|
عباس رمز شب اهل ولایت است
جواد شاملو: ایرانیها حضرت اباالفضل را شبیه اباعبدالله علیهماالسلام دوست دارند! جان به جان این ملت کنی جلد خورشید طوساند و مرید قمر کربلا. برای مردم ما عباس بیبدیل است. عرب زبان غنیای دارد. کلماتش زحمت توصیف را میکشند خودشان. کلماتش بینیاز از مضافالیه و موصوفند. کلمات بار دارند و سنگیناند. همین پیچیده میکند ترجمه و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه و دیگر متون را. اگر مردی عرب باش و شاعر باش تا اگر خواستی در شعرت واژه شتر بیاوری، مجبور شوی بین بیش از هزار معنی که بر آن دلالت میکند، یکی را برگزینی! این علاوه بر غنای زبان، اهمیت این حیوان در زندگی اعراب آن زمان را هم نشان میدهد. همچنین اعراب علاقه زیادی دارند که اسم پسرانشان را شیر بگذارند. طبیعی هم هست. عرب است و جنگاوری و افتخارات پهلوانیاش. پسر عرب به نامی پرابهت نیاز دارد. شاید از جهت همین علاقه به نام شیر برای پسران، این حیوان هم در عربی معانی بسیاری دارد. لیث، اسد، حیدر، ضیغم، غضنفر و دهها کلمه دیگر که همه بر شیر دلالت دارند اما گاهی میشود که شیر چنان نگاهی به شکارش میاندازد که شکار متحیر میشود! قفل میشود سر جایش! نه میتواند فرار کند و نه میتواند حمله کند و نه دفاع. میایستد تا شکار شود. صاحب این نگاه را عباس میخوانند... شیری که با نگاهش شکار را به دام میاندازد. اگر دیگران فرزندشان را به نامی مفتخر میکنند، حالا نام عباس به صاحب راستینش افتخار میکند. دستت را به دست خیالت بده و تا خانه امالبنین برو تا ببینی که از همان نوزادی چگونه ابروهایش به هم پیوستهاند. امان از نازی که ماه خشمگین دارد... گمانم خدا از بس روی دختر حیدر زینب کبری غیرت دارد که هر که را مدافع حریم او میشود صاحب اینگونه نگاه میگرداند! مدافع حریم زینب کبری را در آسمانها عباس صدا میزنند؛ ولو در زمین نامش قاسم باشد. عباس نام یک مقام است. نام بهشتی است که به نام علمدار کربلا زده شده. جنتالعباس! بهشتی که بالای درش با خط سرخی نوشتهاند: «دارالولایه»! عباس رمز شب اهل ولا است و ولایت کانونیترین و بلندترین ستون خیمه اسلام. و از همین تجلی این مفهوم در حکایت و روضه حضرت قمر بنیهاشم است که این روضه تا این حد حماسی است و تا این حد باصفاست و نمک دارد! آری، این روضه نمک دارد و نمک روضه بیش از نمک دستان روی خاک افتاده حضرت علمدار آدمها را پابست میکند. روضه علمدار سیاسیترین روضه کربلاست و شهادت عباس کلیدیترین شهادت عاشورا؛ چرا که امام، علم سپاه را به دست او سپرد. تا علم عباس بالاست سپاه پابرجاست ولو خیمهها دیگر پناهی جز علمدار و امام نداشته باشند. در ظاهر پیروزی دشمن با شهادت حضرت عباس محقق شد اما در باطن بزرگترین ولایتپذیری تاریخ در صحنه کربلا و در روز عاشورا خلق شد و جنتالعباس برپا شد. تفاوت جایگاه قمر بنیهاشم با دیگر اصحاب حضرت سیدالشهدا همین ستون خیمه امامت بودن است. یعنی هر جا که قرار است امام ظهوری بیابد باید علمداری داشته باشد که ولایت را تا مرحله ادب پذیرفته باشد! ادب اوج و قله ولایتپذیری است و این حد از ولایتپذیری تنها از نزدیکترین شخصیت به شخصیت معصوم برمیآید. عباس نماد تکیه ولی خدا به نایبی است که حتی در حضور امام نیز وظیفه علمداری را بر دوش داشته باشد و او شیرازه سپاه یا مردم تحت فرمان امام باشد. حضرت عباس ابن امیرالمؤمنین علیهماالسلام چنان در تمام ویژگیها از جنگاوری گرفته تا توان بدنی و علم و ایمان سرآمد دیگران است؛ چنان در میان اصحاب شاخص است که حتی اگر تمام اصحاب زنده بودند نیز باز شهادت او به معنای پایان کار امام و سپاه امام علیهالسلام بود! امام نمیتواند خودش ولایتپذیر خودش باشد؛ باید حلقه واسطهای میان او و دیگران در امر ولایت وجود داشته باشد و این مقام کلیدی از آن علمدار است. با همه این حسابها میتوان ظهور امام خمینی و دوره انقلاب اسلامی را دوره تجلی نور عباسبنحیدر دانست!
برای ظهور حضرت صاحبالزمان نیز باید ابتدا علمداری ظهور کند و سپاهی تشکیل دهد. به بیان دیگر، مردم ابتدا باید ولایت سرآمد و شاخص و بهترین خود را قبول کنند و گوش به فرمان او باشند تا زمینه برای ظهور امام فراهم شود. دورهای که مردم ولایت علمدار علم حق را پذیرفته باشند دوره تجلی نور قمر بنیهاشم است که همان نور درخشان ولایت و ولایتپذیری است. از این نور است اگر زیباییهایی در میهن ما خلق میشود مانند عباسترین یار آخرالزمانی سیدالشهدا، حاجقاسم سلیمانی! مانند سرداران نامآور دفاعمقدس و مانند خود ماه درخشان این دوران شبآلوده، امام سیدعلی خامنهای! اینها همه از برکت ولایت است. امام خمینی، به قول سید شهیدان اهل قلم در کتاب «آغازی بر یک پایان»، این قمر بنیهاشم، علمداری بود که با وجودش ابتدائاً مفهوم امامت زنده شد و خیمه امامت بنا گردید تا رفتهرفته مهیای میزبانی امام شود و از اساس ولایت فقیه چیزی جز این نیست؛ سر پا نگه داشتن خیمه امامت حتی در دوره غیبت امام. و با دریافتن جایگاه علمداری معنای «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین» را درمییابیم. تا علمدار هست حسین غمی ندارد حتی اگر علیاکبرش را از دست داده باشد... به همینگونه روز شهادت شهید سلیمانی آن روزی نیست که رهبر انقلاب بخواهد «الان انکسر ظهری» سر دهد، حاجقاسم هر چند عباس سیدعلی است اما علیاکبر مهدی فاطمه است. و زیر تابوت این علیاکبر دیگر تنها جوانان بنیهاشم نمیآیند؛ یک امت آن تابوت را گرد سرشان میچرخانند و یک ایران برای سیدعلی علمدار میشود. رهبر انقلاب ناله «پشتم شکست» سر نمیدهد، چراکه این دوران روزگار مظلومیت عصر عاشورایی راه حق نیست، بلکه بوی صبح انتقام میآید. امروز اگر یک علم بیفتد هزار علم بالا میرود. امروز جمعیت زوار اربعین از این راههای منتهی بر کربلا خونی که قرنها از پیکره حق رفته را به گودال قتلگاه بازمیگردانند...
ارسال به دوستان
جانم حسین... جانانم حسین
مصباحالهدی باقری: عاشورای حسین در راه است. حسین چند روزی است به کربلای وصال و فراق رسیده است... حسین، راه آسانی انتخاب نکرده، بل سختترینها را به جان خریده، نه برای خود که برای آزادی و شرافت و حقیقت انسان: انسان بودن، انسان ماندن و انسان رفتن... تازه! سختتر هم کرده آنگاه که نه خود، که هر که را خودی است و مشق آزادگی کرده، همسفر راه نموده... حالا در این وانفسا، کسانی داد میزدند و یقه پاره میکردند و انذارش میدادند که «حج را رها کردهای؟! جان شیرین به خطر انداختهای؟! دیگرانی را هم با خود به مهلکه بردهای؟! رها کن این راه و رای را... ۲ روز دنیا را چه ارزش که جان پرارزش را به سختی و تلخی اندازی... بنشین! بمان! حج بگزار و تلخی و سختی و درشتی وا بنه! همه آنچه میخواهی را آرام با خدایت نجوا کن! گوشه مسجدالحرام بنشین و بگو با او هر آنچه دل تنگت میخواهد! از خودش بخواه! تو که عرفه خوانی! اگر خیرت باشد میدهندت و اگر نباشدت که تو تکلیف تمامی...».
وای وای وای... چه جملات آشنایی! برای نیامدن چقدر حجت بزک کرده پیدا میکنند اما نمیدانند برای راهی شدن، باید دلی ساخته باشی پر از حسین و زینب... از گل علی و فاطمه... وه! چه دُرّ کمیابی...
«فاللهُ خَیرٌ حافظاً» را خواندند؛ زینب برای حسین و حسین برای زینب... دلهای آماده آمدند و واماندهها ماندند مثل همیشه...
حسین مسافر شد، حسین مهاجر شد... آمد که حجت تامه شود برای هر مردد واماندهای... آمد که آفتاب تمام شود برای هر خیمهشببازی... آمد که سجادهنشینها قیمت بازار بندگی را لوث نکنند... آمد که گوشهنشینان، ملاک زهد و تهجد نشوند... آمد که قاریان و تالیان، تراز مسلمانی نگردند... آمد که ولینشناسها نرخ بازار عاشقی نشکنند... آمد که آفتابپرستها، قبلهنما نشوند... آمد که مذاکره، نسخه بدل مجاهده نشود... آمد که مصلحتاندیشان ولینشناس، تقیه جاری نکنند... آمد که کاسبان بهانه و توجیه، دکان باز نکنند... آمد... آمد... آمد تا حقیقت، قیمت جان پیدا کند و حقیقتجویی، جانبازی؛ آمد که سرمشق را تا به انتهای «تحریر شد» امضا کند... و عجب آنکه با خونش، امضای آن شد... هر چند مقطع و تکهتکه... هر تکهاش جایی و هر آیهاش، گوشهای... انگار آنگاه که عرفه میخواند همه این تکهها را میدیده:
«خدای من! شهادت میدهم با حقیقت ایمانم و یقینهای قطعی و محکمی که دارم و توحید خالص و آشکارم و اعماق پنهانی وجودم، و آویزههاى راههاى نور چشمم، و چینهاى صفحه پیشانىام، و روزنههاى راههاى نفسم، و پرههاى نرمه تیغه بینىام، و حفرههاى پرده شنوایىام، و آنچه بر آن بر هم نهاده دو لبم، و حرکتهای زبانم، و جاى فرورفتگى سقف دهانم، و محل روییدن دندانهایم، و آن قسمت از زبانم که با آن میچشم، و آنچه درون جمجمهام قرار دارد و مجرای عبور غذا در میان گردنم، و آنچه را قفسه سینهام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویختههاى پرده دلم، و قسمتهای مختلف کبدم، و آنچه را دربرگرفته غضروفهای دندههایم، و جایگاه مفاصلم، و پیوستگى عضلاتم، و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگهایم و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد...»
چقدر حروف مقطعه حسین جانسوز است... انگار میخواست با تکهتکه وجودش «قل هو الله» بخواند... انگار میخواست حد و مرز «ثم استقاموا» را یادمان بدهد... انگار میخواست غایت «کَدحاً» را معنا ببخشد... انگار میخواست «من یتقالله» را تفسیر کند تا راه سعادت در «یَجعَل لَه مَخرَجا» خوب روشن شود... انگار میخواست «عِندَ رَبّهِم یُرزَقون» را مقابل «فی طُغیانِهِم یَعمَهون»شان به رخ بکشد... انگار میخواست «استَعینُوا بِالصَّبر وَ الصَّلوه» را تجلی بخشد، انگار میخواست «رِجالٌ صَدقوا ما عاهَدواالله علیه» و «رجال لا تُلهیهم...» را از اَشباه رجال دنیاپرست و دنیاخوار به ما بشناساند... و انگار میخواست بهای بهشت را به بالاترین قیمت خود برساند... قیمت جان، قیمت جوان، قیمت حنجر بریده، قیمت گلوی نورسیده، قیمت برادر، قیمت سر که سرنگون شده... و از همه سختتر قصه پرغصه معجر و گوشواره و گوشپاره... حسین هر چه داشت خرج ما کرد و محرممان را نونوار... انگار آرام آرام به گوش محرم چیزهایی خواند و در دلش ودیعههایی نهاد... گفت که محرم مواظبمان باشد و هوایمان را داشته باشد... ما را به محرم سپرد و او را به خدا...
حالا قرنهاست حسین و وفاداران کویش با هلال محرم، نسیم جانافزا میبخشندمان، حالمان را تازه میکنند، روح به ما میبخشند، تیمارداریمان میکنند، به درددلمان گوش میدهند، محرم اسرارماناند، از ما خسته نمیشوند، هرقدر بد باشیم و از خانه دل فرار کنیم، باز میآیند دنبالمان، نازمان را میکشند و برمان میگردانند...
خیمه محرم چهارطاق باز است، بزرگ و کوچک نمیشناسد، مرد و زن ندارد، کهتر و مهتر بیمعناست، با همه رفیق است، آخر حسین ما را به محرم سپرده است و نیک میدانیم یک سال است و یک حسین...؛
طرفه آنکه همان حسین که اسوه جانبازی در راه حقیقت است، به وقت جنگاوری مقابل طاغوت و باطل، همه چیز خود و اهلش را با دست و دلبازی تمام فدا میکند و ذرهای مردد نیست اما... اما... در کنار یاران و دوستداران، بسان «عَزیزٌ عَلیه ما عَنِتُّم» آنچنان هوایشان را دارد که ذرهای آسیب و خطر به آنها نرسد... سپر است برایشان... دستگیر است به جانشان... روح و ریحان است برایشان... بیشتر از خودشان، برایشان حرص و جوش میزند، آرام ندارد اگر آرام نباشند... برایشان پدری میکند و برادری... اصلا حسین را به همین نشانی به ما نشان دادهاند: غمخوار، مشفق، مرهم... روح و روان، آرام جان... به همین نشانی برویم دقیقا به کوی حسین و محله حسینیان میرسیم که اهالی «رُحَماءُ بَینَهُم»اند... میخواهیم حسینی باشیم همین راه را برویم:
«مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم»
*******
محرم ماه عشقبازی ماست، هر چقدر ببینیمش، هر چقدر بشنویمش و هر چقدر ببوییمش باز تمام نمیشود، تشنهتر میشویم و عطشمان بیشتر... رسواییمان عالمگیر شده... شوریدهسری و آشفتهحالی، ما را انگشتنما کرده... اصلا تا میگویند واله و شیدا، همه نشانی محله ما را میدهند... خیلی قبلتر از اینکه بیاید، دلمان را برایش چراغانی میکنیم، سر از پا نمیشناسیم، شمارش معکوس میگذاریم... از کی؟ از بعد تمام شدنش... منتظریم آخر...
عاشورای محرم هم دارد میآید... امسالمان همه چیزش فرق داشت، محرمش هم طور دیگر بود... عزیزتر شد برایمان... محرم برای امروزمان درسهای تازه دارد... انگار هر سال نه محرم تکراری میشود، نه حسین، نه درسش و نه مشقش... باز هم آمده معلممان باشد... تازه امسال حسین زهرا، بیشتر از همیشه جوشمان را میزند... «حریص علیکم»اند این طایفه... «بالمومنین رئوف رحیم»اند این قافله... اگر میهمانشان باشی، دیگر ببین برایت چه میکنند... از همه چیزشان میزنند که تو را اکرام کنند آن هم بالاتمام... نمیگذارند خم به ابرویی بیفتد... راضی نمیشوند دوستدارشان در معرض ناخوشاحوالی قرار بگیرد... راضی نمیشوند خاری به پایی رود... آخر، حسین هم قبل رفتن خارهای بیابان را جمع کرد... پس امسال بیشتر از همیشه، هوای هوادارانش را داشته باشیم... اصلا حسین خود را شایسته نهایت بلا و ابتلا کرد تا ما را مرهون رزق شفاعتش کند یومالورود... از این کرم و اکرام بالاتر!... همین است که روضه حسین خودش به تنهایی پر«شور» است... فقط راه عشقبازی را باید بلد باشیم تا درخور حسین شویم... بدانیم حسین پر از واقعه است، پس «اذا وَقَعَتِ الواقعه» برای هر وقتمان روضهای دارد مکشوفه و سرباز... هم «ثُلّه مِنَ الاولین» دارد و هم «قَلیلٌ مِنَ الاخَرین»... هم قاسمبنالحسن علوی دارد، هم قاسمبنالحسن سلیمانی... همین است که حسین برایمان حسین شده... . آخر یک سال است و یک محرم... . یک دنیاست و یک حسین...
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت حجتالاسلام روحالله حسینیان
صراحت او در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود
در پی درگذشت روحالله حسینیان، رهبر معظم انقلاب با صدور پیامی وفات این «روحانی مبارز» را تسلیت گفتند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری متن این پیام بدین شرح است: «بسمالله الرحمن الرحیم. درگذشت روحانی مبارز و انقلابی جناب حجتالاسلام آقای حاج شیخ روحالله حسینیان رحمهاللهعلیه را به خاندان مکرم و بازماندگان و دوستان و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. مقاومت و خستگیناپذیری و صراحت این روحانی مجاهد در مواضع بحق انقلابی، برجسته و نمایان بود. رحمت و رضوان الهی بر او باد». ارسال به دوستان
نگاهی به مجموعه شعر عاشورایی «گنجشک و جبرئیل» سروده مرحوم سیدحسن حسینی
آمیزهای از سوگ و حماسه و عرفان
رضا اسماعیلی: خوانندگان و خواهندگان مشتاق شعر و ادبیات انقلاب اسلامی، بیهیچ تردیدی با نام بلند و پرفروغ سیدالشعرای شعر انقلاب مرحوم دکتر«سیدحسن حسینی» آشنا هستند. شاعر بلندآوازهای که به خاطر برخورداری از دانش و بینش گسترده ادبی و خلق و آفرینش آثاری فاخر و ارجمند در حوزههای نظم، نثر و پژوهش، نقشی تاثیرگذار در باروری و بالندگی شجره طیبه ادبیات انقلاب اسلامی داشت.
در بررسی آثار منظوم و منثور حسینی اما-پیش و بیش از هر چیز- باید بر باورمندی و «تعهد دینی»اش دست گذاشت و سیمای او را از این منظر به تماشا نشست. شاعری که متاثر از سیره و سلوک دینی و انقلابی مصلحان دینآگاه و روشناندیشی چون امام خمینی(ره)، استاد مرتضی مطهری، آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی، دکتر شریعتی و جلال آلاحمد بود و منظومه فکریاش بر مدار ایمانی و مسلمانی میچرخید. شاعری که براستی و درستی آمیزهای از «درد» و «درک» مسلمانی بود و در صراط مستقیم توحید و رستگاری گام برمیداشت. شاعری آرمانی و عاشورایی که از دیو و دد بیزار بود و همچون مولانا با چراغ و آینه به دنبال انسان میگشت. انسانی روشن که برای گرفتاران گرداب بلا «کشتی نجات» و برای گمشدگان وادی ظلمت «مشعل هدایت» است. شاعری که با واژهواژه شعرهایش عاشورا را نفس میکشید و کربلا را میسرود.
آری! نام بلند و روشن «سیدحسن حسینی» با شعر دینی و آیینی روزگار ما - بویژه شعر عاشورایی- پیوندی ناگسستنی دارد، چنان که بدرستی میتوان از وی به عنوان یکی از پایهگذاران شعر دینی و آیینی بعد از انقلاب نام برد. شاعر رشید و رسالتمداری که برای ایفای رسالت انسانی و اجتماعی خویش، پا به وادی ادبیات گذاشت و با اقتدا به شاعرانی چون دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی و دکتر طاهره صفارزاده در تحکیم و تثبیت شعر مدرن دینی گام برداشت.
***
شاعران نسل انقلاب حسینی را با مجموعه شعر«همصدا با حلق اسماعیل» که جزو نخستین آثار منتشر شده در دهه اول انقلاب است، میشناسند. این دفتر شعر در سال 1363 به همت حوزه هنری چاپ و منتشر شد. «همصدا با حلق اسماعیل» هر چند یک مجموعه شعر مستقل عاشورایی نیست ولی از آنجا که شعرهای مرتبط با عاشورا- در صورت و سیرت- حجم قابل توجهی از این دفتر را به خود اختصاص داده است، این مجموعه شعر را نیز میتوان به نوعی یک مجموعه شعر عاشورایی به شمار آورد. «سیدالشعرای انقلاب اسلامی» در قاب و قالب شعرهای این صحیفه، غیرت عاشورایی خود را به عنوان یک شاعر مسلمان روشناندیش به صورت تمامقد به تماشا گذاشته است. تاثیرپذیری شاعر از حماسه سرخ حسینی در آینه بیغبار شعرهای این دفتر به روشنی قابل مشاهده است، بویژه در شعرهای «لاله رخان»، «وداع»، «سرود سوم»، «وصیت» و «نفرین». معروفترین شعر عاشورایی این دفتر غزل «وداع» است که به خاطر زبان سهل و ممتنعی که داشت در آن سالها بسیار مورد اقبال و استقبال قرار گرفت و زمزمه مردان و جوانمردان و پهلوانان شد:
میروم مادر که اینک کربلا میخواندم
از دیار دور یار آشنا میخواندم
مهلت چون و چرایی نیست مادر، الوداع!
زان که آن جانانه بیچون و چرا میخواندم
وای من گر در طریق عشق کوتاهی کنم
خاصه وقتی یار با بانگ رسا میخواندم
بانگ «هل من ناصر» از کوی جماران میرسد
در طریق عاشقی روح خدا میخواندم
میروم آنجا که مشتاقانه با حلقوم خون
جاودان تاریخساز کربلا میخواندم
ذوالجناح رزم را گاه سحر زین میکنم
میروم آنجا که نای نینوا میخواندم...1
این شعر که از زبان یکی از رزمندگان دفاعمقدس سروده شده است، جان و جهانی عاشورایی و لهجهای کربلایی دارد. چنانکه ضیاءالدین ترابی در نقدی که بر این شعر نوشته است با تاکید بر این دقیقه میگوید:
«شاعر شعر خود را با خبر از سفری آغاز میکند. سپس در بیت دوم به ضرورت آن میپردازد و در بیت سوم به توضیح واژه «یاری» که در بیت آمده میپردازد و در بیت چهارم بین قیام تاریخی امام حسین(ع) و قیام مردم مسلمان ایران رابطهای تنگاتنگ ایجاد میکند و نیز بر راه شهیدان که ادامه همان راه سالار شهیدان کربلاست تاکید میورزد و پس از توضیحی که در بیت پنجم در این باره میدهد، با بهکارگیری ترکیبهای «ذوالجناح رزم» و «نای نینوا» ضمن محکم کردن گرههای عاطفی شعر، فضایی عاشورایی و کاملا روحانی به شعر میبخشد...». 2
علاوه بر شعرهایی که در قالبهای غزل، مثنوی و نیمایی سروده شده، تقریبا تمام رباعیهای این دفتر نیز که حجم قابل توجهی از کل این مجموعه شعر را به خود اختصاص داده است- به صورت مستقیم و غیرمستقیم- لهجه عاشورایی دارد؛ رباعیهای معروفی که در دوران دفاعمقدس زمزمه روز و شب رزمندگان در جبههها بود، از جمله ۲ رباعی زیر:
شوریده سری که شرح ایمان میکرد
هفتادودو فصل سرخ عنوان میکرد
با نای بریده نیز بر منبر نی
تفسیر خجستهای ز قرآن میکرد3
*
دریا بهطلب از برهوت تو گذشت
یک قافله نعره در سکوت تو گذشت
آن روز اگر چه تشنه بودی اما
صد رشته قنات از قنوت تو گذشت4
اما در میان همه آثاری که از حسینی منتشر شده، هیچ دفتری از نظر انسجام ساختاری، ارجمندی مضمون، تلفیق هنرمندانه سوگ و حماسه و عرفان، مهندسی کلمات، کاربرد هوشمندانه واژگان متجانس با روح قیام حسینی، ترکیبسازیهای بدیع، ترسیم شاعرانه و حماسی سیمای شخصیتهای برجسته کربلا، بازخوانی وقایع سرنوشتساز تاریخ شیعی، تصویرسازیهای خلاقانه و نو و برخورداری از مولفههای زیباشناختی، به پای مجموعه شعر عاشورایی «گنجشک و جبرئیل» نمیرسد. این مجموعه شعر در بردارنده 30 قطعه شعر عاشورایی در قالبهای سپید و نیمایی است. تعلق خاطر حسینی به این مجموعه شعر عاشورایی تا حدی بود که وصیت کرد این کتاب را به عنوان «شفیع» بعد از وفاتش با او دفن کنند. چاپ این مجموعه شعر در سال 1370 براستی اتفاقی خجسته در شعر آیینی روزگار ما بود؛ اتفاقی که ذهن و زبان بسیاری از شاعران انقلاب را به سمت شعر سپید و بهرهبرداری از ظرافتها و ظرفیتهای آن برای بیان مضامین دینی متمایل کرد. چنانکه استاد گرمارودی که خود از پایهگذاران شعر مدرن دینی و خالق شاهکار عاشورایی «خط خون» است، در یادداشتی درباره این مجموعه شعر گفته است:
«سیدحسن حسینی در مجموعه والا و ارزشمند«گنجشک و جبرئیل» بنایی نو نهاده است که در آن، نه ذرهای ادب توحید خدشه دیده است و نه در توصیف اهلبیت به حوزههای غلوی که در «شمع جمع» فؤاد کرمانی و امثال او به چشم میخورد، وارد شده- و خدا داناست چه بهانهها که به دست دشمنان شیعه میدهد این غلوها- و نه هیچ از قلههای کرامت و حماسه آنان فروتر آمده است».5
در این نوشتار، به اغتنام فرصت میخواهیم به خوانش شعری از این مجموعه بنشینیم. شعر «راز رشید» که به اسوه ادب و وفاداری، ماه بنیهاشم حضرت ابوالفضلالعباس(س) تقدیم شده است و به نوعی میتوان آن را برترین سروده عاشورایی این کتاب دانست:
به گونه ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم.
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار، در بهت کودکانه حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست! 6
بدون شک، شما هم از خواندن سپیدسروده عاشورایی «راز رشید» زندهیاد سیدحسن حسینی که در مجموعه شعر ارجمند «گنجشک و جبرئیل» آمده است، احساس غروری حماسی میکنید. واژه واژه این شعر عاشورایی در جان ما لذتی آمیخته با حماسه و سربلندی میریزد. بیان محکم و فاخر شاعر، مضمون بکر و باطراوت، واژگان نجیب و غیرتمند و محتوای برگرفته از آموزههای اصیل دینی به این شعر عاشورایی شرافتی میبخشد که هر انسانی از خواندن آن- به سهم خود- حظ معنوی میبرد.
نکته دیگر این است که شعر تا حدود بسیار زیادی از شخصیت شیعی شاعر آن رمزگشایی میکند. در پشت واژگان زلال و آسمانی این شعر، ما سیمای پرصلابت شاعری را به نظاره مینشینیم که بر بال کلماتی اهورایی عروج میکند و کربلا را از ورای حجابهای ظلمانی و نورانی- با چشم دل- به تماشا مینشیند. شاعری راستقامت و سربلند که شورهزار جانش تشنه «لبیک» به ندای «هل من ناصر ینصرنی» سرور و سالار شهیدان کربلاست تا به برکت این لبیک، کویرستان جانش را بهارستان رستگاری کند و فردا «بر آستان جانان» گلبانگ سربلندی سر دهد.
در این سروده عاشورایی، واژهها دست روح ما را میگیرند و در سماعی حماسی و سرخ به آسمان اشراق میبرند. نجابت و اصالت واژهها در این شعر به حدی است که ما با هیچ یک از واژگان شعر احساس ناآشنایی و بیگانگی نمیکنیم. همه واژهها در این مینیاتور عاشورایی، محرمان خلوت انس و مقربان آستان حضرت کریماند. شرط راهیابی ما نیز به این حلقه، اهلیت و محرمیت است:
«تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش»
واژهها در این شعر- همچون یاران امام حسین(ع)- خود را برای جهادی شگفت آماده کردهاند. وارستگی و مناعت طبع را در سیمای این واژههای اهورایی بخوبی میتوان دید. واژهها در این سپیدسروده عاشورایی، به سینهسرخانی مهاجر میمانند که از غربت زمین کوچیده و به بیکرانگی آسمان دل سپردهاند. این واژهها از عاشورا نمیگویند، بلکه عاشورا را شهود میکنند و در بطن حماسه عاشورا متولد میشوند. اگر چشم بر سیمای این واژهها بدوزی، خواهی دید همچون جنگاورانی بیباک و ثابتقدم، اذن ورود به میدان میطلبند و شهادت را لحظهشماری میکنند.
اگر «راز رشید» را یکبار دیگر با تأمل و دقت بیشتر بخوانید و به چینش واژگان آن دقت کنید، بخوبی درخواهید یافت قرابت این شعر با حماسه عاشورا بیش از آن چیزی است که تاکنون تصور میکردید. برای مثال چینش واژگان این شعر آنچنان است که هر واژهای بدرستی در جای خود قرار گرفته و امکان پس و پیش کردن حتی یک واژه این شعر وجود ندارد. و این درست به آرایش رزمی و صحنهآرایی هوشمندانه و هنرمندانه لشکر کوچک امام حسین(ع) در دشت کربلا میماند. گویا شاعر در این شعر، واژهها را آماده جنگیدن و نبردی تن به تن با لشکریان کفر کرده که در چینش هندسی آنها چنین دقت قابل تحسینی به کار برده است!
نکته شگفت دیگر اینکه اگر واژگان شعر را بشمارید، رازی دیگر از اسرار سر به مهر این شعر بر شما آشکار میشود. تعداد واژگان به کار رفته در این شعر (با احتساب «واو»های عطف به 74 واژه میرسد، یعنی چیزی نزدیک به عدد شهدای کربلا! گویا «سید» خود نیز به این راز پی برده بود که در واپسین روزهای عمرش وصیت کرد این صله آسمانی- مجموعهشعر گنجشک و جبرئیل- را در غربت خاک همنشین او سازند. به هر روی باید گفت علت تشخص و برجستگی این شعر عاشورایی این است که این شعر از جنس خاک نیست و در آسمانها ریشه دارد. درخشندگی و آیینگی این شعر به حدی است که آن را از دیگر سرودههای عاشورایی، چندین و چند پله بالاتر مینشاند و همردیف سرودههایی همچون دوازدهبند محتشم کاشانی و «خط خون» گرمارودی قرار میدهد. بدون شک مهر تأیید «روحالقدس» بر پیشانی نجیب این شعر خورده که آن را اینچنین دوستداشتنی و ارجمند کرده است.
به عنوان حسن ختام، شما را به بازخوانی فرازی از مقاله قابل تامل محمدکاظم کاظمی درباره مجموعه شعر«گنجشک و جبرئیل» دعوت میکنم:
«گنجشک و جبرئیل» از چند جهت، یک اثر متمایز و متبارز است. نخستین وجه تمایز آن، وحدت موضوع است، یعنی این کتاب، از معدود مجموعه شعرهایی است که به طور کامل به شعرهای مذهبی و غالبا عاشورایی یک شاعر اختصاص دارد. در کنار وحدت موضوع، وحدت قالب شعرها هم قابل توجه است، چون همه در قالبهای نوین سروده شدهاند. اما از این دو مهمتر، وحدت ساختار شعرهاست، به گونهای که گویی همه کاملکننده یک ساختمان واحد هستند. ما پیش از این، شعرهای ساختمانی بسیار دیده بودیم که اجزایشان کاملکننده همدیگر بودند ولی اینکه شعرهای یک کتاب، علاوه بر ساختار درونی خویش، ارتباطی با یکدیگر داشته باشند، به ندرت اتفاق افتاده است و یکی از این موارد نادر، همین کتاب «گنجشک و جبرئیل» است. زمان سرایش شعرها، قالب، محتوا و از این مهمتر، هماهنگی شعرها از لحاظ لحن و شیوه تصویرگری، همه مؤید این است که ما با اثری یکپارچه مواجهیم. اثر مهم این یکپارچگی، حفظ حالت عاطفی خواننده در طول خواندن کتاب است و بدین ترتیب، شاعر بهتر میتواند او را در این فضا نگه دارد».7
امید آنکه به برکت این شعر، شاعر شیعی و فرهیخته آن نیز در روز جزا صله خود را از دست مبارک حضرتش دریافت کند و مورد شفاعت آن امام همام قرار گیرد؛ انشاءالله.
........................................................
منابع و مآخذ
1- حسینی، سیدحسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363، صص 30 و 31
2- نادمی، سیداحمد، شمشیر باستانی شرق، تهران، هنر رسانه اردیبهشت، چاپ اول، 1387، مقاله «یک دنیا عشق، یک عالم عاطفه»، به قلم ضیاءالدین ترابی، ص 141
3- حسینی، سیدحسن، همصدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزه هنری، چاپ اول، 1363، ص 103
4- همان، ص 107
5- سیدعلی موسویگرمارودی، مقاله: شاعری در تصرف شعر، نگاهی به شعرهای آیینی زندهیاد دکتر سیدحسن حسینی
6- سیدحسن حسینی، گنجشک و جبرئیل، صص 35 و36
7- محمدکاظم کاظمی، مقاله: «گنجشک و جبرئیل»، حادثهای در شعر عاشورایی
ارسال به دوستان
هیلاری کلینتون:
بایدن نباید شکست را بپذیرد
نگرانی هر ۲ حزب اصلی آمریکا از تقلب رقیب
به موضوع اول انتخابات ریاستجمهوری این کشورتبدیل شده است
گروه بینالملل: انتخابات ریاستجمهوری امسال آمریکا در حالی کمتر از 70 روز دیگر برگزار میشود که ادامه اعتراضات ضدنژادپرستی این کشور از یک سو و تداوم اختلافات سیاسی میان جمهوریخواهان و دموکراتها از سوی دیگر به چالشی بزرگ برای هیأت حاکمه این کشور تبدیل شده و در حال تبدیل به پاشنه آشیل انتخابات است. هماکنون تقلب موضوع اول انتخابات آمریکاست و همه موضوعات دیگر حول آن قرار دارند. کمتر روزی است که حرفی از تقلب در رسانههای هر دو حزب اصلی آمریکا نباشد.
در جبهه سیاسی هم تنشهای لفظی و نگرانیهای هر دو طرف از بروز تقلب افزایش قابل تاملی داشته است. در طول تاریخ آمریکا همواره یا دموکراتها یا جمهوریخواهان در رأس کار بودهاند و وقتی هر دو طرف نگران تقلبند مفهومی جز مضحکه انتخابات نیست.
در همین ارتباط سخنان دیروز هیلاری کلینتون و توصیههایش به جو بایدن برای نپذیرفتن شکست در شب انتخابات مفهومی جز بیاعتمادی به ساختار سیاسی جامعه آمریکا ندارد. عجیبتر اینکه رئیسجمهوری مستقر آمریکا یعنی ترامپ هم صراحتا گفته اگر در انتخابات ببازد یعنی تقلب صورت گرفته است. به عبارت دیگر حالا دیگر مهم نیست برنده انتخابات آمریکا چه کسی باشد؛ مهم این است که رقیب قصدی برای پذیرفتن نتیجه انتخابات ندارد.
این تنشها در کنار اعتراضاتی که هرازگاهی چند نفر از مردم آمریکا در آن کشته میشوند به چالش بزرگی تبدیل شده است.
از سوی دیگر ادامه اعتراضات مردمی به نژادپرستی به صورت مداوم در ایالات آمریکا طی 3 ماه گذشته تداوم یافته است. این اعتراضات در ابتدا به دلیل قتل فجیع جورج فلوید، شهروند سیاهپوست ۴۶ ساله توسط پلیس آمریکا آغاز شد و حالا به این جنبش قهرمانان دیگری هم در حال اضافه شدن هستند و یکی از آنها جیکوب بلیک ۲۹ ساله است که چند بار از پشت از سوی پلیس آمریکا هدف شلیک گلوله قرار گرفت و ظواهر امر از فلج شدن وی حکایت دارد. همین امر هم سبب شده تا اعتراضات مردمی در ویسکانسین آمریکا برای چهارمین شب متوالی ادامه یابد. در این اعتراضات تاکنون ۳ نفر کشته شدهاند. افزایش خشونت نیروهای امنیتی آمریکا در سایه حمایتهای ترامپ از ادامه این روند چالش بزرگی پیش روی کشوری است که قرار است ۲ ماه دیگر در آن انتخابات برگزار شود.
* توصیه کلینتون به بایدن
به گزارش «وطن امروز»، «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه اسبق آمریکا به «جو بایدن» نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری این کشور توصیه کرد در شب سوم نوامبر، صرفنظر از هر اتفاقی که در انتخابات میافتد، شکست را نپذیرد. هیلاری کلینتون در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ رقیب «دونالد ترامپ» رئیسجمهور فعلی آمریکا بود و نتیجه رأیگیری را به او واگذار کرد. کلینتون شب سوم نوامبر ۲۰۱۶ شکست را پذیرفت اما او گفته با توجه به اینکه امسال رأیگیری به صورت پستی انجام میشود، مشخص شدن برنده انتخابات احتمالا زمان بیشتری خواهد گرفت. هیلاری کلینتون گفت ممکن است نتیجه روز برگزاری انتخابات حاکی از برتری ترامپ با اندکی اختلاف باشد. کلینتون گفت در چنین شرایطی «جو بایدن نباید تحت هیچ شرایطی شکست را بپذیرد، چون به نظر من اعلام نتایج طول خواهد کشید».
* انتخابات پستی و تقلب هر ۲ حزب
اشاره کلینتون به موضوع زمان اعلام نتایج نهایی از این جهت است که به دلیل مشکلاتی که اخیرا از سوی دولت در ماموریت و بودجه اداره پست آمریکا به وجود آمده است، همه ایالتها و مقامهای محلی ظرفیت لازم و کافی را برای شمارش سریع آرای پستی ندارند. کارزار انتخاباتی بایدن تاکنون واکنشی به سخنان کلینتون نداشته اما از آنجا که پیشبینی میشود نیمی از رایدهندگان آمریکایی به صورت پستی در انتخابات شرکت کنند و این رقم دو برابر سال 2016 است، دموکراتها تمرکز ویژهای روی این مبحث خواهند داشت. مساله رایگیری پستی در ماههای اخیر به چالشی جدی بین ترامپ و دموکراتها مبدل شده است و ۲ طرف بارها با اعلام موضع خود در این باره هشدارهایی را در ارتباط با وقوع تقلب و تخلف توسط طرف مقابل دادهاند. ترامپ چندی قبل در جمع هوادارانش صراحتا تاکید کرد: «فقط در صورتی که تقلب شود در انتخابات شکست میخورم». از سوی دیگر دموکراتها هم بارها نگرانی خود را از نفوذ غیرقانونی ترامپ در روند انتخابات ابراز کردهاند. در آخرین مورد از این گمانهزنیها نیویورکتایمز به نقل از برخی مقامات حزب دموکرات اعلام کرد استراتژی آنها در صورت شکست در انتخابات، کشاندن مردم به خیابانها و مقابله با ترامپ است.
علاوه بر این «ال گور» از چهرههای سرشناس حزب دموکرات و معاون رئیسجمهور اسبق آمریکا با تاکید بر اینکه ترامپ به صورت راهبردی، از پیش به دنبال ایجاد شبهه [در نتایج انتخابات] است، هشدار داد اگر «دونالد ترامپ» رئیسجمهور این کشور شکست در انتخابات را قبول نکند، به زور از کاخ سفید بیرون انداخته میشود. وی افزود: در آن زمان نیروهای نظامی و امنیتی فقط به رئیسجمهور جدید پاسخگو خواهند بود.
* ادامه تلاش خانوادگی برای تطهیر ترامپ
در شرایطی که طی ۳ سال و نیم گذشته رفتارهای ترامپ بیش از هر چیز ویژگیهای ضد اخلاقی و نژادپرستانه او را نمایان کرده است، کمپین انتخاباتی او تلاش میکند چهره متفاوتی از او ارائه کند. تلاش جمهوریخواهان برای پاک کردن ۲ واژه بیگانههراسی و نژادپرستی از شخصیت ترامپ به خودی خود نشان میدهد دیدگاه منفی گستردهای نسبت به ترامپ در جامعه آمریکا وجود دارد. بر این اساس بامداد چهارشنبه در ابتدای شب دوم مجمع ملی حزب جمهوریخواه، «جان پوندر» مرد سیاهپوستی که به خاطر سرقت از بانک محکوم شد و بعدا توسط ترامپ در مقابل دوربینهای رسانهای در کاخ سفید مورد بخشش قرار گرفت، سخنان کوتاهی را در حمایت از او بیان کرد. در این مراسم بیشترین توجه رسانههای خبری به سخنان «ملانیا ترامپ» همسر رئیسجمهور آمریکا معطوف شد. وی از ترامپ به عنوان شوهری یاد کرد که از او در همه زمینهها حمایت کرده و دولتی را اداره میکند که تعداد بیسابقهای زن در آن نقشهای کلیدی دارند. این در حالی است که ترامپ هفته گذشته انتخاب «کامالا هریس» به عنوان معاون بایدن را باعث آزرده خاطر شدن مردهای آمریکایی دانست. تیم ترامپ تلاش زیادی را آغاز کرده است تا حمایت رایدهندگان سیاهپوست را جلب کند.
* ویسکانسین، کانون جدید اعتراضات به نژادپرستی
در حالی که ترامپ در مجمع سالانه حزب جمهوریخواه سرگرم تبلیغات انتخاباتی است و تیم انتخاباتی او در صدد جلب نظر سیاهپوستان است، شهرهای مختلف آمریکا همچنان درگیر آشوب و اعتراضات ناشی از تبعیض نژادی و خشونت پلیس است. اکنون پس از تیراندازی پلیس به یک شهروند سیاهپوست در شهر کنوشا در ایالت ویسکانسین، این شهر به جدیدترین کانون اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا تبدیل شده است. در سومین شب این اعتراضات ۳ نفر از معترضان هدف گلوله افراد ناشناس قرار گرفتند که ۲ نفر از آنها کشته شدند. وضعیت اعتراضات در این شهر به حدی پیچیده شده که علاوه بر درگیری معترضان با نیروهای پلیس، مردم معترض با یکدیگر هم درگیر شدهاند. اگر چه «تونی اورس» فرماندار این ایالت از روز سهشنبه با صدور فرمان برپایی «حالت فوقالعاده» و استقرار نیروهای گارد ملی در این ایالت، سعی در کنترل اوضاع داشته اما تاکنون نشانهای از کاهش اعتراضات مشاهده نشده است. به رغم اعلام منع آمد و شد در شهر کنوشا، اعتراضات ساکنان این شهر علیه تیراندازی پلیس به این شهروند آفریقاییتبار همچنان ادامه دارد. معترضان همچنین پرچم آمریکا را در مقابل حصار دادگاه به آتش کشیدند. طبق گزارش روزنامه کنوشانیوز، در جریان اعتراضات سهشنبهشب یک خودروی زرهی پلیس تلاش کرد از میان جمعیت مقابل ساختمان دادگاه عبور کند و در همین حین نیز ماموران به شلیک گاز اشکآور و گلولههای فلفل پرداختند. تعدادی دیگر از معترضان به سمت نیروهای پلیس پشت این موانع بطری و مواد محترقه پرتاب کردند. وقتی پلیس به معترضان دستور داد متفرق شوند، جمعیت در پاسخ شعار دادند: «جان سیاهپوستان مهم است». پلیس سپس به سمت آنها گلولههای پلاستیکی شلیک کرد. معترضان نیز ساختمانها و خودروهایی را به آتش کشیدند. بعد از ظهر یکشنبه پلیس در شهر کنوشا به سوی یک مرد سیاهپوست غیرمسلح با نام «جیکوب بلیک» چندین گلوله شلیک کرد و او روانه بیمارستان شد. تصاویر منتشر شده در شبکههای مجازی نشان میدهد این مرد سیاهپوست در حالی که داخل خودروی خود مستقر شده بود و ۳ کودک وی نیز در خودرو بودند، از سوی ۲ مامور پلیس هدف اصابت ۷ گلوله قرار گرفت.
* اعتمادی به تحقیقات پلیس درباره حادثه نیست
شبکه «سیانبیسی» با اعلام این خبر که پدر و وکلای خانواده جیکوب بلیک اعلام کردند پسرشان از ناحیه کمر به پایین فلج شده است، گزارش داد «پاتریک سالوی» وکیل مدافع خانواده بلیک تصریح کرد: زنده بودن جیکوب یک معجزه است. طبق گفته یکی دیگر از وکلای خانواده بلیک به نام «بنجامین کرامپ» به این دلیل که گلولهها، نخاع وی را قطع و برخی از مهرههای وی را خرد کرده است، اینکه جیکوب بلیک بتواند یکبار دیگر راه برود، نیازمند معجزه است. خانواده بلیک اعلام کردهاند شکایتی را برای دریافت غرامت آسیبهای جسمانی که به پسرشان وارد شده است، تنظیم کردهاند. پدر بلیک در گفتوگو با شبکه انبیسی اعلام کرد: «من به تحقیقات سفیدپوستها (پلیس) درباره یک مرد سیاهپوستی که 7 مرتبه از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرار گرفته است، هیچ اعتمادی ندارم».
* اعتراضات در آتلانتا و پورتلند در حمایت از معترضان ویسکانسین
در همین حال خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد معترضان در آتلانتای آمریکا نیز در اعتراض به تیراندازی پلیس کنوشا به جیکوب بلیک به خیابانها آمدند و این تظاهرات هم با خشونت همراه شد. بر این اساس معترضان آتلانتا ابتدا در پارک «وودراف» در مرکز این شهر تجمع کردند تا حمایتشان را از بلیک نشان دهند. شبکه WSB-TV گزارش کرد کمی بعد از این تجمع معترضان به سمت ساختمان مقر حوزه پنجم پلیس آتلانتا راهپیمایی کردند و به گفته پلیس این شهر، معترضان در آنجا پنجره یک ساختمان را شکستند. پلیس پورتلند در ایالت اورگان هم سهشنبهشب بعد از تحرکات معترضان بار دیگر وضعیت شورش اعلام کرد و دهها معترض در اعتراضات به نابرابری نژادی در این شهر بازداشت شدند.
***
[نیاز حیاتی ترامپ به ویسکانسین]
سخنرانیها در دومینشب مجمع سالانه حزب جمهوریخواه نشان داد کمپین ترامپ به این نتیجه رسیده است ترامپ باید نسبت به مواضع نژادپرستانهاش عقبنشینی تاکتیکی داشته باشد. سخنرانی یک چهره سیاهپوست در این مجمع و تاکید همسر وی بر ویژگیهای مثبت شخصیتی او نشان میدهد آنها متوجه نیاز شدید ترامپ به سبد رای سیاهپوستان شدهاند. این وضعیت در حالی است که طی روزهای گذشته سیاهپوستان در ویسکانسین هم در اعتراض به تبعیض نژادی و خشونت پلیس دست به اعتراضات خشونتآمیز زدهاند. از سوی دیگر نقشه انتخاباتی 2020 حاکی از این است که 4 ایالت پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و فلوریدا احتمالا میتوانند نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 2020 را تعیین کنند. دلیل اینکه این ایالتها در انتخابات ریاستجمهوری اهمیت دارند این است که جز 12 ایالت، اکثر ایالتها قوانین به اصطلاح «برنده همه» را تصویب کردهاند. با توجه به تجمیع آرای الکترال این 4 ایالت، پیروزی در این 4 ایالت برای کاندیداهای ریاستجمهوری بسیار مهم است. ترامپ سال 2016 در هر کدام از این 4 ایالت از جمله ویسکانسین تنها با یک درصد یا کمتر از یک درصد به پیروزی رسید. نظرسنجی ایالتی اخیر در ویسکانسین، شوک تازهای را به دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا وارد کرده است و احتمال زیادی وجود دارد برگ برنده ترامپ در انتخابات 2016 به عامل شکست او تبدیل شود.
ارسال به دوستان
استقلال با عبور از پرسپولیس راهی فینال جام حذفی شد
فرهاد برنده ماراتن بزرگ
استقلال با پیروزی برابر پرسپولیس به فینال جام حذفی صعود کرد و حریف تراکتور شد.
همانطور که انتظارش میرفت این داربی هم بسان بازی گذشته ۲ تیم استقلال و پرسپولیس جذاب و پرگل از آب درآمد. استقلال با گل زیبای قائدی پیش افتاد اما این قرمزها بودند که با گلزنی بشار رسن و علی علیپور بازی باخته را با برد عوض کردند و تقریبا تا دقیقه 92 پیش بودند اما این پایان کار نبود و ضعف مفرط رادوشوویچ هنگام ارسال سانترها به مدد استقلال آمد تا آنها با ضربه سر محمد دانشگر در آخرین دقایق کار را به تساوی بکشانند. در ۲ پانزده دقیقه وقتهای اضافی هم هیچ اتفاقی رخ نداد تا این ضربات پنالتی باشد که تیم فینالیست را تعیین کند. در ضربات پنالتی احمد نوراللهی و اوساگونا ضربات خود را از دست دادند تا استقلالیها با گل کردن پنالتیهای خود برنده بازی باشند.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از موافقت دولت روحانی با بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ۲ سایت غیرهستهای و تکرار سناریوی باجدهی برای حفظ جنازه برجام گزارش میدهد
همان همیشگی
گروه سیاسی: سفر پرماجرای رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران سرانجام روز گذشته در شرایطی به پایان رسید که متن بیانیه مشترک ایران و آژانس مهر تاییدی بر تمام نگرانیهای روزهای اخیر زد.
به گزارش «وطن امروز»، هفته گذشته پس از قطعی شدن سفر مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران، اما و اگرهای زیادی پیرامون این سفر طرح شد. از سویی پافشاری آژانس بر بازدید از مکانهای نظامی و از سوی دیگر همزمانی این سفر با طرح مکانیسم ماشه از سمت دولت آمریکا باعث شد گمانهزنیهایی حول این سفر شکل بگیرد و به رغم موضع ظریف در تکذیب وجود نسبتی میان این دو، باز هم نگاه بدبینانه به سفر گروسی که روابط نزدیکی با دولت آمریکا دارد مضاعف شد. داستان قدیمی پافشاریهای آژانس بر بازدید از مراکز و سایتهای نظامی ایران که بیش از همه در مصداق «پارچین» خود را نمایان کرده بود، نهایتا بعد از برجام در بازدید سال94 نمایندگان آژانس در این مورد پذیرفته شد که از آن به عنوان آخرین درخواست برای بازدید از یک سایت غیرهستهای یاد کردند، با این حال روز شنبه بود که بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در گفتوگویی با العالم سخن از عقبنشینیهایی مشروط به تکرار نشدن به زبان آورد؛ سخنانی که حکایت از تکرار یک مسیر طی شده و عقبنشینی در برابر فشارهای آژانس داشت. کمالوندی در بخشی از این گفتوگو با بیان اینکه در حال حاضر 2 مکان مورد نظر آژانس است که مختصات جغرافیاییاش را داده است، گفت: در این ۲ مورد صحبت از این بوده که باید حتما پایان کار باشد، یعنی به این شرط که دیگر بعد از این نگویند حالا باز جای دیگر به همین شکل را بررسی کنیم. اظهارات کمالوندی باعث شد «وطن امروز» در شماره روز سهشنبه خود با عنوان «مهره آمریکا در تهران» نسبت به عواقب احتمالی این عقبنشینی ایران در مقابل مطالبات غیرقانونی آژانس انرژی اتمی هشدار دهد.
* تعهد به بازرسی مبهم پادمانی
روز گذشته در شرایطی بیانیه مشترک میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر شد که بندهای تصریح شده در آن نشان از تحقق پیدا کردن تمام نکاتی دارد که در روزهای اخیر نسبت به آن هشدار داده شد. در بخشی از این بیانیه مشترک که در آن سخن از موافقت داوطلبانه ایران نسبت به بازرسی آژانس از ۲ مکان ادعا شده دارد، آمده است: «بعد از مشورتهای فشرده دوجانبه، ایران و آژانس درباره حلوفصل توأم با حسن نیت موضوعات مشخص شده توسط آژانس در ارتباط با اجرای پادمان به توافق رسیدند. در این ارتباط، ایران به طور داوطلبانه به ۲ مکان مشخص شده توسط آژانس دسترسی داده و فعالیتهای راستیآزمایی آژانس را برای حلوفصل این موضوعات تسهیل خواهد کرد. تاریخهای مربوط به دسترسیهای آژانس و فعالیتهای راستیآزمایی، مورد توافق قرار گرفته است. فعالیتهای راستیآزمایی آژانس مطابق موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی و رویه استاندارد راستیآزمایی آژانس، همانگونه که برای همه کشورهای دارای موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی اجرا میشود، به صورت برابر و بدون تبعیض اجرا خواهد شد».
اما در بخش بعدی این بیانیه تعهدات آژانس با زبانی مبهم و قابل تفسیر بیان شده است که میتواند پتانسیل سوءاستفادههای بعدی را در اختیار این نهاد قرار دهد. در این بند آمده است: «در چارچوب قطعنامه GOV/2015/72 که در تاریخ ١۵ دسامبر ٢٠١۵ توسط شورای حکام به تصویب رسید، آژانس و ایران تایید میکنند موضوعات مرتبط با اجرای پادمان، منحصرا مربوط به مواد و فعالیتهای هستهای تحت پادمان براساس موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی میباشد. در این چارچوب حاضر، بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات در اختیار آژانس، آژانس هیچ سوال دیگری از ایران، و هیچ درخواستی برای دسترسی به مکانهایی فراتر از آنچه توسط ایران تحت موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی اظهار شدهاند، ندارد». در حالی بر اساس این بند آژانس تعهد میکند هیچ درخواست بازرسی از «مکانهایی فراتر از آنچه توسط ایران تحت موافقتنامه جامع پادمان و پروتکل الحاقی اظهار شدهاند» نداشته باشد که اساسا آژانس مکانهایی را که در گذشته و حال نیز مورد استناد قرار داده، بر اساس بازرسیهای پادمانی تعریف کرده است و بر این مبنا در آینده، هر زمان که تمایل داشته باشد میتواند مکانهای جدیدی را بر اساس گزارش سرویسهای جاسوسی غربی برای بازدید انتخاب کند؛ مسالهای که کمالوندی نیز در گفتوگوی اخیر خود به آن اشاره کرده و درباره تداوم این بازدیدها گفته بود: از فردا هر کشوری میتواند اسناد جاسوسی ارائه کند و بعد آژانس برود به نمایندگی از آن بررسی کند و گزارش هم بیاورد و چون آن کشور هم عضو است میتواند آن را ببیند و استفاده کند، یعنی وسیله کمک به سرویسهای جاسوسی بشود. این نکته اصلی است؛ سال 2014 هم نماینده روسیه در یکی از سمپوزیومهای بررسی مسائل پادمانی به وضوح این مطلب را بیان کرد و سخنرانی مفصلی داشت که چرا آژانس نباید به این حوزه از اطلاعات که توسط سرویسهای امنیتی و جاسوسی داده میشود، ورود کند.
بر این اساس، این بند مبهم را میتوان به عنوان دسیسهای از سوی آژانس برای سوءاستفاده از موقعیتهایی دانست که هر لحظه ممکن است از سوی سرویسهای جاسوسی مطرح شود، به عبارت دیگر پذیرفتن بازدید نمایندگان آژانس از این ۲ موقعیت در حوالی تهران و شهرضا در قالب بازدیدهای پادمانی را میتوان چراغ سبزی بر بازدیدهای توقفناپذیر بعدی دانست.
بازگشت به یک خانه عقبتر و پذیرش بازرسیهای ویژه آژانس، در شرایطی که مسؤولان دولتی بارها نسبت به تکرار نشدن این بازدیدها وعده داده بودند حکایت از یک گام خطرساز در راستای افزایش فشارهای تحمیل شده آمریکا که از کانال آژانس پیگیری میشد، داشت. بررسی عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سالهای گذشته بویژه ماههای اخیر گویای تاثیرپذیری و حرفشنوی کامل این مجموعه از طرحهای آمریکا و اسرائیل است و به رغم آنکه ایران، آنچنان که ظریف نیز مدعی شد «قدرتمندترین نظام بازرسی» را پذیرفته بود اما نهایت این آژانس قطعنامهای را که از سمت تروئیکای اروپایی علیه ایران ارائه شده بود تصویب کرد. آگاهی طرف غربی از این امر که ایران قصد ایستادن در برابر درخواستهای آژانس را ندارد میتواند به طرح مطالباتی جدید در این زمینه منتهی شود.
ارسال به دوستان
لزوم ممنوعیت واردات کالاهای لوکس در شرایط خاص ارزی
توقف اسراف ارزی
* حسن حسنخانی، استاد اقتصاد دانشگاه در گفتوگو با «وطنامروز»: بعضی وزرا هنوز معنای تحریم را به درستی درک نکردهاند
گروه اقتصادی: ممنوعیت واردات کالاهای لوکس سالهاست طرح میشود اما هیچگاه به آن جامه عمل پوشانده نشده است و ذینفعان واردات این کالاها در هر برههای با طرح بهانههای مختلف مانع از این کار میشوند. در این اوضاع اقتصادی که کرونا از یک سو و تحریمهای بیسابقه از سوی دیگر، شرایط ارزی کشور را تغییر دادهاند، ممنوعیت واردات کالاهای لوکس میتواند عصای دست دولت برای تامین ارز کالاهای اساسی باشد. نباید فراموش کرد قیمت هر دلار آمریکا در روزهای اخیر به بیش از 23 هزار تومان رسیده و این افزایش قیمت تاثیر خود را به سایر بازارها و کالاها گذاشته و مردم را در مضیقه شدید برای تامین کالاهای اساسی قرار داده است.
به گزارش «وطن امروز»، مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با اعضای هیات دولت تاکیدات راهگشایی درباره اقتصاد مقاومتی و حرکت به سمت اقتصاد درونزا مطرح کردند. ایشان در بخشی از اظهارات با عنوان موانع تولید به واردات کالاهای لوکس اشاره میکنند و میگویند: «شنیدم که برای واردات یک نوع گوشی لوکس آمریکایی در سال ۹۸ حدود نیممیلیارد دلار- این جور گزارش شد به ما- مصرف شده! البته بخش خصوصی این کار را میکند، منتها باید دولت جلوی این را بگیرد. این یکی از مانعها».
ابتدای سال جاری فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد از ممنوعیت واردات کالاهای گروه 4 خبر داد. این گروه بیش از ۱۳۰۰ قلم کالا را در بر میگیرد که بیشتر کالای لوکس هستند. به نظر میرسد با وجود این اظهارنظر اما آنطور که باید و شاید ممنوعیتها اجرا نمیشود.
مسؤولان دولتی با وجود الزام اجرای ممنوعیت واردات کالاهای لوکس برای پدیدار نشدن بحران ارزی اما به دلیل ترس و نگرانی از تبعات رسانهای و سیاسی چنین کاری، آن را اجرایی نمیکنند.
در ابتدای سال جاری به صورت غیررسمی واردات لوازم خانگی لوکس متوقف شد و این موضوع با وجود نبود تقاضای مصرفی آنچنانی در رسانهها سروصدای زیادی به پا کرد. این ممنوعیت اما در موضوع موبایل با شدت بیشتری رخ داد و دولت مجبور به عقبنشینی شد. با وجود اینکه بدنه اقتصادی دولت با این کار همراه بود اما افراد سیاسی مانند وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و سخنگوی دولت در اظهارنظرهای غیرکارشناسی با آن مخالفت کردند.
پس از انتشار خبر ممنوعیت واردات گوشی تلفن همراه با ارزش بیش از 300 یورو توسط انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی در اواسط تیرماه و واکنشهای بازار و برخی مسؤولان نسبت به این خبر، موضع مسؤولان تصمیمگیر در این رابطه کاملا تغییر کرد و وزارت صنعت، معدن و تجارت که در مرکز این تصمیمگیری در کنار بانک مرکزی و وزارت ارتباطات و فناوری قرار داشت، اعلام کرد هیچ تغییری در رویه واردات گوشی تلفن همراه بالای 300 یورو انجام نشده است و واردات گوشی به روال قبل ادامه خواهد یافت.
سال گذشته بود که پس از کشوقوسهای فراوان در نهایت با موافقت انجمن واردکنندگان موبایل، مقرر شد واردات گوشی تلفن همراه بالای 300 یورو که از نظر تعداد حدود 9 درصد واردات موبایل کشور را به خود اختصاص میدهد اما حجم قابل توجهی از ارزش واردات موبایل در سال را شامل میشود، ممنوع شود که پس از تصمیمگیری در بالاترین سطح وزارت صنعت، معدن و تجارت با حضور نمایندگان بانک مرکزی و گمرک جمهوری اسلامی ایران، دفتر مقررات صادرات و واردات آن را برای اجرا ابلاغ کرد اما با توجه به موضعگیری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در این زمینه و رایزنی به منظور لغو این تصمیم، مسؤولان ذیربط در یک عقبنشینی آشکار حتی تصمیمی را که خود گرفته بودند تکذیب و اعلام کردند اصلا تصمیمی گرفته نشده است. در نهایت سخنگوی دولت در جلسه سهشنبه مورخ 17 تیر 99 اعلام کرد تصمیمگیری در این زمینه صحت ندارد.
سعید عباسپور، مدیرکل دفتر مقررات صادرات و واردات وزارت صمت نیز روز سهشنبه 17 تیر اعلام کرد هیچگونه ابلاغیهای به گمرکات کشور مبنی بر ممنوعیت واردات گوشی تلفن همراه بالای 300 یورو صادر نشده است.
* دولت گروه «کالاهای لوکس» را مشخص کند
در همین باره، استاد اقتصاد دانشگاه قم و پژوهشگر اقتصاد تحریم در گفتوگو با «وطن امروز»، ضمن اشاره به بیانات رهبر انقلاب درباره ممنوعیت واردات کالاهای لوکس گفت: تا قبل از صحبتهای رهبر انقلاب، جریاناتی از واردات کالاهای لوکس حمایت میکردند اما با بیانات اخیر رهبر انقلاب دیگر حجت بر آنها تمام شد. با توجه به شرایط کشور، دیگر هیچکس با ممنوعیت واردات کالاهای لوکس مخالف نیست و صرفا مصادیق این کالاها باید مشخص شود، همچنین اینکه چه معیاری وجود دارد که فرمایشات حضرتآقا اجرایی شود؛ معیار آن در اقتصاد، کشش قیمتی عرضه و تقاضاست.
حسن حسنخانی در تعریف کالاهای لوکس بیان کرد: قیمت بیش از عرف و نیاز پایین 2 معیار اساسی برای لوکس بودن یک کالاست، به نحوی که اگر قیمت آن 2 برابر شود، تقاضا برای آن نصف یا خیلی کم شود. به عنوان مثال برخی غذاهای گرانقیمت که تنها برای تنوع توسط خانوادهها خریداری میشود جزو این دسته از کالاها قرار میگیرد اما خوراکیهایی مثل گوشت یا نان به خاطر نیازی که به آنها در سبد غذایی خانوار وجود دارد جزو کالاهای لوکس حساب نمیشود. همین نان اگر قیمتش 3 برابر شود به خاطر نیازی که به آن وجود دارد تقاضایش کاهش نمییابد. به کالاهایی که حساسیت تقاضای آنها نسبت به قیمتشان خیلی بالاست کالای لوکس میگویند، به تعبیر دیگر کشش قیمتی آنها بالاست و به عنوان کالاهای پرکشش تلقی میشوند. در اقتصاد کشش به معنی حساسیت است.
وی در تشریح مصادیق کالاهای لوکس گفت: اگر بخواهیم مصادیق کالای لوکس را بررسی کنیم، بیشتر این کالاها در عرف قابل شناسایی است. مثلا کالاهایی که دهکهای نهم و دهم به بالا مصرف میکنند مانند غذای سگ و گربه، ماشین بسیار گرانقیمت، گوشی بسیار گرانقیمت، دستگاههای الکترونیکی و لباسهای گرانقیمت، غذاهای خاص مانند خاویار و میوههای خاص و گرانقیمت که حذف آنها لطمهای به مصرف عمومی کشور نمیزند از جمله مصادیق این کالاهاست. تعیین مصادیق آن را هم میتوانیم یا به عرف واگذار کنیم یا بانک مرکزی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد کشاورزی را متولی تعیین مصادیق کالاهای لوکس قرار دهیم.
حسنخانی ادامه داد: در جلسهای که با مسؤولان بانک مرکزی داشتیم، درباره این موضوع صحبت شد که با وجود کمبودهای ارزی برای واردات دارو، نباید ارز را به واردات میوههای گرانقیمت اختصاص داد. هیچکس با نخوردن این نوع میوهها نمیمیرد اما اگر برای واردات دارو ارز نداشته باشیم، احتمال اینکه فردی به خاطر نبود دارو جان خود را از دست بدهد وجود دارد.
استاد اقتصاد دانشگاه قم درباره علل واردات کالاهای لوکس گفت: بخشی از موانعی که جلوی ممنوعیت واردات کالاهای لوکس را گرفته، موانع فرهنگی است. متاسفانه مردم هنوز تحریم را به عنوان یک واقعیت عینی نپذیرفتهاند. شاید اگر از واژه قحطی استفاده کنیم بتوانیم نمای دقیقتری از تحریم فعلی را به تصویر بکشیم. تحریم ما مانند یک قحطی مصنوعی است. مثلا اگر در کشور با توجه به کمبود بارندگی، کمبود آب به وجود آید و کشور دچار خشکسالی شود، محصولات کشاورزی کم میشود و ما دچار قحطی میشویم. تحریم هم یک قحطی تحمیلی است، چرا که اجازه تامین نیازهایی را که باید از بیرون کشور تامین میشده است به کشور ما نمیدهند. خب! وقتی یک کشور دچار قحطی میشود، نخستین کاری که باید انجام دهد، حذف هزینههای غیرضروری است. وقتی پدری در یک خانواده بیکار میشود، برای مدیریت اقتصاد خانواده هزینههای مربوط به تفریحات خانواده را محدود میکند اما از هزینههای خوراکی ضروری خانواده کم نمیکند. امسال درآمد نفتی ما بسیار کاهش پیدا کرده است. بنابراین نخستین کاری که باید بکنیم، محدودیت ورود کالاهای لوکس است. البته ما حتی اگر تحریم هم نباشیم باید واردات کالاهای لوکس را محدود کنیم. یکی از دلایل آن هم وجود نابرابریهای اجتماعی در جامعه است تا حدی که احساس نابرابری تاثیرش از خود نابرابری بیشتر است. وی افزود: یکی دیگر از این موانع مدیریتی و مربوط به مسؤولان است. بنده فکر میکنم بعضی مسؤولان هنوز هم معنای تحریم را بدرستی درک نکردهاند. مثلا وقتی به وزیر ارتباطات میگوییم خدماترسانی به گوشیهای لوکس را تحریم کنید، آقای وزیر اصلا توجه نمیکند این مساله میتواند چه تاثیری بر مصارف ارزی کشور بگذارد.
حسنخانی در انتها تاکید کرد: اغلب مشکلات ارزی کشور ما به خاطر تحریمهاست و این تحریمها هم اعمال شده از سوی آمریکاست. در شرایطی که آمریکا حتی اشخاص و تجار ما را تحریم میکند، چه دلیلی دارد ما یک گوشی را با برند آمریکایی وارد کنیم و استفاده از آن را در داخل کشور ممنوع نکنیم. اگر یک شخصی گوشی اپل نداشته باشد و از گوشیهای دیگر استفاده کند، هیچ تغییری در زندگیاش رخ نمیدهد. اینها سیاستهایی است که باید از دریچه حاکمیت اجرا کنیم. مجلس شورای اسلامی قرار بود طرح تحریم شرکتهای آمریکایی را تصویب کند. خب! سرنوشت این طرح چه شد؟ چرا همچنان گوشی اپل آمریکایی در کشور ما اجازه فروش دارد؟ این در حالی است که شرکت اپل، نرمافزارهای ایرانی را در اپاستور تحریم کرده است و این واقعا جای تاسف دارد که ما همچنان اجازه استفاده از این گوشی را در داخل کشور میدهیم.
***
[خرج ۹ درصدیها از جیب مردم]
آمارهای سامانه همتا (رجیستری) نشان میدهد سال 98 تعداد 3/15 میلیون تلفن همراه به ارزش بیش از 4/2 میلیارد یورو به صورت همراه مسافر و به طور رسمی وارد کشور شده است. سهم حجمی تلفنهای همراه با ارزش بیشتر از 300 یورو تنها 9درصد بوده است اما با این وجود 35 درصد(بیش از 840 میلیون یورو) ارز مصرف شده برای واردات موبایل را به خود اختصاص داده است. لازم به ذکر است 55 درصد مصرف ارزی تلفنهای همراه بالای 300 یورو مربوط به برند آمریکایی اپل و حدود 40درصد آن مربوط به برند سامسونگ است که هم برندها و هم کشورهای سازنده آنها، اقدامات خصمانهای در تحریم ایران در پیشگرفتهاند. به عنوان نمونه، برای واردات هر تلفن همراه از برند آمریکایی اپل، عملا ارز مورد نیاز برای واردات حداقل 5 تلفن همراه متعارف از سایر برندها مصرف شده است.
ارسال به دوستان
رونمایی از تازهترین اثر حسن روحالامین در دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) تهران
تصویر میماند
محمدرضا کردلو: آنچه ما از عاشورا در ذهن و خاطره داریم، عمدتا تصاویری است که از کودکی و به بهانهای یا در موقعیتی خاص ماندگار شده و باقی مانده است. مثلا برای خود من «روز واقعه»ی بیضایی و تابلوی «عصر عاشورا»ی فرشچیان، از دوران کودکی نخستین تلقیها و برداشتها از عاشورا را موجب شدهاند. برای نسل بعدی و بعدی احتمالا «مختارنامه» داوود میرباقری جایگاه ویژهتری داشته باشد. برای نسلهای قبلتر از ما هم به واسطه هنرهایی مانند تعزیه تلقیهایی ایجاد میشد. مثلا برای پدر من تصاویری که پردهخوانها در ایام اجرای تعزیه با خود به میدان شبیهخوانی میآوردهاند، شخصیتها و اتفاقاتی را از کربلا و واقعه عاشورا برجسته کرده است. مثلا بارها از او میشنیدم که داستان خولی ملعون را در روایتی جداگانه از ماجرای روز عاشورا تعریف میکرد؛ داستانی که گزارههایی چون ظلم و دنیاطلبی و طمع و حسادت و... را در قالبی آموزنده در خود جا داده بود و بخشی از آن هم مرثیهای بود برای شهادت اهلبیت علیهمالسلام. و هر روز یک ماجرا تا روز اربعین و گاهی تا روز پایانی ماه صفر تعریف میشد، که از ماجرای وهب نصرانی تا قیام مختار با جزئیات در میان قصههای تعزیه بود. چنانکه میدانیم رسانهای در آن دوره به شکل امروز وجود نداشت. چون رسانه نبود، تولید رسانهای هم نبود و همین پردهخوانیها، تصور مردم از عاشورا و کربلا را میساخت. همچنین زائران کربلا هم به وقت بازگشت، جزئیاتی را از آنچه به چشم خود از گنبد و بارگاه اباعبدالله و حضرت ابوالفضل علیهماالسلام دیده بودند روایت میکردند.
در این بین پدیدهای که حالا حسن روحالامین از پیشگامان آن است هم به ایجاد تصورات و تلقیها از عاشورا و ماجرای کربلا برای نسل جدیدتر کمک کرده است، چرا که تصاویری که او مستند به روایات و روضهها طراحی و نقاشی میکند، براحتی در شبکههای اجتماعی قرار میگیرد. پرکاری روحالامین باعث شده برای بیشتر وقایع، روایتها و حوادث صدر اسلام (و نهتنها عاشورا) فعالیتهای هنری داشته باشد. البته عمده آثار او مربوط به حوزه عاشوراست و در این حوزه نیز متکی بر احادیث، روایتها و تاریخ، مستندنگاریهایی دارد که برای نسل امروز نخستین تداعیها و تصویرسازیها از عاشورا را میسازد. برجستگی کار روح الامین در تکثیر آثار او در جهان تشیع است. از پیادهروی اربعین تا مراسم دیگر، برای زینتبخشی به آستانها و بقاع متبرکه و اجتماعات دیگر، مکرر در مکرر تصاویری از آثار او را که در قالبهای مختلف به چاپ رسیدهاند، میبینیم. در واقع فعالیت هنری روحالامین پاسخ به نیازی است که علاقهمندان و شیعیان از او طلب میکنند. مردم بارها و بارها در اذهان خود روضههای روضهخوانها و بخشهای روایی و تاریخی را که سخنرانان و منبریها مطرح میکنند، تجسم کردهاند. به همین دلیل وقتی در اثری هنری، بازسازیای از آن تجسم را میبینند، میزان تقریب ذهن خود با آنچه از واقعیت اقتباس یافته را مدنظر قرار میدهند. گاه فهم تاریخ نیازمند همین تجسمهاست.
پیشتر در روزنامه در گفتوگویی با حسن روحالامین در رابطه با منبع آثار او صحبت کردیم. روحالامین میگوید: «من برای مخاطب داستان میگویم. مبتنی بر یک واقعیت اتفاق افتاده. مبتنی بر یک پدیده یا رویدادی که همه میدانند چیست. البته این به این معنا نیست که عاری از تغزل باشد. من تخیل، نمادگرایی و احساساتم را هم در همین چارچوب روی بوم میآورم. چیزهایی که به کلیت محتوا ضربه نمیزند اما آنقدری نیست که داستان ما تغییر کند. تا جایی که تحریف اتفاق نیفتد ما میتوانیم تخیل کنیم و تغزل داریم». واقعیت، همیشه مدنظر روحالامین برای طراحی و نقاشی بوده است. یادم هست در ورودیه یکی از نمایشگاههای او این گزاره را خیلی جدی دیدم. در واقع شاید اینطور بشود گفت که پرکاری او، پاسخ به غفلت و بیاعتنایی است که نسبت به واقعیتی مانند عاشورا در همه این سالها شده است. نه به این معنا که هیچ کاری صورت نگرفته، بیشتر از این منظر که در نسبت با روز عاشورا و ماجرای کربلا به هیچوجه آنچنان که درخور است، درست فعالیت نشده است. بله؛ آنچنان که در ورودیه یکی از نمایشگاههای روحالامین این موضوع مطرح شده است: «باید اعتراف کرد ما نهتنها به گذشته خود بیاعتناییم، بلکه هر جا شود آن را کتمان میکنیم! این بیاعتنایی نه در افراد که در سیستم هم مشاهده میشود. سیستم از طریق انتخاب جنس بخصوصی از تصویر و زیباشناسی و چشمپوشی نسبت به سایر انواع خارج از نرم مفروض خود، بیش از هر عامل دیگر سد و دافعه در برابر گذشته تصویری ایران ایجاد کرده است. به این ترتیب، هر جا که ردپایی از روایات، عرفیات و شرعیات دیده شود، کلیت جامعه ما به تولید هنر و آنان که به ارائهاش اشتغال دارند، چشم میبندند و روی میچرخانند». حالا و در تازهترین اتفاق هنری این روزها، حسن روحالامین از تازهترین اثر خود رونمایی کرده است؛ رونمایی متفاوتی که موجب تغییر فضای دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) هم شده و به آن حال و هوای دیگری بخشیده است؛ نقاشیای که مستند به روایتی از مبارزه و به میدان رفتن امام حسین(ع) و حضرت عباس (ع) طراحی شده است. این اثر به همت خانه طراحان سازمان هنری- رسانهای اوج حالا دیدنی شده است.
***
داستان دیوارنگاره چیست؟
در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل باهم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه فرات- شعبهای از نهر فرات که در منطقه بود- رفتند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. این 2 برادر شجاع و قویپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به 60 سالگی است اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نامآوران بینظیر است. دیگری هم برادر جوان سیوچند سالهاش اباالفضلالعباس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناختهاند. این 2 برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را میشکافند. برای اینکه خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. | رهبر معظم انقلاب اسلامی | نماز جمعه ۱۳۷۹/۱/۲۶
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|