|
مردم بحرین با برپایی تظاهرات نسبت به رابطه آل خلیفه و رژیم صهیونیستی واکنش نشان دادند
مقاومت مردمی در برابر خیانت
* آیتالله عیسی قاسم: پروژه عادیسازی با اراده امت اسلامی ساقط میشود
گروه بینالملل: هنوز چند روزی از اعلام عادیسازی روابط بحرین با رژیم اشغالگر قدس نگذشته است که رهبران این کشور ۷۷۸ کیلومتری حاشیه خلیجفارس با انتقادات شدیدی در داخل و خارج از این کشور مواجه شدهاند.
در داخل بحرین گروههای مختلف این کشور به اعتراض و انتقاد از حاکمان دیکتاتور خود پرداختهاند و برخلاف ادعای وزیر خارجه این کشور، در چند روز گذشته اعتراضات همچنان ادامه دارد. در فضای بیرونی بحرین هم تحلیلگران مشهور دنیای عرب به افشاگری درباره ابعاد مختلف این سازش ذلتبار پرداختهاند و در این میان رسانههای صهیونیستی هم اخبار درونی رهبران عرب و نقش افرادی مثل بنسلمان در پروژه عادیسازی روابط را منتشر کردهاند.
* هدف پنهان صهیونیستها از رابطه با بحرین
در همین ارتباط دکتر سعدالله زارعی، کارشناس مسائل غرب آسیا در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: مساله توافق بحرین و رژیم صهیونیستی در ظاهر با اهدافی مثل امنیت منطقهای و توسعه اقتصادی و سرمایهگذاری مطرح شده است اما در باطن این توافقات و آشکارسازی روابط باید به مساله مهمتری اشاره کرد که در ادبیات رژیم صهیونیستی از آن با عنوان «تهوید» یاد میشود. این انگاره به معنای توسعهطلبی رژیم صهیونیستی و یهودیسازی حاشیه جنوبی خلیجفارس است. از این جهت بسیار ضروری است مردم کشورهای عربی بویژه در امارات و بحرین نسبت به این تحولات بیشترین حساسیت را از خود نشان دهند. اگر پیش از آشکارسازی این روابط، نهادهای وابسته به رژیم صهیونیستی در بحرین و امارات در قالب شرکتهای تجاری و اقتصادی فعالیت داشتند، از این پس شاهد تحولات فرهنگی و اقداماتی هستیم که عملا مفاهیم ارزشی اعراب را تحتالشعاع قرار خواهد داد. از سوی دیگر آنچه برای جریان مقاومت مبرهن است، همراستا بودن حضور رژیم صهیونیستی با ناامنی در منطقه خلیجفارس است و از این رو وقتی بحرین به عنوان یک کشور با آرزوی تامین امنیت منطقه، یک رژیم جنایتکار را از خارج از منطقه وارد خلیجفارس کرده، در عمل خود را به عنوان متحد این دشمن معرفی کرده است. لذا گزینه تامین امنیت در لوای معاهده با صهیونیستها منتفی است. آنچه مسلم است جریان مقاومت بین روابط دیپلماتیک ظاهری و روابط دیپلماتیک کیفی تفاوت قائل است و از این رو به نظر میرسد بحرین و امارات باید نگران سردی روابط خود با کشورهای منطقه و تبعات حتمی آن باشند.
* بحرین و امارات مسؤول مخاطرات احتمالی امنیت منطقه
دکتر حسن هانیزاده از کارشناسان حوزه خلیجفارس هم معتقد است بحرین و امارات با باز کردن پای رژیم صهیونیستی به منطقه عملا نظم امنیتی حاکم در خلیجفارس را به چالش کشیدهاند و مسؤولیت ناامنیهای منطقه علاوه بر رژیم صهیونیستی با امارات و بحرین است. وی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: بحرین و امارات در مسائل منطقهای و بینالمللی تابعی از سیاست خارجی عربستان و آمریکا هستند. در حالی که بالغ بر 80 درصد جمعیت بحرین مخالف سیاستهای آلخلیفه در کشورشان هستند، نهادهای بینالمللی و حقوق بشری به دلیل حضور ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین، چشمانشان را در یک دهه گذشته بر این اعتراضات بستهاند اما آنچه مسلم است، مردم بحرین در برابر این توافق سکوت نخواهند کرد و همانطور که شاهد هستیم جریانهای سیاسی و گروههای بزرگ مردمی در بحرین مخالفت علنی خود را با این توافق اعلام کردهاند؛ توافقی که صرفا منافع انتخاباتی ترامپ و حفاظت از وجهه نتانیاهو را در بر داشته و جز سرشکستگی برای جامعه عرب چیز دیگری نخواهد داشت.
* همصدایی ملت و نهادهای حقوقی بحرین
همزمان با برپایی تظاهرات مردمی در نقاط مختلف بحرین علیه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، نهادهای حقوقی این کشور نیز برقراری روابط را تضعیفکننده حاکمیت ملی این کشور توصیف کردند. مرکز حقوق بشر بحرین، مرکز دموکراسی و حقوق بشر خلیجفارس و سازمان دموکراسی و صلح حقوق بشر با صدور بیانیه مشترکی تأکید کردند: اعلام عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر اسرائیل خطرناکترین تصمیمی است که به شکل صریح ماده یک قانون اساسی را نقض کرده و حاکمیت و اراده مردمی را به ضعف میکشاند. نهادهای حقوقی بحرین این تصمیم را دلیلی دیگر بر مخالفت سیاستهای حکومت بحرین با اصول دموکراسی و قانون توصیف و تأکید کردند: این تصمیم بحرین را شریک جنایات علیه ملت فلسطین میکند.
همچنین ملت بحرین همچنان با حضور در خیابانها، آغاز روابط دیپلماتیک از جمله افتتاح سفارت میان دولت این کشور و رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. شهروندان بحرینی بهرغم اعلام ممنوعیت برگزاری هر گونه تظاهرات و حضور نیروهای امنیتی، با در دست داشتن پرچم فلسطین، تظاهرات باشکوهی را در مناطق مختلف بحرین برگزار کردند و پرچم اسرائیل را آتش زدند. شبکههای اجتماعی از جمله توئیتر نیز از اعلام مخالفت بحرینیها با عادیسازی روابط با رژیم اشغالگر قدس بینصیب نبودند و کاربران بحرینی مخالفت خود را با ایجاد روابط دیپلماتیک میان منامه و تلآویو با نظارت واشنگتن اعلام کردند. علمای بحرین نیز با صدور بیانیهای این تصمیم حکومت بحرین را خیانت به دین و تاریخ و هویت مردم بحرین توصیف و از این اقدام اعلام برائت کردند.
* مردم بحرین تصمیمات کشورشان را از زبان ترامپ میشنوند
عبدالباری عطوان، تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای، عادیسازی روابط منامه با تلآویو را دامی از سوی آمریکا برای بحرین خواند.
تحلیلگر سرشناس عرب نوشت: این یک توافق سازش نیست، بلکه توافقی برای رسیدن به حمایت در برابر سازش است. رژیمهای عربی به این ترتیب میخواهند وارد ائتلاف نظامی و امنیتی - راهبردی شوند که نتانیاهو را به عنوان رهبر کشورهای خلیجفارس و جزیرهالعرب انتخاب میکند. آنها به این ترتیب به تمام مبانی عربی و اسلامی پشت میکنند. نکته توهینآمیزتر اینکه ملت بحرین مواضع دولت خیانتکار خود را از زبان ترامپ و از تریبونهای واشنگتن و تلآویو میشنوند و این موضوع را از زبان حاکمان کشور خود نمیشنوند.
* هویجهای سعودی برای تشکیلات خودگردان
برای حل مشکل اعتراض رهبران فلسطینی به سازش خفتبار با صهیونیستها، یکی از راهکارهای اماراتیها که البته در این مسیر سعودیها را هم در کنار خود میدیدند، ارائه پیشنهادهای وسوسهکننده به رهبران حماس و تشکیلات خودگردان بوده است. حماسیها از همان ابتدا با خیانت خواندن این قبیل توافقات راه را بر هر گونه نفوذ بستند اما امارات و عربستان انگار همچنان به تشکیلات خودگردان و انفعال رهبران آن امیدوارند. در همین ارتباط روزنامه صهیونیستی «گلوبس» نوشت: امارات و عربستان سعودی برای راضی کردن تشکیلات خودگردان به عدم مخالفت با عادیسازی روابط با تلآویو، پیشنهادهای وسوسهکنندهای ارائه کردهاند که تشکیلات خودگردان آنها را نپذیرفته است. این روزنامه به نقل از دیپلماتهایی که در این مذاکرات شرکت کردهاند، نوشت: به تشکیلات خودگردان سرمایهگذاریهای گسترده در زیرساختها، گشایش کانالهای تجاری مستقیم، فروش نفت و گاز با قیمتهای بسیار پایین، ایجاد منطقههای صنعتی پیشرفته، بهکارگیری دهها هزار مهندس و تحصیلکرده فلسطینی در شرکتهای حاشیه خلیجفارس و... پیشنهاد شد. بر اساس این گزارش، از دیگر موضوعاتی که در این دیدارها به آن پرداخته شد، توسعه و پیشرفت نوار غزه و کمک به رامالله برای تسلط دوباره بر این منطقه بوده است.
* وزیر خارجه بحرین: تصمیم پادشاه بود!
عبداللطیف الزیانی، وزیر خارجه بحرین در گفتوگویی تلاش کرد با توجیه اقدام کشورش برای سازش با رژیم صهیونیستی، آن را در جهت منافع فلسطینیها جلوه دهد. الزیانی به شبکه اسکاینیوز گفت: توافق صلح بحرین با اسرائیل گامی برای بازگرداندن حقوق مردم فلسطین و اجرای ابتکار عربی طرح 2 دولتی است. این توافق منطقه را امنتر و با ثباتتر میکند. او در ادامه با بیان اینکه اعتراضات برخی کشورها و گروهها را پیشبینی میکرده، مدعی شد این تصمیمی از جانب پادشاه بحرین است.
***
[آیتالله عیسی قاسم: پروژه عادیسازی با اراده امت اسلامی ساقط میشود]
مهمترین انتقاد به عادیسازی روابط دیروز از سوی آیتالله عیسی قاسم، رهبر شیعیان بحرین بود که در واکنش به عادیسازی روابط رژیم آلخلیفه با اشغالگران صهیونیست با صدور بیانیهای تأکید کرد پروژه عادیسازی قطعا با اراده امت اسلامی ساقط میشود. به گزارش شبکه المنار، آیتالله عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین با صدور بیانیهای در واکنش به عادیسازی روابط برخی رژیمهای عربی با دشمن صهیونیستی اعلام کرد: همه رژیمهای رسمی عربی که اقدام به عادیسازی روابط با دشمن کردهاند بخوبی میدانند این عادیسازی خلاف شریعت الهی و خواست امت اسلامی و به معنای برآورده کردن خواستههای آمریکا و در کنار آن اسرائیل است. آیتالله عیسی قاسم در این بیانیه افزود: دیروز امارات و امروز بحرین و فردا کشور سوم و چهارم در باتلاق عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی و گناه بزرگ آن افتاده و میافتند که علت آن شکاف بسیار بزرگ میان مردم و حاکمان در تفکر و روحیه و اهداف و منافع است؛ همان کشورهایی که شکست روحی خوردهاند و میخواهند آن را به ملتها تحمیل کنند و مردم باید در برابر این شکست بایستند. رهبر شیعیان بحرین تأکید کرد: این کشورها هرگز تمایل به رفتار با عدالت با ملتها ندارند و میخواهند به طور کامل بر آنها مسلط شوند و هر امتیاز و فرصتی را به دست آورند. آنها تسلیم شدن در برابر خواستههای آمریکا و اسرائیل ضدامت اسلامی و دین این امت را راهی برای تسلط بر ملت و سرکوب آنها قرار دادهاند.
ارسال به دوستان
واکنش رئیسجمهور آمریکا به هدف قرار گرفتن 2 مأمور پلیس در لسآنجلس: اگر پلیسهابمیرند، تنها راه مجازات مرگ ضارب است
ترامپ: # اعدامش _ کنید
گروه بینالملل: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا روز گذشته دستور داد در صورتی که ۲ افسر پلیسی که با شلیک یک فرد مسلح مجروح شدند، جان باختند، ضارب بلافاصله اعدام شود. ترامپ دیروز با انتشار پستی در توئیتر نوشت: «اگر آنها [۲ افسر پلیس] مردند، اجرای بلافاصله حکم اعدام [برای ضارب] تنها راه توقف اینگونه اعمال مجرمانه است». ترامپ همچنین در توئیت دیگری با انتشار ویدئوی شلیک مرد مسلح به ۲ افسر پلیس در کالیفرنیا توئیتی با این محتوا که «حیوانات باید بشدت مجازات شوند» منتشر کرد. پلیس شهر کمپتن در ایالت کالیفرنیا دیروز از تیراندازی به ۲ پلیس توسط فردی ناشناس خبر داد. حال این دو پلیس که یکی زن و دیگری مرد است، وخیم گزارش شده و تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند. فرد ضارب متواری شده و هنوز دستگیر نشده است.
* آمریکا به رنگ خون
نکته قابل تأمل درباره حادثه کالیفرنیا اینکه این ایالت مدتهاست درگیر آتشسوزی گسترده است. آتشسوزیای که چندی پیش در ایالت کالیفرنیا آغاز شد، هنوز مهار نشده و بر اساس آخرین اخبار 12 منطقه مختلف در این ایالت با آتشسوزی گسترده مواجه هستند.
در حالی که نیروهای امداد و نجات با استفاده از سگ، در لابهلای خاکسترهای به جا مانده از آتشسوزی گسترده و مهیب در 3 ایالت آمریکا به دنبال یافتن اجساد قربانیان هستند، دونالد ترامپ اعلام کرده است قصد دارد به ایالت کالیفرنیا سفر کند. مرکز ملی آتشسوزی آمریکا اعلام کرده است در هفتههای اخیر آتشسوزی در کالیفرنیا، یوتا، اورگان و واشنگتن، منطقهای به وسعت بیش از 5/4 میلیون جریب (بیش از 8/1 میلیون هکتار) را سوزانده که بیش از کل ایالت کانتیکات و کمی کوچکتر از ولز است. ویدئوها و تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی از کالیفرنیا، اورگان و یوتا نشان میدهد مردم در بعضی مناطق در محاصره آتش هستند. همچنین ویدئوهایی از گردباد آتش منتشر شده است. در اورگان آسمان کاملا سرخ شده و تصاویر آخرالزمانی از وضعیت شهرها مخابره شده است.
* درگیری بایدن و ترامپ بر سر آتشسوزی
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای بررسی آخرین وضعیت این آتشسوزی قصد دارد امروز به کالیفرنیا سفر کند. ترامپ گفته است بخشی از تقصیر تشدید آتشسوزیهای فصلی در سالهای اخیر، بر گردن فرمانداران است. ترامپ فرمانداران این ایالتها را به مدیریت ضعیف جنگلها متهم کرده است. این در حالی است که جو بایدن، نامزد حزب دموکرات در انتخابات 2020 علت اصلی آتشسوزیهای گسترده اخیر آمریکا را تغییرات آب و هوایی دانسته است. بر اساس گزارشها شعلههای آتش تاکنون هزاران خانه و دهها شهر کوچک را در غرب آمریکا نابود کرده است. آتشسوزیهای گسترده در آمریکا از اوایل آگوست آغاز شده و به نظر میرسد تا ماهها ادامه خواهد یافت. در حال حاضر پس از 4 روز هوای بشدت گرم و وزش باد شدید، هوا ملایمتر شده و وزش باد نیز کاهش یافته است، از این رو نیروهای امداد و نجات و آتشنشانان بهتر میتوانند با زبانههای آتش مقابله کنند.
* افزایش روزافزون شمار تلفات آتشسوزی در کالیفرنیا
منابع خبری اعلام کردهاند این آتشسوزی تاکنون حدود 300 هزار هکتار از اراضی ایالت کالیفرنیا را خاکستر کرده است.
واشنگتنپست در گزارشی با اشاره به ضعف و ناکامی دولت در مهار آتشسوزیهای غرب آمریکا اعلام کرد: تاکنون حداقل ۳۱ نفر بر اثر آتشسوزیهای گسترده در غرب آمریکا جان خود را از دست داده و صدها نفر تنها در ایالت اورگان مفقود شدهاند. بر این اساس تاکنون دستکم 20 نفر در آتشسوزی مهیب ایالت کالیفرنیا جان خود را از دست دادهاند. در ایالت اورگان نیز 8 نفر و در ایالت واشنگتن نیز دستکم یک نفر به دلیل آتشسوزی جان خود را از دست دادهاند. در حال حاضر بیش از 20 هزار آتشنشان تلاش میکنند این آتشسوزی مهیب را تحت کنترل درآورند. مقامات آمریکایی پیشبینی کردهاند احتمالا شمار قربانیان این آتشسوزی بیش از اعداد اعلام شده خواهد بود و با فروکش کردن آتش، قربانیان بیشتری پیدا خواهند شد.
* فاجعه مرگبار در اورگان
علاوه بر این بیزنس اینسایدر با اشاره به آتشسوزی در اورگان، در گزارشی به قلم «کیتی کانالز» نوشت: آتشسوزی همچنان در سواحل غربی از جمله اورگان در حال گسترش است؛ منطقهای که مقامات تاکنون ۴۰ هزار نفر از ساکنان آن را از شعلههای آتشی که میلیونها هکتار را نابود و هزاران ساختمان را تخریب کرده است، دور کردهاند. بر اساس اعلام مقامهای رسمی، طی هفته جاری حداقل 8 نفر در ایالت اورگان کشته شدهاند.
کیت براون فرماندار اورگان گفته است که هنوز دهها نفر ناپدید هستند. روز جمعه «اندرو فلپس» رئیس دفتر مدیریت بحران اورگان گفت این ایالت برای وقوع یک فاجعه مرگبار گسترده آماده میشود، زیرا آتش همچنان در حال گسترش در سراسر این ایالت است. اورگان یکی از ایالتهایی بود که از آتشسوزیهای اخیر بشدت آسیب دید. بر اساس گزارشها در این ایالت تاکنون ۸ نفر از جمله یک پسر ۱۲ ساله و مادربزرگش جان خود را از دست دادهاند. «کیت براون» فرماندار اورگان گفته بود مقامات ۴۰ هزار نفر از ساکنان اورگان را تخلیه کردهاند اما ۵۰۰ هزار نفر دیگر در حال حاضر در مناطق تخلیه حضور دارند. به گزارش روزنامه یواسای تودی، مرکز ملی آتشنشانی روز شنبه اعلام کرد برای دیگر ایالتهای منطقه از جمله کلرادو و یوتا نیز دستور تخلیه صادر شده است.
ارسال به دوستان
برگزیدگان دوره۷۷ جشنواره فیلم ونیز معرفی شدند
نوجوان خورشید درخشید
اختتامیه جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۰ در حالی برگزار شد که روحالله زمانی، بازیگر «خورشید» جایزه بهترین بازیگر نوجوان را از آن خود کرد و فیلم «دشت خاموش» بهعنوان بهترین فیلم بخش «افقها» برگزیده شد. به گزارش مهر، هفتادوهفتمین فستیوال بینالمللی فیلم «ونیز» با برگزاری آیین اختتامیه، برگزیدگان بخشهای مختلف را معرفی کرد. پس از اهدای جوایز، یک کنفرانس خبری برای اعضای هیأت داوران به ریاست «کیت بلانشت»، بازیگر استرالیایی و یک کنفرانس خبری برای فیلمهای برنده برگزار شد. در بخش «واقعیتهای مجازی گسترشیافته» جایزه بهترین تجربه واقعیت مجازی به فیلم «در جستوجوی پاندورا اکس» ساخته کیرا بنزینگ رسید. در این بخش جایزه «بهترین واقعیت مجازی» را فیلم «جلاد در خانه؛ یک تجربه تک کاربر» اثر میشل کرانوت و یوری کرانوت از آن خود کرد. در ادامه جایزه «شیر آینده لوئیجی دیلورنتیس» برای بهترین فیلم اول به فیلم «گوش کن» ساخته آنا روشا دوسوزا اهدا شد. سپس نوبت به برگزیدگان بخش «افقها» رسید. در این بخش احمد بهرامی با فیلم «دشت خاموش» به نمایندگی از سینمای ایران جایزه بهترین فیلم را از آن خود کرد. بهرامی که در مراسم حضور نداشت، در ویدئویی جایزه خود را به مردم ایران، اهدا کرد. وی گفت: این جایزه را با افتخار به مردم سرزمینم ایران تقدیم میکنم که با وجود تحریمهای سیاسی ناعادلانه، روزگار سختی را سپری میکنند. آرزوی سلامتی، شادی و صلح برای مردم دنیا دارم. جایزه مارچلو ماستریانی برای بهترین بازیگر نوجوان به روحالله زمانی، بازیگر فیلم «خورشید» از ایران اهدا شد. مجید مجیدی و شمیلا شیرزاد برای دریافت این جایزه روی سن حاضر شدند. مجید مجیدی در این بخش گفت: تشکر میکنم از آقای باربرا که در شرایط سخت کرونایی جشنواره را برگزار کردند و جانی تازه به سینما دادند. از هیأت داوران و رئیس هیأت داوران خانم کیت بلانشت هم تشکر میکنم. شمیلا شیرزاد، بازیگر نوجوان فیلم «خورشید» هم گفت: من شمیلا شیرزاد هستم. من و امثال روحالله زمانی همه بچگیمان را در خیابان کار کردهایم. سال گذشته من مشغول دستفروشی بودم. ممنونم از آقای مجیدی و سینما که رویاهای ما را به ما برگرداندند. روحالله زمانی، بازیگر نوجوان «خورشید» که به دلیل مثبت شدن تست کرونا از همراهی عوامل این فیلم در اختتامیه ونیز بازماند هم در قالب یک پیام ویدئویی گفت: تشکر ویژه دارم از آقای آلبرتو باربرا و خانم آنجلا و رئیس هیأت داوران خانم کیت بلانشت. همچنین از آقای مجیدی تشکر ویژه میکنم که مسیر زندگی من را به کلی تغییر داد. من بچهای هستم که از دل کودکان کار بیرون آمدهام و امیدوارم روزی برسد که هیچ کودک کاری در جهان نباشد و تمام امکانات پیش رویشان باشد. در ادامه نوبت به جوایز بخش مسابقه اصلی رسید. در این بخش جایزه ویژه هیأت داوران به «رفقای عزیز!» ساخته «آن دری کونچالوفسکی» اهدا شد. جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره ونیز ۲۰۲۰ هم به پیرفرانچسکو فاوینو برای بازی در فیلم «پدرمان» اهدا شد. جایزه بهترین بازیگر زن هم به ونسا کربی برای «تکههای یک زن» به کارگردانی کورنل موندروتسو رسید. در ادامه جایزه شیر نقرهای بهترین کارگردان جشنواره ونیز به کیوشی کوروساوا برای کارگردانی فیلم «زن یک جاسوس» اهدا شد. جایزه بزرگ هیات داوران به فیلم «نظم نو» به کارگردانی میشل فرانکو از مکزیک اهدا شد. در پایان نیز شیر طلایی بهترین فیلم این دوره از جشنواره ونیز را فیلم «سرزمین آوارهها» به کارگردانی کلویی ژائو از آمریکا از آن خود کرد. ارسال به دوستان
نامزدی ترامپ برای جایزه صلح نوبل صدای باسابقهترین مجله سیاسی آمریکا را هم درآورد
آتلانتیک: نوبل صلح را گِل بگیرید!
علی آران: ماهنامه آتلانتیک، قدیمیترین مجله تحلیلی- سیاسی جریان اصلی در ایالات متحده، واکنشی تاریخی به نامزدی رئیسجمهور آمریکا برای جایزه صلح نوبل نشان داد و خواستار برچیده شدن این جایزه شد. وقتی «وطن امروز» روی جلد شماره شنبه گذشته خود، نوبل صلح را به همین خاطر به «نوبل جنایت» تشبیه کرد با انتقاد مریدان داخلی و خارجی آمریکا مواجه شد اما نشریه آتلانتیک هم در مقالهای با عنوان «پایان جایزه صلح نوبل» با این توضیح کلی که «نامزدی ترامپ نشان میدهد صلح بختش را آتش زده است»، نه فقط ذهنیت و صلاحیت معرفیکننده نروژی ترامپ به کمیته سلطنتی نوبل (در سالهای 2018 و 2020) را به چالش میکشد، بلکه به طور کلی ماهیت انتخاب تمام برندگان پیشین اسرائیلی یا صهیونیست صلح نوبل (3 نخستوزیر اسرائیل به علاوه یکی از وزرای خارجه آمریکا) را هم زیر سوال میبرد. جالب اینکه گرایم وود، نویسنده آمریکایی که ید طولایی در حوزه تروریسم و گروههای تکفیری دارد، مقاله مزبور را روز 11 سپتامبر منتشر میکند، یعنی درست همان روزی که در 19 سال اخیر عادت داشته درباره ابعاد مختلف واقعه اصابت ۲ هواپیمای مسافری به برجهای دوقلوی نیویورک بنویسد. این بار اما وود تصمیم میگیرد درباره فاجعهای به مراتب بهروزتر و مهمتر قلم بزند. او از همان ابتدا با وام گرفتن از اساطیر کهن اسکاندیناویایی سر وقت «کریستین تایبرینگ-گیه ده»، نماینده دست راستی پارلمان نروژ میرود که امسال برای دومین بار پس از سال 2018، رئیسجمهور آمریکا را که به زعم نویسنده به اندازه خودش حال به هم زن است به کمیته صلح نوبل معرفی کرده است.
«ترولها (هیولاها و عجوزههای زشت) اختراعی اسکاندیناویایی هستند که مستقیما از دل حماسههای منجمد اسطورههای شمالی (وایکینگی) آمدهاند. با اینکه «کریستین تایبرینگ-گیهده»، نماینده نروژی قسم میخورد یکی از آن هیولاها نیست اما این هفته مخاطبان یاوههای او اگر جز این فکر کنند، تقصیری ندارند».
اشاره نویسنده فقط به مصاحبه متحد نروژی ترامپ با شبکه اختصاصی ترامپ (فاکسنیوز) نیست که در مجیزگویی رئیسجمهور آمریکا گوی سبقت را از کایلیف مک اوانی، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید هم ربود بلکه اظهارنظری از تایبرینگ را فاش میکند که میتواند اسکاندیناویاییها را عصبانی کند: «در یک کافه در اسلو شخصا به گفت: آیا باید جایزه را به گرتا تاننبرگ (دختر نوجوان سوئدی حامی حفظ محیطزیست) بدهیم که برای محیطزیست جیغ میکشد؟»
او همچنین در این دیدار خصوصی ادعا کرده میانجیگری ترامپ میان امارات و رژیم صهیونیستی از آن جهت اهمیت دارد که به منزله سازش کل جهان عرب با اسرائیلیهاست که حتی به اندازه سقوط دیوار برلین اهمیت دارد!
اینجاست که نویسنده آتلانتیک در نهایت ظرافت، این بار نه فقط نماینده حال به هم زن نروژی و همتای آمریکاییاش را که نامزد صلح نوبل شده بلکه 4 چهره صهیونیست را که سابقا این جایزه را بردهاند به همان مخلوقات زشت اسکاندیناویایی یعنی ترولها تشبیه میکند. گویی رسالت جایزه صلح نوبل که اختصاصا توسط کمیتهای از سیاسیون نروژی اداره میشود، برگزیدن کریهترین هیولاهاست.
«گرایم وود» مینویسد:«اگر ترامپ (روز 9 اکتبر 2020) جایزه را ببرد، چهارمین باری است که نوبل در ارتباط با روند صلح اسرائیل و همسایگانش خرج شده است. این موضوع واسطههای سازش اعراب و اسرائیل را در فریفتن کمیته نوبل حتی موفقتر از صلیب سرخ جهانی میکند که نامزدهایش در 120 سال تاریخ اعطای جایزه فقط ۳ بار برنده شدهاند... کمیته 19 بار هم از جایزه دادن امتناع کرده که آخرین بارش 1972 بود (البته سال بعد در تصمیمی کاملا هیولاوار برای رفع تکلیف آنها جایزه را به هنری کیسینجر دادند) با این حال عدم اعطای جایزه به هیچ کس همان سنتی است که کمیته نوبل باید احیا کند؛ شاید به طور ثابت. سوابق دستاوردهای دریافتکنندگان جایزه صلح نوبل به حدی لکهدار و منطق اعطای جایزه به آنها به حدی گزینشی بوده است که کمیته نوبل باید برای مدتی طولانی کارش را متوقف کرده و بررسی کند آیا «صلح» ارزش به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دستهبندی منسجم را دارد یا خیر».
این مقاله چنین پایان مییابد: «اگر قرار است با ادامه اعطای این جایزه به شکل فعلی، دادگاه شرم برپا شود و خودتان را گروگان نامزدهای خرف گدای توجهی مثل ترامپ کنید؛ همان بهتر که درش را گل بگیرید، پیش از آنکه صدای هیولاها دربیاید».
ارسال به دوستان
پرونده «وطن امروز» درباره تولیدات موسیقایی در وصف جهاد کادر درمانی
ساز کوک برای مدافعان سلامت
* تمام خاطرات من با «مهر خاور»
* نوای آدمیتِ موسیقی کلاسیک
* سهم ناچیز موسیقی پاپ
فرزانه غلامیتبار: اواسط اسفندماه سال گذشته همزمان با شیوع ویروس کرونا در کشور، فعالیتها و کنسرتهای موسیقی هم مانند سایر فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور با تعطیلی مواجه شد که این اتفاق تلخ برای اهالی موسیقی یک نکته تاریک و ناامیدکننده محسوب میشود، زیرا بازه زمانی یکماهه 15 اسفند تا 15 فروردینماه، پیک طلایی برپایی کنسرتها در سراسر کشور به حساب میآید که علاوه بر خوانندهها و نوازندهها، عوامل مختلفی در حوزه موسیقی در کنار برپایی کنسرتها مشغول به کار میشوند و کسب درآمد میکنند که با شیوع ویروس کرونا در کشور و تعطیلی کنسرتهای موسیقی بسیاری از هنرمندان این حوزه از کار بیکار شدهاند.
اما تعطیلی کنسرتها از اسفندماه سال گذشته تاکنون ۲ پیامد منفی در پی داشته است؛ یکی بیکاری بسیاری از نوازندهها و عوامل فنی کنسرتها در این ایام است که امیدواریم وعدههای وزارت ارشاد درباره بهبود وضعیت معیشتی هنرمندان بیکارشده بزودی محقق شود و پیامد دیگر بعد روانی قضیه است که نبود فعالیتهای موسیقایی موجب سرخوردگی اهالی موسیقی و همچنین عدم نشاط علاقهمندان به موسیقی شده است.
اما در این چند ماه اخیر که حتی از انتشار آلبومهای جدید هم خبرهای زیادی درز نمیکند، بسیاری از خوانندگان مطرح بیکار ننشسته و تهدید کرونا را به نوعی فرصت تبدیل کردهاند؛ برخیها با هدف تزریق نشاط در جامعه از همان اواخر اسفندماه در صفحههای شخصیشان در فضای مجازی به تنهایی برای مخاطبانشان برنامه اجرا کردند که بشدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، این عده از خوانندگان کاملا دلی و در ارتباطی صمیمی و بیواسطه با مخاطبانشان آهنگهای درخواستی آنها را برایشان اجرا کردند تا هم تحمل قرنطینههای خانگی را برای مردم سادهتر کنند و هم به مدافعان سلامت کشور روحیهای تزریق کنند. البته این اتفاق در سایر کشورهای دنیا هم رخ داد و بسیاری از خوانندگان و نوازندگان جهان تصمیم گرفتند بهصورت خودجوش و بدون هیچ حمایتی از طرف ارگانهای دولتی برای مخاطبانشان در فضای مجازی برنامه اجرا کنند. بماند که کنسرتهای آنلاینی که خوانندهها کاملا دلی و بدون دریافت هزینه برای مخاطبانشان در فضای اینستاگرام برپا میکردند، چند وقت پیش با پرداخت دستمزدهای بالا توسط نهادهای دولتی به خوانندهها برای حضورشان در سالن خالی برج میلاد، بسیار کمرنگ شد و حالت ارگانی و دولتی به خود گرفت که پرداختن بیشتر به این موضوع در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت دومی که برخی هنرمندان در دوران کرونا از آن بهره بردند و تهدید کرونا را به فرصتی ارزشمند تبدیل کردند، تولید آثاری درباره کرونا یا در وصف فداکاری و ازخودگذشتی کادر درمانی کشور به عنوان مدافعان سلامت بود که شاید تولیدات منتشرشده باکیفیت در این باره به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد اما همین تعداد اندک هم اقدامی ارزشمند است که نشان میدهد هنرمندان خالق این آثار از حس مسؤولیتپذیری بالایی برخوردار هستند که خود را ملزم میدانند در این شرایط سخت کرونایی در کنار مردم و جهادگران سلامت باشند.
تولیدات موسیقایی در دوران کرونا را میتوان به چند دسته تقسیمکرد؛ برخی تولیدات را هنرمندان مطرح موسیقی اصیل ایرانی منتشر کردهاند که بیشتر از سایر تولیدات به چشم آمده است، دسته دوم بازمیگردد به فعالیت گروههای سرود درباره مدافعان سلامت و جهادگران که نماهنگهای این گروههای سرود طی ماههای اخیر بارها از شبکههای مختلف سیما روی آنتن رفته و مورد اقبال مردم قرار گرفته است، دسته سوم هم بازمیگردد به فعالیت خوانندههای موسیقی پاپ که متاسفانه آنچنان که باید خوانندههای پاپ در این باره فعال نبودند. اما دسته آخر به موسیقی کلاسیک مربوط میشود که در این باره دو، سه اتفاق مهم رخ داده که همه این موارد در ادامه این پرونده از نظرتان میگذرد.
***
تمام خاطرات من با «مهر خاور»
هنرمندان و خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی در چند ماهی که کشور درگیر کرونا بوده است، از پیشگامان همدلی و همراهی با مردم، پزشکان و پرستاران بودهاند. برخی از آنها از همان روزهای اول با برپایی کنسرتهای آنلاین سعی در تزریق روحیه به مردم داشتهاند و برخی دیگر هم دست به کار تولید آثار موسیقی در توصیف فداکاریها و جهاد کادر درمانی زدند که از این میان میتوان به سالار عقیلی اشاره کرد؛ خوانندهای که از همان روزهای اول در یکی، دو نوبت به برپایی کنسرت آنلاین از طریق صفحه شخصی خود پرداخت که با استقبال بالای مخاطبان همراه شد. همچنین در ادامه شاهد انتشار آثاری در وصف مدافعان سلامت از سوی این خواننده باسابقه موسیقی اصیل ایرانی بودیم. نخستین قطعهای که سالار عقیلی در این باره منتشر کرد، اثر مشترکش با 2 هنرمند دیگر بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. سالار عقیلی قطعه «همدم» را با دکلمهخوانی پرویز پرستویی و همآوایی فاضل جمشیدی در راستای پویش «مشاهنر» و برای همدلی و همراهی با مردمی که در روزهای ابتدایی سال در قرنطینه خانگی به سر میبردند، منتشر کرد. «همدم» با شعری از علیرضا بهرامی، ملودی فاضل جمشیدی و تنظیم ارکستر محسن غلامی، از موسیقیدانهای مقیم مازندران ساخته شد. همچنین نوازندگانی همچون علیرضا احمدی، حسین رودگر و رویا باقرزاده در تولید این قطعه همکاری داشتند. سالار عقیلی پیشتر در گفتوگویی با «وطن امروز» درباره این اثر مشترک گفته بود: «ابتدای این قطعه با شعرخوانی و دکلمه زیبا و تأثیرگذار جناب پرویز پرستویی همراه است که روی بیتهایی از اشعار مولانا، حکایت امید، صبر، وحدت و شادی را روایت میکند». اما این اثر پایان کار سالار عقیلی برای مدافعان سلامت نبود و این خواننده جدیدترین اثر خود را با هدف قدردانی از کادر درمان در قالب قطعه «مهر خاور» منتشر کرد. این قطعه با شعری از محمد عبدالحسینی به تولید رسید و نماهنگی هم بر اساس آن ساخته شد که از شبکههای مختلف سیما روی آنتن رفت.
در کنار اینها، علاقهمندان به این خواننده مطرح، بسیاری از آثار شاخص ملی- میهنی این خواننده را در قالب تصاویری از مدافعان سلامت تولید و در فضای مجازی منتشر کردند که این تولیدات مردمی حس و حال خوبی را در این دوران سخت کرونایی به وجود آورده است.
سالار عقیلی درباره انگیزههای شخصی خود از تولید چنین آثاری گفته بود: همیشه تمام تلاشم را کردهام که این آثار را با حس عمیق عشق به وطن و مردم کشورم بخوانم تا بیشترین تاثیر را بر هر ایرانی بگذارد که با لطف خدا و عنایت مردم همه آثار ملیام، لحظات غرورآفرین و امیدبخشی را برای ملت رقم زده است. در این روزهای نفسگیر کرونایی که شرایط سختی را سپری میکنیم، همدلی و وحدت مهمترین نیاز جامعه است و کوچکترین وظیفه هنرمند این است که در این روزها با تکیه بر هنرش در کنار مردمش باشد تا بتواند در افزایش روحیه مردم در این اوضاع نقش بسزایی ایفا کند. مردم در شرایط سخت چشم امیدشان به هنرمندان سرزمینشان دوخته میشود، به همین دلیل تصمیم گرفتم در این شرایط خاص با رعایت همه نکات بهداشتی به عشق وطنم و با آرزوی سلامتی و شادی مردم از هر فعالیت موسیقایی دریغ نکنم و میخواهم از همین تریبون به هموطنان عزیزم بگویم مطمئن باشید با رعایت نکات بهداشتی و حفظ همدلی از پس این روزهای کرونایی برخواهیم آمد و دوباره در کنار هم و به عشق ایران عزیزمان، «وطنم...» را در کنسرتها همخوانی میکنیم. همچنین تولیدات اخیرم را به طور ویژه و با تمام وجود به جهادگران درمان تقدیم میکنم و برای همه هموطنانم آرزوی سلامتی میکنم.
علاوه بر سالار عقیلی، خوانندگانی چون سیدمحمد معتمدی و وحید تاج هم در این روزها دست به تولید آثاری در وصف مدافعان سلامت زدند.
سیدمحمد معتمدی جدیدترین نماهنگ خود را با عنوان «تمام خاطرات من» در وصف کادر درمان منتشر کرد که این روزها از شبکههای مختلف سیما پخش و در فضای مجازی دست به دست میشود. نماهنگ «تمام خاطرات من» که با صدای محمد معتمدی در پویش «سوره اشک» تولید و منتشر شده است، مضمونی درباره رشادت کادر درمان دارد. این اثر به همت مرکز موسیقی حوزه هنری انقلاب اسلامی و با خوانندگی محمد معتمدی تولید شده که چند روزی است منتشر شده است.
«تمام خاطرات من» که در حال و هوای عزای سرور و سالار شهیدان و پاسداشت از خودگذشتگی کادر درمان است، بر اساس ترانهای از میلاد عرفانپور و با آهنگسازی حمیدرضا چراغعلی تولید شده و کارگردانی آن را نیز امیر اصانلو و مصطفی فتاحی بر عهده داشتهاند.
البته ناگفته نماند حوزه هنری انقلاب اسلامی به مناسبت ایام عزای سرور و سالار شهیدان دهها تولید هنری در قالبهای مختلف نظیر نماهنگ، فیلم کوتاه، موشنکمیک و... داشته است که این آثار در قالب پویش «سوره اشک» تا اربعین حسینی به مرور منتشر خواهد شد. در برخی از این آثار به جهادگران حوزه سلامت هم پرداخته شده است. اما بیانصافی است که صحبت از آثار موسیقایی هنرمندان در وصف کرونا کنیم اما از میلاد عرفانپور، ترانهسرایی که در چند اثر موسیقایی در وصف مدافعان سلامت حضور داشته اشت، حرفی به میان نیاوریم. میلاد عرفانپور که مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری است، طی روزهای اخیر در چند اثر در وصف مدافعان سلامت به عنوان ترانهسرا نقشآفرینی کرده است. این شاعر درباره فعالیتهای شاعرانه خود در روزهای کرونایی گفته است: «این دوره خانهنشینی و فراغت برای خیلی از شعرا سبب به وجود آمدن آن خلوت ایدهآلی که نیاز دارند، شد. این فرصت برای بسیاری به مطالعه یا سرودن شعر گذشت. این مساله به شاعران کمک کرد، چون شعرا قشری هستند که به این خلوت، آرامش و خانهنشینی نیاز دارند و این مشکل این موقعیت را به صورت اجباری برای ما به وجود آورد. هنرمند به سکوت و خلوت نیاز دارد. شاید بخشی از خدمتگزاری به شاعران و هنرمندان هم به وجود آوردن فرصت خلوت و آرامش باشد».
وحید تاج یکی دیگر از خوانندههای مطرح موسیقی اصیل ایرانی است که از زمان شیوع ویروس کرونا در صفحه شخصی خود به اجرای قطعات مختلف پرداخته و آنها را به حافظان سلامت تقدیم کرده است اما این فعالیتهای وحید تاج در فضای مجازی پایان کارش درباره مدافعان سلامت نبوه است و این خواننده مطرح نماهنگ «شیر غزالچشم» را تقدیم به فداکاران عرصه سلامت کرد. در بخشی از شعر این نماهنگ آمده است: ای شیر غزالچشم، در دام خطر میافتی و بر میایی آموختهتر، بر شعله نشینیات دل آتش سوخت، رقص تو وفای توست ای سوخته پر و... .
***
نوای آدمیتِ موسیقی کلاسیک
تولیدات موسیقی کلاسیک که معمولا مخاطبان خاص و فرهیخته دارد، به لحاظ مسائل بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار است، به همین خاطر هنرمندان مطرح و شناخته شده این عرصه در دوران کرونا بیکار ننشستند و دست به خلق آثاری با موضوع کرونا یا در وصف مدافعان سلامت زدند.
استاد لوریس چکناواریان شناختهشدهترین آهنگساز و رهبر ارکستر ایران که از جایگاه بالای بینالمللی برخوردار است، نخستین هنرمند موسیقی کلاسیک محسوب میشود که درباره کرونا و حال و هوای این ایام دست به تولید اثر زد.
چکناواریان در روزهای قرنطینه کرونا و امید برای روزهای بهتر پیش روی مردم جهان قطعه ۱5 دقیقهای «کرونا» را در ۳ بخش به طور رسمی منتشر کرد.
این آهنگساز پیشکسوت کشورمان که فعالیتهای زیادی را در عرصه تولید آثار موسیقایی در مناسبتها و رویدادهای مختلف داشته است، در چند وقت اخیر قطعه ۱۲ دقیقهای «کرونا» را در ۳ قسمت «یورش»، «مرگ» و «زندگی» منتشر کرد. وی درباره انگیزههای خود از ساخت این اثر و جزئیات تولید آن گفت: «مراحل تولید کرونا چیزی بیش از یک ماه به طول انجامیده است و این اثر ۱۵ دقیقهای در ۳ موومان هجوم، مرگ و زندگی تصنیف شده است. درباره مشکلات اجرای این اثر به روزهای قرنطینه و عدم دسترسی به نوازندگان باید اشاره کنم. این اثر توسط دوست هنرمندم احسان بیرقدار به صورت سمپل صدای ارکستر با دقت و وسواس بسیار و به زیبایی هر چه تمامتر انجام شده است. فکر میکنم ویروس کرونا تمام جهان را درگیر خود کرده است و بسیاری از هنرمندان نیز به شکلهای گوناگون نسبت به آن واکنش نشان دادهاند، من نیز تلاش کردم با ساخت قطعهای در ۳ موومان احساس خود را به این مساله مطرح کنم. نخستین گام در راه مبارزه با این ویروس این است که تمام مسائل بهداشتی را رعایت کنیم تا این مساله هر چه زودتر به اتمام برسد اما تا زمانی که در این وضعیت هستیم نیز باید تلاش کنیم هر آن کاری را که از دستمان برمیآید انجام دهیم. اگر هنرمندیم، بیش از هر زمان دیگری کار کنیم و اگر نیستیم، سعی کنیم اطلاعاتمان را افزایش دهیم».
اما هنرمندان ارکستر صداوسیما هم این روزها بیکار ننشستهاند و اعضای این ارکستر روزهاست مشغول تمرین برای ضبط اثری در وصف جهادگران خط مقدم مبارزه با کرونا هستند. ارکستر سمفونیک صداوسیما به رهبری آرش امینی که اجرای افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر سال گذشته را بر عهده داشت، از اواسط اسفندماه سال گذشته و با شیوع ویروس کرونا، تمرینات حضوری خود را لغو کرد و نوازندههای ارکستر تمرینات خود را به صورت غیرحضوری انجام دادند.
لازم به ذکر است، ارکستر صداوسیما مدتی است با کسب مجوزهای لازم تمرینات حضوری خود را با رعایت پروتکلهای بهداشتی از سر گرفته است. از سویی تمرینات ارکستر صداوسیما در استودیویی وسیع، ضدعفونی شده و با رعایت فاصلهگذاری نوازندهها انجام میشود.
بنا بر این گزارش، ارکستر سمفونیک صداوسیما این روزها با جدیت تمام تمرینات خود را دنبال میکند تا یک اثر ارکسترال را درباره جهادگران خط مقدم مبارزه با کرونا به آهنگسازی بهزاد عبدی و رهبری آرش امینی برای ضبط و آماده اجرا کند.
قطعه «نوای آدمیت» از تازهترین تولیدات ارکستر ملی ایران به رهبری سهراب کاشف تنها اثر موسیقی کلاسیک در وصف مدافعان سلامت است که چندی پیش به مرحله اجرای صحنهای هم رسید. قطعه «نوای آدمیت» چند وقت پیش به طور رسمی با اجرای ارکستر ملی ایران به رهبری سهراب کاشف و با حضور وزرای بهداشت و فرهنگ رونمایی شد. این قطعه به پاس قدردانی از مدافعان سلامت در روزهای کرونایی تولید و منتشر شده است.
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم رونمایی از این آلبوم با اشاره به تلاشهای اصحاب فرهنگ، هنر و رسانه در دوران شیوع ویروس کرونا تصریح کرد: حوزه فرهنگ و هنر نیز در این دوران به کمک کادر درمان آمد و در این مدت جریان هنر کشور دوران پرافتخار خود را پشت سر گذاشت و مسؤولیت اجتماعی خود را بخوبی انجام داد. امیدواریم قطعه «نوای آدمیت» به عنوان هدیه کوچک هنرمندان موجب ارتقای روحیه کادر درمانی کشور شود.
سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم در این مراسم گفت: هنر، زبان گفتمان عشق و عاشقی است و هنرمند، عاشق دلسپردهای به شفافیت و صداقت. کسی که به عنوان مدافع سلامت دل به آتش میزند، عاشق است. حرکت بزرگ همکاران ما در عرصه مبارزه با کرونا ستودنی است. امیدوارم خداوند به همه هنرمندان این سرزمین که سرمایههای بزرگ و اجتماعی ما هستند طول عمر باعزت بدهد و هیچکس درگیر این بیماری نشود. تردیدی ندارم با این همدلی و وفاق که شبیه آن را در دوران دفاعمقدس داشتهایم، در آینده نزدیک شاهد مهار کامل بیماری کرونا خواهیم بود.
***
سهم ناچیز موسیقی پاپ
اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، سهم موسیقی پاپ از تولید آثار در وصف جهادگران دوران کرونا با توجه به ظرفیتهای بالایی که برای جذب مخاطب دارد باید بیش از سایر ژانرهای موسیقی باشد اما متاسفانه اینچنین نیست و در میان صدها خواننده پاپ، تنها چند خواننده با تولید آثاری در وصف فداکاریهای مدافعان سلامت، جدیدترین قطعات خود را منتشر کردهاند که در میان این آثار جای خالی خوانندههای مطرح و شناختهشده پاپ بشدت احساس میشود؛ خوانندگانی که در دروان قبل از کرونا، یکی پس از دیگری کنسرتهای گرانقیمت خود را در سراسر کشور برگزار میکردند اما در ایام کرونا سکوت پیشه کردهاند و اکنون که باید به صورت خودجوش پا به میدان بگذارند و این روزهای سخت کرونایی را در کنار مردم و محافظان سلامت کشور باشند، حضور ندارند و میدان را خالی کردهاند و مسلما زمانی که کرونا از کشور رخت بربندد با اعلام سانسهای پیاپی کنسرتها سروکلهشان پیدا میشود.
اما بهتر است در ادامه به نیمه پر لیوان هم نگاهی بیندازیم؛ جایی که اندک خوانندگان شناخته شده پاپ به تولید آثار در وصف جهاد مدافعان سلامت پرداختهاند که از این میان میتوان به چهرههایی چون قاسم افشار، مجید اخشابی، غلامرضا صنعتگر و حسین حقیقی اشاره کرد.
مجید اخشابی از نخستین خوانندههای پاپ بود که ابتدای سال جاری با تولید قطعه «تموم میشه روزای سخت» به وصف شرایط سخت کرونایی پرداخت. میلاد عرفانپور، مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری درباره تکآهنگ «تموم میشه روزای سخت» به خوانندگی مجید اخشابی گفت: این اثر متناسب با حال و هوای بهار و مقابله با دشواریهای این روزهای مردم و با همکاری جمعی از فرهیختگان هنر کشور با هدف امیدبخشی و انگیزهبخشی به مردم تولید شده است که هم عیدانه مرکز موسیقی حوزه هنری برای مردم بود و هم نگاهی امیدبخش به آینده این تلخیهای جاری دارد. در تولید تکآهنگ «تموم میشه روزهای سخت» محمدمهدی سیار (ترانهسرا)، محمدرضا چراغعلی (آهنگساز و تنظیمکننده) و مجید اخشابی (خواننده) حضور داشتند.
قاسم افشار، خواننده باسابقه موسیقی پاپ که دهه 70 اوج فعالیت موسیقاییاش بود این روزها با انتشار قطعهای در وصف فداکاریهای مدافعان سلامت دوباره نامش بر سر زبانها افتاده است.
افشار که بتازگی قطعه آهنگ «پرستار» را در فضای مجازی منتشر کرده، در یادداشتی اعلام کرده است برای پاسداشت تلاش پزشکان و پرستاران بیمارستانهای میزبان افراد مبتلا به کرونا قطعه «پرستار» را به تولید رسانده است. در این قطعه فریماه حسینی به عنوان ترانهسرا و محمدرضا چراغعلی به عنوان آهنگساز حضور دارند.
غلامرضا صنعتگر، خواننده جنوبی و محجوب موسیقی پاپ هم در این روزهای سخت با تولید قطعه آهنگ «طبیب»، همدلی خود را با جامعه پزشکی کشور نشان داد. این خواننده که چند وقتی است با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکند، پیش از این نیز با تولید قطعه «قاسم هنوز زنده است» در رثای شهید قاسم سلیمانی حس مسؤولیتپذیری خود را در ایام سخت جامعه به اثبات رسانده بود و این بار با خواندن تیتراژ برنامه تلویزیونی «طبیب» ارادت خود به جامعه پزشکی را بخوبی نشان داده است. این قطعه که با شعری از محمدرضا طهماسبی، ملودی میلاد عرفانپور و تنظیم آرمن مهربان منتشر شده است، به پرمخاطبترین اثر موسیقی پاپ در وصف مدافعان سلامت بدل شد.
اما حسین حقیقی از آن دسته خوانندگان جوانی است که در سالهای اخیر نشان داده است برای تولید آثار خود از دغدغههای خاصی برخوردار است و این بار نیز با تولید نماهنگ «قرنطینه» به آهنگسازی انوشیروان تقوی و ترانهای از سیدجواد پرئی در وصف مدافعان سلامت پا به عرصه موسیقی گذاشته است. حسین حقیقی، خواننده موسیقی پاپ که طی سالهای گذشته عمده آثارش معطوف به تولید آثار اجتماعی یا انقلابی بوده، در تازهترین فعالیت خود به عنوان خواننده نماهنگ «قرنطینه» حضور یافت.
در پایان باید گفت به طور حتم این تعداد اثر شاخص در وصف مدافعان سلامت برای موسیقی «پاپ»ی که صدها خواننده فعال آن روزانه مشغول تولید تکآهنگ هستند، جای بسی تاسف دارد و تنها باید امیدوار بود خوانندگان موسیقی پاپ با درک مسؤولیت اجتماعی خود، به تغییر این شرایط کمک کنند.
ارسال به دوستان
شهرداری تهران به جای پیگیری مطالبات مالی از دولت به دفتر رهبری نامه نوشت
بازنده شهر
* مهدی چمران در گفت وگو با «وطنامروز»: کمبودها و کسری بودجه شهری را با راهکارهای اصولی تأمین میکردیم
شورای شهری تهران در دوره پنجم خود به ایستگاه پایانی نزدیک میشود اما با وجود همسویی دولت، شورای شهر و شهرداری تهران نتوانسته معوقات مالی دولت به شهرداری را وصول کرده و در ۳ سال اخیر اتفاق خاصی در پایتخت نیفتاده است!
به گزارش «وطن امروز»، شهردار تهران کمتر از یک سال دیگر باید مسؤولیتهایش را واگذار کند اما هنوز نتوانسته یک اقدام قابل تأمل و مؤثر برای شهروندان پایتختنشین رقم بزند و هنوز مسائل بین دولت و شهرداری در مسیر دعواهای ورود یا عدم ورود شهردار در جلسات هیأت دولت متوقف مانده است، در حالی که شهرداری از دوره قالیباف معوقات مالیای از دولت دارد که میتواند با پیگیری جدی آنها حداقل توسعه حملونقل شهری اعم از ریلی و اتوبوسرانی را قدمی پیش ببرد. در این شرایط پیروز حناچی به دفتر رهبری نامه نوشته که هزینههای حملونقل شهری را از صندوق توسعه ملی تأمین کنند.
طبق قانون، شهرداریها جزو مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی به حساب میآیند و نقشی مستقل از دولتها دارند. بودجه شهرداری به عنوان دولت محلی، دارای ۲ بخش اصلی شامل منابع درآمدی بودجه (درآمد شهرداری) و مصارف بودجه (هزینه شهرداری) است. بودجه شهرداریها در ایران معمولا به صورت «تراز بودجه» (برابری منابع و مصارف) به شورای اسلامی شهر ارائه شده و به تصویب میرسد. در این بین دولتها برای پرداخت بودجه به شهرداری عمدتا تقید قطعی نداشته و صرفا ردیف بودجههایی غیرالزامآور و در قالب کمک به شهرداریها در بودجه تعریف میکنند. قرابت و نزدیکی دولتها و مدیریت شهری به لحاظ سیاسی عمدتا در وصول این بودجهها به کمک شهرداریها خواهد آمد تا کمک خرجی برای توسعه شهری شود. اما دولت دوازدهم و مدیریت شهری دوره پنجم که اتفاقا قرابت و نزدیکی بالایی با یکدیگر دارند هیچ کاری برای پیشبرد مشکلات و مسائل مردم پایتخت نکردند؛ برخلاف آنکه در دوره پیش از این با وجود اختلاف نگاه سیاسی بین محمدباقر قالیباف و حسن روحانی و تفاوت دیدگاه کلان بین شورای چهارم به ریاست مهدی چمران و دولت یازدهم، کارهای قابل توجهی برای مردم پایتخت انجام شد.
دولتها معمولا از محل عوارض مستمر در مناطق بیستودوگانه، عوارض مستمر در مالیات بر ارزش افزوده، عوارض مستمر استانداری تهران، آرای کمیسیون ماده 100، ماده 77 و سایر دعاوی حقوقی، 50 درصد سهم دولت در تخفیفات بافت فرسوده، 50 درصد سهم دولت در تملک و ساخت ایستگاههای مترو، سهم دولت در یارانه بلیت شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه (یکسوم بهای تمامشده)، سهم دولت در یارانه بلیت شرکت بهرهبرداری راهآهن تهران و حومه (یکسوم بهای تمامشده)، 60 درصد سهم شهرداری از محل تخلفات رانندگی وصولشده شهر تهران و 50 درصد سهم دولت در شرکت راهآهن تهران و حومه، باید به شهرداری پول پرداخت کنند.
* نه مترویی ساخته شد، نه اتوبوسی اضافه شد!
مدیریت شهری تهران در حالی سال پایانی خود را پشت سر میگذارد که برخلاف وعده ماههای اول اصلاحطلبان روی کارآمده در شورای شهر که قرار بود برای مردم ماهی یک ایستگاه مترو راهاندازی کنند، طی 3 سال و اندی مجموعه شهرداری و شورا نتوانستند حتی یک کیلومتر مترو در تهران راهاندازی کنند تا آنجا که باعث شد حتی رئیس شورای شهر هم علیه شهردار صحبت کند. البته کمکاری محدود به مترو نبوده است؛ در این مدت حتی یک اتوبوس هم به ناوگان حملونقل عمومی اضافه نشد و این در شرایطی بود که با وجود آلایندگی بیش از 30 درصدی اتوبوسها که بیشترین حجم آلودگی شهری تهران به حساب میآید، شهردار بر شوآف سهشنبههای دوچرخهسواری تکیه کرده بود!
* همسویی بیفایده دولت و شهرداری
پیروز حناچی، شهردار تهران که با کارنامه ضعیفی شهرداری را تحویل خواهد داد، دیگر در جلسات هیأت دولت نیز جایی ندارد؛ درحالی که شهردار تهران کرسی ویژه در هیأت دولت دارد. اقبال شاکری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در این باره میگوید: با توجه به اینکه ارتباطات کاری همه ارکان اصلی کشور در تهران است و شهردار باید آنها را سامان دهد، لازم است در جلسات هیأت دولت و دیگر مجامع تصمیمگیری حضور داشته باشد. علاوه بر این، طبق قوانین وضعشده، دولت در قبال شهرداریها تعهداتی دارد که متأسفانه پرداخت نشدهاند و عدم حضور شهردار در هیأت دولت باعث میشود این تعهدات پرداختنشده باقی بماند.
وی در ادامه افزود: بهواسطه پرداخت نشدن این تعهدات در حوزههای مختلف مانند سهم دولت در ساخت مترو، یارانه بلیت مترو و اتوبوس و... در حق مردم اجحاف میشود، در حالی که حضور شهردار در جلسات هیأت دولت میتواند عاملی برای پیگیری این تعهدات و پرداخت آنها باشد؛ ما فکر میکردیم با همسو بودن مدیریت شهری و دولت، وضع تهران بهتر خواهد شد اما نهتنها بهتر نشد، بلکه بدتر هم شد! در واقع از این همسویی برای بهبودی زندگی مردم هیچ استفادهای نشد. شاکری خاطرنشان کرد: بنده به ضرورت و فواید حضور شهردار تهران در جلسات هیأت دولت اشاره کردم اما این در حالی است که در مقطعی که شهردار در جلسات حضور داشت نیز مشکلات تهران برطرف نشد و اکنون با حذف شهردار از جلسات هیأت دولت، اندک ارتباطی هم که وجود داشت قطع شده است.
* حناچی معوقات زمان قالیباف را هم وصول نکرده است!
طبق گزارش رسمی و مکتوب شهرداری به شورای چهارم شهر تهران، وقتی قالیباف از شهرداری تهران خداحافظی کرد، 15هزار و 500 میلیارد تومان مجموعه دیون شهرداری تهران بود که شامل بدهیهای دارایی، مالیات، بیمه، پیمانکاران، بانکها و سود کارمزد بانکها میشد اما همین شهرداری 19 هزار میلیارد تومان هم از دولت بر اساس حسابرسیها طلبکار بود؛ اعداد و ارقامی که ابتدا از سوی ساکنان جدید خیابان بهشت تکذیب میشد اما بعدا در نخستین نشست خبری محمدعلی نجفی، نخستین شهردار دوره جدید تایید شد و وی گفت: دولت 10 هزار میلیارد تومان بدهی دارد ولی سال 96 به دلیل مشکلات مالی نمیتواند پولی پرداخت کند.
حناچی و شهرداران قبل از او اما نتوانستند این دیون را که قرار بود برای مردم تبدیل به مترو، اتوبوس و اتوبان شود وصول کنند. محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران هم درباره دیون دولت به شهرداری میگوید: دولت حدود 3 تا 4 هزار میلیارد تومان از دیون خود را از طریق تهاتر پرداخت کرده است و بر اساس گزارشهای شهرداری، دولت حدود 14 تا 15 هزار میلیارد تومان بدهی به شهرداری دارد و همچنین باید یک میلیارد دلار هم از صندوق توسعه ارزی استفاده کند. البته ساختمانهای دولتی، وزارتخانهها و ساختوسازهایی که بدون مجوز انجام شده و پروانه ندارند هم باید در دیون احصا شوند. ساختمانهایی وجود دارد که سالها تخلف کردهاند اما جریمه خود را پرداخت نکردهاند، شهرداری تهران باید هر چه سریعتر این موضوعات را احصا کند. به گفته هاشمی، «14 هزار میلیارد بدهی دولت به شهرداری با قیمت 5 سال پیش است».
* به جای پیگیری از دولت به دفتر رهبری نامه میزنند!
حالا سال پایانی دولت و شهرداری است؛ دولت سهم خود را نمیپردازد و بدهیهای معوق شهرداری را نیز صاف نمیکند و از سوی دیگر شهرداری تهران نیز سهم خود را در توسعه حملونقل عمومی تأمین نکرده است، با این حال حناچی به جای پرداخت سهم خود و دریافت معوقات شهرداری از دولت و جلو بردن پروژههای شهری به دفتر رهبری نامه نوشته است تا از ایشان کمک بگیرد. طبق گزارش ایسنا، شهردار تهران در نامهای به دفتر رهبری درخواست کرد منابع مالی خرید اتوبوس و واگن مترو از محل بازگشت منابع صندوق توسعه ملی پرداخت شود.
تابناک بخشی از این نامه را منتشر کرده که در آن حناچی نوشته است: «با توجه به مراتب مذکور، شهرداری تهران به منظور رفع بخشی از معضلات مطروحه در نظر دارد نسبت به خرید ۱۰۰۰ دستگاه اتوبوس به مبلغ ۳۰ هزار میلیارد ریال و ۲۱۰ دستگاه واگن مترو به مبلغ ۵۰ هزار میلیارد ریال اقدام کند، لذا با توجه به محدودیتهای مضاعف مالی ناشی از شیوع بیماری کرونا و عدم امکان تامین منابع مالی از سوی این شهرداری، خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به اخذ مجوز استفاده از بازگشت منابع صندوق توسعه ملی برای تامین مالی خرید اتوبوسها و واگنهای مذکور به مبلغ ۸۰ هزار میلیارد ریال اقدام لازم را مبذول نمایند».
***
[چمران: کمبودها و کسری بودجه شهری را با راهکارهای اصولی تأمین میکردیم]
رئیس سابق شورای شهر تهران گفت: در دوره چهارم شورای شهر، اقدامات قابل توجهی در زمینه توسعه زیرساختهای شهری آنگونه که به رفاه شهروندان منجر میشد انجام شد و در مواقعی نیز با کسری بودجه مواجه بودیم اما هیچ وقت از فعالیتهای عمرانی و توسعهای غافل نمیشدیم و کمبودها و کسری بودجه شهری را با راهکارهای اصولی تأمین میکردیم. مهندس مهدی چمران در گفتوگو با «وطن امروز» با بیان اینکه متاسفانه عملکرد مدیران شهری در چند سال اخیر نیازهای شهروندان را در بخشهای مختلف بویژه توسعه حملونقل عمومی برآورده نکرده است، افزود: در دور چهارم شورای شهر توجه و تمرکز بر بخشهای مختلف زیرساختی، عمرانی و... بود. مشاهدات عینی بیانگر این است که در این بخشها بیش از 20 برابر این دوره فعالیتهای عمرانی در پایتخت انجام شده است. این در حالی است که اکنون شاهد کمتوجهی به توسعه حملونقل عمومی و فعالیتهای شهری و زیرساختی هستیم. وی در پاسخ به این سوال که شورای شهر و شهرداری از عدم همراهی دولت در پرداخت مطالبات گلهمندند، چرا شهرداری نتوانسته حق و حقوق معوقه خود را از دولت بگیرد و صرف تامین نیازهای شهری کند، افزود: البته جواب این سوال را باید از مدیران شهری پرسید اما باید گفت در مدیریت شهری دوره گذشته هر چند مطالبات از دولت وجود داشت اما برای گرفتن آن کوتاه نمیآمدیم. رئیس سابق شورای شهر تهران در ادامه گفت: در دوره گذشته برای تامین کسری بودجه اقدامات خاصی از سوی شهرداریها برای کسب درآمد ضمن تعامل با بخش خصوصی انجام میشد که نمونه آن درآمدزایی از مجتمعهای ایستگاهی و... بود و درآمدهای حاصل از آن نیز صرف هزینههای توسعه خطوط مترو، افزایش خطوط بیآرتی و تامین ملزومات حملونقل عمومی میشد.
ارسال به دوستان
ژنرالی که برای ادبیات میجنگید
محمدعلی صمدی: تابستان 1380 خورشیدی، هنگامی که بیش از 90 درصد کشور افغانستان، توسط سازمانی به نام «طالبان» اشغال شده بود، تنها استان «بدخشان» در شمال شرق این کشور ولایتی موسوم به «پنجشیر» در کنترل نیروهای مخالف طالبان(ائتلاف شمال)، تحت فرماندهی ژنرال «احمد شاه مسعود» قرار داشت. در همین ایام، 2 خبرنگار عربزبان با ملیت الجزایری و تونسی، با گذرنامه بلژیکی وارد افغانستان شده و خود را به «پنجشیر» رساندند. این ولایت پایگاه اصلی و ستاد مرکزی فرماندهی «احمد شاه مسعود» بود؛ مردی که در شمال افغانستان او را با عنوان «آمر صاحب» (آقای فرمانده) میشناختند. اطرافیان و همقطاران «آمر صاحب» میدانستند او روی خوشی به خبرنگاران نشان نمیدهد اما درخواست مصاحبه از ایشان به قدری زیاد بود که مجبور میشدند هر از گاهی، نوبتی به خبرنگاران کشورهای مختلف بدهند. همین 2 خبرنگار هم چند ماه معطل و منتظر مانده بودند تا وقتی برای دیدارشان با «مسعود» در نظر گرفته شود. خبرنگاران پس از انتقال به محل مصاحبه، سرگرم تنظیم دوربینهایشان بودند که «آمر صاحب» از آنان خواست پیش از شروع مصاحبه، سوالات را ببیند. آنها کاغذ حاوی پرسشها را به وی دادند و «مسعود» جلوی دوربین نشست. «عاصم سهیل» مترجم ثابت «آقای فرمانده»، یک عکاس افغانستانی و جناب «خلیلی» (از نزدیکان «مسعود») هم در اتاق حضور داشتند. خبرنگار عرب شروع به پرسش کرد که ناگهان نوری خیرهکننده، همراه با صدایی مهیب، حاضران را کور و کر کرد. شاید یک دقیقه یا بیشتر زمان گذشت تا چند نفر از آن جمع، هوش و حواسشان را جمع کنند. چند نفر هم از بیرون به داخل آمدند و هر کس با فریاد چیزهایی میگفت. چشمها که به گرد و غبار و بوی تند خون عادت کرد، همه به سمت صندلی «آمر صاحب» رفتند. فرمانده خوش قد و بالا و خوشپوش مجاهدان دره پنجشیر، سراپا غرق خون بود و تکان نمیخورد. مترجمش «عاصم سهیل» هم هیچ علامت حیاتی نداشت. 2 نفر دیگر سرپا بودند و گیج و گنگ، ناله میکردند. چند روز بعد، همزمان با اعلام اخبار وقایع یازدهم سپتامبر در نیویورک، خبر شهادت «احمد شاه مسعود» در تمام افغانستان پیچید. باورش سخت بود که دیگر «آمر صاحب» بر دامنههای «هندوکش» استوار و پرشکوه گام برنمیدارد. «احمد شاه مسعود» دیگر نبود و حفره عمیق ایجادشده بر پیکره سوراخسوراخ افغانستان را، حتی دشمنان سرسختش، از جمله «طالبان» و «گلبدین حکمتیار» هم درک میکردند.
«احمد شاه مسعود» متولد روستای «جنگلک» در دره پنجشیر بود اما شاید به دلیل شغل نظامی پدرش، در مناطق دیگر افغانستان بزرگ شد تا کارت دانشجویی دانشگاه پلیتکنیک کابل را گرفت. در همان روزها بود که فعالیت سیاسیاش آغاز شد و تحصیل را رها و زندگی زیرزمینی پیدا کرد. تابستان سال 58 بود که به «پنجشیر» رفت و گروه مجاهدان را سامان داد و با تصرف پادگان «پشته سرخ» جنبش جهادی خود را علیه اشغالگران شوروی و دولت دستنشانده آنها در افغانستان شروع کرد. طی 2 دهه بعد، افغانستان به قدری ژنرال نظامی و شبهنظامی به خود دید که اگر نام «سرزمین ژنرالها» را به آن اطلاق کنیم، اشتباه نکردهایم اما تنها «مسعود» بود که جایگاهی منحصربهفرد و تاریخی را به خود اختصاص داد. او آمیختهای از ویژگیهای منحصربهفردی بود که سایر همتایانش در تاریخ معاصر افغانستان، عموما از تجمیع آنها بیبهرهاند. شدیدا متدین و مقید به آداب شریعت بود. باورش آسان نیست که شخصی در جایگاه وی، دائمالوضو و ملتزم به نماز اول وقت و تلاوت روزانه قرآن و نمازهای شبانه (تراویح) بوده و در عین حال شطرنجباز باشد و علاقهمند به بازی کردن فوتبال و همزمان چنان وابسته به شعر و ادبیات بوده که همواره دیوان حافظ در دسترس داشته و در هر فراغتی، غرق در آن میشده. تنفرش از سیگار و علاقهاش به قهوه را همه میدانستند. «مسعود» در میدان جنگ پیچیده افغانستان، عاری از اشتباه و خطا نبود اما برخی دشمنان بیانصافش، پس از شهادتش، چنان چهره کریهی از وی ارائه کردند که برای بسیاری از ناآشنایان با افغانستان و افت و خیزهای معاصر آن، قابل پذیرش نبود که این جمله متعلق به او باشد (آن هم چند ماه قبل از ترور): «خدای را شاهد میگیرم در این ملک نجنگیدم؛ مگر برای اعتلای کلمه الله و اعتلای وطنم». و شاید امروز خاطره بیانشده توسط مستندساز ایرانی برای بسیاری از جوانانِ تحت تاثیر تبلیغات پرسر و صدای مخالفان «مسعود» عجیب و سنگین به نظر بیاید: «اگر میتوانید رهبرتان را ببینید، به ایشان بگویید به اندازه کافی هندیها به ما پول و روسها به ما سلاح میدهند، شما اگر میخواهید کاری کنید، به ما فرهنگ معین بدهید، بچههای ما در حال فراموشی کلمات پارسی هستند». و شاید خواندن این خاطره که شاهدانش هنوز در قید حیاتند، بیشتر باعث تامل شود: «در گرماگرم عملیاتی، مسعود با یک خبرنگار ایرانی بحث شعر و ادبیات میکرد. یکی از نیروهایش به نام ملاقربان، جلو آمد و گفت: آمر صاحب! بسیار ببخشید، الان وقت عملیات است نه ادبیات. مسعود که معلوم بود کمی مکدر شده، گفت: پیش این ژورنالیست ایرانی پاک آبروی مرا بردی. بعد اشاره به دشت زیر پایش کرد. جایی که در دوردستها جنگ جاری بود و همزمان صدای انفجارها میآمد و گفت: کل این عملیات، [بعد کتاب را بالا گرفت و ادامه داد] به خاطر ادبیات است».
فرمانده رشید و رعنای مجاهدان افغانستانی، 7 روز پس از چهلوهشتمین سالگرد تولدش، به شهادت رسید. ترورش به «القاعده» نسبت داده میشد اما حوادث بعد، چشمها را به سوی دیگری معطوف کرد. 2 روز پس از شهادت «آمر صاحب»، برجهای دوقلو در آمریکا فروریخت و یک ماه بعد دهها هزار سرباز آمریکایی، از مرزهای افغانستان گذشتند و کشور را به اشغال درآوردند. افغانستان، خسته از 20 سال جنگ که نیمی از آن به گونه زشت «داخلی» گذشت، حالا در مقابل اشغالگران، کاملا دست خالی بود. ژنرالهای مجاهدین، همه بیاعتبار بودند و سیاستمداران، بیآبرو و وجهه کافی. تنها شخصی هم که در میان بخش اعظم مجاهدان و سیاستمداران، محبوبیت و آوازهای خوش داشت و میتوانست در این ویرانه اشغالشده، جبههای متحد برای مواجهه با اشغالگران (اعم از رویارویی سخت یا مذاکرات و تعامل نرم) ایجاد کند، حالا روی تپه «سریچه» در حاشیه روستای «جنگلک» آرمیده بود.
امروز که 19 سال از فقدان «مسعود» میگذرد و روز شهادتش در «افغانستان»، «روز شهید» نامگذاری شده، هنوز آن حفره عمیق پر نشده است.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی«وطن امروز» از بازار میوه و سبزیجات در یک ماه اخیر
طعم تلخ گرانی میوه
افزایش 15 تا 30 درصدی قیمت میوه
گروه اقتصادی: در روزهای اخیر هر روز گرانی یک کالای خاص خبرساز میشود. میوه اما با توجه به تنوع فراوانی که دارد، هر کدام از محصولاتش دستخوش تغییر قیمتهای متفاوتی شده است. گزارشهای میدانی نیز این موضوع را تایید میکند. در این میان افزایش 166 درصدی قیمت کاهو و 60 درصدی قیمت خیار در فصل فراوانی آن، بیشتر از همه موجبات غافلگیری خانوادهها را فراهم کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، افزایش روزانه قیمت کالاهای متفاوت در مدت اخیر، فشار اقتصادی زیادی را به خانوادهها وارد کرده است. با توجه به اقلیم چهار فصل کشور و توانایی کشت انواع میوه در آن، گرانیهای پیدرپی در بازار میوه ناشی از ناکارآمدی مدیریتی است. مقایسه قیمت روز انواع میوهها با قیمتهای یک ماه پیش آنها نشان میدهد قیمت سیب درختی از 14100 به 19500 تومان، موز از 19300 به 25000 تومان، کاهو از 3000 به 8000 تومان، هلو از 12000 به 19000 تومان، خیار از 4974 به 8000 تومان، بادمجان از 4500 به 7000 تومان، پیاز سفید از 3400 به 4500 تومان، سیب زمینی از 4200 به 4900 و گوجه از 4100 به 4900 تومان رسیده است.
* افزایش قیمت کود و سم
با حذف ارز ترجیحی کود و سم توسط دولت، قیمت آنها 400 تا 700 درصد افزایش یافت و از آنجا که کشاورزان جهت تهیه این اقلام برای کشت آینده مجبورند هزینههای گزافی بپردازند، ناگزیرند قیمتهای امروز میوه را بالا ببرند تا بتوانند سم و کودهای مصرف شده را با قیمتهای جدید جایگزین کنند و همچنان به کشاورزی ادامه دهند. در صورتی که این افزایش قیمتهای جدید، در قیمتهای روز میوه لحاظ نشود، بیشتر درآمد کشاورزان صرف خرید کود و سم میشود و عملا دیگر توانایی ادامه دادن کشاورزی را در وسعت گذشته نخواهند داشت که همین امر موجب کاهش تولید محصول سال آینده و افزایش بیشتر قیمت آن خواهد شد.
* افزایش دستمزد کارگر
با توجه به نرخهای بالای تورم در مدت اخیر، هزینهها و دستمزدهای بخش خدمات و کارگران اگرچه متناسب با نرخ تورم افزایش نیافته اما نسبت به ماههای قبل بیشتر شده است. هزینه دستمزد روزانه هر کارگر برای چیدن میوه به 200 هزار تومان رسیده و این افزایش دستمزد موجب افزایش هزینههای تمامشده میوه شده است. علاوه بر نیاز به کارگر در چیدن میوه، بارگیری محصولات به منظور حمل آن تا بازار هدف نیز به کارگر نیاز دارد.
* افزایش هزینه حملونقل
یکی از فاکتورهای اساسی در تامین قیمت نهایی هر محصول، هزینههای حملونقل آن محصول از محل تولید تا محل مصرف است. این مورد در افزایش قیمت میوه هم نقش خود را ایفا کرده است. یکی از مهمترین مسائل در افزایش هزینههای حمل و نقل، تغییر فصل و تغییر میوههای هر فصل است. به همین خاطر میزان تقاضا برای ماشینهای باری افزایش مییابد که همین امر موجب افزایش هزینه حملونقل میشود. گزارشهای میدانی از افزایش 3 برابری هزینههای حملونقل در این فصل حکایت میکند.
* افزایش قیمت بستهبندی
با افزایش قیمت پلاستیک، قیمت سبدهای میوه و گونیهای پلاستیکی نیز افزایش یافته است. همچنین کارتنهای میوه نیز از این افزایش قیمت بینصیب نبوده است. بررسیها نشان میدهد هزینه خرید سبد میوه از 200 تومان در سال گذشته به 300 تومان در حال حاضر رسیده که این افزایش قیمت، تاثیر خود را در افزایش قیمت نهایی میوه نشان میدهد. همچنین قیمت کارتن موز نیز از 700 تومان به 7000 تومان رسیده است. متاسفانه سود این افزایش قیمتها، عمدتا به جیب کشاورز نمیرود و دلالهای میوه بیشترین سود را از این افزایش قیمت میبرند.
ارسال به دوستان
گزارش تحقیق وتفحص دیوان محاسبات مبنی بر فسخ قرارداد واگذاری شرکت هفتتپه با واکنش منفی رئیس دفتر روحانی و خلافگویی وزیر اقتصاد مواجه شد
از محاسبه چه باک است؟
* ورود دیوان محاسبات به ماجرای قراردادهای فوتبال یادداشت امیررضا واعظیآشتیانی؛ بمب ترکاندن از جیب مردم ممنوع!
گروه اقتصادی: با شروع به کار مجلس یازدهم، طی چند ماه گذشته بعد «نظارتی» وظایف این قوه بیش از پیش در حال تقویت است. در این میان اصلیترین بازوی نظارتی مجلس، دیوان محاسبات است که طی چند ماه اخیر با ورود به موضوعات مختلف در پی استیفای حقوق مردم است. در بین موضوعات پیگیری شده توسط دیوان محاسبات، ورود به نحوه واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه بسیار خبرساز شد به طوری که باعث واکنش منفی رسانه رسمی دولت شده و در گزارشی آن را سیاسی قلمداد کرده است؛ پیگیریای که ذیل اختیارات قانونی و بر اساس وظیفه صیانت از بیتالمال و حقوق عامه دیوان محاسبات انجام شده است. البته ابراز نارضایتی دولتیها نسبت به ورود دستگاههای نظارتی بویژه در بحث هفتتپه امری طبیعی است. روند واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سال 94 و زمان مدیریت علیاشرف عبدالله پوریحسینی مملو از تخلفات متفاوت از جمله ابهام در قیمتگذاری، انقضای اعتبار قیمت پایه واگذاری و عدم احراز و پایش اهلیت مدیریتی است که باید پیگیری شود. در بخشی از این گزارش به نقل از فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد و دارایی آمده است: «درخواست کردیم دیوان محاسبات نظر خود را به صورت کتبی به ما اعلام کنند که تاکنون نامه کتبی به ما ارسال نشده است. مسأله لغو واگذاری باید در هیأت داوری مطرح شود و هیأت داوری در این زمینه تصمیم بگیرد. این هیأت نیز یک نهاد حقوقی است که دبیرخانه آن در وزارت دادگستری است و تصمیمگیری در این زمینه صرفا در اختیار ما نیست». در همین رابطه سعید بیتعفری، مسؤول تحقیق و تفحص از واگذاری هفتتپه در دیوان محاسبات در گفتوگو با «وطن امروز» در رابطه با ادعای وزارت امور اقتصادی و دارایی مبنی بر اینکه تاکنون نامه مکتوبی از سوی دیوان محاسبات ارسال نشده است، اظهار داشت: 18 شهریورماه سال جاری نامه دیوان محاسبات به دفتر وزیر اقتصاد با طبقهبندی خیلی محرمانه ارسال شده است. محتوای کلی این نامه، نتایج تحقیق و تفحص دیوان محاسبات از واگذاری شرکت هفتتپه و همچنین موضوع درخواست تعیینتکلیف مالکیت این مجموعه است. طبق روال قانونی موجود، سازمان خصوصیسازی باید فسخ قرارداد واگذاری را اجرا کرده و پرونده را به هیات داوری ببرد.
دیوان محاسبات در گزارش تحقیق و تفحص خود پرده از تخلفات عدیده خریدار هفتتپه پس از خرید و طرح تخلفاتی پیش از واگذاری برداشته است که خلاصه آن به شرح زیر است: در راستای دستور رئیسکل دیوان محاسبات کشور مبنی بر تحقیق و تفحص از عملکرد، روند واگذاری و وضعیت بعد از واگذاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و در راستای صیانت و پاسداری از بیتالمال که رسالت اصلی دیوان محاسبات کشور است و پیرو تخلفات و انحرافات رخ داده در واگذاری شرکت مذکور نظیر ابهام در قیمتگذاری، انقضای اعتبار قیمت پایه واگذاری، عدم احراز و پایش اهلیت مدیریتی خریداران توسط سازمان خصوصیسازی به رغم تأکید در مصوبه شماره 120696/2/63 مورخ 16/8/۱۳۸۸ شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و در مغایرت با دستورالعمل روش انتخاب مشتریان استراتژیک و متقاضی خرید سهام کنترلی و مدیریتی مصوب 25/5/۱۳۹۳ هیات واگذاری، عدم تحقق اهداف واگذاری مندرج در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری موضوع سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی بویژه ارتقای کارایی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری، افزایش رقابتپذیری در اقتصاد، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت و افزایش سطح عمومی اشتغال و با توجه به بدعهدی خریداران در ایفای تعهدات مندرج در قرارداد واگذاری از جمله عدم ایفای تعهدات پرداخت اقساط معوق قرارداد به مبلغ 674 میلیارد ریال، عدم بازپرداخت بدهی سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران با احتساب سود به مبلغ 3337 میلیارد ریال، عدم رفع تعهدات ارز دولتی دریافتی به میزان 49 میلیون دلار و 9/9 میلیون یورو و عدم اقدام جهت جانشینی تعهدات و تضامین صادره شرکت مادرتخصصی ایدرو بابت تسهیلات دریافتی و همچنین سوق دادن منابع مالی شرکت به فعالیت خارج از اهداف صنعت نیشکر که منجر به ایجاد بحرانهای کارگری و آسیب به سرمایه اجتماعی شده است، سازمان خصوصیسازی به استناد مقررات موضوعه و مفاد قرارداد منعقده، مکلف به فسخ قرارداد و تعیین تکلیف مجدد آن است. دیوان محاسبات مراتب تخلفات و تکالیف فسخ قرارداد توسط سازمان خصوصیسازی را به وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام و پیگیری لازم را تا استیفای کامل حقوق بیتالمال انجام خواهد داد.
این موضوع اما به همین جا ختم نمیشود؛ محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهوری هم درباره ورود دستگاههای نظارتی و در راس آن دیوان محاسبات به موضوع شرکت کشت و صنعت هفتتپه واکنش نشان داد و گفت: متأسفانه مسأله شرکت هفتتپه سیاسی شد، یعنی هر جایی به خودش اجازه داد مداخله کند، مصاحبه و اظهارنظر کند و [اینطوری] فضا را بهم ریختند. تقاضای ما این است که وقتی مسائلی در کشور ایجاد میشود، هرکسی ابتدا به ساکن این کار را [اظهارنظر] نکند. وی با بیان اینکه رئیسجمهوری موضوع شرکت هفتتپه را به عهده آقای دکتر جهانگیری گذاشتند، افزود: ایشان جلسه گذاشته و در آن تصمیمگیری شد و بر اساس همان جمعبندی کار دارد پیش میرود. اینکه جاهای دیگر بخواهند دخالت کنند، غیر از اینکه اوضاع را بهم میزنند، [باعث میشوند] تعدادی کارگر هم از کار خود بمانند و همراه این، جز اینکه محصول و تولید کم میشود، اثر دیگری نخواهد داشت.
واعظی در پاسخ به اینکه «برخی هم معتقدند عدهای تلاش دارند این واگذاری به سرانجام نرسد تا در نهایت این شرکت به گروه یا افراد دیگری برسد» تأکید کرد: این کار درستی نیست. امروز همه بر این سیاست اتفاقنظر دارند که دولت تا جایی که میتواند تصدیگری خود را کم کرده و امور را به مردم واگذار کند. اگر قرار باشد مردم بیایند اما بعد با این گرفتاری مواجه شوند، یا اینکه کسانی بگویند این [شخص] میتواند به عهده بگیرد و کس دیگری نمیتواند به عهده بگیرد، یا به گونهای در ذهنشان باشد که خصوصیسازی برای افراد خاص انجام شود، به نظر من خصوصیسازی درست و واقعی نخواهد بود.
واعظی در حالی از تلاش برای واگذاری به افراد خاص سخن میگوید که واگذاری هفتتپه به امید اسدبیگی خود مصداق بارز واگذاری یک واحد تولیدی به افراد خاص است؛ شخصی که هیچ سابقهای در امر کشاورزی و صنعت نداشته و عدم اهلیت وی توسط نهادهای نظارتی اعلام شده است.
سوال اصلی اینجاست که چرا دولتها پس از سالها متوجه درد کارگران هفتتپه شدهاند و تشکیل جلسه دادهاند؟ در 3 سال گذشته که بارها موضوع تخلفات متعدد درباره نحوه قیمتگذاری و عدم اهلیت مالک هفتتپه مطرح بود، آنها هیچ واکنشی نشان ندادند و سر بزنگاه و به ناگهان برای توجیه اشتباهات خود وارد میدان شدند؟ البته ورود دولت به موضوع هفتتپه هر چند دیرهنگام باز هم ستودنی است. دولت میتواند در این شرایط با خلع ید اسدبیگی و تصمیمی قاطع غائله هفتتپه را تمام کند، در غیر این صورت مسلما «عدم اقدام» بموقع سازمان خصوصیسازی خود میتواند محل ایراد باشد. در شرایط کنونی طبق گزارش نهادهای نظارتی بر سازمان خصوصی مبرهن شده است امید اسدبیگی به دلیل: یک- عدم پرداخت اقساط معوق، دو- عدم بازپرداخت بدهی سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سه- عدم رفع تعهدات ارزی، چهار- عدم اقدام جهت جانشینی تعهدات و تضامین صادره شرکت ایدرو بابت تسهیلات دریافتی، پنج- سوق دادن منابع مالی شرکت به فعالیتهای غیرمرتبط، مستحق خلع ید است و ادامه این روند میتواند به منافع ملی صدمه وارد کند.
******
ورود دیوان محاسبات به ماجرای قراردادهای فوتبال
امیررضا واعظیآشتیانی*: اهالی فوتبال با شنیدن و دیدن ارقام ردوبدل شده در فصل نقل و انتقالات این سوال را از خودشان میپرسند که منشأ این پولها کجاست و چرا باید به یکباره قیمت یک بازیکن و مربی ناگهان 5 برابر شود؟ وضعیت فعلی جامعه و معضلاتی که ویروس کرونا و سایر عوامل به وجود آورده، باعث شده که مردم به قیمتهای میلیاردی خرج شده در فوتبال حساس شوند. به عقیده من، بزرگترین مقصر این جریان نبود نظارت کافی بر عملکرد مدیران است. به عنوان کسی که پیش از این سابقه مدیریت در باشگاه استقلال را داشتم، میگویم تا مدیریت نخواهد جلوی این ریختوپاشها را بگیرد، این جریان دلالی کماکان تا مغز استخوان فوتبالمان نفوذ میکند و ضربه میزند. در آن دوره با مدیریت باشگاه پرسپولیس (عباس انصاریفرد) هماهنگ کردم تا جریان دلالی را کنترل کنیم. لیست بازیکنانی را که میخواستیم با یکدیگر چک کردیم تا بازیکنی نیاید بعدا بگوید من از تیم رقیب آفر خوب دارم. این هماهنگی بسیار خوب انجام شد. تنها یک مورد اشپیتیم آرفی بود که هر 2 باشگاه خواستارش بودند که من همان 200 میلیون را مطرح کردم و رقیب به او 350 داد که تا چند وقت قبل آرفی به دنبال زنده کردن طلبش بود. علتش هم آن است که مدیریت قبل از آنکه بودجهاش را تامین کند تنها برای ترکاندن بمب و محبوبیت کاذب بین هواداران، سراغ بازیکن و مربی میرود و ثمرهاش این بدهیهای انباشته است که آفت فوتبال ما شده است. جریان دلال کارش را بلد است و اگر مدیریت ضعیف را پیش روی خودش ببیند براحتی قیمت را چندبرابر میکند و از آنجایی که اکثر باشگاههای ما در لیگ برتر، دولتی هستند دست آخر این پول از جیب بیتالمال است که هدر میرود. ورود دیوان محاسبات به موضوع قراردادها را قدمی مثبت در این راستا میبینم. متاسفانه وزارت ورزش نگاه بلندمدت ندارد و تنها میخواهد باشگاه تحت نظرش فصل نقل و انتقالات را پشت سر بگذارد و دیگر برایش مهم نیست پول بیتالمال چگونه هزینه میشود. اگر پیش از این، نظارت نهادهای نظارتی را شاهد بودیم نه داستان قرارداد عجیب و غریب ویلموتس و آن غرامت چند صد میلیاردی به وجود میآمد و نه حالا شاهد افزایش لجامگسیخته رقم قراردادها در حوزه فوتبال بودیم. وقتی وزارت ورزش قصد دخالت ندارد و اصولا برایش مهم نیست تیم متبوعش چگونه قیمت را بالا برده است، آن وقت باید نهادهای بالادستی وارد ماجرا شوند. فوتبال ما خیلی وقت است اسیر جریان مرموز و چندلایه دلالی شده و اگر نخواهیم به صورت منضبط و اصولی با این جریان مقابله کنیم آن وقت شاهد هدررفت بیشتر بیتالمال خواهیم بود. در فوتبال روز جهان پول خوب خرج میشود اما بدون هیچ شک و تردیدی آن پول با سود مناسب به جیب باشگاهها باز خواهد گشت ولی چون در ایران باشگاهها پول خود را از بیتالمال تامین میکنند دیگر برایشان مهم نیست که این معامله ضررده است یا سودآور. پس در اینجا نقش نهادهای نظارتی است که مراقب باشند بیش از این هزینه بمب ترکاندن مدیران از جیب مردم پرداخت نشود.
* مدیر عامل اسبق باشگاه استقلال
***
[ورود دیوان محاسبات به ماجرای قراردادهای فوتبال]
دیوان محاسبات کشور طی نامهای به وزارت ورزش و جوانان، به ماجرای قراردادهای پرحاشیه در فوتبال ورود کرده و خواستار انتظامبخشی به آن شده است. در این نامه اشاره شده است: پیرو اشکالات به وجود آمده در اجرای قراردادهای مربیان و بازیکنان ورزشی توسط باشگاهها و فدراسیون فوتبال که این روزها گریبان باشگاههای مختلف بویژه پرسپولیس، استقلال و نیز تیم ملی را گرفته و آنها را درگیر چالشهای حقوقی کرده است و همچنین خسارت وارده به بیتالمال ناشی از ساختار ضعیف قراردادها و ضعف کنترلهای داخلی وزارت ورزش و جوانان، لازم است وزارت مذکور در انعقاد و اجرای قراردادهای جدید مربیان و بازیکنان با فدراسیون و باشگاههای ورزشی، به جهت صرفه و صلاح بیتالمال، حداکثر کنترل، دقت و انتظامبخشی را به عمل آورد.
بدیهی است دیوان محاسبات کشور بر اساس تکلیف قانونی، علاوه بر قراردادهای پرحاشیه قبلی، به قراردادهای سال آتی فوتبال ورود کرده و از ابزار نظارتی خود جهت حفظ بیتالمال استفاده خواهد کرد.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|