|
علیحسینی از وزنهبرداری خداحافظی کرد
وزنهبردار فوقسنگین ایران رسما با دنیای قهرمانی خداحافظی کرد. سعید علیحسینی، وزنهبردار فوقسنگین ایران پس از اینکه حضور در المپیک را از دست داد، به صورت رسمی با دنیای قهرمانی خداحافظی کرد. این وزنهبردار پس از پایان محرومیت ۸ سالهای که داشت توانست نقره قهرمانی جهان۲۰۱۷ و نقره بازیهای آسیایی۲۰۱۸ را بگیرد اما به دلیل شرکت نکردن در مسابقات گزینشی المپیک، شانس حضور در المپیک را از دست داد.
ارسال به دوستان
اخبار
ترابی جایگزین حاجصفی در تیمملی
مهدی ترابی، هافبک پرسپولیس پس از مصدومیت احسان حاجصفی به اردوی تیمملی اضافه شد. به نقل از سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، در حالی که اردوی تیمملی برای بازی مقابل عراق از روز یکشنبه زیر نظر مارک ویلموتس و سایر اعضای کادر فنی شروع شده بود، عصر همان روز مشخص شد احسان حاجصفی به دلیل مصدومیت نمیتواند ملیپوشان را همراهی کند. بر این اساس، کادر فنی تیمملی بلافاصله از مهدی ترابی برای حضور در اردوی تیمملی دعوت کرد و هافبک پرسپولیس به سایر ملیپوشان ملحق شد. بدین ترتیب تعداد پرسپولیسیهای حاضر در اردوی تیمملی به 6 بازیکن رسید.
***
بایرن، رقیب رئالمادرید در راه شکار مربی!
سرمربی تاتنهام هاتسپر انگلیس در صورت اخراج از تیم فوتبال لندنی، احتمال دارد مسؤولیت بایرنمونیخ را برعهده گیرد. مائوریسیو پوچتینو در رادار توجه بایرن قرار گرفته است. سایت اتلتیک انگلیس گزارش داد تیم آلمانی در حال بررسی عملکرد سرمربی آرژانتینی هاتسپر است. در شرایطی که مدیریت باشگاه ژرمنی، هفته قبل حکم اخراج «نیکو کواچ» را صادر کرد، طبق این گزارش منتظر است در صورت عزل پوچتینو سراغش رفته و برای همکاری با وی تلاش کند. البته بایرن در این راه، تک و تنها نخواهد بود، زیرا از ماهها قبل گزارش شده مربی
5 سال گذشته این تیم انگلیسی، گزینه مورد نظر رئالمادرید اسپانیا نیز است. پوچتینو 47 ساله که مربیگری را با تیم اسپانیول در اروپا آغاز کرد، قبل از تاتنهام، ساوتهمپتون را در انگلیس هدایت میکرد. وی فصل گذشته هاتسپر را تا فینال لیگ قهرمانان اروپا بالا آورد.
***
دلیل عصبانیت رونالدو چه بود؟
مهاجم یوونتوس هنگام تعویض در دیدار برابر میلان با عصبانیت زمین را ترک کرد. به نقل از آ.اس، مائوریتسیو ساری در دیدار (یکشنبه) یوونتوس و میلان برای دومینبار کریستیانو رونالدو را تعویض کرد. سرمربی ایتالیایی هفته گذشته در دیدار برابر لکوموتیو مسکو نیز چنین تصمیمی گرفته بود. ستاره پرتغالی که در آن بازی در دقیقه ۸۲ تعویض شد عصبانیت خود را از این تصمیم نشان داد. ساری در این رابطه اظهار کرد: او عصبانی بود چون در شرایط خوبی قرار نداشت و از زانو دچار مشکل شده بود. رونالدو در دیدار برابر میلان هم کاملا در میدان محو بود و به نظر میرسید مشکل جسمانیاش حل نشده است بنابراین دوباره ساری در دقیقه ۵۵ او را تعویض کرد و پائولو دیبالا جانشینش شد. این مهاجم پرتغالی هم با عصبانیت به سرعت زمین را ترک کرد و پس از گفتن جملهای به سرمربیاش مستقیم به رختکن رفت. رونالدو در ۱۴ بازی این فصل سری آ ۶ گل به ثمر رسانده و 2 پاس گل داده است. رونالدو 3 دقیقه قبل از پایان بازی یوونتوس و میلان هم ورزشگاه را ترک کرد.
***
کالچو مرکاتو: خطر استعفای استراماچونی استقلال را تهدید میکند
یک سایت ایتالیایی اعلام کرد خطر استعفای آندرهآ استراماچونی، تیم استقلال تهران را تهدید میکند. سایت «کالچو مرکاتو» ایتالیا که هر هفته به بررسی عملکرد مربیان و بازیکنان ایتالیا در سایر کشورها میپردازد، در بخشی از گزارش خود به اظهارات سرمربی استقلال پرداخته است. این رسانه با بیان اینکه استراماچونی به استقلال اولتیماتوم داده است، نوشت: «داستان استراماچونی در ایران متناقض است. استقلال حتی با 5 گل برنده میشود اما تاخیر در پرداخت حقوق از سوی باشگاه باعث میشود سرمربی سابق اینتر و اودینزه صبر خود را از دست بدهد». در ادامه این مطلب آمده است: «بعد از پیروزی خارج از خانه مقابل تراکتور با 4 گل، استقلال با 5 گل صنعت نفت را شکست داد؛ ۱۸۰ دقیقه و ۹ گل زده. در عوض شرایط مالی باشگاه باعث شده است استراماچونی در نشست خبری صبرش را از دست بدهد و حتی باشگاه را در صورت عدم پرداخت حقوق کادر فنی طی 2 هفته تهدید به جدایی کند».
***
خوشحالی پس از گل آزمون سوژه ESPN شد
خوشحالی پس از گل سردار آزمون در دیدار زنیت و آرسنال تولا مورد توجه ESPN قرار گرفت. زنیت یکشنبه در هفته شانزدهم لیگ یک روسیه با یک گل آرسنال تولا را شکست داد. سردار آزمون تکگل بازی را در دقیقه ۶۳ به ثمر رساند تا تیمش با ۳۶ امتیاز در صدر جدول باقی بماند. ESPN در گزارش به این موضوع پرداخت و خوشحالی مهاجم ایرانی زنیت را سوژه کرد. صفحه این رسانه در اینستاگرام نوشت: «آزمون گل پیروزی زنیت را به ثمر رساند و مدل خرسی خوشحالی کرد».
آزمون مدتی است پس از به ثمر رساندن گلهایش به این شکل خوشحالی میکند. شادی پس از گل مهاجم زنیت مانند کیلیان امباپه است. البته برای کاربران آرژانتینی این نوع خوشحالی یادآور خوشحالی لوکاس پراتو است. مهاجم ریورپلاته در فینال معروف کوپا لیبرتادورس در سال گذشته، پس از گلزنی برابر بوکاجونیورز اینچنین خوشحالی کرد. او توانست در دیداری که با تساوی ۲-۲ به پایان رسید گل مساوی را به ثمر برساند. ریورپلاته در دیدار برگشت که به میزبانی سانتیاگو برنابئو برگزار شد ۳ بر یک رقیب قدیمیاش را شکست داد و قهرمان این جام شد. در آن دیدار هم پراتو گل نخست و تساوی تیمش را به ثمر رساند.
ارسال به دوستان
گفت و گوی «وطن امروز» با سیدپیمان حسینی، دروازه بان کهنه کار تیم ملی فوتبال ساحلی درباره موفقیت اخیر
عجب قهرمان نجیبی
زهره فلاح زاده: تیم فوتبال ساحلی ایران توانست برای دومین سال پیاپی در کشور امارات قهرمان جام بینقارهای شود. یکی از بازیکنان تیمملی که نقش پررنگی در صعود ایران به فینال این رقابتها داشت سیدپیمان حسینی، دروازهبان نامآشنای ما بود که توانست پنالتی اماراتیها را در مرحله نیمه نهایی بگیرد و تیمملی ایران را راهی فینال کند. او یکی از شاخصترین بازیکنان تاریخ فوتبال ساحلی است که بسیاری از موفقیتهای تیم ایران مرهون تلاشهای او است. «وطن امروز» با سیدپیمان حسینی گفتوگویی انجام داده.
***
* سطح بازیهای امسال چطور بود؟
مسابقات بینقارهای هر سال با بالاترین کیفیت در شهر دوبی برگزار میشود. ۸ تیم برتر رنکینگ جهان از هر قاره در این تورنمنت شرکت میکنند و خدا را شکر تیم ما همیشه جزو
۴ تیم پایانی بوده است. یک بار چهارم، ۲ بار سوم، یک بار دوم و ۳ بار هم قهرمان شده ایم.
* چرا تیم به این خوبی که 2 سال پیاپی قهرمان یک تورنمنت بزرگ بینقارهای شده، همین امسال نتوانست در سطح آسیا به موفقیتی دست پیدا کند؟
تیم ما در آسیا هم خوب است اما امسال در بازیهای آسیایی تایلند بدشانسی آوردیم. دلیلش هم این است که تیم بدنسازی خوبی نداشت. هر تیمی برای گرفتن هر جامی، بدنسازی و آمادگی خوبی داشته باشد، میتواند به موفقیت دست پیدا کند. در مسابقات تایلند، تنها چند اردوی داخلی در شهرهای تهران و بندرعباس داشتیم و اردوی خارجیمان هم کنسل شده بود. البته تجربه خوبی هم برای ما شد تا در دورههای بعدی با آمادگی بهتر وارد مسابقات شویم و جامها را کسب کنیم.
* برای مسابقات بینقارهای اردوها چطور بود؟
پیش از این مسابقات، در تورنمنتهای مختلفی شرکت کردیم. در واقع فشردگی تورنمنت داشتیم. اگر یکی، دو جام کمتر شرکت میکردیم برای ما بهتر بود، چرا که فشار زیادی روی تیم بود تا حدی که 2 نفر از بازیکنان ما در این تورنمنتها مصدوم شدند. به قدری خسته شده بودیم که دوست داشتیم زودتر بازیها تمام شود. بچه ۴۰ روزهام را فقط یک هفته دیدم. برای من و تمام بازیکنان سخت بود اما با این قهرمانی ای که به دست آمد خستگی از تنمان خارج شد.
* این قهرمانی با وجود اینکه مردم کمتر با فوتبال ساحلی آشنا هستند، بازتاب خوبی داشت و بسیاری از تیم تعریف و تمجید کردند.
بله! فکر میکنم دل خیلی از طرفداران تیم شاد شد. ایرانیهای ساکن امارات هم برای تیم ما سنگ تمام گذاشتند و تماشاگران فضایی را ایجاد کردند که انگار این بازیها در ایران برگزار میشد. در واقع نقطه قوت تیم ما، تماشاگران ما بودند. خوشحالم از اینکه مردم ما با وجود شرایط سخت جامعه با این قهرمانی شاد شدند و فوتبال ساحلی را دوست دارند.
* شما در نیمهنهایی پنالتی اماراتیها را گرفتید و همین پنالتی باعث شد ایران راهی فینال شود اما در بازی فینال نیمکتنشین شدید. دور بودن از دروازه، آن هم در بازی آخر سخت نبود؟
هر بازیکنی دوست دارد بازی کند. هیچ کسی از نیمکتنشینی خوشحال نمیشود. من هم همیشه دوست دارم بازی کنم و به تیمم کمک کنم اما به هرحال نتیجه خوبی به دست آمد. من یا آقای بهزادپور یا هر دروازهبان جوان دیگری که به تیمملی دعوت میشود وظیفهمان این است گل نخوریم و به تیم کمک کنیم. در مجموع نتیجهای که به دست میآید مهم است. هر جایی که به من نیاز شد آمدم و به تیمم کمک کردم. من در آمادگی کامل بودم اما به هر حال هر مربی سلیقه خاص خودش را دارد. مربی ما تصمیماش این بوده فینال بازی نکنم و من هم سعی کردم هر بازیای که به زمین میروم بهترین عملکرد را داشته باشم.
* رقابت شما با حمید بهزادپور مثل رقابت دروازهبانهای فوتبال چمنی به قهر و درگیری منجر نمیشود؟
تقریبا ۱۰ سال است دروازهبان تیمملی هستم، با گلرهای مختلفی هم رقابت داشتم. قرار نیست تا آخر عمرم در تیمملی بمانم و بازی کنم. بنابراین به این مسائل توجهی ندارم.
* مسؤولان برای قهرمانی در این تورنمنت پاداشی هم در نظر گرفتهاند؟
هنوز چیزی به ما نگفتهاند. معمولا پس از بازگشت تیم از تورنمنت تصمیم میگیرند. البته اوضاع اقتصادی کشور به گونهای است که دست فدراسیون هم برای پرداخت پاداش باز نیست. ما هم به عشق کشورمان بازی میکنیم نه برای پول.
* برای قهرمانیهای سالهای گذشته پاداشی گرفتهاید؟
طلبهایی داریم اما با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و فدراسیون، نمیتوان توقع زیادی داشت. هرچند اگر قرار است پاداشی بدهند زودتر بدهند شیرینتر خواهد شد، چون فوتبال ساحلی برای بازیکنان ما هیچ درآمدی ندارد.
* فکر میکنید تا چه زمانی میتوانید برای تیمملی بازی کنید؟
به هرحال باید یک روزی از تیمملی خداحافظی کنم. زمانش را نمیدانم ولی تا جایی که حس کنم میتوانم به تیم ملیام
کمک کنم، در خدمت تیم هستم مگر اینکه مربی من را نخواهد. اگر حس کنم به درد تیم نمیخورم مسلما خداحافظی میکنم. ۱۱۰ بازی ملی دارم و خدا را شکر عناوین مختلفی چه تیمی و چه انفرادی کسب کردهام. دستکش طلای جامهای جهانی و بینقارهای، ۲۴ گل زده و... در واقع به هر آنچه میخواستم در تیمملی به آن رسیدهام. البته این را هم باید بگویم ما جوانهای خوبی هم در لیگ داریم که میتوانند به عضویت تیمملی درآیند.
* فوتبال ساحلی ما با اوکتاویو، سرمربی سابق تیمملی متحول شد و توانستیم در تورنمنتهای مختلف قهرمان شویم. در واقع حضور این مربی به فوتبال ساحلی ما کمک زیادی کرد.
دقیقا همینطور است. فوتبال ساحلی ما از سال ۲۰۱۳ متحول شد. در این سال با اوکتاویو برای اولینبار قهرمان جام بینقارهای شدیم که خدا را شکر این اتفاق بازتاب خوبی هم داشت و پس از آن هم در تورنمنتهای مختلف به موفقیتها و عناوینی رسیدیم.
* حالا دستیار چندین ساله اوکتاویو، عباس هاشمپور سرمربی تیمملی ما است که او هم توانست تیم ما را به قهرمانی برساند.
آقای هاشمپور چند سالی دستیار اوکتاویو بود و در این سالها تجربه خوبی به دست آورد. امیدوارم همینطور مسیرش را درست پیش برود. متأسفانه در فوتبال ساحلی مربی خیلی خوب نداریم و آقای هاشمپور هم چون سالها در کنار آقای اوکتاویو بوده، خیلی خوب پیشرفت کرده و بهترین جایگزین برای سرمربی سابق تیمملی است. باید قدر مربی خوب داخلی را بدانیم و خدا را شکر آقای هاشمپور هم جواب اعتماد فدراسیون را داده است.
* لیگ فوتبال ساحلی ما در چه سطحی است؟
متأسفانه لیگ خوبی نداریم. چون اسمهای بزرگی در آن شرکت نمیکنند پس درآمدی هم ندارد. به همین خاطر بسیاری از جوانان ما در لیگ شرکت نمیکنند.
* بالاترین مبلغی که یک بازیکن فوتبال ساحلی در لیگ میگیرد، چقدر است؟
مبلغ را نمیگویم چون خودم بهخاطر همین شرایط بد مالی لیگمان اصلا در ایران بازی نمیکنم. لیگ ما آنقدر از نظر مالی ضعیف است که اصلا نمیخواهم به آن بپردازم. امیدوارم تیمهای بزرگ به لیگ فوتبال ساحلی ما بیایند تا ما هم در لیگ خودمان بازی کنیم.
ارسال به دوستان
چت جنجالی سعید ملایی با فدراسیون جهانی نیت او را آشکار کرد
آقای فراری از قبل نقشه کشیده بود
سعید ملایی در حالی ۲۲ بهمن ۹۷ از مقامات فدراسیون جهانی جودو برای کمک به پناهندگیاش در کشورهای خارجی درخواست کمک کرده که پس از ماهها برنامهریزی، سرانجام توانست این پروژه را شهریور ۹۸ با هجمه سنگین رسانهای بینالمللی و نمایشی علیه ورزش ایران اجرا کند و با هزینهای سنگین و تحمیلی به ایران، پناهنده آلمان شود. فدراسیون جهانی جودو بخشهایی از «چت» ماهها قبل سعید ملایی با مسوولان فدراسیون جهانی را در اختیار مسوولان ایرانی قرار داده که حکایت از علاقه و تلاش وافر این جودوکار ایرانی پیش از پناهندگیاش برای قبول تابعیت کشوری دیگر دارد.
شهریورماه سال جاری سعید ملایی، چهره شاخص جودوی ایران و دارنده مدال طلای جهان و یکی از شانسهای اصلی کسب مدال طلای المپیک ۲۰۲۰ برای ایران، پس از شکست در مرحله نیمهنهایی رقابتهای جودوی قهرمانی جهان ۲۰۱۹ در ژاپن، در اقدامی با حمایت رئیس فدراسیون جهانی اعلام کرد که مجبور شده بهطور عمدی در نیمهنهایی رقابتها ببازد تا با جودوکار رژیم صهیونیستی روبهرو نشود؛ موضوعی که از سوی مقامات ورزش ایران بشدت رد شد اما در نهایت این ماجرا و اتفاقات پس از آن باعث تعلیق همه فعالیتهای جودوی ایران شد. ملایی در شهریور ۹۸ با حمایت علنی شخص رئیس فدراسیون جهانی جودو از توکیو به تهران بازنگشت و راهی آلمان شد. او هر چند در ابتدا و در مصاحبه با رسانههای خارجی تاکید کرد درخواست پناهندگی به آلمان را نداده اما اکنون دروغ بودن این ادعا آشکار شده و اسناد موجود نشان میدهد که ملایی سناریویی کامل برای ترک تابعیت ورزشی ایران و پناهندگی در کشور دومی را در سر داشته است، آن هم ماهها قبل از مسابقات قهرمانی جهان در ژاپن. سکوت درباره چرایی این اتفاق تا مدتها ادامه داشت تا اینکه آرش میراسماعیلی، رئیس فدراسیون جودو رسما در گفتوگویی تلویزیونی عنوان کرد: «ملایی از مدتها پیش پیگیر پناهندگی به کشورهای دیگر از جمله آذربایجان و آلمان بوده و حتی بررسی چتهای این جودوکار با مسؤول برگزاری مسابقات فدراسیون جهانی جودو نشان میدهد وی از مدتها پیش خواستار کمک مسؤولان ارشد فدراسیون جهانی برای پناهندگیاش به یک کشور خارجی بوده است». فدراسیون جهانی جودو اخیرا با ارسال نامهای به مسؤولان ورزش ایران که حاوی بخشی از چتهای سعید ملایی با خانم «لیزا» مسوول برگزاری مسابقات فدراسیون جهانی جودو است، تاکید کرده که این جودوکار ایرانی از مدتها پیش به دلیل شرایط دشوارش در ایران، به صورت جدی پیگیر پناهندگیاش در کشورهای دیگر بوده است. این چتها به صورت اظهارات یکطرفه سعید ملایی (اظهارات «لیزا» از سوی فدراسیون جهانی حذف شده) و در ضمیمه مستندات و دفاعیات فدراسیون جهانی جودو در دلایل ورودش به موضوع ملایی برای مقامات ایرانی ارسال شده است. ملایی در بخشی از این چتها که متن آن در اختیار ایسنا قرار گرفته، حدود ۷ ماه قبل از اتفاقات رقابتهای جهانی مدعی شده در شرایط سختی در ایران زندگی میکند و در صورت سرپیچی از دستورات جانش در خطر است»! موضوع نادرستی که طرح آن احتمالا بر اساس سناریویی بوده که در ذهن داشته تا با این ادبیات، ترحم و همراهی بیشتر مسوولان فدراسیون جهانی جودو را برای خروجش از زیر پرچم ایران فراهم و فرآیند اخذ پناهندگیاش را اجرا کند. او در این مکالمات مدعی شده که همواره مجبور به مبارزه نکردن با حریفان اسرائیلی شده و کنارهگیریهای دستوری او از مسابقات مختلف باعث شده رنکینگ او از رتبه ۲ به ۷ کاهش پیدا کند. بخشهایی از اظهارات سعید ملایی با مسؤول مسابقات فدراسیون جهانی جودو که بهصورت چت انجام شده به این شرح است:
- فدراسیون ایران امروز (۲۲ بهمن ۹۷) گفت که نباید به روسیه بروم با وجود اینکه ثبتنام کردهام. من پرسیدم چرا نباید به تورنمنت بروم، گفتند بهخاطر اینکه فدراسیون جهانی باختهای تقلبی در فرانسه را فراموش کند. اینها همه دروغ است. میخواهم به آقای ویزر (رئیس فدراسیون جهانی) نامه بنویسم تا کشورم را عوض کنم.
- اما یک نامه محرمانه به تو خواهم داد تا یک موضوع محرمانه را بگویم.
- اگر اطاعت نکنم من و خانوادهام در ایران کشته میشویم.
- من تنها از شما و آقای ویزر (رئیس فدراسیون جهانی) کمک میخواهم تا این شرایط را برای من تسهیل کنید، چرا که شاید بهخاطر اسرائیل نتوانم به المپیک بروم و سهمیه بگیرم.
- من در ایران بشدت با مشکل مواجه شدهام. من برای مسابقات آینده و المپیک به کمک زیادی از سوی آقای ویزر احتیاج دارم.
- من میخواهم نامه محرمانه من را به آقای وزیر(!) انتقال دهید، چرا که اگر در ایران متوجه آن شوند، از شر من خلاص میشوند و برای من مشکلساز میشوند.
ارسال به دوستان
روحانی و مسأله بقا
مهدی محمدی: حسن روحانی روز یکشنبه رسما به عنوان اصلیترین عضو کمپین انتخاباتی جریان «اصلاحات- اعتدال» وارد صحنه شد. مدتهاست آقای روحانی کار جدی نمیکند، لذا اینکه او تصمیم گرفته پس از مدتها بیعملی در حوزههای مربوط به زندگی و معیشت مردم، یک کار واقعی را آغاز کند- که البته باز هم ربطی به مسؤولیتهای او به عنوان رئیسجمهور ندارد- خود مسأله مهمی است و باید در آن تامل کرد.
نخست باید هوشمندی روحانی را ستود که کار خود را از یزد به عنوان زادگاه محمد خاتمی آغاز کرده است. او احتمالا بخوبی میداند اصلاحطلبان مدتهاست با مشاهده نتیجه نظرسنجیها و دقت در حال و روز مردم به این نتیجه رسیدهاند که اگر خواهان تداوم حیات در صحنه سیاسی کشور هستند باید هرچه سریعتر خرج خود را از روحانی جدا کنند و با او همسرنوشت نشوند. روحانی اما با انتخاب یزد و سلام فرستادن به محمد خاتمی از پشت میکروفن - در حالی که در صحنه عمل مدتهاست او را فراموش کرده- به اصلاحطلبان پیام داد این شراکت بهسادگی بههمخوردنی نیست و حالا که وقت هزینه دادن فرارسیده اجازه نخواهد داد آنها او را تنها بگذارند. اصلاحطلبان هم گویا این امر را پذیرفتهاند و میدانند مرزبندی میان آنها و روحانی نه به این سادگیها میسر است و نه حتی اگر انجام شود از جانب مردم جدی گرفته خواهد شد، لذا به ابتکار عمل سیاسی روحانی واکنش منفی نشان نداده و عملا پذیرفتهاند که روحانی همچنان با همه خوب و بدش «رئیس» است.
اما از این هوشمندی تاکتیکی روحانی در اجباری کردن گزینه حمایت از خود برای اصلاحطلبان که بگذریم، ریشه اصلی ورود شتابان و هراسان آقای روحانی به صحنه انتخابات مجلس را باید در وضعیت منحصربهفرد او در افکار عمومی جستوجو کرد. حسن روحانی از بسیاری جهات بویژه از حیث بلایی که سر زندگی مردم آورده، یک رئیسجمهور یگانه در طول تاریخ جمهوری اسلامی است اما به طور خاص یک جنبه کاملا منحصربهفرد درباره او وجود دارد که هیچ نمونه و مثال دیگری نمیتوان برای آن یافت و آن این است که او تنها رئیسجمهوری است که در سال هفتم ریاست جمهوریاش یکی از نامحبوبترین افراد در میان افراد شناخته شده سیاسی کشور محسوب میشود و درصد محبوبیت وی در آستانه سقوط به زیر 10 درصد است. علاوه بر این نمودار رشد کسانی که به صراحت در نظرسنجیها میگویند هیچ علاقهای به روحانی ندارند با شیبی تند در حال صعود است به گونهای که میتوان گفت روحانی در حال جابهجا کردن رکوردهای عدم محبوبیت در صحنه سیاسی کشور ظرف 4 دهه گذشته است. این امر میتواند تاثیری مستقیم، ویرانگر و بازگشتناپذیر بر سرنوشت انتخابات آینده بگذارد.
اکنون وضعیت به گونهای است که هر جریان سیاسی که بتواند خود را به عنوان آلترناتیو معتبر روحانی معرفی کرده و مردم را متقاعد کند که میخواهد آنها را از دست روحانی نجات بدهد، شانس قابل توجهی در انتخابات آینده پیدا خواهد کرد. دادههای این نظرسنجیها به هیچوجه پنهان یا اختصاصی نیست و به همین دلیل احتمالا روحانی خود قبل از هرکس از آنها مطلع شده است. بنابراین کاملا طبیعی است که تصمیم گرفته باشد بر این روند تاثیر بگذارد، آن را معکوس یا متوقف کند یا لااقل اجازه ندهد این عدم محبوبیت شگفتانگیز و منحصربهفرد به جدایی شرکا از او و تنهایی او در صحنه سیاست ایران بینجامد.
منتها اتفاقی که افتاده این است که مشاوران، احتمالا به دلیل دستپاچگی ناشی از افول بی سابقه محبوبیت رئیسجمهور نتوانستهاند مشاوره درستی به ایشان بدهند یا شاید هم دادهاند و آقای روحانی زیر بار نرفته. آقای رئیسجمهور در حال نواختن سرنا از سر گشاد آن است. داستان از این قرار است که ریشه اصلی عدم محبوبیت آقای روحانی بر اساس نظرسنجیهای موجود 2 چیز است: نخست مسأله فساد که مردم اعتقاد دارند در دولت روحانی از هر زمان دیگری عمیقتر و گستردهتر شده و مقامهای بلندپایه دولتی خود مستقیما درگیر آن هستند و دوم، سوءمدیریت به این معنا که امکانات ملی در این دولت در موارد بسیاری به جای اینکه صرف حل مشکلات مردم شود صرف پر کردن جیب وابستگان خانوادگی یا باندها و گروههای سیاسی شده است. جالب است که در این نظرسنجیها مردم که زمانی عقیده داشتند برخی کارشکنیها یا ترامپ عامل شکست برجام است، اکنون بیش از هرکس حسن روحانی را مقصر شکست برجام میدانند، چرا که هم نتوانست طرف مقابل را به تعهدات خود پایبند کند و هم بدتر از آن موفق نشد برجام را تبدیل به رونق و رفاهی کند که وعده داده بود. این مولفهها روحانی را در شرایط بغرنجی قرار داده است. در حالی که مانند شرکای اصلاحطلب خود تلاش فراوان کرد تا از پذیرش مسؤولیت وضع موجود بگریزد، اکنون مردم تا حد بسیار قابل توجهی مسؤولیت وضع ناگوار زندگی خود را به پای او نوشتهاند و او را نماد ناکامیها و نابرخورداریهای خود میدانند. منتها آنچه حیرتانگیز است و از بههمریختگی شدید نظام طرحریزی روحانی و مشاورانش حکایت میکند این است که او برای خروج از این وضعیت بدترین راهبرد ممکن یعنی حمله به فسادستیزی قوهقضائیه را انتخاب کرده است.
این حقیقتا سوال مهمی است که از میان این همه پروژه دوقطبیساز که روحانی میتواند سراغ آنها برود چرا کمپین خود را با تلاش برای ضربه زدن به برنامه ضدفساد قوهقضائیه آغاز کرده؛ برنامهای که هم مردم بشدت به آن امید بستهاند و باعث ایجاد سرمایه اجتماعی قابل توجهی در زمان کوتاه شده است و هم روحانی نهتنها در موقعیتی نیست که آن را زیر سوال ببرد بلکه سؤالاتی جدی درباره او مطرح است. شروع کمپینی که در آن موضع مرکزی فاقد هرگونه مزیت برای روحانی است چه توضیحی دارد؟ آیا این یک برنامه برای پیروزی در انتخابات است- که ظاهرا نیست و نمیتواند باشد- یا اینکه هدفهای دیگری در کار است؟ تنها 2 توضیح محتمل وجود دارد که میتوان آنها را جدی گرفت. اول اینکه فرض کنیم چیزی وجود دارد که روحانی بشدت از آن میترسد و در نتیجه در پی آن است که برنامه مبارزه با فساد را هر چه سریعتر گرفتار حاشیه کرده و متوقف کند؛ و دوم واقعا استرس ناشی از عدم محبوبیت گسترده در افکار عمومی و فشار اطرافیان او را واداشته وارد بازیای شود که به نامعقول و بی نتیجه بودن آن واقف است ولی چاره و راهی جز این پیش روی خود نمیبیند. هر کدام که باشد حکایت از بنبستی بیسابقه میکند که کارنامه روحانی آن را در آن قرار داده است.
منظر دیگری که میتوان از آن به سخنان روز یکشنبه روحانی نگریست این است که آنچه او اکنون انجام میدهد در واقع مقدمه برنامه بزرگتری است که بناست در ماههای آینده رو شود و نیاز به زمینهسازی و مقدمهچینی از جنس به هم زدن تعادل افکار عمومی دارد. حدس محتمل از دید من این است که آمریکا و دیگر طرفهای غربی که توانستهاند از دولت روحانی در سالهای گذشته امتیازهای بزرگ و کلان بگیرند، سخت درباره سرنوشت روحانی و دولت او به طور خاص در انتخابات آینده به وحشت افتادهاند و اکنون تغییر دادن این سرنوشت محتوم برای آنها از هر موضوعی حتی مسأله هستهای و تقابل راهبردی ای که با ایران درگیر آن هستند، مهمتر است. برخی نشانهها از جمله اعلام مکانیسم جدید بشردوستانه خزانهداری آمریکا حکایت از آن دارد که شاید آمریکا بخواهد برای تغییر صحنه به نفع غربگرایان و احیای دوقطبی « سازش- مقاومت» در ایران یک پیشنهاد توخالی ولی اغواگرانه روی میز بگذارد. هدف از این پیشنهاد نه تسهیل امور اقتصادی ایران خواهد بود و نه کاهش فشارها، بلکه اساسا این پیشنهادی است برای اجرا نشدن صرفا با هدف ایجاد اختلاف در محیط داخلی ایران و گذاشتن عصا زیر بغل دولت روحانی و اصلاحطلبان. شروع عصبی کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان با محوریت روحانی احتمالا علاوه بر آنچه گفتیم، تلاشی است برای زمینهسازی دریافت این پیشنهاد از سوی آمریکا تا امکان پناه بردن دوباره روحانی به سیاست خارجی فراهم شود.
در مجموع، حسن روحانی روی یک ریل استاندارد یا به اندازه کافی پخته و اندیشیده قرار ندارد. کسانی که او را مظهر عقلانیت در سیاستورزی میدانستند باید بزودی در دیدگاه خود تجدیدنظر کنند. عقلانیت در سیاست جای خود را به احساسات خامی داده که ریشه آن بنبست ناشی از فساد و ناکارآمدی است و من تعجب نمیکنم اگر این بنبست به سرعت به انتحارهای بزرگ هم بینجامد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|