|
«وطن امروز» گزارش میدهد؛ با فرصتسوزی وزارت نفت سهم ایران از بازار گاز منطقه در حال از دست رفتن است
ترمز گاز!
ترکیه گاز مایع توتال فرانسه را جایگزین گاز طبیعی ایران کرد
گروه اقتصادی: قرارداد اخیر ترکیه برای واردات 2/1 میلیون تن گاز مایع (LNG) از شرکت توتال فرانسه آخرین اقدام این کشور در راستای حذف گاز ایران از بازار ترکیه است. همزمانی انعقاد این قرارداد با تعلل این کشور در ترمیم خط لوله انتقال گاز از ایران به ترکیه که 2 ماه پیش منفجر شده بود، گمانهزنیها برای «تحریم ضمنی گاز ایران توسط ترکیه» را در اذهان تقویت کرده است. در این میان مدیریت ضعیف دولت در حفظ و افزایش سهم ایران از بازار گاز جهان، کمک شایانی به طرح آمریکا برای تحریم گاز ایران کرده است. ضعف مفرط دیپلماسی انرژی دولت البته تنها به موضوع ترکیه محدود نمیشود. همین دست مسائل در حوزه گاز، در ماجرای مراودات گازی ایران با کشورهای عراق و پاکستان هم وجود دارد؛ مسألهای که زمینه را برای حذف کامل گاز ایران از بازارهای جهانی فراهم کرده است.
چهارشنبه 15 خردادماه بود که خبرگزاری آناتولی ترکیه از انعقاد قرارداد واردات گاز مایع (LNG) میان شرکت دولتی بوتاس و شرکت فرانسوی توتال خبر داد. بر مبنای این قرارداد که از اواخر سال جاری میلادی به مدت 3 سال اجرا میشود، ترکیه بالغ بر 2/1 میلیون تن گاز مایع از شرکت توتال وارد میکند. این قرارداد در شرایطی منعقد شده که تحولات بازار انرژی در ماههای اخیر بشدت به ضرر ایران تغییر کرده و انعقاد این قرارداد میتواند تهدید جدیدی برای جایگاه ایران در بازار انرژی جهان باشد. طی ماههای اخیر، قیمت انرژیهای فسیلی اعم از نفت و گاز بشدت کاهش یافته است. از سوی دیگر ایران به دلیل ضعف مفرط دولت در مدیریت مسائل حوزه انرژی و همچنین تحریمهای یکجانبه آمریکا، تقریبا به طور کامل از بازار جهانی نفت خام اخراج شده است. علاوه بر این روند چند سال اخیر تحولات منطقه در حوزه گاز هم، نشاندهنده کمرنگ شدن نقش ایران در بازار منطقهای گاز است.
اردیبهشت امسال بود که زمزمههایی در داخل کشور مبنی بر اراده ترکیه بر قطع واردات گاز از ایران منتشر شد. ریشه این زمزمهها و تحلیلها، تعلل ترکیه در ترمیم خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه بود که فروردینماه منفجر شده بود. 12فروردینماه امسال بود که خبری مبنی بر انفجار در خط لوله گاز ایران به ترکیه در خاک این کشور توسط گروهک پکک منتشر شد. پس از این بود که صادرات گاز ایران به ترکیه و در نتیجه درآمد حاصل از آن هم قطع شد. با این حال پس از چند هفته مشخص شد طرف ترکیهای به بهانه شیوع کرونا هیچ اقدامی برای بازسازی خط لوله و از سر گیری واردات گاز انجام نمیدهد. بسیاری از کارشناسان تعلل ترکیه در ترمیم خط لوله انتقال گاز را آگاهانه و از روی عمد تفسیر کردند، چرا که طبق قرارداد صادرات گاز ایران به ترکیه، طرف ترکیهای تحت هر شرایطی حتی اگر واردات گاز از ایران را متوقف کند، ملزم به پرداخت کامل مبلغ قرارداد است. این موضوع البته یک استثنا هم دارد و آن اینکه در مواردی همانند خرابکاری در خط لوله این کشور میتواند از پرداخت پول گاز به ایران خودداری کند. از همین رو شائبه تعلل تعمدی ترکیه و حتی دست داشتن این کشور در این انفجار از سوی برخی مطرح شده است.
مهدی جمشیدیدانا، مدیر دیسپچینک شرکت ملی گاز ایران هم پیش از این درباره آخرین تحولات صادرات گاز ایران به ترکیه گفت: «از 12 فروردینماه که خط لوله صادراتی به ترکیه منفجر شد تاکنون همچنان صادرات گاز ایران به ترکیه قطع است و تا زمان رفع مشکل، صادرات آغاز نخواهد شد. به دلیل شیوع ویروس کرونا شرکت ترکیهای که طرف قرارداد ما است، عملیات بازسازی را به کندی پیش میبرد و پیشبینی میشود تا آخر خردادماه عملیات تعمیرات طول بکشد». همچنین زنگنه، وزیر نفت هم 5 خردادماه درباره وضعیت صادرات گاز ایران به ترکیه گفت: خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه که به دلیل انفجار اوایل امسال در خاک این کشور آسیب دید ترمیم نشده است، این در حالی است که برای ترمیم این خط به چند روز بیشتر زمان نیاز نبود. ایران برای کمک به ترمیم این خطوط لوله گاز اعلام آمادگی کرد اما این پیشنهاد با استقبال طرف مقابل مواجه نشد.
پیشتر «وطن امروز» در گزارشی خبر از برنامههای ایالاتمتحده آمریکا برای تحریم صادرات گاز داده بود. استناد این خبر به گزارش بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) بود که در آن قید شده بود: «ممنوعیت انتقال گاز طبیعی، تحریم بعدی ایران است و تحریم بعدی آمریکا علیه ایران ممانعت از انتقال گاز از ایران به ترکیه و عراق خواهد بود».
شائبههای تحریم گاز ایران با عملکرد ضعیف وزارت نفت در صادرات نفت و ایضا از دست دادن منفذهای صادراتی همگام شده و پیشبینی میشود تا یک دهه آینده ایران بازار صادراتی خود را از دست بدهد. به غیر از ترکیه که دیگر میتوان با جدیت گفت واردات خود از ایران را متوقف کرده است، حالا اخباری مبنی بر از دست دادن بازار عراق و پاکستان نیز به گوش میرسد.
* زنگنه مانع اصلی صادرات گاز ایران به پاکستان
قرارداد صادرات گاز ایران به پاکستان در قالب خط لوله صلح خردادماه سال 88 منعقد شد. بر اساس این قرارداد ایران به مدت 25 سال از 31 دسامبر 2018 به میزان 8 میلیارد مترمکعب در سال به پاکستان گاز صادر خواهد کرد. اما عملیات احداث این خط لوله در ایران با صرف هزینه بیش از 2 میلیارد دلار از سال 92 تاکنون متوقف شده است. در حال حاضر این خط لوله تا ایرانشهر (150 کیلومتری مرز پاکستان) کشیده شده است و مشخص نیست چرا مابقی خط لوله برای صادرات گاز به پاکستان احداث نمیشود. در این بین دلایلی توسط مسؤولان وزارت نفت برای توجیه توقف این پروژه ذکر شده که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.
یکی از دلایل وزارت نفت برای توقف پروژه احداث خط لوله تا مرز پاکستان، عدم احداث خط لوله در خاک پاکستان است که مانعی برای صادرات گاز ایران به شمار میآید. یعنی در صورتی که ایران مابقی پروژه خط لوله صلح در خاک خود را تکمیل کند؛ چون پاکستان در خاک خود خط لولهای احداث نکرده است باز هم امکان صادرات گاز به این کشور وجود ندارد. در پاسخ به این اظهارنظر باید گفت طبق قرارداد اگر ایران خط لوله خود را تا مرز پاکستان احداث کند و آن کشور آماده دریافت گاز نباشد، باید معادل 75 درصد مبلغ قرارداد جریمه به ایران پرداخت کند. حال سوال اساسی این است که چرا مسؤولان وزارت نفت در دفاع از حق مسلم مردم ایران برای دریافت غرامت از پاکستان اقدامی نمیکنند؟!
البته برای احیای صادرات گاز به پاکستان راههای دیگری غیر از دریافت غرامت نیز وجود دارد. برای مثال ایران میتواند به یکی از پیمانکاران احداث خط لوله صلح وامی اهدا کند تا ادامه این خط لوله در پاکستان نیز احداث شود و سپس این وام اهدا شده به صورت اقساطی و روی مبلغ گاز خریداریشده از ایران توسط پاکستان پرداخت شود. نکته جالب اینکه این پیشنهاد در دولت دهم در حال اجرایی شدن بود که با آمدن بیژن زنگنه به وزارت نفت جلوی آن گرفته شد.
در این راستا سیدعلی نصر، کارشناس انرژی درباره جزئیات روند احداث خط لوله صلح در دولت دهم میگوید: «پاکستان قرار بود 700 کیلومتر خط لوله در داخل کشورش احداث کند اما به دلیل منابع مالی اندک و فشارهای آمریکا که اجازه نمیداد این کشور منابع مالیای را که از عربستان دریافت میکند در این حوزه هزینه کند، این کار میسر نشد. اواخر دولت دهم، احمدینژاد در بازدید از این خط لوله در پاکستان گفت ایران حاضر است 500 میلیون دلار وام به این کشور بدهد تا این خط لوله احداث شود، زیرا دولت میدانست راهاندازی این پروژه پاکستان را به ایران وابسته میکند و احتمال اینکه هند هم به آن بپیوندد زیاد است».
وی درباره نحوه پرداخت وام مذکور گفت: «قرار بود دولت ایران پول را به قرارگاه خاتم بپردازد و طرف ایرانی در پاکستان خط لوله بسازد و در خاتمه پاکستان همراه با پول گاز، وام را به صورت اقساط بازپرداخت کند. این توافق نهایی شد اما با تغییر دولت در ایران و وزیر شدن زنگنه، جلوی کار گرفته شد. زنگنه اعلام کرد تا زمانی که پاکستان خودش این خط لوله را احداث نکند، ما گازی صادر نمیکنیم. همچنین خط لوله ایران که تا ایرانشهر رسیده بود تکمیل نشد، در حالی که اگر ایران خط لوله را تا مرز میرساند، میتوانست معادل 75 درصد مبلغ قرارداد از طرف مقابل بابت عدم خرید گاز جریمه دریافت کند. با ورود زنگنه به وزارت نفت، 4 بار پیمانکار این خط لوله تغییر کرد و در نهایت هم نیمهکاره ماند. بنابراین امکان شکایت و گرفتن جریمه هم مقدور نیست».
* حذف از بازار گاز عراق در سایه بیتدبیری وزارت نفت و فشارهای آمریکا
با توجه به نیاز کشور عراق به گاز برای سوخت نیروگاههای برق، قراردادهای فروش گاز به بغداد و بصره در سالهای 92 و 94 بین 2 کشور ایران و عراق منعقد شد. مدت این 2 قرارداد 6 ساله بود که از سال 95 در حال اجراست و در حال حاضر ایران مجموعا روزانه 35 میلیون متر مکعب گاز به عراق صادر میکند. در بازار عراق نیز همانند بازار ترکیه و پاکستان ما به طور همزمان با بیتدبیری وزارت نفت و فشارهای آمریکا مواجهیم.
در این راستا محمدامین راد، کارشناس بازار گاز میگوید: «بیژن زنگنه در دو مرحله عراقیها را درباره صادرات گاز اذیت کرد. یک مرحله زمانی بود که قرار شد ایران به این کشور گاز صادر کند و خط لولهها کشیده شد، دولت تغییر کرد و زنگنه بر سرکار آمد. در آن زمان زنگنه گفت تا زمانی که عراق برای ما السی باز نکند و ما مطمئن نشویم این کشور قادر به پرداخت پول گاز است، گازی صادر نخواهد شد. این مساله کشوقوسهای زیادی پیدا کرد که در نهایت دولت عراق موظف شد بهای گاز خریداری شده را در یکی از بانکهای این کشور به صورت دینار واریز کند».
وی در ادامه خاطرنشان کرد: «در برههای دیگر زنگنه سر این موضوع که پول گاز صادرشده به دست ایران نمیرسد، گاز عراق را قطع کرد و گفت این گوشزدی به عراق است. قطع گاز موجب میشود تولید برق عراق متوقف شود، لذا این مساله در این کشور حساسیت زیادی ایجاد میکند. البته اینکه گفته میشود عراق پول صادرات گاز ایران را نمیدهد نیز دروغ است و حتی الان مقداری از پول گاز صادراتی نیز به صورت دینار در بانکهای عراقی دپو شده است که در واقع به دلیل ناتوانی وزارت نفت است اگرنه میتوان به راحتی این پول را به مصرف رساند».
حال این رفتار وزارت نفت را در کنار فشارهای شدید آمریکا به عراق برای محدودیت واردات گاز از ایران قرار دهید. در حال حاضر آمریکا با اعمال فشار به دولت عراق و تمدید 45 روزه مهلت قطع واردات گاز از ایران در حال فشار به این کشور است. در نتیجه در صورت ایجاد جایگزینهای دیگر قطعا عراق نیز به سمت حذف ایران از بازار گاز خود حرکت خواهد کرد (به دلیل رعایت ملاحظات از توضیح گزینههای موجود برای جایگزینی گاز ایران در بازار عراق معذوریم اما در صورت بیتفاوتی وزارت نفت حذف ایران از بازار گاز عراق نیز بشدت محتمل است).
در مجموع به نظر میرسد با توجه به بیتدبیری وزارت نفت در حوزه صادرات گاز کشور و تمرکز آمریکا بر اعمال تحریمها بر صادرات گاز ایران، حذف همیشگی ایران از بازار گاز منطقه بشدت محتمل است. البته انتقادات به عملکرد و استراتژی وزارت نفت در بازار منطقهای گاز تنها به صادرات گاز به کشورهای ترکیه، پاکستان و عراق و آنچه گفته شد خلاصه نمیشود و اشتباهات این وزارتخانه در قطع واردات گاز از ترکمنستان، عدم پیگیری قرارداد صادرات گاز به عمان و فجایع مربوط به قرارداد کرسنت و صادرات گاز به امارات و جریمه 50 میلیارد دلاری ایران نیز قابل مشاهده است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از وضع اسفناک شبکههای برونمرزی به دلیل انباشت بدهی ارزی
مرگ رسانه در جنگ رسانه
گفتوگو با مدیرکل شبهقاره و شرق آسیای معاونت برونمرزی صداوسیما
عباس اسماعیلگل: چند وقت پیش خبر قطع پخش شبکه الکوثر توسط شرکت ماهوارهای یوتلست و همچنین قطع پخش شبکه سحر از روی ماهواره پاکست به دلیل بدهیهای انباشته سازمان صداوسیما به این شرکتهای ماهوارهای خبرساز شد. با این اتفاق امکان دسترسی مخاطبان در کشورهای عربی منطقه در غرب آسیا و شمال آفریقا به شبکه الکوثر و صدها میلیون مخاطب به شبکه سحر اردو در منطقه شبهقاره قطع شده است و طی این مدت نهتنها اخباری مبنی بر تلاش مسؤولان دولتی برای حل مشکل و تامین نیاز ارزی این شبکهها منتشر نشده بلکه خبرهای ناگواری مبنی بر احتمال قطع سایر شبکههای برونمرزی صداوسیما به خاطر انباشت بدهیهای ارزی به شرکتهای ماهوارهای به گوش میرسد که با عدم تخصیص نیافتن بودجه ارزی از سوی دولت به رسانه ملی این اتفاق محتمل خواهد بود. اما انگار اصل ماجرا حکایت از لج و لجبازی دارد! از سویی مسؤولان دولتی و اجرایی تصمیمگیرنده مدعیاند بخشی از بودجه صداوسیما را در این باره تخصیص دادهاند و مشکلات مالی صداوسیما به خاطر عدم همکاری مسؤولان رسانه ملی با دستگاه نظارتی دولتی به وجود آمده است اما از سوی دیگر، مسؤولان صداوسیما با رد این ادعا اسناد و مدارکی ارائه میدهند که حکایت از عدم تخصیص بودجه ارزی آنها بویژه در 2 سال گذشته دارد. به دلیل عدم تخصیص بودجه ارزی از سوی دولت به رسانه ملی که همواره در سالیان گذشته رخ داده، بدهیهای خارجی صداوسیما در دفاتر خارجی و شبکههای برونمرزی به حدود 90 میلیون دلار رسیده است. اما نکتهای که فارغ از این هیاهو باید در اولویت توجه قرار گیرد، به خطر افتادن منافع جمهوری اسلامی ایران در پی توقف پخش شبکههای استراتژیک برونمرزی برای مخاطبان خارجی است؛ شبکههایی که در دوران حساس با تولید و پخش برنامههای مختلف، بازویی مهم برای حضور در جنگ نرم دشمنان محسوب میشوند.
اما این پایان ماجرا نیست و روز گذشته (شنبه) بیانیه جمعی از اصحاب، فعالان و چهرههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و رسانهای، اساتید دانشگاهها، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و صاحبنظران حوزه روابط بینالملل درباره لزوم رفع سریع موانع پرداخت بدهی ارزی انباشت شده صداوسیما به پخشکنندگان بینالمللی این رسانهها منتشر شد. ضرورت تخصیص و تزریق بودجه ارزی رسانه ملی از سوی نهادهای ذیربط اجرایی در کوتاهترین زمان و برقراری هر چه زودتر ارتباط فرکانسی شبکههای الکوثر و سحر اردو که در روزهای گذشته به همین سبب از سوی ماهوارههای یوتلست و پاکست قطع شدند، همچنین برقراری مجدد موج افام رادیو دری در افغانستان از جمله مطالباتی است که تاییدکنندگان این بیانیه خواستار آن شدند.
در این بیانیه بر نقش استراتژیک رسانههای برونمرزی صداوسیما تاکید شده و بیتوجهی به آن بیتدبیری و بیتوجهی به آرمانهای انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت و گناهی غیرقابل بخشش خوانده شده است.
در بخشی از این بیانیه که توسط ۱۱۰ شخصیت و چهره سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و... به امضا رسیده، آمده است: «در این نبرد نابرابر رسانهای، شبکههای رادیویی و تلویزیونی معاونت برونمرزی رسانه ملی به عنوان تریبون انقلاب اسلامی در خط مقدم جنگ نرم با امپراتوری رسانهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی قرار دارند که بهرغم بودجه اندک با روحیه انقلابی نیروهای خدوم و پرتلاش خود موفق شدهاند در 4 دهه گذشته پیام انقلاب اسلامی را به سراسر جهان مخابره کنند. بدون شک هرگونه تعلل و کوتاهی در این امر مهم، در وهله نخست «بیدفاع شدن کشور در برابر جنگ نرم جهانی و منطقهای دشمن» را در پی خواهد داشت و در مراحل بعد به «خالی شدن پشت جبهه انقلاب اسلامی و مقاومت» و «واگذاری میدان به دشمنان و رقبا» منجر خواهد شد. از این رو ما یک بار دیگر نسبت به بیتدبیری و نگاه حاشیهای به رسانههای برونمرزی ابراز نگرانی کرده، هشدار میدهیم که استمرار چنین نگاهی به منزله بیتوجهی به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی، اندیشههای ناب امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب اسلامی و هزاران شهید جبهه مقاومت و در صدر آنها سپهبد حاج قاسم سلیمانی محسوب میشود. کوتاهی و تعللی که به هیچ عنوان قابل توجیه نبوده، از سوی وفاداران و دلسوزان انقلاب اسلامی در ایران و جهان پذیرفتنی نیست و به منزله گناهی غیرقابل بخشش است».
به همین بهانه با محمدحسن نوروزی، مدیر کل شبهقاره و شرق آسیای معاونت برونمرزی صداوسیما گفتوگو کردیم. نوروزی در ابتدا درباره قطع پخش ماهوارهای شبکههای الکوثر و سحر گفت: متاسفانه در همین ابتدا باید بگویم بتازگی در ادامه قطع شدن پخش ماهوارهای شبکههای برونمرزی، شاهد توقف پخش رادیو دری از موج افام در کشور افغانستان به علت بدهی ارزی بودیم.
وی ادامه داد: این مسأله از 2 جهت قابل بررسی است؛ یکی آنکه با قطع پخش ماهوارهای شبکهها، با از دست رفتن میلیونها مخاطب ثابت مواجه هستیم که حتی در صورتی که با پرداخت بدهیها این شبکهها مجددا راهاندازی شود باید چندین برابر هزینه معمول، هزینه کنیم تا این مخاطبان مجددا انتخاب نخستشان شبکههای برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی باشد.
نوروزی خاطرنشان کرد: نکته دوم که به اعتقاد بنده از اهمیت بیشتری برخوردار است، خدشه وارد کردن به اعتبار رسانهای جمهوری اسلامی ایران در دنیاست و همانطور که بارها از سوی کارشناسان مختلف اذعان شده است، شبکههای برونمرزی به عنوان بازوی جمهوری اسلامی ایران در ترویج آرمانهای انقلاب اسلامی عمل میکنند و وقتی برای این بازوی مقتدر مشکلی پیش بیاید، آن مشکل همانند یک ویروس میتواند به چارچوب تمام رسانههای کشور رسوخ کرده و مشکلاتی را برایشان به وجود آورد.
مدیرکل شبهقاره و شرق آسیای معاونت برونمرزی صداوسیما گفت: با این اوصاف دستگاههای مسؤول مصرانه باید بدون فوت وقت و به منظور جلوگیری از ادامه ضایعه جبرانناپذیر از دست رفتن مخاطبان وفادار شبکههای برونمرزی نسبت به حل مشکلات ارزی صداوسیما اقدام کنند، زیرا مخاطبان میلیونی شبکههای برونمرزی در کشورهای مختلف دنیا به منزله سرمایههای معنوی ایران اسلامی در کشورهایشان به شمار میروند و سالهاست مشتاقانه و به عشق انقلاب اسلامی برنامههای شبکههای برونمرزی را دنبال کردهاند و با قطع پخش جهانی شبکهها، جفای بزرگی در حق شیفتگان جمهوری اسلامی در سایر کشورها خواهد شد.
نوروزی در پایان به اهمیت زمان در حل مشکل قطعی پخش جهانی شبکههای برونمرزی اشاره کرد و گفت: بدون شک درباره حل مشکل قطع شدن پخش جهانی شبکههای برونمرزی، یک دقیقه هم حکم طلا را دارد، زیرا معلوم نیست در هر یک دقیقه که از قطعی شبکهها میگذرد، چه تعداد از مخاطبان خارجی این شبکهها، شبکههای جایگزین بینالمللی خود را انتخاب کردهاند و مسلما جلب اعتماد مجدد این مخاطبان بینالمللی کاری بس دشوار و سخت خواهد بود.
ارسال به دوستان
گفتوگو با کارلوس آلکالا کوردونس، سفیر ونزوئلا در تهران درباره عملیات موفقیتآمیز 2 کشور برای دور زدن تحریمهای آمریکا
خون انقلابی
در حوزه امنیتی و دفاعیکانال قدرتمندی بین ونزوئلا و ایران وجود دارد
شروین طاهری: زمستان 97 وقتی نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا در بحبوحه بزرگترین بحران سیاسی معاصر در کاراکاس، یکی از پیشگامان انقلاب بولیواری در کنار هوگو چاوز و یکی از کلیدیترین و وفادارترین شخصیتهای امنیتی و نظامی خود را به تهران اعزام کرد، در حقیقت این حرکت را به مثابه دراز کردن دست یاری به سوی دوستان ایرانیاش برای حیاتیترین همکاریها در حساسترین شرایط انجام میداد. بدین ترتیب ورود «کارلوس آنتونیو آلکالا کوردونس» به عنوان سفیر جدید ونزوئلا به تهران به منزله بازگشت 2 کشور به دوران طلایی احمدینژاد- چاوزی همکاریهایشان بود. دورانی که نظامهای انقلابی و ضداستکباری تهران و کاراکاس به این باور مشترک رسیده بودند که در میان قانون جنگل بینالملل تنها یار و برادر واقعی یکدیگر هستند. در ششمین سال ریاست جمهوری روحانی، در حالی که ترامپ سند تنها دستاورد او را پاره کرده و برجام به سرنوشتی نافرجام دچار شده بود و در همان حال که واشنگتن، نفتخیزترین کشور آمریکای لاتین را علاوه بر قرار دادن زیر فشار تحریمهایی مشابه ایران، به حمله نظامی و آشوبآفرینی داخلی برای تغییر حکومت تهدید میکرد، آفتابی شدن دوست و معتمد فرمانده چاوز فقید که حالا دست راست امنیتی جانشین او محسوب میشد در تهران نوید این را میداد که اتفاقاتی بزرگ در راه است. 2 سال بعد، عملیات مشترک پیچیده و چند بعدی ایران و ونزوئلا برای تبادل فرابحری سوخت از خلیجفارس تا کارائیب که با وادار کردن آمریکا به بیعملی در حیاط خلوت سابقش به یک پیروزی حماسی راهبردی برای 2 طرف انجامید، آن اتفاق بزرگ بود. شاخصترین تحلیلگران و استراتژیستهای بینالمللی این عملیات را «پل پیروزی در مقابل تحریمهای آمریکایی» نامیدند. در همان روز تقدیر رهبر انقلاب از این عوامل و خدمه 5 نفتکش ایرانی که با موفقیت به سواحل ونزوئلا رسیده بودند، گفتوگویی با کارلوس کوردونس ترتیب دادیم. جالب است که سفارت جمهوری بولیواری ونزوئلا در شمال تهران هنوز هم حال و هوای چاوزی دارد.
***
* آقای سفیر! مجله آمریکایی «نیوزویک» از نقش اساسی شما و همچنین همتای ایرانیتان در کاراکاس، حجتالله سلطانی، به عنوان سازماندهندگان اصلی عملیات دریایی اخیر در ارسال 5 نفتکش به ونزوئلا یاد کرده است؛ ممکن است از دیگر ابعاد این عملیات ما را مطلع کنید؟
همانطور که مطلع هستید با توجه به تهدیدها و کارزار فشار حداکثری که ایالاتمتحده بر ایران و ونزوئلا اعمال میکرد، انتقال 5 نفتکش ایرانی تحت تدابیر شدید امنیتی انجام شد. به همین دلیل افشای جزئیات این عملیات نه معقولانه است و نه منطقی. اما چیزی که در موردش میتوان سخن گفت شجاعت مردم و دولت ایران در ارسال 5 نفتکش حامل سوخت و نیز شأن و عزتی بود که برای کشورمان قائل شدند، که اقدامی عادلانه در دفاع از حق ملتهایی است که دنبال اجرای آزادانه تجارت خارجی هستند. ایرانیها نشان دادند به دنبال روابط دیپلماتیک صلحآمیز با کشورهای برادر همچون ونزوئلا هستند.
* عملیات دریایی موفقیتآمیز و مشترک اخیر بین ایران و ونزوئلا توسط تحلیلگران بینالمللی با عنوان «پل پیروزی بر امپریالیسم آمریکا» نامیده شد؛ آینده این پل را چگونه ارزیابی میکنید؟
باید اشاره کنم که یکی از طراحان اصلی ساخت این پلِ حاکمیت و آزادی، بدونشک رئیسجمهور پیشین ما هوگو چاوز بود. او یک استراتژیست بود و بیتردید میتوانیم بگوییم عملیات موفقیتآمیز تحویل سوخت به ونزوئلا از نگاه با بصیرت فرمانده ما آغاز شد، فردی که موجب ارتقای روابط دوجانبه ونزوئلا با جمهوری اسلامی ایران شد و آن را رابطهای بسیار راهبردی بین 2 کشور در نظر گرفت که از رویارویی با امپراتوری آمریکا نمیترسند. بهرغم ارعاب و تهدیدهای ایالاتمتحده، این عملیات شجاعانه و دلاورانه انجام شد که فقط 2 ملت با خونی انقلابی در رگهای خود میتوانند با آمریکا مواجه شوند. بنابراین آینده کشورهای قهرمان و شجاع با دولتهایی که به وسیله میراث رهبرانشان تقویت شدهاند، مانند فرمانده چاوز و آیتالله خمینی - که ندای آنها امروز به واسطه روسای جمهور ما نیکولاس مادورو و تحت هدایت رهبر معظم جمهوری اسلامی، آیتالله سیدعلی خامنهای شنیده و عمل میشود - نمیتواند چیزی غیر از یک پل ناگسستنیِ مادی و معنوی باشد که پرچم مشترک آن ضدیت با استکبار است.
* یکی از وزرای شما اشاره کرده بود دامنههای همکاری بین 2 کشور فراتر از نفت خواهد بود؛ مقیاس کامل همکاریها را چگونه توصیف میکنید؟
همکاریها بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بولیواری ونزوئلا بسیار گسترده است. امسال دقیقاً روابط دیپلماتیک بین 2 کشور به هفتادمین سال خود میرسد( ۹ آگوست 1950) که با احتساب این سابقه میتوان گفت 2 کشور به سطح روابط راهبردی رسیدهاند. در حوزه انرژی و بازرگانی روابط ما در بالاترین سطح است. همچنین در زمینههای فناوری، آموزش، فرهنگ، مسکن، هوا فضا، صنعت، معدن و بهداشت بویژه در حال حاضر درباره ویروس همهگیر کرونا روابط رو به گسترشی داریم.
در حوزههای امنیتی و دفاعی هم کانال تبادل قدرتمندی بین 2 کشور وجود دارد. ما با توان بسیار پیگیر هستیم و بزودی نهمین کمیسیون مشترک 2 کشور در عالیترین سطح برگزار خواهد شد. این همکاریها مبتنی بر اعتماد و حمایت متقابل و همبستگی بین ونزوئلا و ایران است که ریشههای یک رابطه مستحکم را تغذیه میکنند.
* آیا این یک تفسیر درست است که بگوییم ونزوئلا به مرکز مبادلات اقتصادی ایران و آمریکای لاتین تبدیل خواهد شد؟ جز نفت و سوخت، در چنین بازاری پتانسیل بالقوه کدام کالاها بیشتر است؟
متأسفانه تحریمهای اقتصادی از سوی قدرتی خارجی مانند آمریکا که کشور ما هم تحت تاثیر آن قرار گرفته و کارزار فشار حداکثری [واشنگتن] با مجموعهای از تحریمهای یکجانبه و فراسرزمینی که اقتصاد و بهرهوری را برهم زده نهتنها در ونزوئلا، بلکه در سایر کشورهای منطقه مانند کوبا، اجازه پیشرفت به کشورها در حوزههای مختلف را نمیدهد. زمانی که شما به ونزوئلا به عنوان کشوری سرشار از منابع طبیعی با بیشترین ذخایر نفتی در جهان نگاه میکنید و ارزیابی ژئوپلیتیکی از خسارتهای ناشی از تحریمها را در نظر میگیرید، آن وقت درک تناقض خفگی اقتصادی که در حال حاضر به کشور ما تحمیل میشود دشوار نیست. برای غلبه بر تبعات این تحریمها باید به کشورهای همپیمان متوسل شویم. بنابراین ونزوئلا دروازهای گشوده به روی مبادلات اقتصادی با ایران و سایر کشورها و در عین حال بخوبی میدانیم که دشمن منتظر نمیماند و مانع از هر تلاشی برای پیشرفت کشورهایی میشود که برای حاکمیت و استقلال خود میجنگند.
ونزوئلا و به طور کلی کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب در مواجهه با بحران اقتصادی [پساکرونا] که جهان درگیر آن است با چالش مواجهند. با وجود پتانسیل بسیار زیاد منابع طبیعی در منطقه، در حال حاضر فکر کردن به یک رویکرد اقتصادی که به کشورها امکان دهد اقتصاد و تولید منطقهای خود را تقویت کنند، دشوار است. درباره ونزوئلا باید گفت تحریمهای اعمالشده توسط دولت آمریکا مانع از توسعه طبیعی کشوری شده که از منابع بسیار خوبی برخوردار است و با توجه به تغییر در همگرایی نیروهای کشورهای منطقه، مبادلات تجاری بعید به نظر میرسد؛ اگرچه حوزههای دیگری وجود دارد که بهطور طبیعی این همگرایی اتفاق میافتد، مانند مبادلات گردشگری و فرهنگی که منبع درآمد نیز هستند.
* اقدام اخیر واشنگتن در اعزام صدها مستشار نظامی صاحب تجربه در جنگ افغانستان به کلمبیا را چطور ارزیابی میکنید؟ مگر آمریکاییها شباهتی بین ونزوئلا و افغانستان دیدهاند؟
اعزام نیروهای امدادی و امنیتی پنتاگون به خاک کلمبیا با هدف احتمالی مشاوره به نیروهای نظامی این کشور در مبارزه با قاچاق موادمخدر آن هم بدون تأیید کنگره آمریکا جهت ورود این نیروها، نقض قانون اساسی خود ایالاتمتحده محسوب میشود. بدونشک این چیزی نیست جز ادامه روال سناریوهای مداخلهجویانه آمریکا که علیه حاکمیت مردمی ونزوئلا و رئیسجمهور قانونی آن، نیکلاس مادورو مورو نوشته شده است. لیست تهاجمات بیپایان است؛ از تلاشهایی که به قصد ترور رئیسجمهور ما شکل گرفته تا اقدامات خرابکارانه علیه سامانه برق سراسری، سرقت از شرکت نفت ملی سیتگو، عملیات اخیر گیدئون (توطئهای از سوی دونالد ترامپ که اردیبهشتماه توسط نظامیان اخراجی ونزوئلا و مزدوران شرکت امنیتی خصوصی آمریکایی به نام سیلورکورپ با هدف رخنه به این کشور از راه دریای کارائیب و کودتا علیه دولت مادورو انجام شد اما به شکلی مفتضحانه شکست خورد و دو مامور گارد حفاظت کاخ سفید هم در جریان آن بازداشت شدند)، اقدامات اخیر اتحادیه اروپایی و ژست تصنعیشان در تمایل به اقدام بشردوستانه برابر مهاجران ونزوئلایی در بحبوحه بیماری واگیر بیماری «کووید-19». به طور خلاصه اینها بخشی از راهبرد آمریکاییها برای سرنگونی دولت مشروع ما است و فقط مانده بود که اعزام نیروهای نظامی پنتاگون به کلمبیا نیز به این فهرست اضافه شود. واشنگتن پای ثابت سناریوی تحمیلی استکباری است تا با ادامه این روند میهنمان را محاصره کند. در برابر این فرضیه، نیروی مسلح ملی بولیواری در وضعیت آمادهباش دائمی قرار دارد تا در کنار مردم ونزوئلا از وطنمان دفاع کند.
اما پرسیدید مگر آمریکاییها چه شباهتهایی بین ونزوئلا و افغانستان دیدهاند که چنین کردهاند؟ من عقیده دارم ایالاتمتحده در قبال هر 2 کشور نقش یکسانی دارد و آن هم به دست گرفتن کنترل پتانسیلها و منابع آنهاست. از یک سو در تلاش است منابع طبیعی و ثروت نفتی ونزوئلا را تصاحب کند و از سوی دیگر کنترل امور افغانستان را با درنظر گرفتن موقعیت راهبردی آن به دست گیرد تا بتواند سایه سلطه خود در خاورمیانه را تقویت کرده و از توسعه چین در منطقه و توازن قدرت در روسیه جلوگیری کند.
با این حال آمریکا نتوانسته است به هدف سیاسی خود در افغانستان که 19 سال پیش طرح و برنامهاش را ریخته بود برسد؛ همانطور که بعد از 21 سال از انقلاب بولیواری، نتوانسته است انقلاب ما را به زانو دربیاورد، چرا که ونزوئلا از حمایت مردمی و بسیج نیروی مسلح ملی خود برخوردار است.
* با در نظرگرفتن نافرمانی اخیر نیروی دریایی ایالاتمتحده از کاخ سفید که از اعزام ناوگروه به دریای کارائیب برای مقابله با ونزوئلا سر باز زده بود، چشمانداز ادامه اختلافات بین ترامپ و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) را چگونه میبینید؟
بیشک دونالد ترامپ به خاطر این سیاست غیرمعقول و نامتوازن خود با چالش مواجه خواهد شد. اختلافات بیشمار داخلی این کشور بویژه خود را در تصمیماتی نشان داد که پس از کشته شدن ناگوار شهروند آمریکایی آفریقاییتبار «جرج فلوید» به دست نیروهای پلیس ایالاتمتحده اتخاذ شدهاند؛ قتلی که موجی از اعتراض و نارضایتی را از جانب مردم آمریکا و نیز مقامات مختلف دولتی و ایالتی، مثل شهرداران و نمایندگان شوراها بهوجود آورده و البته تظاهراتی (ضد آمریکایی) را هم در سطح بینالمللی موجب شده است. در ماجرای ونزوئلا و ارسال نفتکشهای ایرانی حامل سوخت به کشورمان، آمریکا نیروی دریایی خود را با هدف مداخله و ایجاد وقفه در روند انتقال سوخت در دریای کارائیب مستقر کرد. به همین دلیل ایران با ارسال نامهای به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، هرگونه اقدامی در این باره را «غیرقانونی و نوعی دزدی دریایی» دانست. افزون بر اینکه آمریکا را مسؤول عواقب هرگونه اقدام غیرقانونی در این خصوص اعلام کرد.
این شکایت توسط ونزوئلا هم به سازمان ملل متحد مطرح شده بود که بر حق مشروع خویش در دفاع از حاکمیت خود و تمامیت ارضیاش صحه میگذاشت. به همین دلیل رئیسجمهور نیکلاس مادورو دستور داد اقدامات حفاظتی و امنیتی از 5 نفتکش ایرانی اجرا شود که در نهایت با موفقیت به خاک ما رسیدند و در مسیر عزت و حاکمیت که مشخصه هر 2 ملت بزرگ است قدم گذاشتند.
* پس از خیانتهای متعدد خوان گوایدو و همدستانش در حزب اپوزیسیون «اراده مردمی» که منجر به استعفای دموکراتیک وی از ریاست مجمع شورای ملی (سنا) شد، چگونه است که جبهه غربی هنوز او را به عنوان رئیسجمهور ونزوئلا به رسمیت میشناسد؟
آمریکا نهتنها به کشورهای مستقل و مشروع با هدف سرنگونی آنها فشار وارد میکند، بلکه با کشورهایی که نوکر و وفادارش هستند و از نقشههایش پیروی میکنند نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد، بنابراین یافتن کشورهایی که بلوک منطقهای را تشکیل میدهند غیرمعمول نیست. مانند گروه «لیما» که عروسکهای ساده امپراتوری [آمریکا] هستند و اصل عدم مداخله را که در منشور سازمان ملل متحد وجود دارد نقض میکنند. کشورهایی که گوایدو را به رسمیت میشناسند، بخشی از راهبرد ایالاتمتحده برای سرنگونی دولت مشروع نیکلاس مادورو هستند که طبق اصل دموکراسی و حق تعیین سرنوشت مردم عمل نمیکنند و همچنین از اصل بیطرفی در برابر بحران سایر کشورها پیروی نمیکنند.
* برای ناظران بینالمللی کشور شما جای سوال است که چرا رئیسجمهور مادورو بهرغم همه خیانتهای گوایدو، او را دستگیر یا محاکمه نمیکند، حتی بعد از اینکه یکی از دستیاران گوایدو اعتراف کرد با مزدوران آمریکایی در عملیات شکستخورده اخیر در ورود نافرجام به خاک ونزوئلا همدست بوده است. ضمنا آیا واقعا قرار است دولت مادورو برای مقابله با ویروس کرونا، توافقنامهای با گوایدو امضا کند؟ چگونه این اتفاق میافتد؟
بدیهی است زندانی شدن گوایدو باعث تشدید وضعیت میشود. یک سری مسائل باید در این باره مورد توجه قرار گیرند، مانند مواضع طرفین و پشتیبانی بینالمللی که این سناریو را پیچیدهتر میکند. دولت ما همیشه موضع گفتوگو و صلح را انتخاب کرده است اما متأسفانه مخالفان در حال بازی برای بیثباتسازی و جنگ هستند. در حال حاضر حاشیه مذاکرات طرفین به میزان قابل توجهی کاهش یافته است اما با فرا رسیدن زمان مناسب، گوایدو باید با عدالت مواجه و برای اقدامات و اعمالش مجازات شود.
اما درباره مذاکره با اپوزیسیون برای مبارزه با ویروس کرونا، این توضیح وجود دارد که رئیسجمهور مادورو همواره تمایلش نسبت به گفتوگو در جهت منافع مردم ونزوئلا را ابراز داشته است. پس جای تعجب ندارد که او اختلافات سیاسی را کنار گذاشته و برای منافع کشور، ابراز تمایل خود را به دیدار با بخشهای معقول و منطقی مخالفان نشان دهد.
* همانطور که میدانیم، ونزوئلا به همراه کوبا، موفقترین کشورهای آمریکای لاتین در کنترل بیماری همهگیر ویروس کرونا هستند؛ چه عواملی منجر به این دستاورد شده است؟
از ابتدای همهگیری این بیماری، ونزوئلا «قرنطینه اجتماعی» و نیز یک طرح اقتصادی را برای مقابله با ویروس کرونا اعلام کرد. بسته شدن مرزها و قرنطینه در 7 ایالت بعد از شناسایی نخستین فرد مبتلا به این ویروس و همچنین محدودیتهایی که در کل کشور ایجاد شد، بر روند تشخیص گسترده و رویکرد سریع و مؤثر آن افزود. ونزوئلا همچنین از یک سیستم ملی برخوردار است که از طریق اینترنت اجازه پاسخگویی به میلیونها سوال درباره علائم «کووید -۱۹» را داده است.
همه اینها، علاوه بر تقویت سامانه بهداشتی و درمانی با عنوان «باریو آدنترو» و نیز اتحاد بینالمللی با کشورهای کوبا، چین، روسیه و همچنین ارتقای حقوق بینالمللی، نقش بزرگی در این موفقیت ایفا کردهاند. این گویای انسجام اجتماعی مردم ونزوئلا بهرغم محاصره اقتصادی تحمیلشده از سوی آمریکاست که مانع از دستیابی به مواد غذایی و دارویی شده است. این مردم همچنان در این شرایط سخت، فرهنگ خود را نشان میدهند.
رئیسجمهور مادورو سیاستهای حمایت اجتماعی را که توسط دولت فرمانده هوگو چاوز فریاس آغاز شده بود، تعمیق داده که امروز ستون مستحکمی است که اجازه میدهد این همهگیری مهار شود، آن هم با وجود اینکه ونزوئلا توسط کشورهایی که میزان آلودگی زیادی به ویروس کرونا دارند احاطه شده است؛ مانند کلمبیا، برزیل و اکوادور. همچنین باید مشکل هموطنانی را که از آن کشورها به میهن بازگشتهاند نیز در نظر گرفت.
* میدانیم مهاجران ونزوئلایی که در ماههای فاجعهآمیز سال گذشته به کلمبیا و برزیل رفته بودند، در حال بازگشت به کشور خود هستند؛ چه اتفاقی برای آنها در خارج از کشور افتاد؟
بسیاری از ونزوئلاییها در کشورهایی که به آنجا منتقل شدهاند مورد تبعیض و بیگانهستیزی قرار گرفتهاند و این کارزار تحریک به نفرت باعث شده بسیاری از آنها به وطن خود بازگردند. علت دیگر نیز افزایش همهگیری ویروس کرونا در آن کشورهاست. بر همین اساس دولت ما پروازهای بشردوستانهای را از طریق طرحی با عنوان «بازگشت به میهن» ترتیب داده تا اتباع ما امکان بازگشت به کشور خود را داشته باشند. البته این امر باعث شده بسیاری از افراد مبتلا به کرونا به کشور وارد شوند. با این وجود، دولت در مقابل آسیبپذیری بزرگی که ونزوئلاییها در خارج از کشور در معرض آن بودند، اعلان همبستگی کرده و حس انساندوستانه از خود نشان داده است. طرح بازگشت به میهن توسط رئیسجمهور نیکولاس مادورو به نوعی پل هوایی و زمینی ایجاد میکند که برای بازگشت داوطلبانه همه مهاجران و خانوادههای آنها که از لحاظ مالی قدرت برگشت به کشور خود را ندارند حیاتی است. این طرح اجتماعی بزرگترین طرح حمایتی در قاره آمریکای جنوبی است. از سال گذشته هزاران مهاجر از 8 کشور به خاطر خانوادههای خود و آینده میهنشان به کشور خود که با عشق و احترام از آنها استقبال میکند، بازگشتهاند. به همین دلیل است که انقلاب بولیواری همچنان الگویی برای جهان خواهد بود و ما به پیروزی خود ادامه خواهیم داد!
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از نقش چین در شکلگیری شبکه جهانی دور زدن تحریمهای آمریکا
اینک اژدهای نفتی!
علی آران: هفتهنامه تحلیلی «آتلانتیک» پارسال با مطالعه سازوکار بیاثر شدن تحریمهای اقتصادی ایالاتمتحده علیه دیگر کشورها، پیشبینی کرده بود «رشد انفجاری در استفاده از این ابزار باعث شده این ذهنیت بهوجود آید که آنها(آمریکا) از حد گذراندهاند» و تقریبا اینطور نتیجه گرفته بود که «تحریمدان آمریکا در حال ترکیدن است». (رک: وطن امروز، شماره 16 اردیبهشت 98)
حال روزنامه واشنگتنپست در واکنش به تبادل موفق نفتکشها میان ایران و ونزوئلا مینویسد که فشار حداکثری آمریکا علیه دشمنانش، آنها را با هم متحدتر کرده است. عملیات ظفرمندانه اعزام 5نفتکش ایرانی برای سوخترسانی به ونزوئلا، یکی از نشانههای آشکار ترکیدن تحریمدان آمریکا بود اما ابعاد تحولات جدید به همین جا ختم نمیشود؛ عملیات چند بعدی مشترک ایران و ونزوئلا، در آستانه هفتادمین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک تهران - کاراکاس و در مقطعی که 2 طرف بشدت نیازمند بیاثر کردن تحریمهای سنگین آمریکایی بودند، به منزله ایجاد یک پل طلایی راهبردی بین 2 کشور بود. اهمیت این «پل پیروزی» اما فقط به روابط ایران و ونزوئلا مربوط نمیشود، بلکه جدای از تغییر در جغرافیای سیاسی جهان امروز، معادلات انرژی و تجاری دنیا را نیز دستخوش تحول میکند. «پل طلایی» مزبور در حقیقت منطقه عمومی اقیانوس هند را به آمریکای لاتین وصل میکند. نکته اینجاست که چین، هند و دیگر اقتصادهای خیزان آسیا نیز مترصدند از این پل برای ارتباط با حیاط خلوت سابق آمریکا بهره ببرند.
در این میان چین به عنوان جدیترین رقیب اقتصادی و سیاسی آمریکا و متحد جدی ایران و ونزوئلا، نهتنها مشتری جدی این کریدور آبی ضدتحریم میان نیمکرههای شرقی و غربی است، بلکه شواهدی جدی وجود دارد که چینیها خود جزو معماران این پل بودهاند. اگرچه چین ششمین تولیدکننده نفت در جهان با چیزی کمتر از 4 میلیون بشکه در روز است اما بزرگترین مصرفکننده آن نیز محسوب میشود و نیاز روزانه صنایع و جامعه یک میلیارد و 400 میلیون نفری این کشور به حدود 14 میلیون بشکه نفت باعث شده که تنها سال گذشته میلادی، واردات نفتش حدود 10 درصد افزایش یابد و به 1/10 میلیون بشکه در روز برسد. یافتههای اخیر نشان میدهد در چند ماه گذشته به دنبال همهگیری ویروس کرونا که به سقوط شدید بهای نفت به منهای 36 دلار (برای هر بشکه) در بورس نفت آمریکا انجامید، هیچ نشانه واقعی وجود ندارد که چین نفت کمتری نسبت به دوران قبل از کرونا، وارد کرده باشد. با آنکه چینیها برای حفظ بازار بزرگ ایالاتمتحده و اتحادیه اروپایی و در راستای سیاست پرهیز از وخامت ارتباطات اقتصادیشان با غرب، وانمود میکنند پایبند تحریمهای آمریکا بوده و بویژه از ایران و ونزوئلا نفت وارد نمیکنند اما حقیقت چیز دیگری است. طبق دادههای شرکت اطلاعات انرژی کپلر، چین در دوران پساکرونا، با وجود کوچکتر شدن اقتصاد خود، واردات نفت و ظرفیت پالایشگاههای نفتیاش را افزایش داده است. این مزیتی مهم برای پکن در گذر از گردنه عبور به سمت تبدیل شدن به بزرگترین اقتصاد جهان است، چرا که به این کشور امکان میدهد ارزانترین نفت تاریخ را ذخیره کرده یا تبدیل به کالاهای با ارزش افزوده بالا کند و بفروشد. بررسی حربههای متنوع چینیها برای فرونشاندن عطش بیپایان اقتصادشان به نفت نشان از آن دارد که این عامل به ایجاد اتحادیهای بینالمللی از تحریمشدگان توسط آمریکا کمک کرده است. این فرصتی طلایی در اختیار کشورمان و متحدانش نظیر ونزوئلا و روسیه میگذارد تا نفت را به عنوان سلاحی برای ترکاندن تحریمدان آمریکا و ایجاد یک بستر جدید از تبادلات و همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی به کار گیرند. دفتر آمریکای لاتین خبرگزاری رویترز، جمعه پیش گزارشی منتشر کرد. در این مقاله فنی، «لوک کوهن» و «ماریانا پاریاگا» شرح میدهند که چگونه چینیها با مغتنم شمردن فرصت تحریم نفتی ونزوئلا توسط دولت ترامپ، در بحبوحه جنگ اقتصادی با واشنگتن، جایگزین آمریکاییها به عنوان خریدار نخست نفت این کشور حوزه کارائیب شدهاند. از نیمه اول سال 2019 که پالایشگاههای آمریکا خرید نفت ونزوئلا را متوقف کردند، چین روزانه 350 هزار بشکه از شرکت دولتی نفت ونزوئلا PDVSA نفت خام وارد کرده است.
اگرچه در نیمه دوم این سال با سختتر شدن دایره تحریمها، «سیانپیسی» شرکت ملی نفت چین، به عنوان بزرگترین واردکننده محصولات هیدروکربنی در این کشور، بارگیری مستقیم نفت خام از مبادی ونزوئلایی را متوقف کرد اما تاکید شیجین پینگ، رهبر پکن بر حمایت از کاراکاس به معنای گشایش انواع و اقسام راههای ابتکاری برای تبادل غیرمستقیم طلای سیاه بین 2 طرف بود.
چینیها حتی در ماههای اوج واگیری کرونا، دور زدن تحریمها برای خرید نفت از کشور تحریمشده بیخ گوش ایالاتمتحده را متوقف نکردند. تا ماه گذشته شعبه سوئیسی روسنفت، شرکت دولتی نفت روسیه به عنوان پوشش عمل کرده و نفتکشهایش پس از بارگیری در بنادر ونزوئلا، کالای ممنوعه خود را در مکانهای از پیش تعیینشده در آن سوی اقیانوس هند به چینیها تحویل میدادند. با این روند ونزوئلا نیز توانست مشتری ثابتی برای 60 درصد از تولید نفت خود پیداکند. طبق برآورد رویترز، از آخرین روز سال 2019 (31 دسامبر) تا 2 هفته پیش (اول ژوئن 2020) دستکم 18 نفتکش مجموعا 7/19 میلیون بشکه نفت خام را از ونزوئلا گرفته و با گذر از دریای کارائیب، اقیانوس اطلس، دریای مدیترانه، کانال سوئز، دریای سرخ، تنگه بابالمندب، دریای عرب، اقیانوس هند و تنگه مالاکا، محموله خود را به سواحل جنوبی و شرقی چین رساندهاند.
ایران هم ماه گذشته با شهامت تمام وارد این کریدور شرقی- غربی شد و پل خودش را روی آن بنا کرد تا محصولات نفتی تحریمشدهاش را از خلیج فارس به حوزه کارائیب برده و آنجا با کمک ونزوئلا در بازار تشنه انرژی آمریکای لاتین بفروشد، خواه به صورت رسمی یا غیررسمی. از طرف دیگر ایران هیچ مانعی بر سر راه خود نمیبیند که همین کریدور را به سمت شرق، یعنی سواحل چین طی نکند و نفت و گاز و میعانات و محصولات پتروشیمیاش را همانند دوران قبل از تحریم به بازار تشنه جنوب شرقی آسیا نرساند.
یکی از نکات کلیدی و فنی تحول اخیر که از نگاه غالبا سیاسی رسانههای جریان اصلی جهان مغفول مانده، این است که ایالاتمتحده بویژه پس از روی کار آمدن ترامپ چنان خود را در تولید و صادرات نفت و گاز غرق کرده که دیگر نمیتواند مانند گذشته به عنوان یک ناظر و تنظیمکننده بیرونی بازار عمل کند. در حقیقت در کنار ضعف روزافزون هژمونی نظامی پنتاگون، یکی از دلایل مهم عجز دولت ترامپ برای سد کردن راه 5 نفتکش ایرانی عازم ونزوئلا و دهها نفتکش دیگر که در مسیر پل طلایی شرق و غرب، تحریمهای واشنگتن را نقض میکنند، این واقعیت ساده است که آمریکا از مقابلهبهمثل طرفهای مقابل علیه نفتکشها و خطوط انتقال انرژیاش به سایر کشورها میترسد. به عبارت دیگر، آمریکا نمیتواند بازاری را که سرانش در آن منافع مشترک دارند، به هم بزند.
سمیر مدنی، مدیر تارنمای «تانکرز ترکرز» که مسیر نفتکشها و تانکرهای آبی سوخت را در سراسر آبهای جهان رصد میکند، در این مورد توضیح میدهد: «مطمئنا در سال اخیر، چین چنین گزارش داده است که نفت بسیار کمتری از ونزوئلا و ایران میگیرد ولی میتوان مشاهد کرد که سامانه جدید [دور زدن تحریمها] چطور کار میکند. درباره ونزوئلا، نفت را پس از عملیات STS ( انتقال کشتی به کشتی محموله در آبهای آزاد) به تنگه مالاکا (پرترددترین آبراهه تجاری جهان میان سنگاپور و بندر مالاکای مالزی) میرسانند و از آنجاست که ظاهرا به شکل نفت مخلوط وارد کشور مالزی میشود و سپس با اسناد نفت مالایی به چین صادر میشود. برای همین در حالی که نمودارهای رسمی حاکی از کاهش واردات نفت چین از ونزوئلا و ایران است، در همان حال افزایش شدید واردات از مالزی را نشان میدهد به طوری که مالزی بسیار بیش از آنچه نفت تولید میکند به چین صادرات دارد!»
به گفته مدنی، عملیاتی که تانکرهای ایرانی برای عبور دادن نفت خود از تنگه مالاکا به سمت چین انجام میدهند بسیار پیچیده و حرفهای است. از سوی دیگر یافتههای «وطن امروز» حاکی از آن است که عزم و اراده اژدهای زرد برای دستیابی به ثبات بلندمدت در بازار انرژی با هدف پشت سر گذاشتن اقتصاد آمریکای بحرانزده و تبدیل شدن به آقای اقتصاد جهان به همین جا محدود نمیشود.
به گفته یک مشاور هنگکنگی بازار انرژی، چین در حال ایجاد هاب انرژی در شرق و جنوب شرقی آسیاست که در مرکز یک شبکه بینالمللی تمامعیار انتقال نفت و سوخت بویژه از طریق دور زدن تحریمهای نفتی آمریکا علیه شرکایش قرار دارد. به گفته این منبع، مقامات پکن قصد دارند در این راه از موقعیت راهبردی جزیره بزرگ هاینان در منتهیالیه جنوب غربی کشورشان بهره ببرند، بهگونهای که انگار در آن سوی تنگه جیونگ ژو که هاینان را از شبهجزیره «لیژو» در خاک سرزمین مادری جدا میکند، تعداد بیشماری چاه نفت زیر پای اژدها در حال فوران است.
بر این اساس، پکن قصد دارد آزادی عمل و استقلال تجاری بسیار بیشتری به «منطقه ویژه اقتصادی هاینان» بدهد که در جزیره هاینان به عنوان بزرگترین و پرجمعیتترین جزیره و در مرز آبی با ویتنام قرار دارد. هاینان در سالهای اخیر تبدیل به قطب اقتصادی منطقه هندوچین شده است و علاوه بر خود چینیها، برای میلیونها ویتنامی اشتغال ایجاد کرده است. این برگ برنده اقتصادی باعث شده توافقی ضمنی بین چین و ویتنام برای توسعه نقش این منطقه ویژه و ویژهتر کردن کارکردهای آن شکل بگیرد، به طوری که ممکن است حتی برخی بنادر و زیرساختهای حملونقل ویتنامی نیز وارد شبکه تجاری بینالمللی ضدآمریکایی فراتحریمی شوند.
با اعطای استقلال عمل تجاری حداکثری به «منطقه ویژه اقتصادی هاینان»، چین به سمتی میرود که از آن یک منطقه کاملا آزاد بسازد و مسؤولیت تبادلات تجاری و مالی این منطقه را دستکم به شکل صوری از دوش دولت مرکزی پکن برداشته و به مقامات محلی واگذار کند. این حربه نه فقط از نظر تجاری برای مواجهه با تهدید تحریمهای روزافزون آمریکایی موثر واقع خواهد شد، بلکه به لحاظ ژئوپلیتیک نیز به چین کمک خواهد کرد تا سرپلی مهم با همسایهاش ویتنام برای تسلط هرچه بیشتر بر دریای چین جنوبی بسازد.
ارسال به دوستان
مختصات «قدرت ایرانی»
نوید مؤمن: نفتکشهای ایرانی یک به یک در سواحل کاراکاس لنگر انداختند و قدرت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحریمهای یکجانبه آمریکا را به رخ ترامپ و همراهانش کشیدند. اکثریت قریب به اتفاق رسانههای غربی که تا قبل از ورود نخستین نفتکش ایرانی(فورچون) به آبهای حوزه استحفاظی ونزوئلا کمترین اشارهای به غیرقانونی بودن تهدیدات آمریکا در آبهای آزاد علیه نفتکشهای ایرانی نمیکردند، اذعان کردهاند استقامت ایران در ادامه حرکت نفتکشها، شکست سنگینی را برای واشنگتن رقم زده است. ابعاد این موضوع، تنها محدود به انتقال بنزین از ایران به ونزوئلا نیست! موفقیت بزرگ جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحریمهای ظالمانه آمریکا، ابهت پوشالی کشوری را در هم شکست که همواره ادعای «تسلط مطلق بر جهان» را داشته و حتی مناسبات دوجانبه و چندجانبه کشورهای دیگر را نیز تحت تاثیر رفتارها و تهدیدات خود قرار داده است.
بدون شک اگر جمهوری اسلامی قصد داشت بر اساس محاسبات نئورئالیستی رایج در غرب، «قدرت» خود را در طول قدرت بازیگرانی مانند ایالات متحده آمریکا تعریف کند و تسلیم تهدیدات مقامات کاخ سفید شود، امروز خبری از این «غرور» و «پیروزی بزرگ» نبود. براستی ویژگی و خصلت «قدرت ایرانی» یا به عبارت بهتر، قدرت منبعث از انقلاب اسلامی ایران چیست که تا این اندازه، سختترین تهدیدات غرب را نیز ناچیز میانگارد؟
جامعهشناسان و تحلیلگران حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل، تعاریف متعددی از مفهوم قدرت ارائه دادهاند. با این حال توجه به مفهوم قدرت از دیدگاه تئوریسینها و جامعهشناسان غرب، ذهن انسان را بشدت در دام واژگان و مفاهیم، محدود خواهد کرد. نظریهپردازانی مانند آنتونی گیدنز، لاپی یر و برتراند راسل در تشریح مفهوم قدرت و مشتقات آن، بر اصالت و توانایی یک فرد یا جامعه نسبت به دیگران تمرکز میکنند. به طور کلی اندیشمندان غربی قدرت را به 3 نوع تشویقی، تنبیهی و اقناعی تقسیمبندی میکنند؛ اینکه یک بازیگر به یکی از این طریق قادر باشد اراده خود را بر دیگران تحمیل کند!
در این نگاه مادیگرایانه، جایی برای «معنویت» تعریف نشده است! وقتی نقش معنویت پررنگ میشود، روح قدرت به هیچ عنوان در کالبد تعاریف غربی نمیگنجد. «معنویت» یگانه مولفهای است که تعاریف آکادمیک و متداول از مفهوم قدرت را ناکارآمد ساخته و آنها را در تحلیل پدیدههای فرامادی ناتوان جلوه میدهد. مطابق پیشفرضها و محاسبات تئوریک، عملیاتی و مادیگرایانه صورتگرفته در غرب، اساسا معنایی ندارد که یک کشور بهرغم تهدیدات مستقیم کاخ سفید (آن هم در دوران ریاستجمهوری فردی ناقصالعقل مانند ترامپ)، بر تحقق کامل هدف خود اصرار ورزد! آنچه جمهوری اسلامی ایران را طی 42 سال در برابر تهدید دشمنان، مقتدر و توانمند ساخته، تکیه بر همین قدرت معنوی و غیرقابل محاسبه است.
زمانی که انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست، بسیاری از تحلیلگران در صدد توجیه و تشریح آن(بر اساس همان پیشفرضهای نظری و آکادمیک غربی) برآمدند. «میشل فوکو» فیلسوف پستمدرن، یکی از کسانی بود که در صدد تشریح انقلاب اسلامی ایران بر اساس نظریات بنیادین خود(در قبال انقلابها و پدیدههای سیاسی جهان) برآمد. فوکو در نهایت دریافت بدون درک مفاهیمی مانند «مهدویت» و «شهادت» نمیتوان برداشتی واقعبینانه از انقلاب اسلامی ایران داشت؛ مفاهیمی که نظریهپردازان غربی قدرت تئوریزه و قابل محاسبه جلوه دادن آنها را ندارند!
امروز بیش از 4 دهه از انقلاب اسلامی ایران سپری شده است. بدون شک یکی از صدها ثمره و محصول سالها استقامت ملت ایران در برابر تهدیدها و تحریمهای غرب، شکلگیری «استراتژی مقاومت فعال» در معادلات اقتصادی، امنیتی و سیاست خارجی کشورمان است. تجربه نشان داده است هرگاه دولتمردان و مسؤولان ما ذیل این استراتژی حرکت کرده و تاکتیکها و رفتارهای خود را تعریف کنند، ایالات متحده و متحدان آن قدرت زورگویی و تعدی به کشورمان را نخواهند داشت. با این حال هرگاه استراتژی مقاومت فعال جای خود را به مواردی مانند «همزیستی مسالمتآمیز با غرب» یا «شناسایی دشمنان ایران» میدهد، جایی برای احقاق حقوق ملت ایران باقی نمانده. آنچه امروز در آبهای کارائیب رخ میدهد، نماد و جلوهای از اصرار نظام و ملت ایران بر استراتژی مقاومت فعال است. این همان راه مقابله با تهدیدات دشمن است؛ دشمنی که هرگز از هدف اصلی خود مبنی بر نابود کردن ملت مسلمان و انقلابی ایران عقبنشینی نکرده و نخواهد کرد. در مقابل این دشمن، هر گونه وادادگی و انفعال محکوم به شکست خواهد بود.
ارسال به دوستان
اینگونه اقتصاد منفی شد
رضا اعرابی: «خیلی از این وعدهها به ما دادند، همه از این وعدهها را اول میدهند؛ بعد چی؟ والله العلی العظیم اگر مشکلات این کشور که بسیار پیچیده است راهحل نداشت، من کاندیدا نمیشدم».
این بخشی از نطق انتخاباتی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ بود. امروز با گذشت ۷ سال از آن زمان، دولت تقریبا در هیچکدام از شاخصهای مدیریتی موفق نبوده است.
همین چند روز پیش بود که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی طی گزارشی، وضعیت اقتصادی کشور، چالشها و راهکارهای بهبود شرایط را تشریح کرد.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در این گزارش عنوان کرده است درآمد سرانه کشور از سال ۹۰ تا ۹۸ کاهشی ۳۴ درصدی داشته است. در واقع بهرغم افزایش درآمد اسمی خانوارها، قدرت خرید هر فرد ایرانی نسبت به سال ۹۰، یکسوم کاهش یافته است.
همچنین در همین مکتوب به شاخص دیگری از کارنامه دولت تدبیر و امید اشاره شده است که در صورت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی از سال ۹۹ به بعد، حداقل 6 سال زمان نیاز خواهد بود تا به سطح درآمد سال۹۰ بازگردیم. به بیان سادهتر یعنی در این ۷ سال دولت آقای روحانی، کشور عقبگرد جدی به خود دیده است.
وضعیت اشتغال و نمودارهای بیکاری نیز یکی دیگر از عناصر مهم در کارنامه هر دولت برای بیان عملکردش است. کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود تاکید دارند طی سالهای ۹۴ تا ۹۸ حدود ۳ میلیون نفر به جمعیت شاغل کشور افزوده شده که نه توسط بخش دولتی یا شرکتی و کارخانهای، بلکه توسط بخش غیرشرکتی و با تمرکز بر خدماتی مانند خردهفروشی، عمدهفروشی، تعمیرات، حملونقل، واسطهگری، خدمات موادغذایی و... ایجاد شده است؛ این مشاغل عمدتا دارای قرارداد به معنای متعارف بین بنگاههای اقتصادی و کارکنان خود نیستند و تحت پوشش بیمه قرار نمیگیرند.
رشد اقتصادی از دیگر موارد مورد مطالعه برای شناخت نتیجه عملکرد یک دولت است. در همین دوره تصدی دولت تدبیر در پاستور در حالی که نرخ رشد اقتصادی هدف برنامههای پنجم و ششم توسعه، ۸ درصد تعیین شده است، متوسط رشد اقتصادی کشور از سال ۹۱ تا ۹۸ نزدیک به صفر درصد بوده است.
بر اساس آمار منتشرشده از سوی دفتر اقتصاد و برنامهریزی مسکن وزارت راه و شهرسازی و همچنین آمار بانک مرکزی، افزایش ۱۰۴ درصدی قیمت مسکن در سال ۹۷ رخ داده است. این اتفاق نیز یک نمره منفی در کارنامه دولت روحانی خواهد بود. از مهمترین دلایل افزایش قیمت مسکن در دولتهای روحانی، کاهش عرضه واحدهای مسکونی در دولت یازدهم و دوازدهم بود، درحالی که این بازار نیاز به ساخت یک میلیون واحد مسکونی در هر سال دارد که دولت تدبیر و امید هیچ برنامهای برای ساخت مسکن ارائه نکرده است هر چند طرحی پوشالی با عنوان «مسکن اجتماعی» مطرح شد اما همین موضوع نیز برای همیشه مسکوت ماند.
یکی دیگر از علل انفجار قیمت مسکن در دولت حسن روحانی، عملکرد نامناسب وی در راهاندازی سامانه املاک و اخذ نکردن مالیات بر خانههای خالی است که شرایط را برای جولان سوداگران در این بازار فراهم کرده است، در حالی که طبق قانون پس از تصویب مالیات بر خانههای خالی در سال ۹۴، دولت مکلف شد ظرف ۶ ماه نسبت به راهاندازی سامانه «املاک و اسکان» برای اخذ این مالیات اقدام کند که هیچگاه تصمیمی برای آن در دولت گرفته نشد.
چندی پیش، مرکز آمار ایران گزارش شاخص قیمت نهادههای ساختمانهای مسکونی شهر تهران در سال ٩٨ (بر مبنای سال پایه ٩٠) را منتشر کرد که شاخص قیمت نهادههای ساختمانهای مسکونی شهر تهران در سال ٩٨ با 1/35 درصد افزایش نسبت به سال ٩٧، به عدد 4/423 رسید، در حالیکه این شاخص در سال ٩٧ عدد 4/313 بوده و نسبت به سال ٩٦، 8/47 درصد افزایش یافته بود. شاید در دولت روحانی ملموسترین جابهجایی قیمت نرخ در بازار ارز و بویژه دلار باشد، این نرخ که روزانه بین مردم بیان میشود، عاملی در جهت افزایش قیمتها خواهد بود. براساس گزارش بانک مرکزی، نرخ دلار از پایان کارزار انتخاباتی ۹۲، روندی کاهشی به خود گرفت. این گزارش نشان میدهد متوسط نرخ دلار از ۳۵۷۹ تومان در خردادماه ۹۲ به ۳۰۲۶ تومان در اسفندماه همان سال کاهش یافت. البته در ماههای آذر، دی و بهمن سال ۹۲ نرخ دلار به زیر ۳۰۰۰ تومان نیز کاهش یافت به طوری که آذرماه متوسط نرخ دلار ۲۹۴۹ تومان، دیماه ۲۹۷۵ تومان و بهمنماه ۲۹۵۰ تومان بود. اما با ورود دولت به سال هفتم سکانداری خود بر کشور این رقم در کانال ۱۷ تا ۱۸ هزار تومان رفتوآمد دارد. دفتر خاطرات دولت روحانی مملو از این گزارشات و آمارهای ناامیدکننده از عملکرد وی و یارانش است، تقریبا هیچکدام از وعدههای رئیسجمهور چه در زمان انتخابات و چه در زمان حضور در پاستور برآورده نشده است. این موضوع نقش «انتخاب درست» را در دورههای مختلف مدیریتی برای مردم بیش از پیش بااهمیت میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|