|
بازخوانی یک اظهارنظر اسحاق جهانگیری در مناظرههای انتخاباتی سال 96 دولت روحانی مرتکب همان نقدهایی شده که جهانگیری علیه رقبا مطرح میکرد
یادمان هست
فرشاد فاطمی در گفتوگو با «وطنامروز»:
سریعتر به سمت هدفمندی یارانهها برویم
***
گزارشی درباره اقدام ناگهانی افزایش قیمت بنزین
مرگ مغزی دکتر قبل از جراحی!
محمد نجارصادقی*: بامداد 24 آبانماه دولت دست به اقدامی زد که با گذشت نزدیک به 10 روز هنوز تبعات آن در سطح کشور هویداست؛ گرانی یکشبه بنزین و سهمیهبندی آن که بهزعم اکثر کارشناسان اقدام درستی نبود و در راستای جراحی اقتصادی صورت نگرفته است.
به گزارش «وطنامروز» شاهد این موضوع که این اقدام به صورت کلی جراحی نبوده را میتوان در اظهارات انتخاباتی اسحاق جهانگیری در مناظرهها دید؛ زمانی که وی در برابر پیشنهاد یکی دیگر از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری درباره یارانه 150 هزار تومانی برافروخته شده و به محل تامین منابع آن حملهور میشود و میگوید: «یا حاملهای انرژی را میخواهید گران کنید یا باید هزینههای دولت را کاهش دهید یا باید دست در پولهای بانک مرکزی کنید. جهانگیری ادامه میدهد: در هر حالتی هر روشی اجرا شود 150 هزار تومان برمیدارند و یک میلیون تومان میرود در جیب دولت؛ اقتصاد این کشور و طبقه محروم را نابود میکنند. ما راهکارهای عاقلانه- عالمانه در این 4 سال پیشبینی کردهایم». جالب اینجاست که حالا هر سه این اتفاقات رخ داده و خبری از 150 هزار تومان هم نیست. با وجود تقبیح افزایش قیمت سوخت، بنزین گران شده است، آن هم با افزایش 200 درصدی که نمیتوان آن را نادیده گرفت. موضوع دیگر برداشت از بانک مرکزی است، دولت در این چند سال از این کار هم ابایی نداشته و آن را هم انجام داده است.
در حال حاضر به زعم اکثر کارشناسان، منابع اولین بسته معیشتی واریز شده به حساب مردم از محل استقراض از بانک مرکزی فراهم شده است. این یعنی دقیقا چرخش 180 درجهای آقای معاون اول که برای اولین بسته معیشتی هم همان کار ناگواری را که در مناظرات نسبت به آن هشدار داده بود انجام داده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی از آمارهای پولی و بانکی کشور در پایان 3 ماهه نخست سال جاری، بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی در خرداد امسال نسبت به خرداد سال گذشته بیش از ۶۴ درصد افزایش پیدا کرده است.
بخش دولتی در خردادماه سال گذشته بیش از ۶۱ هزار میلیارد تومان بدهی به بانک مرکزی داشته که رقم این بدهی در خردادماه سال جاری به ۱۰۱ هزار میلیارد تومان رسیده است. رقم بدهی دولت به بانک مرکزی در اسفندماه سال گذشته نیز ۹۵ هزار میلیارد تومان بود که نشان میدهد این بدهی در سال جاری نسبت به اسفند سال گذشته 4/5 درصد رشد داشته است. همچنین بدهی بانکها به بانک مرکزی در پایان 3 ماهه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال گذشته با کاهش همراه بوده است.
بدهی بانکها به ۱۳۴ هزار میلیارد تومان رسیده که نسبت به خردادماه سال گذشته 7/3 درصد کاهش داشته است. بدهی بانکها به بانک مرکزی در پایان خردادماه سال گذشته بیش از ۱۳۹ هزار میلیارد تومان بود که در اسفندماه این رقم به ۱۳۸ هزار میلیارد تومان رسید، بنابراین حجم بدهی بانکها به بانک مرکزی در خردادماه سال جاری نسبت به اسفند سال گذشته نیز 6/2 درصد کاهش داشته است. حتی دولت سراغ صندوق توسعه ملی هم رفته است و طبق آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در چند سال گذشته رقمی معادل 5/1 میلیارد دلار به بهانه رونق تولید از این صندوق برداشت شده که در محل مورد نظر هزینه نشده است. میتوان درباره برداشتهای دولت از صندوق توسعه گفت تنها در 2 سال اخیر بیش از 2 میلیارد دلار از این صندوق برداشت شده است.
موضوع دیگر هشدارهای معاون اول درباره کاهش هزینههای دولت بوده است. این در حالی است که جهانگیری در چرخشی جدید اخیرا اعلام کرده است دولت باید هزینههای خود را کاهش دهد. وی در این باره اظهار داشت: راهکار در شرایط فعلی این است که هزینههای دولت و دستگاههای دولتی کاهش یابد و هزینههای اضافی از بین برود. البته تمام تلاش دولت بر این است که حقوقها بهموقع پرداخت شود. با وجود اینکه هر اقدامی در راستای کاهش هزینههای دولت مثبت است اما باید از آقای جهانگیری سوال شود آیا در این کاهش به دریافتی پرستاران و معلمان لطمهای وارد نمیشود؟ آیا ایشان نگران وضعیت گروه خدماتی در این کاهش هزینهها نیستند و صرفا شب انتخابات نگران بودند؟
بهنظر میرسد دوره دوم هر رئیسجمهوری زمان گرفتن تصمیمهای سخت و عاقلانه است؛ هر چقدر دولت روحانی در دوره قبل با اقتصاد، سیاسی برخورد کرد در این دوره انتظار رفتار عاقلانه از آن میرفت اما در این ایام هم دست از رفتار پوپولیستی بر نمیدارد و برای اینکه یک بسته معیشتی را به نام خود ثبت کند کشور را در این شرایط بحرانی قرار داده است.
روزنامهنگار اقتصادی*
******
مرگ مغزی دکتر قبل از جراحی
جدا از نحوه اجرای پرعیب و نقص طرح سهمیهبندی بنزین که میشود روزها درباره آن سخن گفت، در حال حاضر دولتیها تلاش بسیاری دارند که این طرح را با استفاده از واژگانی مانند «جراحی اقتصادی» یا اقدامی در راستای «عدالت اجتماعی» زیبا جلوه دهند. ادبیاتی پوپولیستی مانند اظهارات اسحاق جهانگیری درباره یارانه 150 هزار تومانی در شب انتخابات. تلاشی از سوی دولت وجود دارد که به مردم القا کند این اقدام به نوعی اصلاح توزیع یارانه پنهان انرژی است. علی ربیعی در قامت سخنگوی دولت میگوید گرانی بنزین در راستای اجرای عدالت اجتماعی است و دولت میخواهد دهکهای پایین جامعه را حمایت کند. رسانههای همسو با دولت هم از تعبیر زیبای جراحی اقتصادی استفاده میکنند و اعتراضات صورت گرفته را هزینه جراحی مینامند. نکته قابل توجه اینجاست که هیچ جراحی اقتصادیای صورت نگرفته، زیرا انتظار اولیه از یک جراحی یا اصلاح اقتصادی این است که به صورت نسبی نتایج درمانی حاصل شود. در روش فعلی با وجود خونریزی فراوان برای بیمار مورد نظر یعنی اقتصاد ایران، هنوز درمان رخ نداده است. باید توجه داشت که چند سال دیگر برای اصلاح قیمت بنزین دولت وقت مجبور خواهد بود بار دیگر قیمت بنزین را به شکلهای خلقالساعه دیگر افزایش دهد. این یعنی برای سومینبار باید هزینه تعدیل قیمت بنزین پرداخت شود. نخستینبار این هزینه در زمان سهمیهبندی بنزین در سال 87 رخ داد و برای دومینبار در سال جاری همین موضوع با شدت بیشتری تکرار شد. تمام این مباحث به معنای این است که با این روش هر چند سال یک بار باید شاهد اعتراضات مردمی، تعطیلی کشور و اتفاقات ناگوار برای تغییر قیمت بنزین باشیم، البته هزینه اصلی در بعد اقتصادی رخ میدهد، زمانی که سرمایهگذاران و آحاد مردم به یک ثبات روانی منسجم درباره قیمتها نرسند و هر روز شاهد شوکهای تورمی در انبار باروت حجم نقدینگی کشور باشند دیگر مجالی برای هیچ فعالیت اقتصادی وجود ندارد. این رفتار سیاستگذار در صورت ادامهدار بودن میتواند نارضایتیهای عمومی را تبدیل به یک اپیدمی در ادبیات اقتصادی کشورمان کند که هر چه زودتر باید اصلاح شود. موضوع مهم دیگر ایناست که اساسا اصلاح قیمت حاملهای انرژی با اهداف کلان صورت میگیرد، این یعنی قیمت بنزین اصلاح میشود که در مصرف، تغییر رویه خودروسازان در تولید خودروهای پرمصرف و سیاستگذاری مدیران شهری برای تامین زیرساختهای حملونقل عمومی تاثیرگذار باشد؛ این اهداف محقق نمیشود مگر با یک روش هدفمند و منسجم و برنامه بلندمدت برای اقتصاد کشور، در غیر اینصورت اصلاح اقتصادی معنایی ندارد و صرفا تغییر یک رقم اسمی در اقتصاد است. در حال حاضر هیچ کدام از موارد مفهومی یک اصلاح اقتصادی محقق نشده است.
* جراحی واقعی چرا انجام نشد؟
دولت تدبیر و امید پس از روی کار آمدن، یک روش مناسب برای درمان بیمار خود داشت که حتی دستور قانونی و تایید نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم برای این امر وجود داشت. زمانی میتوانیم از یک جراحی صحبت کنیم که روند درمان مشخص باشد. در «قانون هدفمندی یارانهها» به صورت شفاف مسیر درمان رهایی اقتصاد ایران از یارانه پنهان مشخص شده بود و اگر دولت بر مبنای آن عمل میکرد میتوانستیم درباره یک درمان قاعدهمند و حتی جراحی اقتصادی سخن بگوییم. طبق این قانون باید قیمت تمام حاملهای انرژی و نه صرفا بنزین تا پایان سال 94 به صورت پلکانی و معقولانه افزایش پیدا میکرد. تدبیریها نهتنها این قانون را اجرایی نکردند بلکه ابزار انجام این جراحی یعنی کارت سوخت را هم از بین بردند. باید پرسید چرا دولت که طرفدار عدالت در یارانه پنهان است، کارت سوخت را حذف کرد؟ اضافه بر این دولت در این 6 سال هیچگاه یارانه ثروتمندان را هم حذف نکرد، اقدامی که مسلما باید در راستای عدالت صورت میگرفت و حتی مورد اهتمام نمایندگان مجلس شورای اسلامی و قانون بودجه چند سال اخیر نیز بوده است. نکته دیگر زیادهخواهی شرکتهای دولتی از منابع طرح هدفمندی یارانهها بود که بیش از 50 درصد درآمدهای طرح را میبلعیدند. بررسیها نشان میدهد دولت تنها به دلیل هزینههای سیاسی اقدامات لازم برای هدفمندی یارانهها از انجام تمام این موارد خودداری کرده است. شاید هم دلیل عدم اجرای این قانون لجبازی با دولت سابق و ناکام گذاشتن سیاستهای آن است میشود، از این رو میتوان نتیجه گرفت نهتنها این اقدام جراحی نبوده بلکه مجموع موارد ذکر شده و نیز اشتباه مهلک نحوه اجرای این طرح و بیخبری جامعه از آن، این موضوع را بهصورت استعارهای مطرح میکند که دکتر قبل از جراحی، خودش دچار مرگ مغزی شده بود.
ارسال به دوستان
لفاظیهای آمریکاییها علیه کشورمان به هیلاری کلینتون رسید
حمایت مادر داعش از آشوبها
گروه سیاسی: در شرایطی که پس از خروج آمریکا از برجام، برخی جریانها در ایران به تداوم این توافق با 3 کشور اروپایی و بویژه فرانسه امید بسته بودند، مقامات این کشور برای دومینبار در هفته گذشته اظهاراتی مداخلهجویانه در قبال ایران مطرح کردند.
به گزارش «وطن امروز»، نشست امنیتی منامه که از جمعهشب گذشته در بحرین آغاز بهکار کرده، همچنان که انتظار میرفت، به بستری برای اتهامزنی و بیان ادعاهای ضدایرانی تبدیل شده است. این کنفرانس 3 روزه بوده و طبق بیانیه افتتاحیه قرار است در آن مسائلی از جمله امنیت دریانوردی، راههای مدیریت و حل بحرانهای منطقه و تاثیر ابرقدرتها و ائتلافهای جدید بر تحقق ثبات در کشورهای منطقه بررسی شود. از جمله مقامات شرکتکننده در جلسات این کنفرانس میتوان به «فلورانس پارلی» وزیر دفاع فرانسه، «تارو کونو» وزیر دفاع ژاپن، «سادات اونال» معاون وزیر خارجه ترکیه، «سامح شکری» وزیر خارجه مصر و «عادل الجبیر» وزیر مشاور عربستان در امور خارجه اشاره کرد.
وزیر دفاع فرانسه در این کنفرانس با اشاره به برخی ادعاها درباره نقش ایران در منطقه، از اینکه آمریکا در امور منطقه بیش از این مداخله نکرده و با ایران مقابله نمیکند انتقاد کرد! فلورانس پارلی در اظهاراتی ضدایرانی، نسبت به آنچه خطرات عدم مداخله آمریکا در امور خاورمیانه عنوان شده هشدار داد. وی با بیان اینکه خلیجفارس به فروکش کردن و طغیان دخالت آمریکا عادت کرده، گفت: آمریکا پس از گذشتن از تنشهای بهوجود آمده در نتیجه خروج یکجانبه دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از توافق هستهای، با ایران مقابله نکرده است. وی افزود: «هنگامی که حمله به کشتیها بدون پاسخ باقی ماند، پهپاد مورد حمله قرار گرفت. وقتی به این موضوع نیز پاسخی داده نشد، تاسیسات مهم نفتی بمباران شد؛ [این حملات] کجا متوقف میشود؟»
پارلی در ادامه بیان کرد فرانسه همچنان به مذاکره با ایران ادامه خواهد داد اما تاکید کرد: «ما کنار متحدانمان میمانیم. شما (کشورهای عربی) میتوانید روی ما حساب کنید».
انتقاد وزیر دفاع فرانسه از آمریکا بهخاطر عدم مداخله بیشتر این کشور در خلیجفارس که همراه با اتهامزنی به ایران مطرح میشود، در حالی است که این کشور بر خلاف برخی ادعاهای سادهانگارانه توسط برخی جریانها در کشورمان، از زمان روی کارآمدن ترامپ در اکثر موضوعات مرتبط با ایران همراهی حداکثری با آمریکا داشته است. چنانکه اردیبهشتماه سال گذشته رئیسجمهور فرانسه پس از دیدار و مذاکره با رئیسجمهور آمریکا اعلام کرده بود کشورش معتقد است باید محدودیتهای بیشتری هم در حوزه هستهای و هم در حوزههای موشکی و منطقهای علیه ایران اعمال شود. امانوئل مکرون همچنین گفته بود در کنار برجام باید یک توافق جدید نیز شکل بگیرد؛ توافقی که بر اساس اظهارات رئیسجمهور فرانسه باید دارای 3 محور جدید باشد:
- مادامالعمر شدن محدودیتهای هستهای ایران؛ مندرج در برجام
- محدود کردن برنامه دفاع موشکی ایران
- عقبنشینی جمهوری اسلامی ایران از سیاستهای منطقهای خود
اظهارات مداخلهجویانه وزیر دفاع فرانسه در قبال ایران در حالی مطرح میشود که این کشور چند روز پیش نیز از اغتشاشات پس از گرانی بنزین در ایران حمایت کرده بود. «اگنس فون در مول» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه 27 آبان در واکنش به رویدادهای اخیر در ایران، ضمن ابراز تاسف از جان باختن چند نفر در حوادث روزهای اخیر گفت: «پاریس بار دیگر بر تعهد خود برای احترام به آزادی بیان و حق تظاهرات مسالمتآمیز تاکید دارد».
فرانسه البته آنگونه که برخی مقامات نظامی کشورمان اعلام کردهاند، خود از بانیان آشوبهای اخیر در ایران بود. از جمله 2 روز پیش، سردار علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه همه خبیثهای عالم از اغتشاشات اخیر در ایران پشتیبانی کردند و گفتند به اغتشاشگران کمک میکنیم، گفت: «هیچ کشوری مانند فرانسه محرک این اغتشاشات نبود».
اقدامات خصمانه فرانسه در ایران البته همچنان با خوشبینی برخی جریانات نسبت به این کشور بویژه در موضوع برجام همراه شده است؛ خوشبینیای که در جریان 18 ماه بیعملی این کشور در قبال تعهدات برجامی مشخص شده است که تا چه میزان دور از واقعیت است. مقام معظم رهبری هفته گذشته در دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی با انتقاد از همین نگاه فرمودند: «در این سالها بیان مسائلی از قبیل اینکه «ببینیم 6 ماه دیگر چه میشود» یا «برجام چه میشود» و حالا نیز «به امید ابتکار رئیسجمهور فرانسه ماندن»، هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود».
* حمایت مادر داعش از آشوبها
پس از اینکه در 2 روز پنجشنبه و جمعه گذشته، 5 مقام ارشد دولت آمریکا از آشوبگران در ایران حمایت کردند، دیروز هم «هیلاری کلینتون» وزیر پیشین خارجه این کشور به صف حامیان آشوب پیوست. کلینتون که بارها توسط مقامات آمریکایی از جمله ترامپ به عنوان عامل ایجاد گروه تروریستی داعش و مادر داعش معرفی شده، دیروز در یک توئیت نوشت: «گزارشها درباره سرکوب معترضان، تجمع بیش از حد افراد در بیمارستانها و قطعی اینترنت در ایران بسیار نگرانکننده است. در وضعیت جاری [انجام] تحقیقات و پاسخگویی ضرورت دارد».
کلینتون البته تنها دموکرات حامی اغتشاشات در ایران نبود و نامزدهای حزب دموکرات هم طی روزهای اخیر همنوا با مواضع دولت جمهوریخواه آمریکا به حمایت از آشوبگران در ایران پرداختهاند. با نگاهی به مواضع اخیر نامزدهای مطرح و پیشتاز حزب دموکرات برای انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر ۲۰۲۰ (۱۳ آبان ۹۹) این نکته به وضوح قابل رویت است که اغلب رقبای احتمالی دموکرات ترامپ همانند او از اغتشاشات اخیر ایران حمایت کردهاند. از جمله «الیزابت وارن» سناتور دموکرات و نامزد انتخابات ۲۰۲۰ مدعی شد: «ایرانیها در اعتراض به فساد و اقتدارگرایی به خیابانها آمدهاند. این مبارزهای است که باید مردم ایران در نهایت آن را انجام داده و پیروز شوند اما ما از درخواست آنها برای شرافت، آزادی ارتباط با جهان خارج و حق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز حمایت میکنیم». «برنی سندرز» دیگر سناتور و نامزد دموکرات انتخابات هم در حمایت از اغتشاشات ایران طی پیامی توئیتری نوشت: «همه مردم حق اعتراض برای رسیدن به یک آینده بهتر را دارند. من از دولت ایران میخواهم به قطع اینترنت و اعمال خشونت علیه معترضان پایان دهد».
* اعتراضات ربطی به ما ندارد!
دیروز همچنین وزیر خارجه آمریکا بار دیگر در سخنانی مداخلهجویانه از ناآرامیهای اخیر در کشورمان اعلام حمایت کرد. به گزارش ایسنا، مایک پمپئو که کشورش سختترین تحریمها را بر ملت ایران اعمال کرده است، در گفتوگو با شبکه ایران اینترنشنال درباره اینکه آیا با توجه به سیاست «فشار حداکثری» آمریکا در برابر ایران و اصلاح قیمت بنزین در ایران، انتظار بروز ناآرامی در ایران را داشته؟ گفت: ما باید این نکته را به یاد داشته باشیم که چالشهایی که ایران در اقتصادش با آنها رو به رو بوده، نتیجه تحریمهای آمریکا نیست و نتیجه سوءمدیریت در داخل بوده است. اقتصاد ایران در حال حاضر بیمار است و به همین دلیل شما شاهد تظاهرات اعتراضی در سراسر کشور بودید. این اعتراضها هیچ ربطی به هیچکس در خارج از ایران ندارد که قصد به راه انداختن آن را داشته باشد و ما از آن پشتیبانی میکنیم.
پمپئو بار دیگر در مداخلهای آشکار در امور داخلی ایران گفت: از همه مردم ایران میخواهیم با استفاده از رسانههای اجتماعی با ما تماس بگیرند و به مردم آمریکا درباره نقض این حقوق توسط حکومت اطلاع دهند. ما تلاش داشتهایم تا ارتباط مردم ایران با اینترنت را حفظ کنیم. پمپئو همچنین گفت آمریکا امیدوار است ایران از برنامه هستهای خود و آنچه تامین مالی حزبالله خواند، دست بکشد.
دیروز همچنین «برایان هوک» مسؤول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا، در گفتوگو با بلومبرگ، با تکرار ادعاهای همیشگی واشنگتن علیه ایران و همچنین تاکید بر حمایت دولت کشورش از اغتشاشات اخیر ایران، با اشاره به قطع اینترنت گفت: آمریکا از شرکتهای فناوری و شبکههای اجتماعی خواسته حسابهای کاربری مربوط به مقامات ایرانی را مسدود کنند. هوک در ادامه با اشاره به قطعی اینترنت در ایران در روزهای گذشته، سعی کرد به نوعی سیاستهای خصمانه واشنگتن علیه تهران را توجیه کند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از یاران دیروز رئیسجمهور آمریکا که امروز هر یک به دلیلی پرونده قضایی دارند
گریز از مرکز فساد
گروه بینالملل: دردسرهای ترامپ تمامی ندارد. او هر روز که به انتخابات سال آینده ریاستجمهوری آمریکا نزدیکتر میشود، با دردسرهای تازهای روبهرو میشود. هر روز یکی از یاران غارش به دلیلی از دور و بر او متفرق میشوند؛ یک روز خود او بر آنها خشم میگیرد و دستور ابطال مجوز ورودشان به کاخ سفید را میدهد و روز دیگر دشمنان و رقبای سیاسی ترامپ یعنی دموکراتها یکی از یارانش را هدف میگیرند و او را از دور خارج میکنند. از پنجشنبه هفتهای که گذشت، روند استیضاح ترامپ وارد فاز نهایی خود شد و آنطور که برخی دموکراتها گفتهاند، شاید ترامپ تعطیلات کریسمس را به جای کاخ سفید در برجش بگذراند و شاید هم با جستن از این بازی بزرگ سیاسی، رقابتهای انتخاباتی سال آینده را از همین حالا برنده شود. بازی پیچیدهای که 2 طرف پیگیری میکنند، باید برندهای داشته باشد و بیفرجام نیست. دموکراتها البته پرونده ترامپ را صرفا به دلایل سیاسی و سیاسیکاریهای خاص اینگونه سمج و مصرانه پیگیری میکنند و همین هم سبب نارضایتی و عصبانیت ترامپ شده است.
وی هر بار که سخنرانی میکند، طعنهای به دموکراتها میزند که شما که خدایگان فساد و تباهی در سیاست هستید، چطور دیگران را شماتت میکنید. ترامپ حالا برای رقابتهای نفسگیر خود با دموکراتها هم در جریان استیضاح و هم در رقابتهای انتخاباتی سال آینده ریاستجمهوری به یارانش نیاز دارد؛ شاید بیشتر از همیشه. وی اگر فرصتی بیابد کمی به عقب بازگردد، شاید با احتیاط بیشتری با یاران انتخاباتی خود که بدون آنکه ترامپ امید پیروزی داشته باشد با وی همراه بودند، برخورد کند. ترامپ در قربانی کردن یاران انتخاباتیاش دستکمی از دموکراتها نداشت. آنچه ترامپ را این روزها بیشتر از همیشه آزار میدهد، باز بودن پرونده انتخابات سال 2016 است. وی در رقابتی نفسگیر و پایاپای بر هیلاری کلینتون پیروز شد اما اگر قرار بر شمارش تعداد آرا و نه رأی الکترال بود، اکنون آمریکا نخستین رئیسجمهور زن تاریخ خود را به جای ترامپ در کاخ سفید میدید. مهمترین اتهام ترامپ که هنوز گریبان وی را گرفته و میفشارد، اتهام همکاری با روسها در جریان پیروزی بر هیلاری کلینتون است. همه قهر و آشتیهای ترامپ و حتی همین جریان استیضاحش ریشه در همان پرونده دارد؛ پروندهای که بسیاری از یاران ترامپ را از دور و برش پراکنده کرد و وی لقب «بیتیم»ترین رئیسجمهوری ایالات متحده را از آن خود کرده است.
«وطن امروز» به بهانه اوکراین گیت به بررسی 8 پروندهای میپردازد که هرکدامشان ترامپ را مدتها به خود مشغول کرد و هزینهای بزرگ برای آنها داد.
***
پاپادوپولوس و دروغهایش
«جرج پاپادوپولوس» مشاور پیشین کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ در اکتبر سال ۲۰۱۷ پذیرفت درباره هماهنگی اعضای کارزار ترامپ با روسیه قبل از انتخابات سال ۲۰۱۶ به «افبیآی» دروغ گفته است.
رابرت مولر، بازرس ویژه وزارت دادگستری آمریکا که مسؤولیت پرونده دخالت روسیه در انتخابات را بر عهده داشت، درباره اقدامات پاپادوپولوس گفت: او با دروغهایش سعی داشته از اهمیت نقش خود به عنوان شاهد این ماجرا و همچنین میزان آگاهی دیگر اعضای کارزار انتخاباتی ترامپ از این ارتباطها بکاهد. از جمله افراد روس که پاپادوپولوس با آنها ارتباط داشته، «جوزف میفسود» استاد دانشگاه روس در لندن است که به پاپادوپولوس گفته بود روسیه مدارکی علیه هیلاری کلینتون، رقیب انتخاباتی ترامپ دارد که شامل «هزاران ایمیل» میشود.
دادستانهای پرونده جرج پاپادوپولوس با اظهار اینکه او با آنها همکاری نکرده و دروغهایش نیز تحقیقاتشان را با مانع روبهرو کرده، خواهان آن شده بودند وی به 6 ماه زندان محکوم شود. با این حال دادگاه، مشاور کارزار انتخاباتی ترامپ را به ۱۴ روز حبس، یک سال آزادی مشروط و ۲۰۰ ساعت کار خدماتی محکوم کرد. پاپادوپولوس همچنین به پرداخت ۹ هزار و ۵۰۰ دلار جریمه محکوم شده است. پیش از اعلام حکم، پاپادوپولوس با خواندن متنی اعلام کرد اشتباه کرده و از این کارش شرمنده و پشیمان است. وی گفت: مردم مسخرهام میکنند و من بشدت افسردهام. این تحقیقات پیامد جهانی داشت و آنچه اهمیت دارد حقیقت است. من آمادهام تا حکمم را بپذیرم. به گزارش شبکه خبری سیانان، پاپادوپولوس پذیرفته است در دیدارش با روسها درباره امکان دیدار ترامپ با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه نیز صحبت کرده است. ترامپ در توئیتی پاپادوپولوس را فردی غیر قابل اعتماد و تشنه شهرت دانست که نقش زیادی در کمپین او نداشته است.
***
مایکل کوهن، وکیل خلافکار
«مایکل کوهن» حقوقدان آمریکایی است که از آوریل سال ۲۰۱۸ زیر ذرهبین تحقیقات «رابرت مولر» بازپرس ویژه تحقیقات قرار گرفت.
کوهن اگرچه در زمان کارزار انتخاباتی گفته بود حاضر است برای ترامپ جلوی گلوله نیز بایستد اما خیلی زود به اقدامات غیرقانونی خود با دستور ترامپ اعتراف کرد.
کلاهبرداری بانکی، تخلف در هنگام برگزاری کمپین انتخاباتی و پرداخت حقالسکوت به یک بازیگر فیلمهای غیراخلاقی که با ترامپ ارتباط داشته، بخشی از اتهامات کوهن بود که اثبات شد.
کوهن در جریان بازجوییها اعتراف کرد قوانین مالی کمپین انتخاباتی را به دستور ترامپ و «برای هدف اصلی تأثیرگذاری» در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ نقض کرده است. نوامبر ۲۰۱۸ کوهن اقرار دیگری مبنیبر دروغ گفتن به یک کمیته سنا درباره تلاش برای ساختن برج ترامپ در مسکو را پذیرفت. دسامبر ۲۰۱۸ او به ۳ سال زندان و پرداخت ۵۰ هزار دلار محکوم شد.
وکیل شخصی سابق ترامپ پیش از اینکه دوران محکومیت خود را شروع کند، در نامهای خطاب به اعضای کنگره و کمیته تحقیق در رابطه با استیضاح ترامپ نوشت به بیش از ۱۴ میلیون فایل دسترسی دارد که میتواند به کمیتههای کنگره برای تحقیقات علیه ترامپ کمک کند. در همین رابطه وکلای کوهن هم در یادداشتی به دموکراتهای کنگره توضیح دادند موکلشان به تیم بازرس مولر و کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا درباره شواهدی که از مشارکت ترامپ یا اطلاع او درباره توطئه مجرمانه همدستی با روسیه برای پیروزی در انتخابات ۲۰۱۶ حکایت دارد، چه گفته است. این شواهد و اسناد در حالی منتشر شده که ترامپ این اظهارات کوهن را از پایه رد کرد و گفت: «او با این کارها دنبال این است که مدت زندانش را کمتر کند».
***
نظامی بازنشسته در دام سیاستمداران
«مایکل فلین» سپهبد بازنشسته و یکی از اولین کاندیداهای معاونت ترامپ بود. وی نخستین عضو از دولت ترامپ بود که رسما به جرم خود در جریان تحقیقات پرونده روسیه اعتراف کرد. «مایکل فلین» را میتوان در زمره افرادی قرار داد که فریب سیاستمداران و لابیستهای حامی ترامپ را خوردهاند. مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا خیلی زود از سمت خود استعفا کرد و با «رابرت مولر»، دادستان ویژه پرونده روسیه نهایت همکاری را داشت و به همینخاطر مولر از دادگاه خواست برای او عملا مجازات حبس در نظر نگیرد. او در بازجوییها اعتراف کرد با سفیر روسیه درباره لغو تحریمهای دولت پیشین آمریکا علیه روسیه مذاکره کرده است. فلین ژانویه ۲۰۱۷ میلادی گفته بود هرگز درباره تحریمهای آمریکا علیه روسیه با کیسلیاک مذاکره نکرده است. دروغگویی به افبیآی جرمی است که ۵ سال زندان مجازات آن خواهد بود. در حکم اولیه قاضی فدرال، فلین مستحق محکومیت به ۶ ماه زندان شناخته شد. فلین دسامبر ۲۰۱۷ میلادی به این مساله اعتراف کرد که به ماموران افبیآی درباره مذاکراتش با سرگئی کیسلیاک، سفیر وقت روسیه در واشنگتن حقیقت را نگفته است. رابرت مولر، دادستان ویژه پرونده روسیه از قاضی پرونده خواست تا فلین را به خاطر خدمات نظامیاش و همکاری مستمر و چشمگیر در جریان تحقیقات این پرونده، زندانی نکند. وکلای فلین در آن زمان از دادگاه خواستند موکلشان را به ۲۰۰ ساعت خدمات اجتماعی محکوم کند. وکلای فلین معتقد بودند که چون مشاور سابق امنیت ملی آمریکا نسبت به این مساله آگاهی نداشته که دروغگویی به ماموران افبیآی جرم است مستحق تخفیف در مجازات است. دونالد ترامپ اگرچه اعلام کرده بود فلین مرد درستکاری است اما آنطور که انتظار میرفت از وی حمایت نکرد و صرفاً به تکذیب هرگونه همکاری با روسیه در انتخابات آمریکا بسنده کرد.
***
پولشویی به سبک لابیست ترامپ
«پل جان مانافورت» متولد 1949، لابیست جمهوریخواه و رئیس ستاد انتخاباتی ترامپ در سال 2016 بود. وی همچنین مشاور انتخاباتی کمپین ریاستجمهوری جمهوریخواهانی چون جرالد فورد، رونالد ریگان، جرج هربرت واکر بوش، جرج دبلیو بوش و جان مککین بوده است.
وی مشاور فردیناند مارکوس (دیکتاتور فیلیپین)، جوناس ساویمبی (سیاستمدار و نظامی اهل آنگولا) و ویکتور یانوکوویچ (سیاستمدار فاسد اوکراینی که دست به انقلاب نارنجی زد) بود. اعمال مفسدانه مانافورت به حدی است که سال 1992 شرکت لابیگری تحت هدایت وی به حمایت و تلاش برای لابی به نفع ناقضان حقوق بشر متهم شد.
30 اکتبر 2017 مانافورت پس از صدور کیفرخواست توسط هیأت منصفه فدرال به عنوان بخشی از تحقیقات رابرت مولر درباره اقدامات ترامپ، توسط افبیآی بازداشت شد. شرکت در توطئه برای پولشویی، عدم ارائه گزارش از حسابهای بانکی و مالی خارجی، اظهارات دروغین و گمراهکننده در اسناد ثبت و ساخت اظهارات دروغین بخشی از این اتهامات است. بر اساس گزارش دادستانی، مانافورت بیش از 18 میلیون دلار پولشویی کرده است؛ پولی که وی برای خدمات لابی و مشاوره برای ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهور پیشین اوکراین، دریافت کرده و مالیات آن را پرداخت نکرده است. مانافورت پس از ارائه وثیقه 11 میلیون دلاری از حبس خانگی خارج شد اما فوریه 2018 دادگاه وی را به ارائه شهادت دروغ به دادگاه و کلاهبرداری بانکی در ویرجینیا به مبلغ 30 میلیون دلار متهم کرد و در نهایت مانافورت به 5/7 سال حبس محکوم شد. هرچند رئیسجمهور آمریکا پس از این اتفاقات، همواره ارتباط و نزدیکی با مانافورت را تکذیب کرده است اما انتصاب وی به ریاست ستاد انتخاباتی ترامپ نشان از اعتماد و ارتباط ویژه این دو دارد، ضمن اینکه ترامپ در جریان دادگاه مانافورت همواره با او ابراز همدردی کرده و درصدد بود با استفاده از اختیارات خود مانافورت را عفو کند.
***
ریک گیتس، دزدی که به دزد زد
«ریک گیتس»، مشاور سابق سیاست خارجی ترامپ، نخستین شکار مولر در اکتبر2017 بود. وی معاون مدیر کارزار انتخاباتی ترامپ، «پل مانافورت» و یکی از شاهدان کلیدی پرونده مانافورت محسوب میشود. گیتس ابتدا در دادگاه مجرم شناخته شد و پس از آن پذیرفت که با دادستانها به شرط کاهش مجازاتهایش همکاری کند. وی پس از حضور در دادگاه اعلام کرد که به درخواست مانافورت، حسابهای بانکی خارجی وی را افشا نکرده، از فعالیتهای او در لابیهای تجاری با اوکراین آگاه بوده و به او کمک کرده تا درآمدهایش را پنهان کند.
ریک گیتس که به گفته شاهدان این پرونده، دست راست مانافورت در فعالیتهای تجاری چند میلیون دلاری او محسوب میشود، سعی داشت در جریان ادای شهادت در دادگاه از نگاه به پل مانافورت خودداری کند.
او اعلام کرد که چگونه به همراه پل مانافورت ۱۵ حساب بانکی خارجی را پنهان کرده و چگونه مانافورت دهها میلیون دلار درآمد از طریق کار با نیروهای طرفدار روسیه در اوکراین کسب کرده است.
او از فعالیتهایشان در حمایت از ویکتور یانوکوویچ، رئیسجمهوری پیشین اوکراین پرده برداشت و توضیح داد که چگونه حامیان یانوکوویچ پولهای آنها را از حسابی در قبرس به حساب مانافورت منتقل کردهاند.
ریک گیتس همچنین اعتراف کرد که خود او نیز از پل مانافورت سرقت کرده و صدها هزار دلار از پولهای مانافورت را به کمک گزارشهای غیرواقعی از هزینهها، جمعآوری و در یک حساب بانکی در بریتانیا پنهان کرده است. گیتس 45 ساله به بازرس ویژه در پیشبرد تحقیقاتش درباره نقش روسیه در انتخابات نوامبر سال 2016 و رابطه احتمالی میان مسکو و اعضای ستاد ترامپ کمک کرد.
***
20 سال زندان برای متخصص تئوری توطئه
«راجر استون» 67 ساله، مشاور سابق و متحد دونالد ترامپ در 7 مورد دروغگویی به کنگره، جلوگیری از اجرای عدالت و جعل و دستکاری در ادله مجرم شناخته شد. از استون به عنوان یک «تمیزکننده سیاسی» (Fixer) یاد میکنند. او در کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ منشأ بسیاری از تئوریهای توطئه و اتهامهای بیاساس بوده است. استون نخستینبار در سال ۱۹۹۸ ترامپ را به نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تشویق کرد و اولین مدیر کارزار انتخاباتی او بود. وی از دهه ۱۹۷۰ در کارزارهای انتخاباتی سیاستمدارانی چون ریچارد نیکسون، رونالد ریگان، جک کمپ، باب دال و دونالد ترامپ فعالیت کرده است. او در دهه ۱۹۸۰ به لابیگری اشتغال داشت و گروه لابیگری «بلک، مانافورت، استون» را به همراه پل مانافورت و چارلز آر بلک جونیور تأسیس کرد. یکی از جرمهای استون دروغ گفتن پیرامون «زمان انتشار مطالبی جهت تخریب هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات ریاستجمهوری در سال ۲۰۱۶» است. جعل و دستکاری ادله ممکن است ۲۰ سال زندان به دنبال داشته باشد و باقی جرائم نیز هرکدام ۵ سال حکم زندان دارند. دونالد ترامپ طبق معمول، ایراد اتهام علیه مشاوران و نزدیکان خود را کار حامیان کلینتون دانست و استون را بیگناه توصیف کرد. استون از هفته گذشته به دست ماموران افبیآی و به اتهام کارشکنی در راه قانون، اثرگذاری بر شهادت افراد و ارائه اظهاریههای کذب به ماموران قانون بازداشت شده است. به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، 5 مورد اظهاریه کذبی که در کیفرخواست استون مورد استناد قرار گرفته مربوط است به اطلاعاتی که او درباره ارتباطش با وبسایت افشاگر ویکیلیکس و بنیانگذار آن یعنی جولین آسانژ به ماموران قانون داده است. در کیفرخواست آمده است که راجر استون در تابستان سال ۲۰۱۶ یعنی چند ماه پیش از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات با «مقامات ارشد» در کارزار انتخاباتی ترامپ در تماس بوده و به آنها وعده انتشار اطلاعاتی علیه هیلاری کلینتون توسط ویکیلیکس را داده است.
***
تاجرانی برای دزدی اطلاعات
«لئو پارناس» و «ایگور فرومن» متولد اوکراین و بلاروس و از شهروندان ایالات متحده هستند که عملاً از اواخر سال 2018 از سوی رودی جولیانی برای اقدامات خرابکارانه سیاسی استخدام شدند. اواخر سال 2018 رودی جولیانی این دو نفر را برای جستوجوی اطلاعات آسیبرسان درباره رقبای سیاسی آمریکایی ترامپ به اوکراین فرستاد. مأموریت آنها پیدا کردن افراد و اطلاعاتی بود که میتوانند برای تضعیف تحقیقات دادستان ویژه (مولر) و همچنین تضعیف جوزف بایدن، رقیب انتخاباتی ترامپ مورد استفاده قرار گیرند. نکته مهم اینکه حذف ماری یانوویچ، سفیر ایالات متحده در اوکراین نیز در نتیجه فعالیتهای آنها و گزارشهایی که جولیانی ارائه میکرد انجام شده است. اقدام توطئهآمیز، دستکاری در اسناد، فریبکاری و تخلف مالی در جریان کارزار انتخاباتی آمریکا و انتقال پول از منابع خارجی به نامزدهای انتخابات ایالتی و فدرال از جمله دیگر اتهامهای مطرح علیه این دو بازرگان آمریکایی نزدیک به وکیل شخصی دونالد ترامپ عنوان شده است. یکی دیگر از موارد اتهامی این دو بازرگان مخفیکاری درباره منشأ کمکهای مالی است که سال ۲۰۱۸ در اختیار چندین نامزد جمهوریخواه در انتخابات محلی و ایالتی آمریکا قرار داده شده است. تحقیقات انجام شده در رابطه با این موارد اتهامی نشان میدهد منشأ بخشی از این پولها روسیه بوده است. در این راستا برخی رسانههای آمریکایی مدعی شدهاند که دو فرد یادشده در ارائه کمک مالی ۳۲۵ هزار دلاری به کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ مشارکت داشته و سال ۲۰۱۸ نیز به یک ضیافت شام در کاخ سفید دعوت شده بودند. دونالد ترامپ مطابق پروندههای قبلی، این ارتباط را از اساس منکر شد اما تصاویری که از حضور فرومن و پارناس در کنار ترامپ در کاخ سفید منتشر شده در تضاد کامل با این ادعاست.
***
وکیل معتمد الیگارشها
«الکس فاندرژان» وکیل هلندی- بلژیکی در آمریکا در جریان بازرسیهای رابرت مولر در تاریخ 20 فوریه 2018 گناهکار شناخته شد. وی متهم به تغییر مسیر پرونده و انکار حقیقت در جریان بازپرسیها بود و در نهایت به پرداخت 20 هزار دلار جریمه و 30 روز زندان محکوم شد.
یکی از تخصصهای وی لغو یا پیشگیری از مصادره اموال ثروتمندانی بود که به دلایلی در دادگاه محکوم میشدند. قبول پرونده تعدادی از متنفذان سیاسی اوکراین از جمله فعالیتهای او است. او در قبول پرونده دادگاههای دولت در برابر افراد نیز مشهور بود.
پس از دادگاه و اعلام جرم علیه وی، او از همه فعالیتهای حقوقی در هلند، آمریکا و انگلستان محروم شد. او همچنین به همکاری با مانافورت و ریک گیتس برای بهبود شهرت یانوکوویچ در ایالات متحده متهم است. فاندرژان که به زبان روسی نیز مسلط است، نفوذ قابل توجهی در بدنه الیگارشی حکومت اوکراین داشت.
این وکیل هلندی- بلژیکی چهارمین نفری بود که در جریان بازپرسیهای مولر تحت بازجویی قرار گرفت. هرچند پرونده فاندرژان به طور مستقیم با پرونده ابهامات انتخابات سال 2016 مرتبط نیست اما روابط وی با مانافورت و گیتس در شرق اروپا سبب شد پای وی نیز به این پرونده کشیده شود و در نتیجه مشخص شد او هم در این پروسه مرتکب تخلفاتی شده است.
انتشار نام فاندرژان برای سیاسیون شرق اروپا و تعداد زیادی از لابیستهای آمریکایی به عنوان متهم پرونده، نگرانیهایی را برای سرمایهگذاران خارجی در آمریکا پدید آورد و همین امر سبب شد دادگاه تا حدی با تسامح در پرونده وی برخورد کند.
ارسال به دوستان
وزیر راه و شهرسازی در واکنش به گران بودن طرح مسکن ملی:
برای خانهدار شدن به خود فشار بیاورید!
محمد اسلامی در جواب سؤال «وطن امروز»: منابع اقساط بازگشتی مسکن مهر در تکمیل مسکن مهر هزینه میشود
معاون وزیر در پاسخ به پرسش «وطن امروز»: نمیتوانیم زمینهای گرانقیمت دولتی را به عدهای با قیمت کمتر واگذار کنیم
سیدمهدی موسویحسینی*: دیروز وزیر راهوشهرسازی در حاشیه مراسمی در واکنش به گران بودن طرح مسکن ملی گفت مردم برای خانهدار شدن به خود فشار بیاورند!
باید یادآور شد که سیاستهای ناکام دولتهای یازدهم و دوازدهم در عرصه مسکن همچون سیاست نادرست تحریک تقاضا بهجای افزایش عرضه، ادامه ندادن طرح مسکن مهر، بیتوجهی به مالیات بر عایدی سرمایه و پیگیری نکردن طرح جامع مسکن باعث افزایش سرسامآور قیمت مسکن شد. در پاسخ به اظهارات وزیر راهوشهرسازی باید گفت جناب وزیر! کار از فشار گذشته و خانهدار شدن برای مردم به آرزو بدل شده است.
به گزارش «وطن امروز»، صبح دیروز تفاهمنامه همکاری در حوزه مسکن بین وزارت راهوشهرسازی و وزارت آموزشوپرورش در مراسمی با حضور محمد اسلامی وزیر راهوشهرسازی و محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزشوپرورش به امضا رسید. بر اساس این تفاهمنامه، 170 هزار واحد مسکونی در قالب طرح اقدام ملی با اولویت کارمندان وزارت آموزشوپرورش به امضا رسید.
* جزئیات ساخت 170 هزار مسکن برای فرهنگیان
وزیر راهوشهرسازی با اشاره به اینکه سنگ بنای دیگری برای پیشبرد نهضت خانهسازی در کشور پایهگذاری شد، گفت: همواره فرهنگیان در برنامهها و سیاستها مورد توجه بودهاند اما این بار این اقدام کاملا متفاوت و به صورت گسترده برای فرهنگیان صورت خواهد گرفت. وی افزود: تلاش میکنیم یک بار برای همیشه برای خانهدار شدن فرهنگیان اقدام کنیم، بنابراین در این اقدام گسترده تمام دستگاهها باید از این طرح پشتیبانی و نقش خود را بخوبی ایفا کنند تا با تحقق این برنامه که 3 سال به طول میانجامد، فرهنگیان از نعمت مسکن بهرهمند شوند.
اسلامی با اشاره به اینکه فرهنگیانی که در استانها و در سامانه طرح اقدام ملی تا امروز ثبتنام کردهاند در اولویت هستند، اظهار داشت: 2 هفته فرصت است تا وزارت آموزشوپرورش اسامی خود را به وزارت راهوشهرسازی ارائه کند تا ما بتوانیم توزیع جغرافیایی را انجام و آن را انطباق دهیم. پس اگر در برخی استانها ظرفیتهایی که در نظر گرفته شده کفاف بدهد هیچ مشکلی وجود ندارد اما اگر کفاف ندهد باید پیشبینی لازم و ظرفیت جدید ایجاد شود. وی تأکید کرد: اگر در شهرهایی که 400 هزار واحد مسکونی ثبتنام شده است فرهنگیان جزو آن دسته باشند مشکلی وجود ندارد اما اگر تعداد آنها از سقف 400 هزار واحد مسکونی طرح اقدام ملی بیشتر شود مجبور هستیم مابهالتفاوت آن را به سقف 400 هزار واحد مسکونی اضافه کنیم.
وزیر راهوشهرسازی خاطرنشان کرد: ثبتنام در 10 استان کشور که انجام شده خوب بوده و لازم است در قریب به 10 کلانشهر کشور نیز ظرفیتهای جدیدی ایجاد کنیم، چرا که در برخی شهرها متقاضیان بیشتر از پیشبینیها بودند و باید برای این شهرها که تعداد آنها 10 شهر بود ثبتنام مجدد انجام شود.
* 170 هزار معلم فاقد مسکن تا 3 سال آینده صاحبخانه میشوند
وزیر آموزشوپرورش هم در مراسم امضای تفاهمنامه ساخت 170 هزار واحد مسکونی برای فرهنگیان، با اشاره به اینکه خوشبختانه این امکان امروز فراهم شد تا گام مهمی برای مسکندار شدن فرهنگیان برداشته شود، گفت: بر اساس این تفاهمنامه قرار است در طول 3 سال آینده 170 هزار واحد مسکونی احداث شود. تعبیر ما این است که معلمها جانشین تمام نداشتههای ما هستند، وی افزود: اگر در مشاغل دیگر موضوعات متنوعی مطرح است، باید گفت برای معلمان موضوع مهم انسانها هستند، پس معیشت معلمان در دستور کار دولت است، چرا که معلمان از اهمیت زیادی در جامعه برخوردار هستند. حاجیمیرزایی تأکید کرد: در پی تأکیدات مقام معظم رهبری درباره معیشت معلمان، طرح رتبهبندی معلمان در دستور کار است، همچنین برای بیمه معلمان اقدامات مهمی در دستور کار داریم تا امسال بدون هیچ افزودهای بتوانند از بیمه بهرهمند شوند. وزیر آموزشوپرورش بیان کرد: تلاش ما این است تا بر اساس این تفاهمنامه 170 هزار معلم فاقد مسکن را در طول 3 سال صاحب مسکن کنیم. به گفته وی، 357 تعاونی مسکن فرهنگیان وجود دارد که در این طرح به میدان خواهند آمد و برای این کار بسیج خواهند شد.
* نمیشود خانهدار شویم اما به خودمان فشار نیاوریم!
در حاشیه امضای این تفاهمنامه، وزیر راهوشهرسازی در واکنش به گران بودن طرح مسکن ملی گفت: این طرح ویژه دهکهای ۴ تا ۷ بوده و خانهدار شدن دهکهای یک تا 3 با دستگاههای حمایتی است. اسلامی در ادامه خاطرنشان کرد: «نمیشود خانهدار شویم اما به خودمان فشار نیاوریم». وی ادامه داد: «خود ما نیز این مراحل را طی کردهایم تا صاحب مسکن شویم، پس باید از خدا بخواهیم وسیله آسایش را فراهم کند».
به گزارش «وطن امروز»، سیاستهای اشتباه تحریک تقاضا بهجای افزایش عرضه، کنارگذاشتن طرح مسکن مهر، تعلل در ارسال لایحه مالیات بر عایدی سرمایه و فرافکنی در اجرای طرح جامع مسکن بخشی از کارنامه پراشتباه دولت روحانی در عرصه مسکن است. قیمت سرسامآور خانه نتیجه این سیاستهاست و طرح جامع مسکن با تسهیلات 18 درصدی و آورده 50 تا 70 میلیونی هم نمیتواند با کمی فشار قشر متوسط را خانهدار کند.
* چرا مسکن مشارکتی؟
محمود محمودزاده، معاون مسکن وزارت راهوشهرسازی در پاسخ به سؤال خبرنگار «وطن امروز» مبنی بر اینکه دولت چرا مسکن مشارکتی را همانند مسکن ویژه بهصورت زمین اقساطی ارائه نکرده است، گفت: «به نکته خوبی اشاره کردید. طرح اقدام ملی برای دهکهای 4 تا 7 است و مسکن مشارکتی بین 8 تا 10 درصد از کل طرح مسکن ملی بوده و در واقع بخش کمی از کل طرح است و زمینهای گرانقیمتتر دولتی را نمیتوانیم به عدهای با قیمت کمتر واگذار کنیم. مسکن تهرانسر هم مسکن ویژه بود و پول زمین از مردم گرفته شد».
محمودزاده به این نکته اشاره نکرد که در مسکن مشارکتی هزینه زمین به قیمت روز و بهطور یکجا از متقاضیان دریافت میشود اما در مسکن ویژه متقاضی پس از تحویل گرفتن خانه هزینه زمین را بهصورت اقساط پرداخت خواهد کرد. در شیوه مشارکتی بخش زیادی از خانوارهای دهکهای 4 تا 7 هم از خرید خانه ناتوان هستند به این دلیل که نمیتوانند بهطور همزمان از پس هزینههای اجاره خانه و اقساط ساخت و زمین برآیند.
روزنامهنگار*
******
[اقساط بازگشتی مسکن مهر به کجا رفت؟]
وزیر راهوشهرسازی در پاسخ به سؤال خبرنگار «وطن امروز» درباره اینکه آیا دولت نمیتواند از اقساط بازگشتی مسکن مهر استفاده کند و تسهیلات با سود بالای مسکن ملی را با سود کمتری ارائه کند، گفت: «این منابع در مسکن مهر هزینه میشود».
بیش از 25 هزار میلیارد تومان از اقساط مسکن مهر بازگشته است که 5 هزار میلیارد تومان آن صرف افزایش مبلغ وام مسکن مهر شد ولی سرنوشت 20 هزار میلیارد تومان آن هنوز مشخص نیست. طبق اعلام بانک مسکن قرار بود این مبلغ به صندوق وام یکم مسکن اختصاص داده شود که با توجه به افزایش سرسامآور قیمت مسکن و ناتوان بودن مردم از خرید خانه، دیگر استقبالی از این صندوق نمیشود و بانک مسکن هم از این منابع برای تسهیلات با سود 18 درصد استفاده میکند.
ارسال به دوستان
آنچه در مستند«دیگو مارادونا» (2019) میبینیم: میخواهم مارادونا باشم
متـن علیـه بچه حاشیه
محمدرضا کردلو: این روزها خیلی اتفاقی با کارهایی مواجه میشوم که به طرز عجیبی جنبههای اجتماعی پررنگی دارند. آن هم در فضای اعتراضی امروز که آگاهی بیشتری درباره تاثیر نگاه افراطی سرمایهداری حاکم، توسط نهاد دولت، بر طبقات فرودست و کمبرخوردار به وجود آمده است؛ طبقاتی که بیش از آنچه فکر میکردیم/ میکردند، تحت فشار قرار گرفتهاند. در روزهایی که یک حس منفی نسبت به غول بیشاخ و دم کاپیتالیسم فراگیر شده، مستند سینمایی «دیگو مارادونا» محصول 2019 را تماشا کردم و انگار «آصف کاپادیا» آن را نیز برای همین روزها ساخته است؛ داستان کودکی از طبقه اقتصادی ضعیف که فوتبال تنها راه نجاتش است، نجات او و خانوادهاش. این کودک فقیر برخاسته از حاشیه پایتخت، گرانترین بازیکن وقت جهان، به یکی از پرافتخارترین تیمهای جهان منتقل میشود اما در بارسلونا «آرامش» ندارد. به ناپل میرود و ناپل همان حاشیهای است که همه متن علیهاش شعار میدهد و آن را طرد میکند. ناپل طرد شده را در میان شعارهای هواداران تیمهای مرکزی، از اینتر و میلان تا یوونتوس، اینطور میشناسیم: کثافت، وبازده، مایه ننگ ایتالیا، آفریقاییهای ایتالیا و... مارادونا خواسته یا ناخواسته به تیمی رفته بود که جزوی از ایتالیا به حساب نمیآمد و البته همه ناپلیها این را میدانستند.
فیلم بخوبی توصیفاتی را که درباره ناپل وجود داشته به تصویر میکشد. یکی از دلایل توفیق کار کاپادیا هم اتفاقا همین است که با تمرکز بر مسأله اختلاف ناپل با کل ایتالیا و فقر ناپل، تضادی دراماتیک را برای ادامه قصه پیریزی میکند. این جمله که از زبان گوینده خبر در مستند میشنویم از این منظر معنادار است: «فقیرترین شهر در ایتالیا و احتمالا در اروپا، گرانترین بازیکن حال حاضر دنیا را میخرد». کاپادیا البته در فیلم خودش ابایی از این ندارد که مافیای کامورا را باعث و بانی این انتقال معرفی کند. حضور در ورزشگاه سن پائولو نقطه عطف اول زندگی سینمایی مارادوناست. وقتی مسؤولیت سنگین ناجی ناپل را بر دوشش احساس میکند. مارادونا «فوتبال علیه دشمن» را یک بار با شکست دادن دشمنی به نام فقر و برای خانوادهاش معنا کرده است. حالا در یکچهارم جامجهانی 1986، در میانه نبرد نظامی در جزایر فالکلند، زمانی که انگلیس 20 بر صفر از آرژانتین پیش افتاده [به تعبیر مارادونا]، گل قرن را با دست به انگلیس میزند. بعد، گل دوم را با دریبلهای پیاپی داخل دروازه انگلستان میکند تا با انتقام از انگلیسیها، یک بار دیگر «فوتبال علیه دشمن» را معنا کند. جملات گزارشگران بازی، تصویری شفاف از تعبیر فوتبال علیه دشمن را ارائه میدهد: «میخواهم گریه کنم، زنده باد فوتبال. خدایا ازت ممنونیم، برای فوتبال، برای خلق مارادونا، برای این اشکها، برای این نتیجه!»
به فاصله کمی از این اتفاق، قهرمانی ناپل باعث میشود مارادونا، منجی انحصاری مردم ناپل شود و باز: فوتبال علیه دشمن! ناپل به طرز عجیبی خوشحال است و [در فیلم] نوشتهای را روی دیوار قبرستان خطاب به مردگان میبینیم که توصیف بینظیری از این خوشحالی است: «نمیدونید چی رو از دست دادید؟!»
در ادامه به جامجهانی 1990 میرسیم. وقتی قرار است خیلی اتفاقی آرژانتین و ایتالیا در سنپائولوی ناپل باهم برای رسیدن به فینال رقابت کنند و یکی از بهترین ایتالیاهای قرن را به چالش بکشند. ناپل جدا افتاده از ایتالیا، باید طرفدار کدام تیم باشد؟! کارگردان از تعلیقی که در ابتدای فیلم کاشته است اینجا استفاده میکند. آرژانتین، ایتالیا را میبرد و همین باعث میشود در نظرسنجی ریپالیکا، مارادونا حتی از صدام، دیکتاتور عراق که آن روزها جنگ کویت را به راه انداخته بود، منفورتر معرفی شود. ارتباط با روسپیها و شدت گرفتن مصرف کوکائین و سوءاستفاده مافیا و خاندان جولیانو از اعتیاد مارادونا بستر طرح یک قصه پلیسی در یکسوم پایانی فیلم میشود که باز سینمایی و دیدنی است: «وقتی به ناپل اومدم، 85000 نفر به استقبالم اومدن اما وقتی از ناپل میرفتم تنها بودم».
راستش انگار با ایده ترومن شو مواجهیم. انگار دستی آن سوی پرده سفید، زندگی مارادونا را هدایت میکند، تا به سینماییترین شکل ممکن اتفاق بیفتد. انگار با یک نمایش تمام عیار طرفیم. «پال وودراف» در کتاب «ضرورت تئاتر» گزارهای را مطرح میکند و جنبه عمومیتری به نمایش میدهد. او مینویسد: «تماشا کردن و تماشایی شدن یک هنر است». من با این دستاویز میخواهم به مارادونا اعتباری هنری هم بدهم. مارادونای داخل مستطیل سبز حماسی و شورانگیز و شبیه اساطیر به نظر میرسد. شاید آنچنان که اهالی ناپل تصویرش کردند شبیه هرکول هم باشد. بیرون مستطیل سبز هم آن روی تراژیک زندگی مارادونا جلوه میکند و او هنرمندانه نقش بازی میکند. جایی در فیلم، از او در توصیف ارتباطش با مافیای کامورا و دارو دسته جولیانو و گروه تبهکاران اینطور میشنویم: انگار توی فیلم بودم، همه چیز شبیه خونه آل کاپون در «تسخیرناپذیران» بود.
آنچنان که ساخته اخیر «آصف کاپادیا» نتیجهگیری میکند: هم باشکوه، هم فاجعهبار. آخر فیلم مارادونا (2019) به جمله ابتدایی فیلم از زبان پله فکر میکنم: «مارادونا بازیکن بزرگی است اما آمادگی روحی و روانی برای قبول مسؤولیت بهترین بازیکن بودن را ندارد».
مارادونا (2019)، روایت صادقانهای از زندگی دیگو آرماندو مارادونا، بازیکن افسانهای فوتبال جهان است؛ مستندی قابل اعتنا که خط درستی را برای تعریف کردن قصه سینمایی مارادونا در پیش گرفته و برخلاف دیگر آثاری که درباره مارادونا ساخته شده، نقش مافیا در زندگی خصوصی او را کمرنگ نکرده است، آنچنان که مارادونا تنها مقصر زندگی فاجعهبارش در بیرون از زمین سبز نیست اما آنقدرها هم بیتقصیر نیست.
ارسال به دوستان
جعبه سیاه ارتباط کاخ سفید با اوکراین باز میشود؟
انتقام شاهین سبیلو
ثمانه اکوان: زمانی که ترامپ به اصرار «استیو بنن» و دیگر مشاوران کمپین انتخاباتیاش، «جان بولتون» سیاستمدار جمهوریخواه تندرو و جنگطلب را بهعنوان گزینه مشاور امنیت ملیاش در نظر میگرفت، نمیدانست زمانی میرسد که باقی ماندنش در کاخ سفید به تمایل این سیاستمدار کهنهکار 71 ساله برای سخن گفتن در مقابل نمایندگان بستگی پیدا میکند.
از روزهای ابتدایی هفته جاری ماجرای روند استیضاح ترامپ ابعاد جدیتری به خود گرفته و تعدادی از مقامات کاخ سفید و سفیر سابق آمریکا در کییف مقابل نمایندگان کنگره حاضر شده و به ادای شهادت خود پرداختهاند. همه این سخنرانیها مهم هستند و هر کدام میتوانند قطعاتی از این پازل نهچندان بزرگ را در کنار هم قرار داده و سرنوشت چهلوپنجمین رئیسجمهور آمریکا را مشخص کنند. با اینحال این افراد هرقدر هم که از مقامات عالیرتبه دولت ترامپ باشند، بهپای مشاور امنیت ملی او نمیرسند؛ مشاوری که همین چند ماه پیش به دلیل اختلافات پیشآمده با شخص رئیسجمهور از کاخ سفید اخراج شد و ترامپ با او بهقدری بد رفتار کرد که رسانهها بر این عقیده بودند کاخ سفید بهزودی با پروژه انتقامگیری «جان» از «دونالد» روبهرو خواهد شد.
بولتون اما در طول این چند ماه نشان داد آنقدرها که در عرصه روابط بینالملل تندرو و اهل جنگطلبی است، در مسائل شخصی و سیاست داخلی میانه خوبی با تندروی ندارد. البته عدهای در واشنگتن بر این عقیدهاند که او میانه خوبی با انتقامگیری دارد اما به دنبال فرصتی مناسب برای انجام این کار است. در همین راستا میتوان به قرارداد او با یک ناشر آمریکایی برای انتشار کتاب خاطراتش در طول یک سال فعالیتش در کاخ سفید اشاره کرد. از جزئیات این کتاب و اینکه آیا او قرار است افشاگریهایی نیز در اینباره داشته باشد، سخنی به میان نیامده است اما با توجه به نیمهکاره ماندن فعالیتها و برنامههای او در دوران فعالیتش در کاخ سفید، باید منتظر کتابی جالب و در عینحال هیجانانگیز درباره روابط درون کاخ سفید ترامپ باشیم.
جان بولتون که پیش از این کتابی با عنوان «تسلیم نمیشویم» نوشته است، این روزها اما بهصورت دیگری نیز علاقهمندان به سیاست و فضای سیاسی واشنگتن را در انتظار نگه داشته است؛ از ابتدای مطرح شدن بحث تحقیقات کنگره درباره تماس تلفنی ترامپ با رئیسجمهور اوکراین که به «اوکراینگیت» معروف شد، همکاران او در رسانهها مطرح کردند که بولتون بهعنوان مشاور امنیت ملی ترامپ اطلاعات کامل و مفصلی از تماسهای تلفنی او داشته و در عینحال با این کار بشدت مخالف بوده است. رسانهها انتظار داشتند با توجه به اخراج او از کاخ سفید، بولتون انگیزه کافی برای شهادت دادن در جلسات استماع کنگره داشته باشد. با این حال او مخاطبانش را همچنان در انتظار نگه داشت. در طول این مدت وکلای بولتون شهادت دادن او را نه بهطور کامل رد میکردند و نه تأیید. کاخ سفید و شخص ترامپ بشدت کنجکاو بودند که بفهمند سرانجام این «شاهین سبیلو»ی واشنگتن تصمیم میگیرد کار را برای همیشه یکسره کند و به عمر دولت ترامپ پایان دهد یا نه. او دیگر در رسانهها به جعبه سیاه روابط ترامپ و رئیسجمهور اوکراین مشهور شده بود و باز هم بیهیچ دلیلی سکوت اختیار کرده بود.
کنگره او را بهصورت غیررسمی برای شرکت در جلسه استماع به مجلس نمایندگان دعوت کرد. وکلای بولتون اعلام کردند به دلیل اهمیتی که این سیاستمدار به طی شدن مراحل رسمی و بروکراتیک کارها میدهد، او تنها در شرایطی در جلسه استماع شرکت میکند که کنگره بهصورت رسمی و بر اساس رأی دادگاه عالی از او بخواهد در این جلسات شرکت کند. حالا با گذشت یک ماه از آن زمان، او بهصورت رسمی به کنگره دعوت شده و باز هم دعوت نمایندگان را رد کرده است. این به معنای دوستی عمیق بولتون با ترامپ نیست، چرا که او روز گذشته توانست اکانت توئیترش را که در طول این ماهها توسط رباتهای کاخ سفید مصادره شده بود، دوباره بازیابی کند. بولتون دیروز دوباره بعد از 2 ماه به توئیتر بازگشت و ضمن اعلام اینکه اکانت توئیترش «آزاد» شده است، از این مسأله خبر داد که طی این مدت دسترسیاش به این اکانت بهصورت ناعادلانهای بسته شده بود. او همچنین خبر از مسائل جدیدی داد که در راه است اما به جزئیات خبرهایی که قرار است اعلام کند اشارهای نکرد. به همین دلیل هم بود که بسیاری از روزنامهنگاران آمریکایی گمان کردند او قرار است گامی در جهت تسهیل مراحل تحقیقات کنگره بردارد و به یکباره اقبال عمومی به اکانت او بهقدری افزایش یافت که در عرض چند ساعت 800 هزار نفر به تعداد فالوئرهای او در توئیتر اضافه شد.
اما چرا بولتون ناگهان به شخصیت مهم واشنگتن تبدیل شده است؟ ترامپ و یارانش در کاخ سفید همواره مجلس نمایندگان و دموکراتها را متهم کردهاند که بدون داشتن اسناد و اطلاعات دست اول و متقن به او تهمت زدهاند که از رئیسجمهور اوکراین درخواستهایی خلاف امنیت و منافع ملی آمریکا داشته است. او همچنین به کسانی که اطلاعات دست اول و مهم در اینباره دارند دستور داده است با کنگره همکاری نکنند. این افراد عبارتند از مایک پمپئو وزیر خارجه، ریک پری وزیر انرژی، مایک مولوانی رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید، چارلز کوپرمن مشاور سابق امنیت ملی و رودولف جولیانی وکیل شخصی ترامپ.
با این حال کنگره در مقابل انسداد شدید جریان آزاد اطلاعات از طرف کاخ سفید چندان هم دستبسته نیست. بر اساس قانون اساسی آمریکا و اختیاراتی که دیوان عالی آمریکا دارد، هر کدام از مجالس آمریکا درصورتی که صلاح بداند میتواند از شاهدان پروندههای تحقیق خود بخواهد حتماً در جلسه استماع حضور داشته باشند و اگر شاهدان از این کار سر باز بزنند، با قدرتی که دیوان عالی به آنها میدهد، حتی میتوانند دست به بازداشت فرد مورد نظر نیز بزنند. مجلس نمایندگان برای ایفای این نقش حتی مأمور اجرایی قضایی نیز در اختیار دارد و میتواند شاهد را در بازداشت نگه دارد. البته نزدیک به یک قرن است مجلس نمایندگان از این اختیار خود استفاده نکرده و معمولاً شاهدان برای حفظ آبرو و وجهه خودشان هم که شده با پای خود به «کپیتال هیل» رفته و به ادای شهادت پرداختهاند. بسیاری از افراد هم در نهایت با رأی دادگاه فدرال به مجلس رفتهاند اما این روند، روندی طولانی است که میتواند چند ماه طول بکشد. با توجه به تلاش بولتون برای به درازا کشیدن مسأله استیضاح و درعینحال سکوت طولانیاش برای مطرح کردن مسائلی که منجر به اخراجش از کاخ سفید شد، به نظر میرسد او و مشاورانش میدانند استیضاح ترامپ با عجلهای که در مجلس نمایندگان توسط دموکراتها دنبال میشود احتمالاً به نتیجهای نمیرسد و نمیتواند روی رأیدهندگان آمریکایی در انتخابات سال آینده نیز تأثیر بگذارد و سعی دارند با وقتکشی، ماجرای استیضاح را تا روزهای پایانی کمپینهای انتخاباتی بکشانند تا بلکه اطمینان پیدا کنند با توجه به بحثهای مطرحشده، ترامپ دیگر نمیتواند به کاخ سفید راه پیدا کند. شاهین این بار یک گوشه نشستن و خیره شدن به طعمهاش را انتخاب کرده است تا شاید در وقت مقرر بتواند ضربه نهایی را به او بزند.
ارسال به دوستان
چگونه تأثیر طرح افزایش قیمت بنزین را بر دیگر کالاها کم کنیم؟
معمای گرانی و راهکاری برای آن!
میثم مهرپور: در روزهای اخیر و بعد از افزایش قیمت بنزین، حرفهای مشابهی از سوی دولتیها مبنی بر عدم افزایش نرخ کرایهها و قیمت کالاها تا پایان سال و... شنیده شده است. رئیسجمهور در روزهای گذشته گفته دستگاههای دولتی تا پایان سال حق گران کردن کالایی را ندارند. به این گزاره دقت کنید: «تا پایان سال!»
وزیر صنعت هم گفته با افزایش بازرسیها و کنترل بازار اجازه نخواهیم داد قیمت کالایی گران شود. برخی مسؤولان و مدیران سازمان تاکسیرانی یا تاکسیهای اینترنتی نیز درباره نرخ خدمات خود ادعاهای مشابهی را مطرح کردهاند. بازار این قبیل اظهارات از سوی سایر مسؤولان صنفی و دولتی نیز گرم است. هر چند دولتیها دقیقا نمیگویند چگونه این کار را خواهند کرد و اصولا چگونه ممکن است بهرغم افزایش 50 درصدی قیمت بنزین (بنزین سهمیهای) نه کالایی گران شود و نه کرایهها تغییر کند. در اینجا به ذکر 2نکته در اینباره بسنده میکنم.
اول- به این گزاره دقت کنید: «قیمت تاکسیها و تاکسیهای اینترنتی تغییری نمیکند». دلیل این افراد برای بیان چنین جملهای افزایش سهمیه خودروها یا تخصیص سهمیههای جدید به خودروهای فعال در حوزه حمل و نقل شهری و بینشهری است. اما نکته اینجاست که بنزین تکنرخی که تا همین چند روز پیش به قیمت 1000 تومان در دسترس بوده حالا دونرخی شده و قرار است در نهایت سهمیههای نرخ اول یا همان بنزین سهمیهای با 50 درصد افزایش به میزانی بیشتر در اختیار خودروهای بیشتری قرار گیرد و البته بنزین نرخ دوم یا همان نرخ آزاد با 200 درصد افزایش به 3000 تومان رسیده است. حالا به فرض افزایش سهمیهها و تخصیص سهمیه برای تاکسیهای اینترنتی یا... چگونه ممکن است قیمت کرایهها افزایش پیدا نکند؟ مگر نرخ اول با افزایش 50 درصدی مواجه نشده که این توقع وجود دارد قیمت کرایه خودروهایی که دارای سهمیه بنزین هستند یا قرار است سهمیههایشان افزایش پیدا کند، تغییر نکند؟ پس نکته اول این است که حتی بهرغم اختصاص سهمیه یا افزایش آن نمیتوان مدعی شد قرار است قیمتها افزایش پیدا نکند!
دوم- عبارت «تا پایان سال گران نخواهد شد» علاوه بر اینکه در صحت و سقم آن- بهواسطه تجربه دلار 4200 تومانی و ادعای رئیسجمهور مبنی بر عدم تغییر قیمت کالاهای اساسی بهواسطه تخصیص ارز ترجیحی به واردات این کالاها و عدم تحقق این وعده- دچار تردید جدی است، گزارهای بسیار خطرناک است. خطر این گزاره از این حیث است که چرا تا پایان سال؟ آیا قرار است بخشی از بار تورمی ناشی از افزایش قیمت بنزین با سیاستهای دستوری و پلیسی دولت به سال آینده منتقل شود؟
این احتمال زمانی قویتر میشود که بر اساس سخنان رئیس سازمان برنامه و بودجه، میزان افزایش حقوق در سال آینده 15 درصد خواهد بود؛ رقم و درصدی به مراتب پایینتر از میزان افزایش حقوق در سال جاری. موضوعی که در این شرایط و با توجه به احتمال انتقال بخشی از تورم ناشی از قیمت بنزین از سال جاری به سال آینده معیشت خانوارهای حقوقبگیر در سال آینده را با 2 خطر جدی مواجه میکند.
1- خانوارهایی که علاوه بر بار تورمی ناشی از افزایش نقدینگی بهواسطه افزایش حقوق و دستمزد که روند هر ساله و ناشی از تورم ساختاری در اقتصاد ایران است، یک تورم دیگر ناشی از تغییرات قیمتی بنزین در سال جاری را باید در سال آینده تحمل کنند.
2- بخشی از عدم افزایش (ادعایی دولت) قیمتها در سال جاری با وعده و وعید و چراغ سبز دولتیها به برخی اصناف در راستای باز گذاشتن دست آنها برای افزایش قیمتها در سال آینده است. در واقع این که دولتیها از هماکنون به برخی اصناف گفتهاند سال جاری قیمتهای خود را کنترل کنید در عوض دولت مجوز افزایش قیمت دوچندان برای سال آینده را به شما خواهد داد، احتمال بسیار پررنگی است.
* راهکار چیست؟
شکی نیست که با توجه به کاهش درآمدهای نفتی ایران در کنار افزایش هزینههای جاری، دولت برای اداره امور 2 راهکار کلی تحت عنوان کاهش هزینهها و افزایش درآمدها را پیش رو دارد. با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از بودجه کشور صرف هزینههای جاری شده و به صرف کاهش هزینهها از طریق صرفهجویی نمیتوان مشکلات اقتصادی را حل کرد، لاجرم دولت باید به دنبال افزایش درآمدهای پایدار خود باشد. بررسی سهم ترکیب درآمدهای مالیاتی در کشور طی ۱۰ سال گذشته نشان میدهد بیشتر درآمدهای مالیاتی در این مدت از مالیات بر کالا و خدمات و مالیات بر اشخاص حقوقی ناشی شده و مالیات بر ثروت و درآمد کمترین سهم را در تحقق درآمدهای مالیاتی در کشور داشته است. از این رو در شرایط فعلی بهترین و صحیحترین اقدام درآمدزا برای دولت را میتوان ایجاد پایههای جدید مالیاتی از جمله مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر ثروت دانست؛ پایههای مالیاتیای که براحتی میتواند چیزی حدود 40 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی جدید نصیب کشور کند. در زیر به اختصار به موضوعیت این پایههای مالیاتی پرداختهام.
الف- مالیات بر ثروت: در دولت روحانی و طی سالهای 93 تا 96 مالیات بر درآمد حقوقبگیران ۶۶ درصد و مالیات بر کالاها حدود 80 درصد افزایش داشته در حالی که این افزایش برای مالیات بر ثروت چیزی کمتر از 15 درصد بوده است.
ب- مالیات برعایدی سرمایه (Capital Gain Tax): بهصورت بسیار ساده مالیات بر تفاوت قیمت فروش با خرید است. این مالیات کارکرد بسیار خوبی در جلوگیری از معاملات مکرر املاک و مستغلات داشته و مانع انباشت ثروت از این طریق میشود. در این مالیات جدول ارزش روز املاک تهیه شده و مثلا اگر قیمت روز ملک خریداری شده توسط فردی صد میلیون تومان بوده و سال بعد آن را به قیمت 120 میلیون تومان بفروشد به مابهالتفاوت حاصله درصد قابل توجهی مالیات تعلق میگیرد. این کار انگیزه محتکران مسکن را بشدت کاهش میدهد.
ضمن اینکه با وضع این پایه مالیاتی میتوانیم اطلاعات دقیقتری از منابع ثروت و املاک در کشور داشته باشیم، البته این مالیات را میتوان بر تمام عواید سرمایه مانند سود ناشی از خرید و فروش سکه و سهام و سود سپردههای بانکی نیز وضع کرد.
پ- مالیات بر مجموع درآمد: مالیات بر جمع درآمد به این معناست که تمام اشکال درآمدی مانند حقوق مشاغل، درآمدهای اتفاقی، املاک، سود سهام و سایر اشکال آن علاوه بر اینکه مشمول مالیات قانونی میشود، اگر جمع آنها از رقم مشخصی بیشتر شد مشمول مالیات بر جمع درآمد نیز میشود. اولین گام در راه تحقق این پایه مالیاتی اصلاح سخنانی مبنی بر این است که دولت حق سرک کشیدن به حسابهای مردم را ندارد. چرا که برای تحقق این پایه مالیاتی تمام مراودات و مبادلات سیستم بانکی باید کنترل شود. لزوم وضع این پایه مالیاتی از این جهت است که در حال حاضر سهم مالیات بر اشخاص حقیقی در ایران رقمی کمتر از 40 درصد است اما این سهم در کشورهای پیشرفته 80 درصد است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|