|
یادداشتی درباره نقش مسعود شجاعی در باخت تلخ تیم ملی فوتبال ایران مقابل عراق
با یک خداحافظی ملت را خوشحال کن
آنهایی که از نزدیک مسعود شجاعی را میشناسند شهادت میدهند که خلقیات خاص خودش را دارد. از معدود فوتبالیستهای ایران است که رسانههای ورزشی را دنبال نمیکند و برخلاف خیلیها که فقط تظاهر میکنند رسانهها را نمیبینند اما کارشان جستوجوی نام خود با ذرهبین در صفحات روزنامه و مجازی است، شجاعی واقعا اینگونه است. پس ایمان داریم نه این متن را میبیند و نه احتمالا صدها نوشته دیگر که از او انتقاد کردهاند. شاید رمز و راز ماندگاریاش با وجود این همه انتقاد هم همین باشد. واقعا نمیخواند و نمیداند چگونه ملتی از او تمنای خداحافظی با پیراهن تیمملی را دارند. شجاعی که قطعا خدماتش به اندازه مجذور و حتی 10 درصد علی دایی هم برای فوتبال ما نیست دقیقا در حال رفتن همان مسیری است که پیشتر بهترین گلزن تاریخ ملی ایران و فعلا جهان، رفت. دایی آنقدر ماند که در جامجهانی 2006 بیآنکه تقصیری داشته باشد عامل باختهای ما شناخته شد. به همین جهت یکی از بدترین وداعهای تاریخ را با بهترین گلزنمان داشتیم؛ کسی که 109 بار با پیراهن تیمملی ما را از جا کند و شادمان کرد. مسعود شجاعی که انتظار میرفت بعد از جام جهانی 2018 یا جام ملتها (که کلا نیمکتنشین بود) از فوتبال ملی خداحافظی کند، همچنان اصرار به ماندن دارد و حالا تاوان این سماجت عجیب و غریبتر از آن، سلیقه ویلموتس را مردم فوتبالدوست یک کشور پس میدهند.
شجاعی در بازی با عراق بهواسطه تجربهاش در میانه میدان به کار گرفته شد اما دریغ از یک کار مثبت و تاثیرگذار. کسی که انتظار میرفت در 37 سالگی تیم ما را در لحظات سخت کمک کند خودش با یک خطای بیمورد و عجیب بزرگترین ضربه را به تیم زد. نه کسی محتاج معذرتخواهی او در فضای مجازی است و نه مردم دوست دارند خرد شدن او را ببینند. جواد نکونام در اوج و در شرایطی که کماکان میتوانست در میانه زمین آقایی کند خیلی محترمانه کنار رفت تا جا برای جوانترها باز شود اما شجاعی از آن دسته بازیکنان است که این هنر را دارد یک ملت را علیه خودش بسیج کند. قطعا مقصر اصلی سرمربی تیمملی است. مردی که در ترکیه نشست و تیمملی را گروگان گرفت تا به پولش برسد، مردی که در حساسترین برهه بعد از باخت به بحرین خیلی شیک به بلژیک رفت و لیگ را به امان خدا رها کرد تا بازی در امان. آن مربی باید هم در لیستش امثال شجاعی باشند. فکر میکند کاپیتان 37 ساله عصای جادویی را درمیآورد و تیمملی راحت از سد عراق میگذرد. الان تنها خروجی مثبت بازی با عراق، محرومیت شجاعی از نبرد با هنگکنگ است، امیدواریم او قبل از آنکه در یک بازی خانگی توسط هواداران خودی با حیا کن رها کن مواجه شود، خودش زودتر با یک خداحافظی هم دل ملتی را شاد کند و هم به گذشته خودش کمی رحم.
ارسال به دوستان
تصمیم جدید دولت برای افزایش قیمت بنزین از بامداد جمعه اجرایی شد
روحانی: افزایش قیمت بنزین به نفع مردم است
بنزین سهمیهای 1500 تومان
بنزین آزاد 3000 تومان
بنزین سوپر 3500 تومان
از محل درآمد افزایش نرخ بنزین به 18 میلیون خانوار یارانه نقدی پرداخت میشود
گزارش «وطنامروز» درباره نقاط ضعف و قوت افزایش قیمت بنزین
* سهمیهبندی باعث کاهش قاچاق و مصرف بیرویه بنزین میشود
* هنوز یک میلیون ایرانی کارت سوخت ندارند
* سرنوشت 6 هزار میلیارد تومان از درآمدهای این طرح مشخص نیست
دولت ساعت صفر ۲۴ آبان در تصمیمی ناگهانی قیمت بنزین را ۳ برابر کرد. به این ترتیب که قیمت بنزین سهمیه به اندازه ۶۰ لیتر در ماه ۱۵۰۰ تومان و قیمت بنزین آزاد ۳۰0۰ تومان و بنزین سوپر هم ۳۵۰۰ تومان اعلام شد. شاید هیچکس تصورش را هم نمیکرد که در زمان خواب شهروندان، رئیس سازمان برنامه و بودجه در یک ویدئوی آرشیوی اعلام کند از این لحظه دیگر قیمت بنزین 3 برابر سابق است و در ازای آن میخواهیم یک بسته حمایتی به 18 میلیون خانواده ایرانی بدهیم. همزمان با منتشر شدن صحبتهای نوبخت در کانالها و سایتهای خبری، برخی اظهارات مسؤولان همین دولت درباره کارت سوخت و سهمیهبندی بار دیگر در ذهنها تداعی شد. برای مثال اظهارات بیژن نامدار زنگنه در تیرماه سال 94 که گفته بود: «کارت سوخت هیچ گونه تاثیری در کنترل مصرف سوخت ندارد؛ چرا ما میخواهیم مردم را اذیت کنیم؟ بهتر است یک چیز به شما بگویم، کاری که هیچکس در دنیا انجام نمیدهد و تنها ما انجام میدهیم را باید به آن شک کنیم!» یا این اظهارات حسن روحانی در دفاع از حذف کارت سوخت و تکنرخی شدن قیمت بنزین: «همه تصمیمات این دولت با مشورت صاحبنظران اتخاذ شده است؛ توضیحش روشن است؛ ما بنزین را تکنرخی کردیم و عمدتا هم دلیلش فساد زیاد بود. بنزین دونرخی ایجاد فساد میکرد». چند سال از این اظهار نظرات گذشته و اینبار روحانی میگوید افزایش نرخ بنزین به نفع مردم و اقشار تحت فشار جامعه بوده و میتواند در حل مشکلات آنها مفید و موثر باشد. زنگنه هم خود را ملزم به اجرای گرانی بنزین و بازگرداندن کارت سوخت میداند. سوالات بسیار زیادی درباره این رفت و برگشت سیاستی دولت وجود دارد که اصلیترین آنها این است که چرا کارت سوخت از بین رفت و چرا بازگشت؟ اگر بد بود چرا دوباره به مردم تحمیل شد و اگر خوب بود چرا چندین سال کشور را به عقب برگرداندید؟
* شوکروانی گرانی بنزین
دولت برای انجام اقدامات بزرگ باید مردم را همراه خود کند. باید مردم را محرم خود بداند و آنها را قانع کند. در مسأله مهمی به اندازه افزایش قیمت بنزین که تاثیر مستقیمی بر معیشت مردم دارد باید دولت قبل از هر اقدامی مردم را آگاه میکرد. دولت باید توضیح میداد به چه دلیل قیمت بنزین را ۳۰۰۰ تومان کرده است؟ باید مشخص میکرد درآمد حاصل از این قیمتگذاری قرار است در کجا مصرف شود؟ نحوه بازتوزیع و هزینهکرد این درآمد را کاملا شفاف و صریح تشریح میکرد. تجربه افزایش قیمت بنزین در دولت احمدینژاد نشان داد آگاهیرسانی به مردم میتواند تا حد مطلوبی مانند ضربهگیری برای تورم روانی ناشی از گران شدن بنزین عمل کند و تبعات آن را کاهش دهد. اما دولت روحانی بدترین روش را برای اصلاحات اقتصادی مدنظر خود انتخاب کرد و با گران کردن یکشبه بنزین شوک روانی شدیدی به مردم وارد کرد. در کنار این موضوع گرانی یکباره قیمت بنزین میتواند باعث انتظار تورمی شود، انتظاری که تجربه ثابت کرده در اقتصاد بدون ناظر کشور ما از خود تورم خطرناکتر است.
* چرا کارت سوخت رفت؟
با روی کار آمدن روحانی در سال ۹۲ دولت تلاش کرد کارت سوخت را ناکارآمد جلوه دهد و بالاخره سال ۹۴ توانست با تکنرخی کردن قیمت بنزین و برداشتن محدودیت سوختگیری کارتهای جایگاه عملا استفاده از کارت را غیرضروری کند. آمارها نشان میدهد برخلاف ادعای دولت مبنی بر تاثیر نداشتن کارت سوخت و طرح سهمیهبندی بنزین، در سالهای ۸۶ تا ۹۴ که طرح سهمیهبندی بنزین اجرا شد، مصرف بنزین از 7/75 میلیون لیتر در سال ۸۵ به روزانه ۷۱ میلیون لیتر در سال ۹۴ رسید. با حذف کارت سوخت از سال ۱۳۹۴ تاکنون، مصرف روزانه بنزین ۲۰ میلیون لیتر افزایش یافته و به حدود ۱۰۰ میلیون لیتر در روز رسیده است. به گفته دولت، در سال ۹۷ روزانه نزدیک به ۲۰ میلیون لیتر بنزین قاچاق شده است. مردم در افزایش بیرویه مصرف و قاچاق میلیونها لیتر بنزین تقصیری ندارند. مصرف بنزین در سالهای ۸۶ تا ۹۴ نشان میدهد مردم به طور طبیعی مصرف داشتهاند و آنچه باعث جهش ناگهانی مصرف بنزین و افزایش قاچاق آنشده، حذف کارت سوخت توسط دولت کنونی است. حذف کارت سوخت فقط در سال ۹۷ خسارتی بالغ بر ۷۳۰۰ میلیارد تومان به کشور وارد کرده است. چه کسی باید برای این خسارت عظیم پاسخگو باشد؟ مردم یا دولت؟
* یک میلیون نفر کارت سوخت ندارند
گرانی ناگهانی بنزین در حالی رخ میدهد که طبق گفته مدیر برنامهریزی شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی هنوز بیش از یک میلیون کارت سوخت در باجههای شرکت پست معطل باقی مانده و به دست مردم نرسیده است. با این اوصاف بخشی از خودروها اصلا کارت سوختی ندارند و تا رسیدن کارت سوخت به دستشان باید هر لیتر بنزین را ۳۰۰۰ تومان بخرند. در دولت یازدهم و دوازدهم به دلیل نزدیک شدن قیمت بنزین وCNG ، گاز طبیعی از رونق افتاد و بسیاری از کارخانههای تولیدکننده مخزن CNG به تعطیلی کشانده شدند. از سوی دیگر توسعه جایگاههای CNG هم تقریبا متوقف شد که باعث شد سهم CNG به عنوان سوختی پاک و ارزان که جایگزین مناسبی برای بنزین است، کاهش یابد. با قیمتگذاری جدید بنزین انتظار میرود دوباره رونق به CNG بازگردد اما یقینا افزایش تعداد جایگاههای CNG و تولید مخازن به تعداد مورد نیاز زمان خواهد برد.
* جیب ملت یا جیب دولت؟
طبق گفته محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه، یارانهای که قرار است به ازای گرانی دست مردم را بگیرد از 55 هزار تومان تا حداکثر 205 هزار تومان است. برای خانوارهای یک نفره 55 هزار تومان، برای خانوارهای 2 نفره 103 هزار تومان، خانوارهای 3 نفره 138 هزار تومان، خانوارهای 4 نفره 172 هزار تومان و خانوارهای 5 نفره و بیشتر 205 هزار تومان خواهد بود. به طور میانگین 47 هزار تومان به یارانه هر شخص اضافه خواهد شد، البته انتخاب این سیاست هم جای سوال دارد، چرا خانوادههایی که جمعیت بیشتری دارند، یارانه کمتری میگیرند. این در حالی است که خانوادههای پرجمعیت اکثرا در روستا زندگی میکنند و در دهکهای پایینتر جامعه جای میگیرند. در حال حاضر مصرف بنزین معادل 97 میلیون لیتر در روز است که نیمی از آن صرف مصارف شخصی و نیمی دیگر صرف خدمات میشود. بر اساس الگوی جدید سهمیهبندی، 17 میلیون خودروی شخصی با سهمیه روزانه 2 لیتر و موتوسیکلتهای شخصی با سهمیه روزانه 83/0 لیتر، مجموعا 37 میلیون لیتر از بنزین 1500 تومانی استفاده خواهند کرد. از طرفی چنانچه 2 ثلث از مصارف خدماتی، از بنزین سهمیهای بهرهمند شود، مقدار مصرف بنزین سهمیهای در کل کشور معادل 70میلیون لیتر در روز خواهد بود. بر اساس تجربه سال 86 و استفاده از کارت سوخت در آن سال، مصرف بنزین12 درصد کاهش یافت لذا فرض میشود که مصرف 97 میلیون لیتری به 87 میلیون لیتر کاهش یابد و 10 میلیون لیتر به صادرات بنزین افزوده شود که قیمت صادراتی نیز 5000 تومان فرض شده است. با توجه به محاسبات، عواید جدید دولت بابت سهمیهبندی بنزین بالغ بر 40 هزار میلیارد تومان برآورد میشود. از آنجایی که کاهش مصرف بنزین، کاهش هزینه انتقال و توزیع آن را به همراه خواهد داشت، عواید دولت اندکی بیشتر از مقدار محاسبه شده خواهد بود. همچنین کاهش هزینه بیمه، ترافیک، تعطیلی روزهای آلوده و... موجب افزایش عواید جدید دولت خواهد شد که براحتی قابل محاسبه نیست. اگر تعداد افرادی که یارانه میگیرند را 60 میلیون نفر در نظر بگیریم، دولت باید نزدیک به 34 هزار میلیارد تومان از این مبلغ را صرف پرداخت یارانه به مردم کند. سرنوشت 6 هزار میلیارد تومان دیگر اما مشخص نیست و این احتمال وجود دارد که دولت این مبلغ را برای جبران کسری بودجه خود استفاده کند و به عبارت دیگر بودجه خود را از جیب ملت پرداخت کند.
هوشنگ شجری:
کار 6 ساله را یکشبه انجام دادیم
هوشنگ شجری، اقتصاددان در گفتوگو با «وطن امروز»، با تایید اینکه روش دولت در اعلام سهمیهبندی بنزین تورم انتظاری ایجاد میکند، گفت: اگر قیمت یک کالا را عمدا ثابت نگه داریم در آخر به قیمت تعادلی بازمیگردد. مثل اینکه یک فنری را فشرده نگه دارید که در آخر فنر رها خواهد شد مانند قیمت ارز. درباره بنزین هم همین است. وقتی قیمت بنزین همگام با تورم و متناسب با سایر قیمتها افزایش پیدا نکند مشکلساز میشود.
رئیس سابق دانشکده اقتصاد دانشگاه صنعتی اصفهان در ادامه گفت: اگر قیمت بنزین هرسال متناسب با تورم و آرام آرام رشد میکرد آن وقت جامعه خودش را با آن قیمت وفق میداد اما حالا قیمت بنزین حالت تورمگونه پیدا کرده است. 6 سال قیمت را ثابت نگه داشتیم و حالا مجبور شدیم قیمت را افزایش دهیم و دچار تورم شویم. درست مانند این است که ما به یک بیمار 30 تا قرص دادهایم و باید روزی یکی بخورد و حالا آن بیمار این قرصها را تا 30 روز نخورد و روز سیام هر 30 قرص را با هم بخورد، این بدن را نابود میکند. کاری که باید در طول 6 سال انجام میدادیم را یکشبه انجام دادیم.
عبدالمجید شیخی:
دولت مجبور شد یارانه پنهان را کاهش دهد
دکتر عبدالمجید شیخی، کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز» ضمن انتقاد به گرانی ناگهانی قیمت بنزین گفت: دولت لجوجانه سهمیهبندی بنزین را متوقف کرد اما بالاخره ناچار شد قیمت را افزایش دهد، چراکه مصرف بشدت افزایشی بود و متاسفانه بخش عظیمی از یارانه را مرفهین و دهکهای درآمدی بالا مصرف میکردند و این یارانه پنهانی بود که به ثروتمندان و اقشار متوسط رو به بالا داده میشد و دهکهای پایینتر کمتر مصرف میکردند و یارانه کمتری میگرفتند. مثلا فرد روستایی که سر زمین کار میکند و وسیله نقلیهاش دوچرخه است، یارانه بنزین به آن تعلق نمیگرفت. عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به اینکه آیا 3 برابر شدن قیمت بنزین به طور دفعتی انتظار تورمی ایجاد نمیکند؟ گفت: بهخاطر اینکه نظارت دولتی مناسبی بر بخش خدمات و بخش پخش کالا وجود ندارد، ممکن است موجهای تورمی ایجاد شود. وی ادامه داد: سهمیهبندی بنزین باید از دولت قبل ادامه پیدا میکرد و متوقف نمیشد. اگر دچار موج تورم شویم، این موجهای تورمی چسبندگی رو به پایین خواهد داشت، یعنی هر درصد که قیمتها بالا برود، دوباره به نقطه قبل بازنمیگردد و حتی ممکن است ثابت بماند. در واقع ممکن است روند عادی شود و تداوم پیدا کند و هیچوقت قیمتها پایین نیاید.
روحانی: افزایش قیمت بنزین به نفع مردم است
رئیسجمهور گفت: افزایش نرخ بنزین به نفع مردم و اقشار تحت فشار جامعه بوده و میتواند در حل مشکلات آنان مفید و موثر باشد. حسن روحانی، با اشاره به اقدام اخیر دولت در افزایش نرخ بنزین، گفت: دولت مدتها به دنبال آن بود تا از طریقی بتواند از اقشار ضعیف کشور که بهواسطه شرایط اقتصادی در فشار هستند، حمایت و به آنها کمک کند اما به دلیل کمبود منابع درآمدی و بودجه توان اجرای آن وجود نداشت. رئیسجمهور با اشاره به اینکه امروز اقشاری در جامعه هستند که در زندگی خود با مشکلات مواجه هستند، گفت: فشارهای اقتصادی شدید در سالهای 97 و 98 به زندگی مردم وارد شد و دولت میخواهد در حد تامین نیازمندیهای ضروری، حمایتی از مردم کرده و به خانوادههایی که احساس میکنیم در فشار بیشتر هستند، کمکی کرده باشیم. روحانی با بیان اینکه برای تعیین اقشار ضعیف جامعه نیاز به آمار و ارقام دقیق داریم اما در همین حدی که امکان تشخیص وجود دارد میتوانیم جامعه را به 2 بخش تقسیم کنیم، گفت: بر این اساس حدود 75 درصد در شرایط فشار قرار دارند و حدود 25 درصد هم شرایط زندگیشان خوب است و بر مبنای محاسبات 18 تا 19 میلیون خانوار و جمعیتی در حدود 60 میلیون نفر مشمول طرح حمایتی دولت خواهند بود و این مبلغ هم کمک به فرد نبوده و کمک به خانوار به شمار میرود. وی افزود: تلاش ما این است بتوانیم این مبلغ را ماهانه به حساب خانوارها پرداخت کنیم و در اوایل آذر ماه اولین نوبت آن پرداخت شود. روحانی اظهار داشت: برخی معتقد بودند قیمت انرژی در ایران با قیمت آن در کشورهای منطقه فاصله زیادی دارد که البته این موضوع موجب ایجاد مفاسدی از جمله قاچاق خواهد بود و اگر بخواهیم این معضل را از بین ببریم باید به گونهای قیمت را افزایش دهیم که تقریبا با قیمت انرژی در کشورهای همسایه برابری داشته باشد و ما با آن مخالفت کردیم. رئیسجمهور با اشاره به شدت مصرف انرژی در کشور و تاثیر آن بر آلودگی هوا، ادامه داد: انرژیای که در ایران مصرف میشود با سایر کشورهای دنیا متفاوت و مقدار زیادی است که اصلاح این کار البته نیاز به فرهنگسازی و تولید خودروی خوب دارد. رئیسجمهور خاطرنشان کرد: باید این را برای مردم توضیح دهیم که این اقدام به نفع آنان خواهد بود و دولت بهرغم مشکلات اقتصادی که دارد هرگز قصد برداشت از این پول را نداشته و هر چه درآمد از این محل عاید شود به خانوارها بازخواهد گشت.
ارسال به دوستان
کمک به مردم و مستضعفان مصداق عمل صالح است
میهمانان کنفرانس وحدت، سفرای کشورهای اسلامی و مسؤولان نظام در سالروز ولادت نبی مکرم اسلام با رهبر انقلاب دیدار کردند
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز (جمعه) در دیدار مسؤولان نظام، میهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی، سفیران کشورهای اسلامی و جمعی از قشرهای مختلف مردم، علت مصائب امروز دنیای اسلام بویژه وضع تأسفبار فلسطین را ضعف اتحاد اسلامی دانستند و با تأکید بر اینکه محو اسرائیل به معنای محو رژیم جعلی صهیونیستی و حاکم شدن دولت منتخب صاحبان اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی است، خاطرنشان کردند: دشمنان اسلام و در رأس آنها آمریکا، با اصل اسلام و همه کشورهای اسلامی مخالفند و سلاح اصلی آنها در منطقه ما «نفوذ در مراکز حساس و تصمیمگیر»، «ایجاد تفرقه در ملتها» و «القای تسلیم مقابل آمریکا بهعنوان راهحل مشکلات» است که نسخه علاج در مقابل این نقشهها، روشنگری و ایستادگی در راه حق است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با تبریک خجسته میلاد باسعادت نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله و حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، پیامبر بزرگوار اسلام را «قرآن مجسم»، «برترین و باعظمتترین مخلوق پروردگار» و «نور و وسیله حیات و روشنایی جوامع انسانی» خواندند و گفتند: بشریت بتدریج این حقایق را درک خواهد کرد و امیدواریم شاهد روزی باشیم که در ایام ولادت این وجود مقدس، دنیای اسلام متبسم باشد و غم و اندوه بر لبان آن ننشسته باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به نامگذاری ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول بهعنوان هفته وحدت در جمهوری اسلامی، وحدت را نه یک حرکت سیاسی و تاکتیکی، بلکه «اعتقاد و ایمان قلبی به لزوم اتحاد امت اسلامی» دانستند و افزودند: این اعتقاد ریشهدار، حتی قبل از تشکیل جمهوری اسلامی نیز طرفداران مهمی از جمله مرجع بزرگ کل عالم شیعه، آیتالله بروجردی داشت.
ایشان با برشمردن مراتب وحدت، پایینترین مرتبه و اولین قدم در اتحاد دنیای اسلام را «پرهیز جوامع، دولتها، اقوام و مذاهب اسلامی از تعرض و ضربه زدن به یکدیگر» و «اتحاد در مقابل دشمن مشترک» خواندند و گفتند: در مراتب بالاتر، کشورهای اسلامی باید با یکدیگر در علم، ثروت، امنیت و قدرت سیاسی در جهت دستیابی به تمدن نوین اسلامی همافزایی و تلاش کنند که جمهوری اسلامی نیز همین نقطه یعنی رسیدن به تمدن نوین اسلامی را هدف نهایی خود قرار داده است.
حضرت آیتالله خامنهای مصائب موجود در دنیای اسلام از جمله قضیه فلسطین و جنگهای خونین در یمن، غرب آسیا و شمال آفریقا را ناشی از پایبند نبودن به اصل پرهیز از معارضه و اتحاد در مقابل دشمن مشترک دانستند و خاطرنشان کردند: امروز بزرگترین مصیبت دنیای اسلام، قضیه فلسطین است که ملتی را از خانه و وطن خود آواره کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مواضع روشن امام بزرگوار از آغاز نهضت اسلامی در اعلام خطر علیه نفوذ، دخالت و ظلم صهیونیسم، موضع جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین را موضعی قطعی و اصولی خواندند و گفتند: از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز همچنان بر این موضع باقی هستیم، یعنی بدون ملاحظه و رودربایستی به فلسطین و فلسطینیها کمک کرده و خواهیم کرد و این کار را وظیفه همه دنیای اسلام میدانیم. ایشان با اشاره به تلاش دشمنان برای تحریف معنای تأکیدات مکرر امام راحل و مسؤولان نظام اسلامی درباره «محو اسرائیل» گفتند: ما طرفدار فلسطین و استقلال و نجات آن هستیم و محو اسرائیل به معنای محو مردم یهودی نیست، چرا که ما با آنها هیچ کاری نداریم همچنان که در کشور ما نیز جمعی از یهودیان در کمال امنیت زندگی میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای محو اسرائیل را به معنای نابودی حکومت و رژیم تحمیلی صهیونیستی خواندند و تأکید کردند: مردم فلسطین چه مسلمان چه مسیحی و چه یهودی که صاحبان اصلی آن سرزمین هستند باید بتوانند خودشان دولت خود را انتخاب و بیگانهها و اراذل و اوباشی مانند نتانیاهو را بیرون و کشورشان را اداره کنند که البته این اتفاق خواهد افتاد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه، دشمنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و دشمنان وحدت اسلامی را متوجه همه کشورهای اسلامی دانستند و افزودند: ماهیت اسلام، نفی ظلم و استکبار و سلطه است، بنابراین آنها با اصل اسلام و همه کشورهای اسلامی مخالفند و این تصور که دشمنی آنها فقط با جمهوری اسلامی است، صحیح نیست.
ایشان با اشاره به تعابیر توهینآمیز آمریکاییها درباره سعودی گفتند: اینکه آنها صریحاً میگویند سعودیها غیر از پول چیز دیگری ندارند، یعنی باید برویم و آنها را غارت کنیم که این دشمنی آشکار با یک کشور و ملت است و طرفهای آنها باید بفهمند که در مقابل چنین توهینهایی، با غیرت عربی و شرف اسلامی چه وظیفهای دارند.
حضرت آیتالله خامنهای حضور آمریکا در منطقه را موجب ایجاد شر، فساد، ناامنی و تشکیل گروههایی از قبیل داعش دانستند و با تأکید بر لزوم آشنا شدن ملتهای مسلمان با چهره واقعی و نفاقآلود آمریکا افزودند: امروز سلاح اصلی آمریکا در منطقه ما «نفوذ در مراکز حساس و تصمیمگیر»، «ایجاد تفرقه و تزلزل در عزم ملتها»، «ایجاد بیاعتمادی میان ملتها و دولتها»، «دستکاری در محاسبات تصمیمگیران و وانمود کردن این مطلب است که حلال مشکلات، رفتن زیر پرچم آمریکا و تسلیم شدن» است که این سلاح از سلاح نظامی و سخت نیز خطرناکتر است.
رهبر انقلاب اسلامی راه مواجهه با دشمنان را عمل به فرمان پروردگار یعنی ایستادگی در راه حق خواندند و افزودند: البته این ایستادگی سختیهایی نیز خواهد داشت اما تحمل این سختیها عمل صالح است و نزد خداوند اجر خواهد داشت، ضمن اینکه تسلیم دشمن شدن، سختیهای بیشتری دارد و خداوند کسانی را که تن به ظلم دهند، مجازات خواهد کرد.
ایشان در بخش پایانی سخنانشان، هر سخن، حرکت و اقدام در دنیای اسلام در جهت «استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ملتهای مسلمان»، «وحدت و اقتدار امت اسلامی»، «کمک به مردم و مستضعفان»، «تبلیغ حقایق و مقابله با موهومات» و «ترویج علم و تحقیقات از جمله انرژی هستهای» را حسنه و عمل صالح دانستند و گفتند: انرژی صلحآمیز هستهای نیاز ملتهاست اما انحصارطلبان غربی به دنبال آن هستند که این انرژی را در انحصار خود نگه دارند و در مقابل شرف و استقلال ملتها، آن را قطرهقطره به آنها بدهند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: غربیها میدانند ما از لحاظ مبنایی و اعتقادی به دنبال سلاح هستهای نیستیم، بنابراین علت مخالفت آنها با حرکت هستهای جمهوری اسلامی، بازداشتن ایران از دانش، صنعت و توانایی هستهای است.
رهبر انقلاب اسلامی، وظیفه روشنفکران و علمای دنیای اسلام را بسیار مهم دانستند و تأکید کردند: با قدرت از حق دفاع کنید و از دشمن نترسید و بدانید دنیای اسلام به فضل الهی در آینده نه چندان دور، تحقق آرزوهای درخشان خود را خواهد دید.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، حجتالاسلام والمسلمین روحانی، رئیسجمهور گفت: پیامبر بزرگوار اسلام در شرایطی پا به عرصه وجود گذاشت که جهان سراسر تبعیض، جنگ و خونریزی بود.
آقای روحانی افزود: پیامبر عزیز با خود کتاب آسمانی، میزان، صداقت، علم، ایمان و وحدت و یگانگی را به ارمغان آورد و بهترین الگو را برای جهان و جامعه ارائه کرد.
رئیسجمهور با بیان اینکه نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه به دلیل دعوت انقلاب اسلامی است، گفت: نفوذ انقلاب است که دلها را به خود جذب کرده و اگر امروز ملتهای سوریه، لبنان، یمن، عراق و بحرین با جمهوری اسلامی احساس نزدیکی میکنند، به دلیل پیام انقلاب است.
آقای روحانی با اشاره به اینکه فرزندان ایران اسلامی در راه دفاع از ملتهای سوریه و عراق بهعنوان مستشار جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند، تأکید کرد: اگر فرزندان ما در سوریه، عراق و لبنان حضور پیدا کردند، برایشان آزادی انسانها و گام نهادن در مسیر پیروی از رسولالله معیار بود و امروز نیز آنچه میخواهیم وحدت، برادری و پیروی از راه پیامبر گرامی اسلام است.
رئیسجمهور با تأکید بر اینکه در دنیای امروز تنها راه نجات از تفرقه، ارتجاع و تجاوزگری آمریکا و رژیم صهیونیستی، پیروی از رسولالله صلیاللهعلیهوآله است، افزود: در روز میلاد پیامبر عزیز اسلام میخواهیم که دنیای اسلام، متحد و برادرانه در برابر ظلم و تجاوز بایستد و به پیروزی دست یابد.
در پایان این دیدار جمعی از میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی از نزدیک با رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفتوگو کردند.
به مناسبت میلاد پیامبراعظم(ص) و امام جعفر صادق(ع) انجام شد
* موافقت رهبر انقلاب با عفو و تخفیف مجازات تعدادی از محکومان
به مناسبت حلول ماه ربیعالاول و فرارسیدن میلاد باسعادت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و امام جعفر صادق(ع)، رهبر معظم انقلاب اسلامی با پیشنهاد عفو و تخفیف مجازات ۳۵۵۲ نفر از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی موافقت کردند.
آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیس قوهقضائیه به مناسبت میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفر صادق(ع) طی نامهای به رهبر انقلاب اسلامی پیشنهاد عفو و تخفیف مجازات ۳۵۵۲ نفر از محکومان را که در کمیسیون مربوط، واجد شرایط لازم تشخیص داده شدهاند، ارائه کرد که این پیشنهاد مورد موافقت رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.
* درخواست عفو ۳۲ نفر از محکومان امنیتی
پیشنهاد عفو ۳۲ نفر از محکومان امنیتی، مورد موافقت رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفت.
به گزارش مرکز رسانهای قوهقضائیه، در نامه رئیس قوهقضائیه به رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر درخواست عفو محکومان، برای نخستینبار عفو ۳۲ نفر از افرادی که دارای محکومیت امنیتی (از جمله تعدادی از اهالی رسانه و دانشجویی) بودند نیز درخواست شد.
این مسأله پس از طی فرآیند قانونی در قوهقضائیه و با پیشنهاد رئیس دستگاه قضا در نامهای مستقل به رهبر معظم انقلاب تقدیم شد و با موافقت ایشان این افراد مشمول عفو، تخفیف و تبدیل مجازات شدند.
کمیت محکومان مورد عفو قرار گرفته با پیشنهاد رئیس قوهقضائیه و موافقت رهبر معظم انقلاب مورد توجه است.
همچنین از ویژگیهای نامه ارسالشده از سوی آقای رئیسی به رهبر انقلاب اسلامی درخواست عفو و بخشش تعدادی از محکومان امنیتی بوده که برای نخستین بار رخ داده و مورد موافقت رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته است.
ارسال به دوستان
پرونده «وطنامروز» آنچه باید درباره INSTEX و SPV بدانیم
اینستکس در خدمت FATF
* تغییر ماهیت SPV به H-SPV
* هدف اروپا از راهاندازی H-SPV چیست؟
* مکانیزم غذا و دارو، حیله آمریکا برای شناخت مسیرهای دور زدن تحریمها
SPV از اجرای نمادین تا عدم راهاندازی بموقع
همین سازوکار ساده، برای راهاندازی دچار فراز و نشیبهایی شد که عمدتاً ریشه در اراده اروپا در راهاندازی این سازوکار داشت. محمدجواد ظریف سال گذشته اعلام کرد هر کار و تدبیر جدی در اینباره باید قبل از چهارم نوامبر (13آبان97) انجام و اتخاذ شود. با نزدیکتر شدن به موعد اجرای SPV، خبر نهچندان خوشایندی از سوی رویترز اعلام شد. رویترز 2 آبانماه 97 به نقل از 4 دیپلمات اروپایی اعلام کرد این سازوکار در 4 نوامبر (13 آبان 97) به طور نمادین شروع به کار خواهد کرد ولی تا اوایل سال میلادی 2019 عملیاتی نخواهد شد. دیپلمات دیگری به رویترز گفت: «ما نیاز داریم به ایرانیها نشان دهیم که برای حفظ برجام در حال کار هستیم تا آنها را در برجام نگه داریم اما این را هم میگوییم که تا اینجا و با این سرعت میتوانیم پیش برویم». اروپاییها اعتراف کردند که در تمام این مدت در حال دادن وعدههای آبکی جهت وادار کردن ایران به اجرای یکطرفه تعهدات خود در برجام بودند، در حالی که اراده دور زدن تحریمها را نداشتند.
در واقع «اجرای نمادین» که از سوی دیپلماتها مطرح شد به معنای این است که عملاً سازوکار ویژه اتحادیه اروپایی در موعد اعمال تحریمها بیخاصیت خواهد بود و تنها قیچی کردن یک روبان است و اثری در خنثیسازی تحریمها ندارد. اما جالب اینجاست که حتی قیچی کردن روبان SPV هم در 13 آبان 97 رخ نداد. SPV برای ثبت شدن نیاز داشت یک کشور اروپایی میزبانی آن را بپذیرد و تا موعد بازگشت کامل تحریمهای آمریکا هیچ کشوری حاضر به پذیرش میزبانی نشده بود. کشورهای اروپایی در پذیرش میزبانی آن را به گردن یکدیگر میانداختند؛ ابتدا میزبانی را گردن اتریش انداختند که اتریش آن را رد کرد؛ سپس به گردن لوکزامبورگ انداختند که لوکزامبورگ نیز زیر بار آن نرفت، در نهایت آلمان و فرانسه که از اعضای اروپایی برجام بودند، میزبانی آن را به طور مشترک پذیرفتند.
درست مثل دفعات قبل اینبار نیز دولتمردان بدعهدیهای اروپا را توجیه کردند. سیدعباس عراقچی در گفتوگوی تلویزیونی درباره عملکرد و مواضع اروپاییها گفت: «به عقیده من اراده سیاسی کشورهای اروپایی برای اینکه در مقابله با تحریمهای آمریکا به ایران کمک کنند امری واضح و روشن است. سابقه ندارد اروپا بهعنوان نزدیکترین متحد واشنگتن وارد چنین اقداماتی شده باشد و به کشوری بویژه ایران برای ایستادگی در برابر تحریمهای ایالاتمتحده کمک کند. کشورهای عضو برجام از جمله اروپاییها با صراحت در بیانیهای اذعان کردند که بقای برجام منوط به تحقق خواستههای اقتصادی ایران از برجام است. آنها مصمم به ادامه برجام و همکاری با تهران هستند و برای تحقق آن سازوکار ویژه مالی تدارک دیدهاند که البته پیچیدگیها و ابعاد حقوقی زیادی دارد».
اتحادیه اروپایی در رابطه با سازوکار ویژهاش باز هم وعده داد؛ خانم موگرینی 19 آذر 97 اعلام کرد این سازوکار در هفتههای آتی ثبت خواهد شد. وی در این رابطه اظهار کرد: «من انتظار دارم این سازوکار طی هفتههای آینده قبل از پایان سال ثبت شود، که از این طریق تجارت مشروع حفظ و ارتقا داده شود». موگرینی وعده داد تا آخر سال میلادی 2018 SPV ثبت خواهد شد اما سال نوی میلادی آمد و باز خبری از SPV نشد. تقریباً 7 ماه انرژی و زمان و تمرکز وزارت امور خارجه دولت دوازدهم صرف مذاکرات برجام اروپایی شد و هیچ اقدام مثبتی هم از سوی اروپا انجام نشد.
تغییر ماهیت SPV به H-SPV
با تعلل بیش از اندازه اروپا در راهاندازی این کانال به نظر میرسید اتفاقی برای SPV افتاده است. اروپا با رفتار خود در اقدامات قبلی مانند قانون مسدودسازی نشان داده بود اراده دور زدن تحریمها را ندارد و در واقع از نقض تحریمهای آمریکا اکراه دارد، به همین جهت این فکر به ذهن متبادر میشود که SPV احتمالاً در صورت راه افتادن نیز قادر به دور زدن تحریمهای آمریکا نباشد و محدود به اقلام غذا و دارو شود. به این ترتیب SPV که قرار بود تحریمهای آمریکا را دور بزند، تبدیل به کانالی برای تسهیل تراکنشهای اقلام بشردوستانه شده و در واقع (H-SPV(Humanitarian Special Purpose Vehicle است که بدین ترتیب تحریمهای آمریکا نقض نشود.
تحلیل کارشناسان خارجی در رابطه با SPV بر همین نکته تاکید داشت. بهعنوان مثال، «ریچارد نفیو» عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا و کارشناس امور تحریمها در مصاحبه با خبرگزاری مهر به تاریخ 13 دیماه 97 درباره SPV گفت: «من فکر میکنم کانالی شبیه SPV جهت تسهیل تجارت بین اروپا و ایران در نهایت ایجاد خواهد شد اما فکر نمیکنم این کانال همان کانال SPV باشد که در ماه سپتامبر اعلام شد و زمینههای وسیع تجارت بین ایران و اروپا را پوشش دهد. من فکر میکنم پیامدهای تحریمها برای اکثر بانکها و شرکتهای ایرانی بسیار شدید خواهد بود و در نتیجه اروپا به مکانیسم مالی با ایران به طور دقیق نگاه خواهد کرد و آن را به کانالی قابل کنترلتر مانند تجارت مرتبط با فعالیتهای بشردوستانه تبدیل خواهد کرد». «جارت بلنک» کارشناس ارشد بنیاد کارنگی و مقام ارشد سابق وزارت خارجه آمریکا هم در پایگاه خبری- تحلیلی پولتیکو درباره ماهیت SPV نوشت: «با وجود اینکه اروپا با راهاندازی SPV میخواهد به آمریکا پیغام بفرستد که خروج از برجام درست نبوده است اما SPV با یک ظرفیت نسبتاً کم طوری که تحریمها را نقض نکند شروع و تراکنشهای غیرتحریمی مانند غذا، دارو و اقلام مصرفی را تسهیل خواهد کرد. اگرچه مقامات اروپایی افزایش ظرفیت SPV به کالاهای تحریمی را قطعاً مد نظر دارند اما احتمال دارد به علت کمبود انگیزه تجاری در بخش خصوصی اتحادیه اروپایی، این مکانیسم کار نکند».
علاوه بر دیدگاههای خارجی، اظهارات مسؤولان داخلی نیز حاکی از آن است که کانال راهاندازی شده H-SPV است. «امیرحسین زمانینیا» معاون وزیر نفت در تاریخ 23دیماه97 با بیان اینکه اگر سازوکار مالی اروپا اجرایی شود کمک زیادی به توسعه روابط اقتصادی با کشورهای اروپایی و سایر کشورها خواهد کرد، گفت: «البته این سازو کار مالی حلال همه مشکلات نیست و ما هم منتظر راهاندازی این سازوکار نیستیم و اقدامات خود را در نبود این سازوکار هم ادامه میدهیم». مشکل ایران غذا و دارو نیست، بلکه کالاهای تحریمی است و اگر قرار باشد کانال راهاندازیشده مشکل ایران یعنی کانال پرداخت تراکنشهای نفتی، طلا و فلزات گرانبها و... را پوشش ندهد، SPV وعده داده شده نیست.
از طرف دیگر محمدرضا مودودی، سرپرست سازمان توسعه تجارت، درباره راهاندازی SPV گفت: «ما چند روز قبل مذاکراتی را نیز با سفیر سوئیس در ایران داشتیم. وی تأکید کرد اروپا موضوع کانال مالی را دنبال میکند اما آنها صرفاً بر موضوع کالاهای بشردوستانه تأکید داشتند که ما نسبت به آن اعتراض داشتیم، زیرا معتقدیم با توجه به اینکه ایران به تمام تعهدات خود در برجام پایبند بوده، این کانال مالی باید لااقل در حوزه کالاهای غیرتحریمی فعال شود». بنابراین با توجه به شواهد خارجی و داخلی و مهمتر از آن، رفتار اتحادیه اروپایی در چند ماه اخیر باید انتظار H-SPV را داشت.
طولی نکشید که این پیشبینیها محقق شد. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان طی یک کنفرانس خبری 8 بهمنماه 97 درباره SPV گفت: «هدف اتحادیه اروپایی از راهاندازی کانال مالی اروپا انجام تجارت در زمینههایی است که توسط آمریکا تحریم نشده است». بنابراین در این مقطع محرز شد کانال مالی که قرار است توسط اروپا ثبت شود، H-SPV است.
نهایتا در تاریخ 11 بهمنماه طی بیانیهای از سوی 3 کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس اعلام شد که INSTEX SAS، ابزاری برای حمایت از تبادلات تجاری ثبت شده است. در این بیانیه به صراحت گفته شد این ابزار برای «حمایت از تجارت مشروع با ایران که ابتدا روی بخشهای حیاتی برای مردم ایران مانند دارویی، تجهیزات پزشکی و مواد غذایی تمرکز دارد» راهاندازی شده است.
در اینجا اتفاقاتی برای SPV افتاده است و چالشهایی در میزان کارایی INSTEX SAS وجود دارد؛ اولا SPV در گام اول قرار بود بنا بر اعلام رئیس بانک مرکزی، پیمان پولی دوجانبه باشد اما اکنون حتی مانند کانال بانکی که کشورهای کره جنوبی، هند و چین برای ایران ایجاد کرده بودند، یک سازوکار تهاتر کالا با نفت هم نیست. یعنی ایران حتی نمیتواند در این سازوکار نفت خود را به یورو بفروشد و در ازای یوروی دریافتی، کالاهای تحریمی و غیرتحریمی دریافت کند، چرا که اولا اروپاییها واردات غیرنفتی و نفتی کمی از ایران دارند و حاضر نیستند بیش از سطح معافیتهای آمریکا از ایران نفت خریداری کنند، ثانیا پولهای بلوکه ایران در بانکهای اروپایی نیز به دلیل تبعیت از تحریمهای آمریکا قابل جابهجایی نیست. ثالثا میتوان از کشورهایی مانند چین و هند که حجم تجاری بالاتری وجود دارد، پول انتقال داد که این مسأله میتواند منجر به این شود که این کشورها با دیدن از دست رفتن بخشی از امتیاز تجاری خود، راههای دور زدن تحریمها توسط ایران را ببندند. بنابراین در قسمت فروش اقلام در این کانال، چالشهای جدی وجود دارد.
از طرف دیگر اروپا نهتنها کالاهای تحریمی را پوشش نداده، بلکه از گستره کالاهای غیرتحریمی، تنها کالاهایی را در نظر گرفته که از نظر آمریکا مشروع هستند؛ یعنی دارو، غذا و تجهیزات پزشکی. بنابراین در این مرحله ما با سازوکاری روبهرو هستیم که نهتنها تحریمها را دور نمیزند، بلکه تجارت با اروپا را دشوارتر هم میکند. در صورت نبود این سازوکار نیز باز هم موسسات مالی کوچک و متوسط و همچنین شرکتهای اروپایی کوچک و متوسط با ایران کار خواهند کرد. اما با هدایت شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی به این کانال، گستره تجارت بسیار محدود میشود و همچنین ریسک لو رفتن اطلاعات آن با اجرای بالاترین حد استانداردهای پولشویی افزایش مییابد و این باعث میشود شرکتها اصلا انگیزهای برای وارد شدن در این کانال نداشته باشند.
*هدف اروپا از راهاندازی H-SPV
مسأله مهمی که وجود دارد، این است که اروپا از راهاندازی H-SPV یا همان INSTEX دنبال چه چیزی است؟ بویژه آنکه سوییس نیز در حال راهاندازی کانالی است که موارد مربوط به غذا و دارو را پوشش میدهد و به نوعی موازیکاری محسوب میشود. اولین دلیل این است که اروپا میخواهد ایران را بدون هزینه در برجام نگه دارد و این دستاورد کوچکی برای اتحادیه اروپایی نیست. دیپلماتهای اروپایی قبلاً اذعان کردهاند که نیاز دارند به ایرانیها نشان دهند برای حفظ برجام در حال کار هستند تا آنها را در برجام نگه دارند. مسؤولان دولت هم بارها اعلام کردهاند که منافع اقتصادی برجام، منافع فرعی است و منفعت اصلی خود برجام است که به جای خود باقی است و صحبتهای ظریف در 19 آبانماه را در همین راستا میتوان ارزیابی کرد. وی در گفتوگو با رادیو تهران گفت: «اینکه اروپاییها تا حالا نتوانستند به تعهداتشان عمل کنند، یک واقعیت است، ولی این درباره اصل فواید برجام برای ایران و به صلح و امنیت بینالمللی خدشهای وارد نمیکند». به همین جهت اروپا با آگاهی از اینکه دولت از برجام خارج نمیشود، سعی میکند بدون هزینه دولت را در برجام نگه دارد. از طرف دیگر اروپا میخواهد با استفاده از فشار اقتصادی، ایران را وادار به کوتاه آمدن و تسلیم در عرصههای دیگر مانند موشکی و منطقه کند. به این صورت که ابتدا H-SPV را راه بیندازد و برای توسعه آن به SPV شرط بگذارد و شرط آن مذاکرات موشکی و منطقهای باشد. هماکنون نقشه اروپا در این رابطه تا حدود زیادی آشکار شده است. بهعنوان مثال دولتمردان اذعان داشتهاند اروپا درخواست کرده است که برای راهاندازی نیاز است لوایح مورد درخواست FATF یعنی CFT تصویب شود. در بیانیه راهاندازی INSTEX نیز تصریح شده است: «INSTEX تحت بالاترین استانداردهای بینالمللی در رابطه با ضدپولشویی، مبارزه با تروریسم (AML/CFT) کار خواهد کرد و از تحریمهای سازمان ملل و اتحادیه اروپایی تبعیت خواهد کرد. در این رابطه، 3 کشور اروپایی از ایران انتظار دارند تمام عناصر برنامه اقدام FATF را سریع اجرا کند». از طرف دیگر ژانایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه 5 بهمنماه97 تهدید کرد در صورت به بنبست رسیدن مذاکرات موشکی، تحریمهای جدید اعمال خواهد شد. قبل از این تهدید نیز انگلیس و فرانسه در همراهی با آمریکا پرونده آزمایش موشکی ایران را به شورای امنیت بردند و سعی کردند فشار بینالمللی علیه ایران ایجاد کنند. اروپاییها هر جا که آمریکا علیه برنامه موشکی و حضور منطقهای ایران اقدام کرد، با آن همراهی و همسویی کردند. وزیر خارجه بلژیک هم 11 بهمنماه 97گفته بود «ضروری است ما به همکاران آمریکایی نشان دهیم که در مسائلی مانند موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران در یک جهت پیش میرویم». بنابراین اروپا در گام اولیه H-SPV را راه انداخته و برای گامهای بعدی تصویب لوایح FATF و به نتیجه رسیدن مذاکرات موشکی را شرط توسعه H-SPV به SPV قرار داده است. ادعای اینکه تصویب CFT، یک پیششرط فنی برای راهاندازی SPV است، یک ادعای نادرست است، چرا که اولا در SPV تراکنشها، مشتریها و ذینفع تراکنشها مشخص و شفاف است و به همین جهت نیازی به شفافسازی نیست. دوم، هر گونه قطع ارتباط بانکی که در ماههای اخیر انجام شده است، به دلیل تحریمهای آمریکا بوده است و تحریمهای آمریکاست که مانع اصلی ارتباطات بانکی است و عدم تصویب لوایح مورد درخواست FATF وزنی در مقابل تحریمهای آمریکا ندارد. سوم اینکه، موافقان تصویب FATF میگفتند در صورت عدم تصویب این لوایح، ارتباطهای بانکی قطع خواهد شد، در صورتی که INSTEX اصلا بانک نیست و یک شرکت حسابداری است. چهارم، با اجرای بالاترین سطح استانداردهای پولشویی، این مکانیزم کند خواهد شد، در صورتی که این در تضاد با ماهیت SPV است و SPV باید تبادلات را «تسهیل» کند. در نتیجه شرط تصویب لوایح FATF یک شرط سیاسی و در واقع امتیازگیری سیاسی در راستای طرح مکرون است.
مکانیزم غذا و دارو، راهکار جدید آمریکا برای شناخت مسیرهای دور زدن تحریمها
* حیله آمریکایی
خزانهداری آمریکا اخیرا ثبت سازوکاری را اعلام کرده است که اجازه میدهد صادرات بشردوستانه (غذا و دارو) به ایران میسر شود. خزانهداری آمریکا طی گزارشی درباره این مکانیسم توضیح داده است. ثبت این مکانیسم در حالی است که وزارت خزانهداری آمریکا قبل از این ادعا میکرد صادرات بشردوستانه به ایران تحریم نیست، چرا که دفتر کنترل داراییهای وزارت خزانهداری آمریکا 2 مجوز عمومی در این رابطه در سایت خود قرار داده است. از آنجا که واردات اقلام دارو و غذا به ایران نیاز به ایجاد ارتباط و تراکنش مالی برای خرید اقلام از شرکت فروشنده، قرارداد با شرکت حملونقل برای انتقال اقلام و همچنین بیمه برای محموله اقلام دارد، طرفهای خارجی حاضر به ریسک برای انجام تراکنشهای مالی اقلام بشردوستانه به ایران نبودند و در عمل صادرات اقلام بشردوستانه تحریم بود و گزارش رویترز از بانکهای اروپایی نیز این مطلب را تایید میکند. وزارت خزانهداری آمریکا در گزارش منتشر شده اعلام کرده است، به دلیل اینکه رژیم ایران از کانال موجود تجارت بشردوستانه سوءاستفاده کرده و برای اهداف تامین مالی تروریسم اقدام به فساد و پولشویی میکند، این مکانیسم را ثبت کرده است تا با ایجاد «شفافیت بیسابقه در تجارت بشردوستانه»، هیچ درآمد یا پرداختی به ایران منتقل نشود. در ضمن تاکید شده است این مکانیسم نقش بانک مرکزی ایران در تجارت بشردوستانه را محدود میکند، چرا که بانک مرکزی در تامین مالی سازمانهای تروریستی نقش داشته است. خزانهداری آمریکا دلیل «شفافیت بیسابقه» در این مکانیسم را «دور زدن تحریمها»، «حمایت از تروریسم» و «نقص نظامات ضدتامین مالی تروریسم و ضدپولشویی- عدم اجرای برنامه اقدام FATF توسط ایران» عنوان کرده است که باعث سخت شدن تجارت اقلام بشردوستانه با ایران میشود. این مطلب در جاهای دیگر گزارش تکرار و تاکید شده است. گزارش عنوان میکند شفافیت بیسابقه در این مکانیسم نیازمند چارچوبی برای همکاری موسسات مالی خارجی و طرفهای ایرانی در بحث شناسایی ذینفع و مشتری است. در این چارچوب طرف خارجی، یعنی موسسات مالی باید تعهد بدهند طبق چارچوب مشخصشده، الزامات شناسایی مشتری را انجام میدهند که این الزامات به طور کلی شامل جمعآوری اطلاعات و ارائه آنها به وزارت خزانهداری به طور ماهانه است. اطلاعات و مستنداتی که باید جمعآوری شود به شرح زیر است که بسیار جزئی و سختگیرانه است:
1- اطلاعات جهت شناسایی مشتریهای ایرانی و تشخیص هویتهای آنها و ذینفعان واقعی
2- اطلاعات مورد استفاده توسط موسسات مالی خارجی در کشور میزبان و هر موسسه مالی ایرانی دستاندرکار جهت فهم هدف و ماهیت ارتباط تجاری بین فروشنده اقلام بشردوستانه و مشتری ایرانی
3- ترازنامههای ماهانه همراه با مقدار، ارز و تاریخ تسویه هر حساب موسسه مالی ایرانی که نزد موسسات مالی خارجی در کشور میزبان وجود دارد که از آن برای تراکنشهای بشردوستانه استفاده میشود؛ در فرمت CSV
4- فهرستی از نهادها یا افراد تحریمشده ایرانی که مشتریان ایرانی هماکنون با آنها روابط تجاری دارند.
5- اطلاعات جزئی در رابطه با عناصر بازرگانی و لجستیکی تراکنش که بین فروشنده اقلام بشردوستانه و مشتری در حالت عادی تبادلات پیامهای مالی رد و بدل میشود که این شامل موارد زیر است:
الف- اطلاعات مشتری، شامل هویتهای تمام واسطهها و دلالهای دستاندرکار تراکنشها
ب- اطلاعات در رابطه با مشتری ایرانی و فروشنده اقلام بشردوستانه و دستور پرداخت یا فاکتور موسسه مالی ایرانی برای قراردادهای فروش اقلام بشردوستانه
پ- ارز و مقدار دستور تراکنش
ت- تاریخ دستور تراکنش
ث- اسامی تمام موسسات مالی دستاندرکار
ج- اسناد حمل بار، فاکتورها و صورتحسابهای مربوط به حملبار هوایی، به همراه دیگر اسناد مرتبط که صادرات و ورود اقلام به ایران را راستیازمایی میکنند.
چ- هویت ذینفعان
ح- بانک ذینفع
6- تعهد مکتوب از هر توزیعکننده ایرانی دستاندرکار تراکنشها که آنها اجازه نمیدهند اقلام به افراد یا نهادهای تحریمشده فروخته شود و اینکه توزیعکننده ایرانی این تعهد را روی مشتریان بعدی اعمال میکند.
7- اطلاعات اضافی که به طور متداول از طریق رویههای جاری شناسایی مشتری و ماهیت رابطه تجاری توسط موسسات مالی خارجی در کشور میزبان به دست میآید که جهت تطبیق تراکنش با اهداف کانال بشردوستانه ضروری است و این اطلاعات شامل آگاهی موسسات مالی خارجی کشور میزبان از مشتریان ایرانی و تجارت آنها و سوابق ریسکسنجی آنها میشود.
8- اگر از طریق رویه ارتقا یافته شناسایی مشتری موسسات مالی خارجی در کشور میزبان، پی برده شود یا شک بشود مشتریان ایرانی از کانال بشردوستانه سوءاستفاده کردهاند یا برای سوءاستفاده تلاش کردهاند، موسسه مالی خارجی در کشور میزبان فورا هرگونه تراکنش مشکوک را خواهد بست و اطلاعات مرتبط را به خزانهداری آمریکا ارائه خواهد داد.
9- اگر یک موسسه مالی خارجی در کشور میزبان متوجه شود یک مشتری ایرانی قبلا (در 5 سال گذشته) با افراد یا نهادهای تحریمی آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه اروپایی ارتباط داشته است، موسسه مالی خارجی در کشور میزبان اطلاعات جزئی را در رابطه با هر گونه تغییر نسبت به آن ارتباطات، مانند تغییر در مالک ذینفع یا کنترل مشتری ایرانی به وزارت خزانهداری ارائه خواهد داد. در پایان گزارش هم اعلام شده است وزارت خزانهداری ممکن است در بعضی از تراکنشها اطلاعات دیگری نیاز داشته باشد. اما چیزی که در اینجا مشخص است این است که وزارت خزانهداری شرایط سختی را برای تراکنشهای بشردوستانه گذاشته است تا مقامات ایرانی را جهت تصویب لوایح FATF و دیگر خواستههای FATF تحت فشار قرار دهد. در این گزارش نیز بارها تاکید شده است آمریکا به دلیل نبود نظامات ضدپولشویی و ضدتامین مالی تروریسم چنین مکانیسمی را تدارک دیده است. ایجاد این مکانیسم در شرایط کنونی به مثابه یک پاس گل برای جریانات داخلی کشور است که اصرار به تصویب لوایح FATF دارند. به این صورت که در فضای رسانهای اعلام کنند با وجود عدم تصویب لوایح استعماری و اجرای برنامه اقدام FATF، حتی نمیتوان تجارت بشردوستانه انجام داد. از طرف دیگر تلاش آمریکا در شرایط کنونی نشان میدهد اجرای برنامه اقدام FATF و تصویب لوایح FATF چه جایگاه مهمی در سیاست فشار حداکثری آمریکا دارد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با محمود پاکنیت به بهانه پخش 2 سریال تازه از او
شوق ادامهدار بینندگان یوسف(ع)
عباس اسماعیلگل: «محمود پاکنیت» بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، این روزها 2 سریال تلویزیونی به نامهای «به رنگ خاک» و «حکایتهای کمال» را از شبکههای یک و 2سیما روی آنتن دارد و از سوی دیگر بتازگی بازپخش چندباره سریال یوسف پیامبر(ص) به کارگردانی مرحوم سلحشور که پاکنیت در آن به ایفای نقش پرداخته، با استقبال مخاطبان در تلویزیون به پایان رسید به همین بهانه «وطن امروز» در گفتوگویی با این بازیگر سرشناس پیرامون فعالیتهای اخیر او و استقبال از سریال قدیمی یوسف پیامبر و وضعیت فعلی سینما و تلویزیون گفتوگو کرد.
***
* جناب پاکنیت! شما این روزها 2 سریال جدید روی آنتن تلویزیون دارید که یکی از مجموعهها با عنوان «حکایت کمال» داستانهای قدیمی دهه 40 را برای نوجوانان روایت میکند و از قضا مورد استقبال خانوادهها نیز قرار گرفته است؛ درباره این سریال توضیح میدهید و اینکه چطور شد حضور در این مجموعه را که محور اصلی آن یک نوجوان است پذیرفتید؟
روز نخستی که فیلمنامه را خواندم، بخوبی متوجه شدم خاطرات نوستالژیک مردم در دهههای 40 و 50 با هنرمندی خاصی نوشته شده است. همانطور که اطلاع دارید فیلمنامه این سریال از یک کتاب نفیس که جایزه هم گرفته اقتباس شده و نویسنده توانسته بخوبی داستانهای کتاب را در قالب فیلمنامه روایت کند که مخاطبان را جذب خود کند به طوری که مخاطبان با تماشای این سریال، زندگی لذتبخش خانوادگی آن دوران را که مبتنی بر عشق ورزیدن اعضای خانواده با دورهمیهای ساده بود از نمای نزدیک لمس میکنند.
* سریالهای زیادی بر اساس خاطرات قدیمی تاکنون ساخته شده، به نظر شما وجه تمایز «حکایتهای کمال» با سریالهای مشابه خود (به لحاظ روایت قصه) چیست؟
مهمترین ویژگی سریال «حکایتهای کمال» در فیلمنامه آن نهفته است که در عین سادگی داستان، جذابیتهایی را برای مخاطب به ارمغان میآورد و از آنجا که این روزها با گسترش زندگی ماشینی، اعضای خانواده در دورهمیهای خود با تلفنهای همراهشان سرگرم هستند، دغدغه تمام عوامل این مجموعه بوده که نشان دهیم همچنان میتوان در دورهمیهای خود بدون نیاز به وسایل امروزی، شاد و سرگرم بود و در نتیجه کانون گرم خانواده حفظ شود.
* سریال «به رنگ خاک» را هم این روزها روی آنتن شبکه یک سیما دارید؛ درباره این سریال هم توضیح میدهید؟
سریال «به رنگ خاک» به کارگردانی حسن لفافیان که این روها از شبکه یک پخش میشود راوی قصه زندگی مردم خونگرم جنوب کشور است. این مجموعه هم سعی کرده با روایت قصههای جذاب از نگاه جامعه امروزی به اهمیت کانون گرم خانواده بپردازد که امیدوارم این اتفاق هم در نتیجه سریال رخ دهد.
* سریال محبوب «یوسف پیامبر» به کارگردانی زندهیاد سلحشور هم بتازگی تکرار چندینبارهاش از تلویزیون پخش شد و همانطور که قابل پیشبینی بود این بار هم با استقبال بالای مخاطبان مواجه شد بهطوری که تعداد مخاطبان آن از برخی سریالهای جدید شبکههای مختلف هم بیشتر بود؛ به نظرشما راز ماندگاری و محبوبیت این سریال پس از بارها پخش شدنش چیست؟
اول اینکه مردم ما همیشه به سریالهای تاریخی علاقه دارند، دوم اینکه قصهای که قرآن هم بسیار روی زیبا بودنش تاکید دارد وقتی توسط یک هنرمند متعهد(فرجالله سلحشور) به زیبایی روایت میشود به تماشاییتر شدن اثر کمک میکند و برای چندمین بار ارزش دیدن دارد. در یک کلام اگر بخواهم حق مطلب را ادا کنم باید به قول مرحوم سلحشور بگویم «ساخت این سریال برای همه عوامل یک کار دلی بود که خود خدا قدرتش را نیز به بازیگر و فیلمساز میدهد».
* درباره دلیل استقبال بالای مردم از این اثر پس از گذشت 10 سال از ساختنش توضیح میدهید؟ آیا بتازگی در اینباره اتفاق جالبی برایتان افتاده که انتظارش را نداشته باشید؟
طی سالهای اخیر از مخاطبان این سریال شاهد ابراز محبت به بازیگران سریال بودهام که این محبت مردم همچنان به بازیگران آن ادامه دارد. بتازگی در فروشگاهی مشغول خرید بودم که یک مرد میانسالی با یک شوق عجیبی به سمتم آمد و در حین اینکه شانههایم را میبوسید، گریه میکرد و میگفت من پس از آنکه 8 بار این سریال را تماشا کردم، همچنان با بغض و شوق این سریال را پیگیری میکنم.
* جناب پاکنیت! شاید پس از گذشت 10 سال از ساخت این مجموعه راحتتر بتوانید بگویید تاثیرگذارترین و محبوبترین سکانسی که برای شما خاطرهساز شد، کدام است؟
تمام سکانسهای سریال برایم لذتبخش و خاطرهساز است اما سکانس سخت و فوقاحساسی دیدار حضرت یعقوب(ع) و حضرت یوسف(ع) نهتنها برای من، بلکه برای تمام مخاطبان مهمترین و جذابترین صحنه سریال بود؛ این سکانس سختیهای خاص خود را داشت و عوامل 2 روز کامل درگیر ضبطش بودند تا این صحنه را به بهترین شکل روایت کنند که خدا را شکر این سختیها مثمرثمر واقع شد. این سکانس توانست جای خودش را در دل مخاطبان پیدا کند. در مجموع میتوانم بگویم شخصا هر گاه به این سکانس فکر میکنم، احوالاتم دگرگون میشود و شاید هنوز هم تحمل تماشای سکانس دیدار حضرت یعقوب با یوسف را نداشته باشم.
* انگار علاقه شخصی شما به سریالهای تاریخی موجب شده اغلب کارگردانان شما را برای حضور در مجموعههای تاریخی انتخاب کنند که شاید این مسأله دلیل حضورتان در سریال تاریخی «جشن سربرون» به کارگردانی مجتبی راعی است!
البته من به عنوان بازیگر به حضور در تمام آثار با انواع و اقسام ژانرها علاقهمندم اما برخی موارد شرایط طوری پیش میرود که حضورم در برخی سریالها با ژانری خاص پررنگ تر میشود که این مسأله از نظر حرفهای چندان بد هم نیست اما سعی میکنم خود را بهعنوان بازیگر محصور به یک گونه خاص نکنم.
* درباره نقش خـــود در ســریال «جشن سربرون» توضیح میدهید؟
این سریال که مدتی است فیلمبرداریاش آغاز شده، به دوران مظفرالدینشاه و پیروزی مشروطهخواهان میپردازد که داستان اصلی در میان عشایر روایت میشود و من هم نقش «فتحالله خان» را که یک فرد جاهطلبی است به عهده دارم که فتحالله خان در داستان سریال همراه با حاکم فارس مسیر قصه را پیش میبرد و البته در بخشی از قصه، مخاطب شاهد رخ دادن اتفاقهای تاثیرگذار از سوی این شخصیت خواهد بود که جزئیات بیشتر را بهتر است از قاب تلویزیون تماشا کنید.
* حالا که صحبت از سریالهای تلویزیون شده است، میخواهم بدانم تاکنون پیش آمده از ایفای نقش در سریالی پشیمان شده باشید؟
در اینباره چیز خاصی به ذهنم نمیرسد اما همیشه این حسرت را میخورم که 2 سریال از مجموعههایی که در آنها بازی کردهام، آنطور که حقش بوده است دیده نشدهاند و واقعا دلم برایشان میسوزد. یکی از سریالها سریال «پشت کوههای بلند» به کارگردانی امرالله احمدجو، سازنده اثر تحسین شده «روزی روزگاری» است؛ سریالی که آنقدر به لحاظ داستانی جذاب بود که همان موقع به امرالله گفتم این مجموعه با استقبال بیشتری نسبت به «روزی روزگاری» روبهرو خواهد بود اما متاسفانه به خاطر بیتدبیری رخ داده در زمان پخش، این مجموعه بهخاطر همزمانی پخش با ایام مسابقات جام ملتهای اروپا حیف و میل شد که موجب دلسردی سازنده اثر و تمام عواملی شد که چندین ماه در شهرهای مختلف زحمت تولیدش را کشیده بودند.
مجموعه دیگری که هم میتوانست بهتر از اینها دیده شود، سریال «روشنتر از خاموشی» است؛ سریالی در وصف بزرگی چون «ملاصدرای شیرای» عارف بزرگ ایرانی که میتوانست مخاطب بیشتری را جذب خود کند. این سریال با ترکیبی از بازیگران سرشناس و پیشکسوتی چون علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز و... اثری باکیفیت از آب در آمد اما متاسفانه این اثر هم فدای زمان پخش نامناسب شد.
* صحبتهایمان درباره سریالهای تلویزیونی را با سریال حضرت موسی(ع) که مرحوم سلحشور قصد ساختنش را داشته و اکنون به جمال شورجه سپرده شده به پایان ببریم؛ آیا تاکنون درباره حضورتان در این سریال با شما صحبتی شده است؟
تا این لحظه هیچ صحبت رسمیای با بنده درباره سریال حضرت موسی(ع) نشده است، البته آن زمان مرحوم سلحشور درباره انگیزهاش درباره ساخت سریال «حضرت موسی» با بنده صحبتهایی میکرد که متاسفانه فرصتی نشد که ایشان این اثر را بسازد و حالا هم که ساخت آن به آقای شورجه سپرده شده، ایشان هم در بستر بیماری است که امیدوارم با بهبودی وی، هر چه سریعتر این اثر فاخر ساخته شود و اگر به من هم پیشنهاد حضور داده شود با افتخار میپذیرم.
* کمی از فضای سریالهای تلویزیون فاصله بگیریم؛ شما یک تجربه موفق در یک سریال پرمخاطب نمایشی خانگی (شهرزاد) در کارنامه کاری خود دارید؛ از آنجا که این روزها حرف و حدیث فراوانی درباره دستمزدهای بالای عوامل در سریالهای نمایش خانگی نسبت به تلویزیون مطرح میشود، شما در اینباره توضیح میدهید؟
نمیدانم این ذهنیت از کجا آمده که بازیگران برای حضور در سریالهای نمایش خانگی دستمزد به مراتب بیشتری نسبت به ایفای نقش در تلویزیون دریافت میکنند اما درباره دستمزدم در سریال پرمخاطب و جذاب شهرزاد میتوانم بگویم که دستمزدم در این سریال تا حدودی کمتر از دستمزدم در تلویزیون بوده است و واقعا درباره این موضوع اطلاع دقیقی ندارم که بخواهم بیشتر از این اظهارنظر کنم.
* آقای پاکنیت! به نظر میرسد خودتان به حضور در سریالها بیشتر تمایل دارید تا فیلمهایی سینمایی و مخاطب کمتر شاهد حضور شما در فیلمهایی سینمایی است.
اینکه حضورم در فیلمهایی سینمایی کمتر است تنها به دلیل مشغلههایی است که بازی در سریالها برایم بهوجود میآورد، زیرا نمیتوانم حضور در سریالهای فاخر و خوب را رد کنم و منتظر بمانم یک فیلم سینمایی که فیلمنامهاش را بپسندم به بنده پیشنهاد شود و البته این مسأله موجب میشود شرمنده محبت برخی فیلمسازان کاربلد شوم که آخرین نمونهاش پیشنهاد آقای حاتمیکیا برای حضور در فیلم جدید «خروج» بوده که متاسفانه بهخاطر مشغله حضور در سریالهای تلویزیونی توفیق حضور در این اثر را نداشتم.
* در مجموع وضعیت این روزهای سینمای ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه شاهد آن هستیم که این روزها مبتذلترین آثار را به عنوان «کمدی» روی پرده میبرند و حتی برخیها عنوان میکنند مردم چون به این آثار میخندند پس آثار موفقی هستند اما این نوع خنداندن مردم مانند خوردن بیش از حد غذاهای فستفودی است که آسیبهای وحشتناکش در آینده نمایان میشود.
درباره آسیبهای فعلی هم که باید گفت با این روند برخی خانوادهها را از سینما دور میکنیم به طوری که پدر خانواده رویش نمیشود برخی آثار کمدی سینما را با اعضای خانوادهاش تماشا کند و متاسفانه برخی فیلمهای کمدی دارند به مسیر برخی فیلمهای مبتذل قبل از انقلاب میروند که برای خنداندن لحظهای مردم هر کاری میکنند. در مجموع امیدوارم با همفکری و همکاری هنرمندان و مسؤولان فرهنگی روزی فرا برسد که پدر خانواده با خیالی آسوده همراه اعضای خانوادهاش برای تماشای یک کمدی سالم به سینماها برود.
ارسال به دوستان
«محمد الصفدی» گزینه نخستوزیری شد
توافق لبنانیها بر سر جایگزین حریری
گروه بینالملل: بعد از 2 هفته کشمکش سیاسی بر سر تعیین جانشین سعد حریری، نخستوزیر مستعفی لبنان، گروههای لبنانی صبح دیروز بر سر انتخاب نخستوزیر جدید به توافق رسیدند. «محمد الصفدی» نامی است که به عنوان نخستوزیر لبنان مورد توافق گروههای سیاسی قرار گرفته است. محمد الصفدی، سیاستمدار لبنانی و تاجری از شهر طرابلس در شمال لبنان است که پیش از این در دولتهای گذشته عهدهدار پست وزارت دارایی بوده است.
صفدی سیاستمدار و بازرگان ۷۵ ساله لبنانی است که در چند دوره یعنی سالهای ۲۰۰0، 2005 و ۲۰۰۹ به عنوان نماینده کرسی پارلمانی اهل تسنن در طرابلس انتخاب شد. وی سپس در سال ۲۰۰۸ متصدی پست وزارت حملونقل در دوره نخستوزیری «فواد سنیوره» بود و در سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ باز در دولت سنیوره به وزارت امور اقتصاد و تجارت ملی منصوب شد. الصفدی سال ۲۰۱۱ تا اوایل ۲۰۱۴ وزیر دارایی دولت «نجیب میقاتی» بود.
به گزارش «وطن امروز»، رسانههای لبنانی از توافق میان طرفهای سیاسی لبنانی بر سر انتخاب محمد الصفدی، وزیر دارایی سابق این کشور بهعنوان نخستوزیر خبر دادند. به گزارش الجزیره، بنا بر اعلام رسانههای نزدیک به سعد الحریری، نخستوزیر مستعفی لبنان، جریان المستقبل و حزبالله لبنان بر سر انتخاب صفدی به عنوان نخستوزیر جدید لبنان توافق کردند.
وبسایت المستقبل، وابسته به سعد حریری گزارش داد که توافق بر سر نخستوزیری صفدی در ملاقات سعد حریری با علی حسن خلیل، نماینده جنبش امل و حسین الخلیل، نماینده حزبالله لبنان به دست آمد. بر اساس این گزارش، حزب جریان ملی آزاد، از احزاب عمده مسیحی لبنان نیز از این پیشنهاد حمایت کرده است. طبق قانون اساسی لبنان، رئیسجمهوری باید از مسیحیان، نخستوزیر از اهل سنت و رئیس مجلس از شیعیان باشد. نخستوزیر توسط رئیسجمهوری مامور تشکیل کابینه میشود و باید رای اعتماد مجلس را به دست آورد. هنوز منابع رسمی احزاب لبنان درباره توافق بر سر نامزدی محمد الصفدی اظهار نظری نکردهاند.
آنگونه که بیبیسی گزارش داده صفدی که بازرگان و از سیاستمداران کهنهکار لبنان است، 75 سال دارد و در دولتهای قبلی لبنان، سمتهای وزارت اقتصاد و دارایی و تجارت را برعهده داشته است.
*نام صفدی از کجا آمد؟
درباره چگونگی انتخاب صفدی به عنوان نخستوزیر، روزنامه الجمهوریه نوشت: حریری پس از توافق با نخستوزیران پیشین لبنان و دار الفتوی، نام صفدی را پیشنهاد کرد.
روزنامه الاخبار نیز در مطلبی با عنوان «نامزدی صفدی؛ مانور یا تحریک» نوشت: هنوز مشخص نیست آیا گروههای سیاسی عملا بر سر نامزدی محمد الصفدی به توافق رسیدهاند یا اینکه معرفی نام او فقط یک مانور برای تحقق اهدافی است که هنوز نامعلوم است. به نوشته این روزنامه، تصمیم معرفی صفدی یعنی تحریک مردم معترض و بسیاری از کسانی که به خیابانها نیامدهاند، زیرا او از نظر مردم در پستهای وزارتی که متصدی آن بوده، وجهه خوبی نداشته و از کمتحرکترین وزیران و نمایندگان از نظر لزوم حرکت در مسیر تولید بود، درنتیجه باید پرسید چرا در این وضعیت صفدی انتخاب شد؟
آیا معرفی او مانور حریری است که میخواهد تمام نامزدها را بسوزاند تا با شروط مورد نظر خود و نه شروط دیگران به نخستوزیری بازگردد یا اینکه معرفی او فقط یک اقدام تحریکآمیز برای تحقق اهدافی است که هنوز نامعلوم است؟
به نوشته الاخبار این سوالها غیرمنطقی و در عین حال در پرتو گزینه غیرمنطقی معرفی صفدی، مشروع و قانونی به نظر میرسد. ظاهرا کسی که تصمیم به معرفی نماینده سابق اهل طرابلس گرفته- البته اگر اخبار منتشر شده صحت داشته باشد- اوضاع خیابانها و حجم نارضایتی مردم را درک نکرده است.
به هر حال تا لحظه تنظیم خبر فقط رسانههای جریان المستقبل معرفی صفدی را تایید کردند و مسؤولان حزبالله و جنبش امل سکوت کردهاند و منابع جریان آزاد ملی به رهبری «جبران باسیل» وزیر خارجه دولت پیشبرد امور نیز تاکید کردند درباره نخستوزیر جدید توافق شده است و احتمال دارد رئیسجمهور بزودی زمان رایزنیهای پارلمانی لازم برای انتخاب نخستوزیر را اعلام کند که پیشبینی میشود پایان هفته جاری باشد.
*کمبود شدید دارو در بیمارستانهای لبنان
با وجود توافق لبنانیها بر سر نخستوزیری محمد الصفدی، دیروز نیز موج اعتراضات مردمی ادامه داشت و برای اولینبار این موج به بیمارستانها رسید و برخی بیمارستانها در اعتراض به کمبود دارو و مشکلات پزشکی و بهداشتی، به اعتصاب هشدارآمیز دست زدند.
در اعتصاب سراسری بیمارستانها که یک روزه بود، پذیرش بیماران جز در موارد ضروری انجام نشد. مسؤولان بیمارستانهای لبنان اعلام کردند پس از بینتیجه ماندن تماس با مسؤولان و طرفهای مرتبط با امور بهداشت و درمان و هشدار نسبت به کمبود دارو، اعتصاب دیروز به شکل هشدارآمیز برگزار شده است. این در حالی است که کارکنان شرکتهای تلفن همراه «آلفا» و «ام تی سی تاچ» دیروز برای چهارمین روز پی در پی در اعتراض به کاهش 30 درصدی حقوق خود اعتصاب کردند و فعالیت اداری، مالی و فنی این شرکتها متوقف شده است.
در این میان «سلیمان هارون» رئیس اتحادیه بیمارستانهای لبنان با اشاره به کمبود شدید دارو گفت: حداکثر یک یا یکونیم ماه دیگر برای تامین دارو مهلت داریم و در صورت تامین نشدن داروهای مورد نیاز با بحران بزرگ بهداشتی و پزشکی روبهرو خواهیم شد. وی با اعلام اینکه برخی بیمارستان ارائه خدمات شیمی درمانی به بیماران سرطانی را متوقف کردهاند، دلیل آن را مشکلات مالی و عدم امکان واردات داروها عنوان کرد و گفت: دارو در بازار با قیمت بسیار بالا موجود است و بیمارستانها قادر به خرید آن نیستند.
هارون با هشدار نسبت به کابوس بزرگ بهداشتی گفت: حتی در بدترین روزهای جنگ، چنین وضعیتی پیش نیامده بود؛ ما حامی اعتصاب نیستیم، بلکه زنگ خطر را به صدا در آوردهایم.
این در حالی است که «جمیل جبق» وزیر بهداشت لبنان 3 هفته پیش با اعتراض به بسته بودن راههای ارتباطی این کشور و مشکلات حاصل از آن، گفت: در صورت ادامه این وضع، احتمال بروز فاجعه پزشکی و دارویی وجود دارد. به گفته وی، 2 هزار بیمار سرطانی بستری در مرکز «الکرنتیا» در شمال پایتخت (بیروت) به علت مسدود بودن بسیاری از مسیرهای ارتباطی و نیز تعطیلی بانکها و مختل شدن کار مراکز گمرک از دریافت دارو محروم ماندهاند و نتوانستهاند داروی مورد نیاز خود را دریافت کنند.
* چرا حریری استعفا کرد؟
سعد حریری که از 3 سال پیش تا 2 هفته پیش نخستوزیر لبنان بود، با بیکفایتی بحرانهای زیادی را برای لبنانیها درست کرد که ثمره آن چند هفته اعتراضات مردمی به وضعیت معیشت بود. وی با خوشگذرانیهای فراوان و تعطیلات طولانی، عملا عنان دولت کشورش را به دست حوادث سپرد و حالا نخستوزیر جدید در حقیقت میراثدار این بیکفایتیهاست و معلوم نیست چقدر زمان برای جمع کردن این بیکفایتیها لازم است.
با کنارهگیری حریری، کابینه ائتلافی او نیز سقوط کرد اما میشل عون، رئیسجمهوری از وی خواست تا زمان تشکیل دولت جدید کفالت نخستوزیری را برعهده داشته باشد. استعفای حریری پس از آن اعلام شد که لبنان با تظاهرات گسترده و بیسابقهای در اعتراض به فساد و بیکفایتی دولت تحت امر حریری مواجه بود. تظاهرکنندگان خواستار کنارهگیری تمام دولتمردان فعلی و انجام اصلاحات گسترده و مبارزه با فساد در این کشور بودند. آنان فساد و ناتوانی سیاستمداران و رقابتهای حزبی را عامل مشکلات اقتصادی لبنان میدانند. در واکنش به این خواستهها، سعد حریری یک برنامه اصلاحات شامل کاهش چشمگیر حقوق مقامات حکومت و تغییراتی در سیاست اقتصادی دولت را ارائه داد اما با وجود تلاشهای حزبالله و رئیسجمهور لبنان، مردم لبنان نتوانستند به حریری دوباره اعتماد کنند و تظاهرات لبنانیها همچنان ادامه دارد. حالا باید دید نخستوزیر جدید تا چه میزان میتواند اعتماد لبنانیها را کسب کند.
حسن رویوران*:
چرا گروههای لبنانی روی محمد الصفدی توافق کردند؟
توافق روز پنجشنبه احزاب «المستقبل»، «التیار الوطنی الحر»، «امل» و «حزبالله» پیرامون معرفی «محمد الصفدی» بهعنوان نخستوزیر جدید این کشور نشان داد دولت آینده لبنان یک دولت تکنو- سیاسی خواهد بود. انتخاب این سیاستمدار و بازرگان 75 ساله لبنانی به این معناست که گروههای سیاسی به این نتیجه رسیدهاند گام اول برای کاهش اعتراضات و حرکت به سمت آرامش، عبور از «سعد حریری» است. در کنار این موضوع، عرف سیاسی و تقسیمات طایفهای لبنان نیز در انتخاب الصفدی اثرگذار بود.
بر اساس تقسیمات انجام شده بین طوایف لبنانی، رئیسجمهور این کشور مسیحی مارونی، نخستوزیر مسلمان سنی و رئیس مجلس مسلمان شیعه خواهد بود. از این رو گروههای سیاسی مجبور بودند گزینه مطلوب را از بین شخصیتهای سیاسی اهل سنت انتخاب کنند.
نکته بعدی اینکه برخلاف اظهارنظرهای قبلی درباره انتخاب مجدد حریری به نخستوزیری، مجموعه این جریانها به این نتیجه رسیدند اتهامات وارده به شخص سعد حریری از سوی مردم در رابطه با دست داشتنش در فساد اقتصادی لبنان مانعی جدی برای کاهش اعتراضات و انجام اصلاحات خواهد بود.
از این رو با توافق روی الصفدی بهعنوان نخستوزیر آینده لبنان به دنبال این هستند با تشکیل دولت تکنو- سیاسی بخشی از مشکلات رفع شود. تشکیل دولت تکنو- سیاسی به این معناست که احزاب و گروههای سیاسی حاضر در پارلمان باید 50 درصد از وزرای کابینه را از بین متخصصان جوان که تاکنون سابقه وزارت نداشتهاند انتخاب کنند و نیم دیگر شخصیتهای سیاسیای هستند که آنها هم از جانب احزاب و بر اساس تقسیمبندی مشخص شده از قبل معرفی خواهند شد. به بیان دیگر سهمیه جریانهای سیاسی در معرفی وزرای کابینه تغییر نخواهد کرد و فقط در انتخاب وزرا شاهد تغییر رویکرد خواهیم بود.
اینکه دولت آینده تا چه اندازه در رساندن لبنان به ساحل آرامش و کاهش اعتراضات موفق خواهد بود، مستقیماً بستگی به توانایی و درایت کابینه آن در ایفای مطالبات مردم دارد.
از آنجا که معترضان لبنانی اقدام به بستن راهها و مسیرهای اصلی میکنند، در صورت عدم همکاری احزاب و تهییج طرفداران خود به ماندن در خیابانها شاهد افزایش نارضایتیها و حتی درگیری بین مردم و معترضان خواهیم بود، چرا که بر اثر این تنشها امور روزانه معیشتی مردم دچار اخلال شده است. در کنار این مسأله جنگ رسانهای غرب در عراق و لبنان علیه جریانهای وحدتطلب سبب شده احتمال درگیریهای طایفهای نیز افزایش یابد.
آنچه مسلم است دولت الصفدی، دولتی انتقالی خواهد بود که در یک مقطع حساس و حیاتی و البته با موقعیتی منحصربهفرد در تاریخ لبنان که امتیاز برخورداری از نیروهای تکنوکرات و حمایت بخشی از مردم را دارد، معرفی خواهد شد تا اوضاع را کنترل کند و در اقدام بعدی زمینه انتخابات مجلس را فراهم کند؛ انتخاباتی که باید بیشترین قرابت را با خواست مردم و معترضان داشته باشد. یکی از اصلیترین مطالبات مردم لبنان در روند اعتراضات، گذار از دولت طایفهای و برچیده شدن سهمیههای از پیش تعیین شده برای گروههای سیاسی و طوایف است؛ موضوعی که به نظر میرسد نیل به آن بسیار چالشبرانگیز و البته زمانبر خواهد بود. اینکه لبنانیها تا کجا نسبت به این خواسته پافشاری داشته باشند و دولت تا چه اندازه در تامین این مطالبات موفق عمل کند، در نهایت سرنوشت سیاسی لبنان را رقم خواهد زد.
کارشناس مسائل لبنان*
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از پیشنهاد شورای عالی نظام پزشکی درباره خدمات درمانی گزارش میدهد
درخواست گرانی نرخ ویزیت پزشکان!
نایب رئیس کمیسیون بهداشت مجلس:
درخواست 2 برابر شدن تعرفه پزشکی غیرمنطقی است
اسدالله خسروی*: رئیس کمیسیون مشورتی تعرفه و بیمه شورای عالی نظام پزشکی در حالی خبر از پیشنهاد افزایش 2 برابری تعرفه خدمات پزشکان عمومی را میدهد که کارشناسان و برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی بشدت مخالف هر گونه افزایش تعرفه خدمات درمانی در شرایط کنونی کشور هستند.
به گزارش «وطن امروز»، شرایط اقتصادی کشور اکنون طوری است که هر گونه تصمیمگیری برای افزایش قیمت کالاها و خدمات، باید با حساسیت بالا و کار کارشناسی شده دقیقی همراه شود، چرا که این امکان وجود دارد در صورت اتخاذ برخی تصمیمات نادرست مشکلات فراوانی در جامعه ایجاد و معیشت مردم سختتر شود. در چنین شرایطی اما جامعه پزشکی خواهان تغییراتی در تعرفههای خود هستند. اگرچه جامعه پزشکان و فعالان مراکز درمانی در پی افزایش هزینههای سربار ناشی از گرانی لوازم و تجهیزات درمانی و پزشکی، میزان اجارهبهای مطب، دستمزد و... متحمل مشکلاتی هستند اما از آنجا که کاهش ارزش پول ملی در چند سال اخیر اثرات منفی خود را بر کل اقتصاد کشور بویژه اقتصاد خانوارها بر جای گذاشته است، بنابراین اگر قرار است تصمیمی برای افزایش تعرفههای خدمات درمانی اتخاذ شود، این تصمیم باید دقیق و کارشناسانه باشد و در عین حال در کارگروه اقتصاد سلامت مطرح شود تا آثار و عواقب آن در جامعه مشکلآفرین نشود.
به عقیده کارشناسان، شرایط کنونی جامعه طوری نیست که تصمیماتی برای افزایش قیمت کالاها و خدمات اتخاذ شود، چرا که برآیند چنین تصمیماتی بیشک گذران زندگی را برای مردم با فشار مضاعف همراه میکند، بنابراین اگر قرار است افزایش قیمتی در زمینه خدمات درمانی انجام شود، بیمهها باید جبرانکننده چنین موضوعی شوند، نه مردم.
نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره پیشنهاد اخیر رئیس کمیسیون مشورتی تعرفه و بیمه شورای عالی نظام پزشکی برای افزایش 2 برابری تعرفه پزشکان عمومی و نیز برخی اظهارنظرها درباره ورشکستگی بیمارستانها در پی عدم افزایش تعرفههای خدمات درمانی گفت: به نظر میرسد افزایش تعرفه پزشکی و درمانی در شرایط کنونی اقتصادی کشور خارج از قالب بیمهای منطقی است اما در چنین شرایطی افزایش تعرفه برای بیمهشدگان کاملا غیرمنطقی است.
سیدمرتضی خاتمی افزایش تعرفه خدمات درمانی آن هم 2 برابر شدن تعرفه پزشکان عمومی در این شرایط سخت اقتصادی را پیشنهادی نامعقول و ناسازگار و خارج از عرف و اصول کارشناسی عنوان کرد و افزود: تغییر تعرفههای پزشکی نیازمند بررسی دقیق است که تصمیمگیری در این زمینه باید بر مبنای مولفههای خاص نظیر چگونگی افزایش هزینههای سربار، رشد نرخ تورم و... باشد.
وی افزایش 2 برابری هزینه پزشکان را اغراقآمیز خواند و گفت: اگر قرار است اتفاقی در تغییر تعرفهها انجام شود، این موضوع نهتنها باید در شرایط مناسب صورت گیرد، بلکه تصمیمات در این زمینه باید کارشناسی شده اتخاذ شود تا در صورت تغییر تعرفهها، افزایش حداقلی رخ دهد که البته این افزایش نیز متوجه بیمهها میشود.
نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه افزایش خدمات درمانی و تعرفهای نباید غیرطبیعی و غیرمنطقی باشد، گفت: از آنجایی که افزایش نرخ تعرفهها باید در بخش بیمهای دیده شود، بنابراین بالا بودن نرخ تعرفه خدمات درمانی خارج از عرف نیز نباید در بخش بیمهای گنجانده شود. هرچند مجلس اکنون مخالف تعرفهای بیمنطق در این زمینه است اما هم افزایش حداقلی و هم افزایش در تعرفه خدمات پزشکی و درمانی و... بدون ارزیابی و بررسی دقیق نادرست و غیرقابل قبول است تا بیمهها نیز با مشکل مواجه نشوند.
* پیشنهاد افزایش 2برابری تعرفهها برای پزشکان عمومی
رئیس کمیسیون مشورتی تعرفه و بیمه شورای عالی نظام پزشکی گفت: بر اساس نظر کارشناسان تخصصی این کمیسیون، برآورد نهایی حداقل هزینه تمامشده یک ویزیت برای پزشکان عمومی در شهر تهران مبلغ 475927 ریال استخراج شده است. به گزارش فارس، مهدی مطهری برآورد نهایی این کمیسیون درباره افزایش تعرفه پزشکان عمومی را اعلام کرد. وی گفت: بر اساس نظر کارشناسان تخصصی این کمیسیون، برآورد نهایی حداقل هزینه تمامشده یک ویزیت برای پزشکان عمومی در شهر تهران مبلغ 475927 ریال استخراج شده است. مطهری افزود: برای تعیین این مبلغ، هزینههایی از قبیل هزینه ساختمان، افزایش قیمت تجهیزات پزشکی، تورم و هزینه پرسنل یا اجاره مطب و حقوق و دستمزد در نظر گرفته شده است. رئیس کمیسیون مشورتی تعرفه و بیمه شورای عالی نظام پزشکی ادامه داد: این عدد بر مبنای عدد کارشناسی دقیق انجام شده است که محاسبهکنندگان آن جامعه پزشکی نیستند و توسط کارگروه اقتصاد سلامت تعیین شده است. وی تاکید کرد: جامعه پزشکی جدا از مردم نیست و افزایش هزینهها بر پزشکان نیز اثر خواهد داشت؛ ما نمیخواهیم از نظر اقتصادی به مردم فشار وارد شود و این تعرفه بهعنوان تعرفه پایه پزشک عمومی به شورای عالی نظام پزشکی پیشنهاد میشود و نظر کلی از سوی نظام پزشکی به شورای عالی بیمه و وزارت بهداشت اعلام خواهد شد. مطهری گفت: در حال حاضر تعرفه پزشکی عمومی 27500 تومان است که پزشکان در حال سوبسید دادن هستند؛ تعرفه مصوب نهایی مبلغی است که در نهایت پس از تصویب توسط نهادهای مرتبط اعلام خواهد شد.
* افزایش نیافتن تعرفههای خدمات درمانی موجب ورشکستگی بیمارستانها میشود
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه تعرفههای خدمات درمانی باید متناسب با تورم هر سال افزایش یابد، گفت: عدم افزایش تعرفههای خدمات درمانی موجب ورشکستگی بیمارستانها میشود. اکبر ترکی در گفتوگو با خانه ملت، در واکنش به خبری مبنی بر اینکه افزایش تعرفههای خدمات درمانی منجر به «ورشکستگی کامل بیمه سلامت و سازمان تأمین اجتماعی» میشود، گفت: تعرفههای خدمات درمانی و پزشکی همانند همه کالاها و خدمات دیگر، باید متناسب با تورم هر سال افزایش یابد. وی ادامه داد: تمام کالاها اعم از تجهیزات پزشکی، غذای بیماران و وسایل مورد استفاده در بیمارستانها متناسب با تورم، رشد قیمت داشته که طبیعتا هزینه بیمارستانها را نیز افزایش میدهد، بنابراین تعرفههای خدمات پزشکی نیز باید به همین میزان افزایش یابد، در غیر این صورت بیمارستانهای دولتی ورشکست خواهند شد. از طرفی بخش خصوصی نیز به همین صورت بوده و تا زمانی که قیمت کالاها، تجهیزات و هزینه بیمارستانها افزایش پیدا میکند، اداره بیمارستانها با تعرفه قبلی کار بسیار سختی خواهد بود. ترکی خاطرنشان کرد: سهم 9 بیستوهفتم درمان بیمهشدگان تامین اجتماعی سال 98 با سال 99 تفاوت دارد و متناسب با افزایش حقوق کارمندان افزایش مییابد. از طرفی مبلغی که بهعنوان حق بیمه از کارمندان کسر میشود نیز به همین میزان افزایش پیدا میکند، بنابراین با افزایش تورم، درآمد بیمهها نیز بیشتر شده است. وی یادآور شد: با افزایش تعرفه خدمات درمانی، بیمهها به سمت ورشکستگی حرکت نمیکنند، چرا که منابع درآمدی آنها نیز پیشبینی شده است. بنده معتقدم اکثر مشکلات بیمهها به دلیل ضعفهای مدیریتی است. وی در پاسخ به این سوال که آیا با افزایش تعرفه خدمات درمانی، بدهی بیمهها به مراکز درمانی و داروخانهها افزایش مییابد؟ ادامه داد: بدهی بیمهها غالبا به دلیل سوءمدیریت است. از سویی دیگر بیمهها پول دارند و نمیدهند و دائما بهانهگیری میکنند تا منابع مالی برای پرداخت بدهیها از محلهای دیگر تامین شود. از سوی دیگر بدهی بیمهها در بسیاری از مواقع جبران شده؛ بهعنوان مثال اخیرا 500 میلیون یورو با موافقت مقام معظم رهبری از صندوق توسعه ملی دریافت و به بیمهها تزریق شده است. ترکی تاکید کرد: رئیسجمهور و هیأت وزیران باید به نحوی کشور را مدیریت کنند که با افزایش تعرفهها در حوزه خدمات درمانی مشکلی ایجاد نشود اما اینکه تعرفه خدمات درمانی را به بهانه ورشکستگی بیمهها بر اساس میزان تورم افزایش ندهیم، اشتباه بوده و نهتنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه مشکلآفرین هم خواهد بود.
جدول تعرفه ویزیت پزشکان در بخش خصوصی
خبرنگار*
ارسال به دوستان
رئیس سازمان اطلاعات سپاه: مفسدان اقتصادی فراری را به کشور باز میگردانیم
امتداد شکار
تنها به فاصله یک ماه از عملیات موفقیتآمیز سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در دستگیری «روحالله زم» مسؤول کانال تلگرامی آمدنیوز و بازگرداندنش به ایران بود که خبری دیگر و این بار نه در حوزه متهمان امنیتی که در حوزه متهمان اقتصادی منتشر شد. «رسول دانیالزاده» مشهور به سلطان فولاد که چندی پیش موفق شده بود پس از آزادی با قید وثیقه و با بهانه معالجه از کشور خارج شود با پیگیریهای این نیرو دستگیر و به کشور بازگردانده شد. جدای از شاهکلید بودن دانیالزاده و نقش پررنگ او در میان برخی دیگر از پروندههای اقتصادی، گمانهزنیها پیرامون نتایج این دستگیری بود که حجتالاسلام حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همایش سراسری هیأتهای نظارت بر انتخابات مجلس اشارهای هم به ماجرای دستگیری مفسدان اقتصادی داشت و گفت: ما مفسدان اقتصادی را به کشور بازمیگردانیم و بدانید که مقابله با مفسدان اقتصادی، دیر و زود دارد اما سوختوسوز ندارد. سخنان طائب در حالی طرح شد که اسامی نامآشنای زیادی در چند سال اخیر پیش یا پس از باز شدن پرونده اقتصادیشان توانسته بودند با فرار از کشور خود را از محاکمه و مجازات قضایی رهایی بخشند. «محمودرضا خاوری» مدیر عامل اسبق بانک ملی ایران و از مجرمان محکوم شده به دلیل مشارکت در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی را میتوان مشهورترین مفسد اقتصادی کشور دانست که مهر ۹۰ به بهانه «مشکلات عصبی حادث شده و بیماری مزمن» از مقام خود استعفا کرد و به کشور کانادا که تابعیت آن را داشت، گریخت. هرچند خاوری تنها مفسد متواری کشورمان در سالهای اخیر نبوده است اما از جهات زیادی تبدیل به نمادی از مفسدان دوتابعیتی متواری شد. خاوری توسط دادگاه انقلاب به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۰ سال حبس و بابت دریافت رشوه به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. نام خاوری برای مدتی در لیست افراد تحت تعقیب اینترپل وجود داشت ولی از اواسط مهر ۹۵، نام وی به عنوان یک شخص در حال تعقیب در وبسایت اینترپل مشاهده نمیشود. «مرجان شیخالاسلامی آلآقا» نیز از دیگر متهمان فراری در عرصه مفاسد اقتصادی است که سابقه سیاسی او نیز در برجسته شدن پروندهاش نقشی غیرقابلانکار داشته است. همسر او «مهدی خلجی» نیز از حامیان خارجی تحریم علیه کشورمان است. وی که در روزنامههای «همبستگی» و «صبح امروز» فعالیت داشته و کاندیدای حزب مشارکت در ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بوده است چندی پیش نامش در کنار 13 متهم دیگر در پرونده اتهام مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی به مبلغ 6 میلیارد و ۶۵۶ میلیون یورو مطرح شد. وی تابستان 96 ابتدا به ترکیه و سپس به کانادا یعنی همان مکانی که خاوری نیز متواری شده بود راهی شد. با مجموع این توصیفات میتوان آغاز موج جدید دستگیری متهمان اقتصادی در خارج از کشور و استرداد آنها به ایران را مقدمهای برای به خطر افتادن حاشیه امن مفسدانی دانست که در سایه عدم همکاری بینالمللی، خروج از محدوده مرزی ایران را بهعنوان دست یافتن به محدودهای ایمن تصور میکنند. میزان موفقیت عملیاتهای برونمرزی در دستگیری متهمان امنیتی و اقتصادی فارغ از اهمیت هر کدام از سوژههای یاد شده، میتواند تبدیل به عاملی در جهت تقویت سرمایه اجتماعی نهادهای امنیتی نیز شود. ارسال به دوستان
4 نکته درباره گرانی بنزین
دولتی که آموختن نمیداند
میثم مهرپور*: از بامداد جمعه، درست زمانی که همه خواب بودیم، قیمت بنزین به صورت ناگهانی و در حالی که تا همین چند هفته پیش بسیاری از دولتیها افزایش قیمت آن را تکذیب میکردند، افزایش یافت. بر اساس قیمتهای جدید، بهای هر لیتر بنزین سهمیهای 1500 و بنزین آزاد 3000 تومان تعیین شد؛ موضوعی که شاید بتوان از آن در کنار ارز 4200 تومانی به عنوان غیر منتظرهترین و غیرکارشناسیترین تصمیم اقتصاد ایران یاد کرد. تصمیمی یکباره، بیبرنامه و بدون در نظر گرفتن شرایط کشور و آماده کردن افکار عمومی که به نظر میرسد همچون دلار جهانگیری تبعات سنگینی برای اقتصاد کشور داشته باشد. در ذیل به بررسی برخی دلایل اشتباه بودن این تصمیم در شرایط فعلی پرداختهام.
1- سوال اول این است: آیا بنزین در ایران ارزان یا مصرف بنزین در ایران زیاد است؟ برای پاسخ به این سوال به این اعداد دقت کنید: بیش از یکسوم مصرف کل بنزین دنیا در آمریکاست، این در حالی است که سهم ایران حدود یک و نیم درصد مصرف بنزین کل دنیاست. این اعداد بدون در نظر گرفتن جمعیت و تعداد خودروهای موجود در 2 کشور است. بر این اساس آمریکا چیزی حدود ۲۰ برابر، چین حدود ۷ برابر و ژاپن حدود 2 برابر ما ایرانیها بنزین مصرف میکنند. این روند با در نظر گرفتن جمعیت کشورها کمی اصلاح میشود به طوری که مصرف سرانه بنزین در آمریکا ۶ برابر، کانادا ۵ برابر و حتی عربستان و قطر بیش از 3 برابر ایران است. از طرف دیگر مصرف بنزین در کشورهای ایتالیا، ترکیه و کرهجنوبی کمتر از ایران است. در کنار این موضوع با بررسی درآمد سرانه و قدرت خرید مردم در کشورهای مختلف به این نتیجه میرسیم که بنزین نهتنها نسبت به درآمد سرانه و قدرت خرید ما ایرانیها ارزان نیست، بلکه شاید بتوان گفت خیلی هم گران است. محاسبه و اثبات این موضوع بسیار ساده است؛ یک شهروند کویتی یا آلمانی با حداقل حقوق میتواند مقدار بیشتری بنزین از یک شهروند ایرانی با حداقل حقوق خریداری کند. ارزان بودن بنزین در ایران با توجه به قیمتهای جهانی این کالا و امکان صادرات آن با قیمتی بسیار بالاتر از قیمتهای موجود در بازار ایران معنا مییابد که تشریح آن خارج از بحث است. پس در گام اول و با توجه به این آمارها باید گفت نمیتوان بدون در نظر گرفتن سایر پارامترها و شاخصهای اقتصادی از جمله درآمد سرانه، قدرت خرید، کیفیت خودروها، تعداد خودروها، فرهنگ خودروسواری و... در یک جامعه و با یک دید کلی، حکم و نسخهای ثابت درباره گرانی و ارزانی بنزین یا کاهش و افزایش مصرف آن صادر کرد.
2- هر اصلاحی در اقتصاد در نهایت باید منجر به افزایش رفاه خانوار شود اگرنه نهتنها کاری عبث که اقدامی اشتباه محسوب میشود. طبیعی است اصلاح در قیمتها و هر تغییر بزرگی در اقتصاد نیازمند ثبات اقتصادی است، در غیر این صورت انجام اقدامات بزرگ در فضای ملتهب یا ناپایدار اقتصادی میتواند بر هرج و مرج اقتصادی و ایجاد بیاعتمادی دامن زده و نهتنها موجب بهبود نشود، بلکه شرایط را بحرانیتر کند. برای نمونه سال 89 که اولین مرحله از اجرای هدفمندی یارانهها اتفاق افتاد، اقتصاد کشور دارای شاخصهای مناسب اقتصادی بود. نرخ تورم حدود 11 درصدی، رشد اقتصادی مناسب، عدم ورود کشور به رکود اقتصادی و وجود یک رونق نسبی در اقتصاد، قیمت بالای نفت و درآمدهای نفتی مناسب و... نشاندهنده شرایط عادی و پایدار اقتصاد کشور بود. در کنار این شاخصها، اجرای سیاست غیرقیمتی سهمیهبندی بنزین در سال 87 و مطالعات، همایشها، جلسات و تدابیر دولت وقت در سالهای قبل از اجرای هدفمندی شرایط را برای اجرای طرح و اصلاح نسبی قیمتها مهیا کرده بود، ضمن اینکه مصوبه مجلس و تبدیل این موضوع به قانون باعث شده بود علاوه بر اینکه این طرح از پشتوانه قانونی برخوردار باشد، نحوه برخورد با موضوع در سطح کلان بسیار جدی تلقی شود. در شرایط فعلی افزایش قیمت 200 درصدی بنزین از 1000 تومان به 3000 تومان در حالی اتفاق میافتد که نرخ تورم بالای 30 درصد و رشد اقتصادی کمتر از یک درصد بوده و پیشبینیها حکایت از منفی شدن رشد اقتصادی ایران در سال آینده دارد. رشد حجم نقدینگی بیسابقه بوده و اقتصاد کشور از یک رکود عمیق رنج میبرد. در واقع شرایط کشور برای اجرای یک طرح ولو مفید که میتواند آثار شوکگونه داشته باشد به هیچوجه مناسب نیست.
3- اگر چه قیمتها از بامداد گذشته افزایش پیدا کرده اما هنوز نهتنها ریالی به حساب مردم واریز نشده، بلکه مشخص نیست چه کسانی مشمول حداکثر دریافتی یارانه جدید (205 هزار تومان) شدهاند و چه کسانی مستحق دریافت این یارانه نیستند.
رئیس سازمان برنامه مدعی شده اگر حذفشدگان اعتراضی داشته باشند میتوانند از طریق سازوکار قانونی عمل کنند. این یعنی هنوز دولت به حذف این افراد یقین ندارد و طبیعتا اعتراض حذفشدگان خود ماجراهای جدیدی را در هفتههای آینده ایجاد خواهد کرد. چگونه ممکن است کسانی که مستحق دریافت یارانه 45 هزار تومانی هستند و در 6 سال گذشته یارانه خود را بیکم و کاست دریافت کرده و از سوی دولت حذف نشدهاند، امروز دیگر مستحق دریافت یارانه 55هزار تومانی نباشند. اگر مستحق دریافتند، چرا نباید دریافت کنند و اگر مستحق دریافت نیستند، چرا همچنان یارانه 45 هزار تومانی را دریافت میکنند. تمام اینها یعنی دولت قرار است طرح را در حین اجرای آن بیازماید و هنوز نه برنامه مشخصی از باب بازتوزیع منابع حاصله دارد و نه از باب میزان پرداختی و نه نحوه شناسایی افراد حذفشده و...؛ یک آزمون و خطای پرهزینه به معنای واقعی کلمه.
4- اگرچه دولتیهای امروز، روزگاری پرداخت یارانه به مردم و بازتوزیع منابع حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی را موجب افزایش نقدینگی و تورم میدانستند و گاه یکی از دلایل افزایش نقدینگی را اجرای طرح هدفمندی یارانهها معرفی میکردند اما واقعیت این است که افزایش قیمت بنزین و پرداخت منابع حاصل از آن به مردم موجب افزایش نقدینگی نخواهد شد، چرا که در این فرآیند پول جدیدی خلق نمیشود. دولت با گران کردن بنزین، پول اضافهای را از مردم گرفته و همان پول را مجددا با روشی دیگر میان مردم بازتوزیع میکند. اما شوک تورمی ناشی از افزایش قیمت بنزین اصلا ارتباطی با افزایش نقدینگی ندارد، بلکه این افزایش تورم از سمت افزایش قیمت بنزین و لذا افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات و همچنین افزایش «تقاضای نقدینگی» خواهد بود. به بیان بهتر بهدلیل وجود نظامات قیمتگذاری در ایران که عموما توسط اصناف و برخی سازمانها انجام میشود، افزایش قیمت بنزین در محاسبات این موسسات و نهادها منظور شده و قیمت محصولاتشان را افزایش میدهند.
کارشناس اقتصاد*
ارسال به دوستان
معامله احتمالی ترامپ و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا
حقالسکوت هنگفت بولتون
نوید مؤمن: 3 هفته قبل، خبر حضور احتمالی جان بولتون در کنگره آمریکا برای شهادت در پرونده «اوکراین گیت» به مهمترین سوژه خبری رسانههای غربی تبدیل شد. مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده که از منتقدان ترامپ و رودی جولیانی وکیل شخصی وی در زدوبند با مقامات اوکراینی (درباره افشای ماجرای فساد مالی و اداری بایدن و پسرش در اوکراین) است، نسبت به ادای شهادت در این پرونده بیمیل به نظر نمیرسد. بسیاری از طرفداران بولتون که از اخراج وی از کاخ سفید بشدت خشمگین بودند، خواستار حضور مشاور سابق امنیت ملی آمریکا در مجلس نمایندگان و ادای شهادت وی علیه ترامپ بودند. بولتون برای ادای این شهادت چندان بیمیل نبود! او به وکلا و افراد نزدیک به خود اجازه داده بود در اینباره با نمایندگان کنگره و حتی برخی سناتورهای دموکرات لابی کنند. دموکراتها بخوبی میدانستند آثار و تبعات شهادت بولتون در ماجرای اوکراینگیت، میتواند تیر خلاص را به رئیسجمهور جنجالی ایالات متحده بزند. با این حال بهرغم احضار بولتون توسط کنگره آمریکا، وی حاضر نشد در میان اعضای مجلس نمایندگان حضور پیدا کند.
«چالز کوپر» وکیل جان بولتون در این خصوص میگوید:
«تا زمانی که قاضی فدرال درباره نبرد حقوقی بین کمیتههای مجلس نمایندگان و کاخ سفید بر سر موضوع تحقیق استیضاح ترامپ در ماجرای اوکراین رأیی صادر نکند، موکلش حاضر به دادن شهادت نخواهد بود».
چنانکه از سخنان وکیل بولتون بر میآید، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده بار دیگر با دونالد ترامپ وارد معامله شده است! بولتون از یک سو سایه تهدید «شهادت علیه ترامپ» را بر سر کاخ سفید حفظ کرده و از سوی دیگر، به ترامپ درباره معامله با خود بر سر عدم شهادت در کنگره در ماجرای اوکراینگیت گرا داده است. برخی منابع آمریکایی معتقدند در اینباره رایزنیهای غیرمستقیمی میان ترامپ و بولتون آغاز شده است که در روزهای آینده، ممکن است به یک تماس یا نشست علنی میان این دو منتج شود. بدون شک محصول این رایزنیهای پشت پرده، بازگشت بولتون به مسند قبلی خود نخواهد بود اما نباید فراموش کرد میزان «حقالسکوت» بولتون از ترامپ در این معامله پنهان بسیار هنگفت است! این حقالسکوت، میتواند شامل باقی ماندن اعضای نزدیک به بولتون در تیم سیاست خارجی و امنیت ملی ایالات متحده باشد. همچنین احتمال دارد بولتون از ترامپ درخواست کند در ازای سکوت در برابر خیانت آشکار امنیتی کاخ سفید، جمعی از نومحافظهکاران نزدیک به خود را در پستهای حساس مستقر کند. ترامپ نیز بخوبی میداند جهت مواجهه با هجمه دموکراتها در قبال ماجرای اوکراینگیت، به «سکوت بولتون» نیاز مبرم دارد. شکسته شدن سکوت بولتون در ماجرای اوکراینگیت، مترادف با رویگردانی بخشی از جمهوریخواهان سنتی، اکثریت مطلق نومحافظهکاران و حتی بخشی از رایدهندگان مستقل از رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا خواهد بود، بنابراین شهادت بولتون علیه ترامپ در پرونده اوکراینگیت، برای رئیسجمهور این کشور حکم یک کابوس سخت را خواهد داشت.
اظهارات اخیر وکیل بولتون، در حقیقت فرصتی است که مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به ترامپ (جهت مذاکره و معامله بر سر پرونده اوکراین گیت) داده است. شبکه سیانان نیز این موضوع را به صورت تلویحی تایید کرده است:
«بولتون که شخصا در بسیاری از وقایع، نشستها و مکالمات تلفنی ترامپ حضور داشته است، یک شاهد ارزشمند در روند تحقیقات استیضاح به شمار میرود اما با این وجود، وکیل او کاملا روشن کرده که موکلش تا زمانی که تصمیم قضایی درباره مصونیت مقامهای کاخ سفید گرفته نشود، حاضر به دادن شهادت نیست».
نکته جالب توجه اینکه بولتون قبلا نیز وعده داده بود در صورت حضور در جلسه استماع کنگره بر سر اوکراین گیت، علیه شخص ترامپ شهادت نخواهد داد. بولتون قصد دارد در صورت عدم تحقق معامله پشت پرده با ترامپ، در کنگره حضور یافته و علیه «رودی جولیانی»، «گوردون ساندلند» سفیر آمریکا در اتحادیه اروپایی و «میک مولوانی» سرپرست کارکنان کاخ سفید شهادت دهد. با این حال بر همگان مسجل است شهادت بولتون علیه این افراد، در نهایت گریبانگیر شخص ترامپ خواهد شد. رئیسجمهور ایالات متحده در آخرین نظرسنجیهای ایالتی و ملی صورت گرفته در این کشور وضعیت خوبی ندارد. او در ایالاتی مهم و تعیینکننده مانند ویسکانسین، پنسیلوانیا، میشیگان، اوهایو، فلوریدا، کارولینای شمالی و... از حمایت حداقلی رایدهندگان برخوردار است.
این در حالی است که ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016، در همه این ایالات کلیدی پیروز شده بود. رئیسجمهور آمریکا بخوبی میداند در چنین شرایطی «شهادت بولتون» در پرونده اوکراینگیت میتواند به مثابه زدن تیر خلاص بر پیکر وی تلقی شود! بدون شک دونالد ترامپ از هیچ گونه اقدامی جهت جلوگیری از تحقق این موضوع فروگذار نخواهد کرد، حتی اگر محصول این کار سلطه پنهان بولتون بر امور امنیتی و سیاسی آمریکا باشد!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|