد و شجاعت استفاده از این موشکها و پهپادها را هم دارد.
- در ماههای گذشته شبح جنگ علیه ایران وجود داشت اما امروز این موضوع به احتمال۹۹ درصد از بین رفته است. ایران در برابر تحریمها و محاصره ایستادگی کرد و امروز در موضع منطقهای خود مقتدر ایستاده است. راهبرد ترامپ علیه ایران شکست خورده است.
- محاسبات ترامپ فقط بر اساس نفت و پول است و همه دیدند چگونه از شرق فرات خارج شد و تعدادی از نیروهای آمریکایی در آنجا فقط بهخاطر چاههای نفت ایستادند.
- رایزنیها در لبنان همچنان ادامه دارد تا بهترین راهحل برای کشور اتخاذ شود.
- حزبالله از زمان تبلیغات انتخاباتی اعلام کرده بخشی از پویش مبارزه با فساد خواهد بود.
- اگر در پروندههای فساد مالی پای مسؤولی از حزبالله در میان باشد، حزبالله از او حمایت نخواهد کرد.
- دولت آمریکا مانع از آن میشود که اوضاع لبنان حل شود و در راستای تعمیق بنبست اقتصادی لبنان کار میکند.
- لبنان در بخش تولید در بدترین وضعیت خود قرار دارد و اگر چرخ تولید نچرخد فرصتهای کاری به وجود نمیآید.
- شرکتهای چینی آماده سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری در لبنان هستند اما آمریکا این اجازه را نمیدهد.
- یکی از دلایل عصبانیت آمریکا از «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر عراق، رفتن وی به چین و بستن قراردادهای اقتصادی با پکن است.
- لبنان امنتر از هر ایالتی در ایالاتمتحده آمریکاست.
- هدف تحریمهای آمریکا تحریک علیه مقاومت در داخل لبنان است.
- [خطاب به وزیر خارجه آمریکا] کجاست آن فسادی که گفته میشود ایران به لبنان آورده است، آیا این نفوذ در بخش بانکی وجود دارد یا ارتش؟ اگر هم مفسدی در لبنان وجود دارد دوستان شما هستند. مقصود پمپئو از نفوذ ایران در لبنان، مقاومت است که میخواهند دست آن را قطع کنند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|