|
«خدا یکی و محبت یکی و یار یکی»
نظر رهبر انقلاب درباره مسأله چندهمسری
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسأله چندهمسری منتشر شد.
پیرو انتساب برخی دیدگاهها و تعبیرات در موضوع «چندهمسری مردان» به حضرت آیتالله العظمی خامنهای و با توجه به تأثیر آن بر مسائل خانوادگی و شئون اجتماعی، بخش زن و خانواده Khamenei.ir (ریحانه) فتوا و نگاه معظمله به این مسأله را به شکل مختصر بیان میکند.
در نظر حضرت آیتالله العظمی خامنهای بنابر ادله معتبر دینی، چندهمسری مردان، مباح اما غیر مستحب است اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.
همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفه دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان.
بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالبا به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از اینرو است که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی».
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» درباره رفتارهای نمایشی جیانی اینفانتینو
اتوبان یک طرفه
فیفا در همه امور فوتبال ایران دخالت می کند اما مشکلات مالی ناشی از تحریم را حل نمی کند
در شرایطی که تحریمهای یکطرفه و ظالمانه آمریکا بیشترین فشار را روی فوتبال ایران در چند سال اخیر وارد کرده و فیفا میتوانست با راهکارهای خودش براحتی بسیاری از این مشکلات را حل کند، متاسفانه رئیس این نهاد بیتوجه به همه این ظلمها اکنون همه تلاشش را معطوف به آن کرده که بازیهای لیگ ایران با حضور بانوان انجام شود؛ موضوعی که فدراسیون روی آن نظر مثبت دارد اما به شرط تکمیل همه زیرساختها و ضمانتهای امنیتی لازم برای اجرای بدون دغدغه این امر. اما اصرار بیش از اندازه اینفانتینو و سفرهای پرتعدادش به تهران این شائبه را ایجاد کرده که گویا رئیس فیفا تنها ماموریتش حضور بانوان ایرانی در ورزشگاههاست؛ بیتوجه به این امر مهم که بهخاطر تحریمها میلیونها دلار حق فوتبال ما در همان سازمان متبوع اینفانتینو بلوکه شده و رئیس فیفا هیچ تلاشی برای حل این مشکل دستکم تا امروز انجام نداده است. او گویی به دنبال یک نمایش است تا به همه جهان ثابت کند تنها مشکل فیفا عدم حضور زنان ایرانی در ورزشگاههاست؛ نمایشی که بسیاری از ناظران آن را صرفا سیاسی و مشکوک خواندهاند. اما سوال مهم این است که چرا رابطه ایران و فیفا یکطرفه است؟ چطور فیفا در داخلیترین موارد فدراسیون ایران حق دخالت به خودش میدهد اما در مقابل، هیچ کمکی در ظاهر به حل مشکلات مالی فوتبال ما نمیکند؟ آیا میشود باور کرد اینفانتینو توان حل مشکلات کاغذبازی اداری در انتقال پولهای بلوکه ایران را ندارد؟
جیانی اینفانتینو برخلاف سپ بلاتر ارتباط بسیار نزدیکی با کشورهای عضو دارد و بیش از رئیس پیشین فیفا به کشورهای مختلف سفر و با سران عالیرتبه کشورها برای اخذ امتیازات بیشتر مذاکره میکند اما سهم ایران از این رابطه یکطرفه چیست؟ جیانی اینفانتینو با استناد به اساسنامه فدراسیون جهانی درباره مسائل مختلفی از قبیل رفع تبعیض نژادی و جنسیتی، مبارزه با فساد و منع دخالتهای سیاسی در فوتبال و... توانسته اقدامات مطلوبی در چند سال گذشته در عرصه جهانی فوتبال انجام دهد که نتایج برخی از این اقدامات در فوتبال ایران و سایر کشورها مشهود بوده است. اینفانتینو از زمان تکیه زدن بر صندلی ریاست فدراسیون جهانی فوتبال، چندین بار به ایران سفر کرده و اکنون در تدارک سفر دیگری به ایران است تا اهداف خود را در کشورمان دنبال کند. رابطه نزدیک او با فدراسیون فوتبال میتواند برای کشوری مانند ایران که از لابی قدرتمندی در فوتبال آسیا برخوردار نیست و به علت تحریمهای آمریکا از حیث مسائل مالی در مضیقه است اتفاق خوشایندی باشد اما این روزها رابطه فیفا و فدراسیون فوتبال ایران مانند اتوبان یکطرفهای است که خیر و برکاتش برای فوتبال ایران عملا «هیچ» بوده است. در سالیان گذشته، تحریمهای اقتصادی آمریکا فشار مالی شدیدی بر فوتبال ایران وارد کرده و موجب انباشت بدهی سنگین تیمهای باشگاهی و حتی فدراسیون فوتبال ایران به افراد حقیقی و حقوقی شده که بهواسطه برخی از همین مشکلات و نبود مراودات مالی، کار به کسر امتیاز و جریمههای سنگین برخی تیمهای باشگاهی کشیده است. دور جدید تحریمهای سیاسی آمریکا علیه ایران که تقریبا با دوره ریاست اینفانتینو همراه بوده و موجب افزایش بدهی و فشار مالی بر تیمهای باشگاهی و ملی ایران شده، همچنان و بهرغم درخواستهای مکرر بدون هیچ راهحلی در بنبست درخواستها پشت در فیفا مانده و راه به جایی نبرده است. حتی رایزنیهای سران فوتبال ایران با روسای فدراسیون جهانی فوتبال، برای حل و فصل این موضوع و جلوگیری از تداوم دخالت خصمانه آمریکا علیه ایران در فوتبال تاکنون بیاثر بوده که به نظر میرسد بخش زیادی از این موضوع به رابطه یکطرفه فیفا با فدراسیون فوتبال ایران مربوط است. معتقدیم همانطور که اینفانتینو بر اجرای درست قوانین فیفا در همه کشورها با هر شاخصه فرهنگی و اجتماعی تاکید دارد و خواستار جدایی فوتبال از سیاست است، باید در مراوداتش با کشورهای عضو از هرگونه دخالت سیاسی خودداری کند. سکوت اجرایی این نهاد بینالمللی در برابر عدم پرداخت مطالبات مالی فوتبال ایران از فیفا که در یک بازی سیاسی بر گرده فوتبال ایران بار شده و گرهی بزرگ در راه رشد و توسعه آن ایجاد کرده، چالشی است که نیازمند بازتعریف در این چرخه مراودات دوطرفه بینالمللی است. شاید ایراد از سران فوتبال ایران هم باشد که نتوانستهاند خوب مذاکره کنند و در این مسیر چالشی و دوطرفه نیازهای اولیه خود را بدرستی تبیین و درخواست کنند اما آنچه روشن است این است که طبق اساسنامه فیفا، تبعیض قائل شدن به هر شکلی علیه هر کشوری در فوتبال ممنوع است و فیفا همواره تمام نهادها و مقامات رسمی کشورها را به اجرای درست اساسنامه، تصمیمات، مجموعه مقررات اخلاقی و فوتبالیاش وادار میکند. طبق اصول اولیه اساسنامه فیفا- که اجرا نشدن آنها مجازات به همراه دارد- عدم دخالت سیاست در فوتبال اصلی محرز و مسلم است، اکنون پرسش این است که چگونه فیفا متاثر از سیاستهای آمریکا، فوتبال ایران را در انزوای مالی قرار داده و آنچه را که حق این فوتبال است، پرداخت نمیکند؟ امید است فدراسیون فوتبال ایران که این روزها مورد توجه فیفا قرار گرفته، با در پیش گرفتن سیاستی هدفمند، بتواند از حق خود دفاع و با مذاکره بهتر، اصل رابطه دوطرفه را در مراوداتش با فیفا مورد تاکید قرار دهد تا جلوی متضرر شدن بیش از پیش فوتبال ایران از دخالت سیاست در فوتبال را بگیرد.
* نامه تاج به اینفانتینو
رئیس فدراسیون فوتبال در پیامی خطاب به رئیس فیفا، ضمن انتقاد از تحریمهای بیاساس آمریکا، خواهان رفع مشکل پرداخت مطالبات فدراسیون فوتبال ایران از سوی فیفا شد. به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، متن نامه رئیس فدراسیون فوتبال به شرح زیر است:
جناب آقای جیانی اینفانتینو
رئیس محترم فدراسیون بینالمللی فوتبال (فیفا)
با سلام
ضمن تقدیر و تشکر از ابراز محبت جنابعالی به فدراسیون فوتبال و اینجانب درباره موضوع ورود بانوان، مایلم مسائلی را درباره موضوعات مالی فدراسیون فوتبال به اطلاع شما برسانم.
همانطور که مستحضرید علیرغم پیگیریهای مستمر فدراسیون فوتبال و دستورات مثبت جنابعالی هنوز هیچگونه وجهی از سوی فیفا توسط فدراسیون فوتبال وصول نشده است.
این مشکل که تاکنون به دلیل تحریمهای بیاساس آمریکا به فوتبال ما تحمیل شده است، مشکلات جدی ای را برای فدراسیون فوتبال ایران ایجاد کرده است که حتی فدراسیون حقوق سرمربی تیمملی و کادر فنی و پاداش بازیکنان را در دور جدید پرداخت نکرده است.
ادامه این روند مشکلاتی جدی را در مسیر رو به پیشرفت و گسترش فدراسیون فوتبال به وجود خواهد آورد.
انتظار من و خانواده بزرگ فوتبال کشور از جنابعالی این است که به هر شکل ممکن دستور فرمایید وجوه فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران از طرف فیفا یا به کنفدراسیون فوتبال آسیا پرداخت شود و یا بانکی را متقاعد کنید تا این مهم جهت انتقال مرتفع گردد.
منتظر مساعدت و پاسخ فوری جنابعالی در این باره هستیم.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از نقاط ضعف طرح مسکن ملی گزارش میدهد
طرح ملی مسکنگران
* سید مهدی موسویحسینی: بهتازگی دولت برای حل مشکل مسکن به تکاپو افتاده و طرحی را در قالب مسکن ملی ارائه کرده است. این طرح که میتوان گفت کپی شده طرح مسکنمهر است قرار است دهکهای یک تا 7 جامعه را صاحب خانه کند. ساخت 400 هزار واحد مسکن با توجه به بیعملی دولت قدم خوبی به شمار میرود اما شرایط اعلام شده آن از سوی وزارت راهوشهرسازی نشان میدهد متقاضیان برای خانهدار شدن از مسیر طرح مسکن ملی باید از اقشار متوسط به بالای جامعه باشند یا اینکه به کمک نهادهایی همچون ستاد اجرایی فرمان امام(ره)، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و بنیاد مسکن چشم بدوزند. اینطور که پیداست دولت زمانی هم که میخواهد سراغ ساخت خانه برود، آن را مختص بخش خاصی از جامعه کرده که اساسا مشکلی در حوزه مسکن ندارند.
* جزئیات طرح اقدام ملی مسکن
به گزارش «وطن امروز»، محمود محمودزاده، معاون امور مسکن و ساختمان وزارت راهوشهرسازی درباره جزئیات طرح اقدام ملی مسکن گفت: در طرح اقدام ملی ۴۰۰ هزار واحد مسکونی برای گروههای متوسط و پایین در نظر گرفته شده است. وی افزود: ۳ نوع واگذاری زمین در این طرح تعیین شده که روش اول واگذاری ۹۹ ساله در شهرهای کوچک، روش دوم طرحهای مشارکتی به تعداد محدود برای دهکهای بالاتر و روش سوم که عمده طرح را شامل میشود، واگذاری بر اساس قیمت بلندمدت و اقساطی است. محمودزاده با اشاره به ۳ نوع تسهیلات این طرح گفت: مدل اول، تسهیلات بافت فرسوده، مدل دوم، تسهیلات صندوق مسکن یکم و مدل سوم، تسهیلات از منابع داخلی بانکهای عامل به میزان ۷۵ تا ۱۰۰ میلیون تومان است. اقساط وام ۷۵ میلیونی، یک میلیون و ۱۰۰ تا یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و وام ۱۰۰ میلیونی، یک میلیون و ۱۰۰ تا ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان است. وی تصریح کرد: متقاضیان باید ۳۰درصد هزینه ساخت حساب باز کنند و با توجه به پیشرفت طرح، واریزهای بعدی انجام میشود. معاون مسکن و ساختمان وزیر راهوشهرسازی ادامه داد: برای طرح اقدام ملی مسکن سقف و کف قیمتی تعیین نکردهایم اما به هر حال متوسط قیمت ساخت هر متر مربع واحد مسکونی حدود ۲ تا 5/2 میلیون تومان است، بنابراین تاکید میکنم که نمیتوان گفت آورده متقاضی چقدر خواهد بود. محمودزاده تاکید کرد: نمیتوان قیمت ثابت برای طرح اقدام ملی مسکن تعیین کرد اما اگر بخواهیم به ریز توضیح دهیم این است که برای برخی وامهایی که در قالب بهرهگیری از منابع بانک مسکن باشد، مبلغ ۷۵ تا ۱۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته خواهد شد. محمودزاده ادامه داد: ثبتنامکنندگان در صندوق مسکن یکم بین ۸۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان دریافت میکنند، پس در طرح اقدام ملی مسکن این تسهیلات میتواند به ساخت مسکن هم متصل شود. معاون مسکن و ساختمان وزیر راهوشهرسازی گفت: تسهیلات پرداخت شده از سوی بانکها در طرح اقدام ملی مسکن با سود ۱۸ درصد خواهد بود و فروش اقساطی آن ۱۲ سال است. معاون وزیر راهوشهرسازی ادامه داد: ظرف ۲ تا ۳ هفته آینده برای ثبتنام شهرهای جدید اطراف تهران اعلام عمومی میشود. وی بیان کرد: برای دهکهای اول تا سوم، مسکن محرومان در نظر گرفته شده که زمین رایگان ارائه میشود و دستگاههای حمایتی، آورده متقاضیان در این بخش را متقبل میشوند.
* دولت باید از خود مایه بگذارد
در همین راستا مهدی غلامی، کارشناس مسکن در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: بعد از چند سالی که دولت در حوزه مسکن برنامه خاصی نداشت، این طرح اقدام خوبی است، از این جهت که تغییر رویکرد محسوب میشود. غلامی درباره سهم آورده هر فرد در طرح مسکن ملی گفت: طبق این طرح، هر فرد هنگام ثبتنام باید 30 درصد آورده داشته باشد. اگر واحدها را 100 متری در نظر بگیریم، هزینه ساخت بین 150 تا 250 میلیون میشود که 30 درصد این رقم، بین 45 تا 75 میلیون تومان خواهد شد.
وی ادامه داد: اگر هدفگذاری برای اقشار متوسط و متوسط به پایین است، باید دولت آوردههای خود را به طور مشخص وارد این حوزه کند. تسهیلات 18 درصدی رقم بالایی به حساب میآید، بنابراین دولت میتواند از داشتههای خود استفاده کند و نرخ تسهیلات را پایین بیاورد. این کارشناس مسکن درباره تعداد واحدهای مسکن مورد نیاز در کشور اظهار کرد: در سال باید بیش از یک میلیون مسکن ساخته شود تا نیازها پاسخ داده شود. این رقم طبق گزارش سال 1394 و صرفا مربوط به مسکن شهری است اما در این سالها فقط سالی 350 هزار مسکن ساخته شد، بنابراین ما با کمبود جدی روبهرو هستیم. غلامی درباره طرح ساخت مسکن برای 3 دهک پایین جامعه با همکاری دولت و برخی سازمانها بیان کرد: در این مدل، دولت تامین زمین میکند و بعد بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی امام و کمیته امداد عملیات ساخت را بر عهده میگیرند. در نهایت آن را به خانوادههای تحت پوشش میدهند. برای پرداخت هزینه زمین هم کمک بلاعوضی از سوی همین نهادها پرداخت خواهد شد. تعداد این مدل واحدها مشخص نیست ولی 50 هزار واحد مربوط به ستاد اجرایی امام است. مکان ساخت هم هنوز تعیین نشده است.
* «مسکن ملی» کپی ضعیف مسکنمهر
فرهاد بیضایی، کارشناس مسکن هم در این رابطه ضمن مقایسه مسکنمهر و مسکن ملی، گفت: آن چیزی که در طرح مسکن ملی دارد اتفاق میافتد، دقیقاً همان بحثی است که در مسکن مهر اتفاق افتاده است؛ تسهیلات بانکی است، آورده متقاضی و زمین 99ساله از طرف دولت. وی ادامه داد: نکتهای که وجود دارد این است که دولت خواسته تا حدودی نقدهایی را که به مسکنمهر وارد شده بویژه در بحث تأمین مالی، در طرح مسکن ملی رفع کند و از تسهیلات با سود 18 درصدی استفاده کرده است که متأسفانه این خود میتواند پاشنه آشیل این طرح شود.
این کارشناس مسکن افزود: در مسکنمهر تسهیلات به صورت قرضالحسنه به متقاضیان داده میشد اما آن زمان ظرفیت بانک مسکن برای ارائه تسهیلات قرضالحسنه مناسب نبود که از منابع بانک مرکزی استفاده شد اما در این سالها بانک مسکن منابع خوبی دارد. 2 سال پیش طبق قانون برنامه و بودجه مقرر شد به ازای منابعی که در اختیار بانک مسکن گذاشته میشود، بانک مسکن تبدیل به بانکی توسعهای شود. مفهوم بانک توسعهای هم این است که تسهیلاتش را به صورت قرضالحسنه در اختیار متقاضیان بگذارد اما در طرح دولت رقم سود 18 درصد است.
بیضایی با اشاره به آورده اولیه طرح مسکن ملی و مسکنمهر گفت: دیگر نقطه قوت طرح مسکنمهر نسبت به این طرح این بود که نیازی نبود متقاضی حتماً از ابتدا آوردهاش را بیاورد ولی در طرح مسکن ملی عنوان شده متقاضی باید 30 تا 50 میلیون تومان آورده داشته باشد. این رقم تقریبا کل پسانداز یک خانوار است که به عنوان ودیعه یا رهن واحد مسکونیاش تلقی میشود. اگر در ابتدا این آورده را به پروژه تزریق کند، در استیجار یا اجاره واحد مسکونی خود به مشکل میخورد، اگر هم نتواند، از شمول طرح خارج میشود. در مسکن مهر این نقطه قوت وجود داشت که در پایان پروژه بخش عمدهای از آورده متقاضی تزریق میشد.
* بازپرداخت سنگین «مسکن ملی»
سیدحسین افضلی، عضو کمیسیون عمران مجلس در گفتوگو با «وطن امروز»، با اشاره به اینکه بازپرداخت تسهیلات طرح مسکن ملی سنگین است، گفت: با توجه به حقوق پایهای که دولت تعیین کرده است و حقوق دریافتی خیلی از افراد یکی- دو میلیون تومان است، برای اینطور افراد تأمین آن منابع مالی اولیه و از آن طرف بازپرداخت اقساط وامهای اینچنینی قاعدتاً مشکل است.
افضلی با اشاره به اینکه باید توان مالی و توان علمی و تخصصی بخش خصوصی را درگیر کرد، ادامه داد: دولت باید هزینه تمامشده مسکن را پایین آورد و یکی از مواردی که بشدت تاثیر میگذارد قیمت زمین است. دولت زمین رایگان در اختیار انبوهسازان قرار دهد. اعتقاد من این است بزرگترین هنر مدیریت این قضیه میتواند این باشد که چگونه از تخصص و توان مالی بخش خصوصی استفاده کنیم.
نماینده مردم اقلید ضمن بیان اینکه مسکن تهرانسر بهعنوان نمونهای موفق از رایگان کردن زمین است، گفت: فکر میکنم اگر از تجربه گذشته مسکنمهر و آن طرح مسکن اجتماعی استفاده کنیم، از آن طرف هم بتوانیم بخش خصوصی را هدایت کنیم، ریسک سرمایهگذاری آن را پایین بیاوریم، از یک طرف دیگر هم از منابع موجود در بانکها و اقساط برگشتی مسکنمهر استفاده کنیم در آن صورت میتوانیم بازدهی مناسبی از طرح مسکن ملی انتظار داشته باشیم.
* روزنامه نگار اقتصادی
ارسال به دوستان
یادم تو را فراموش!
ظریف آذر97: اروپا برای ثبت spv محرمانه کار می کند
ظریف آبان 98: اروپا فقط یک تعهد را نشان دهد که در ۱۸ ماه گذشته به آن عمل کرده است
گروه سیاسی: محمدجواد ظریف در واکنش به بیانیه اخیر تروئیکای اروپایی علیه اقدامات هستهای ایران، آنها را به وقتکشی در 18 ماه گذشته متهم کرد، این در حالی است که او پیش از این در موارد متعدد تعلل اروپاییها در انجام تعهداتشان را توجیه کرده بود.
به گزارش «وطن امروز»، واکنشها به اجرای گام چهارم کاهش تعهدات هستهای ایران کماکان ادامه دارد. در جدیدترین این واکنشها، 3 کشور اروپایی طرف برجام روز یکشنبه با صدور بیانیهای از اقدام ایران در غنیسازی اورانیوم در فردو ابراز نگرانی کردند.
وزرای خارجه 3 کشور اروپایی تصریح کردند اقدام اخیر ایران در فردو به منزله تسریع اقدامات این کشور در زمینه فاصله گرفتن از توافق هستهای برجام است. در این بیانیه آمده است: «از اعلامیههای اخیر ایران درباره آغاز مجدد فعالیتهای غنیسازی اورانیوم در فردو بشدت نگران هستیم. اقدام ایران با مفاد صریح برجام درباره فردو مغایرت دارد و تبعات بالقوه زیادی در زمینه اشاعه دارد». در بخش دیگری از بیانیه آمده است: «این اقدام [غنیسازی در فردو] به منزله تسریع روند تأسفآور فاصله گرفتن ایران از تعهداتش ذیل برجام است». کشورهای اروپایی از ایران خواستهاند تمام اقدامات «ناسازگار با برجام» اعم از میزان ذخایر اورانیوم، محدوده مجاز غنیسازی و فعالیتهای مربوط به تحقیق و توسعه را به عقب برگرداند.
وزیران خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه همچنین از آنچه به گفته آنها «عدم همکاری به موقع ایران» است ابراز نگرانی کردهاند. آنها همچنین تصریح کردهاند آمادهاند استفاده از تمام مکانیسمهای موجود در برجام از جمله «مکانیسم حلوفصل اختلافات» برای حلوفصل مسائل مربوط به اجرای تعهدات برجامی از سوی ایران را مورد بررسی قرار دهند.
بیانیه اخیر 3 کشور اروپایی پس از آن صادر شد که ایران در اعتراض به عدم انجام تعهدات برجامی اروپا، گام چهارم کاهش تعهدات هستهای را برداشته و اعلام کرد از این پس در تاسیسات هستهای فردو غنیسازی خواهد کرد. اردیبهشتماه سال گذشته و در پی خروج آمریکا از برجام، 3 کشور فرانسه، آلمان و انگلیس متعهد شدند تبعات این خروج را برای ایران جبران و در حوزههای متعدد بویژه فروش نفت و مبادلات مالی و بانکی کمک کنند. حالا با گذشت 18 ماه از آن تاریخ، نهتنها وعدههای اروپا عملیاتی نشده است، بلکه شاهد محکومیت اقدامات تقابلی ایران توسط این کشورها هستیم.
نکته قابل تامل در این ماجرا نوع واکنش ظریف به رویکرد اروپا در 18 ماه گذشته است. او روز گذشته در واکنش به بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی، در حساب کاربری خود در توئیتر خطاب به همتایان اروپاییاش نوشت: «وقتی شما مشغول دفعالوقت بودید، ایران مکانیزم رفع اختلاف را به جریان انداخت و آن را به اتمام رساند. ما اکنون در حال استفاده از اقدامات جبرانی مندرج در پاراگراف ۳۶ برجام هستیم». او در واکنش به بیانیه وزرای خارجه اروپایی، با ضمیمه کردن نامه ۶ نوامبر ۲۰۱۸ خود خطاب به هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپایی و سایر اعضای برجام نوشت:«خطاب به همتایانم در اتحادیه اروپایی و 3 کشور آلمان، فرانسه و انگلستان:
۱- «به تعهدات خود ذیل برجام کاملا پایبند بودهایم.» شما؟! واقعا؟!
فقط یک تعهد را نشان دهید که در ۱۸ ماه گذشته به آن عمل کردهاید».
وی در بخش دیگری از توئیت خود نوشت:«۲- وقتی که شما مشغول دفعالوقت بودید، ایران مکانیزم رفع اختلاف را به جریان انداخت و آن را به اتمام رساند. ما اکنون در حال استفاده از اقدامات جبرانی مندرج در پاراگراف ۳۶ برجام هستیم. به نامه ششم نوامبر ۲۰۱۸ من مراجعه کنید».
انتقاد ظریف از وقتکشی اروپاییها در حالی است که پاییز سال گذشته و در شرایطی که یک ماه از موعد ارائه سامانه موسوم به SPV از سوی اروپا گذشته بود، محمدجوادظریف در پاسخ به سوالی در اینباره در مقام توجیه وقتکشی اروپاییها برآمده و مدعی شده بود اروپا برای ثبتSPV محرمانه کار میکند!
ظریف 14 آذر 97 در حاشیه جلسه هیأت دولت درباره تداوم بدعهدی اروپا و عدم ارائه SPV اظهار داشت: «هفته گذشته که من در ژنو بودم و دوستان در بروکسل بودند، از اروپاییها شنیدیم که توافقهای نهایی انجام شده و در آینده نزدیک شاهد ثبت SPV خواهیم بود، البته با توجه به اینکه آمریکاییها به محض اطلاع پیدا کردن از هر تحولی تلاش میکنند با فشار مانع آن بشوند، اروپاییها میخواهند این مرحله را در حالت محرمانه دنبال کنند تا به نتیجه برسد، لذا این حرکت را ادامه میدهند و خودشان زمانی که ثبت کردند اعلام میکنند».
* توجیه سامانه بهدرد نخور
توجیه بیعملی اروپاییها در برجام توسط ظریف البته به این یک مورد محدود نبوده و نیست. تیرماه امسال و پس از آنکه مشخص شد کانال ادعایی اروپا موسوم به اینستکس، صرفا در حد یک شرکت ذیحسابی برای رساندن غذا و دارو به ایران بوده و خبری از فروش نفت و بازگردان پول آن به ایران در این سامانه نیست، بسیاری از مقامات دولتی و دیپلماسی کشور که اتفاقا از موافقان ادامه برجام با اروپا نیز بودهاند، در اظهارنظرهایی صریح از این سامانه و عملکرد اروپا انتقاد کردند. از جمله اینکه حسن روحانی «اینستکس» را «بهدردنخور» نامید یا بیژن زنگنه، وزیر نفت معتقد بود «اگر اینستکس را به عنوان یک عملیات در نظر بگیرند، بدون واریز مطمئن پول به آن یا با واریز 4-3 میلیون دلار یا یورو، این سازوکار پاسخگو نیست؛ باید پول نفت به آن واریز شود». علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز در این راستا گفته بود: «با گذشت یک سال از خروج آمریکا از برجام و «صبر» ایران برای فرصتدادن به دیپلماسی، کشورهای اروپایی نشان دادند اگرچه در کلام، مواضع متفاوتی نسبت به آمریکا اتخاذ میکنند اما در عمل به تقویت بردارهای فشار واشنگتن علیه ایران یاری رساندند. اروپا تاکنون حاضر نشده هیچ هزینهای برای نجات برجام که دستاوردی تاریخی برای این اتحادیه است پرداخت کند و به نظر میرسد از تداوم شرایط موجود که ثمره آن، فشار آمریکا به ایران و بهرهبرداری سیاسی و امنیتی اروپا از آن است، احساس رضایت میکند».
با همه اینها ظریف دهم تیرماه گذشته در اظهارنظری عجیب، کانال اینستکس را دارای اهمیتی استراتژیک خواند و گفت: «اینستکس اگرچه پاسخی به تعهدات اروپاییها و خواست ایران نیست اما یک ارزش استراتژیک و راهبردی دارد و آن این است که نزدیکترین متحدان آمریکا، در روابط اقتصادی خود در حال فاصله گرفتن از آمریکا هستند!»
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» درباره تلاش نخستوزیر عراق برای مدیریت بحران اخیر این کشور
عبدالمهدی پرچمدار اصلاحات
* عادل عبدالمهدی، تنها گزینه مورد تأیید گروههای سیاسی
* چرایی اتحاد عراقیها حول عبدالمهدی
* نقش مردم عراق در دفع فتنه عبری- عربی
* احسان تقدسی: اعتراضات اخیر عراق بدون تردید مهمترین اتفاق این کشور بعد از حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا و سرنگونی صدام بوده است.
در چند سال اول فضای آشفته ناشی از سقوط صدام و اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی و پس از آن درگیریهای ناشی از خطر وجود گروههای تروریستی مثل القاعده و بعدها داعش همواره مانعی برای بروز هرگونه نارضایتی بود.
از یک طرف درگیری دولت مرکزی بغداد با انواع بحرانها و از طرفی نبود زیرساختها مانع آن شد دولتهای عراق بتوانند جز فکری برای نان و آب مردم، کاری کنند.
بعد از رفع خطر تسلط داعش بر شهرهای عراق که به واسطه مجاهدت بزرگ جوانان عراقی در چارچوب حشدالشعبی دفع شد، آرامآرام زمزمههای اعتراضات در عراق آغاز شد. این زمزمهها ابتدا در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی که معمولا جوانان عراقی مثل همه جوانان خاورمیانه در آنها عضوند آغاز و بعد به سطح رسانهها آمد و در نهایت از تریبونهای رسمی عراقی شنیده شد.
ناگفته نماند در سالهای گذشته چند اعتراض کوچک به برخی مسائل از سوی چند گروه عراقی انجام شد که از جمله آنها میتوان به تظاهرات سالهای2015، ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ اشاره کرد که البته اساسا پرونده و موضوعی غیر از اعتراضات اخیر داشت.
بهعنوان مثال ۱۶ جولای ۲۰۱۵، درگیری بین پلیس و تظاهراتکنندگان منجر به کشته شدن یک جوان شد و 2 نفر دیگر زخمی شدند. ۲ آگوست همان سال، صدها نفر در شهرهای جنوبی عراق از جمله نصریه و نجف در اعتراض به شرایط نامناسب زندگی همچون کمبود انرژی، از مقامات خواستند با فساد گسترده مقابله کنند. ۷ آگوست، دهها هزار تن از معترضان به خیابانها آمدند و در میدان تحریر خواستار اعمال تغییرات در حکومت شدند، آنها خیابانهای اصلی اطراف را نیز به محاصره خود درآوردند. برخی با مخاطب قرار دادن العبادی نخستوزیر وقت عراق خواستار «به آتش کشیدن» وزرای فاسد شدند.
سال ۲۰۱۶ نیز چند اعتراض کوچک انجام شد که بیشتر دغدغههای افرادی چون مقتدا صدر بود و ابعاد بیشتری نیافت.
در جریان اعتراضات ۲۰۱۷ اما کار کمی جدیتر شد و به عنوان نمونه در ۱۱ فوریه، طی یک تظاهرات چند هزار نفری، حداقل ۵ معترض و دو پلیس در بغداد کشته شدند، دستکم ۳۲۰ معترض و 7 افسر پلیس زخمی شدند و تظاهرات به درگیری کشیده شد.
۲۴ مارس، هزاران معترض خیابانهای مرکز شهر بغداد را پر کردند و مقتدا صدر نیز تهدید به تحریم انتخابات استانی کرد و از هوادارانش خواست به آنچه وی «انقلاب اصلاحی» خوانده بپیوندند.
در آن سالها دولت عراق بهواسطه نفوذ داعش تسلط چندانی بر ۵ استان خود نداشت و اساسا از دولتی که بر نیمی از کشورش قدرت نفوذ ندارد، نمیشود انتظار چندانی داشت.
به باور برخی کارشناسان اساس تجمعات مردمی این کشور درخواست از مسؤولان عراقی برای حل مشکلات معیشتی بوده است. اعتراضات ۲۰۱۹ اما تفاوت بزرگی با همه اتفاقات گذشته داشت و آن اینکه هم دامنه اعتراضات گستردهتر بود و هم جریانات خارجی مثل سرویس اطلاعاتی امارات و عربستان در آن نقش بزرگی داشتند.
تفاوت دیگر اعتراضات امسال اصرار عجیب برخی تظاهراتکنندگان برای به خشونت کشیده شدن اعتراضات است. برخی کارشناسان عراقی که از نزدیک شاهد اعتراضات امسال بودند، درخواستهای معیشتی را پوششی برای براندازی نظام سیاسی عراق ارزیابی کرده بودند. این موضوع از زمان سقوط صدام تاکنون بیسابقه بوده است.
از خاکستر اتفاقات اخیر همچنان دود بلند میشود و معلوم نیست در روزهای آینده چه اتفاقی بیفتد؛ در واقع فضای سیاسی عراق از خاصیت پیشبینیناپذیری برخوردار است.
با این حال این تحولات حسن بزرگی هم داشت و آن رونمایی از توان بالای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر این کشور در مدیریت فضای میدانی تحولات بود.
در چند هفتهای که اعتراضات به نقطه جوش خود رسیده بود، درخواست برای برکناری عادل عبدالمهدی از مقام نخست وزیری یکی از مهمترین شاخصهای اعتراضات بود و هجمههای عجیبی روی داد تا این اتفاق بیفتد.
با این حال وی بلافاصله بعد از شدت گرفتن اعتراضات با توصیه به عدم برخورد نظامی با مردم عادی و فاصله گذاشتن بین جریان فتنه اخیر و مردمی که واقعا دغدغه نان شب داشتند عملاً مخالفان خود را خلع سلاح کرد و پروژه کشتهسازی از معترضان را که حامیان داخلی و خارجی فراوانی داشت عقیم گذاشت.
وی در چند هفته اخیر در مسیر تحقق خواستههای مردم گامهای جدی هم برداشته که همین گامها سبب جدا شدن صف معترضان واقعی از صف اهالی فتنه شده است.
جالب اینکه وی در همین مسیر اعتراضات مسالمتآمیز را حق عراقیها دانسته و وعده داده دولت و قوهقضائیه عراق به تحقیقات درباره پرونده افراد کشته یا مجروح شده در جریان تظاهرات ادامه خواهند داد و همه بازداشتیهای معترض عراقی هم آزاد میشوند. نخستوزیر عراق همچنین دیروز در آخرین اظهار نظر خود ترمیم کابینه را موضوع مهمی در راستای مطالبات تظاهراتکنندگان توصیف کرد و گفت ما به ترمیم فراگیر کابینه برای پاسخ به مطالبات دست خواهیم زد.
عادل عبدالمهدی برتری بزرگی نسبت به نخستوزیران عراق پس از سقوط صدام دارد و آن اینکه وی قبل از رسیدن به پست نخستوزیری سالها در سمتهای مختلف اجرایی از جمله وزارت نفت عراق حضور داشته و اقتصاددان است و با همین ابزارها بهتر از هرکسی درد عراق را میداند.
وی میراثدار دوره نخستوزیری حیدرالعبادی است که بیش از هرچیز خود و مردم کشورش را درگیر حاشیههای فراوانی در مقابل همسایگان کرد که همین موضوع انرژی زیادی از دولت گرفت. معترضانی که امروز خیابانهای بغداد را اشغال کرده و هر روز به نوعی برای دولت قانونی عادل عبدالمهدی خط و نشان میکشند یادشان رفته عادل عبدالمهدی فقط یک سال است عنان نخستوزیری عراق را در دست گرفته و طبیعتا یک سال زمان اندکی برای تحقق همه وعدههایش است.
حالا جالب اینجاست که آمریکاییها به جای پاسخگو بودن در قبال سیاستهای خود در عراق در موضع طلبکاری قرار گرفته و با دخالت آشکار در امور داخلی این کشور خواستار انتخابات زودهنگام و سرنگونی عادل عبدالمهدی شدهاند.
درخواست آمریکاییها برای برگزاری انتخابات زودهنگام در حالی است که پیش از این در میان گروههای عراقی مقتدا صدر، رهبر معنوی فراکسیون سائرون- بزرگترین فراکسیون پارلمانی عراق- درخواست برگزاری انتخابات زودهنگام و انحلال پارلمان عراق را مطرح کرده بود. انتخابات زودهنگام در عراق به همین راحتیها هم نیست و بر اساس قانون اساسی شرایط خاص خود را دارد. سعد الحدیثی، سخنگوی دفتر عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق در واکنش به این درخواست آمریکاییها و جریان صدر گفته طبق قانون اساسی کشور، برگزاری انتخابات پارلمانی زودهنگام بدون انحلال پارلمان ممکن نیست.
طبیعتا اگر قرار بر انحلال پارلمان باشد همه فرآیندهای لازم برای انتخابات باید از ابتدا برگزار شود و درخواستهای مردم عراق نهتنها در کوتاه مدت بلکه حتی در 3-2 سال آینده نیز به دلیل بلاتکلیفی و تازهکار بودن دولت آینده امکان تحقق عملی ندارد.
اصلاحات در عراق یک راه دارد و آن نیز اصلاحات در ساختار فعلی دولت این کشور است. عادل عبدالمهدی، نخستوزیر فعلی عراق با وجود آنکه فقط یک سال از بر سر کار آمدنش گذشته با حساسیت فراوان نسبت به خواستههای مردمی وعده اصلاحات و جراحی عمیق در ساختار اقتصاد و کابینه خود را داده است.
ایدهآل جریانهای سیاسیکار داخلی عراق یا محور عبری ـ عربی ـ آمریکایی سرنگونی دولت فعلی و ورود عراق به وضعیت نابسامان است تا بتوانند در سایه آن نابسامانی پروژههای خود در عراق را با قدرت بیشتری اجرا کنند. فروپاشی ساختارهای سیاسی و اقتصادی عراق دستاوردها و پیشرفتهای دولتهای این کشور در چند سال گذشته را از بین برده و فضا را برای افتادن عراق در ورطه تجزیه و فروپاشی اساس کشور فراهم میکند. حالا که عادل عبدالمهدی پرچمدار اصلاحات سیاسی و اقتصادی در این کشور شده چه بهتر که این فرصت در اختیار وی قرار گیرد.
* روزنامه نگار
ارسال به دوستان
خدمترسانی ستاد اجرایی در سیستانوبلوچستان
20 هزار شغل ایجاد شد
در نخستین روز سفر 2 روزه محمد مخبر، رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) به استان سیستانوبلوچستان احداث 2 هزار واحد مسکونی آغاز شد و 20 هزار شغل جدید برای مردم محروم استان به بهرهبرداری رسید.
رئیس ستاد اجرایی فرمان امام به منظور افتتاح و بهرهبرداری از چندین پروژه بزرگ اقتصادی، عمرانی و اشتغالزایی صبح دیروز وارد زاهدان شد. وی در اولین برنامه، کلنگ احداث 2 هزار واحد مسکونی در زاهدان را به زمین زد. مخبر با اشاره به ساخت ۲ هزار واحد مسکونی در سیستانوبلوچستان گفت: با توجه به محرومیت استان، محدودیتی در زمینه ساخت مسکن برای محرومان نداریم. همچنین به ساخت مسکن برای افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی کمک ویژه خواهیم کرد. مخبر تصریح کرد: ستاد اجرایی فرمان امام با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری، به یاری دولت در اجرای طرح ملی احداث واحد مسکونی برای محرومان آمده است و در ساخت این واحدها مشارکت میکند. وی همچنین در جریان بازدید از چند طرح اشتغالزایی گفت: در سفر سال ۱۳۹۶ به استان وعده هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری و ایجاد ۱۰هزار شغل را طی 3 سال دادیم که با گذشت 2 سال و نیم، علاوه بر ۱۵۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری، حدود 40هزار شغل را ایجاد کردهایم. وی افزود: امروز 20 هزار شغل جدید ایجادشده توسط ستاد اجرایی فرمان امام در استان سیستانوبلوچستان مورد بهرهبرداری قرار میگیرد و این رقم بزودی به 40 هزار شغل خواهد رسید.
رئیس ستاد اجرایی فرمان امام با اشاره به سایر خدمات این ستاد افزود: تا به امروز ۱۴۰ مدرسه و ۹۰ مرکز بهداشت و درمان را در استان سیستانوبلوچستان احداث کردهایم، همچنین با حمایت و سرمایهگذاری ستاد اجرایی، ۴۷ مرکز بستهبندی، ۱۵ دامداری و ۱۲ کشتارگاه که به حالت نیمهتعطیل درآمده بودند، دوباره به فعالیت مشغول شدهاند. مخبر کمک به ۶۰ هزار بازمانده از تحصیل را از دیگر اقدامات ستاد اجرایی فرمان امام در سیستانوبلوچستان برشمرد و خاطرنشان کرد: با اجرای طرحهای اشتغالزایی ستاد اجرایی، ۱۰ درصد کمبود گوشت قرمز کشور تامین شده است.
ارسال به دوستان
شهردار تهران به جای ارائه راهکار برای کاهش آلودگی هوای پایتخت، باد را به کمک طلبید
تکیه بر باد!
* آلودگی هوا مدارس ابتدایی تهران را تعطیل کرد
گروه اجتماعی: شهردار تهران که تا چند روز پیش درباره آلودگی هوای تهران جدی گرفتن موضوع معاینه فنی، امر به معروف برای کاهش استفاده از خودروهای شخصی و توجه به توسعه ناوگان حملونقل عمومی را برای کاهش آلودگی هوا مطرح میکرد اما دیروز برای رفع این معضل «باد» را به کمک طلبید!
دیروز هوای تهران آلوده شد و از مرز اضطرار گذاشت تا جایی که تصمیم بر تعطیلی مدارس ابتدایی گرفته شد. بر اساس مصوبه کارگروه کاهش آلودگی هوای شهر تهران، مهدهای کودک، پیشدبستانیها و مدارس ابتدایی شهر تهران و شهرستانهای ری، پیشوا، ورامین، قرچک و پاکدشت، امروز چهارشنبه(امروز) تعطیل است.
بر اساس تصمیم کارگروه کاهش آلودگی هوای استان تهران، با توجه به افزایش غلظت آلایندهها مهدهای کودک، پیشدبستانی و مدارس ابتدایی شهر تهران به غیر از شمیرانات و پردیس و مهدهای کودک، پیشدبستانی و مدارس ابتدایی شهرستانهای ری، پیشوا، ورامین، قرچک و پاکدشت امروز در 2 نوبت صبح و عصر تعطیل است.
مصوباتی از جمله افزایش 50 درصدی نرخ ورود به محدوده طرح ترافیک و همینطور کاهش 50 درصدی نرخ بلیت اتوبوس و مترو نیز همچنان اجرایی میشود. برخورد پلیس با خودروهای دودزا و ممنوعیت تردد کامیونها هم از دیگر مصوباتی است که تا آخر هفته ادامه دارد.
به گزارش فارس، صبح دیروز شاخص کیفیت هوا روی عدد 119 که آلودگی را نشان میدهد، قرار گرفت تا برای گروههای حساس هوایی ناسالم رقم خورد. همچنین این شاخص دوشنبه هفته جاری روی عدد 111 قرار داشت. تهران از ابتدای سال 25 روز هوای پاک،177 روز هوای سالم، 33 روز هوای ناسالم برای گروههای حساس و یک روز هم هوای ناسالم برای افراد داشته است و این در حالی است که در مدت مشابه سال قبل تهران 13 روز هوای پاک، 195 روز هوای سالم و 28 روز هوای ناسالم برای گروههای حساس داشت.
* ضرورت استفاده از ماسکهای فیلتردار
رئیس گروه سلامت هوا و تغییرات اقلیمی وزارت بهداشت گفت: در چند منطقه از شهر تهران شاخص آلودگی هوا در حد ناسالم برای همه است. عباس شاهسونی در گفتوگو با فارس، گفت: شادآباد، شهرری، پیروزی، شریف و منطقه 10 از جمله این مناطق هستند و در سایر مناطق شهر تهران دیروز شاخص کیفیت هوا در حد ناسالم برای تمام گروههای حساس بود. وی ادامه داد: مهمترین آلاینده هوا ذرات کمتر از 5/2 میکرون است و به گروههای حساس از جمله جانبازهای شیمیایی، مادران باردار، سالمندان، کودکان، بیماران قلبی، ریوی و تنفسی توصیه میشود حتیالامکان فعالیتهای خود را در خارج از منزل کاهش دهند. رئیس گروه سلامت هوا و تغییرات اقلیمی وزارت بهداشت با بیان اینکه سایر گروهها نیز لازم است در صورت خارج شدن از منزل از ماسکهای فیلتردار مورد تأیید وزارت بهداشت استفاده کنند، اظهار داشت: افراد جامعه میتوانند ماسکهای فیلتردار P2 یا N95 را از داروخانهها تهیه کنند.
* شهردار تهران: اگر باد بوزد وضعیت هوا خوب میشود
شهردار تهران گفت: وضعیت آلودگی هوا به خاطر پدیده وارونگی است که هر ساله رخ میدهد و اگر باد بوزد وضعیت خوب میشود. پیروز حناچی دیروز در حاشیه مراسم تقدیر از تاکسیران نمونه و در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال فارس که وضعیت آلودگی شهر تهران چگونه است، گفت: امروز شاخص آلودگی هوا وضعیت ناسالم را نشان میدهد و در آستانه هشدار هستیم، البته فقط این وضعیت در تهران نیست. وی افزود: در شهرهای اطراف هم وضعیت حادتر است و این پدیده وارونگی هواست که در پاییز و زمستان با آن مواجهیم و حتی منجر به تعطیلی برخی مدارس هم شده است. شهردار تهران گفت: البته اگر باد بوزد اوضاع خوب میشود و مشکلات برطرف میشود اما ۹ روز است که هوا ساکن بوده و باد نوزیده است.حناچی درباره طرحهای موقتی آلودگی هوا هم گفت: فقط شهرداری در اینباره تصمیمگیر نیست؛ شورایی در استانداری فعال است که همه نظرات در آنجا مطرح میشود. شهردار تهران همچنین از راننده تاکسی امانتداری که کیف حاوی 70 هزار یورو را به توریستها بازگردانده بود تقدیر کرد. بنا به این گزارش، حناچی تا امروز درباره آلودگی هوای شهر تهران سخنان متفاوتی داشته است؛ وی که تا دیروز جدیتر گرفته شدن موضوع معاینه فنی، امر به معروف برای کاهش استفاده از خودروی شخصی، توسعه ناوگان حملونقل عمومی و خلاصه مجموعهای از علتها را مطرح میکرد اما دیروز باد را به کمک طلبید.
* مراجعه بیش از ۲۰۰۰ بیمار به اورژانس به دلیل آلودگی هوا
سخنگوی سازمان اورژانس کشور گفت: طی چند روز گذشته به دلیل بروز آلودگی هوا ۲۱۶۰ نفر به دلیل مشکلات قلبی و تنفسی به اورژانس پیشبیمارستانی و بیمارستانی مراجعه کردهاند. به گزارش ایلنا، مجتبی خالدی با اشاره به توصیههای اورژانس برای ایام آلودگی هوا اظهار کرد: در چند روز گذشته میزان آلایندهها و ذرات معلق هوای کشور بیش از حد مجاز شده و تعداد ۲۱۶۰ بیمار قلبی- تنفسی به اورژانس پیشبیمارستانی و بیمارستانی استانهای اصفهان، البرز، تهران، قزوین، قم و مرکزی مراجعه کردهاند. او افزود: به شهروندان و بویژه گروههای پرخطر توصیه میشود هنگام بروز آلودگی هوا از هر گونه فعالیت ورزشی خودداری و تا حد امکان از رفت و آمد غیرضروری در سطح شهر و هوای آزاد دوری کنند. وی یادآوری کرد: شیر، میوه و سبزیجات برای مقابله با آلودگی هوا مؤثر است و بهتر است افراد مصرف نوشابههای گازدار و تنقلات کمارزش را حذف کنند.
ارسال به دوستان
پرونده «وطنامروز» درباره دستگیری غیرقانونی دکتر مسعود سلیمانی توسط دولت آمریکا
داستان یک آدمربایی!
* چگونه انفعال سیاسی دولت ایران راه را برای تثبیت الگوی گروگانگیری سیاسی هموار کرد؟
* دکتر مهناز ربیعی، همسر دکتر سلیمانی درگفتوگو با«وطن امروز»: بیش از یک سال است اجازه ندادهاند داروهای ایشان را بهدستشان برسانیم
محمدعلی ناصری: دستگیری غیرقانونی پروفسور مسعود سلیمانی در خاک آمریکا و تعلل در روند رسیدگی به پرونده وی باعث شد بار دیگر مساله نوع مواجهه دولت ایران با پدیده گروگانگیری شهروندانش در خارج از کشور تبدیل به مطالبهای ملی در میان نخبگان و مردم کشور شود.
تعدد دستگیریهای اینچنینی و تبدیل شدن آن به یک شیوه غیرانسانی برای دولتهای غربی با نیت افزایش فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی باعث شد به بررسی تجربیات مشابه دیگر کشورها در مواجهه با چنین رویکردی بپردازیم. تحولاتی که در رابطه با دستگیری مدیرمالی شرکت «هوآوی» چین توسط دولت کانادا و «نگار قدسکنی» توسط دولت استرالیا رخ داد، میتواند مدل خوبی برای دولت و دستگاه دیپلماسی باشد که بعضا مواضع منفعلانهای نسبت به شهروندان ایرانیای دارند که به بهانههای واهی در کشورهای خارجی بازداشت میشوند.
بر این اساس سعی شده با چنین قیاسی راه را برای اصلاح رویههای ناکارآمد تثبیتشده در نوع مواجهه دولت ایران با گروگانگیری شهروندانش گشوده و به آسیبشناسی پروسه تثبیت شده پیرامون این انفعال بپردازیم.
پرده اول: چگونه گروگانگیری ایرانیان تبدیل به یک سنت آمریکایی شد؟
26 خردادماه 96 خانم نگار قدسکنی به درخواست آمریکا در استرالیا بازداشت شد. اتهام واردشده به این خانم، صادرات اقلام و تجهیزات ممنوعه آمریکایی به ایران بود. خانم نگار قدسکنی از سوی آمریکا متهم شد بهعنوان کارگزار شرکت «گرین ویو» در مالزی، قوانین تحریمی ایالات متحده در رابطه با کنترل صادرات اقلام حساس را نقض کرده و در صادرات تجهیزات حساس به مقصد نهایی شرکت «فناموج» در ایران دست داشته است.
به گفته حسین پناهیآذر، معاون وقت امور ایرانیان و مجلس وزارت امور خارجه، قدسکنی از تاریخ دستگیری در بازداشت قرار داشت و دعوای حقوقی بین وکیل خصوصی وی و دادگاه استرالیا برای استرداد ایشان به آمریکا در جریان بود و هنوز حکمی صادر نشده بود. اسفبار اینکه خانم قدسکنی در زمان بازداشت، باردار بوده و بهرغم تلاشهای زیادی که شد، دستگاه قضایی استرالیا اجازه آزادی وی را نداد و او در زندان فرزند خود را به دنیا آورد. پس از آن نیز دفعات دیدار با فرزندش که 2 بار در هفته بود، متاسفانه به یک بار در هفته کاهش یافت و دائما از سوی دولت استرالیا اعلام میشد طبق مقررات زندان عمل میشود. در نهایت به علت فشارهای روحیای که به خانم قدسکنی وارد آمد، وی با بازپرسان آمریکا توافق کرد در ازای کاهش مجازات، به دور زدن تحریمها اعتراف کند. وی تیرماه 98 به زندان مینهسوتای آمریکا مسترد و مجازاتش حداکثر 5 سال زندان و پرداخت 250 هزار دلار جریمه تعیین شد. در این مدت 2 ساله واکنشهایی از سوی دستگاههای ایران صادر شد. حسن قشقاوی، معاون وقت امور مجلس وزارت امور خارجه مهرماه 96 با اشاره به زندانی شدن نگار قدسکنی در زندان زنان استرالیا به بهانه نقض تحریمهای آمریکا گفت: «با توجه به شرایط جسمانی خاص خانم کنی، مبنی بر بارداری وی، وزارت امور خارجه طی این چند ماه، چه از داخل کشور و چه از طریق نمایندگی ایران در استرالیا، به طور جدی پیگیر موضوع بوده و رایزنیهایی را انجام داده است، حتی سفیر استرالیا نیز احضار شده اما متاسفانه شاهد بیاعتنایی شگفتانگیز دولت استرالیا نسبت به این امر انسانی هستیم». محمدجواد لاریجانی، رئیس ستاد حقوقبشر قوهقضاییه ایران نیز در مصاحبهای اعلام کرد ایران مخالف بازداشت و استرداد نگار قدسکنی است.
بهرام قاسمی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در تاریخ 6 آبان 96 درباره آخرین وضعیت نگار قدسکنی، شهروند ایرانی محبوس در استرالیا اظهار کرد: «از نخستین روزهایی که این تراژدی اتفاق افتاد، وزارت امور خارجه با تمام توان در سطوح مختلف از وزیر خارجه تا مقامات سفارتخانه ایران در کانبرا پیگیر این موضوع بودند و حتی مسؤولان وزارت امور خارجه با سفارت استرالیا در تهران تماسهای خود را برای حل این مسأله ادامه میدهند».
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در سفر اردیبهشتماه 98 خود به نیویورک موضوع تبادل نگار قدسکنی با نازنین زاغری را مطرح کرد اما از آنجا که برداشت دولت آمریکا از این اقدام چراغ سبزی برای مذاکره بود، به این درخواست اعتنایی نکرد. وزارت خارجه استرالیا 20 شهریورماه اعلام کرد در حال رایزنی برای آزادی شهروندان دستگیرشده استرالیایی در ایران است و اینکه اطمینان حاصل کند با شهروندان دستگیر شده برخورد منصفانه، انساندوستانه و طبق موازین بینالمللی میشود. تقریبا 14 روز بعد از این خبر، اعلام شد نگار قدسکنی از آمریکا آزاد شده و به خانه بازگشته است.
پرده دوم: تجربه موفق چینی در پاتک گروگانگیری
خانم «منگ وانژو» مدیر مالی شرکت هوآوی (Huawei)چین و همچنین دختر موسس شرکت هوآوی، توسط پلیس کانادا به درخواست آمریکا در تاریخ 14 آذرماه 97 بازداشت شد. دلیل بازداشت مدیر ارشد یکی از بزرگترین شرکتهای فناوری ارتباطات چین نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران عنوان شد و برخی رسانهها اعلام کردند در صورت اثبات جرم مدیر هوآوی در دادگاه، وی به 30 سال حبس محکوم میشود. دولت چین که بتازگی بر سر جنگ تجاری با آمریکا به صلح رسیده بود، در واکنش به این اقدام کانادا، آن را محکوم و کانادا را تهدید کرد اگر مدیر ارشد اجرایی شرکت هوآوی را فورا آزاد نکند، با تبعات بزرگی مواجه خواهد شد. بعد از 10 روز حبس، خانم وانژو طبق تصمیم دادگاهی که در آن محاکمه شده بود، آزاد شد.
آزادی مدیر ارشد هوآوی در حالی اتفاق افتاد که قبل از آن، دولت چین 13 تبعه کانادایی از جمله «مایکل کووریگ» دیپلمات سابق کانادا را در چین بازداشت کرده بود و دیپلماتهای کانادا هشدار میدادند چین ممکن است دست به اقدامهای تلافیجویانه بزند و باز هم دیپلماتهای کانادایی را بازداشت کند.
درمان قطرهچکانی دیپلماسی و لزوم تغییر مسیر
2 پرده از واکنشهای تقابلی نسبت به اقدامات خصمانه غرب نشان داده شد. در واکنش اول، دولت جمهوری اسلامی ایران و دیگر دستگاههای مسؤول صرفا به ابراز اعتراض دیپلماتیک و سیاسی بسنده کردند. نتیجه این واکنشها این شد که نگار قدسکنی به آمریکا استرداد و محاکمه شد و آزادی نگار قدسکنی زمانی بهوقوع پیوست که 3 شهروند دوتابعیتی استرالیایی در ایران بازداشت شده بودند.
در پرده دوم نشان داده شد دولت چین بعد از مراتب اعتراض شدید در سطح دیپلماتیک و بسیج افکار عمومی، دست به اقدام متقابل زد و از این اقدام متقابل جواب هم گرفت. دولت چین در مواضع رسمی ارتباط بین بازداشتهای انجام شده در چین را با بازداشت مدیر مالی هوآوی تکذیب میکرد اما همه میدانستند که این «های» در جواب همان «هوی» است.
هماکنون شهروندان ایرانی دیگری در بازداشت دولت آمریکا هستند که دکتر مسعود سلیمانی یکی از آنهاست. ایشان یکی از ۱۰۰ دانشمند برتر جهان به لحاظ استنادهای علمی است که با دعوت رسمی موسسه مایوکلینیک (از موسسات مشهور علمی در آمریکا و جهان) مهرماه سال ۱۳۹۷ به صورت قانونی و با روادید رسمی تحقیقاتی وارد کشور آمریکا شد اما در بدو ورود بدون انجام محاکمه و در شرایط غیرانسانی و سخت- همبند با مجرمان و قاچاقچیان موادمخدر و اراذل و اوباش خیابانی- بازداشت شده و در حبس بهسر میبرد. متاسفانه ایشان در وضعیت جسمی بشدت نامناسبی هم قرار دارد.
خیلی مهم و حیاتی است که دستگاههای حاکمیتی جمهوری اسلامی بویژه دولت، مسأله ایرانیهای بازداشت شده در آمریکا و دیگر کشورهای غربی را دنبال کنند. آمریکا در نظر دارد با اعمال مجازات سنگین علیه شهروندان ایرانی و افراد مرتبط با ایران، دیگران را از تعامل با ایران بترساند و این مسأله هزینهها را در تعاملات خارجی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی افزایش خواهد داد. بویژه در شرایط تحریم که با بالا رفتن هزینههای دور زدن تحریم، فشار اقتصادی بیشتری روی کشور ایجاد خواهد شد. از طرف دیگر افرادی که به دنبال تجارت خارجی و کمک به اقتصاد کشور هستند، با دیدن اینگونه برخوردها و انفعال دولت ایران، سعی خواهند کرد وارد عرصه دور زدن تحریمها نشوند و متعاقبا این مسأله نیز برای کشور هزینه خواهد داشت.
****
همسر پروفسور مسعود سلیمانی با تاکید بر اینکه وی یک شخصیت کاملا علمی است و سفرش به آمریکا که منجر به اسارت غیرقانونیاش در این کشور شده در راستای فعالیتهای علمی بوده، درباره تاثیر پرداختن رسانهها به این موضوع، گفت: کار رسانه در حکم یک دادخواهی مردمی است. وقتی رسانه فعال شود، دولتها برای اینکه مدعای رسانهها را چه خوب و چه بد ثابت کنند، به تکاپو میافتند. دکتر «مهناز ربیعی» همسر پروفسور مسعود سلیمانی، دانشمندی که بدون تفهیم اتهام یک سال از اسارتش در آمریکا میگذرد، درباره علت این اتفاق به «وطنامروز» گفت: شاخص بودن دکتر سلیمانی در مباحث علمی و کارهای منحصر به فردی که انجام داده بودند، برای آمریکاییها جلب توجه کرده و آن را برنتابیدند، اگر چه هیچ کس حق ندارد هیچ دانشمندی را در هیچ جای جهان به سبب علمی که دارد محدود کند ولی به هر حال آمریکا هدفش این بوده که ایشان را از تولید علم دور و محدودشان کند. وی گفت: باید چهره دکتر سلیمانی را به مردم بشناسانیم و نشان دهیم در حقیقت کاری که آمریکا کرده و یک فرد را بدون مدرک محکمهپسندی دستگیر و اتهامی واهی را به او وارد کرده- آن هم در شرایطی که یک سال بدون اینکه هیچ محاکمهای برگزار شود، در زندان نگه داشته شده- نقض حقوق بشر است و در حقیقت حقوق اولیهای را از یک فردی گرفته، آن هم دانشمندی که میتوانسته تحقیق کند. در واقع آمریکاییها یک سال کار تحقیقاتیاش را از بین بردند، یک سال به روحیه، روان و جسمش آسیب زدند، از طرفی خانوادهشان آسیب دیدند، حتی آنها اولیهترین حقوق یک فرد را که رسیدن به بستر مرگ و مراسم خاک سپاری مادرش است، به او ندادند. همچنین بیش از یک سال است اجازه ندادهاند داروهای ایشان را بهدستشان برسانیم. اینها همه نقض حقوق بشر است. ربیعی درباره اقداماتی که رسانهها بویژه شبکههای برونمرزی میتوانند در اثربخشی به این جریان انجام دهند، گفت: رسانههای برونمرزی بویژه پرس تیوی باید این مسائل را برجسته کنند، یعنی به مردم نشان دهند که آمریکاییها با آنکه ادعای رعایت حقوق بشر و عدالتخواهی دارند ولی در حقیقت در نقطه مقابل آن واقع شدهاند و فقط شعارش را میدهند. وی با تشکر از مانور خبریای که شبکه پرس تیوی درباره آزادی پروفسور سلیمانی راه انداخته، گفت: مسلما بیتاثیر نیست. این یک دادخواهی و در حقیقت یک دادخواهی مردمی است. وقتی که رسانه فعال شود، دولتها برای اینکه مدعای رسانهها را چه خوب و چه بد ثابت کنند، به تکاپو میافتند. همسر پروفسور سلیمانی ادامه داد: من از دولت آمریکا میخواهم اگر واقعا مدعی رعایت حقوق بشر است و از این مقوله جهت منافع سیاسی خود استفاده نمیکند و عدالتخواهی واقعا جزو اخلاقیات دستگاه قضایی، مردم و دولت این کشور است، دکتر سلیمانی را هر چه سریعتر آزاد کند تا به وطنش بازگردد و حداقل بتواند سر مزار مادرش برود. از مردم هم میخواهم که دولت آمریکا را به خاطر اینکه یک دانشمند را از علم دور و از تولید علم جلوگیری کرده و باعث رعب و وحشتی وافر برای دانشمندان اقصی نقاط جهان شده، آن را محکوم کنند. وی همچنین از مردم خواست فریاد نقض حقوق بشر را بشنوند، با هم همراه باشند و آزادی دکتر سلیمانی را بخواهند.
همینطور دولت ایران که تلاشهایی در این زمینه انجام داده، تلاشش را در جهت انجام اقدامى عاجل جدیتر کند و دکتر سلیمانی را به خانواده و جامعه علمی ایران بازگرداند. ربیعی در پاسخ به این سوال که «آیا آمریکا در این زمینه به دنبال گروکشی از جمهوری اسلامی است؟» اظهار کرد: ما ابتدا اینگونه فکر نمیکردیم اما پس از طی یک سال و مشاهده رفتارهای دولت آمریکا در این زمینه به این نتیجه رسیدیم که این اقدام کاملا در راستای گروکشی و اعمال فشار بر جمهوری اسلامی و القای ترس در میان دانشمندان این مملکت بوده و با هدف تضعیف پایههای علمی ایران اسلامی انجام شده است. وی همچنین درباره سرنوشت پروفسور سلیمانی ابراز کرد: دکتر سلیمانی باید هر چه زودتر از بند استکبار جهانی آزاد شود و این امر با کمک و دادخواهی مردم (در رسانهها و فضای مجازی و...) و با فشار بر دولت آمریکا در جهت آزادی دکتر سلیمانى میسر میشود. باید به این نکته توجه داشت که یک شخصیت علمی مورد سوء قصد دولت آمریکا قرار گرفتهاست. از بین بردن وقت، زندگى و سلامتى یک انسان و خانوادهاش به منظور سوءاستفاده سیاسی، نوعی نقض حقوق بشر است. ربیعی در پایان گفت: آمریکا تا کى میتواند یک انسان فرهیخته را که هیچ جرمی در طول زندگى خود مرتکب نشده، این همه وقت و بدون دلیل موجه و قانونی زندانی و بدون هیچ مدرکی از حق زندگی در کنار خانواده و در کشور خود محروم و همچنین از رساندن داروهایش ممانعت کند؟ من به عنوان همسر دکتر سلیمانى دولت آمریکا را مسؤول سلامتى ایشان و مقصر هر اتفاقی که برای دکتر سلیمانى بیفتد، میدانم. دکتر مسعود سلیمانی 30 مهر سال گذشته در آمریکا دستگیر شد. تاکنون هیچ دادگاهی برای رسیدگی به موضوع بازداشت این دانشمند ایرانی برجسته برگزار نشده است. مادر این پژوهشگر شاخص بینالمللی پس از شنیدن خبر زندانی شدن فرزندش دچار ضایعه مغزی وسیع شد و از دنیا رفت و هماکنون نهتنها خانواده وی دچار مصیبت شدهاند که وضعیت سلامتی این استاد دانشگاه ایرانی هم در مخاطره است و آمریکا حتی اجازه رساندن دارو به وی را نیز نداده است. وضعیت دکتر سلیمانی با توجه به کاهش وزن شدید، افت بینایی و مشکلات ناشی از بیماری مزمنی که دارد، نگرانکننده است.
ارسال به دوستان
انتشار نامه پر مفهوم شهید حسن طهرانیمقدم به رهبر انقلاب
خط مقدم
گروه سیاسی: روز گذشته دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانیمقدم، مرد پشت پرده موشکی ایران، خطاب به رهبر حکیم انقلاب منتشر شد.
به گزارش «وطن امروز»، دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانیمقدم، مرد پشت پرده موشکی ایران، خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر شد که در آن مشخص میشود طهرانیمقدم مدتها پیش از شهادت سراغ پروژه «موشکهای فوقسریع» رفته بود.
بند آخر این دستخط حامل پیام بسیار بسیار مهمی برای دشمنان ایران است، آنجا که به صراحت مشخص میشود ایران برای سالها روی قابلیت حمل ماهواره کار میکرده است و خارج کردن این پیام از طبقهبندی محرمانه، اقتدار پشت پرده قدرت دفاعی ایران را تداعی میکند. متن این نامه به شرح زیر است:
«بسمهتعالی
محضر فرماندهی کل قوا حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای
سلام علیکم؛ با اهدای تحیت و احترام
از پذیرفته شدن خانوادهام جهت تشرف حضوری محضر مبارک حضرتعالی کمال تشکر و قدردانی را به عمل میآورم و اعلام میدارم بنده و خانوادهام فدای شما نایب امام زمان و نور حیدری. عشق مایی. خداوند عزوجل شاهد است آنچه داریم، در جهت اخذ رضای شما و اعتلای راه و هدف شما که همان تحقق اسلام ناب و سیره اهل بیت است به کار میگیریم.
در تمام این مراحل شاهد لطف و عنایات بیکران الهی بودیم؛ «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت».
الحمدلله؛ عجب خدای کریم و مهربانی داریم. راستش را بخواهید لطف و اعطای بیحد و مرز او، ما را بیمحابا و پرجرأت ساخته است. آقا و مولای ما! میخواهیم دستان الهی و پرقدرت شما را پر کنیم و مشت شما را محکمتر قربه..الیالله. میخواهیم علی زمانه را یاری دهیم. اگر ما در زمان مولای خود علی(ع) نبودیم برای یاری او قیام کنیم و فدای حسین بن علی(ع) شویم... این عقده در دل ما مانده است. میخواهیم در رکاب شما نایب ولیعصر(عج) آن را جبران کنیم و سینه ما سپر شما باشد یابن الزهرا و ای نوری از بارقه امیرالمومنین.
خلاصه! آقا رفتیم سراغ فینال طرح و نقطه اوج بازدارندگی و اقتدار این نظام الهی یعنی دستیابی به موشک فوقسریع واکنش سریع در برد هدف اسرائیل و دستیابی به موشک حامل ماهواره».
اشاره شهید طهرانیمقدم به کار روی موشکهای فوقسریع و همچنین موشکهای حامل ماهواره در حالی است که با پرتاب متعدد و موفق موشکهای ماهوارهبر در 2 دهه گذشته میتوان گفت این پروژه «پدر موشکی ایران» عملا به نتیجه رسیده است. درباره موشکهای فوقسریع ایرانی نیز فروردینماه 92، معاون وقت وزیر دفاع، جزئیات جالبی از این پروژه را اعلام کرده بود. جانشین وقت وزیر دفاع گفت: این موشک از جو خارج میشود و دوباره با سرعتی 15-14 برابر صوت به کشتی برخورد میکند. وقتی اولین نمونه آن در خلیجفارس تست شد، بلافاصله ناوگان دشمن خودش را عقب کشید. سردار مجید بکایی در همین زمینه گفت: در هیچ جای دنیا کشتی را با موشک زمین به زمین نمیزنند و از موشک کروز استفاده میکنند و انواع موشکهای ضدکشتی، کروز هستند که احتمال زدن آن نیز زیاد است. در این زمان سازمان هوافضا به این فکر افتاد که چگونه میتوان به طریقی دیگر کشتیها را زد و با توجه به اینکه تهدید ناوگان دشمن در خلیجفارس حفظ شد، در کمتر از یک سال موشکی را ساختند که از زمین به زمین تبدیل به زمین به دریا شد.
* ایران چگونه قدرت اول موشکی منطقه شد؟
همچنین روز گذشته رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از اقدامات مهم و گسترده شهید طهرانیمقدم در پیشبرد برنامه موشکی ایران تمجید کرد. به گزارش فارس، سرلشکر محمد باقری دیروز در حاشیه بازدید از نمایشگاه دستاوردهای بسیج گفت: به ثمر نشستن تلاشهای جهادی شهید طهرانیمقدم باعث شد ایران به قدرت اول موشکی منطقه بدل شود. وی افزود: امروز جمهوری اسلامی ایران همانطور که در عرصه جنگ سخت و امور دفاعی به قدرت پایدار رسیده، در حوزه جنگ نرم نیز دستاوردهای بزرگی داشته که مهمترین آنها بسط و گسترش تفکر انقلاب اسلامی در ظلمستیزی و ایستادگی در برابر زورگویان جهان و همچنین افشای چهره واقعی استکبارگران بویژه آمریکاست. رئیس ستادکل نیروهای مسلح تصریح کرد: آمریکا همانطور که بر حسب ظاهر در فکر تقلیل پایگاههای نظامی خود در جهان است، در حقیقت پایگاههای فکری خود را هم در میان مردم جهان یکییکی از دست میدهد. سردار باقری تصریح کرد: امثال شهید طهرانیمقدم در فضای جنگ نرم نیز حضور دارند و همانطور که این شهید با اقدامات خود، ایران را به یکی از قدرتهای برتر در حوزه دفاعی و موشکی بدل کرد، در حوزه جنگ نرم نیز مدافعان اندیشه جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان باعث افشای چهره واقعی آمریکا و همراهانش شده و فروپاشی هژمونی آمریکا را سرعت بخشیدهاند.
ارسال به دوستان
برنامه احتمالی دولت برای طرح حمایتی
سناریوهایی که میتواند خطرناک باشد
میثم مهرپور: حرفهای دیروز رئیسجمهور در کرمان درباره طرح حمایتی دولت برای کمک به اقشار حقوقبگیر جامعه از چند حیث قابل تامل و پرسش است. روحانی در کرمان گفت: «طبق محاسبات دولت، حدود 7 میلیون خانوار در ایران از وضعیت زندگی مناسبی برخوردارند اما حدود ۱۸ میلیون خانوار نیاز به مساعدت و کمک دارند، بنابراین دولت قصد دارد از ماه آینده به صورت ماهانه از این خانوارها حمایت کند». با توجه به اظهارات مطرح شده به نظر میرسد طرح دولت طرحی در قالب یک یا چند مرحله پرداخت بسته حمایتی مانند سبد کالا نبوده و این بار این کمک به صورت مدتدار خواهد بود. علاوه بر تشریح دقیق این موضوع و نحوه این کمک یا پرداختیها، منابع اجرای این طرح و نحوه تامین این منابع- از آنجا که میزان و رقم این پرداختی بستگی به منابع و میزان منابع تامین شده از سوی دولت دارد- از ابهامات و سوالات مهم در اجرای این طرح است که در ادامه به اختصار به آن میپردازیم.
طبیعتا دولت با ایجاد منابعی که از چند حالت خارج نیست میتواند پرداختی جدیدی (در قالب نقدی یا غیرنقدی) برای 18 میلیون خانوار ایرانی تامین کند. به نظر میرسد به دلیل اینکه طرح یارانهها میراث دولت گذشته است، دولت روحانی از پرداخت مستقیم به مردم تحت عنوان افزایش یارانههای نقدی ابا کند. تامین اعتبار هر ماهه در کارت بانکی سرپرستان خانوار برای خرید کالا و خدمت یکی از روشهای محتمل برای اجرای این طرح است اما منابع اجرای این طرح صرفا از چند محل تامین خواهد شد.
استفاده از منابع هدفمندی یارانهها در بودجه: در حال حاضر بیش از 70 درصد منابع قانون هدفمندی یارانهها در بودجه سالانه و از سوی وزارتخانههای مختلف هزینه میشود به نحوی که از 140 هزار میلیارد تومان منابع ایجادشده چیزی حدود 40 هزار میلیارد تومان صرف پرداخت یارانههای نقدی شده و 100 هزار میلیارد تومان در بودجه سالانه هزینه میشود. یکی از احتمالات برای محل تامین منابع اجرای این طرح، استفاده دولت از این منابع است؛ امری که به نظر نگارنده بعید به نظر میرسد چرا که طی چند سال گذشته هزینه این منابع در بودجه دستگاههای مختلف مشخص شده و عمدتا صرف بودجه دستگاههایی از جمله وزارت بهداشت و طرح سلامت شده است. لذا تامین اجرای این طرح از این منابع اگر چه به لحاظ قانونی امری صحیح است اما بنا به اهمال دولت طی سالهای اخیر و تبدیل هدفمندی یارانهها به حذف یارانهها عملا امری غیرقابل اجرا به حساب میآید.
افزایش قیمت سوخت: احتمال دیگر که بسیار محتمل است تامین این منابع از طریق افزایش قیمت سوخت است. با توجه به احیای کارت سوخت بعد از جمعآوری عجیب آن از سوی دولت روحانی، موضوع دو نرخی شدن قیمت بنزین تقویت شده است. به نظر می رسد یکی از سناریوهای دولت دو نرخی شدن قیمت بنزین و تامین منابع این طرح از افزایش قیمت نرخ دوم باشد که طبیعتا میتواند بخش مهمی از این هزینهها یا منابع مورد نیاز برای اجرای این طرح را تامین کند؛ موضوعی که اگر در شرایط فعلی رخ دهد چون زیرساختها و مقدمات مورد نیاز آن انجام نشده، احتمال ناآرامی و اعتراض بعید نیست.
حذف یارانهبگیران ثروتمند: حالت سوم حذف تعدادی از یارانهبگیران از دریافت یارانه و پرداخت منابع آزادشده به خانوارهای هدف (18 میلیون خانوار) است. این حالت با اظهارات رئیسجمهور مبنی بر وضعیت مناسب زندگی 7 میلیون خانوار (احتمالا حذف دهکهای 8 به بالا از دریافت یارانه) همخوانی بیشتری دارد. بر این اساس پیشبینی این است که با حذف 10 تا 15 میلیون نفر از دریافت یارانه، این منابع میان این 18 میلیون خانوار توزیع شود. این سناریو اگر چه سناریویی منطقی است اما یک ایراد و البته یک ابهام و سوال بزرگ را با خود به همراه دارد. ایراد اصلی این است که منابع ایجادشده از حذف 10 تا 15 میلیون نفر، قدرت مانور چندانی برای حمایت دولت از 18 میلیون خانوار ادعایی نخواهد داشت. ضمن اینکه این سوال از دولت نیز وجود دارد که چرا این موضوع بعد از گذشت 6 سال از عمر دولتهای یازدهم و دوازدهم و به رغم ادعای ایجاد تغییر در نحوه پرداخت یارانهها از روز آغازین دولت یازدهم، قرار است چند ماه مانده به انتخابات مجلس رخ دهد؟! با این حال به نظر میرسد احتمال اجرای این سناریو به دلیل کاهش بدنه اجتماعی دولت با اعتراض بسیاری از حذفشدگان از دریافت یارانه مواجه شود.
استقراض: حالت چهارم تامین منابع مورد نیاز برای اجرای این طرح از طریق استقراض و خلق اعتبار است؛ موضوعی که میتوان از این طریق هم منابع اجرای طرح را فراهم کرد و هم هیچ تغییری در تعداد یارانهبگیران یا افزایش قیمت حاملهای انرژی ایجاد نکرد اما تبعات بسیار سنگین و مخرب آن کمتر از یک سال دیگر در افزایش پایه پولی و تورم، خود را نشان خواهد داد. از نظر نگارنده، سناریوی استقراض که ممکن است از طریق استقراض از بانک مرکزی (استقراض داخلی) یا حتی استقراض خارجی باشد، بسیار بعید و غیرمحتمل است. دلیل اصلی بعید بودن آن نیز نگرانی دولت از انتقادات کارشناسان و رسانهها و واکنشهای قطعی به این موضوع است.
ارسال به دوستان
چه معیارهای مشترکی اصلاحطلبان و حامیان دولت را به کودتاچیان و فاشیستهای جهان پیوند میزند؟
خزان «چه»؛ جشن فتنهگران
عماد ابوطالب: با کودتای بولیوی یک بار دیگر جیغ و کف و سوت لیبرالها در چهارگوشه دنیا به هوا رفت، بویژه جیغ بنفش سینهچاکان داخلی آنها که از جهت برخورداری از خوی ضدیت با هرگونه حاکمیت ملی، احتمالا نه در اطراف و اکناف، بلکه در مرکز عالم فتنه آمریکایی «هرج و مرجآفرینی قرن بیستویکم» قرار دارند.
روز یکشنبه 10 نوامبر (19 آبان) یک مناسبت دیگر به تقویم بینالمللی جشنهای فتنهگران مدعی اصلاحات و آزادی افزود که البته مثل همه جشنهای مشابه، جمهوریخواهان و جنگافروزان واشنگتن، دولتها و احزاب فاشیست اروپا و آمریکا و اسرائیل نیز در آن پایکوبی میکنند.
در یک تراژدی پاییزی دیگر در بولیوی به دنبال حمله نهایی لفظی و فیزیکی دزدها و فاشیستهای متحد آمریکا با عقبنشینی و چراغ سبز توأمان ژنرالهای ارتش به جایگاه قانونی ریاستجمهوری «اوو مورالس»، نسخه یکی از درخشانترین دولتهای مردمی در تاریخ معاصر جهان در هم پیچیده شد. 52 سال و یک ماه پس از آنکه «چهگوآرا»، چریک انقلابی نامی که برای نجات مردم مفلوک بولیوی از زیر بار حکومت فئودالی لاپاز آمده بود، در کوهستان وایهگرانده به نام دموکراسی، سرمایهداری و مسیحیت هدف گلوله جوخه اعدام ارتش بولیوی قرار گرفت، هنوز هم این ماموران سازمان سیا هستند که در بولیوی فرمان آتش به روی حامیان مستضعفان میدهند و در واشنگتن و پایتختهای غربی، ضیافت آتشبازی برپا میکنند. فاجعهبار آنکه 41 سال بعد از انقلاب اسلامی ایران، موضع دولت تهران و رسانهها و گعدههای اقماریاش نسبت به این جنایات و توطئههای آمریکایی چندان تغییری نکرده است. اگر عباس هویدا در سال 1346 از ترس واکنشهای داخلی، سروصدای قتل «چه» را درنیاورد، دولت حسن روحانی هم سقوط دولت مشروع اوو مورالس را با واکنش حداقلی تماشا کرده و منتظر به قدرت رسیدن دولت کودتاست تا به آن تبریک بگوید در حالی که بولیوی تحت رهبری مورالس یک متحد سیاسی ثابتقدم و وفادار برای ما بود و بارها رای خود را در سازمان ملل و مجامع جهانی به نفع منافع ایران به کار بست.
اما این رسوایی به همین جا ختم نمیشود، چرا که فراتر از سکوت روحانی و اصلاحاتچیها و کارگزاران، برخی اذناب رسانهای و سیاسی رئیسجمهور، بیشرمانه کودتای بولیوی را به جشن نشستهاند؛ اقدامی که جز معدودی از دستراستیترین رسانههای غربی همآوا با مرد لجنپراکن کاخ سفید، سایر نشریات و تارنماها و شبکههای خبری از انجام آن ابا داشتهاند و اگر هم به اصل وقوع کودتای 10 نوامبر اشاره نکردهاند، دستکم خشونتها، تهدیدات و احکام نظامی و پلیسی را که باعث شد مورالس برای نجات کشورش از فرورفتن در حمام خون استعفا کند، پنهان نکردهاند.
روزنامه سازندگی که مستقیما به اتاق فکر رئیسجمهور متصل است، برخلاف بیشتر نشریات و سایتهای حامی دولت، مورالس را به تیتر یک جلد خود تبدیل کرده و با انتخاب «عاقبت پوپولیسم» ادعای مضحکی مطرح کرده است: «با قطع حمایت ژنرالها از مورالس و استعفای رئیس جمهور بولیوی، یکی دیگر از سران پوپولیسم در آمریکای لاتین به پایان راه رسید».
این در حالی بود که حتی دونالد ترامپ هم حاضر نشد در اظهارنظرش درباره سقوط دولت بولیوی، به صورت صریح از این موضوع ابراز خرسندی کرده یا به طور مستقیم به مورالس حمله کند.
اگر از خوددرگیری دنکیشوتوار این جریان با مفهوم موهوم «پوپولیسم» بگذریم- که اگر منظور از آن«عوامگرایی» باشد خود در آن صاحب سبک به شمار میآیند- و آن را یکی از علائم بارز ابتلای دولت بنفش به بیماری «پوپولیسم» در نظر آوریم، در حمایت آشکار مشاور رسانهای رئیسجمهور ایران از کودتای بولیوی نشانههای نفرت از حکومتهای مستقل و مردمی به مراتب بیشتر مشاهده میشود تا رئیسجمهور ایالات متحده که زنگ خطری است برای دستگاههای نظارتی.
روزنامه ستاره صبح نیز دقیقا همین گاف آمریکایی را داد و تازه حمله شامگاه یکشنبه شبهنظامیان افراطی تحت فرمان 2 گروه سیاسی مخالف مورالس به پالاسیو کمادو، اقامتگاه رئیسجمهور بولیوی را تحت عنوان جشن و شادی مردم از استعفای مورالس تعبیر و آن را تیتر یک کرد.
حتی رسانههای غربی هم هنوز پس از 3 هفته از آغاز شورشهای بولیوی، توجیه مناسبی برای تغییر رویکرد جامعه این کشور نسبت به عملکرد 14 ساله حزب سوسیالیست «حاکمیت مردمی» پیدا نکردهاند. تیم مورالس در سیاستهای خود الگوی توسعه بومی را جایگزین توسعه غربی کرد و با ترویج جامعهگرایی و ارتقای تاریخی همه شاخصهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی حتی از منظر سازمانهای غربی، عنوان فقیرترین کشور آمریکای جنوبی را تبدیل به نماد «عدالت لاتینی» کرد به طوری که میتوان گفت برخلاف ونزوئلا که جنگ نیابتی غربیها در آن به بهانه بحران اقتصادی بر پا شد، در بولیوی خبری از بحران اقتصادی نبود و تنها گناه دولت سقوط کرده
آن، مخالفت آشکار با سلطه آمریکا و جنایات رژیم صهیونیستی بود.
طبق آمار بانک جهانی و سازمان ملل، رشد اقتصادی در این کشور فقیر و محصور، در فاصله ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۸ برابر با ۴/۸ درصد (در مقایسه با رشد میانگین ۲/۵ درصدی آمریکای لاتین و حوزه کارائیب) بوده و در همین فاصله تولید ناخالص داخلیاش از 5/9 میلیارد دلار به بیش از 40 میلیارد دلار رسید. بر اثر رشد رفاه و بهداشت سراسری، جمعیت کشور طی یک دهه و نیم، 30 درصد افزایش یافت و امید به زندگی مردم آن به 71 سال رسید. مورالس به عنوان نخستین رئیسجمهور سرخپوست بولیوی، اکثریت محروم بومیان را وارد چرخه مشارکت ملی کرد و اینگونه بزرگترین جامعه فقیر در نیمکره غربی را از حدود 60 درصد جمعیت بولیوی به 34 درصد کاهش داد.
در جریان انتخابات و سپس شورشهای پس از آن که درست به سبک فتنه 88 ایران و با سمپاشی همهجانبه و هماهنگ رسانههای شرکتی غربی رخ داد، کارلوس مسا، نامزد جناح مخالف از حزب جبهه چپ که متشکل از سران فاسد حاکمیت قهقرایی پیش از ظهور مورالس در سال 2005 بود با یک گروه مافیایی شبهنظامی متشکل از فاشیستهای جداییطلب و مسیحیان افراطی به رهبری یک سیاستمدار الیگارش متهم به قاچاق موادمخدر به نام لوئیس فرناندو کاماچو ائتلاف کرد که نتیجه آن گسترش شدید خشونت به تمام شهرها بود.
اما با چشم بستن بر این حقایق، تارنماهایی مثل خبرآنلاین، عصر ایران و انتخاب، با وفاداری به رویکرد و محتوای خبری رسانههای لیبرال غربی از کودتای بولیوی، عملا تلاش کردهاند اصل کودتا را منکر شده و یک فتنه آمریکایی دیگر را در قالب اعتراضات مردمی معرفی کنند.
مسأله حمایت رسانههای بنفش از کودتای بولیوی وقتی حادتر میشود که به یاد آوریم برخی گردانندگان رسانههای مزبور اساسا نمیتوانند عادت قدیمی بد خود برای زیر سوال بردن انتخابات مختلف و دولتهای قانونی برآمده از آنها را کنار بگذارند، بویژه اگر این دولتها ضد آمریکایی باشند.
موضوع فقط به رسوایی رسانههای لیبرال نزدیک به دولت به سردمداری سازندگی در جریان تحولات بینالمللی یک دهه اخیر بویژه در سوریه، لبنان و ونزوئلا محدود نمیشود، بلکه بسیاری از آنها در جریان فتنه داخلی سال 88 نیز دقیقا کینهورزی مشابهی با آرای مردمی انتخابات ریاستجمهوری آن سال کشورمان بروز داده و بعضا در این مورد مجرم معرفی شدهاند.
تکرار مواضع رسانهای این چنینی ما را به تامل جدی درباره معیارهای مشترکی وامیدارد که ممکن است اصلاحطلبان و حامیان دولت روحانی را به یانکی نفرتانگیز کاخ سفید و طیف وسیعی از کودتاچیان، جنایتکاران و فاشیستهای چهارگوشه جهان پیوند زند.
آیا جناحی که حتی از رئیسجمهور مورد حمایت خود بریده، بر اثر شکستهای مستمر چنان خود را باخته و از درون تهی شده که حتی حاضر نیست به شکل ظاهری هم که شده پای شعارهایش در باب دموکراسی و آزادی و صلح بایستد؟!
ارسال به دوستان
گزارش«وطنامروز» از وضعیت یک بام و دوهوای صنعت نشر
هجو لغو!
احسان سالمی: «برای من این سؤال مطرح است که بعد از 4 بار تجدید چاپ، یک کتاب چگونه میتواند لغو مجوز شود؟» این سوالی است که مدیر فروش انتشارات مروارید در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها در ارتباط با ماجرای لغو مجوز یکی از کتابهای نویسنده زردنویس ترکیهای در داخل ایران، گفته است. سوالی که نه فقط برای او، بلکه برای همه آنهایی که در جریان اتفاقات اخیر حوزه نشر و تصمیمات خلقالساعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای لغو مجوز چند کتاب ترجمهای آن هم بعد از چندین بار تجدید چاپ قرار گرفته بودند هم وجود دارد و به نظر میرسد فعلا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامهای برای پاسخگویی به این معادله پیچیده ندارد!
* زنگ خطری که جدی گرفته نشد
همین چند ماه پیش بود که انتشار آمارهای سامانههای جستوجوی سیودومین نمایشگاه کتاب تهران توجه بسیاری از رسانهها را به خود جلب کرد؛ آمارهایی که نشان میداد بخش عمدهای از مراجعان به سیودومین نمایشگاه کتاب تهران با آگاهی از نام نویسندگان و عناوین کتابها به جستوجوی آثار میپرداختند و بر همین اساس هم بود که از میان کتابهای جستوجو شده در این سامانه، «ملت عشق» اثر نویسنده زردنویس ترکیهای به نام «الیف شافاک» در صدر آمار کتابهای جستوجو شده توسط مخاطبان قرار داشت و البته کتاب «انسان خردمند» اثر یووال نوحهراری، نویسنده اسرائیلیتبار که شایعه ممنوعیت انتشارش پیش از نمایشگاه کتاب منتشر شده بود، در جایگاه دوم کتابهایی قرار داشت که از سوی مخاطبان جستوجو شده بود. اتفاقی که شاید در نگاه اول نشاندهنده افزایش آگاهی مخاطبان در مواجهه با آثار عرضه شده در بازار کتاب و نویسندگان آنها بود ولی برای آنهایی که از محتوای زرد و غیرقابل توصیه این کتابها مطلع بودند، به منزله هشداری به حساب میآمد که نشان میداد ادبیات عامهپسند با سرعتی فراتر از انتظار در حال رشد در میان مخاطبان است. آثاری که شهرت آنها موجب تثبیت جایگاه نویسندگان این آثار در میان کتابخوانهای ایرانی و پرفروشتر شدن سایر کتابهای آنها میشد.
* لغو انتشار بعد از 4 بار تجدید چاپ!
اما در روزهایی که الیف شافاک بهواسطه به شهرت رسیدن «ملت عشق» در میان مخاطبان ایرانی، با سایر آثارش تجدید چاپهای چندم را تجربه میکرد به یک باره خبری در ارتباط با لغو مجوز انتشار یکی از کتابهای او منتشر شد؛ خبری از جانب اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران مبنی بر اینکه ترجمه کتاب «۱۰ دقیقه و ۳۸ ثانیه در این دنیای عجیب» نوشته الیف شافاک مجوز انتشار ندارد. البته این پایان بازی متولیان حوزه نشر با کتابهای این نویسنده نبود، چرا که چند ماه بعد در شرایطی که 2 ناشر سرشناس با ترجمه کتاب «حرامزاده استانبول» نوشته الیف شافاک با 2 عنوان «ناپاکزاده استانبول» و «شرم» چندین بار این اثر را تجدید چاپ کرده بودند، به یکباره اعلام شد که این اثر او نیز لغو مجوز شده است!
تصمیمی که اگر پیش از انتشار این رمان و رسیدن آن به چاپ چهارم در بازار کتاب گرفته میشد، تصمیمی منطقی و قابل قبول بود ولی در این شرایط که نسخههای متعددی از این کتاب در کتابفروشیها موجود است، انتشار خبر لغو مجوز کتاب، نتیجهای جز افزایش فروش آن نخواهد داشت.
* شوخی بیمزهای به نام لغو مجوز نشر!
اگر تصور کردید که ماجرای شافاک و رفتار عجیب وزارت ارشاد در لغو مجوز چند کتاب بعد از چندینبار تجدید چاپ، اولین و آخرین نمونه از این اتفاقات است باید گفت که سخت در اشتباهید! تنها چند هفته بعد از انتشار خبر لغو مجوز 2 کتاب الیف شافاک، اتحادیه ناشران و کتابفروشان استان تهران با انتشار اطلاعیهای خطاب به موزعان و کتابفروشان از تعلیق مجوز کتابهای نویسنده اسرائیلیتبار «یووال نوح هراری» خبر داد. جالب اینکه شاید بعضیها تصور کنند در نهایت یک یا 2 کتاب از این نویسنده اسرائیلی که استاد تاریخ دانشگاه عبری اورشلیم است، لغو مجوز شده در حالی که براساس اطلاعیه اتحادیه ناشران و کتابفروشان تاکنون 5 کتاب «انسان خردمند» ترجمه نیک گرگین، «انسان خداگونه» ترجمه زهرا عالی، «ساپی ینس» ترجمه محسن مینوخرد، «۲۱ درس برای قرن ۲۱» ترجمه سودابه قیصری و «پول(سرمایه)» ترجمه مهدی نمازیان از این نویسنده روانه بازار نشر شده است و مشخص نیست چگونه متولیان صنعت نشر کشور پس از انتشار 5 کتاب از یک نویسنده اسرائیلی، تازه تصمیم گرفتهاند که آثار او را لغو مجوز کنند. به این نکته باید مورد ذکر شده در ابتدای این گزارش را هم اضافه کنید که کتاب «انسان خردمند» اثر این نویسنده اسرائیلی دومین اثر جستوجو شده توسط مخاطبان در نمایشگاه کتاب تهران امسال بوده و این، ماجرای لغو مجوز انتشار کتاب این نویسنده اسرائیلی در داخل کشور را بیش از پیش به یک شوخی بیمزه شبیه میکند!
* اشتباه برای یکی، هزینه برای همه!
تصمیماتی از جنس آنچه در جریان لغو مجوز انتشار برخی کتابهای نامناسب اتخاذ شده، نهتنها اعتبار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی اصلی نظارت بر صنعت نشر کشور را خدشهدار میکند، بلکه هزینههای این بیتدبیری را هم به ناشران و مترجمان تحمیل میکند، چرا که هر عقل سلیمی میداند کتابی که زمانی مجوز انتشار گرفته و اکنون مجوزش باطل میشود، هزینههای انسانی و مادی فراوانی برای ناشر، مولف یا مترجم آن دارد. به این مورد باید این نکته را نیز اضافه کنید که در شرایطی که بسیاری از این کتابها هماکنون در کتابفروشیها و حتی نسخه الکترونیک ترجمه شده برخی از آنها در فضای اینترنت موجود است، اساسا لغو مجوز انتشار آنها معنایی ندارد. هزینههای این بیتدبیری در شرایطی به همه صنعت کشور از مدیریت آن تا ناشران و مترجمان و کتابفروشیها تحمیل میشود که تنها کافی بود مسأله نظارت پیش از ترجمه و انتشار، در ارتباط با این آثار و سایر آثاری که قرار است به شکل ترجمهشده روانه بازار نشر شود، جدیتر گرفته میشد. مسألهای «بدیهی» که بیتوجهی به آن، حالا صنعت نشر کشور را با چالش تازه «لغو مجوز کتابهای ترجمهای» روبهرو کرده است؛ آن هم درست در روزهایی که دغدغه و مسأله اصلی بسیاری از ناشران ایرانی بحران گرانی کاغذ و هزینههای چاپ است.
بازی ناتمام اشتباهات از «رحمان 1400» تا «50 کیلو آلبالو»
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چند سال اخیر در حوزههای دیگر نیز تجربههایی مشابه آنچه در جریان اخیر لغو مجوز چند کتاب اتفاق افتاد را پشتسر گذاشته است. یکی از مهمترین تجربههای مشابه، ماجرای توقیف فیلم سینمایی «رحمان 1400» بود. در آن ماجرا نیز پس از آنکه فیلم «رحمان 1400» در گیشه سینماها بیش از 20 میلیارد تومان فروخت، با اعتراض اهالی رسانه و کارشناسان نسبت به محتوای غیراخلاقی آن، توقیف شد و البته پس از مدتی، در نهایت نسخه قاچاق آن از طریق سایتهای دانلود فیلم و کانالهای تلگرامی منتشر شد تا در عمل دستور توقف اکران عمومی آن نیز راه به جایی نبرد. اتفاقی که نمونه دیگر آن مربوط به جنجال فیلم سینمایی «خانه پدری» بود که مجوز اکران آن پس از چند بار رفت و برگشت در نهایت 6 روز پس از اکران عمومی لغو شد تا این فیلم نیز پس از آنکه بارها توسط مخاطبان دیده شده بود، از چرخه اکران عمومی کنار رود. اما شاید حادتر از همه این موارد، ماجرای توقیف فیلم سینمایی «50 کیلو آلبالو» با دستور مستقیم علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم و عذرخواهی او از مراجع تقلید بهخاطر نمایش این فیلم بود. جنتی در آن ماجرا پس از صدور دستور توقف نمایش این فیلم گفته بود: «پس از اکران فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» در مطبوعات اعتراضاتی نسبت به این فیلم صورت گرفت. من هم با توجه به این اعتراضات فیلم را دیدم و متوجه شدم که اعتراضها درست است. در این فیلم اما روابط ناسالم و نامتعارف ترویج میشود که مغایر با ارزشهای ملی و اسلامی ما است». جنتی همچنین برای برداشتن مسؤولیتها از گردن خود، گفته بود که فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» نباید مجوز اکران میگرفت اما این فیلم از زیر دست شورای صدور پروانه نمایش در رفته است. با این شرایط احتمالا باید در آیندهای نزدیک منتظر عذرخواهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره اشتباه محرزشان در زمینه صدور مجوز برای چند کتاب لغو مجوز شده باشیم!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|