|
افزایش قیمت مسکن در یک سال گذشته به افزایش حرکت از مرکز به حاشیه انجامیده است
پروندهای برای حاشیهنشینی
3 هزار منطقه حاشیهنشین با جمعیت 19 میلیونی در کشور وجود دارد
میکائیل دیانی: مهاجرت عامل اصلی پیدایش حاشیهنشینی و اسکانهای غیررسمی است. نبود کار، امکانات و خدمات اجتماعی در روستاها و شهرهای کوچک منجر به مهاجرت افراد به سوی کلانشهرها میشود اما هزینههای بالای کلانشهرها آنها را به حاشیه شهرها پس میزند. برخلاف نظام شهرسازی منطقی، در حاشیه پیش از شکلگیری خدمات اجتماعی جوامع شکل میگیرند، لذا همواره در حاشیه امکانات رفاهی و اجتماعی از سطح جمعیتی آن کمتر است. این را البته باید به نگاه توسعهگرایی که با منطق مرکز- پیرامون، همواره مرکز را بر پیرامون ارجحیت میدهد، در تجمیع دانست که نتیجه آن چیزی جز شکلگیری آسیب اجتماعی نیست. تقی رستموندی، رئیس سازمان امور اجتماعی کشور در تحلیل وضعیت اجتماعی ایران و آسیبهای اجتماعی آن میگوید: «جمــعبندیهای ما نشــان میدهد در حال حاضر 5 اولویت مهم از بین بیش از 20 آســیب اجتماعی بزرگی که در کشور وجــود دارد، بــه ترتیــب اعتیــاد، حاشــیهنشــینی، فســاد اخلاقی، طلاق و مناطقی کــه ایــن 4 عامــل در آنهــا وضعیــت حــاد و بحرانی دارد، اســت. مــا اگر به این 5 عامــل رســیدگی کنیم، آســیبهای اجتماعی در کشــور به طــرز قابل توجهی کاهش مییابد». این گفته در حالی است که بخش زیادی از آسیبهای اجتماعی در حاشیه تولید و بازتولید میشود و افزایش حاشیه خود متغیر مهمی در کلیت آسیبهای اجتماعی است. ***
افزایش جمعیت حاشیه در سالهای اخیر
فرآیند حاشیهنشینی در سالهای اخیر به قدری بالا بوده که طبق گزارش معاون پیشگیری و درمان مرکز درمان سازمان بهزیستی و بر اساس آمار وزارت راهوشهرسازی، در حال حاضر 3 هزار منطقه حاشیهنشین با جمعیت 19 میلیونی وجود دارد اما شرایط یک ساله اخیر را میتوان آژیر قرمز روند حرکت به سمت حاشیهنشینی دانست. پیروز حناچی، شهردار تهران از «افزایش 18 درصدی رشد سکونت در حاشیههای پایتخت» خبر داده است. جامعهشناسان معتقدند بعد از استانهای درگیر بحران، حاشیهنشینی دومین آسیب اولویتدار کشور است. افزایش قیمت مسکن در شهر، بهگفته شهردار تهران، مهمترین عاملی است که موجب میشود جمعیت شهرها بهسمت حاشیهها هدایت شوند.
***
حاشیهنشینی دست دوم پدیدهای همراه با بحران
مسیر حرکت از شهرهای کوچک و روستاها به کلانشهرها و پس زده شدن همین جمعیت به حاشیه را «حاشیهنشینی دست دوم» مینامند که خود با افسردگی و بیماریهای روانی همراه است. حاشیهنشینی دست دوم به این شکل است که «برخی افراد از شهرستانهای دورافتاده و محروم به کرج و تهران مهاجرت میکنند و با امکانات و رفاه بیشتری مواجه میشوند اما همین افراد بعد از چند سال به ناچار از تهران به حاشیه میروند که اینبار چون از نظر موقعیتی و مالی تنزل پیدا کردهاند، دچار افسردگی شدید، آسیب و بیماریهای روحی و روانی میشوند. این اتفاق البته برای افرادی که از طبقه متوسط به مناطق پایینتر میروند هم رخ میدهد». حاشیهنشینی دست دوم اما در شرایطی رخ میدهد که امکاناتی برای حل بحرانهای روانی و اجتماعی مبتلایان آن نیز وجود ندارد و این بحران روحی کمکم تبدیل به آسیب و بزه اجتماعی میشود.
***
آسیبهای اجتماعی در حاشیه به روایت آمار
همانطور که شکلگیری حاشیه تابع قانون و نظم مدنی نیست، نباید در حاشیه توقع چندانی برای حفظ نظم هنجاری و اجتماعی داشت، لذا افعالی که در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبهرو میشود، در حاشیه به صورت بدیهی رخ میدهد. کجروان سعی دارند کجرویهای خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان کنند و در حاشیه ناظری وجود ندارد که کجرویها را ببیند.
فقر عاطفی، ناکامی، پرخاشگری، تجربههای دوران کودکی، احساس ناامنی، فقر مادی و فرهنگی، بیکاری، اعتیاد و خشونت، همه پدیدههایی هستند که تبدیل به بسترهای مناسب برای شکلگیری آسیبهای اجتماعی در حاشیه میشوند.
پژوهشها و گزارشهای دانشگاهی نشان میدهد در بخشهایی، آسیبهای اجتماعی در شرایط حاد و بحرانی است که به تفصیل در جداول زیر دیده میشود.
***
مهاجرت به حاشیه در سکوت خانههای خالی شهر
رشد حرکت به سمت حاشیه که با افزایش بیش از 100درصدی قیمت مسکن اتفاق افتاد، در حالی است که همچنان موضوع خانههای خالی جدی گرفته نمیشود. بر اساس آمار واصله از مرکز آمار، ۱۰ درصد خانههای کشور خالی از سکنه هستند. اگرچه با اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی، ۱۰۰ درصد واحدهای خالی از سکنه وارد بازار نمیشوند اما هر درصدی از آنها هم بازارپذیر شوند، قطعا در بهبود این بازار نقش بسزایی دارد و قیمت مسکن را کاهش خواهد داد و قدرت چانهزنی اجارهنشینها را افزایش میدهد. افزایش یا کاهش قیمت مسکن تابع عرضه و تقاضاست، یعنی به هر میزانی که مسکن مورد نیاز بازار تأمین شود، قیمت در مسیر تعادل حرکت خواهد کرد اما در صورت کاهش عرضه، قیمتها افزایش مییابد، بنابراین اگر 3 میلیون خانه خالی به بازار تزریق میشد، التهابات 2 سال اخیر کاهش مییافت. بر اساس گزارش مرکز آمار، تعداد این خانههای خالی بیش از 6/2 میلیون واحد است و از این تعداد فقط 500 هزار واحد در پایتختی است که حالا 18درصد افزایش حاشیهنشینی دارد.
این وضعیت نابسامان در شرایطی است که کشور سالانه برای تأمین مسکن زوجهای جوان به حدود 800 هزار تا یک میلیون مسکن نیز نیاز دارد.
***
چندفرهنگی تناقض و تعارض اجتماعی
افراد در مناطق حاشیهنشین به دلیل اینکه از شهرهای کوچک و روستاهای مختلف گرد هم آمدهاند، دچار نوعی تناقض فرهنگی و اقتصادی هستند و همخوانی فرهنگی میان این افراد وجود ندارد. همچنین به لحاظ ساختار به طور عمده میان 16 تا 65 سن دارند که به آنها افراد فعال اجتماعی میگویند. این افراد مهاجر از لحاظ جنسی مرد هستند و در مرحلههای بعدی خانوادههای خود را نیز به همراه میآورند. از نظر سواد نیز از پایینترین سطح تحصیلات برخوردار و به درآمدهای پایین نیز قانع هستند. در واقع ساختار نواحی حاشیهای پس از مدتی تبدیل به مراکزی برای ایجاد انواع آسیبهای اجتماعی میشود. نکته دیگر درباره مساله بهداشت است. به دلیل سطح نازل برخورداری این قشر از منابع مالی، بعضا مشکلات درمانی آنان نیز قابل توجه است و میتواند برای آنها و به طور کلی برای جامعه، مشکلاتی ایجاد کند. به طور کلی باید گفت بسیاری از اتفاقهایی که در سطح شهر میافتد، خاستگاه اصلی آن در مناطق حاشیهای است.
***
«وطن امروز» از روند افزایشی مهاجرت مستأجران به حاشیه تهران گزارش میدهد
تولد کلونی آسیبهای اجتماعی در حاشیه شهر
فاطمه عسگرینیا*: افزایش روزافزون اجارهبهای مسکن در شهرهای بزرگی چون تهران باعث شده شاهد مهاجرت مستاجران پایتخت به حاشیه شهرها و مهاجرت حاشیهنشینان به سمت سکونتگاههای غیرمجاز و... باشیم. در گذشته تعداد مستاجران زیاد نبود اما همین تعداد کم هم در میان عامه، «خوشنشین» خطاب میشدند. ضربالمثل «اجارهنشین، خوشنشین است» دیگر امروز درباره مستاجران قشر متوسط و ضعیف در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور صدق نمیکند. از ابتدای امسال که به اذعان کارشناسان حوزه املاک شاهد افزایش 100 تا 150 درصدی قیمت مسکن و اجارهبها در پایتخت بودهایم، موج مستاجران مهاجر هم به سمت حاشیه شهر به راه افتاده است و گاه از این رفتار اجتماعی به عنوان سونامی مهاجرت از سوی کارشناسان اقتصادی و مسکن یاد میشود. خیلیها به امید پیدا کردن خانهای که با شرایط جیبشان همخوان باشد، دل از مرکز پایتخت کندهاند و راهی نقاط حاشیه شهر شدهاند. «حسین کریمی» از شهروندان تهرانی ساکن محله منیریه، اواخر بهمنماه مجبور است دل از محله قدیمی خود بکند و راهی حاشیه شهر شود. او از افزایش نجومی و بیحساب و کتاب اجارهبهای مسکن چنان حیرت زده است که میگوید: «سال گذشته 30 میلیون تومان بابت ودیعه و ماهانه 400 هزار تومان بابت اجارهبهای منزلمان در میدان منیریه پرداخت میکردیم اما حالا صاحبخانه 75 میلیون تومان رهن و 800 هزار تومان کرایه ماهانه تعیین کرده که پرداختش از عهده من به عنوان یک کارمند خارج است».
او ادامه میدهد: «وضعیت اجارهبها در تمام مناطق شهر تهران به همین شکل است و ما چارهای جز مهاجرت به اطراف شهر نداریم».
روزنامهنگار*
***
افزایش قیمت و اجاره مسکن در حاشیه شهر
از وقتی مستاجران مرکزنشین شهر تهران از روی ناچاری بار و بنه بسته و زندگی در نقاط حاشیهای و شهرهای اطراف تهران را برگزیدهاند، روند افزایش قیمت مسکن و اجارهبها هم در این مناطق صعودی شده است. این را «حسین ملکزاده» از مشاوران املاک در شهر قدس میگوید و ادامه میدهد: «قیمت مسکن در خیابانهای اصلی این منطقه با تهران برابری میکند. این در حالی است که واقعا بومیهای منطقه توان خرید مسکن با این قیمتها را ندارند». ملکزاده میگوید: «تهرانیها به حاشیه شهر پناه آوردهاند و حاشیهنشینها به سکونتگاههای غیرمجاز. این زنگ خطر بزرگی برای شهرهای حاشیه تهران است». حسام عقبایی، نایبرئیس اول اتحادیه مشاوران املاک هم در اینباره میگوید: «ساماندهی اجارهبها برای رفاه حال مستاجران باید به عنوان یک اولویت در دستور کار مسؤولان دولت قرار بگیرد و این کار میتواند با مُسکنِ موقتی تحت عنوان ارائه تسهیلات به مستاجران دنبال شود». عقبایی هم امروز مانند کارشناسان حوزه اجتماعی نگران گسترش سکونتگاههای غیرمجاز در تهران است. او میگوید: «وقتی افراد معمولی شهر مجبور به حاشیهنشینی میشوند، دور از انتظار نیست که حاشیهنشینان بیبضاعت به سمت سکونتگاههای غیرمجاز حرکت کنند. موضوعی که میتواند مولود آسیبهای اجتماعی در این نقاط شود».
***
در آرزوی سقفی امن هستیم
افزایش اجارهبهای منازل اما شرایط سختتری را پیش روی زنان سرپرست خانوار قرار داده است. «زهرا فرجی» بانوی 45 ساله سرپرست خانواری که دارای 2 فرزند نوجوان است، وقتی نا امید از مشاور املاک یکی از محلههای جنوب شهر بیرون میآید، میگوید: «ما که درآمد ماهانهمان در نهایت از 2 میلیون و 200 هزار تومان تجاوز نمیکند دیگر نمیتوانیم در این شهر گران زندگی کنیم». او میافزاید: «چارهای جز مهاجرت به نقاط حاشیه شهر ندارم، هر چند میدانم زندگی در این نقاط مرا با چالشهای زیادی روبهرو خواهد کرد؛ از نبود امکانات رفاهی و خدماتی گرفته تا کمبود وسایل حمل و نقل برای تردد تا محل کار». طوری که صدایش شنیده نشود میگوید: «چند روز پیش به حوالی یکی از مناطق حاشیهای رفتم، وقتی با صاحبخانه درباره تخفیف اجارهبها و درک کردن شرایطم به عنوان یک زن سرپرست خانوار صحبت کردم، خیلی بیپروا پیشنهاد روابط نامشروع داد». سری تکان میدهد و ادامه میدهد: «حالا حسابش را کنید زن سرپرست خانواری که هیچ منبع درآمدی ندارد و با تولیدات خانگی خود اعم از ترشیجات و خیاطی و... گذران زندگی میکند، باید برای فراهم کردن یک سقف امن و امان بالای سرش به چه شرایطی تن دهد؟» «مریم» زنی 56 ساله است با 3 فرزند که یکی از آنها دچار معلولیت است. او از 5 سال گذشته که همسر کارگرش را در حادثهای از دست داده، با مستمری حداقلیاش گذران زندگی میکند اما این روزها دیگر نمیتواند با 10 میلیون ودیعهای که دارد، برای خود سرپناهی تامین کند. مریم هم میترسد مجبور شود برای تامین سقفی بالای سر بچههایش تن به شرایطی دهد که به نفع خانوادهاش نیست!
***
زندگی گروهی زنان و دختران تنها در شهر
درست است این روزها طبق سرشماری سال 95 یکسوم جمعیت شهر تهران مستاجرند و تامین ودیعه و اجارهبها به بزرگترین دغدغه زندگیشان تبدیل شده است اما روایت این قصه تلخ در شهری که تعداد خانههای خالیاش گهگاهی سوژه رسانهها میشود، حکم پاشیدن نمک روی زخم مستاجران را دارد. قصه مهاجران در شهر خانههای خالی و خطراتی را که این روزها مستاجران در معرض آسیب را تهدید میکند، «محدثه خلیلی» از فعالان حوزه زنان در تهران اینگونه روایت میکند: «بالا رفتن اجارهبهای مسکن باعث شده امروز شاهد افزایش تعداد خانههای اجارهای گروهی توسط بانوان و دختران تنها در حاشیه شهر تهران باشیم؛ خانههایی که میتواند به کلونی آسیبهای اجتماعی در شهر تبدیل شود». به گفته او استعمال مواد مخدر، «مصرف مشروبات الکلی، روابط نامشروع و گاه درگیری و نزاع بین اعضای یک خانه از جمله آسیبهایی است که در میان اعضای خانههای گروهی زنان در شهر دیده میشود». او ادامه میدهد: «اقشار آسیبدیده و در معرض آسیب وقتی به حاشیه شهرها پناه میبرند، بیش از گذشته در معرض انواع آسیبها قرار میگیرند». او با اشاره به موج بزرگ مهاجرت مستاجران به نقاط حاشیهای شهر تهران ادامه میدهد: «ما امروز در محلههای حاشیهای شهر شاهد یک نوع بیهویتی، ازهمگسیختگی و درهمریختگی اجتماعی هستیم. مهاجرت مستاجران به حاشیه شهر باعث شده شاهد شکلگیری جوامعی باشیم که نه مردمش با هم سنخیتی دارند، نه ساختار و امکانات زندگی شهری با نیازهای مردمش!»
***
چارهای بیندیشیم افزایش اجارهبهای مسکن در کنار افزایش هزینههای زندگی هر روز بیش از گذشته عرصه را بر اقشار متوسط رو به پایین بویژه زنان سرپرست خانوار تنگتر میکند. نبود نرخ ثابت و مشخص در بخش خانههای اجارهای، عدم تعیین تکلیف خانههای خالی و حرکت لاکپشتی دولت در طرح مسکن اجتماعی یا ارزانقیمت، همه دست به دست هم داده تا در پی مهاجرت شهروندان از دل شهر و تراکم جمعیت در حاشیه شهرها صدای ناقوس تولد آسیبهای اجتماعی به گوش رسد و تنها باید امیدوار بود صدای این ملودی دردناک به گوش دستاندرکاران حوزه مسکن در کشور برسد تا قبل از اینکه دیر شود، چارهای بیندیشند. ارسال به دوستان
گزارشی از آخرین تلاشهای سعودی برای تشکیل نیروی نظامی مشترک عربی
آرزوهای نظامی صدامک
حسین آجرلو، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «وطن امروز»:ناتوی عربی به دنبال راضینگه داشتن آمریکاست
گروه بینالملل: صبح دیروز رسانههای خبری از خیز بلند عربستان سعودی برای تحقق رویای ایجاد مرکز فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس خبر دادند.
بر اساس گزارش روسیا الیوم به نقل از منابع آگاه، توافقنامهای توسط فیصل بن فرحان بنعبدالله، وزیر خارجه عربستان و عبداللطیف الزیانی دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس برای ایجاد مرکز فرماندهی واحد نظامی این شورا امضا شده
است.
در همین ارتباط عید الشلوی، فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس گفته که آرزوی اعضای شورای همکاری خلیجفارس ایجاد نیروی نظامی مشترک هوایی، دریایی و زمینی و پدافند هوایی است و گام نخست ایجاد مرکز فرماندهی مشترک در ریاض بود. شورای همکاری خلیجفارس در سال ۱۹۸۲ نیز یک نیروی زمینی مشترک تأسیس کرد. در نشستی که این شورا در ماه دسامبر سال ۲۰۱۳ برگزار کرد، قرار شد ساختار فرماندهی مشترکی برای این نیروی زمینی مشترک در نظر گرفته شود.
تنها استفاده نیروهای مشترک نظامی عربی در سالهای گذشته سرکوب گسترده مردم بحرین در جریان اعتراضات مردمی سال 2011 میلادی و پس از آن بود. در جریان اشغال کویت توسط صدام هم اعضای این مجموعه عملا تماشاچی میدان بودند و رهبران عربی از ترس صدام حتی جرات انتقاد هم نداشتند و کویت با وجود دارا بودن تجهیزات گسترده نظامی و هواپیماهای پیشرفته نظامی در کمتر از چند ساعت تسلیم ارتش صدام شد و در نهایت بعد از ورود آمریکاییها به میدان عملیات، کویت آزاد شد اما آنچه باقی ماند بیتعهدی و ترس کشورهای عربی از اقدام در روز مبادا بود.
رویای تشکیل مرکز فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس پیش از آنکه آرزوی کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد رویای سعودیهاست که تا قبل از روی کار آمدن سلمان افتان و خیزان پیگیری میشد اما حالا بنسلمان با آرزوی فرماندهی این مجموعه نظامی، با قدرت بیشتری آن را پیگیری میکند. وی در این مسیر از حمایت گسترده آمریکاییها هم برخوردار است. آنچه دقیقا در ذهن بنسلمان است ایفای نقشی مشابه آمریکا در ناتو است. نکته اما اینجاست که وی در تحقق این رویا مشکلات جدیتری هم دارد و برخی دیگر از کشورهای عربی که آنها نیز همچون عربستان، متحد آمریکا هستند، اساسا نیازی به این مجموعه نظامی آن هم با فرماندهی عربستان احساس نمیکنند. از سوی دیگر منافع ملی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در بسیاری از حوزهها با هم متفاوت است و اساسا مشترک نیست. اگر ناتو روزگاری با هدف مقابله با کمونیسم شکل گرفت، همه کشورهای اروپایی از شوروی احساس خطر میکردند اما جز عربستان و بحرین، سایر کشورهای منطقه اساسا اعتقادی به خطر ایران ندارند و قائل به رقابتهای منطقهای با تهران هستند و نه بیشتر. عربستان سعودی در چند سال اخیر با ایرانهراسی گسترده تلاش کرده دلیل تاسیس این مجموعه نظامی مشترک عربی را توجیه کند اما واقعیت اینکه 2 کشور عمان و قطر به عنوان 2 عضو مهم شورای همکاری خلیجفارس برخلاف عربستان، اساسا تهدیدی از سوی ایران برای خود متصور نیستند و بزرگنمایی خطر ایران از سوی سعودیها را صرفا برای استیلای نظامی آنها در منطقه میدانند. درباره محل مقر فرماندهی نظامی از سالها پیش بحثهای جدی در سطح فرماندهان نظامی و سیاسی کشورهای شورای همکاری خلیجفارس در حال انجام بوده است. مقر نیروی دریایی این مجموعه را در بحرین قرار دادند تا به واسطه حضور ناوگان پنجم آمریکا در آنجا بتوانند از حمایتهای ویژه آنها هم برخوردار شوند. عربستان اما در نهایت از موضوع استقرار مرکز فرماندهی این نیرو در خاک خود کوتاه نیامد. به باور تحلیلگران در صورت تحقق این موضوع، نیروهای عربی عملا در خدمت عربستان و به عنوان بخشی از نیروهای نظامی این کشور عمل خواهند کرد. به عبارت دیگر این نیرو قرار نیست منافع کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس را در حوزه نظامی تامین کند بلکه برعکس قرار است هرجا سعودیها صلاح دیدند وارد عمل شوند. نکته مهم دیگر اینکه اعضای عضو این مجموعه نظامی باید هزینههای آن را هم متحمل شوند و به عبارت دیگر عضویت در این مجموعه نظامی رایگان نیست. طبیعی است کشورهای عربی که تمایل به شرکت در این جمع دارند هم هزینه عضویت را خواهند پرداخت و هم به احتمال فراوان از منافع آن برخوردار نخواهند شد.
دلیل سکوت آمریکاییها در این پروژه هم عملا چیزی نیست جز آنکه سعودیها اساسا استقلال رایی برای خود قائل نیستند و بدون چراغ سبز آمریکا حتی در حوزه سیاست خارجی خود هم اقدامی نخواهند کرد.
***
[چرا عربستان نمیتواند؟]
عربستان سعودی در سالهای گذشته میلیاردها دلار از آمریکا تسلیحات نظامی خریداری کرده است. تنها در سفر سال 1396 ترامپ به عربستان، قرارداد خرید 110 میلیارد دلار تسلیحات نظامی امضا شد که رقمی بیسابقه بود. هدف عربستان از این خریدها تبدیل ریاض به قدرت اول منطقه بوده است. بهطور خاص 2 اتفاق در سالهای گذشته عربستان را از تکاپو انداخته و سبب تمسخر حکام ریاض در دنیا شده است؛ اولین اتفاق جنگ یمن بود که بنسلمان با وجود وعده سرکوب مقاومت یمن ظرف یک هفته، سالهاست در باتلاق آن گرفتار شده است. عربستان در این جنگ میلیاردها دلار هزینه کرده و صدها هزار یمنی را به شهادت رسانده اما هنوز آن یک هفتهای که بنسلمان قولش را داده بود، تمام نشده است. دومین آزمونی که سعودیها قدرت خود را در آن آزمودند، ماجرای جنگ اقتصادی با قطر بود که با وجود تحریم گسترده قطر توسط اعراب حاشیه خلیجفارس، قطریها با 2 عامل کمک ایران و جنگ رسانهای خود توانستند از این مهلکه جان سالم به در برند. این ماجرا به کشورهای عربی نشان داد عربستان شریک قابل اعتمادی برای آنها نیست و در بزنگاهها هرچه بخواهد میکند.
***
بلندپروازیهای محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی در سالهای اخیر هزینه گزافی را روی دست این کشور گذاشته است. صرفنظر از اهداف بدون برنامه منسجم مثل 2030، رویکرد او در قبال منطقه سبب شده این کشور دچار سردرگمی در سیاست خارجی باشد. این اقدامات در کنار رفتارهای ضد حقوق بشری مثل قتل فجیع جمال خاشقجی عملاً دست آلسعود را در ایجاد ائتلافهای فراگیر فرامنطقهای به نفع خود بسته نگه داشته است. از این رو در رویکردی متفاوت، قصد دارد ائتلافسازی را از داخل شورای همکاری خلیجفارس آغاز کند و با فرماندهی نظامی در قالب این ائتلافها آبروی از دست رفته خود را مجددا باز یابد. اصرار این کشور بر تاسیس مرکز فرماندهی واحد نظامی شورای همکاری خلیجفارس نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. اما اینکه آیا آنها به لحاظ نظامی و سیاسی قادر خواهند بود به این رویا جامه عمل بپوشانند موضوعی است که از نظر تحلیلگران مسائل خاورمیانه دور از ذهن است؛ دیدگاهی که حسین آجرلو، از کارشناسان مسائل خاورمیانه نیز آن را تایید میکند.
***
* هدف عربستان از ایجاد مرکز فرماندهی مشترک در ریاض چیست؟ اگر این اقدام را گامی در جهت تشکیل ناتوی عربی قلمداد کنیم، آیا عربستان در مقطع فعلی خواهد توانست رهبری این سازمان را بر عهد بگیرد؟
مباحث مربوط به تشکیل ناتوی عربی یا ارتش عربی مشترک عمری بیشتر از 2 دهه دارد. برخی اعضای این سازمان سالهاست در رویای تحقق این نیروی نظامی هستند اما هدف عربستان از تاسیس مرکز فرماندهی این نیرو در خاک خود، از 2 نظر قابل تحلیل است؛ اول اینکه تاسیس این نیروی نظامی در حال حاضر با مخالفت عمان و قطر روبهرو شده و آنها به دنبال این هستند مسائل منطقه را به شیوه خود مدیریت کنند. ضمن اینکه این دو کشور بویژه عمان تهدیدی را از جانب ایران متوجه خود نمیدانند و عربستان را نیز در مقام یک فرمانده نمیپذیرند، از این رو عربستان با ایجاد این مرکز فرماندهی در خاک خود، تلاش دارد خود را در ایجاد یک نیروی نظامی واحد مصمم نشان دهد. نکته بعد اینکه این اقدام بیشتر از آنکه در این مقطع جنبه عملیاتی داشته باشد، اقدامی نمادین و در راستای سیاستهای منطقهای عربستان به منظور همراهسازی آمریکاست.
* منظور شما از همراهسازی آمریکا در سیاستهای منطقهای عربستان چیست؟
پس از اتفاقهایی که طی یک سال گذشته در ارتباط با عربستان و آمریکا رخ داد، روابط 2 کشور بهرغم حمایت همهجانبه ترامپ از عربستان تحت تاثیر این تحولات تا حدی کاهش پیدا کرد. پرونده ترور خاشقجی و اخیرا حمله افسر نیروی هوایی عربستان به نظامیان آمریکایی در فلوریدا سبب شده خاطرات 11 سپتامبر مجددا در افکار عمومی آمریکا زنده شود و نهادهای داخلی در این کشور از جمله دموکراتهای مجلس نمایندگان، از دولت خواستند در روابط با عربستان تجدید نظر کند. در کنار این مسائل، گزارشهای سازمانملل درباره تلفات و آسیبهای حقوق بشری وارده به مردم یمن در جریان جنگ با عربستان فشارها علیه این کشور را دو چندان کرده است. الان موضوعی که در آمریکا در رسانهها و برخی اندیشکدهها مطرح میشود، این است که آیا دولت عربستان ارزش آن را دارد که نظامیان آمریکا برای آن خون بدهند؟ در حال حاضر ابزارهای عربستان برای وارد کردن آمریکا به خلیجفارس چندان توانا نیست و آنها قصد دارند با این اقدامات جدیت خود را در ایجاد یک سازمان دفاعی که بتواند با پشتوانه آمریکا امنیت کشورهای عضو را فراهم کند نشان دهند تا واشنگتن را مجاب کنند در کنار آنها بماند.
* با این حساب موضوع رفتن آمریکا از خلیجفارس و بحث موازنه دور از کرانه جدی است؟ این یعنی عربستان به هر طریق خواهان حضور آمریکا در خلیجفارس است؛ آیا این فرضیه منجر به افزایش سطح تنشها در منطقه نخواهد شد؟
راهبرد موازنه دور از کرانه به این معنا نیست که آمریکاییها کاملا خلیجفارس را ترک خواهند کرد. آنها در بحرین یکی از بزرگترین پایگاههای نیروی دریایی را دارند. موضع آمریکا در قبال مسائل غرب آسیا این است که آنها متوجه شدهاند جنگ در این منطقه هزینه گزافی روی دستشان خواهد گذاشت. حتی اگر هزینههای مالی آن نیز از سوی کشورهای عربی این منطقه پرداخت شود، باز هم به نسبت تبعات ناگوار آن اصلا منطقی نیست که وارد یک جنگ دیگر شوند. این رویکرد از دوره اوباما شکل گرفته و در دوره ترامپ هم ادامه خواهد داشت. علاوه بر این ترامپ در سال منتهی به انتخابات به هیچ عنوان نمیخواهد آمریکا را درگیر جنگ کند، چرا که او با شعارهای ضدجنگ و طرح مسائلی مثل خروج نیروهای آمریکا از افغانستان توانست رأی قشری از جامعه را که مخالف جنگ بودند جلب کند. از این رو حداقل در یک سال پیشرو سعی دارد فضا را کنترل کند. البته این موضوع را هم نباید از نظر دور داشت که تحولات در غرب آسیا و خلیجفارس رخدادمحور است اما تلاش آمریکا و دولت آن در یک سال آینده این است که رخداد تنشآفرینی در این منطقه بروز نیابد.
* مشخصا بنسلمان و مقامات عربستان نیز نسبت به این موضوع اطلاع دارند؛ با این حساب استراتژی عربستان در سطح منطقه در این مدت چه خواهد بود؟
عربستان از دوره قبل از ملک سلمان راهبرد خود را بر پایه ائتلافسازی با تاکید بر قدرتهای فرامنطقهای قرار داده است اما از زمانی که بنسلمان امور عربستان را عهدهدار شد، سعودیها با ادامه راهبرد سابق، نیمنگاهی به ائتلافسازی منطقهای داشتهاند. نمونه آن نیز ائتلاف در جنگ یمن، ائتلاف مبارزه با داعش و ائتلافسازی در تحریم قطر بود. آنها با این حربه تلاش دارند تبعات ناشی از عدم توجه آمریکا به آنها را پوشش دهند، ضمن اینکه بعد از همراهی نکردن قطر با سیاستهای عربستان، همکاریهای دفاعی مشترک که در قالب سامانههای دفاعی شکل گرفته بود متوقف شد و همین امر هم سعودیها را در برابر حملات از شمال و جنوب آسیبپذیر کرد و نتیجه آن آسیبپذیری آنها در جریان حمله به آرامکو بود. از این جهت آنها تلاش کردند ائتلاف نظامی جدیدی راه بیندازند ولی واقعیت امر نشان داد این ائتلافها قدرت چندانی برای مقابله با بحرانهای منطقه ندارد و در جنگ یمن نیز شکست خوردند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از جلسه روز شنبه کمیسیون مشترک مجمع تشخیص مصلحت نظام
مجمعCFT را تصویبنمیکند
گروه سیاسی: در شرایطی که 26 بهمنماه موعد صدور بیانیه جدید کارگروه اقدام ویژه مالی درباره ایران اعلام شده است، از چند روز گذشته شاهد دور جدیدی از فضاسازیهای گسترده برای وادار کردن مجمع تشخیص مصلحت نظام جهت تصویب لوایحی چون CFT هستیم. با این حال در جلسه شنبه هفته جاری مجمع تشخیص مصلحت جلسه کمیسیون مشترک مجمع با حضور نمایندگان دولت و مجلس برگزار شد که پس از آنکه نماینده دولت نظراتش را درباره ضرورت تصویب لایحه CFT ارائه کرد از اعضای مجمع رأیگیری استمزاجی صورت گرفت که تنها 2 نفر برای تصویب این دو لایحه رای مثبت دادند؛ مجید انصاری و محمد صدر که از حامیان شناختهشده دولت روحانی بوده و طی یک سال گذشته نیز برای تحقق این موضوع تلاش گستردهای داشتهاند.
به گزارش«وطن امروز» بهرغم رأی منفی اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجمع، این طرح از دستور کار خارج نشده و بررسیها درباره آن ادامه دارد. سال گذشته نیز در 3 مرحله جداگانه درباره تصویب لوایح FATF رأیگیری استمزاجی صورت گرفته که در هر 3 رأیگیری اکثریت اعضای مجمع رأی منفی به این لوایح دادند. نتیجه رأیگیری صورت گرفته در جلسه کمیسیون مشترک مجمع تشخیص بیانگر آن است که تصویب CFT تقریبا غیرممکن است.
در این راستا، دیروز نیز دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد بررسی CFT در مجمع ادامه دارد. محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت در توئیتر نوشت: در جلسه 4 ساعته کمیسیون مشترک مجمع راجع به CFT همه اعضای 17 نفره مجمع، دولت و مجلس نظرات خود را مطرح کردند؛ بررسی ادامه دارد.
* 2 ادعای خلاف واقع سخنگوی دولت
روز گذشته سخنگوی دولت در نشست خبری با خبرنگاران مدعی شد: «برخی میگویند حالا که تحریم داریم این هم روی آن. روسها و چینیها نیز به این لوایح پیوستند. متخصصان امنیتی ما میگویند تحفظها به نحوی است که نگرانی وجود ندارد و همه اینها با تمهیدات قابل رفع است و ما نباید به تحریمها اضافه کنیم».
ادعاهای ربیعی در حالی است که پیش از این خبر قطع همکاری چین و روسیه با ایران بهخاطر عدم تصویب لوایح مرتبط با FATF تکذیب شده بود. حتی اعلام شد رویکرد دولت روحانی در سالهای منتهی به برجام و پس از آنکه صرفا در نگاه به غرب خلاصه میشد، عامل اصلی دلخوری قدرتهای شرق از ایران و کاهش تبادلات اقتصادی با کشورمان است نه موضوعاتی چون FATF.
از سوی دیگر، تاکید بر اصالت شروط و حق تحفظ برای در امان ماندن از تبعات الحاق ایران به کنوانسیونهایی چون پالرمو و CFT نیز پیش از این مورد تردید قرار گرفته و کارشناسان تاکید داشتهاند از آنجایی که حق شرطهای ایران با روح و ماهیت کنوانسیونهای یاد شده در تعارض است اساسا مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت و موضوعیتی نخواهد داشت؛ موضوعی که به کرات از سوی اعضای هیأتعالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد تاکید قرار گرفته است.
* اصرار برای تصویب لایحهای که وجود ندارد!
موضوع مهم دیگر در رابطه با تقاضای دولتیها برای تصویب لوایح مرتبط با کارگروه اقدام ویژه مالی، موضوعیت نداشتن لایحه الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو است. هفته گذشته علی احمدی، رئیس کمیسیون مشترک مجمع تشخیص در گفتوگو با «وطن امروز» درباره سرنوشت لایحه پالرمو گفت: «آییننامه داخلی مجمع برای دوره پس از مهلت یکساله تعیینتکلیف کرده و نظر شورای نگهبان هم این بوده که لایحه مرتبط با کنوانسیون پالرمو مغایر با بند 2 اصل 110 قانون اساسی است. چون این موضوع فرآیند قانونیاش تکمیل نشده و یک فرآیند ناقصی را طی کرده دیگر به عنوان مصوبه و قانون تلقی نمیشود و دیگر نه رئیسجمهور میتواند آن را ابلاغ کند و نه رئیس مجلس». این یعنی با پایان یافتن مهلت یک ساله مجمع در بررسی پالرمو و عدم اظهار نظر این نهاد درباره این مصوبه، اساسا دیگر لایحهای به نام الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو وجود خارجی نداشته و دولت اگر برای تصویب آن اصرار دارد، باید دوباره آن را تنظیم و به مجلس ارائه کند. چنانکه محمد صدر درباره آخرین وضعیت لوایح مرتبط با FATF به «آرمانملی» گفت: بررسی CFT در کمیسیون مشترک متشکل از مجموع 3 کمیسیون در مجمع مجددا آغاز شده و این لایحه در 2 جلسه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به گفته عضو مجمع، فقط لایحه پیوستن به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم (CFT) مورد بحث اعضای مجمع است و لایحه کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان یافته (پالرمو) در دستور کار این نهاد نیست.
* پروژه انتخاباتی FATF
هر چند در شرایط تحریم، تصویب لوایح مربوط به FATF به صورت قطعی به ضرر ایران است اما دولت به ماجرای تصویب این لوایح به عنوان پلی برای مذاکره و توافق مینگرد. دولت روحانی که در اداره دولت و جامعه با بحران کارآمدی مواجه شده است، خطر طرد و حذف از عرصه سیاست را بیش از هر زمان دیگری حس میکند. بنا بر نظرسنجی برخی نهادها، محبوبیت دولت در برهه فعلی به کمتر از 5 درصد رسیده است، در چنین شرایطی دولت روحانی آخرین تلاشها را برای باز کردن گره مذاکره و حل مشکلات داخلی با بهرهمندی از گشایش خارجی به کار گرفته است. نکته مهم آنکه غرب نیز هر گونه تعامل را به حل و فصل ماجرای FATF ربط داده است. بنابراین در آستانه انتخابات، دولت در تلاش است بحران کارآمدی خود را در سایه توافق احتمالی با غرب و ایجاد گشایش اقتصادی موقت پنهان کند، بویژه آنکه مقامات دولتی بارها از این سیاست برای دستیابی به اهداف حزبی و جناحی خود بهره بردهاند.
***
[سفر معنادار ظریف به مسقط]
وزیر امور خارجه در راستای مشورتهای دوجانبه با مقامات عمان وارد مسقط شد. به گزارش فارس، محمدجواد ظریف که در رأس هیأتی به منظور انجام مشورتهای سیاسی دوجانبه با مقامات عمان به این کشور سفر کرده، وارد فرودگاه بینالمللی مسقط شد و مورد استقبال یوسف بنعلوی، همتای عمانی خود قرار گرفت. در مراسم استقبال از ظریف، حجتالاسلام محمدرضا نوریشاهرودی سفیر ایران، دیپلماتها و نمایندگان نهادهای ایرانی مقیم عمان نیز حضور داشتند. سفر ظریف به مسقط در حالی انجام شد که او ۱۱ آذرماه میزبان همتای عمانی خود در تهران بود و یوسف بنعلوی در سفر ۲ روزهای که به تهران داشت ضمن دیدار با ظریف، با حسن روحانی رئیسجمهور، علی لاریجانی رئیس مجلس و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران دیدار و درباره مناسبات دوجانبه و تحولات منطقهای و بینالمللی به گفتوگو نشست. سفر ظریف به عمان از آن جهت حائز اهمیت است که مقامات عمانی در سالهای اخیر پیامهایی را از جانب مقامات آمریکایی به ایران منتقل میکردند. سفر روز گذشته وزیر امور خارجه نیز بلافاصله پس از حضور حسن روحانی در ژاپن انجام شده است. پیش از این برخی رسانههای خبری گزارش داده بودند در جریان سفر روحانی به ژاپن موضوع مذاکره و توافق با آمریکا مطرح شده است.
ارسال به دوستان
محمود سریعالقلم هم خواستار چندجانبهگرایی در روابط بینالملل شد
اعترافات تئوریسین دولت
* ورود به صحنه جهانی به معنای آمریکا نیست، بلکه همکاری با کشورهایی مثل برزیل، آفریقای جنوبی، هند، ترکیه و کرهجنوبی است
گروه سیاسی: درست در روزهایی که اجماع پیرامون بنبست نظری و شکست ایدههای اجرایی دولتمردان حتی صدای حامیان سیاسی رئیسجمهور را نیز درآورده و رسانههای حامی دولت را مجبور به «بیچاره» خواندن نئولیبرالیسم بهعنوان ایده مورد انتقاد این روزها کرده است، سخنرانی انتقادی محمود سریعالقلم که در خیلی از محافل از او بهعنوان رهبر فکری دولت یازدهم و دوازدهم یاد میشود، میتوانست قابل پیشبینیترین اعتراف سیاسی و نظری باشد. محمود سریعالقلم که عصر یکشنبه در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در نشست تحولات نوین بینالمللی و آینده ایران به سخنرانی پرداخت، هرچند تمرکز اصلی مباحث خود را به لزوم پیوستن بیش از پیش به اقتصاد جهانی و همچنین قبول تعهدات مالی معطوف کرد اما در سخنانش با چرخشی آشکار رو به تبیین مسائلی آورد که در فضای علمی و دانشگاهی ایران خود نمادی از آنها به شمار میرفته است.
سریعالقلم که از مهمترین حامیان دانشگاهی سیاست خارجه دولت یازدهم و دوازدهم بود، این بار با روایتی طعنهآمیز دستگاه دیپلماسی دولت را ناتوان از فهم 10 درصد اقتصاد جهانی برشمرد و سخن از جهانی سهقطبی گفت که در آن چین و روسیه نیز پا به پای ایالات متحده رشد کردهاند و حتی وجود این دو قدرت را بهعنوان ظرفیتی برای تنوع بخشیدن به اقتصادهای ملی دانست. سریعالقلم با اشاره به تحولات نظام جهانی در آینده در زمینههای اقتصادی، دانش، انرژی، مسائل زیستمحیطی، تولید ثروت و مسائل پزشکی، گفت: با شناخت صحیح از تحولات نظام جهانی میتوان برای آینده کشور برنامهریزی کرد. حدود ۶ ماه است دستگاه دیپلماسی به اروپا میگوید چرا آنها وظایف خود در برجام را انجام نمیدهند، ولی اگر دستگاه دیپلماسی ما ۱۰ درصد اقتصاد جهانی را میفهمید، این را نمیگفت. رابطه تجاری بین اتحادیه اروپایی و آمریکا یک تریلیون و 400 میلیون دلار است. آمریکا در آلمان ۲۸۷ پایگاه نظامی دارد. در طول یک روز ۷ هزار آمریکایی به آلمان میروند. هر ۲۴ ساعت تجارت کانادا و آمریکا 2 میلیارد دلار است. این ارقام مهم است، زیرا حوزه سیاست حوزه رقم است. در حالیکه ما انتظار داریم اروپا روابط تجاری خود با آمریکا را رها کند.
سریعالقلم خاطرنشان کرد: جهان امروز با حضور چین، روسیه و آمریکا سهقطبی شده و فرصت برای کشورهایی که دنبال تنوعسازی در اقتصاد ملی هستند، فراهم است. اگر حاکمیت انسجام و تمرکز داشته باشد، میتواند خیلی کارهای بزرگی انجام دهد؛ در حالیکه مسؤولان در کشور ما از طریق تریبون با هم حرف میزنند. اما حکمرانی باید بر اساس فکر باشد و تیمها در حاکمیت با هم کار کنند. برای کشورهای در حال توسعه، انسجام فکری، سیاستگذاری و فهم جهان مهمتر از دموکراسی است.
وی با طرح این پرسش که «چرا ایران راحت تحریم میشود؟» گفت: اگر ما با بانکهای جهانی و شرکتهای جهانی همکاری کرده و کشوری بینالمللی بودیم، راحت تحریم نمیشدیم. ترامپ چند نفر را در ترکیه تحریم کرد و در مقابل اردوغان اعلام کرد مانع فعالیت چند شرکت و بانک آمریکایی میشود و ترامپ مجبور شد پس از 3 روز، تحریم را پس بگیرد. هرچقدر ایران بیشتر با دنیا کار کند فساد هم کمتر میشود. مبارزه با فساد به همایش و سخنرانی نیاز ندارد. اگر سیستم بانکی ما جهانی و شفاف شود، فساد ریشهکن میشود.
سریعالقلم در حالی بر پیوستن به بانک جهانی و هضم بیشتر در سیاستهای نئولیبرالی تاکید دارد که خود در بخشهای دیگر اظهاراتش خواهان چندجانبهگرایی در سیاست خارجی و به تبع آن در اقتصاد شده است، این در حالی است که بانک جهانی نماد هضم در سیاستهای نئولیبرالی تلقی میشود و این هموار کردن مسیر دخالت آمریکا در اقتصاد کشور است.
در راستای همین تناقض، سریعالقلم از نقش وزارت خزانهداری آمریکا در ایجاد مانع در مسیر واردات ایران انتقاد کرد: «افکار موجود، افکار توسعهای نیست، بلکه برای حفظ وضع موجود است. ما باید در کشور بحث کنیم که استقلال به چه معناست؟ به نظر من استقلال به معنای تولید ثروت است نه بستن مرزهای کشور. در حال حاضر هر نوع وارداتی به کشور حتی دارو باید با مجوز وزارت خزانهداری آمریکا باشد. اگر شرکتی بخواهد از ایران نفت بخرد باید از وزارت خزانهداری آمریکا اجازه بگیرد. در واقع اقتصاد ملی ما در خیابان باب همایون نیست، بلکه در خزانهداری آمریکاست. ما از سال ۸۱ درگیر مذاکرات هستهای هستیم. آیا این بهمعنای گروگان گرفتن اقتصاد کشور نیست؟»
وی با اشاره به متنوع شدن نظام جهانی در سخنانی قابل ملاحظه و با عبور از ایده مساوی بودن ورود به نظام جهانی با هضم شدن در معادلات آمریکا، پای کشورهای غیرمتعهد را نیز به این عرصه باز کرد. سریعالقلم با بیان اینکه ۱۰ تا ۱۵ سال برای بازبینی در افکار خود برای ورود به صحنه جهانی نیاز داریم، تصریح کرد: این دوره زمانی با آشوب همراه نخواهد بود، زیرا اکثریت جامعه دنبال روشهای مدنی هستند. ورود به صحنه جهانی به معنای آمریکا نیست بلکه همکاری با کشورهایی مثل برزیل، آفریقای جنوبی، هند، ترکیه و کرهجنوبی است. نظام جهانی به سمت تنوع میرود و این فرصت خوبی برای ما ایجاد میکند.
اشاره سریعالقلم به ضرورت ارتباط و تعامل با کشورهایی به غیر از آمریکا در حالی است که حسن روحانی که او را دنبالهرو ایدهها و تئوریهای سریعالقلم میدانند، محور سیاستورزی خود را در تعامل و توافق با «کدخدا» قرار داده است.
از مباحث سریعالقلم پیرامون روابط خارجه نیز که بگذریم، او در مواضعی عجیبتر از لزوم احیای ایده «عدالت اجتماعی» بهعنوان مسالهای جهانی سخن گفت و عمده شورشها را برخاسته از فقدان سیستم توزیع درآمد ملی دانست. وی با اشاره به اینکه طبق تئوری مازلو، حکومت در ابتدا باید نیازهای اصلی مثل خوراک و مسکن شهروندان را تامین کند، تصریح کرد: در مرحله بعد باید مسائل امنیتی و اجتماعی حل و فصل شوند. در دنیای امروز اقتصاد، امنیت و محیط زیست مبنای برنامهریزی سیاستمداران است. در 40 سال گذشته، تولید ناخالص داخلی با یک شیب بالا در حال افزایش است اما منحنی عدالت اجتماعی رو به پایین است. در حال حاضر در ۱۹ کشور آشوب وجود دارد و به جز هنگکنگ، بیعدالتی اجتماعی ریشه آشوب در سایر کشورهاست. در این شریط کشوری مثل زلاندنو اعلام کرده است که دنبال توزیع ثروت ملی است نه افزایش تولید ناخالص داخلی. در آمریکا 70 درصد ثروت در اختیار ۱۰ درصد جمعیت است اما در اسلواکی این ثروت در اختیار 30 درصد جامعه است. در آمریکا تمام مناظرههای چپ و راست حول موضوع عدالت اجتماعی است.
گفتنی است این سخنان در حالی طرح شدند که این استاد دانشگاه همواره تن دادن به منطق نظام بازار آزاد را از بایستههای توسعه اقتصادی میدانسته است و دولت روحانی نیز در 6 سال گذشته اهتمام خود را بر فراگیری و پیادهسازی این ایده در سطوح کلان گذاشته بود.
در چنین فضایی از جهاتی میتوان سخنان سریعالقلم را که در نوع خود بیسابقه و بدیع بوده بهعنوان اعترافنامهای مبنی بر شکست پیشفرضهای تئوریک دولت روحانی در سالهای اخیر دانست. عبور از ایده مرکزیت آمریکا در معادلات جهانی و تقبیح خوشبینی به تعهدات سیاسی اروپا بدون توجه به معادلات اقتصادیاش با آمریکا را میتوان از برجستهترین و قابل تاملترین مباحث این سخنرانی دانست.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از اصلاح نشدن بخش درآمدی لایحه بودجه 99 گزارش میدهد
بیبرنامه و بودجه
گروه اقتصادی: پس از گذشت 2 هفته از تقدیم لایحه بودجه سال 99 به مجلس، بحثها و انتقادات حول آن همچنان ادامه دارد. بسیاری از کارشناسان و حتی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هم بر این باورند که برخلاف ادعای دولت، تقریبا هیچ اصلاحی در ساختار بودجه سال آینده انجام نشده است. به گزارش «وطن امروز»، در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده: «در طول یک سال و نیم گذشته بهرغم آنکه پیشنهادهای متعددی در دولت و مجلس برای اصلاح ساختار بودجه و مدیریت کسری بودجه مزمن دولت مطرح شده است اما متأسفانه لایحه بودجه سال 1399 مشابه لایحه بودجه سال 1398 و بدون اعمال این اصلاحات ساختاری تهیه و به مجلس ارائه شده است». مرکز پژوهشها علت انجام نشدن اصلاح ساختار بودجه را «نبود اراده و توان اجرایی کافی در کنار مقاومتهای گروههای ذینفع و ذینفوذ مختلف» عنوان کرده است.
* کسری بودجه ناگزیر یا عمدی؟
یکی از مهمترین و پرتکرارترین محورهای انتقاد کارشناسان از لایحه تقدیمی دولت، کسری بودجه سنگین آن است؛ کسری بودجهای که بالغ بر 150 هزار میلیارد تومان تخمین زده میشود. دولت البته سعی کرده است با وارد کردن ارقام خوشبینانه از درآمدهای مختلف، کسری بودجه را پنهان کند؛ موضوعی که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم مورد انتقاد قرار گرفته است. در گزارش مرکز پژوهشها از بودجه 99 به موضوع «بیشبرآوردهای قابل توجه در منابع» اشاره شده است. بارزترین این بیشبرآوردها درباره درآمدهای نفتی رخ داده است. دولت رقم درآمد حاصل از فروش نفت در بودجه را حدود 22 میلیارد دلار تخمین زده است؛ رقمی که برای تحقق آن باید روزانه یک میلیون بشکه نفت صادر شود. هرچند از پاییز سال گذشته تاکنون رقم صادرات نفت کشور محرمانه شد اما گزارشهای غیررسمی متعدد حکایت از رقم حداکثر 500 هزار بشکهای فروش نفت ایران دارد.
با وجود تمام این انتقادات از پیشبینی غیرواقعی دولت از فروش نفت و درآمد حاصل از آن، مقامات دولتی پاسخ عجیبی به این انتقادات میدهند. در همین رابطه، مژگان خانلو، سخنگوی ستاد بودجه سازمان برنامه و بودجه در برنامه شنبهشب «رهیافت» رادیو اقتصاد که درباره لایحه بودجه دولت روی آنتن رفت، پیشبینی دولت از صادرات یک میلیون بشکهای نفت را در راستای «امیدآفرینی» عنوان کرد. وی در بخشی از سخنان خود در واکنش به انتقادات کارشناسان از وجود درآمدهای موهوم در بودجه گفت: نکته مهم درباره درآمدهای نفتی در بودجه 99 بحث روحیه و امیدآفرینی است. در حال حاضر تمام مجموعه برای انجام صادرات تلاش میکند. من نمیتوانم رقم دقیق صادرات را عنوان کنم ولی میتوانید از منابع معتبر بپرسید تلاشهایی که برای صادرات نفت انجام میشود به چه صورت است. خانلو افزود: اینکه بخواهیم در بودجه بگوییم در مقابل تحریمها تسلیم شدیم و پذیرفتیم که بیشتر از 300 هزار بشکه نمیتوانیم به صورت رسمی صادرات داشته باشیم، در راستای امیدآفرینی به مردم نیست.
سخنان این مسؤول سازمان برنامه و بودجه اما نهتنها باعث افزایش حجم انتقادات از بودجه شد، بلکه نوع انتقادات مطرح به بودجه را به طنز و فکاهی رساند. بیشبرآورد درآمد نفتی با توجیه «امیدآفرینی» را میتوان جدیدترین ابداع دولت تدبیر در علم اقتصاد دانست، چراکه یکی از ابتداییترین اصول بودجهنویسی در تمام دنیا، تکیه بر واقعیت است نه اهداف و ایدهآلهای مدنظر! هر چند ساعاتی پس از انتشار این خبر، تکذیبیه سخنگوی سازمان برنامه و بودجه در سایت رسمی این سازمان منتشر شد. در این تکذیبیه آمده است: تردیدی نیست که پیشبینیهای دولت در لوایح بودجه سنواتی در انتظارات جامعه تاثیر خواهد گذاشت و هر چه به واقعیت نزدیک باشد، که هست، باعث ایجاد امیدآفرینی واقعی و انگیزه برای فعالان اقتصادی خواهد شد. در سایت سازمان برنامه و بودجه به نقل از خانلو آمده است: برآورد میزان صادرات نفت و قیمت آن در لایحه بودجه۹۹ بر اساس واقعیات و پیشبینیهای دقیق کارشناسی و فنی انجام شده است.
بررسیهای «وطن امروز» اما نشان میدهد ادعای سخنگوی سازمان برنامه و بودجه درباره تقطیع سخنانش در رسانهها با واقعیت منطبق نیست. پس از انتشار این تکذیبیه، گروه اقتصادی «وطن امروز» با بررسی فایل صوتی برنامه یادشده، اصل سخنان سخنگوی سازمان برنامه و بودجه را بررسی کرد. بررسی سخنان خانلو نشان میدهد ادعای وی مبنی بر تقطیع سخنانش در رسانهها صحت نداشته و آنچه از قول وی نقل شده، صحت دارد، البته پنهان کردن حجم صادرات نفت به بهانه محرمانه بودن آن، روزنهای بود که پیش از تقدیم بودجه به مجلس هم احتمال سوءاستفاده از آن داده میشد.
* بیشبرآورد منابع، فقط نفتی نیست
بیشبرآورد منابع بودجه البته به درآمدهای نفتی خلاصه نمیشود. در جزء «3» بند «د» تبصره «12» لایحه بودجه، وزارت اقتصاد مکلف به واگذاری 40 هزار میلیارد تومان از اموال و داراییهای منقول و غیرمنقول دولت آن هم بدون رعایت تشریفات شده است. بررسی پیشینه بودجهنویسی دولت تدبیر نشان میدهد این اقدام دولت در حوزه فروش اموال دولتی بیسابقه نیست. مطابق جدول زیر، درصد تحقق درآمدهای حاصل از واگذاری اموال دولتی در تمام بودجههای دولت تدبیر، بین 15 تا 25 درصد بوده است.
تقلای دولت در پیشبینیهای خوشبینانه از درآمدهای نفتی و فروش اموال و داراییها در حالی است که تقریبا هیچ تلاشی برای افزایش منابع درآمدهای مالیاتی از طریق افزایش پایههای مالیاتی، کاهش معافیتها و... انجام نشده است. این موضوع تا جایی برای کارشناسان عجیب است که فرضیه عمدی بودن کسری بودجه مطرح میشود.
* خبری از اصلاحات ساختاری بودجه نیست
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با تاکید بر اینکه دولت از مجوز شورای سران قوا برای برداشت 45 هزار میلیارد تومانی از صندوق توسعه ملی با هدف جبران کسری بودجه امسال به صورت کامل استفاده کرده است، گفت: رئیس کمیسیون برنامه و بودجه با خنده همه تبصرههای لایحه بودجه را تصویب میکند و میرود. محمد حسینی در گفتوگو با فارس، درباره اصلاح ساختار لایحه بودجه ۹۹ و وضعیت درآمدهای پیشبینی شده در آن، اظهار داشت: دولت میگوید در این مدت نتوانستیم اقدام موثری برای تدوین و تصویب اصلاح ساختار بودجه بکنیم تا اثرات آن در لایحه بودجه سال ۹۹ اعمال شود. آنها مدعی هستند صرفاً چارچوب را تهیه کردهاند که به جلسه سران قوا رفت اما به نتیجه نهایی نرسید. عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: سوال این است اساساً اصلاح ساختار بودجه باید به شورای هماهنگی سران قوا برود یا خیر؟ استنباط دولت این بود که اصلاح ساختار در شورای هماهنگی سران قوا مصوب شود و چنانچه نیاز به وضع قوانین دائمی داشت در فرآیندهای قانونگذاری به مجلس برود اما عملا این اتفاق نیفتاد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه هیچ تفاوتی به لحاظ ساختاری میان بودجه سال 99 و سالهای قبل وجود ندارد، تاکید کرد: شیوه تدوین بر اساس همان امور و فصول است که از سال 1332 تا الان انجام شده و بودجه، برنامهمحور تلقی میشود. وی در پاسخ به این سوال که آیا برای سال ۹۹ منابعی در صندوق توسعه ملی وجود خواهد داشت که دولت بتواند آن را استفاده کند، یادآور شد: دولت ادعا میکند سال 99 سال سوم تحریم است که اگر بتوانیم با کمک منابع صندوق از این بنبست خارج شویم با فرض اینکه منابع استفادهشده به صندوق بازنگردد، با رشد اقتصادی که در حال بهبود است میتوان سال 1400 به بعد بودجه را اداره کرد.
* بودجه 99 مقدمه باجدهی؟
وضعیت درآمدها و هزینههای بودجه سال 99 تا جایی عجیب بوده که برخی کارشناسان خواستار رد کلیات لایحه بودجه شدند. در همین راستا علی سعدوندی، کارشناس اقتصادی درباره لایحه بودجه سال آینده گفت: به نظرم بودجه سال 99 اصلا شرایط جالبی ندارد. کلیات لایحه بودجه 99 بهتر است در کمیسیون تلفیق رد شود تا دولت اصلاحات جدی در آن انجام دهد. علاوه بر این سیدعلی روحانی یکی دیگر از کارشناسان اقتصادی گفت: بهرغم محدودیت منابع درآمدی، دولت اصرار دارد سخاوتمندانه معافیتهای مالیاتی را حفظ کند که این کار هیچ توجیهی ندارد. به نظر من باید کلیات بودجه در مجلس رد شود، زیرا همین الان هم سازمان برنامه و بودجه میداند مقدار زیادی از بودجه کسری دارد؛ بهطور دقیقتر از 480 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده در آن، حداقل 150 هزار میلیاردش کسری خواهد بود.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: وقتی فروش نفت زیاد نیست و معافیتهای مالیاتی پابرجاست، در میانه سال دولت کسری خواهد آورد و در آن زمان عنوان میکند تنها راه خارج کردن مردم از فشار، مذاکره است. در اینجا کار کارشناسان اقتصادی این است که واقعیات سخت را اعلام کنند. سال گذشته هم این فریادها زده شد ولی دولت ترتیب اثر نداد تا اینکه کشور را به جایی رساندند که مردم نسبت به بیعدالتیها معترض هستند. اما اکنون باز هم دولت بدون درس گرفتن، تصمیم دارد به همان روش قبلی عمل کند و با بودجه سال 99 کشور و مردم را وادار به مذاکره با آمریکا کند.
ارسال به دوستان
«وطنامروز» گزارش میدهد؛ علت اصرار کمیته اضطرار آلودگی هوا برتعطیل نشدن شهر تهران چیست؟
لجبازی با جان ملت؟
* سخنگوی اورژانس کشور در گفتوگو با «وطنامروز»: با تداوم آلودگی هوا مراجعه بیماران قلبی و تنفسی افزایش چشمگیری یافته و در یک روز 2500 نفر به اورژانس مراجعه کردهاند
اسدالله خسروی*: با وجود تعطیلی هفتگی مدارس تهران، هیچ نشانی از کاهش آلودگی هوا در پایتخت مشاهده نمیشود تا مفید بودن تدبیر تعطیلی مدرسهها بیش از پیش زیر سؤال برود.
به گزارش «وطنامروز»، دیروز دوشنبه بار دیگر شدت آلودگی هوا نفس تهرانیها را سنگین کرد تا جایی که در میادین اصلی شهر آمبولانسهای اورژانس برای کمک سیار به بیماران قلبی و تنفسی مستقر شد؛ این در حالی است که مسؤولان انتظار داشتند با تعطیلی مدارس تهران ترافیک و آلودگی در تهران تا حدودی کاهش یابد. کارشناسان اعتقاد دارند تعطیلی مدارس به تنهایی نمیتواند موجب کاهش آلودگی و کاهش خطرات ناشی از آن شود، چرا که همان عبور و مرور معمول روزانه در تهران منهای سرویس مدارس ادامه مییابد و کسی از تهران خارج نمیشود. قبلا با افزایش آلودگی ادارات هم همراه مدارس تعطیل میشد و مسافرت تهرانیها موجب میشد آلودگی هوا بعد از تعطیلات بشدت کاهش یابد اما تعطیلیهای بیشمار مدارس تهران به تنهایی نهتنها فایدهای ندارد بلکه مشاهدات عینی نشان میدهد آن را بیشتر هم کرده است.
حتی رئیس شورای شهر تهران هم اعتقاد دارد تعطیلی مدارس آلودگی را کم نمیکند. محسن هاشمی دیروز درباره تعطیلی مدارس گفت: با تعطیلی مدارس از میزان ذرات معلق کم نمیشود ولی سبب حفظ سلامت دانشآموزان خواهد شد، چرا که کودکان نسبت به آلودگی هوا آسیبپذیرتر هستند و صدمه زیادی میبینند.
وی بیان داشت: در جلسه شورا تا حدودی هم درباره آلودگی هوا صحبت شد ولی بحث جدی انجام نگرفت، البته باید توجه داشت که آلودگی هوا در 2 بخش منابع آلاینده و ذرات معلق مطرح است که نقش خودروهای شخصی در تولید ذرات معلق بسیار کمتر از صنایع آلاینده و پالایشگاهها و کارخانههاست.
پیروز حناچی، شهردار تهران هم اعتقاد دارد تعطیلی مدارس تاثیر زیادی بر کاهش آلودگی ندارد.
شهردار تهران با بیان اینکه سرفاصله حرکت قطارها در این خط 10 دقیقه است و تلاش میکنیم این زمان را کاهش دهیم، درباره نقش تعطیلی مدارس در کاهش آلودگی هوا، تصریح کرد: راهحل کوتاهمدت تعطیلی مدارس میتواند در کاهش آلودگی هوا اثرگذار باشد اما نقش مصرفکنندگان کلان که سوخت مازوت و گازوئیل استفاده میکنند بیشتر است.
حناچی درباره جلسه شهرداری با جهانگیری و مشخص شدن سهم هر کدام از دستگاهها در کاهش آلودگی هوا، گفت: درصدی برای آن تعیین نشده اما 14 دستگاه در این مسأله نقش دارند که در این بین نقش شهرداری تهران در آلودگی هوا از همه دستگاهها کمتر است ولی تلاش میکنیم با افزایش ظرفیت مترو و اتوبوس اوضاع را بهتر کنیم.
* اکسیژندرمانی سیار اکیپهای امدادی در 26 نقطه تهران
سخنگوی سازمان اورژانس کشور به تشدید آلودگی هوا در پایتخت اشاره کرد و گفت: 28 اکیپ امدادی گشت سیار در قالب اتوبوس اورژانس و موتورهای گشتی امداد در 26 نقطه تهران مستقر شدهاند و به بیماران قلبی و تنفسی خدمات اورژانسی میرسانند.
مجتبی خالدی در گفتوگو با «وطنامروز» با بیان اینکه افزایش غلظت آلایندهها در پی تشدید آلودگی هوا در تهران طی چند روز اخیر موجب شده مراجعه بیماران قلبی و تنفسی به مراکز درمانی و بیمارستانی افزایش یابد، گفت: فقط در یکم دیماه حدود 2500 نفر از سراسر کشور به مراکز اورژانس مراجعه کردهاند و این آمار همچنان در حال افزایش است.
وی به آمادگی نیروهای امدادی سازمان اورژانس کشور و حضور گسترده آنها در میادین اصلی پایتخت برای انتقال بیماران تنفسی و قلبی به بیمارستانها و مراکز درمانی اشاره کرد و افزود: خدمات اورژانس در قالب اکسیژندرمانی در این روزها به بیماران افزایش یافته است.
سخنگوی سازمان اورژانس کشور تصریح کرد: در نخستین روز زمستان و به دنبال تشدید آلودگی هوا ۲ هزار و ۴۲۶ نفر به دلیل بیماریهای قلبی و تنفسی به مراکز اورژانس استانهای تهران، اصفهان، البرز، مرکزی، قزوین، قم، آذربایجانشرقی و آذربایجانغربی مراجعه کردند. از این تعداد ۹۵۵ نفر به دلیل بیماریهای تنفسی و هزار و ۴۷۱ نفر به دلیل بیماریهای قلبی به این مراکز مراجعه کردهاند که استان تهران با هزار و ۲۰۹ مراجعه در صدر آمار قرار دارد. وی افزود: استانهای آذربایجانغربی، اصفهان، آذربایجانشرقی، البرز و مرکزی در ردههای بعدی مراجعات بیماران قلبی و تنفسی قرار گرفتهاند. در استانهای آذربایجانغربی، اصفهان، آذربایجانشرقی، البرز و مرکزی به ترتیب ۳۷۵، ۳۱۷، ۲۲۷، ۱۲۹ و ۷۱ نفر به بخش اورژانس مراکز درمانی مراجعه کردهاند. خالدی اضافه کرد: هر چه آلودگی هوا بیشتر میشود میزان مراجعه بیماران قلبی و تنفسی نیز به اورژانس خدمات درمانی پیشبیمارستانی بیشتر میشود.
وی تاکید کرد: به هموطنان بویژه گروههای حساس توصیه میشود در صورت امکان از تردد غیرضروری خودداری کرده و در صورت تردد و حضور در اماکن عمومی از ماسکهای استاندارد استفاده کنند.
* شاگرد اول تعطیلی مدارس هستیم!
عضو کمیسیون بهداشت مجلس در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تبعات تعطیلی مدارس بر روند آموزشی و افت کیفیت تحصیلی دانشآموزان گفت: هر چند در زمان آلودگی هوا نباید دانشآموزان از خانه خارج شوند و از لحاظ بهداشتی باید به این نکته توجه شود اما تصمیمگیرندگان درباره تعطیلی مدارس باید فکری هم به حال افت تحصیلی دانشآموزان بکنند.
میرحمایت میرزاده با بیان اینکه ایران در تعطیلی تقویم سالانه شاگرد اول دنیاست، افزود: از آنجایی که آموزشوپرورش اولویت نخست تصمیمگیران نیست، این وزارتخانه بالاترین تعطیلیهای سال را به خود اختصاص داده که موجب شده تحصیل در ایران با افت شدید کیفیت همراه شود. عضو کمیسیون بهداشت مجلس تصریح کرد: در وزارت آموزش و پرورش و مراکز علمی و دانشگاهی هم تعطیلات نوشته شده دیده میشود و هم نانوشته! و این حجم از تعطیلی باعث شده دانشآموزان و دانشجویان به جای تحصیل علم، به تعطیلی عادت کنند. وی بحران افت کیفیت تحصیل ناشی از تعطیلی مدارس و دانشگاهها را بیشتر از آلودگی هوا عنوان کرد و گفت: نظام تعلیم و تربیت در کشور در حال افت است و به جای اینکه فکری به حال رشد کیفی آموزش و پرورش شود، تعطیلات در اولویت قرار دارد.
* انتقادات از شهرداری و دولت سیاسی نیست
عضو سابق شورای شهر تهران درباره وظیفهشناسی و عمل به تکلیف شورای شهریها و مدیران شهری در حل مشکل آلودگی هوای تهران به «وطنامروز» گفت: اگرچه حل مشکل آلودگی هوای پایتخت و دیگر کلانشهرها نیازمند نگاه ملی و مدیریت یکپارچه است اما شهرداری به عنوان متولی اصلی توسعه ناوگان حملونقل عمومی که سهم بسزایی در کاهش معضل آلودگی هوا دارد تا حدی مقصر است، زیرا در این چند سال نتوانسته است یک دستگاه اتوبوس نو بخرد یا در راستای توسعه و راهاندازی خطوط مترو بخوبی گام بردارد.
ابوالفضل قناعتی به واکنش برخی اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری در مقابل انتقادات مردم و رسانهها بابت کمکاری آنها نسبت به کاهش آلودگی هوا اشاره کرد و گفت: از آنجا که عملکرد هر سازمان، دستگاه و نهادی برای مردم و رسانهها بخوبی شفاف و نمایان است، بنابراین نباید سازمان یا دستگاه دولتی که خروجی قابلتوجهی در کارایی و مدیریت نسبت به کاهش آلودگی هوا یا توسعه حملونقل عمومی ندارد، از انتقادات مردمی و رسانهها ناراحت شود یا این نوع انتقادات را سیاسی تلقی کند. وی اضافه کرد: در زمان مدیریت قالیباف در شهرداری تهران نیز هوا در زمستانها آلوده میشد که وی برای حل این مشکل به تمام دستگاههای دولتی و سایر نهادها و سازمانها پیشنهاد کرد شهرداری مشکل آلودگی هوا را حل کند، البته به شرطی که محوریت اصلی با شهرداری باشد و سایر ارگانها نیز در این راه حامی شهرداری شوند. شهردار تهران قصد داشت با راهکارهایی نظیر خارج کردن موتوسیکلتهای بنزینسوز و تبدیل آنها به موتورهای برقی همچنین خروج تدریجی کارگاهها و کارخانهها از داخل شهر در کنار تمرکز بر توسعه حملونقل عمومی، اقداماتی را در راستای کاهش آلودگی هوا انجام دهد که تا حدی نیز در این مسیر گام برداشت. این در حالی است که با مدیریت جدید شورای شهر و شهرداری تهران تاکنون اقدام قابل توجهی در این زمینه به چشم نمیخورد و حتی در اظهارنظرهایشان میگویند شهرداری مقصر آلودگی هوای تهران نیست. این عضو سابق شورای شهر تهران افزود: البته دولت نیز توجهی به کاهش آلودگی هوا ندارد، چرا که سالهاست به تعهدات خود در قبال تامین منابع مالی حاصل از اجرای هدفمندی یارانه برای توسعه حملونقل عمومی و ساخت خطوط قطار شهری عمل نمیکند. قناعتی با بیان اینکه حل مشکل آلودگی هوا نیازمند مدیریت یکپارچه است، افزود: همه دستگاهها و نهادهای مرتبط در کاهش آلودگی هوای تهران باید همفکر و همرای باشند و برای حل مشکل هوای آلوده تهران جزیرهای عمل نکنند.
* بازی با سلامت مردم
غیر از کارشناسان، اعضای شورای شهر هم از دولت و کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران خواستهاند تصمیم شجاعانه بگیرند و ادارات تهران را هم تعطیل کنند. لجبازی دولت و عدم تعطیلی شهر قطعا بازی با جان مردم تعبیر میشود. در روزهایی که شاخص آلودگی هوا به 200 میرسد و حتی شهردار پایتخت از تخلیه شهر سخن میگوید، عدم تعطیلی شهر چه معنایی جز لجبازی و به مخاطره انداختن سلامت مردم دارد؟ وقتی دولت و شهرداری تهران در توسعه حملونقل شهری ناتوانند، حداقل میتوانند با تدبیر کوتاهمدت و تعطیلی ادارات کلانشهرها سلامت شهروندان را به خطر نیندازند.
خبرنگار*
***
[آلودگی هوا زندگی بیماران را به مخاطره میاندازد]
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و دبیر علمی کنگره بینالمللی کلینیکال انکولوژی درباره تاثیر آلودگی هوا بر بیماران سرطانی، قلبی و تنفسی گفت: آلودگی هوا تاثیر منفی بالایی بر کاهش سیستم ایمنی بدن دارد، بنابراین بیماران تنفسی و قلبی و افرادی که مبتلا به بیماریهای خاص نظیر سرطان هستند باید مراقب سلامت خود باشند. دکتر منصور انصاری در گفتوگو با «وطن امروز» با تاکید بر اینکه تنفس در روزهایی که هوا آلوده است موجب میشود ذرات معلق آلاینده وارد ریه شهروندان شود و باعث ایجاد زمینه بیماری و تشدید بیماری بیمارانی شود که در حال درمان هستند، گفت: افرادی که تحت درمان هستند سیستم ایمنی بدن آنها بشدت پایین است و این آلودگی به تضعیف بیشتر سیستم ایمنی آنها کمک میکند. وی با بیان اینکه آلودگی هوا تاثیر منفی زیادی بر فرآیند درمان بیماران دارد، گفت: حتی افراد سالم نیز در زمان آلودگی هوا نباید از خانه خارج شوند، چرا که این آلودگی مضرات زیادی در میانمدت و بلندمدت برای سلامت شهروندان دارد.
***
[هوای تهران ناسالم برای همه]
بر اساس آخرین اطلاعات شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، دیروز کیفیت هوا در 17 ایستگاه سنجش در وضعیت ناسالم قرار داشت.
در شرایطی که شاخص کیفیت هوا بین عدد ۱۵۱ تا ۲۰۰ باشد، به افراد مبتلا به بیماریهای قلبی یا ریوی، سالمندان و کودکان توصیه میشود از انجام فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل خودداری کنند. افراد دیگر نیز باید فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل را کاهش دهند. در شرایطی که شاخص کیفیت هوا بین عدد ۱۰۱ تا ۱۵۰ باشد، به مبتلایان به بیماریهای قلبی یا ریوی، سالمندان و کودکان توصیه میشود فعالیتهای طولانی یا سنگین خارج از منزل را کاهش دهند.
ارسال به دوستان
رویکرد عجیب رسانههای دولت و شهرداری درباره آلودگی هوای تهران
حیای گربه کجا رفت؟
گروه اجتماعی: رسانههای دولت و شهرداری تهران در مواجهه با معضل آلودگی هوا طلبکار شده و سیاست فرار به جلو را در پیش گرفتهاند.
به گزارش «وطن امروز»، تشدید آلودگی هوا و افزایش انتقادات از عملکرد مسؤولان شهری و دولتی، رسانههای شهرداری تهران و دولت را وادار کرد علیه مسؤولان نامرئی موضع بگیرند و حتی مردم را مقصر این آلودگی معرفی کنند.
روزنامه همشهری، ارگان رسانهای شهرداری تهران، روز اول دی با تیتر «زنگ دود گرفته مدارس» چاپ شد و روتیتر «گزارش همشهری از اثرات منفی تعطیلات مدارس به دلیل آلودگی هوا» را انتخاب کرد. این روزنامه، «آلودگی در شهرهای بزرگ و صنعتی ادامه دارد اما مسؤولان همچنان در تصمیمگیری تعلل میکنند» و «7 راهکار میانمدت برای بهبود هوای تهران در روزهای آلاینده» را به عنوان زیر تیتر انتخاب کرده بودند. احتمالا خوانندگان همشهری در روز یکشنبه با خواندن عناوین بالا این سوال برایشان پیش آمده که کدام مسؤولان باید برای آلودگی هوا تصمیم بگیرند؟ مگر در تهران شهرداری تهران در راس مدیریت شهری قرار ندارد؟ در گزارش همشهری آمده تعطیلی مدارس حتی موجب شده بچهها بیش از روزهای دیگر در خیابانها حضور یابند و بازی کنند و انتقادات بسیاری از کمیته اضطرار آلودگی هوا شده بود. همچنین در برخی گزارشهای روز یکشنبه روزنامه همشهری از قول یک کارشناس برنامهریزی شهری آمده است: بهطور کلی برنامهای را برای حل این مسأله در هیچیک از سطوح نه در سطوح حاکمیتی و نه در سطح مدیریت شهری نداریم!
همچنین از قول کارشناس دیگری آمده: باید شهر در چنین شرایطی تخلیه شود اما امکانپذیر نیست و مسؤولان باید غیر از مدارس، ادارات و سایر مراکز آموزشی را هم تعطیل کنند.
غیر از روزنامه همشهری، روزنامه ایران نیز با تیتر «بیهوا» و زیرتیترهای «چرا نه مردم، نه نهادهای مسؤول به فکر آلودگی هوا نیستند؟» و «آیا تعطیلی مدارس تنها راهحل است» از آلودگی هوا انتقاد کرده است!
روزنامه ایران در گزارشی که در 5 صفحه متعدد منتشر کرده، مردم را نیز مقصر جلوه داده و از طرفی توسعه شهری بیتوجه به نیازهای شهری را موجب افزایش آلودگی هوا دانسته است. در گزارشهای روزنامه ایران زیرساختهای حملونقل شهری مورد اشاره قرار گرفته است. در حالی روزنامه ایران توسعه زیرساختها را عامل کاهش آلودگی هوا میداند که بارها و بارها شورای شهر از عدم توجه دولت به متروی تهران و بیتوجهی به افزایش واگنهای قطار شهری انتقاد کرده است. صفحه اقتصادی روزنامه ایران نیز تیتر «زیر لحاف آلودگی» را برگزیده و به اظهارات پیروز حناچی، شهردار تهران که آلودگی هوا را به لحاف دود در سطح شهر تشبیه کرده، پرداخته است.
روزنامههای شهرداری تهران و دولت از آلودگی هوا انتقاد کردهاند اما توضیح ندادهاند نهادهای شهری و دولتی چه کاری برای کاهش آلودگی کردهاند و چه کاری قرار است بکنند. باید به ارگانهای رسانهای شهرداری و دولت گفت «در دیزی بازه، حیای گربه کجا رفته؟» اگر نهادهای دولتی و شهری مسؤول کاهش آلودگی هوا نیستند، پس چه کسی مسؤول است؟ چه کسی در به وجود آمدن چنین شرایطی مقصر است؟ روزنامه ایران که مردم را هم مقصر میداند. این روزنامه نوشته: مردم هم مانند مسؤولان مقصرند!
ارسال به دوستان
با ساخت و راهاندازی مدارثانویه و نصب درپوش توسط مهندسان جوان و دانشمندان ایرانی انجام میشود
رآکتور اراک در مسیر تکمیل
گروه سیاسی: روز گذشته از چند اقدام برای توسعه رآکتور اراک رونمایی شد.
علیاکبر صالحی به همراه تعدادی از مدیران سازمان انرژی اتمی و خبرنگاران روز گذشته راهی اراک شدند تا از جدیدترین اقدامات انجام شده مربوط به رآکتور اراک رونمایی کنند.
اولین مرحله از نصب تجهیزات رآکتور شامل مدار ثانویه و درپوش رآکتور 2 اقدامی بود که روز گذشته در راستای تکمیل پروژه آب سنگین اراک انجام شد.
رآکتور اراک دارای 2 مدار است؛ مدار اول وظیفه برداشت حرارت از قلب رآکتور را دارد و مدار ثانویه که وظیفه آن انتقال حرارت مدار اول در برجهای خنککننده و در نهایت به محیط است.
مدار ثانویه شامل مبدلهای حرارتی- استخر میانی- پمپهای انتقال (آب گرم – برجهای خنککننده و پمپهای برگشت آب سرد) است. راهبری این مدار از طریق اتاق کنترل اصلی رآکتور انجام میشود. برای راهاندازی مدار اول رآکتور، ابتدا باید مدار ثانویه و سیستمهای جانبی مرتبط با آن راهاندازی میشد تا بعد از آن تکمیل مدار اول و راهاندازی غیر اکتیو رآکتور تحقیقاتی اراک (خنداب) آغاز شود.
بر اساس اعلام سازمان انرژی اتمی، در تیرماه سال جاری، دستورات و مجوزهای لازم از مراجع ذیربط برای انتقال اجزای متعدد مجموعه درپوش چاه رآکتور صادر شد و کار حمل و انتقال این تجهیزات با استفاده از 11 کشنده سنگین و تریلر انجام شد.
درپوش چاه رآکتور یک مجموعه الکترومکانیکی فوقسنگین با بیش از 100 تن وزن و قطر 2/7 متر است که با حرکت دورانی رینگ چرخدنده و دیسک داخلی و موقعیتدهی زاویهای امکان دسترسی مستقیم تحت کنترل و حفاظت شده به تکتک عناصر و بخشهای فوقانی مخزن را برای فعالیتهای مورد نظر به صورت منفرد یا گروههای محدود فراهم میکند.
این تجهیز بهطور کامل توسط مهندسان جوان کشور و صنعتگران متعدد برای اولین بار طراحی و ساخته میشود. تمام قطعات این تجهیز در کارخانجات داخلی طراحی، ساخته و مونتاژ شده است.
به جز قطعه فولادی رینگ ثابت که حجیمترین و سنگینترین قطعه این مجموعه است، مابقی تجهیزات این درپوش طوری ساخته شده است که به سهولت و سرعت قابلیت دوباره مونتاژ کردن داشته باشند.
بر اساس برجام، روند بازطراحی رآکتور اراک با همکاری ایران و چین و مشارکت دیگر اعضای برجام از جمله آمریکا آغاز شد، با این حال این موضوع مثل بخشهای دیگر برجام که به درستی و در زمان خود اجرا نشد، دستخوش تحولاتی بود. با خارج شدن آمریکا از برجام تاخیر قابل توجهی در روند کار صورت گرفت. بعد از مدتی انگلیس جای خالی آمریکا را در بازطراحی این رآکتور پر کرد، هر چند اقدامات انگلیس هم عملا به کمک ایران نیامد. گفتنی است با وجود تصمیم ایران برای کاهش تعهدات برجامیاش که در واکنش به خروج یکطرفه آمریکا از برجام و عمل نکردن دیگر اعضای این توافق به تعهداتشان صورت گرفت، ایران موضوع بازطراحی رآکتور اراک را از این تصمیم خود به شرط پیشرفت در کار مستثنا کرده است. بازطراحی رآکتور اراک یکی از مواردی است که آمریکا بعد از خروج از برجام برای آن معافیت تحریمی قرار داد، هر چند در ماههای گذشته مدت زمان تمدید این معافیت را از 180 روز به 90 روز کاهش داد. از این رو است که این پروژه همکاری هستهای در چارچوب برجام ادامه یافته است.
ارسال به دوستان
سلفی با کشتهشدگان آبان 98
تراژدی اعتراض!
مصطفی آقاجانی*: 1- جامعه اسلامی، فضایی است که در آن هر یک از اعضا، دارای نقش و وظیفهای هستند. این نقشها و وظایف در حوزه فردی و در صحنه اجتماعی و سیاسی، مکمل یکدیگر بوده و در راستای تعالی و سعادت جامعه باید بهرکارگیری شود. در مقاطع بحرانی، ضرورت همافزایی، ایثار و درک مشترک از سوی آحاد جامعه و به طریق اولی از سوی نخبگان سیاسی- اجتماعی برای مدیریت شرایط، بیشتر و بیشتر میشود. بسیاری هنوز عکس «عباس جدیدی» با مرحوم «منصور پورحیدری» و نیز برخی هنرمندان با جسم نیمهجان مرحوم «استاد مشایخی» را در خاطر دارند. در روزها و هفتههای اخیر و در پی اعتراضات، اغتشاشات و جنگهای خیابانی که بیش از همه یادآور درگیریهای شهری دهه 60 بود نیز موجسواری رسانهها، شاخ و شانه کشیدن قلدرهای سیاسی و لگدپرانی مسببان وضعیت موجود(برخی سلبریتیها)، بیش از همه یادآور آن تصاویر و آن حس بود و آسیب اولویتبخشی منافع جناحی و شخصی بر منافع ملی را از سوی عدهای مجهولالحال (که حال و مقالشان تابعی ناشناخته از شرایط بیرونی است) دوباره نمایان کرد.
2- صندوق رأی؛ تنها راه کسب قدرت: حوادث متعاقب فتنه 88 و پیروزی کمپین انتخاباتی وابسته به جریان اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری 92 که منجر به روی کارآمدن «حسن روحانی» شد، بیش از هر چیز، زبان لیدرهای فکری و سیاسی و اجتماعی جریان اصلاحطلب را بست و افراد مذکور به این نتیجه رسیدند که هر چند امکان تخلف وجود دارد اما امکان تقلب در انتخابات آن هم به صورتی که نتایج را دگرگون کند، وجود ندارد. از این رو استراتژی شخصیتهای مختلف این جریان از قهر با صندوق رأی به مشارکت حداکثری و جلب آرا برای روی کار آوردن نامزد مدنظرشان بدل شد. برای مثال «محمدمهدی مجاهدی» در پاسخ به «علویتبار» [متفکر(!) اصلاحات] در لزوم توجه به انتخابات با شرایط کنونی یادآور میشود: «اصلاحجویان بهجای جنگیدن با شرایط بیرونی یا غوطهوری در سرگرمیهای بیپایان نظری، باید جهاد با نفس کنند. یعنی باید نظرورزانه و شجاعانه و واقعبینانه، اولاً دریابند به عنوان نیرویی سیاسی کانون امیدبخشی مهمی از جامعهاند و ثانیاً به همین دلیل، باید از هر فرصت کنشگری سیاسی، بویژه فرصتهای انتخاباتی، استفاده کنند تا با «اصلاح درونی» و «ترمیم رویکردهای انتخاباتی» خود، جاذبههای بسیجگری انتخاباتی خود را احیا و از این رهگذر نیروی اجتماعی برای اصلاحجویی سیاسی نیروی اجتماعی خلق کنند».
همچنین در ماههای اخیر افراد مختلفی از طیفهای گوناگون اصلاحات (کارگزاران، شورای عالی اصلاحات، لیدر جریان، اعتدالیها، احزاب اتحاد ملت، مردمسالاری، ندا و...)، هرچند دورنمای روشنی در انتخابات آینده برای نامزدهای خود نمیبینند اما از حضور خود در رقابت 2 اسفند 98 خبر دادهاند. از سویی اصرار مثالزدنی رهبر حکیم انقلاب بر حفاظت از آرای عمومی برای این جماعت ثابت کرده است در هیچ شرایطی، حتی به قیمت ایجاد اغتشاشات 8 ماهه (فتنه 88)، نمیتوان صندوق رأی را دور زد.
3- پیروزی در گرو اغتشاشات پیشا - پسا انتخاباتی: در روزها و هفتههای اخیر، تحلیلهای گوناگونی از چرایی و حکمت تصمیم طرح دولت برای اصلاح(!) قیمت بنزین شده است. در یک ارزیابی اولیه از نظرات و دیدگاههای متخصصان، این تحلیلها در طیفی از تحلیلهای بدبینانه (تعمد دولت در عصبانی کردن مردم و ایجاد فضای مضیق اقتصادی جهت تسهیل پذیرش عمومی امر مذاکره با آمریکا) تا خوشبینانه (توجه ویژه دولت در اجرای این طرح به سبد رأی خود که از بین جمعیت طبقه متوسط و مرفه جامعه هستند) قابل دستهبندی است. فارغ از تحلیل دلایل و نیات بازیگر یا بازیگران اصلی اجرای این طرح، اگر بخواهیم پیامدها و دلالتهای آن را از نظرگاه بازاریابی و تبلیغات انتخاباتی بنگریم، باید بگوییم در واکنش به اغتشاشات منتج از این طرح، مواضع جریان اصلاحات، بویژه طیف رادیکال آن که در قالب بیانیه 77 نفرهشان در اوج شورشهای خیابانی (26 آبان) نمود یافت، بسیار سوداگرانه و برخلاف منافع جمعی مردم بود. فارغ از اینکه تعداد معتنابهی از افراد حاضر در درگیریهای شهری، از گروهک منافقین بودهاند و برخی از آنها، به استناد مصاحبه معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه متصل بودهاند، باید گفت عده مشخصی نیز از مردم عادی در این بین، قربانی بیتدبیریهای مدعیان تدبیر و بیاعتناییهای اصلاحطلبان و جماعت همسویشان(جریان اعتدال) شدهاند. اینکه اصل چرایی اعتراض این پارههای تن وطن را از اذهان پاک کرده و بر سر رقم کشتههای این حوادث که محصول تکرار و تأییدهای خودشان است بحث کنند و تأسف بخورند، جز دیاثت سیاسی، مفهوم دیگری را به ذهن متبادر نمیکند. در روزهای اخیر از به اصطلاح سید فتنهگر تا وزیر نالایق، از بازیکن کمسواد فوتبال تا بازیگرانی که با جوهرهای انگشتان انتخابشان، نقشه اقتدار ایران اسلامی را با کجسلیقگی، سیاه نقاشی کردهاند، در حالی که باید از سرمایه اجتماعی خویش یعنی همین فالوئرها و طرفداران و به عبارتی بخشهایی از ملت ایران در برابر این سیل بیتدبیریها و فشارها حمایت کنند؛ دودستی به کلاه خود چسبیدهاند و از معافیت مالیاتی لذت برده و این مردم را در مقابل فشارهای دولت روی کار آورده خود، تنها گذاشتهاند تا با ریبرندینگ شخصی خود- که از گذر تحریک و همراهی با احساسات حاصل میآید- آبروی از دست رفته و حنای رنگ باخته خود در پیشگاه ملت را جبران کنند و میوه خود را از این اغتشاشات بچینند.
4- برخی بر این باورند جریان اصلاحات و نسخه رویکار آن یعنی اعتدال، اعم از بدنه رسانهای، سلبریتیهای وابسته و نخبگان سیاسی، همانگونه که در پی شکست سنگین در انتخابات 88 متوسل به آشوبگری در خیابان شد و از این طریق قصد تغییر در نتایج انتخابات و زیرپاگذاشتن قانون را داشت، برای انتخابات 98(مجلس) و 1400(ریاستجمهوری) در پی استفاده حداکثری از برخی اعتراضات و نارضایتیها جهت پیشبرد اهداف انتخاباتی خویش هستند؛ نکتهای که در نوشتههای لیدرهای فکری این جریان دیده میشود. بر این اساس باید گفت اگر حضور نیروهای منافق، هنجارشکن و آشوبگر، تاکنون اعتراض برحق مردم به برخی کژکارکردهای اجرایی و قانونی را به چالش میکشید و با دشواری مواجه میکرد؛ اکنون باید منتظر اقدامات پسینی این جریان در مصادره به مطلوب و تغییر جریان اعتراضات و مطالبات بحق مردم (برخلاف اقدامات اغتشاشگرانه اراذل و اوباش) به نفع پیشبرد اهداف انتخاباتی ایشان ماند و تراژدی اعتراض را با یکدیگر به نظاره نشست.
--------------------------------------
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
انتشارگزارش شهرداری درباره بوی بد تهران
شاید بوی گوگرد باشد
گروه اجتماعی: شهرداری تهران در گزارشی اعلام کرد احتمالا بوی بد شهر به علت انتشار خواسته یا ناخواسته گوگرد در هوا بوده است.
به گزارش «وطنامروز»، انتشار بوی نامطبوع در آذرماه در کنار افزایش آلودگی هوا امان پایتختنشینان را برید و انتقادات به مدیریت شهری را افزایش داد. بو در پایتخت آنقدر بد بود که شهروندان به سختی میتوانستند نفس بکشند اما نکته مهم ماجرا این بود که هیچ ارگان و نهاد شهری و دولتی توانایی تشخیص منشأ این بوی بد را نداشت. دیماه سال گذشته هم بوی بد تهران را فراگرفته بود که پس از 11 ماه دوباره تکرار شد، البته اینبار بوی بد چند روز میهمان تهران شد تا شهرداری مجبور به تحقیق در این باره شود. دیروز شهرداری تهران نتیجه تحقیقات خود درباره بوی بد پایتخت را منتشر کرد. در این گزارش شهرداری تهران اعلام کرده سهوا یا عمدا در جنوب غرب پایتخت گوگرد منتشر میشود و با توجه به وزش باد از آن مناطق بوی بد گوگرد به سایر مناطق منتشر میشود.
بررسی اطلاعات هواشناسی از ایستگاههای مختلف از جمله جهت وزش باد، سرعت باد و دمای هوا در ساعات مورد نظر به منظور استفاده در تحلیل رفتار عوامل تولیدکننده بو و انتشار در سطح شهر مورد استفاده قرار گرفته است.
بر اساس اطلاعات به دست آمده از سایت هواشناسی در روز چهارشنبه 7 دی 1397 از ساعت 15 تا ساعت 18 جهت باد در اکثر ایستگاههای سنجش شده جنوبی یا جنوب شرقی بوده است.
با بررسیهای کارشناسی انجام شده درباره انتشار بو و زمان آن، میان اینورژن و افزایش آلایندههای هوا، سرعت و جهت وزش باد و افزایش رطوبت در هوای محیط با بوی بد ارتباط وجود دارد.
* سناریوهای محتمل درباره انتشار بوی نامطبوع در سطح شهر تهران
1- موقعیت مکانی برخی نقاط گزارش شده مردمی طی تماس با سازمان پیشگیری و مدیریت بحران و سامانه 137 با انشعابات شبکه فاضلاب شهری مجاورت و مطابقت دارد.
2- صنایع مستقر در جنوب تهران نیز در انتشار آلایندهها و بوی نامطبوع تهران تأثیرگذار هستند. طی روزهای اخیر (16 آذر تاکنون) کارخانههای سیمان جنوب تهران و پالایشگاه شهرری از سوخت مازوت و نیروگاه باقرشهر نیز از گازوئیل استفاده کردهاند که استفاده از این سوختها علاوه بر افزایش ذرات معلق در هوای محیط، گازهای دیاکسید گوگرد را نیز به محیط انتشار میدهند.
3- با توجه به جنوبی بودن باد در روز دوشنبه یازدهم آذرماه 1398 احتمال انتقال بوی نامطبوع از جنوب تهران و محور آزادراه خلیجفارس (حوالی فرودگاه) با توجه به شناسایی عوامل متعدد مولد بو در این محور وجود دارد.
4- با توجه به اظهارات نماینده سازمان زمینشناسی کشور، ایجاد بوی نامطبوع به دلیل جابهجایی گسلها مردود است و اصولاً این نوع گازها واجد بو نیست.
5- در سناریوی محل دفن زباله آرادکوه که یک منبع سطحی است، در صورتی که گازهای ترکیبات سولفور یا H2S موجب انتشار بو باشد، امکان انتشار وجود دارد.
همچنین با توجه به رفتار انتشار بو در سطح شهر تهران طی روز 11 آذر الی 26 آذر سال جاری، چنانچه منبع نقطهای باشد با افزایش فاصله و دور شدن از منبع قطعاً بو فروکش خواهد کرد. در صورتی که در روزهای مختلف میزان شکایت مردمی و زمان تماسها بعضاً در مناطق شمالی از جمله منطقه 2 بیشتر از جنوبی بوده است.
ضمن اینکه آرادکوه با تهران 35 کیلومتر فاصله دارد و سرعت و جهت وزش باد به نحوی است که انتشار آلایندهها در مناطق جنوبی با شدت و حدت بیشتری از مناطق شمالی باشد اما در گزارشات مردمی و طبق بازرسی از سطح شهر، میزان انتشار در مناطق مرکزی کمتر از جنوبی نیست. البته این موضوع نیاز به اندازهگیری دقیق از نوع و غلظت گاز دارد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|