|
واکنش بیسابقه رئیسجمهور آمریکا به افزایش جرم و جنایت
ترامپ: زندگی در آمریکا مثل زندگی در جهنم است
روند افزایش جرم و جنایت در آمریکا به گونهای پیش رفته است که زندگی در افغانستان به مراتب امنتر از زندگی در برخی مناطق آمریکا از جمله شیکاگو است. این موضوع از مهمترین بحثهایی است که این روزها در بحبوحه کرونا و اعتراضات ضدنژادپرستی، باب تازهای را در فضای سیاسی آمریکا گشوده و همه از آن سخن میگویند. رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز روند افزایشی جرم و جنایت در شهرهای شیکاگو و بالتیمور را مورد انتقاد قرار داد و شرایطشان را با افغانستان و هندوراس مقایسه کرد. دونالد ترامپ گفت: زندگی در این شهرها مثل زندگی در جهنم است. وی افزود: زندگی در شیکاگو از زندگی در افغانستان هم بدتر است.
به گزارش روزنامه انگلیسی تلگراف، ترامپ شهرداران دموکرات شهرهای شیکاگو، بالتیمور، دیترویت و اوکلند و همچنین باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق آمریکا و جو بایدن، رقیب دموکرات خود را مقصر نرخ بالای قتل و جرائم خشونتبار دانست. ترامپ گفت: شیکاگو یک نمونه است؛ از افغانستان هم بدتر است. رئیسجمهوری آمریکا در نشستی در ویسکانسین که یکی از ایالتهای مهم در انتخابات پیشروی آمریکاست، توانایی صحبت کردن جو بایدن را زیر سؤال برد و گفت: نامزد دموکراتها در صورت پیروزی در انتخابات به دست گروهی از دیوانگان حاشیهای و تندرو کنترل خواهد شد. او بار دیگر مسأله سن و وضع سلامتی بایدن را هم مطرح کرد و توانایی وی برای ریاستجمهوری را زیر سؤال برد. ترامپ گفت: هر وقت او صحبت میکند، نمیتواند 2 تا جمله را پشت سر هم بیان کند. او حتی نمیتواند حرف بزند. او نامزدی است که این کشور را نابود خواهد کرد. گفتنی است ناآرامی و تیراندازی در روزهای گذشته در شیکاگو، بزرگترین شهر ایالت ایلینویز منجر به کشته شدن ۱۰ نفر از جمله ۴ کودک و جراحت دستکم ۶۰ نفر شد. بنا بر گزارشهای رسانهای اخیر، این شهر آمریکا طی ۳ روز بالاترین آمار خشونت با اسلحه در سال جاری میلادی را تجربه کرد. از شب جمعه 2 هفته پیش تا صبح دوشنبه هفته پیش به ۱۰۴ نفر در سراسر این شهر شلیک شد. این آمار از لحاظ تعداد کسانی که هدف تیراندازی قرار گرفتهاند، رکورد جدیدی در سال جاری محسوب میشود؛ با این حال شمار جانباختگان در این تیراندازیها هنوز به رقم آخر هفته ماه مه نمیرسد. در تیراندازیهای آخر هفته در ماه مه به ۸۵ نفر در این شهر شلیک شد که بر اثر آن ۲۴ نفر کشته شدند. شیکاگو با جمعیت ۹ میلیون نفر سومین شهر پرجمعیت در ایالاتمتحده است و پرجمعیتترین شهر غرب آمریکاست. این شهر یکی از خشنترین و جرمخیزترین شهرهای آمریکا محسوب میشود. پژوهشگران هنوز نتوانستهاند این پدیده را تبیین کنند. در مقالهای که سال ۲۰۱۷ در اندیشکده آتلانتیک ارائه شده، آمده است پژوهشگران و تحلیلگران هنوز به اجماع بر سر دلایل این موضوع نرسیدهاند.
* هشدار پلوسی درباره نپذیرفتن نتیجه انتخابات توسط ترامپ
در اتفاقی نادر در آمریکا، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا پیشبینی کرد ترامپ در صورت شکست در انتخابات ممکن است نتایج انتخابات را نپذیرد و دموکراتها باید آماده باشند. نانسی پلوسی به روزنامه آمریکایی واشنگتنپست گفت: دموکراتها باید خود را برای هر حادثهای آماده کنند. سایت خبری هیل (The Hill) دیروز نوشت: پلوسی با پیشبینی این رخداد که ترامپ ممکن است نتایج انتخابات پیش روی آمریکا مبنی بر باخت خود را نپذیرد، تاکید کرد: باید مراقب پیامدهای شکست او بود و خود را برای همه چیز آماده کرد. پلوسی در این مصاحبه گفت: بهترین وضع برای برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری، به دست آوردن پیروزی با آرای بسیار بالاست که اعتراض به نتایج آن دشوار باشد. هیل درباره این مصاحبه نوشت: پلوسی در عین حال احتمال اینکه دموکراتها با وضعیتی مواجه شوند که رئیسجمهوری کنونی حاضر به ترک کاخ سفید نشود را به طور یقین رد نکرد. پلوسی افزود: در صورت باخت ترامپ به بایدن، بهترین حالت این است که خود را برای بدترین وضعیت ممکن آماده کنیم. این رسانه آمریکایی افزود: رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در حالی نسبت به عواقب شکست ترامپ در انتخابات پیشرو هشدار میدهد که بایدن چندی پیش در برنامه تلویزیونی شبانگاهی «دیلیشو» درباره احتمال اینکه ترامپ در صورت باخت درانتخابات ۲۰۲۰ حاضر به ترک کاخ سفید نشود، گفته بود: در صورت وقوع چنین امری، آنگاه افسران ارتش وی را به بیرون از کاخ سفید هدایت خواهند کرد. شبکه خبری «سیانان» نیز روز چهارم تیر ماه با پرداختن به نقشه ایالتهای آمریکا که کسب آرای الکترال در آنها در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو تعیینکننده نامزد پیروز است، در گزارشی عنوان کرد: تجزیه و تحلیلها حاکی از آن است که ترامپ شانس چندانی برای کسب حدنصاب ۲۷۰ آرای الکترال در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا ندارد و این چشمانداز برای وی کاملا کمفروغ است. نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا باید از مجموع ۵۳۸ آرای الکترال، حد نصاب ۲۷۰ آرا را به دست آورند تا برنده اعلام شوند.
ارسال به دوستان
قسمت اول «آقازاده» مخاطب را معطل نگه نداشت
شروع یک قصه امنیتی
مسأله عدالت و مبارزه با فساد یکی از سوژههای زنده و بهروز جامعه ماست که میتواند دستمایه فیلمنامههای جذاب و مهیج باشد، فیلمهایی که مخاطبان نیز با آن همراهی کنند، حال اگر این سوژه در یک ژانر پلیسی- امنیتی نیز ارائه شود مخاطبان آن بیشتر نیز خواهند بود؛ چنانکه تاریخ فیلمسازی در ایران نشان میدهد همیشه فیلمهای جنایی، پلیسی و امنیتی پرمخاطب بودهاند. آخرین آن هم «گاندو» بود که از شبکه 3 سیما پخش شد و داستان جاسوسی جیسون رضائیان را به تصویر کشید. حالا اما یک سریال پلیسی- امنیتی با موضوع مبارزه با فساد این بار از طریق شبکه نمایش خانگی عرضه میشود. «آقازاده» که محصول سازمان اوج است، با نویسندگی و تهیهکنندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیقی از طریق فیلیمو عرضه شده است. قسمت اول این سریال روز گذشته در دسترس مخاطبان قرار گرفت که با استقبال روبهرو شد. ***
* خوشریتم و دلهرهآور
تا پیش از آنکه قسمت اول فیلم منتشر شود، چند تیزر با یک شعار منتشر شده بود؛ «این قصه با خون تموم میشه!» که گلواژه همه تیزرها بود اما عنقا در همان 10 دقیقه اول فیلم مخاطب را با انتهای داستان آشنا میکند و مخاطب با یک قتل دراماتیک مواجه میشود و از اینجا به بعد با فلشبکها و فلش فورواردها سعی در بیان قصه و شخصیتپردازی داستان دارد. در حقیقت همین قسمت اول که با ضرباهنگی تند به اتفاقات مختلف در طول داستان میپردازد، به مخاطب کمک میکند تا آنکه به چرایی و چگونگی داستان پی ببرد. فیلم برخلاف عمده سریالهای این سال توانسته است در همین قسمت اول قلاب خود را بیندازد و مخاطب را نگه دارد.
* چند پرونده اقتصادی و امنیتی در یک سریال
«نیما» آقازادهای است که مرکز ارتباطی چند پرونده فساد است، فرزند یکی از بزرگان سیاست، در برابر او «حامد» تا آنجا که مشخص است نماینده انتظامی و قضایی است که پدرش دوست قدیمی پدر نیما است و آنها از کودکی با هم همبازی بودهاند و حالا این دو در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند. نیما اما میخواهد به اصطلاح حامد را نیز آلوده نشان دهد تا او دست از سرش بردارد. فساد و زد و بند در «پنجمین حراج خاورمیانه» که شاید استعاره از «حراج بزرگ تهران» باشد، «الکس» شخصیتی که اخیرا دستگیر شده و در حوزه «قاچاق دختران و شبکهسازی فساد اخلاقی» کار میکرده است، پروندهسازی برای مسؤولان و مدیران تا کارهای آقازاده داستان راحتتر روی غلتک بیفتد، بخشهایی از آن چیزی است که در قسمت اول به مخاطب عرضه میشود و این یعنی در ادامه قرار است مخاطب با پروندههای امنیتی، سیاسی و اقتصادیای مواجه شود که از آنچه در قسمت اول مشاهده کردیم احتمالا پروندهها نیز واقعی هستند. حامد عنقا اما چند روز پیش نیز گفته بود که «ما «آقازاده» را فقط برای سرگرمی مردم نمیسازیم تا تنها در سبد تفریحات و اوقات فراغت آنها قرار بگیرد، حتی سریالی نمیسازیم که بتوان بعد از دیدن آن براحتی خوابید، بلکه «آقازاده» را میسازیم تا بسیاری را بیخواب کنیم و مخاطبانمان را درباره جنبههای مختلف مسائل مختلف اجتماعی به فکر بیندازیم. طبق گفته مقام معظم رهبری همه در کشور باید با فقر و فساد و تبعیض در این مملکت مبارزه کنند. «آقازاده» هم یک سریال نیست بلکه صدای بلند یک اعتراض است، مطلبی که یک بار باید به شکل خیلی عیان درباره آن سخن گفت. عفونتی که باید یک بار نیشتر بخورد و به شکل درست حتی اگر به درد و خونریزی منجر شود جراحیاش کرد».
* یک اتفاق اگزجره
حامد (مامور امنیتی داستان) بیرون حراج بزرگ خاورمیانه منتظر ایستاده تا نیما (آقازاده) را بازداشت کند، نیما میآید، دستبند به دستش میخورد، سوار پرشیای مشکی چراغ گردون میشود؛ پشت سرش یک ماشین امنیتی دیگر راه میافتد اما حامد ایستاده است و بعد از رفتن آن 2 ماشین سراغ یک پراید میرود و سوار آن میشود. اتفاقی که مخاطب پیش خود آن را بسیار گلدرشت میداند، مثل آن اتفاقی که عنقا و توفیقی در سریال «پدر» رقم زدند و حامد آن قصه برای انجام ندادن یک گناه خود را از پنجره کلاس دانشگاه بیرون انداخت. آنجا البته این کار باعث وایرال شدن قسمت اول و جلب توجه داستان شد اما این اتفاق در آقازاده حتی آن کارکرد را هم ندارد.
* تقلید گرافیکی اما بد
تدوین و اتفاقات بصری قسمت اول نشان میدهد عنقا و توفیقی تلاش داشتهاند در طراحی سریال از بعضی سریالهای خارجی الگو بگیرند، بویژه آنچه به عنوان گرافیک معرفی شخصیت در میانه قسمت اول از «نیما»، «حامد» و «راضیه»- که نقش مهمترین دختر وسوسهکننده در اختیار نیما و همسر آینده حامد را دارد- به شکل بدی ارائه میشود که مخاطب آن را نامتجانس با سریال میداند. اگر قرار باشد این اتفاق در قسمتهای بعدی هم ادامه پیدا کند قطعا یکی از نارضایتیهای مخاطب خواهد شد.
* قاب تلویزیون در وی او دی جواب میدهد؟
اوج و عنقا انتخاب کردهاند که به جای تلویزیون «آقازاده» را از طریق وی او دیها ارائه کنند اما انگار خود را در چارچوب تلویزیون نگه داشتهاند. عمده سریالهای ارائه شده در ویاودی از قاب سینما برای ارائه فیلمشان استفاده میکنند تا جاذبه بصری بیشتری داشته باشد و مخاطب ضمن تماشای یک سریال، خود را در مواجهه با قاب مدیوم سینما ببیند اما آقازاده در قاببندی و دکوپاژ دوربین همچنان برای تلویزیون ساخته شده است یا اینکه توفیقی و عنقا از آنچه بلدند خارج نشده و ریسک نکردهاند. اما آیا این انتخاب برای مخاطب خوش میآید؟
* متفاوت از سریالهای وی او دی
آنچه همواره به عنوان نقد سریالهای وی او دی در سالهای اخیر مطرح بوده، ناظر به محتوا بوده است. عمده سریالهای عرضه شده از طریق وی او دیها با محوریت «خیانت»، «عشقهای مثلثی» و «لاکچریبازی»های طبقه اشراف بوده است و عموم سریالهای وی او دیها قابلیت عرضه در سیمای ملی را ندارد اما «آقازاده» خارج از این قواعد قصهگوی چند پرونده امنیتی- سیاسی است، تا آنجا که با رعایت مسائل اخلاقی حتی در حجاب بازیگران امکان پخش تلویزیونی هم دارد. همین قسمت اول آقازاده نشان میدهد به لحاظ کیفیتی و پیچیدگی و جذابیت قصه از عموم سریالهای این بستر بهتر است و میتواند مخاطب بیشتری را نیز با خود همراه کند.
ارسال به دوستان
نیروهای آمریکایی بامداد دیروز با همراهی بخشی از نیروهای تحت امر نخستوزیر عراق به یک مقر حشدالشعبی در جنوب بغداد حمله کردند
ثمره دولت ضعیف
* نخستوزیر عراق ضمن عذرخواهی از حشدالشعبی قول داد کمیته امنیتی برای انجام تحقیقات تشکیل شود
گروه بینالملل: عراق «دولت» دارد یا ندارد؟ پاسخ این سوال سهل و ممتنع است؛ هم آسان است و هم سخت. آسان است چون هر چه باشد شخصی به نام نخستوزیر اکنون در قدرت است و کابینهای تشکیل داده و شکل دولت رعایت شده است. سخت است چون آن زمان این پرسش مطرح میشود که مگر شاخصه وجود دولت «حاکمیت» نیست؟ پس این حاکمیت کجاست؟
حمله بامداد جمعه نیروهای آمریکایی و عراقی به مقر نیروهای حشدالشعبی در جنوب بغداد از آن دست اتفاقاتی است که سوالات بسیاری را برای تحلیلگران مسائل عراق ایجاد کرده است.
هنوز مشخص نیست مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق از حمله بامداد جمعه به مقر حشدالشعبی خبر داشته و این عملیات با مجوز و اطلاع وی انجام شده یا خیر. جواب هر چه باشد او به عنوان نخستوزیر باید پاسخگوی اتفاق رخ داده باشد. اگر این حمله با اطلاع وی انجام شده باشد باید دید مبنای رفتار وی چه بوده و بدون تردید خود را با چالش بزرگی مواجه کرده است. اگر این حمله بدون اطلاع وی انجام شده باشد باید پرسید نیروهای مسلح عراق از چه کسی دستور میگیرند که عملیاتی با این درجه از حساسیت را بدون مجوز نخستوزیر عراق انجام میدهند.
لااقل تا الان دولت عراق نتوانسته جواب قانعکنندهای برای ماجرای پنجشنبهشب بغداد داشته باشد اما به احتمال فراوان تحولات چند روز آینده بغداد روشنکننده اتفاقات خواهد بود.
به گزارش «وطن امروز» بامداد دیروز (جمعه) نیروهای ویژه سازمان مبارزه با تروریسم عراق و تعدادی از نیروهای سازمان اطلاعات این کشور با حمایت نیروهای آمریکایی و ۴۰ زرهپوش به مقر فرماندهی تیپ ۴۵ حشدالشعبی در محله البوعیثه منطقه الدوره در جنوب بغداد حمله و ۱۳ نفر از نیروهای کتائب حزبالله را برای ساعاتی بازداشت کردند. پس از دستگیری نیروهای کتائب حزبالله بالگردهای ناشناس بر فراز منطقه امنیتی سبز بغداد به پرواز درآمدند.
* حضور حشدالشعبی در منطقه سبز بغداد
به گزارش العهد، در پی این اقدام فتنهانگیزانه، نیروهای حشدالشعبی به فرماندهی ابوفدک محمداوی وارد منطقه سبز امنیتی بغداد شدند. برخی منابع شمار نیروهای حشدالشعبی حاضر در منطقه سبز بغداد را نزدیک به هزار نفر عنوان کردند. منطقه امنیتی سبز بغداد محل استقرار سفارتخانههای آمریکا و انگلیس و مراکز مهم دولتی عراق است. پس از ورود حشدالشعبی به این منطقه، منطقه سبز به طور کامل بسته شد. حشدالشعبی عراق پس از حضور در این منطقه با هشدار نسبت به وضعیت به وجود آمده به مقامات مربوط 24 ساعت فرصت داد تا نیروهای بازداشتشده کتائب حزبالله را آزاد کنند، در غیر این صورت به نیروهای خود برای نبرد همهجانبه علیه اشغالگران فراخوان خواهد داد. در همین حال نیروهای نجبا عراق به سمت منطقه سبز بغداد حرکت کردند. همچنین دیگر گروههای عراقی از جمله اصحاب الکهف نزدیک به مقتدا صدر به رزمندگان خود آمادهباش کامل دادند. گروه اصحابالکهف هشدار داد اگر نیروهای دستگیرشده کتائب حزبالله آزاد نشوند، سفارت آمریکا را مورد هدف قرار خواهد داد.
* روایت حشدالشعبى از حادثه بامداد جمعه
یکى از منابع آگاه نزدیک به حشدالشعبى اعلام کرد نیروهاى مبارزه با تروریسم بامداد جمعه به یکى از مقرهاى حشد حمله کردند و این حمله بنا بر اطلاعاتى کذب و جعلى- مبنى بر اینکه در مقر حشد تروریستهایى حضور دارند- و بدون هماهنگى با تیپ 8 حشد که در آن منطقه حضور داشته و بدون هماهنگى با بخش امنیت حشد انجام شده است. همچنین این منبع اضافه کرد حوادث پیش آمده باعث شد مصطفى الکاظمى و فرماندهان حشد و فرماندهان مبارزه با تروریسم به این امر ورود کرده و ابهامات به وجود آمده را براى یکدیگر توضیح دهند و این مشکل را حل کنند، چرا که هم حشد و هم سازمان مبارزه با تروریسم 2 نهاد امنیتى هستند که تحت کنترل فرماندهى کل نیروهاى مسلح (الکاظمى) قرار دارند و این مشکلات طبیعى است که گاهى اوقات به دلیل عدم هماهنگى پیش بیاید و این مشکل نیز بدون هرگونه خسارت مادى و انسانى حل شد و افراد بازداشت شده نیز طبق قانون به نهادهاى امنیتى مربوط که همان بخش امنیت حشدالشعبى بوده است، تحویل شدند.
* آزادی بازداشتشدگان و عذرخواهی الکاظمی
همانطور که در ابتدا اشاره شد پس از حمله به مقر حشدالشعبی، موجی از نگرانی علیه ماهیت این عملیات به وجود آمد و حشدالشعبی 24 ساعت برای آزادی نیروهایش ضربالاجل تعیین کرد. ساعاتی پس از تهدید ابوفدک، نایب رئیس حشدالشعبی و رایزنی فالح فیاض و هادی العامری با مقامات دولتی، نیروهای بازداشت شده آزاد و مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق در حضور هادی العامری و ابوفدک المحمداوی از اتفاق پیشآمده عذرخواهی کرد. همچنین توافق شد پس از حل تنشها، کمیته امنیتی برای انجام تحقیقات درباره این حوادث تشکیل شود. وبگاه السومریهنیوز نخستین رسانه عراقی بود که خبر آزادی نیروهای کتائب حزبالله را در صبح جمعه منتشر کرد. بر اساس اعلام این رسانه افراد بازداشت شده از سوی فرماندهی عملیات مشترک آزاد شدهاند. پس از توافق بین طرفین و آزادی بازداشتشدگان، نیروهای حشدالشعبی از منطقه سبز خارج شدند.
* نقش ژنرال ساعدی در بازداشت نیروهای حشد
برخی رسانهها به نقل از منابع آگاه اعلام کردند بازداشت نیروهای حشدالشعبی پس از ارسال یک تلگراف اشتباه از مرکز عملیات ملی مبارزه با تروریسم مبنی بر حمله و بازداشت نیروهای حشد انجام شده است. سازمان مبارزه با تروریسم یکی از یگانهای مستقل در نیروهای مسلح عراق است که پس از سقوط رژیم صدام در سال ۲۰۰۳ با کمک و زیر نظر آمریکا شکل گرفت. گفتنى است فرماندهی نیروهاى مبارزه با تروریسم بر عهده سپهبد عبدالوهاب الساعدى است که در زمان دولت عادل عبدالمهدى به دلیل ارتباطات مشکوک با سفارتخانههاى خارجى از جمله سفارت آمریکا از این بخش نظامى کنار گذاشته شده بود ولى در زمان دولت الکاظمى دوباره به این بخش نظامى بازگردانده شد.
* واکنش عراقیها به بازداشت نیروهای حشد
حوادث بامداد دیروز بغداد، در فضای مجازی عراق نیز بازتاب زیادی داشت و موجب شد طرفداران حشدالشعبی با انتشار هشتگ #مجاهدینا- خط- احمر- یا کاظمی (رزمندگان ما خط قرمزند ای کاظمی) به دولت عراق درباره هرگونه تعرض به نیروهای حشدالشعبی هشدار دهند. علی الیاسری، دبیرکل گردانهای الخراسانی وابسته به حشدالشعبی در ارتباط با عملیات سازمان مبارزه با تروریسم عراق علیه کتائب حزبالله اعلام کرد: دستگاه مبارزه با تروریسم عراق عملیات بازداشت را انجام داد، البته برخی نشانهها هست که کسانی که آنها را همراهی میکردند، نیروهای آمریکایی بودند. آنها گمان میکردند هدف قرار گرفتن فرودگاه و منطقه الخضراء از این مقر انجام شده است و ادعا کردند سکوهای پرتاب موشک در این مقر هست. باید توجه داشت که این یک اقدام تحریکآمیز با هدف خدشه وارد کردن به وجهه حشد و مقاومت و اهانت به نهادهایی است که نقش آنها هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی است. وی همچنین افزود: اقدام تهدیدآمیز عبدالعزیز المحمداوی (ابوفدک) نایبرئیس حشدالشعبی و ورود فالح الفیاض (رئیس حشد) و هادی العامری به این موضوع باعث پایان ماجرا شد. «نوریالمالکی»، نخستوزیر اسبق و رئیس ائتلاف دولت قانون عراق در واکنش به این اتفاق، سازمان حشدالشعبی را نماد پیروزی عراقیها دانست. مالکی دیروز ساعاتی پس از آزادی افراد بازداشتشده با انتشار توئیتی نوشت: حشدالشعبی سمبل پیروزی و نماد قدرت ملت و کشور است و باید آنها را تکریم کرد، نباید به این نیروها تعدی شود یا ارزش آنها را کمرنگ جلوه دهیم. جنبش نجباء (از گروههای عضو سازمان حشدالشعبی) هم به مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق درخصوص اقدام علیه گروههای حشدالشعبی هشدار داد. نصر الشمری، معاون دبیرکل جنبش نجباء در توئیتی نوشت: ما نسبت به هر گونه تلاشی برای اقدام علیه نیروهای حشدالشعبی و کشاندن گروهها به فتنهای داخلی هشدار میدهیم، بویژه که کشور در شرایط سخت و حساسی به سر میبرد و قطعا این گونه اقدامات تلاشهایی شکستخورده و حسابنشده است و ممکن است نتیجه آن چیزی خارج از انتظار باشد.
جواد الطلیباوی یکی از رهبران گردانهای اهلالحق هم در پاسخ به حمله به مقر کتائب در توئیتر نوشت: نیروهای مقاومت و حشدالشعبی، مردان غیرتمند عراقی هستند که تعدی به آنان را هرگز نخواهیم پذیرفت. با آتش بازی نکنید. در همین حال برخی فعالان رسانهای با انتقاد شدید از نخستوزیر عراق نوشتند نخستوزیر رویکرد خصمانهای به حشدالشعبی دارد.
* تحلیلها پیرامون تحولات اخیر در عراق
اگر چه در سایه تهدید جدی حشدالشعبی و مخالفتهای مردمی با اقدام سازمان مبارزه با تروریسم، نیروهای کتائب حزبالله آزاد شدند اما اصل موضوع دستگیر شدن تعدادی از نیروهای مقاومت مردمی از سوی سازمان مبارزه با تروریسم عراق با همکاری آمریکاییها بسیار شبههناک است، بویژه که گفته میشود در میان مهاجمان، نیروهایی غیر از اعضای «مکافحه الارهاب» (نیروهای ویژه مبارزه با تروریسم) هم وجود داشتهاند. نکته قابل تامل دیگر در ارتباط با این عملیات، موضع مقامات دولتی بویژه نخستوزیر عراق بود که با اعلام بیخبری از اتفاقات رخ داده، عملیات انجام شده در این سطح را تحت تاثیر یک تلگراف اشتباه عنوان کرد که به هیچ وجه موجه نیست. کارشناسان عراقی معتقدند حوادث بامداد دیروز بغداد شروع نقشه ایجاد فتنه بین سازمان مبارزه با تروریسم و حشدالشعبی است و اگر با موارد مشکوک مقابله نشود، امکان اینکه این فتنه به جنگ داخلی بینجامد چندان دور از واقعیت نیست. کارشناسان همچنین بازداشت نیروهای حشدالشعبی از سوی سازمان مبارزه با تروریسم عراق را طرح آمریکا برای ایجاد اختلاف بین عراقیها و تضعیف نیروهای نظامی بسیج مردمی و سازمانهای امنیتی عراقی و ادامه اشغالگری آمریکا در این کشور دانستند. در حال حاضر منابع رسانهای غربی با مصادره به مطلوب کردن ماجرای عملیات رخ داده، میکوشند آن را پیشدرآمدی بر خروجیهای گفتوگوهای عراقی- آمریکایی معرفی کنند. همچنین این منابع کوشیدند در سایه این موضوع، مسأله اخراج آمریکا از عراق را مشمول دوگانگی در نگاه عراقیها معرفی و از شکاف بین نیروهای امنیتی و نظامی صحبت کنند.
***
[ماجرای دیروز و لزوم اخراج آمریکاییها]
دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل منطقه در گفتوگو با «وطن امروز» پیرامون ابعاد و پیامدهای عملیات علیه نیروهای حشدالشعبی گفت: به نظر میرسد الکاظمی از ماجرای حمله به پایگاه حشدالشعبی مطلع نبوده و اگر هم بوده، چندان دقیق عمل نکرده است. ماجرای دیروز نشان میدهد نخستوزیر هنوز اشراف کاملی بر اوضاع ندارد. ذکر 2 نکته در این رابطه میتواند حائز اهمیت باشد؛ اول اینکه تحلیلها پیرامون اجرای یک عملیات آزمایشی مستقل از سوی آمریکاییها علیه کتائب حزبالله با هدف ارزیابی واکنش نیروهای حشد و مردم عراق تحلیل غلطی است، چرا که آمریکاییها قبلا پاسخ خود را از مردم و نیروهای مقاومت عراق گرفتهاند و عراقیها خواهان اخراج آمریکاییها هستند. نکته دوم اینکه همراهی آمریکاییها با تیم عملیات مبارزه با تروریسم عراق و تحولات امنیتی پس از آن که منجر به افزایش سطح هشدار در بغداد و منطقه سبز شد نشان داد حضور آمریکا در عراق عاملی برای بیثبانی و ناامنی در این کشور است؛ چه اینکه برخی خبرها از احتمال توطئه در روند ارسال پیام به سازمان ضدتروریسم عراق خبر میدهد.
ارسال به دوستان
مجموع مبتلایان به کرونا در کشور به ۲۱۷ هزار و ۷۲۴ نفر رسید
مرگ و میر : ۱۰۰۰۰+
* 6 استان در وضعیت قرمز بیماری «کووید- 19»
با وجود اینکه خیلیها فکر میکردند با گرم شدن هوا ویروس کرونا ضعیف شده و شدت ابتلا و مرگومیر ناشی از این بیماری در تابستان کاهش مییابد اما برعکس چنین باوری، کرونا اکنون در مناطق گرمسیر کشور (استانهای جنوبی) بیشتر تلفات میگیرد. به گزارش «وطن امروز»، آمار مرگومیر و ابتلا به ویروس کرونا در کشور همچنان افزایشی است تا جایی که این آمار اکنون مرز 10 هزار نفر را پشت سر گذاشته است. سخنگوی وزارت بهداشت گفت: طی شبانهروز گذشته (جمعه ۶ تیرماه) و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۶۲۸ بیمار جدید مبتلا به «کووید- 19» در کشور شناسایی شدند که ۱۳۵۶ مورد بستری شدند. دکتر سیما ساداتلاری گفت: به این ترتیب مجموع بیماران «کووید- 19» در کشور به ۲۱۷ هزار و ۷۲۴ نفر رسید. همچنین در طول این مدت ۱۰۹ بیمار «کووید- 19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۰ هزار و ۲۳۹ نفر رسید. وی افزود: خوشبختانه تاکنون ۱۷۷ هزار و ۸۵۲ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. لاری گفت: ۲۹۱۲ نفر از بیماران مبتلا به «کووید- 19» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت افزود: تاکنون یک میلیون و ۵۵۷ هزار و ۸۷۲ آزمایش تشخیص «کووید- 19» در کشور انجام شده است. وی درباره استانهای با وضعیت قرمز گفت: در استانهای کرمانشاه و کردستان اگر چه شاهد کاهش موارد بستری بودهایم اما وضعیت همچنان قرمز است، همچنین استانهای خوزستان، هرمزگان، آذربایجان غربی و بوشهر در وضعیت قرمز قرار دارند.
* تأکید روحانی بر الزام استفاده از ماسک در مرحله جدید مقابله با شیوع کرونا
«در حال ورود به مرحله دیگری از مقابله با کرونا هستیم که استفاده از ماسک را ناگزیر کرده است و باید در کنار تدوین دستورالعملهای لازم درباره مناطق و اماکنی که استفاده از ماسک در آنها الزامی است، تدابیر لازم برای تهیه سهل و ارزان ماسک نیز اندیشیده شود». این بخشی از اظهارات رئیسجمهور در نشست رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی کرونا بود. دکتر حسن روحانی گفت: هر چند اوجگیری دوباره شیوع بیماری و افزایش شمار مبتلایان و درگذشتگان در برخی شهرستانهای کشور را در 2 هفته اخیر شاهد بودهایم اما آمار کلی از کاهش شیوع بیماری در کشور حکایت دارد. وی با بیان اینکه جهان در حال ورود به مرحله دیگری از مقابله با ویروس کروناست، اظهار داشت: ایران نیز در این زمینه مستثنا نیست و باید همانند مراحل قبلی مقابله با این ویروس، جزو کشورهای پیشتاز در مرحله جدید باشیم و سریعتر و موثرتر عمل کنیم. رئیسجمهور الزام همگانی به استفاده از ماسک و اجرای دقیق دستورالعملهای بهداشتی را اقدامی ناگزیر در مرحله جدید مقابله با ویروس کرونا عنوان کرد و افزود: هر چند در برخی کشورها جرایم سنگینی برای نقض قوانین بهداشتی اعمال میشود اما امیدواریم همانگونه که در دوره قبل با همراهی مردم نیازی به اعمال جریمه و استفاده از رفتارهای قهری نداشتیم، در مرحله جدید نیز نیازی به استفاده از قوه قهریه نباشد.
* 20 درصد تهرانیها به کرونا مبتلا شدهاند!
بیشترین میزان ابتلا به کرونا در تهران مربوط به منطقه ۴ است. دکتر علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران ضمن اشاره به پیشبینی ابتلای ۱۴ تا ۲۰ درصد ساکنان تهران به کرونا به مطالعات انجام شده از ابتدای اسفندماه تاکنون اشاره کرد و گفت: بر اساس مطالعات پیشبینی میشود که 14 تا 20 درصد ساکنان شهر تهران تاکنون به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. به گفته وی منطقه 2 تهران با جمعیت 800 هزار نفر در رتبه دوم از نظر میزان ابتلا به کرونا قرار دارد و مناطق 14 و 5 نیز در ردههای سوم و چهارم قرار میگیرند. وی کمترین میزان ابتلا به «کووید- 19» در مناطق شهری تهران را مربوط به مناطق 21 و 22 ذکر کرد. همچنین بالاترین میزان مرگومیر در تهران نیز به ترتیب مربوط به مناطق 4، 14، 2 و 5 است که با توجه به اینکه منطقه 4 یکی از مناطق گسترده و پرجمعیت تهران است در رده اول از نظر میزان ابتلا به بیماری و مرگومیر ناشی از کرونا قرار دارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» گزارش میدهد حقوق سهامداران و کمکاری سازمان بورس
سهامداران گروگان کارگزاریها
حمید کمار*: نزدیک به یک سال از آغاز اوجگیری تاریخی بورس اوراق بهادار میگذرد. در این مدت مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود و در امان ماندن از وضعیت نابسامان اقتصادی، متناسب با رشد شاخص بورس اقدام به تزریق نقدینگی به بازار سرمایه کردند. رشد شاخص بورس بویژه از فروردینماه سال جاری شتاب بیشتری به خود گرفت به طوری که شاخص بورس طی 3 ماه ابتدایی سال جاری 3 برابر شد و به رقم یک میلیون و 420هزار واحد نزدیک شد. جهش شاخص بورس دلایل متعددی دارد اما از جمله مهمترین عوامل آن، ورود حجم قابل توجهی از نقدینگی سهامداران جدیدالورود به بازار سرمایه است. ورود میلیونها نفر از مردم به بازار سرمایه که خود به عاملی برای جهش شاخص بورس تبدیل شده اما برای عدهای بیشترین سود را داشته است. کارگزاریهای بورس که درآمد خود را از محل کارمزد خرید و فروش سهام کسب میکنند، بیشترین سود را از ورود مردم به بورس از آن خود کردهاند. چند برابر شدن تعداد سهامداران و کسب سودهای هزاران میلیارد تومانی توسط کارگزاریهای بورس اما باعث آن نشده این کارگزاریها اقدام به نوسازی و توسعه زیرساختهای خود برای ارائه خدمات بیشتر و بهتر به سهامداران کنند. این مسأله باعث کندی فرآیندهای معاملاتی برای سهامداران شده است. انجام نشدن معامله بر اثر دیر ارسال شدن تقاضای خرید یا فروش، کندی انجام فرآیندها و بروز خطاهای متعدد در انجام کارهای ساده از جمله پرتکرارترین مشکلاتی است که سهامداران هر روز با آن مواجه هستند. با این حال کارگزاریها همواره مشکل هسته مرکزی معاملات در سازمان بورس را بهانهای برای فرار از مسؤولیت مطرح میکنند.
* برق نوسان داشت، دستگاههایمان سوخت!
بیتوجهی کارگزاریها به توسعه زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری به منظور ارائه هر چه بهتر خدمات به مشتریان خود، در آخرین مورد میلیونها سهامدار را قربانی کرد. صبح چهارشنبه هفته گذشته، مشتریان کارگزاری آگاه متوجه شدند امکان ورود به درگاه شخصی مدیریت سهام خود را ندارند. مشتریان این کارگزاری که برای باز کردن درگاه ورود به سامانه معاملات برخط تلاش میکردند، ناگهان با پیامی از سوی این کارگزاری مواجه شدند که طبق آن امکان ورود به صفحه شخصی مدیریت سهام خود را نداشتند. در این پیام آمده بود: «مشتریان محترم کارگزاری آگاه ضمن پوزش از مشتریان عزیز، متأسفانه مجموعهای از دستگاههای اصلی احتمالا به دلیل نوسانات برق اخیر در مراکز داده کاملا سوخته و از دسترس خارج شده و بر این اساس سرویس آنلاین دچار اختلال کلی گردیده است».
در ادامه پیام کارگزاری آگاه به مشتریان خود، ضمن تکذیب شایعه هک شدن سامانه این کارگزاری، برای رفع این مشکل اطمینان داده شده بود. این کارگزاری همچنین بدون ارائه هیچ تعهدی صرفا اعلام کرد در تلاش است سفارشهای عرضه اولیه مشتریان خود را به روشهای دیگر ارسال کند. این کارگزاری در بخش دیگری از پیام خود نسبت به حفظ اطلاعات سهامداران به مشتریان خود اطمینان خاطر داد.
* استقبال مردم از بورس زیاد بود، سامانه هنگ کرد!
پس از این اتفاق، محمدرضا سرافرازیزدی، مدیرعامل کارگزاری آگاه در مصاحبهای اعلام کرد: هیچ مشکلی برای اطلاعات مشتریان این کارگزاری ایجاد نشده و بکآپ (نسخه پشتیبان) از اطلاعات مشتریان را در اختیار داریم. سرافراز همچنین با اشاره به عرضه اولیه سهام سرمایهگذاری پویا (وپویا) اظهار داشت: تعدادی از مشتریان توانستند و تعدادی به دلیل مشکل فنی موفق نشدند و ما ضمن عذرخواهی از آنها سعی میکنیم به نحوی از انحا سیستم جبرانی از طریق باشگاه مشتریان کارگزاری آگاه در نظر بگیریم. مدیرعامل کارگزاری آگاه در پاسخ به گلایه مشتریان از کندی سامانه این کارگزاری گفت: ما در چند سال قبل بشدت دنبال توسعه و بهبود شبکه زیرساخت و نرمافزارهای خود بودیم تا خدمات بیشتری به مشتریان موجود و مشتریان جدید ارائه کنیم اما واقعیت این است که استقبال مردم از بازار سرمایه بیش از حد انتظار بود، بویژه در چند ماه اخیر بیش از حد تصور تعداد آنها افزایش یافت و نه تنها برای کارگزاری آگاه که برای اغلب کارگزاریها این مشکل کندی سیستمها پیش آمده و این به خاطر استقبال گسترده مشتریان است. وی افزود: در این شرایط تلاش میکنیم منابع خود را تجهیز کنیم و به ارتقای خدمات بهتر و با ثباتتر مبادرت کنیم که مشتریان راحتتر بتوانند کار خرید و فروش سهام را انجام دهند.
* حرفی از جبران خسارت سهامداران به میان نیامد
مصاحبه مدیرعامل کارگزاری آگاه در حالی انجام شد که در هیچ بخشی از این مصاحبه، حرفی از جبران خسارت وارده به سهامداران نیست. طبق اطلاعات سازمان بورس، روزانه میلیونها معامله در بازار سرمایه انجام میشود که دوبرابر این رقم، تعداد خریداران و فروشندگان سهام است. با در نظر گرفتن این موضوع میتوان به طور تقریبی دریافت چه میزان زیان بر اثر غیرفعال شدن دسترسی مشتریان کارگزاری آگاه به این سهامداران و حتی به کل بازار سرمایه وارد شده است. در واقع حذف تقاضای بخش قابل توجهی از سهامداران که مشتریان کارگزاری آگاه بودند باعث کاهش رونق معاملات در آن روز و در نتیجه کند شدن سرعت رشد شاخص و همچنین غیرممکن شدن انجام معامله برای مشتریان این کارگزاری شد. از همین رو هر چند مشتریان این کارگزاری اصلیترین بازندههای اتفاق چهارشنبه هفته گذشته هستند اما کلیت بازار سرمایه هم از این اتفاق آسیب جدی دید.
* مسأله فقط آگاه نیست
البته این فقط مشتریان کارگزاری آگاه نیستند که با مشکلات متعدد و همزمان با بیاعتنایی کارگزاریهای خود روبهرو میشوند. سایر کارگزاریها هم وضعیت بهتری نسبت به کارگزاری آگاه ندارند. به عنوان نمونه، کارگزاری مفید به عنوان یکی از بزرگترین کارگزاریهای بورس که مسؤولیت انجام بیش از 20 درصد از معاملات بازار سرمایه را بر عهده دارد، با مشکلات متعددی از همین دست مواجه است. مشتریان کارگزاری مفید هم از کندی سامانه این کارگزاری گلایهمند هستند. بازخوردهای مشتریان این کارگزاری از مواجهه مسؤولان این کارگزاری با گلایه مشتریان نشان میدهد در بسیاری از موارد مدیران و کارکنان این شرکت حتی پاسخگوی مشتریان خود هم نیستند. تداوم کندی سامانه این کارگزاریها هم نشان میدهد مسؤولان این شرکتها هیچ تعهدی نسبت به ارتقای زیرساختهای خود برای پاسخگویی هر چه بهتر به نیازهای مشتریان خود ندارند.
* اهلیت هم داشته باشید، نمیتوانید مجوز کارگزاری بگیرید
دغدغه مشتریان کارگزاریها مبنی بر وجود انحصار در فعالیت کارگزاریها چندان اشتباه نیست. علی فیروزی، رئیس مرکز ملی مطالعات پایش و بهبود محیط کسبوکار وزارت اقتصاد گفت: اخیرا در فضای مجازی موضوع انحصاری بودن مجوز کارگزاری بورسی مطرح شده و حتی قیمتهای سرسامآوری برای خرید و فروش آن مطرح میشود. فیروزی تصریح کرد: یکی از الزامات و ضروریات پرداختن به بررسی مجوز کارگزاریها شبهه انحصار است که در این زمینه هیأت مقرراتزدایی هفته پیش رو ورود خواهد کرد و جلسات آن در کمیتههای تخصصی شروع میشود. رئیس مرکز ملی پایش و بهبود فضای کسبوکار وزارت اقتصاد افزود: در نظام بانکی، بانک مرکزی تصمیم میگیرد که چه تعداد بانک و با چه سطحی از کیفیت و نظارت وجود داشته باشد. بنابراین ضرورت دارد در رابطه با کارگزاریها نیز نظارت و کنترل وجود داشته باشد.
این مقام مسؤول افزود: اخیرا پس از مطرح شدن قیمتهای گزاف مجوز کارگزاریها در فضای مجازی، وزیر اقتصاد به شورای عالی بورس، رئیس سازمان بورس و هیأت مقرراتزدایی مأموریت داده تا در رابطه با موضوع انحصار مجوز کارگزاریها اقدام و نتیجه را اعلام کنند. فیروزی یادآور شد: قطعا صدور مجوز یک کارگزاری نیازمند الزامات و شرایط خاص است اما نباید منجر به ایجاد انحصار شود. در حال حاضر کار به گونهای است که اگر شخصی شرایط و اهلیت تاسیس یک کارگزاری را داشته باشد نیز نمیتواند مجوز تاسیس کارگزاری دریافت کند.
* بیپناهی سهامداران؛ سازمان بورس کجاست؟
جولان بیمسؤولیتی در کارگزاریهای بورس در حالی است که سازمان بورس هیچ اقدامی برای تنبیه کارگزاریها و احقاق حقوق سهامداران انجام نمیدهد. «سوختن دستگاههای سختافزاری» به بهانه نوسان برق در حالی از سوی مسؤولان کارگزاری آگاه مطرح میشود که عموم مردم حتی برای محافظت از یخچال خانگی خود، اقدام به خرید «محافظ نوسان برق» برای جلوگیری از آسیب به یخچال میکنند. همچنین بسیاری از بنگاهها برای در امان ماندن از قطعی برق، اقدام به خرید منابع ذخیره برق میکنند تا قطعی مقطعی برق، آسیبی به کسبوکار آنها وارد نکند. سوالی که برای بسیاری از سهامداران پیش آمده این است که کارگزاریها با وجود کسب روزانه دهها میلیارد تومان درآمد، چرا هیچ اقدامی برای سرمایهگذاری در راستای ارتقای زیرساختهای خود نمیکنند؟
بیپناهی سهامداران در قبال بیمسؤولیتی کارگزاریها در حالی است که مسؤولان سازمان بورس همواره از مزایای حضور مردم در بورس سخن گفته و مردم را به حضور در بورس دعوت میکنند. با این حال هیچ اقدامی برای الزام کارگزاریها برای ارتقای کیفیت خدمات و زدودن انحصار در کارگزاریها انجام نمیدهند. تنبیه کارگزاریهای بیمسؤولیت و جبران خسارت سهامداران میتواند شروع خوبی برای ساماندهی آشفتهبازار کارگزاریهای بورس باشد.
*روزنامهنگار اقتصادی
ارسال به دوستان
پیشکسوتان استقلال در گفتوگو با «وطنامروز» از شکست تیمشان مقابل فولاد گفتند
بیتجربگی فرهاد
زهره فلاح زاده: دیدار معوقه فولاد - استقلال از هفته هفدهم لیگ برتر فوتبال پس از وقفه ۴ ماهه به دلیل شیوع کرونا بالاخره چهارشنبه 4 تیر برگزار شد. آبیهای پایتخت در صورت پیروزی در این بازی میتوانستند به رده دوم جدول برسند و به صف مدعیان قهرمانی اضافه شوند اما این دیدار که با حواشی زیاد و اخراج ۲ بازیکن و سرمربی استقلال همراه شد، در نهایت با پیروزی 2 بر یک فولاد به پایان رسید تا نهتنها استقلالیها به رده دوم نرسند، بلکه شانس اندکی هم برای جنگیدن برای قهرمانی داشته باشند. «وطن امروز» برای بررسی این دیدار با رضا رجبی و محمد نوری، ۲ پیشکسوت استقلال گفتوگو کرد.
***
رضا رجبی: غلامی کمر استقلال را شکست
* پس از مدتها تعطیلی لیگ، فولاد و استقلال در اهواز به مصاف هم رفتند که تیم میزبان برنده دیدار شد؛ این بازی چطور بود؟
درست است که ۳ گل داشت اما در کل بازی قابل قبولی نبود، چرا که ۲ تیم برای انجام کارهای تاکتیکی، حمله و دفاع کردن تلاشی نکردند. با حضور بازیکنان میلیاردی این نوع بازی قابل قبول نبود.
* استقلال در این دیدار ۳ اخراجی داشت و خیلی از استقلالیها دلیل باخت این تیم را اشتباهات داوری میدانند؛ نظر شما در این باره چیست؟
من از داور گله دارم و اشتباهاتی هم داشته است اما مگر میشود ۳ اخراجی یک تیم همه گردن داور مسابقه باشد؟ ۳ اخراجی نشان میدهد تیم استقلال از نظر روحی- روانی شرایط خوبی نداشته است. مربیهای باتجربهتر در لیگ ما مقابل ۲۰ هزار هوادار ناسزا شنیدند اما کارشان را انجام دادند و اسیر حواشی نشدند. فرهاد مجیدی هم باید مدیریت میکرد.
* مجیدی برای اعتراض به نحوه داوری وسط زمین رفت و اخراج شد؛ این کار مجیدی درست بود؟
فوتبال برگرفته از ۴ عنصر است؛ شرایط بدنی، تکنیک، تاکتیک و مسائل روحی- روانی. مطمئن باشید دوستی که به عنوان مربی بدنساز در استقلال فعالیت میکند، یا به سرمربی تحمیل شده یا بدنسازی در فوتبال را بلد نیست. بازیکنان استقلال بدنهایشان خیلی سریع خالی کرد. بدنساز تیم کار یک ماهه را آمده مثلا در ۱۰ روز انجام دهد که غلط است. استقلال ۲ بازیکنش را به خاطر پارگی رباط صلیبی از دست داده و مطهری هم در این بازی مصدوم شد. مجیدی در شرایط سخت مربیگری نکرده و از تیمهای کوچکتر و لیگهای پایینتر کارش را شروع نکرده است، بلکه یک مرتبه آمده به استقلالی که فشار رویش زیاد است. ما داریم مهرههایمان را تکتک از دست میدهیم. مجیدی باید باتجربهتر عمل میکرد تا بازیکن دیگر استقلال یعنی عارف غلامی به خودش اجازه ندهد به داور اعتراض کند و اخراج شود. فرهاد به جای مدیریت و آرام کردن، با اعتراض و اخراجش باعث شد تیم از هم بپاشد. خود او باعث شد استقلال نتیجه را واگذار کند. سرمربی تیم بزرگی مثل استقلال باید خویشتندار باشد و واکنشهایش را کنترل کند. مربیان بزرگ هم اعتراض میکنند اما تجربه بالای آنها کمک میکند به نحوی خاص اعتراض کنند تا از کنار زمین اخراج نشوند. نوع اعتراض کردن مربی هم روش خاصی دارد.
* صحبت از اخراج غلامی شد؛ وقتی تیم ۱۰ نفره است و بازیکن یک اخطار دارد، چطور این بازیکن میتواند با سهلانگاری، اعتراض بیجا و اخراج، تیمش را ۹ نفره کند؟
غلامی کمر تیم را شکست. با یک اخطار بیمورد هویت یک باشگاه را زیر سوال برد. خودزنی پشت دیوار استقلال است، یعنی ما خودمان به خودمان ضربه میزنیم. باید روی بازیکنان از نظر روحی- روانی کار شود. این بازیکنان فکر میکنند اگر سر داور فریاد بزنند، نزد هواداران محبوب میشوند.
***
محمد نوری: سرمربی باید آرامش داشته باشد
* استقلال نتوانست در بازی معوقه خود پیروز شود و نتیجه را به فولاد واگذار کرد اما آبیها مقصر این شکست را داور مسابقه میدانند؛ نظر شما چیست؟
به نظر من هم داوری مشکل داشت و نتوانست این بازی را خوب مدیریت کند و هم تیم استقلال آماده مسابقه نبود. تیم هیچ تاکتیکی برای این بازی نداشت. خیلی از بازیکنان با روزهای اوج خود فاصله داشتند و خسته بودند. استقلال بازی خوبی انجام نداد. تیم ما نتوانست پس از گل زودهنگام نتیجه را حفظ کند. در واقع هم تیم سرحال نبود و هم کادر فنی آرامش نداشت. انشاءالله در بازی بعدی با کار کردن روی بازیکنان از نظر روحی- روانی و بدنسازی شرایط تیم بهتر شود. امیدوارم آرامش به تیم تزریق شود.
* فرهاد مجیدی به نشانه اعتراض درون زمین رفت و همین امر باعث اخراجش شد. به نظر شما سرمربی نباید به جای لطمه زدن به تیم، برای آرام کردن بازیکنان، مدیریت بهتری کند؟
یک مربی باید آرامش داشته باشد و این آرامش را به بازیکنان داخل زمین انتقال دهد. وقتی سرمربی تیم از نظر روحی- روانی مشکل دارد و عصبی است، طبیعی است همین امر به زمین بازی هم انتقال پیدا کند. همین اتفاق باعث شد تیم از نظر روحی به مشکل بخورد. امیدوارم در بازیهای بعدی چنین مشکلاتی نداشته باشیم.
* وقتی استقلال ۱۰ نفره شد و مربی هم اخراج شد، بازیکنی مثل عارف غلامی هم با یک اعتراض و گرفتن کارت زرد دوم اخراج شد. گرفتن اخطار و کارت قرمز برای بازیکنان استقلال مثل آب خوردن شده است.
عارف غلامی باید قدر فیکس بازی کردن در ترکیب استقلال را بداند. این بازیکن خیلی بیتجربگی کرد و با اخراجش تیم را با بحران مواجه کرد. استقلال میتوانست حداقل با ۱۰ بازیکن هم به فولاد فشار بیاورد اما با اشتباه غلامی و ۹ نفره شدن، شرایط تیم بدتر شد. به نظر من باید کادر فنی با غلامی جلسه بگذارند و به او گوشزد کنند که اینجا استقلال است. مدافع تیم باید بداند چه کسانی در گذشته این لباس را بر تن داشتهاند.
* شرایط استقلال را در ادامه راه چگونه میبینید؟
کار خیلی سخت است. به هر حال استقلال در بازی معوقه چه با اشتباه داوری و چه با اشتباه فنی، نتیجه نگرفته است. فرهاد مجیدی مربی جوانی است؛ درست است که او در استقلال بازی کرده اما مربیگری با بازیکن بودن خیلی فرق دارد. امیدوارم مجیدی در بازیهای آینده با آرامش بیشتری روی نیمکت بنشیند و تفکراتش را بخوبی به بازیکنانش انتقال دهد. به هر حال کار در استقلال برای مجیدی سکوی پرتاب است و او میتواند چند سال روی نیمکت تیم حضور داشته باشد اما اگر به موفقیتی نرسد، شرایط برای او خیلی بد میشود.
ارسال به دوستان
آیا این «توئیت» واقعی است؟!
نوید مؤمن: زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا 18 اردیبهشتماه 97 رسما از توافق هستهای با ایران خارج شد، مقامات اروپایی به کشورمان وعده دادند هزینههای ناشی از خروج یکجانبه واشنگتن از برجام را جبران خواهند کرد. کار به جایی رسید که «فدریکا موگرینی» مسؤول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در بیانیه موسوم به «بیانیه بروکسل»، 11 تعهد این مجموعه در قبال برجام از جمله عادیسازی روابط بانکی- اعتباری و تضمین خرید نفت ایران را مورد تاکید قرار داد. اگر چه در همان زمان قابل پیشبینی بود که «اروپا» یکی از اصلیترین مهرههای بازی کاخ سفید علیه ایران محسوب میشود اما دولتمردان و مسؤولان وزارت امور خارجه کشورمان کماکان با نگاهی خوشبینانه، انتقاد نرم مکرون و مرکل نسبت به کلیت خروج ترامپ از برجام را مورد رصد و تحلیل قرار میدادند.
امروز، در حالی که بیش از 2 سال از خروج آمریکا از برجام میگذرد، نهتنها اتحادیه اروپایی کمترین اقدامی در راستای جبران تبعات اقتصادی این مسأله انجام نمیدهد، بلکه به نیابت از کاخ سفید وظیفه صدور پیشنویس قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بر عهده میگیرد! تصویب قطعنامه پیشنهادی اخیر تروئیکای اروپا علیه ایران در آژانس، نقطه آشکارساز «همپیمانی استراتژیک و تاکتیکی» آمریکا و اروپا در تقابل مطلق با نظام و ملت ایران محسوب میشود. سوال اصلی اینجاست: هدف تروئیکای اروپا از آشکارسازی بازی خود در زمین کاخ سفید چیست؟ در این باره نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
1- «استراتژی فشار حداکثری بر ایران» تنها منبعث از دولت آمریکا و اتاقهای فکر وابسته به کاخ سفید نیست! بازیگران اروپایی نیز این استراتژی را با جدیت دنبال کرده و سیاست خارجی خود در قبال کشورمان را نیز بر مبنای همین چارچوب و راهبرد کلان استوار ساختهاند. همگان به یاد دارند حتی در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، زمانی که جان کری و جک لو، وزرای خارجه و خزانهداری آمریکا از بانکهای اروپایی خواستند مناسبات بانکی خود با ایران را (بر خلاف تعهدی که در برجام داده بودند) متوقف کنند، بازیگران اروپایی کمترین اعتراضی به نقض توافق هستهای و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل نکردند. در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز تروئیکای اروپا ابتدا بر سر «بسط برجام»، «گسترش دامنه تعهدات ایران» و «کاهش تعهدات غرب» با واشنگتن به مذاکره پرداخته و پس از خروج آمریکا از برجام نیز به بازی مستقیم خود در زمین کاخ سفید ادامه دادند.
2- استراتژی «فشار حداکثری غرب» معطوف به هدف «مهار همهجانبه ایران قدرتمند» تدوین و اجرایی شده است. بر این اساس، بازیگران اروپایی از هر گونه اقدامی (از جمله رفع یا حتی تعلیق تحریمهای تعیینکننده) که مغایر این مسیر و استراتژی باشد، خودداری میکنند. بر همگان مسجل است بازیگران اروپایی «تصویب قطعنامه ضدایرانی اخیر در آژانس» را ناظر بر «تلاش آمریکا در تمدید تحریم تسلیحاتی ایران» صورت دادند. در این معادله، قطعنامه آژانس حکم «وسیله» و تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران حکم «هدف» را دارند. صورتبندی بازی تروئیکای اروپا در این برهه زمانی، چندان دشوار نیست! آنها درصددند هزینههای لغو تحریم تسلیحاتی ایران را بالا نشان داده و از این طریق، مانع رفع این تحریمها شوند: یعنی دقیقا همان هدفی که آمریکا دنبال میکند!
3- نکته بعد، به بازی منفعلانه و متاسفانه ناباورانه وزارت امور خارجه کشورمان در قبال «تروئیکای اروپا» بازمیگردد. آقای محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان پس از تصویب قطعنامه ضدایرانی پیشنهادی تروئیکای اروپا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پیامی توئیتری نوشت: «کشورهای اروپایی (E3) باید شهامت خود را به خرج دهند و از عوامفریبی دست بردارند و آنچه در جلسات خصوصی میگویند را به صورت علنی نیز بگویند. ناتوانی آنها در عمل به وظایف خود در قبال برجام، ناتوانی آنها در برابر زورگویی ایالات متحده است. 3 کشور اروپایی در پشت نقاب خود همدستان نتانیاهو و ترامپ هستند و در جایگاهی نیستند که به ایران توصیه کنند».
سوال اصلی اینجاست: مگر آقای ظریف و همراهان ایشان، در جریان لابیها و مذاکرات مستمر بوریس جانسون و امانوئل مکرون با ترامپ و پمپئو پس از خروج آمریکا از برجام نبودهاند؟ مگر خدای ناکرده وزیر امور خارجه کشورمان بتازگی متوجه پوشالی بودن و پوچ بودن مطلق وعدههای اتحادیه اروپایی درباره راهاندازی کانال اینستکس شده است؟! فراتر از آن، مقامات اروپایی دیگر باید با چه صراحتی عنوان میکردند که در تقابل استراتژیک با ایران و مهار حداکثری کشورمان، با واشنگتن اتفاق نظر کامل داشته و حتی اهرمهای فشار و مهرههای شطرنج واشنگتن در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران محسوب میشوند؟ اگرچه ما به وزارت امور خارجه حق میدهیم که پس از سالها مذاکره با آمریکا و اروپا جهت انعقاد برجام و متعاقبا 2 سال مذاکره رسمی و غیررسمی با تروئیکای اروپا پس از خروج ترامپ از توافق هستهای، انتظار صدور قطعنامه اخیر آژانس با محوریت و نقشآفرینی آلمان، انگلیس و فرانسه را نداشته باشد اما مگر منتقدان «سیاست خارجی تحریممحور» و به عبارت بهتر، منتقدان استراتژی «تبدیل دشمنان به دوستان» در این باره قبلا هشدار نداده بودند؟ در هر حال امیدواریم تاریخ مصرف و انقضای توئیت اخیر آقای ظریف معطوف به روزها یا حتی ماههای آینده نشود و به مبنایی برای «تغییر باور و نگاه وزارت خارجه» نسبت به ماهیت غرب تبدیل شود. امیدواریم ایشان، معاونان و همراهانشان این موضوع را درک کرده باشند که دیگر طاقت و صبری برای «راستیآزمایی وعدههای تروئیکای اروپا» و «اعتبارسنجی ماهیت اروپا» وجود ندارد! نتیجه این آزمون، از مدتها قبل برای افراد بصیر و آگاه مشخص بود.
ارسال به دوستان
درباره انتظارات مردم از قوهقضائیه
امیرمحمود گودرزی: با توجه به پروندههای اختلاس و فساد اقتصادی، لجامگسیختگی و گسترش دامنه و عمق آن، جایی برای باورپذیری این ادعا باقی نمیماند که تنها کسی میتواند فسادستیز و مصلح و مؤثر باشد که خود پاکدست، مردمی و باتقوا باشد.
دنیاخواهی بعضی زمامداران و نزدیکانشان و افراد فرصتطلب و سودجو، آفتی است که معمولا همه حکومتها را تهدید میکند. عامل اصلی پیدایش این آفت و فساد، سوءمدیریت و بیتقوایی و نوع تصمیمات مسؤولان است. حاکمان پس از رسیدن به قدرت چنانکه تقوای لازم را نداشته باشند، برای وابستگان و نزدیکان خود و کسانی که در به قدرت رسیدن آنان نقش داشتهاند، امتیازات و رانتهایی اختصاص میدهند. نادیده گرفتن تخلفات، زمینه بهرهگیری بیشتر آنان از اموال عمومی را فراهم میسازد، تا آنجا که حکومت به ابزاری برای رسیدن به تمایلات و خواستههای نفسانی افراد نالایق تبدیل میشود و طبیعی است چنین حالتی، تضییع حقوق بسیاری از افراد جامعه را نیز به دنبال دارد و باعث فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی شده و در نتیجه یأس و ناامیدی را در جامعه میگستراند. بدان جهت است که حضرت علی(ع) در مقابله با فساد و تبعیض و اجرای حق و عدالت به هیچ عنوان سستی و مسامحه و سهلانگاری نمیکردند، تا آنجا که وقتی عدهای از قاطعیت و شدت عمل و اجرای عدالت امام علی(ع) در همه امور مخصوصا بیتالمال مسلمین به پیامبر شکایت میکردند، حضرت رسول(ص) میفرمودند از بدگویی علی(ع) دست بردارید که او در اجرای دستور خداوند، بیپروا، قاطع و سختگیر است و نسبت به دین خدا، اهل سازش و مسامحه نیست؛ که إنشاءالله سرلوحه حاکمان مخصوصا قوهقضائیه کشور عزیزمان باشد. مردم نجیب ایران انتظار دارند دادگاههای کشور شفاف، غیرسیاسی، فراجناحی، عادلانه و قاطعانه باشد، چنانچه موارد فوق در دادگاهها رعایت شود اقبال و اعتماد عمومی به نظام اسلامی و قوهقضائیه بیشتر از پیش خواهد شد و مردم امیدوارتر میشوند. رهبر حکیم انقلاب در احکام انتصاب رئیسان ادوار مختلف قوهقضائیه مخصوصا جناب آیتالله رئیسی، ضمن تأکید بر لزوم تحول در دوره جدید قوهقضائیه، به چند نکته مهم از جمله رعایت مردمی بودن، انقلابی بودن، ضد فساد بودن در دوره جدید دستگاه قضایی کشور، توجه ویژه به سلامت و پاکدامنی قضات، گسترش عدل و عدالت و احیای حقوق عامه و آزادیهای مشروع، برخورد قاطع قضایی بدون ملاحظه این و آن و همافزایی با قوای دیگر اشاره کردهاند. به نظر میرسد در این برهه حساس برای قوهقضائیه، جلوگیری از رانتخواری، برخورد قاطع با مفسدان، تسریع در رسیدگی به پروندهها و از همه مهمتر رعایت عدالت در قضاوت، وظایف مهم و فوری این قوه به شمار میرود و همانطور که همه ما میدانیم جزو وظایف اصلی و ذاتی قوهقضائیه محسوب میشود. به عنوان مثال، بحث عدالت بسیار گسترده است ولی در یک جمله میتوان گفت نباید فرقی مابین مدیران، مسؤولان و حتی رئیسجمهور، با شخص معمولی باشد و رعایت حق و عدالت باید محور بررسی پروندهها باشد. از دیگر انتظارات مهم مردم از قوهقضائیه، برخورد قاطع، محکم و غیرسیاسی با مفسدان است؛ اینکه فقط فاسدان را محاکمه و یا دادگاهی شدن این افراد را در فضای رسانهای نشان دهیم کافی نیست، بلکه باید برخورد قاطع و سخت هم شود تا برای دیگران درس عبرتی باشد. از دیگر موضوعات مهم قوهقضائیه که باید به طور ویژه به آن بپردازد وضع معیشت و جلوگیری از رانتخواری است که متأسفانه یکی از موارد مبتلابه و مهم جامعه امروزی ما به شمار میرود و مردم در زمینههای مختلف اعم از مسکن، خودرو و.... با آن روزانه درگیرند و مشکلات فراوانی برای آنان ایجاد کرده است. همچنین از موارد مهمی که قوهقضائیه باید مجدانه پیگیر باشد، برخورد با مدیران و قضات خاطی این دستگاه است تا مردم عزیز بدانند چنانچه خدایی نکرده مدیران یا قضاتی در سیستم قضایی خطا و خلافی انجام دهند بدون هیچ اغماضی با آنان برخورد خواهد شد و از این جایگاه مهم و حساس خلع شوند تا درس عبرتی برای دیگران باشد.
عملکرد فعلی قوهقضائیه با ریاست آیتالله رئیسی، بارقه امیدی را در دل مردم، مسؤولان و افرادی که دردآشنای سیستم قوهقضائیه هستند ایجاد کرده است و این بارقه امید از آنجایی نشأت میگیرد که ایشان پاکدست، قاطع و از قوهقضائیه برخاسته و کاملا دردآشناست و به تمام موضوعات و اطلاعات قوهقضائیه دسترسی کامل دارد، بنابراین میتواند ایشان خوب و قاطع عمل کند و تاکنون نیز اینچنین بوده است و إنشاءالله به امید خداوند متعال از این به بعد هم با صلابت، قاطع و بهتر از قبل عمل کنند.
ارسال به دوستان
لبنان در میدان جنگ اقتصادی
فاطمه فهیمی: لبنان این روزها با بحران بزرگ بدهیهای خارجی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن روبهرو است. طبق آمارهای موجود، زمستان گذشته لبنان سومین کشور بدهکار جهان بوده است و تا پایان سال ۲۰۱۸ حدود 5/1 برابر اندازه اقتصاد خود بدهی داشته است. طبق گفته صندوق بینالمللی پول، در پایان سال 2019 میزان ذخایر ارزی این کشور به 6 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده که شدیدا بر توانایی دولت و بانک مرکزی برای مدیریت بحران ارزی تأثیر گذاشته است.
در ماههای اخیر بسیاری از بانکها و سرمایهداران لبنانی بیش از 6 میلیارد دلار از سرمایههای عمومی این کشور را به خارج از لبنان انتقال دادهاند. این مسأله موجب کمبود شدید ارزهای خارجی بویژه دلار و کاهش ارزش پول ملی لبنان شده و لبنان را با یک بحران ارزی شدید مواجه کرده است. همچنین قدرت خرید مردم بشدت کاهش پیدا کرده و تقریبا بخش زیادی از مردم این کشور را به سوی فقر و بیکاری سوق داده است.
در شرایطی که همه کشورها با بحران مالی ناشی از شیوع کرونا دست و پنجه نرم میکنند، کرونا توانسته بیش از بسیاری از کشورها بر وضعیت رنجور لبنان اثر بگذارد و دولت که از قبل درگیر چالشهای اقتصادی بزرگ بوده است، این توان را پیدا نکرده است که بتواند مشکلات اقتصادی ناشی از کرونا را نیز مدیریت کند. صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد با تداوم بحران و مشکلات مالی و کاهش شدید فعالیتهای اقتصادی به دلیل قرنطینه کرونایی در لبنان، اقتصاد این کشور در سال جاری میلادی ۱۲ درصد کوچکتر شود.
از سوی دیگر در حالی که کرونا توانسته است بر اقتصاد جهانی اثر بگذارد و بزرگترین رکودهای اقتصادی قرن اخیر را در همه کشورها قابل پیشبینی کند، صندوق بینالمللی پول معتقد است کشورهای ضعیف که توان کافی برای مقابله با کرونا را ندارند آسیب بیشتری در این بین متحمل خواهند شد و معتقد است عدم کاهش رنجهای احتمالی آنها میتواند زمینهساز بروز بیثباتیهای اساسی در زمینه سیاسی ـ اجتماعی شده و در یک سیکل فزاینده، بحرانهای سیاسی و اقتصادی مرتب همدیگر را تقویت کنند. لذا با این استدلال صندوق بینالمللی پول در صدد برآمده است به منظور واکنش به تاثیرات اقتصادی کرونا، به کشورهای ضعیف درگیر با کرونا تسهیلاتی را اعطا کند که لبنان نیز از این دایره خارج نیست. در ماههای اخیر کارشناسان صندوق بینالمللی پول به لبنان اعزام شده و مذاکرات با مقامات لبنانی را شروع کردهاند.
تجربه سالها فعالیت صندوق بینالمللی پول نشان میدهد بحرانهای اقتصادی همواره فرصتی را در اختیار صندوق قرار داده است تا این نهاد بتواند قدرت و نفوذ جهانی خود را افزایش دهد. تجربه کشورها در تعامل با صندوق بینالمللی پول به این صورت است که صندوق همواره شروط سختی را برای اعطای وام به کشورها ارائه میکند و اعطای وام تنها با پذیرش و اجرای شروط صندوق امکانپذیر است و لبنان اکنون بیش از 3 ماه است درگیر مذاکرات با صندوق است. این را نیز نباید فراموش کرد که مهمترین سهامدار صندوق که حدود 17 درصد سهام صندوق را دارد و به نوعی دارای حق وتو در تصمیمات اجرایی صندوق است، آمریکاست و خواست و تمایل این کشور در تعیین شروط برای لبنان و اعطای وام به آن بسیار کلیدی است.
کارشناسان و گروههای داخلی لبنان درباره رفتن به سمت صندوق بینالمللی و پذیرش شروط آن اختلافنظرهای زیادی دارند. بسیاری از کارشناسان از آن ابراز نگرانی کردهاند و معتقدند شروط صندوق شرایط سختتری را برای لبنان رقم خواهد زد. برخی معتقدند طرحهای صندوق مشخص است و به کرات در کشورهای مختلف اجرا و آثار مخرب آن آشکار شده است. آنها معتقدند صندوق قبل از آنکه به ریشههای بحران توجه و آنها را حل کند، به سمت راهحلهایی چون کاهش بودجههای دفاعی، همکاری با fatf، افزایش مالیاتها بر مردم، خصوصیسازی و کاهش حجم بخش دولتی، کاهش تعداد کارمندان دولتی و کاهش حقوق کارمندان و بازنشستگان و متوقف کردن یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی خواهد رفت. این پیشنهادها که درباره آنها بسیار گمانهزنی شده است، عمدتا فشار بر قشر ضعیف و متوسط جامعه لبنان را بیشتر میکند و نمیتواند ساختارهای ناکارآمد را که منجر به بروز این بحران شده است اصلاح کند.
حزبالله به عنوان یکی از گروههای سیاسی اثرگذار در لبنان، مشورت با کارشناسان صندوق و دیگر کارشناسان بینالمللی را برای حل بحران لبنان اشتباه نمیداند اما معتقد است هر گونه حمایت بینالمللی برای خارج کردن لبنان از این بحران مالی و اقتصادی فلجکننده باید عاری از شرایطی باشد که به فقرا یا منافع ملی کشور آسیب برساند. حزبالله معتقد است شروط صندوق که فشار را بر قشر ضعیف جامعه لبنان بیشتر میکند، میتواند ناآرامیهای اجتماعی لبنان را افزایش داده و به یک آشوب منجر شود.
آنها معتقدند پیشنهادهای عملی برای حل بحران لبنان وجود دارد ولی برای عمل به آنها نیاز به تصمیمات جسورانه است که برخی نیازمند توافق ملی است. این راهحل نیاز دارد که تمام گروههای سیاسی به مسؤولیت خود عمل کنند و اختلافات و شکافها را کنار بگذارند.
اما به نظر میرسد خطهای رسانهای در لبنان به دنبال آن است که به جای ایجاد وفاق میان مردم و گروههای مختلف سیاسی، به اختلافات میان احزاب دامن زند. برخی رسانهها بدون بیان دلیل روشن میخواهند حزبالله را مسبب بحران مالی لبنان نشان دهند و مردم را مقابل آن قرار دهند، برخی اظهار میکنند حزبالله به خاطر منافع خود تمایلی به گرفتن وام از صندوق ندارد و نگران است شروط صندوق فشارهای اقتصادی را بر لبنان بیشتر کند.
از سوی دیگر گمانهزنیهایی نیز درباره شروط سیاسی صندوق و آمریکا به عنوان مؤثرترین عضو صندوق بینالمللی پول درباره لبنان وجود دارد که تلاش میکنند از وجهی دیگر بر حزبالله فشار وارد کنند که اختلافات سیاسی و اجتماعی در لبنان را دامن میزند. به عنوان مثال سفیر جدید آمریکا در لبنان در دیدار با حسان دیاب، نخستوزیر لبنان به وی ابلاغ کرده شرط کمک واشنگتن برای غلبه بر بحران اقتصادی این کشور، فاصله گرفتن دولت او از حزبالله است. سفیر آمریکا به دیاب گفته است در صورتی که دولت لبنان ثابت کند کاملاً مستقل از حزبالله است و از دخالتهای آشکار حزبالله در منطقه حمایت نکند، آمریکا آماده است به دولت لبنان کمک مالی کند. یا اینکه در هفتههای اخیر اظهارات بینالمللی برای خلع سلاح حزبالله قوت گرفته است. برخی تحلیلگران بر این باورند این اظهارنظرها در شرایط کنونی لبنان میتواند زمینههایی برای شروط سیاسی صندوق بینالمللی پول برای کمک به لبنان باشد.
در نهایت به نظر میرسد اکنون لبنان در شرایط تاریخی خاصی قرار گرفته است، بحران مالی آن جنبههای سیاسی و امنیتی زیادی گرفته است. باید منتظر بمانیم، تصمیمات و رویدادهای پیشرو برای آینده لبنان بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
«وطنامروز»گزارش میدهد 6 برابر شدن نرخ ارز طی 7 سال گذشته نتیجه سیاستهای اشتباه دولت و امیدواری به مذاکره بهجای تکیه بر تواناییهای داخلی است
ارز و عرضه!
محمد نجارصادقی*: افزایش قیمت ارز و رسیدن آن به مرز 20 هزار تومان پیش از آنکه ناشی از فشارها و تحریمهای بینالمللی باشد، ریشه در نارساییها و سیاستگذاری اشتباه داخلی دارد و برای حل این بحران چه با نگاه بنیادی و چه با نگاه کوتاهمدت، باید اصلاح را از داخل کشور شروع کرد. به گزارش «وطن امروز»، با شیوع کرونا اقتصاد کشورمان در اولین فصل سال 99 محکی جدی خورد؛ محکی که طی آن نارساییهایی 7 سال مدیریت تیم اقتصادی دولت تدبیر و امید بیش از پیش عیان شد و در نهایت کشور را در آستانه گزاره «معیشت یا سلامت» قرار داد. این مردودی اقتصادی یک پیام ویژه داشت: سقوط نظریه برونزایی اقتصاد؛ نظریهای که حسن روحانی با توسل به آن سال 92 وارد پاستور شد. برونزایی اقتصاد یعنی سیاست خارجی کشور با اقتصاد گره بخورد و از سوی دیگر چون جهان یک کل به هم پیوسته و وابسته است، باید برای تولید ثروت، درهای کشور را به روی دارندگان ثروت جهانی گشود تا بتوان اقتصاد را بسامان کرد. در این سالها ثابت شد اساسا مذاکره و باز گذاشتن درهای اقتصاد کشور نهتنها نمیتواند ایران را سعادتمند کند، بلکه میتواند در بحران معیشت- سلامت قرار دهد. جالب اینجاست که با چنین کارنامه مشهودی در بحبوحه مشکلات اقتصادی، بار دیگر موضوع مذاکره برای حل مشکلات مطرح میشود؛ مشکلاتی که ذاتا حاصل این نوع نگاه به اقتصاد است. افزایش 6 برابری نرخ دلار طی 7 سال گذشته و رسیدن آن به 20 هزار تومان، رسیدن میانگین قیمت هر متر مربع واحد مسکونی در شهر تهران به 19 میلیون تومان، سکه 8 میلیون و 500 هزار تومانی، تورم اقلام خوراکی ۲۷ درصد و... تنها بخشی از کارنامه برونزایی اقتصاد است. راهحل برونرفت از این شرایط اصلاح رویههای داخلی است که با اعتماد به خارج از کشور، به دنبال توسعه اقتصادی بودند. در ادامه به بررسی عوامل اصلی افزایش قیمت ارز و رسیدن آن به نرخ 20 هزار تومان میپردازیم که تمامی ریشه در سیاستها و اقدامات داخلی دارد.
* صادرکنندگان ارز نیاوردند؛ مقصر کیست؟
اصلیترین دلیلی که برای افزایش قیمت ارز طی ماه جاری توسط مسؤولان بانک مرکزی مطرح شده، عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی بوده است. طبق آمار اعلامی عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی، طی سالهای 97 و 98 از حجم 5/۷۲ میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات غیرنفتی در بیش از 20 هزار فقره صادرات، ۴۵ میلیارد دلار ارز به چرخه اقتصادی کشور بازگشته و خبری از 5/27 میلیارد دلار دیگر نیست. بانک مرکزی به صورت دقیق اعلام نکرده است چه بخشی از این 5/27 میلیارد دلار مربوط به سال 97 است اما همین که یک صادرکننده پس از 2 سال هنوز ارز خود را وارد کشور نکرده یا برای واردات کالای دیگری از آن بهره نگرفته است، نشان از تعلل و سهلانگاری بانک مرکزی و وزارت صمت دارد. بیان این آمار به عنوان مستمسکی برای نشان دادن مقصر نبودن بانک مرکزی در افزایش قیمت ارز یک فرار رو به جلو است. جالب اینجاست که بانک مرکزی حالا از وزارت صمت خواسته است نسبت به ابطال کارت بازرگانی این صادرکنندگان اقدام کند. سؤال اینجاست: چرا این موضوع زودتر انجام نشده است تا کشور در شرایط کنونی قرار نگیرد؟ درباره کارتهای بازرگانی یک نکته حائز اهمیت است؛ در سالهای 97 و 98 بیش از 15 هزار کارت بازرگانی جدید صادر شده که نشان میدهد پیگیری وزارت صمت برای ابطال کارت بازرگانی متخلفان هیچ سودی نخواهد داشت و آنها در پوشش و نامی جدید دوباره میتوانند کارت بازرگانی بگیرند اما درباره ارزهای حاصل از صادرات سال 98 بانک مرکزی توضیح نمیدهد که صادرکنندگان طبق مصوبه هیأتدولت تا پایان ماه جاری برای بازگشت ارز خود زمان دارند، پس اساسا متخلف نامیدن آنها اشتباه است. حداقل اینکه بانک مرکزی به زمانی که خودش برای بازگشت ارز به صادرکنندگان داده است، باید پایبند باشد و اگر پیشبینی شرایط کنونی را نکرده است، مشکل در عدم برنامهریزی توسط همین بانک است.
* تأمین ارز کانالهای تحت نفوذ آمریکا
دومین عاملی که در کنار صادرکنندگان برای گرانی ارز توسط دولتیها مطرح شده، بدعهدی کشورهایی مانند کرهجنوبی و عراق است. ایالاتمتحده آمریکا ۱۸ اردیبهشتماه سال 97 از برجام خارج شد، پرواضح است که این خروج به معنای مسدود شدن تمام مسیرهای مالی تحت کنترل این کشور است، با این وجود باز هم دولتیها به امید اینکه روزی میتوانند این مشکل را از طریق مذاکره حل کنند، باز هم از کانالهای تحت مدیریت آمریکا استفاده کردند. همین موضوع باعث شد ایران نتواند حتی از کشورهایی که ارتباط سیاسی مناسبی با آنها دارد پول صادرات خود را پس بگیرد. این استعداد برای ضربهپذیری از تحریمها در حالی در دولت تدبیر و امید شکوفا شد که کارشناسان دولت را همواره به استفاده از روشهایی مانند تهاتر کالایی، پیمانهای پولی دوجانبه و چندجانبه، استفاده از ارزهای محلی و استفاده از نظام انتقال پیام مالی مستقل دعوت میکردند. با در نظر گرفتن این مفهوم که فلسفه شکلگیری و حیات دولت روحانی مذاکره است، هیچ کدام از این روشها تا پیش از سال جاری اجرایی نشد. ارسال نفتکشهای حامل بنزین ایرانی به سمت ونزوئلا در ازای طلا نشان داد راهبرد نادیده گرفتن تحریم و تحریمکننده که طی 7 سال گذشته همواره در دولت تکفیر شده بود، میتواند راهگشای اقتصادی ایران باشد.
* بیاعتمادی سرمایهگذاران
شرایط اقتصادی در کشور طی این چند سال به قدری بد بوده است که هیچ سرمایهگذاری جرأت ورود به صنعت و تولید را ندارد. تنها بازاری که از ابتدای سال 98 شرایط سرمایهگذاری در آن ایجاد شد، بازار سرمایه بود که در آنجا هم سهامداران پس از رسیدن به سودی نسبی، برای حفظ سرمایه اقدام به خرید ارز میکنند. در یک تصویر کلان، امتداد روند بیارزش شدن پول ملی مردم را به سمت خروج سرمایه از کشور هدایت میکند؛ بخشی از این خروج سرمایه با خرید ارز به صورت اسکناس محقق میشود و در بعضی موارد منجر به خرید کالاهای سرمایهای در خارج از کشور میشود.
* ناتوانسازی پیکر بیجان اقتصاد ایران
یکی از عوامل اصلی ناتوانسازی ایران برای مدیریت قیمت ارز، سیاست رانتی و اشتباهی بود که در زمینه ارز 4200 تومانی اجرا شد. بر این اساس تا آذرماه سال 98 بیش از ۸/۴ میلیارد دلار با بیتدبیری منتهی به ورود کالا نشد. این حراج ارزی در حالی رخ داد که امروز کشورمان به دلار به دلار این ارزها نیاز دارد و در صورتی که این سیاست اشتباه در پیش گرفته نمیشد، میتوانستیم براحتی بحران کنونی را پشت سر بگذاریم.
* روزنامهنگار اقتصادی
ارسال به دوستان
برخی چهرههای اصلاحطلب با سکوت در برابر بیبرنامگی دولت برای حل مشکلات اقتصادی، مذاکره با آمریکا را کلید حل مشکلات عنوان کردند
فرمول تکراری ذلت!
گروه سیاسی: همزمان با گران شدن ارز و جهش قیمت برخی کالاهای اساسی و اقلام خوراکی، برخی چهرههای دوم خردادی خواستار مذاکره با آمریکا برای حل این مشکلات شدند.
به گزارش «وطن امروز»، مصطفی تاجزاده از چهرههای شاخص جریان دوم خرداد در واکنش به گرانی ارز و عدم مدیریت صحیح دولت بر بازار، خواستار آن شد تا مقامات کشور به فکر مذاکره با آمریکا باشند.
تاجزاده در حالی خواستار مذاکره با آمریکا شده که در 7 سال گذشته از حامیان سیاست حسن روحانی در کشورداری بوده است، به گونهای که در انتخابات سالهای 92 و 96 به همراه دیگر چهرههای اصلاحطلب تمامقد به حمایت از کاندیدای اصلاحطلبان پرداخت. حال پس از گذشت 7 سال و در نتیجه سیاستهای دولتی که وی از حامیان اصلیاش به حساب میآمد، او به جای عذرخواهی یا حداقل انتقاد از سیاستهای اقتصادی حسن روحانی، ریشه مشکلات را در عدم مذاکره با آمریکا معرفی کرده و با توجه به شرایطی که در کشور از جهت اقتصادی به وجود آمده خواستار آن شده است که ایران تن به مذاکره با آمریکا دهد.
البته بیتفاوتی مقامات دولتی نسبت به شرایط اقتصادی، جهش قیمتها و رقم زدن شرایطی که زندگی برای همه ایرانیان دشوار شود و پس از آن صحبت به میان آوردن از مذاکره با آمریکا از جمله فرمولهای تکراری اصلاحطلبان در راستای شانه خالی کردن از مسؤولیت و همچنین دادن امتیازات «نقد» به طرف مقابل و گرفتن نسیههایی است که حداقل تجربه برجام نشان داده است هیچ گاه نقد نمیشود.
تاجزاده هنوز به این سؤال جواب نداده است که نتیجه برجامی که وی و دوستانش از آن حمایت میکردند چه شد؟ مگر غیر از آن است که در نظر این افراد و همچنین مقامات دولتی «گلابی» برجام کلید حل مشکلات به حساب میآمد؟ چه شده است که برخلاف نظر آنان، کلید برجام در قفل مشکلات نچرخید و وضعیت به مراتب بدتر از شرایط پیشابرجامی است.
البته تاجزاده بارها شده که محاسبات ناصحیح داشته است. به عنوان مثال وی- 21 اسفند 95- چند هفته قبل از آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 96 در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «حتی اگر روحانی نخواهد نامزد شود، باید این گزارش را ارائه بدهد... اگر قرار بود نرخ دلار با همان رشد 400 درصدی زمان احمدینژاد افزایش یابد، هر دلار الان 12 هزارتومان بود، سکه به جای یک میلیون تومان، 3 تا 4 میلیون شده بود. پراید 20 میلیونی به 50 تا 60 میلیون رسیده بود و قیمت مواد خوراکی نیز... بشدت افزایش مییافت». تاجزاده در این مصاحبه مدعی شده بود اگر روحانی نبود و رقیبان وی به ریاست جمهوری میرسیدند، قیمت پراید تا 60 میلیون نیز افزایش یافته و نرخ دلار نیز 400 درصد افزایش مییافت.
در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 96، روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد- اردیبهشت ۹۶- در یادداشتی مشابه با مصاحبه تاجزاده با روزنامه شرق، با عنوان «پیروزی قالیباف یا رئیسی قیمت دلار را به کجا میبرد؟» نسبت به دلار ۵ هزارتومانی در صورت پیروزی رئیسی یا قالیباف هشدار داد. اما دلار در هفته گذشته به 20 هزارتومان افزایش یافت. روحانی نیز در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ با صراحت و قید قسم جلاله گفته بود: «والله العلی العظیم اگر مشکلات این کشور که بسیار و بسیار و بسیار پیچیده است راهحل نداشت، من کاندیدا نمیشدم»!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|