|
گزارش «وطن امروز» درباره معافیت مالیاتی هنرمندان و جنجالهای اخیر پیرامون لغو این قانون
فرار بزرگ
مجید مظفری: مسؤولان، هنرمندان نجومی بگیر را میشناسند/
پیروز ارجمند: با اخذ مالیات از خوانندههایی که درآمد میلیاردی دارند موافقم
عباس اسماعیلگل: دهم آذرماه ۹۸ دولت دوازدهم با تداوم قانون معافیت مالیاتی ناشران و اهالی فرهنگ و هنر موافقت کرد. بر این اساس با مطالبه و پیگیری وزیر ارشاد و موافقت رئیس سازمان برنامه و بودجه، فعالیتهای فرهنگی و هنری در سال آینده نیز همچنان از معافیتهای مالیاتی برخوردار خواهند بود. اما به محض انتشار این خبر در رسانهها، بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر نظرات موافق و مخالف خودشان را در اینباره مطرح کردند و بیشترین انتقادی که نسبت به تمدید این طرح مطرح میشد، به پرداخت نکردن مالیات توسط سلبریتیهایی بود که با داشتن درآمدهایی نجومی از پرداخت مالیات معاف هستند. حتی در شبکههای اجتماعی نیز کاربران بسیاری نسبت به این موضوع اعتراض کردند. به همین بهانه سراغ مجید مظفری و پیروز ارجمند 2 تن از چهرههای پیشکسوت سینما و موسیقی رفتیم تا نظرشان را در ارتباط با این ماجرا جویا شویم. هر دوی این چهرهها در صحبتهایشان بر این نکته تاکید داشتند که دریافت مالیات باید براساس درآمد هنرمندان باشد، یعنی باید از هنرمندان و سلبریتیهایی که درآمد بالایی دارند، مالیات گرفته شود و اتفاقا جامعه هنری نیز از آن حمایت خواهد کرد ولی هنرمندانی که درآمد کمی دارند یا هنرمندان پیشکسوت همچنان باید شامل معافیت مالیاتی شوند. مظفری همچنین به حمایت برخی هنرمندان سرشناس از هنرمندان کمدرآمد اشاره کرد؛ البته که انجام این قبیل کارهای خداپسندانه توجیهی برای عدم پرداخت مالیات نمیشود. در ادامه مشروح گفتوگو «وطن امروز» با این دو هنرمند را میخوانید.
* درآمد نجومی 25 خواننده را پای هشتاد هزار نفر نگذارید
پیروز ارجمند، مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره معافیت مالیاتی هنرمندان گفت: نباید خودمان را فریب بدهیم؛ واقعیت آن است که در حوزه موسیقی در مجموع حدود 25 خواننده موسیقی داریم- آن هم عمدتا در حوزه پاپ- که از درآمدهای میلیاردی برخوردارند و دور از انصاف است بخواهیم درآمد نجومی این عده را به پای حدود 80 هزار نفر فعال موسیقی که از درآمد کمی برخوردارند بنویسیم و تعمیم دادن قانون اخذ مالیات از هنرمندان به اکثریت، منطقی به نظر نمیرسد. وی ادامه داد: شخصا با اخذ مالیات از خوانندههایی که درآمد میلیاردی دارند موافق هستم اما ای کاش دولتمردان نیمنگاهی هم به مشکلات عدیده جامعه بزرگ موسیقی کشور داشته باشد. در حال حاضر اغلب هنرمندان پیشکسوت موسیقی با یارانهها و دریافتی 180 هزار تومانی وزارت ارشاد زندگی خود را میگذرانند و با این اوصاف یک جفای بزرگ است که بخواهیم به خاطر درآمد نجومی چند خواننده پاپ، از هنرمندانی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند مالیات بگیریم.
ارجمند گفت: در مجموع وقتی بخواهیم یک نگاه کلی داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که اغلب هنرمندان در حوزه موسیقی از اقشار متوسط رو به پایین جامعه هستند و متاسفانه دولت هم خدمات خاصی به این عده کثیر ارائه نکرده که الان بخواهد مالیات اخذ کند. متاسفانه انگار دولت دست در جیب هنرمندان میکند، آن هم بدون اینکه کمکی کرده باشد و هیچ یک از وظایف اصلی خود را در قبال آنها انجام داده باشد.
ارجمند در ادامه خاطرنشان کرد: متاسفانه چون دولتی نداریم که زیرساختها را برای توسعه اقتصادی هنر کشور مهیا کند، نمیتوان به توسعه فرهنگی و هنری کشور امیدوار بود و در نتیجه به سختی میتوان به یک قانون نظامبندی برای اخذ مالیات از اهالی هنر رسید. هر زمانی دولت به تمام تعهدات خود در قبال جامعه هنری عمل کرد، میتواند از همه هنرمندان مالیات هم دریافت کند اما الان در اوج بیرونقی هنر هستیم و در این وضعیت سخت اقتصادی تعداد بسیاری از آموزشگاههای موسیقی ورشکسته و تعطیل شدهاند و اساتید این آموزشگاهها همگی خانهنشین شدهاند.
وی در پایان تصریح کرد: در مجموع امیدوارم دولتمردان کمی هم به فکر پیشکسوتانی باشند که این روزها به خاطر بیکاری و خانهنشینی به افسردگی دچار شدهاند و هیچ مسؤول و مدیری هم سراغی از اوضاع و احوالشان نمیگیرد، حال بماند که هیچگاه از گنجینهای که میتوان از دل این هنرمندان در تاریخ هنر کشور به ثبت رساند، استفاده نمیکنیم.
* برای دستمزد بازیگران ممیزی لحاظ شود
مجید مظفری، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون در گفتوگو با «وطنامروز» گفت: متاسفانه خیلی از نهادها و ارگانها هستند که مدام فرار مالیاتی دارند و با هزار و یک شگرد از دادن مالیات فرار میکنند اما نمیدانم چرا با این وضعیت دولتمردان به جای آنکه به دنبال راهکارهایی برای دریافت مالیات از این شرکتها و نهادها باشند، به دنبال دریافت مالیات از اهالی فرهنگ و هنر هستند، در واقع دولت باید در وهله نخست در دریافت مالیاتها اولویتبندی کند، زیرا تنها چند درصد مالیات اخذ شده از مؤسسههایی که فرار مالیاتی دارند با کل مالیاتی که قرار باشد از جامعه هنرمندان گرفته شود، برابر خواهد بود. در مجموع باید گفت مسؤولان سازمان امور مالیاتی و دولتمردان انگار فقط میتوانند برای اهالی فرهنگ و هنر قدرتنمایی میکنند و زورشان فقط به هنرمندان میرسد. وی در ادامه درباره موضوغ اخذ مالیات از هنرمندان گفت: باید به این نکته توجه کرد که قانون معافیت هنرمندان و فعالیتهای فرهنگی و هنری سالهاست به تصویب رسیده و توسط دولت به اجرا درآمده است و اگر دولت بخواهد بهصورت کلی همه معافیتهای مالیاتی اهالی هنر را لغو کند در واقع قانونی را که خود تصویب و اجرا کرده، زیر پا میگذارد. وی در ادامه تصریح کرد: مشکل اصلی اینجاست که خیلیها به واسطه دستمزدهای بالای چند هنرمند انگشتشمار، خواهان اخذ مالیات از هزاران هنرمندی هستند که با همه مشکلات از درآمدهای متوسط یا برخی مواقع ضعیف برخوردارند که این موضوع کمی دور از انصاف است. مظفری پیشنهاد کرد: بهطور حتم مسؤولان هم مانند سایرین این عده قلیل هنرمندی را که درآمد و دستمزدهای بالا و نجومی دارند بخوبی میشناسند و اگر دغدغه مسؤولان از طرح این مباحث، صرفا اخذ مالیات از هنرمندان باشد، بیایند از این عده انگشتشمار هنرمند با دستمزدهای بالا مالیات بگیرند نه آنکه با خبر لغو احتمالی معافیت مالیاتی دل هنرمندان پیشکسوتی را که در خرج روزمره زندگیشان ماندهاند خالی کنند. وی تاکید کرد: به نظرم باید همیشه نیمه پر لیوان را هم ببینیم، به عنوان مثال بنده به قاطعیت خبر دارم از میان هنرمندانی که درآمد بالایی دارند کسانی مانند مهران مدیری هم هستند که بخشی از این درآمدهایشان را صرف کمک به هنرمندانی میکنند که با مشکلات عدیده مادی روبهرو هستند، در حالی که امثال مهران مدیری وظیفه رسیدگی به برخی هنرمندان پیشکسوت و نیازمند را ندارند، بلکه این دوستان جور برخی مسؤولان را میکشند اما در مجموع صنف باید همیشه توجه ویژهای به مسائل رفاهی و معیشتی اعضای خود داشته باشد و از آنجا که یکایک اهالی سینما زیر چتر خانه سینما به عنوان جامعه اصناف سینمای کشور هستند، نیاز است مسؤولان این نهاد با دقت و هوشیاری مسائلی که میتواند زندگی، درآمد و آینده اهالی سینما را با بحران مواجه کند رصد کرده و جلوی هر اتفاقی را که میتواند منجر به ضرر مادی یا معنوی سینماگران شود بگیرند. مظفری در ادامه به دستمزدهای بالا در سینما اشاره کرد و گفت: شاید بخش عمدهای از این مواردی که درباره لغو طرح معافیت مالیاتی هنرمندان مطرح میشود به دستمزدهای بالای برخی هنرمندان انگشتشمار بازگردد که به مسؤولان دولتی پیشنهاد میکنم یک ممیزی را برای دستمزدها در نظر بگیرند تا اینچنین شاهد یک قانون ضابطهمند در سینمای ایران باشیم. این بازیگر پیشکسوت خاطرنشان کرد: به هر حال امیدوارم دولت درباره اخذ مالیات از هنرمندان، شتابزده عمل نکند و چنین کاری هرگز جنبه عمومی پیدا نکند و مسؤولان دستمزدهای بالای چند هنرمند را به پای هزاران هنرمندی که در طول سال با بیکاری هم مواجه میشوند، نگذارند. هنرمندان نیاز به حمایتهای ویژه از سوی مسؤولان دارند و حتی شنیدن چنین تصمیماتی از سوی مسؤولان در کار آنها خلل ایجاد میکند، چرا که هنرمندان برای ادامه کار با یأس و ناامیدی مواجه میشوند.
ارسال به دوستان
در آیین رونمایی از کتاب «در جستوجوی مهتاب» چه گذشت؟
باید داشتههای فرهنگی انقلاب را سردست بگیریم
سعید ناصری: عصر شنبه شانزدهم آذرماه، تماشاخانه مهر حوزه هنری، میزبان جمعی از علاقهمندان شعر، ادبیات و فرهنگ بود که برای آیین رونمایی از کتاب در جستوجوی مهتاب (زندگی و نویسندگی حمید حسام) به قلم حسین قرایی گردهم آمده بودند. حسین قرایی روایت صادقانه و بدون سانسور حمید حسام، نویسنده موفق و نامآشنای دفاعمقدس از کودکی تا امروزش را در قاب «در جستوجوی مهتاب» تصویر کرده است.
* حمید حسام هنوز همان دیدهبان زمان جنگ است
وهب همدانی، فرزند شهید حسین همدانی نخستین سخنران این آیین بود. همدانی با ذکر خاطراتی از همکاری نزدیک خانواده با حمید حسام برای نوشتن کتاب خاطرات مادر، به چالشهایی اشاره کرد که به باور وی ناشی از دغدغه کارشناسی و کاربلدی حمید حسام در کارش بود. مواردی که در ابتدا با آن مخالف بودند ولی در نهایت و با پافشاری حمید حسام، کار را به وی سپردند و الان از نتیجهاش بشدت راضیاند. به اعتقاد وی، حمید حسام هنوز همان دیدهبان زمان جنگ است که با ظرافت، دردانههایی را به ما و نسلهای بعد میشناساند. درباره حسام صحبت کردن، صحبت کردن از همه شهداست. چون حسام از جنس خود آنهاست و آنها را برای ما روایت میکند.
سخنران بعدی این آیین، مصطفی محدثیخراسانی، شاعر معاصر بود. به باور خراسانی، اگر این کتاب نبود، آن آرامش همیشگی حسام هیچ زمان نشان داده نمیشد که بدانیم در پشت آن آرامش، چنین وجود پرشور و بیقراری وجود دارد. این نویسنده و محقق نامی در ادامه به نکتهای از کتاب اشاره کرد که در آن از نگاه مرحوم قیصر امینپور در موضوع مخالفتش با راهاندازی رشته ادبیات پایداری در دانشگاه دفاع میشود؛ موضوعی که به نظر خراسانی، باعث شد عدهای که دریافتهای عمیق و دقیقی از شخصیت قیصر امینپور نداشتند، وی را متهم به تغییر نگاه نسبت به انقلاب اسلامی کنند اما کسی مثل حسام متوجه میشود که مخالفت قیصر در آن مقطع از جنس دلسوزی برای دفاعمقدس و ادبیات پایداری است.
* ای کاش کسی درباره زندگی آقای حسام هم مینوشت
در ادامه نوبت به یوسف قوجق رسید. این نویسنده موفق ترکمن، کار حسین قرایی در معرفی حمید حسام را نوعی بازنمایی روش و شیوه افکار کسانی دانست که در آثارشان دست به اسطورهسازی میزنند. به باور قوجق کار قرایی یک پله از پلههای تاریخ شفاهی است که برای معرفی درست انقلاب به آن نیاز داریم. همچنین گلعلی بابایی، رزمنده و نویسنده دفاعمقدس با اشاره به خستگیناپذیری حسین قرایی در کارهای فرهنگی و جاماندن دوستان از وی، کارهای تاریخ شفاهی را کار زمینماندهای دانست که جز با همت کسی مثل قرایی انجام نمیگرفت. بابایی در ادامه سخنانش، با یادآوری نقلی از مقام معظم رهبری که فرموده بودند ای کاش کسی درباره زندگی آقای حسام هم مینوشت، گفت: قرایی در این کتاب به زندگینامه حسام از دیدگاه ادبی و هنری و نیز وجه نویسندگی ایشان پرداخته است و در ضمن آن، راهکارهای خوبی هم برای استفاده نویسندگان جوان فراهم آمده است.
* حمید حسام هنرمند عصر انقلاب اسلامی است
در ادامه نشست، نوبت به خود قرایی رسید. قرایی با بیان این مطلب که افتخار میکنیم در عصری زندگی میکنیم که عصر خمینی بزرگ لقب گرفته است، گفت: در صحبتهای حضرت آقا حکمت موج میزند. خود ایشان در صحبتهایشان خیلیها را مطرح میکنند و ضریب میدهند. یکی از این شاهماهیهای مطرح شده توسط آقا، حمید حسام است. حمید حسام هنرمند عصر انقلاب اسلامی است. سخن ایشان این گرا را به من داد که حالا که ایشان آمده و چندسال وقت میگذارد و درباره شهدا مینویسد، شما هم بیا و 2 ماه وقت بگذار و درباره ایشان بنویس. قرایی در ادامه با اشاره به کمکاری در عدم معرفی داشتههای فرهنگیمان گفت: چون ما هیچ وقت نیامدیم این چهرههای ارزشمند را سردست بگیریم و معرفی کنیم، از آن طرف جریان روشنفکری جرأت پیدا میکند و اینها را بیسواد معرفی میکند. ما باید از جنبههای مختلف اینها را سردست بگیریم و معرفی کنیم. یکی دربارهشان کتاب بنویسد. دیگری در تلویزیون کار کند و...
* نوشتن زندگینامه شهدا از رمان به مراتب سختتر است
سخنران پایانی نشست، حمید حسام بود. حسام سخنانش را با ذکر وقایعی که منجر به افتادنش در این مسیر شد آغاز کرد و گفت: من با تشویق شهید حسین همدانی اولین کتابم را نوشتم. در ادامه نیز با مهاجرت به تهران، این کار را به صورت جدیتر پیگیری کردم. وی با اشاره به سختی نوشتن در ژانر زندگینامه داستانی شهدا، آن را به سختی کار یک بندباز تشبیه کرد و گفت: این کار به مراتب از نوشتن رمان سختتر است، چون باید به گونهای نوشته شود که برای فریم فریم موضوعاتش ادلههای مستند تاریخی وجود داشته باشد. از آن طرف نیز نباید هاضمه خواننده را با خشکی یک داده و فکت تاریخی آزار دهد و مانع ادامه دادن آن شود.
ارسال به دوستان
علاءالدین چگونه منفورترین شخصیت جهان عرب را به بازی گرفت
بنسلمان، اسیر چراغ جادو
شروین طاهری*: «علاءالدین ظاهراً هنوز جادوی کهنهاش را حفظ کرده چنان که طبق برآورد «Exhibitor Relations» فیلم جدید دیزنی (در اولین هفته اکران) از جمعه تا یکشنبه، 86 میلیون دلار در گیشه آمریکای شمالی فروخته است». این خبری است که روزنامه انگلیسیزبان «سعودی گازت» وابسته به دربار ریاض روز 27 ماه مه 2019 با آن از اکران موزیکال نامآشنای والتدیزنی در سینماهای عربستان استقبال کرد. این فیلم که در حقیقت نسخه «لایو اکشن» (واقعنمایی) کارتون پرطرفدار «علاءالدین 1992» است، با چند روز تاخیر نسبت به اکران هالیوود و آمریکای شمالی از روز پنجشنبه 23 ماه مه در سینماهای عربستان پخش شد. در حقیقت این ولیعهد جاهطلب و خوره هالیوود سعودی بود که با تشویق و تبلیغ دستگاه حکومتی سرکوبگر اما به اصطلاح مدرنش، صدها هزار نفر از سینمادوستان حجاز را به تماشاخانههای تاریک در جده، ریاض، تبوک، ظهران، دمام، طائف، بریذه، المبرز و حتی شهرهای جنگزده ابها و خمیس مشیط در نزدیکی مرز یمن کشاند تا ضمن بالا انداختن پاپکورن، چشمشان به چهره شرورانهای از خود او روشن شود. حماقتی دیگر از سر خودشیفتگی پسر شاه که رعایا را به جشن مضحکه شدن خود دعوت کرده بود، در حالی که سال قبل از آن (مارس 2018) در جریان تور بازدید از هالیوود حتی از استودیوی ساخت علاءالدین نیز بازدید کرده بود، بیخبر از آشی که برایش پخته بودند. احتمالا بیماری خودشیفتگی هنوز هم مانع از آن میشود که بپذیرد، هدف دوستان آمریکایی نازنینش تحقیر او بوده است. همانند نوکری بیقید و شرط برای عمو دونالد، اربابش در کاخ سفید که از هر فرصتی- حضوری و غیرحضوری- برای یادآوری این نکته به ولیعهد سعودی و پدر تاجدارش استفاده میکند که فراموش نکنند که چیزی بیش از «گاو شیرده» نیستند. در حالی که اندک مخاطبان قدیمیتر این فیلم به هوای خاطرهبازی با کارتون دو بعدی ربع قرن پیش علاءالدین به تماشای نسخه لایو اکشن آن آمده بودند و ذهنشان بیشتر درگیر مقایسه میان شخصیتهای جان گرفته جدید با کاراکترهای نسخه اولیه بود، اکثریت کودکان و جوانان در همان چند دقیقه نخست با دیدن یک شخصیت آشنا و واقعی روی پرده نقرهای کاملا مبهوت شدند. جعفر، وزیر اعظم شاه سرزمین عقربه (عقرب) و دشمن مشترک همه قهرمانان داستان هزار و یک شبی علاءالدین 2019، به عنوان یکی از شیطانیترین کاراکترهای دیزنیلند، از هر نظر شخصیت ولیعهد سعودی را بازمینمایاند؛ چهره و فیگورهایی کاملا شبیه محمد بنسلمان و البته جاهطلبی افسارگسیخته توأم با جهالتش، منش ضدبشری و توسل او به هر جنایتی برای رسیدن به تخت پادشاهی عقربه که گویی همان عربستان است. ضمنا او میخواهد پادشاهی کوچک همسایه را نابود کند- بدل قطر در جهان واقع- تا هیچ شکی باقی نماند که وزیر اعظم نمادی از ولیعهد حال حاضر سعودی است.
از همان نخستین روزهای اکران علاءالدین در عربستان که اتفاقا بهخاطر مصادف شدن با جشن بازگشایی رسمی سالنهای سینمایی در این کشور پس از 35 سال، با استقبال زیادی مواجه شده بود، موجی توئیتری و فیسبوکی از قیاسهای کاربران عرب و بعدتر مخاطبان جهانی فیلم، بین این دو شخصیت واقعی و دیجیتال به راه افتاد. طبق معمول دستگاه سرکوب سایبری قدرتمند سعودی و سهامداران عرب توئیتر دست به کار شدند تا از گسترش این ترند جلوگیری کنند اما هنوز میتوان پستهای زیادی در این رابطه پیدا کرد، بویژه بین کاربرانی که خارج از شیخنشینهای عربی (به استثنای قطر) هستند. از جمله «جوده» که یکی از پرطرفدارترین اکانتهای عربی حامی ملیگرایان مصری در فیسبوک به شمار میآید، در این باره نوشت: «جعفر، وزیر سلطان از اینکه نفر دوم کشور باشد متنفر است و میخواهد حتی از راههای شریرانه هم که شده سلطنت را به چنگ آورد». اشاره او به سکانسی است که وزیر اعظم با اتکا به نیروی شیطانی خود (عصای جادوی سیاه و لاگوی طوطی) در ائتلاف با «جن» یا همان غول آبی چراغ جادو، همه نگهبانان را طلسم میکند و پس از سرنگونی سلطان حامد بر تخت شاهی مینشیند و خطاب به شاهزاده علی (نام دیگر علاءالدین، قهرمان اصلی) که در بند او است چنین پرده از ماهیت شیطانی خود برمیدارد: «خیالم نیست که همه مملکت را بسوزانم. همه کشورهای اطرافمان را نابود کنم. همه سرزمینهای دوست را اشغال کنم. من در ازای به قدرت رسیدن با جن متحد شدهام». در ادامه حساب کاربری «جوده» چیزی شبیه بیانیه صادر کرده و با تمجید از پیام علاءالدین جدید نوشته است: «این حرف، ما را به یاد اشغال و نابودی یمن و اتحاد با اسرائیل میاندازد. عجبا که کاراکتر جعفر را هنرپیشه هلندی تونسیتبار «مروان کنزاری» بازی میکند که شباهت بسیاری به محمد بنسلمان دارد. نهتنها مروان با دقت تمام تلاش میکند حالاتش خیلی شبیه محمد بنسلمان باشد، بلکه مراقب است آدابی برخلاف سنت شاهان عربستان سعودی را بنمایاند تا نشان دهد وزیر و ولیعهد دارند به خلاف جهت سنتها میروند».
برخی منتقدان هالیوودی که از زاویه نگاه آمریکایی، جدی شدن بیش از حد نقش وزیر را نقطه ضعف علاءالدین خوانده و آن را بیشباهت به شخصیت اولیه کاریکاتوری چندوجهی و سرگرمکننده در نسخه کارتونی برشمردهاند، ظاهرا متوجه عزم و اراده کارگردان، نویسنده و خود بازیگر برای بازنمایی شخصیت واقعی بنسلمان در قالب جعفر نیستند. نگاهی به ملیت اصلی (غیرغربی) هنرپیشههای نقش اصلی بیندازید؛ 2 ایرانی، یک مصری، یک ترک و خود کنزاری که تونسی است؛ کشورهایی که دست کم طی دهه پس از انقلابهای موسوم به بهار عربی، نفرت از آلسعود تبدیل به دغدغه اجتماعیشان شده است. بیراه نیست اگر بگوییم آنها با همان حس نفرت و انتقامی نسبت به دیکتاتور جوان سعودی، سوار قطار تولید علاءالدین شدهاند که خانواده و وابستگان آرمسترانگ (بدل از لیندبرگها) در فیلم «قطار سریعالسیر شرق» برای شرکت در ضیافت چاقو برای ستاندن انتقام از هچت منفور با هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی همسفر شده بودند. سادهلوحانه است اگر تصور کنیم تشبیه یک کاراکتر سینمایی اهریمنی به یک دیکتاتور عربی تنها پیام گنجانده شده در این فیلم از سوی دستگاه کنترل ذهن هالیوود بوده باشد. پیامهای علاءالدین به اندازه دامنه مخاطبانش از آن سو تا این سوی دنیا متنوع و حتی گاه متناقضند. مثل همان تحقیرهای همیشگی جوامع عربی و اسلامی توسط هالیوود آن هم در دل روایتی برگرفته از داستان هزار و یک شب که قاعدتا مربوط به دوران جلال و جبروت سرزمینهای عربی و اسلامی است. پیام دیگر کاملا فمینیستی است. ظاهرا قهرمان [مرد] اصلی فیلم علاءالدین دورهگرد است- که برخلاف کارتون قدیمی دیزنی در فیلم جدید بیشتر با عنوان ساختگی «شاهزاده علی» خطاب میشود- اما هر چه از فیلم میگذرد «مینا مسعود»، بازیگر مصریتبار با همه شیطنتها و شباهتهایش به کاراکتر نوستالژیک کارتونی علاءالدین در سکانسهای مشترک بیشتری در مقابل قهرمان زن یعنی شاهزاده خانم «یاسمین» با بازی «نوآمی اسکات» محو میشود به طوری که حتی در پایان تاج پادشاهی که از جعفر وزیر بازپس گرفته شده به یاسمین پیشکش میشود و او لایق حکومت معرفی میشود، نه علی. نکته دیگر اینکه در سلسله رویدادهای ماجرا، علاءالدین شرقی یا به قولی ایرانی حتی نسبت به شخصیت غول چراغ یا همان جن تحت فرمانش با بازی استثنایی ویل اسمیت که نمونهای تیپیک از «یک آمریکایی باحال» است، نقشی منفعلانهتر دارد. طرفه اینکه پیشبینی میشود اسمیت احتمالا بهخاطر همین بازی، نامزد جوایز آکادمی و اسکار شود، البته معلوم نیست برای نقش اول مرد یا نقش دوم! با این همه شاید گنجاندن یک پیام سیاسی آشکار در فیلم، ایده اولیه دن لین، تهیهکننده تایوانی، مدیر شرکت رایدبک و شریک حق امتیاز(فرانشیز) علاءالدین با والت دیزنی نبوده باشد اما شواهدی هست که تیم فنی از همان زمان که نوشتن سناریو و پیشتولید را آغاز کردند، هدفی سیاسی را دنبال میکردند. شگفتی ما از انگیزههای آنها برای ارائه تصویری اهریمنی از کسی که عملا قدرت دربار ریاض را قبضه کرده و به احتمال زیاد شاه آینده سعودی خواهد بود، وقتی دوچندان میشود که به تاریخ آغاز پروژه نگاهی بیندازیم؛ اکتبر 2016، تنها 9 ماه پس از آنکه سلمان بنعبدالعزیز 81 ساله و دچار بیماری و نسیان به جای برادر تازه خاک شدهاش عبدالله، تاج و تخت سعودی را به ارث برد و پسر ارشدش محمد به عنوان همهکاره خاندان در موقعیت کودتا برای حذف همه رقبای استخواندار برای تصاحب سمت ولیعهدی یا همان جانشینی شاه قرار گرفت. آن زمان در نخستین روزهای دیکتاتوری خام و خشن بنسلمان که حمایت اوباما و همتایانش در پاریس، لندن، برلین و بروکسل را به همراه داشت، هنوز از عشقبازی تهوعآور او با ترامپ و نتانیاهو نیز خبری نبود اما از نگاه نخبگان غرب، این شیخک تازه به دوران رسیده و مجنون قدرت، شمایی کلاسیک از یک شخصیت آنتاگونیست (ضدقهرمان) داشت.
پروژه علاءالدین حتی پیش از آن جلد معروف روزنامه نیویورکتایمز؛ «داعش سیاه، داعش سفید» در وصف ماهیت رژیم حاکم بر عربستان کلید خورد و البته پیش از رسانهای شدن آمار وحشتناک قتلعام یمنیها توسط ماشین جنگی بنسلمان، حتی پیش از بازداشت فلهای حدود 2000 شاهزاده و چهره سرشناس عربستانی در هتل ریتزکارلتون ریاض همراه با گروگانگیری نخستوزیر لبنان و دست آخر پیش از آنکه نمایش هولناک مثله کردن جمال خاشقجی، روزنامهنگار عرب واشنگتنپست با کارگردانی او در کنسولگری سعودی در استانبول روی پرده برود.
خودانتصابی بنسلمان به سمت ولایتعهدی متعاقب موج سوم کودتای درونخاندانی آلسعود و در پی برکناری و حبس خانگی ولیعهد وقت، محمد بننایف اواخر بهار 2017 رخ داد، یعنی زمانی که تقریبا همه نقشهای اصلی علاءالدین هنرپیشگان خود را شناخته بودند؛ همه جز نقش وزیر اعظم. این موضوع که ریچی و همراهانش زمان بیشتری برای انتخاب بازیگر این نقش نیاز داشتند خود گویای جدال درونی آنها بر سر این موضوع بوده که «جعفر» تا چه حد باید «MBS»- عنوان اختصاری محمد بنسلمان در رسانههای انگلیسیزبان- را به ذهن مخاطب متبادر کند. گزینه نهایی آنها که اواخر تابستان 2017 به رسانهها معرفی شد، پاسخی قاطع بود به این ابهام. مروان کنزاری، بازیگر نقش وزیر اهریمنی فیلم علاءالدین، یک هلندی با تبار تونسی بود که طی 2 دهه بازیگری تئاتر در سینما گمنامتر از همه هنرپیشگان نقشهای اصلی و فرعی فیلم پرزرق و برق دیزنی به نظر میرسید اما او یک برگ برنده داشت؛ اینکه چهرهاش حتی بدون گریم نیز به اندازه کافی شبیه بنسلمان بود.
گای ریچی، کارگردان سرشناس انگلیسی و جان آگوست (فیلمنامهنویس) در پرداخت کاراکتر جعفر برای نسخه 2019 علاءالدین بسیاری از ویژگیهای کاریکاتوری آن وزیر اعظم نسخه کارتونی 1992 را در جهت شباهت یافتن هر چه بیشتر نقش مروان کنزاری به بنسلمان حذف یا محدود کردهاند به طوری که میتوان گفت این نقش حتی در نظر مخاطب هم تبدیل به شخصیتی واقعی و جدی در یک موزیکال انیمیشن «واقعیت افزوده» شده که قاعدتا باید دامنه اصلی مخاطبانش را کودکان و نوجوانان تشکیل دهند.
البته در اینجا فقط بر شباهتهای تصویری خیرهکننده وزیر شیطانی با ولیعهد جانی عربستانی، از جمله میمیک صورت و نگاه خیره و سودایی او تاکید نشده، بلکه در بطن داستان نیز ذات بنسلمانی نمایانده شده، یعنی جاهطلبی جنونآمیز توأم با نقطه ضعفهای انسانی و عقدههای شخصی که شرارت آمیخته با حماقت او را شعلهور میکند. یکی از ماندگارترین لحظات فیلم در انتهای آن و جایی است که جعفر در اوج اقتدار و حالا در مقام سلطانی که باید دیگران به حال او غبطه بخورند، هنوز احساس حقارت دارد. او از فرط حسادت به قدرت معجزهگری غول چراغ، فریب شاهزاده علی را میخورد و با بوالهوسی، خیال جن شدن به سرش میزند. غافل از اینکه بدین منظور باید هزاران سال در دخمه تاریک داخل چراغ زندانی شود و تازه فاقد قابلیتهای استادانه غول آبی برای بیرون آمدن از این مخمصه خواهد بود. بدین ترتیب علاءالدین آخرین آرزویش را صرف آزادی جن و در عوض حبس شدن جعفر و طوطیاش در چراغ میکند. این در حقیقت پیام پایانی فیلم برای مخاطبانی عمدتا از نسل جدید است؛ پیامی که به وضوح عاقبتی شوم را برای «شبیه» وزیر اعظم در نمایش جهان واقعی ما یعنی بنسلمان، حتی در صورت رسیدن به تاج و تخت عربستان پیشبینی میکند. همان بختکی که چه بعد و چه قبل از قطعهقطعه کردن خاشقجی، زندگی این نوکر واشنگتن و تلآویو را رها نکرده و نخواهد کرد.
روزنامهنگار*
ارسال به دوستان
مستند
فراستی داور «سینماحقیقت» شد
اعضای هیأت داوران جایزه شهید آوینی سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» اعلام شد. به گزارش «وطن امروز»، جایزه شهید آوینی ویژه نمایش و تقدیر از فیلمهای مستند منتخب حوزه انقلاب اسلامی، دفاعمقدس و مقاومت در منطقه است که برای ششمین سال متوالی، بهعنوان بخش ویژه جشنواره بینالمللی سینماحقیقت برگزار میشود. سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، مسعود فراستی و مهدی قربانپور، 29 فیلم مستند راهیافته به دهمین جایزه شهید آوینی را داوری خواهند کرد.
***
«صد سال تنهایی» حاجعبدالله والی در بشاگرد
مهدی فارسی که امسال با مستند «صد سال تنهایی» در بخش مستندهای بلند و همچنین جایزه شهید آوینی سیزدهمین دوره جشنواره سینماحقیقت حضور دارد، درباره این مستند گفت: موضوع این مستند بخشی از زندگی مرحوم حاجعبدالله والی در سالهایی است که در منطقه محروم بشاگرد (از شهرستانهای استان هرمزگان) بودند. ایشان ۲۳ سال در آن منطقه حضور داشته و در آنجا محرومیتزدایی کردند و در همان ماجراها و زمانی که درگیر ادامه کارهایشان بودند نیز از دنیا رفتند. ما در مستند «صد سال تنهایی» سعی کردیم تا حدی آن سالها را به تصویر بکشیم. به گزارش فارس، نخستین نمایش این مستند ساعت ۲۰ روز چهارشنبه (۲۰ آذر) در سالن یک پردیس چارسو است.
ارسال به دوستان
«یک روز بعد از حیرانی» روی پله چهارم ایستاد
چاپ چهارم «یک روز بعد از حیرانی»؛ روایت داستانی زندگی شهید مدافع حرم دهه هفتادی محمدرضا دهقان، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر میشود. به گزارش «وطن امروز»، شهید محمدرضا دهقان، دانشآموخته دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق(ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود که 21 آبانماه سال 1394 با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روزهای ماه محرمالحرام در نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید و در امامزاده علیاکبر چیذر به خاک سپرده شد.
ارسال به دوستان
هنرمندان انقلابی تجلیل میشوند
در مراسم «شاهدان شیدایی» از هنرمندان متعهد انقلابی تجلیل میشود. به گزارش «وطن امروز»، مراسم پاسداشت شهدای هنرمند با عنوان «شاهدان شیدایی» شنبه ۲۳ آذرماه ۹۸ در حوزه هنری برگزار میشود. تجلیل از شهدای هنرمند، خانواده معظم شهدا، اجرای برنامههای ویژه فرهنگی- هنری و سخنرانی شخصیتها و چهرههای فرهنگی- هنری از جمله برنامههای این پاسداشت است. همچنین قرار است در این برنامه از چهرههای متعهد و ارزشی هنر انقلاب اسلامی در رشتههای ادبیات مقاومت و پایداری، موسیقی و سرود، هنرهای تجسمی و سینما با حضور مسؤولان کشوری و لشکری تجلیل به عمل آید. در این مراسم از مسعود نجابتی به پاس حضور متعهدانه در رشته هنرهای تجسمی، جمال شورجه کارگردان سینمای دفاعمقدس در حوزه سینما، محمد گلریز به پاس سرودها و نغمات ماندگار و خاطرهانگیزش در طول سالهای دفاعمقدس و مرتضی سرهنگی به پاس تلاش شایسته در حوزه ثبت و نشر ادبیات دفاعمقدس قدردانی میشود. این مراسم 23 آذرماه از ساعت 17:30 در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار میشود.
ارسال به دوستان
دنباله «مد مکس: جاده خشم» ساخته میشود
کارگردان «مد مکس» تایید کرد قسمت بعدی این فیلم ساخته میشود و وی اکنون در حال پیش بردن مراحل آمادهسازی این فیلم است. به گزارش «وطن امروز»، ددلاین نوشت: فیلم محصول سال ۲۰۱۵ «مد مکس: جاده خشم» یکی از بهترین و دیوانهوارترین فیلمهای اکشن تاریخ است، بنابراین قابل درک است که طرفداران مشتاق شنیدن هر گونه خبر درباره احتمال ساخت دنبالهای برای آن باشند. کارگردان «مد مکس» جورج میلر در مصاحبهای که دیروز انجام داد تایید کرد این فیلم قسمت دومی هم خواهد داشت. میلر گفت: کار من با داستان مد مکس تمام نشده و به نظرم باید بتوانم چند پروژه را همزمان جلو ببرم اما به هر حال یک مد مکس دیگر در راه خواهد بود. در حال حاضر داریم مراحل آمادهسازی آن پروژه را هم انجام میدهیم. فیلم «مد مکس: جاده خشم» که در سال ۲۰۱۵ اکران شد و با نقدهای مثبت زیادی تحسین شد، توانست جمع فروش داخلی و بینالمللی خود را به ۴۰۰ میلیون دلار برساند و تبدیل به پرفروشترین فیلم در مجموعه فیلمهای «مد مکس» شود که نخستین قسمت آن در سال ۱۹۷۹ اکران شده بود.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|