|
اصل ماجرا در همین یک نظرسنجی است!
نوید مؤمن: در حالی که کشمکش بایدن و ترامپ کرونازده بر سر تصاحب قدرت در کاخ سفید به نقطه اوج خود رسیده است، نظرسنجی مؤسسه «گالوپ» حکایت از فاجعهای دارد که تا سالها حیات آمریکا را تهدید خواهد کرد! نظرسنجی اخیر این مؤسسه نشان میدهد میزان اقبال عمومی جامعه آمریکا به بایدن و ترامپ به ترتیب 46 و 41 درصد است. مایک پنس، معاون ترامپ و کاملا هریس، معاون بایدن نیز دارای محبوبیتی به ترتیب 41 و 42 درصدی نزد افکار عمومی آمریکا هستند. اصل ماجرا اینجاست که مطابق این نظرسنجی و دهها نظرسنجی دیگر، محبوبیت هیچ یک از ۲ نامزد اصلی انتخابات ریاستجمهوری ماه نوامبر و معاونان آنها به بالای 50 درصد نمیرسد! به عبارت بهتر، هر کدام از این 2 نامزد اصلی که در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پیروز شود، از حمایت اکثریت شهروندان این کشور برخوردار نیست.
در اینجا بهتر است روی ساختاری متمرکز شویم که ۲ نامزد غیرمردمی دموکرات و جمهوریخواه را به جامعه آمریکا تحمیل کرده و از شهروندان این کشور میخواهد یکی از این ۲ را به هر قیمت ممکن انتخاب کنند! نظرسنجیهای دیگر، نظرسنجی اخیر گالوپ و عمق فاجعه در آن را بیشتر روشن میکند! به عنوان مثال، میانگین نظرسنجیهای عمومی و ایالتی نشان میدهد بایدن حداقل نیمی از افزایش محبوبیت خود در نظرسنجیها را مدیون نفرت از «شخص ترامپ» است! بسیاری از شهروندان آمریکایی برای فرار از کابوس ریاستجمهوری دوباره ترامپ، سراغ فردی به نام بایدن و حزبی به نام دموکرات آمدهاند!
آنها نهتنها عملکرد بایدن را قبول ندارند، بلکه نسبت به کارآمدی حداقلی وی در کاخ سفید نیز تردید دارند. با این حال آنها محکوم هستند برای شکست ترامپ به معاون رئیسجمهور سابق آمریکا رای دهند!
در نظریه مشهور ساختارگرایی «کنت والتز»، اینگونه استدلال میشود که «ساختار» هوشمند است و رفتار بازیگران و حدود و ثغور حرکت آنها را تعیین میکند. بنابراین بازیگران به جای آنکه «ساختار» را تحت تاثیر خود قرار دهند، باید از سوی ساختار، مورد گزینش و ارزیابی قرار گیرند. هر چند کنت والتز تاثیر ساختارگرایی را در حوزه روابط بینالملل مورد بررسی قرار داده است اما «ساختار حکومتی آمریکا» بهگونهای است که هر بازیگری در آن بخواهد ذرهای از آن عدول کند را به بدترین نحو ممکن حذف میکند. بهتر است جهت اثبات این موضوع، گریزی به انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 میلادی بزنیم. در آن زمان «برنی سندرز» نامزد دور مقدماتی انتخابات درونحزبی دموکراتها توانست با درخشش در ایالات اولیهای مانند «نیوهمپشایر» و «کارولینای جنوبی»، گوی سبقت را از هیلاری کلینتون برباید. از دید مقامات ارشد ۲ حزب سنتی آمریکا (دموکرات و جمهوریخواه)، برنی سندرز رویکردی علیه ساختار حاکم بر آمریکا داشت و حتی از وی به عنوان «نامزد سوسیالیست انتخابات» یاد میشد. همین مساله سبب اقبال نوجوانان، جوانان و دانشجویانی شد که خواستار تغییر اصول حاکم بر نظام ساختاری آمریکا و گذار از ساختار معیوب و آزاردهنده فعلی بودند. سران حزب دموکرات درنهایت با زدوبند پشتپرده (چنانکه اسناد آن در ایمیلهای هیلاری کلینتون نیز افشا شد)، با تقلب عامدانه در انتخابات درونحزبی، سندرز را در مقابل هیلاری کلینتون با اختلافی اندک بازنده اعلام کردند. در مقابل، جمهوریخواهان نیز از حذف سندرز استقبال کردند، زیرا آنها نیز نسبت به اینکه بخشی از هوادارانشان به امید ایجاد تغییرات مبنایی و ساختاری در آمریکا به سندرز روی بیاورند، نگران بودند. سندرز براحتی حذف شد تا احتمال راهیابی وی به کاخ سفید به صفر برسد. در آن نقطه (انتخابات ریاستجمهوری سال 2016)، کلینتون و ترامپ ۲ نامزد برخاسته و گزینششده ساختار حکومتی آمریکا بودند. آنها بر سر نحوه تامین منافع رژیم مجعول صهیونیستی و جذب کمکهای پنهان و آشکار لابی آیپک و فراتر از آن، بر سر تاکید بر استمرار سلطهطلبی واشنگتن بر نقاط مختلف جهان با یکدیگر وارد جدل و منازعه شدند! بسیار جالب است که هم نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و هم «قواعد بازی انتخاباتی» میان آنها را همان «ساختار حاکم» تعیین میکند! امروز نیز ساختار حکومتی آمریکا ترجیح داده است بایدن را در مقابل ترامپ قرار دهد. بایدن همان کسی است که رؤیای تجزیه عراق و منطقه غرب آسیا را در سر میپروراند و تعهد داده است سفارت آمریکا را در بیتالمقدس حفظ کند! همچنین بایدن همان کسی است که در دوران ریاستجمهوری اوباما، از سرکوب معترضان به نژادپرستی در فرگوسن و نیویورک (پس از قتل مایکل براون و اریک گارنر، ۲ شهروند سیاهپوست آمریکایی) دفاع کرد و اکنون ژست همدردی با رنگینپوستان را میگیرد!
عدم اقبال شهروندان آمریکایی به ۲ خروجی انتخاباتی ساختار آمریکا، مترادف با خشم و نفرت آنها از همین ساختار است؛ ساختاری که مؤلفههای خشونت، تبعیض، فاصله طبقاتی، سلطهگری و مداخلهگرایی را طی دهههای متمادی به شهروندان آمریکایی دیکته کرده است.
ارسال به دوستان
چهلمین سالروز آغاز دفاع مقدس / 4
بنیصدر؛ تسهیل کننده مسیر صدام
محمدعلی صمدی: روز سهشنبه، 31 تیر 59، یک سال و ۶ روز پس از کودتای «صدام» در عراق و قبضه ریاستجمهوری این کشور توسط او، تلویزیون بغداد اقدام به پخش مصاحبهای از وی با روزنامه کویتی «السیاسه» کرد. صدام در قسمتی از آن گفت: «خمینی میخواهد با ما زورآزمایی کند، ما با او زورآزمایی میکنیم، او میخواهد با ما زورآزمایی کند، با او زورآزمایی میکنیم و شرط بسته که ما را شکست بدهد و شرط بستیم که شکستش بدهیم و خواهیم دید کدام یک از ما شکست خواهد خورد».
شاید امروز، این شاخ و شانه کشیدن غیرمتعارف و عجیب و غریب، از سوی کشوری با 13 میلیون جمعیت، علیه کشوری که مساحت و جمعیتش، 5/3 برابر آن بود، متوهمانه به نظر بیاید اما حقیقت آن است که اعتمادبهنفس بالای حاکم 43 ساله عراق ریشه در حقایق تلخی داشت. گذشته از ضعف ساختار نظامی ایران بر اثر حوادث حین و پس از انقلاب اسلامی، چند روز قبل از این مبارزهجویی نامتوازن، صدام طی دیداری با «برژینسکی» (مشاور وقت امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا) برای عدم مخالفت و حتی همراهی آمریکا با رژیم بعث در حمله به ایران به توافق رسیده بود. اما عامل وسوسهکننده اصلی صدام، اختلافات سیاسی داخلی بود که نمایی غیرمنسجم و بشدت آسیبپذیر از ساختار سیاسی کشور را به نمایش میگذاشت؛ اتحاد ملی برخاسته از انقلاب اسلامی، با ۲ انتخابات ریاستجمهوری و مجلس طی چند ماه گذشته برهم خورده بود. بنیصدر که 15 بهمنماه به ریاستجمهوری انتخاب شد، انتظار داشت مردم در مجلس هم به حامیان و همفکران وی رای بدهند اما چنین نشد و پس از قطعی شدن نتایج انتخابات مجلس در بهار 59، رئیسجمهور، اکثریت مجلس را به عنوان رقیب سیاسی خود فرض کرد و تمام تلاش خود را برای رویارویی با آن به کار گرفت. لجاجتهای او، مجلس را نیز به سرسختی واداشت و به این ترتیب، عرصه سیاسی کشور به میدان منازعاتی پرسر و صدا تبدیل شد که انعکاسش با وضوح به گوش جاهطلب زیرک و گوش به زنگی چون صدام میرسید. شرطبندی صدام بر سر پیروزی بر آیتالله خمینی، یک ماه پس از آن انجام میشد که مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی برای دومینبار در یک هفته، برای رفع اختلافات، با هم تفاهمنامه امضا کردند. روز 18 تیر نیز کشف کودتایی نافرجام به نام «نقاب»، هم شکاف میان انقلابیون و ارتش را عمیقتر کرد، هم در پی برخورد با کودتاچیان، ساختارهای نظامی بیش از گذشته تضعیف شد. صدام علاوه بر زیر نظر داشتن اختلافات داخلی و اوضاع نابسامان ارتش، اخبار قابلتوجهی هم از سوی افسران فراری ارتش ایران و نیروهای وابسته به شاپور بختیار داشت که نقاط قوت و ضعف نظامی- امنیتی ایران را تا حد زیادی برایش روشن میکرد. از همه اینها مهمتر، تعرضات ارتش عراق علیه مرزهای ایران بود که از ماهها قبل آغاز شده بود و با کمترین واکنش مواجه میشد. صدها حمله زمینی و هوایی در طول مرز 1200 کیلومتری ایران، برای ارتش بعث در حکم ارزیابی مقاومت مرزی و قلقگیری موفقیتآمیز لایههای حفاظتی حریف بود.
روز بعد از شرطبندی گستاخانه صدام، مجلس شورای اسلامی رسمیت یافت و بحث بر سر تشکیل کابینه، میان اکثریت مجلس و بنیصدر آغاز شد. تمام مردادماه و نیمه شهریورماه به جدال سیاسی گذشت و اشغال مناطق مرزی «خانلیلی» و «میمک» - به مساحت 125 کیلومترمربع- در 16 شهریور نیز نتوانست از شدت اختلافات کم کند. ۲ هفته بعد، ریزش بمبهای عراقی روی تهران و 16 شهر دیگر، حواسهای پرت و پراکنده را اندکی به تامل و تمرکز واداشت. البته این شامل بنیصدر نمیشد که به عنوان فرمانده کل قوا، بهرغم هشدارهای فراوان، 7 ماه فرصت برای بازسازی نیروهای مسلح و اصلاح آرایش نظامی کشور را بر باد داده بود. در حالی که نیروهای زمینی و هوایی عراق، در حال شخم زدن استان خوزستان و در هم کوبیدن شهرهای مهم تجاری و نفتی آن بودند، بنیصدر تا 20 مهرماه حاضر به تشکیل «شورای عالی دفاع» به عنوان عالیترین مرجع تصمیمسازی نظامی کشور نشد تا مبادا گوشهای از قدرتش با التزام به اصول شورایی، محدود شود. سرانجام با فرمان حضرت امام بود که نخستین جلسه شورای عالی دفاع 21 مهرماه تشکیل شد اما نتیجه حیرتآورش در تاریخ ماندگار شد. ۲ روز بعد، نخستین عملیات ارتش با تصمیم شخص رئیسجمهور و بدون اطلاع سایر اعضای شورا، تحت فرماندهی او، با هدف عقب راندن متجاوزان تا مرزهای بینالمللی در منطقه «پل نادری» آغاز شد. شکست سخت و دردناک این عملیات، نتوانست بنیصدر را از تکوتا بیندازد. یک هفته بعد، سوم آبانماه، عملیات دیگری در محور ماهشهر- آبادان اجرا شد و بار دیگر طعم تلخ شکست را به ساختار نظامی کشور چشاند. بدتر آن بود که روز بعد، با سقوط خرمشهر، روحیه دفاعی کشور بشدت آسیب دید. حالا 35 روز از شروع رسمی جنگ میگذشت و بیش از 15 هزار کیلومترمربع از خاک کشور، به اشغال متجاوزان بعثی درآمده بود. ۳ هفته بعد از سقوط خرمشهر، نبرد در اطراف سوسنگرد، یکی دیگر از شهرهای خوزستان بشدت جریان داشت اما فرمانده کلقوا مشغول صفآرایی در برابر رقبایش بود. صدای امدادخواهی چندصد مدافع شهر، به گوش امام خمینی رسید و با دستور شخص ایشان و پیگیری ۲ نماینده حضرتش در شورای عالی دفاع (آقایان خامنهای و چمران)، تلاش برای شکستن محاصره سوسنگرد آغاز شد. عجیب اینکه بنیصدر در چنین بزنگاهی ناگهان متوجه سوسنگرد شد و 25 آبانماه، با مداخله او، میرفت که طعم تلخ ناکامی نظامی جدیدی بر ذائقه مدافعان کشور بنشیند که با تدبیر آیتالله خامنهای و شهید چمران، عملیات در 26 آبانماه، مطابق برنامه از پیش تعیینشده به اجرا درآمد و نتیجهای درخشان و تاریخی به بار آورد. ۳ روز بعد در جلسه شورای عالی دفاع، آیتالله خامنهای مطرح کرد عملیات سوسنگرد نشان داد مشکل جنگ ناشی از کارشکنیهاست و الا دیدیم که نیروهای مسلح ما چه میتوانند بکنند.
چنین استنتاجی، قطعا برای شخصی چون بنیصدر که کدورتهای برخاسته از تنازع سیاسی، عقل و تدبیرش را تحلیل برده بود، گران تمام شد. در چنین فضایی، ۳ هفته پس از پیروزی در سوسنگرد، ارتش و یگانهایی از سپاه، با هدف آزادسازی خرمشهر، عملیاتی را از محور هویزه آغاز کردند که پیشرویهایی در روز اول به دست آوردند اما با پاتک سنگین عراق در روز دوم، شکست تلخ جدیدی را تجربه کردند و روحیه نیمبندی که از عملیات سوسنگرد به دست آمده بود، یکسره فنا شد. در این عملیات بر اثر هماهنگی ضعیف با نیروهای سپاه برای عقبنشینی، پاسداران تحت فرمان «شهید سیدمحمدحسین علمالهدی» گرفتار محاصره دشمن شده و در جدال تن و تانک، بسیاری از آنان به شهادت رسیده و پیکرهایشان در منطقه اشغالی جا ماند. نام تعدادی از «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» که آن روزها آوازه و محبوبیت ملی منحصربهفردی داشتند، در میان شهدای این عملیات به چشم میخورد و همین امر، بر فشار روانی این ناکامی میافزود. این عملیات گرچه «نصر» نام گرفته بود اما نتیجهاش، بیش از ۶ ماه جبهههای نبرد زمینی، بویژه در خوزستان را با رکود و سکون مواجه کرد. بنیصدر به تهران بازگشت تا سرخوردگیاش از عملیات در جبهه را با تسویهحساب سیاسی علیه رقبایش جبران کند و سایر انقلابیون هم، خسته از کشاکش با بنیصدر و همفکرانش، به انتظار تغییر شرایط نشستند. در این میان، صدام بود که کلیه حوادث جبهه و پشت جبهه ایران را رصد میکرد.
ارسال به دوستان
پرونده «وطنامروز» درباره متفاوتترین برنامه اقتصادمحور رسانه ملی
میدون مردم
عباس اسماعیلگل: نشان دادن بعضی چیزها مثل «تولید»، «کارآفرینی» و... روی آنتن کار راحتی نیست. یعنی وقتی در جلسات افرادی دور هم مینشینند تا درباره فعالیت رسانهای پیرامون اینگونه موضوعات حرف بزنند، شاید در گام اول خیال کنند ماجرا آنقدرها هم پیچیده نیست؛ دوربین را میبریم در کارخانه و از خط تولید فیلم میگیریم و میفرستیم روی آنتن. یا یک کارآفرین پیدا میکنیم و با او یک گفتوگوی «بدون تعارف» شکل میدهیم و آن را از تلویزیون پخش میکنیم.
اینها البته کارهای بدی نیست اما حداقلیترین مواجهه با مسائل بنیادینی مانند تولید است. شما یک دایره دور کلمه تولید بکشید و سعی کنید یک نظام معنایی با این واژه بسازید. آن وقت میبینید تقریبا در اقتصاد و حتی فرهنگ، چیزی نیست که به تولید ربط نداشته باشد. تولید مبنای هر تحرک اقتصادی و فرهنگی است. تولید دست سیاست را برای عمل مناسبتر باز میگذارد. تولید به دیپلمات اجازه میدهد با دست پر به مذاکره برود و تولید است که قواعد اجتماعی را سامان میدهد. نسبت کارگروه و کارفرما، فروشنده و خریدار و... با تولید متوازن میشود. «تولید» برای یک نظم سیاسی- اقتصادی سالم، یک پدیده «لازم» است و بهتر است بگوییم واجب؛ واجب فراموششدهای که حالا چند سال است رهبر انقلاب با تأکید بر آن، تلاش میکنند توجه مسؤولان بخشهای مختلف را نسبت به این امر واجب جلب کنند. امسال را هم با همین منطق سال «جهش تولید» نامگذاری کردند.
حالا برگردیم به موضوع فعالیت رسانهای درباره تولید و کارآفرینی- که 2 حلقه اصلی و ابتدایی زنجیره اقتصاد هستند- که گفتیم کار راحتی نیست ولی عوامل و سازندگان «میدون» این کار سخت را انتخاب کردهاند تا در این مسیر کاری کنند. در فصل اول با اتکا به چهرههای اقتصادی و آشنا با فضای تولید، مسابقه جذابی را رقم زدند تا از فضای سرگرمی که در نتیجه این مسابقه ایجاد میشود نیز برای انتقال بهتر مفاهیم تولیدی و اقتصادی بهره ببرند. این برنامه در رده برنامههای تخصصی تلقی میشود اما با رویکرد سرگرمکنندهای که سازندگان برنامه از آن استفاده کردند، توانسته است توجه مخاطبان را به خود جلب کند. در کنار این مسأله، «میدون» یک استفاده درست از امکان تبلیغ در فضای تلویزیون است. در شرایطی که ظرفیتهای بازرگانی معمولا برای کالاهایی استفاده میشود که ویژه چند دهک بالای اقتصادی است و مشتریانش وضعیت اقتصادی مناسبی دارند، رویکرد عمومی این برنامه توجه و تبلیغ تولیداتی است که حجم قابل توجهی از مردم میتوانند از آن بهره ببرند. به اینها حتما میشود تأثیر انگیزشی را که برنامه بر شرکتکنندگان و فعالان این حوزه گذاشته است نیز اضافه کرد.
از سوی دیگر اگر تا سال گذشته اسمی از برنامههای اقتصادی صداوسیما به میان میآمد، اغلب مخاطبان به طور ناخودآگاه اسم برنامه «پایش» را به زبان میآوردند اما در یک سال اخیر با پخش برنامه استعدادیابی «میدون» از شبکه ۳ سیما معادلات ذهنی بسیاری در این باره دگرگون شد. ناگفته نماند برنامههایی شبیه «پایش» به لحاظ ساختاری به هیچ عنوان با «میدون» قابل مقایسه نیستند. برنامه پایش به لحاظ ساختار مطالبهگرانه خود درباره مشکلات اقتصادی، طی چند سال اخیر به یکی از پرسروصداترین برنامههای ترکیبی تلویزیون تبدیل شده است و از حق نگذریم تاکنون در راستای اهداف از پیش تعیینشده خود هم بسیار موفق عمل کرده است اما مسابقه استعدادیابی «میدون» که فصل نخست آن چندی پیش به پایان رسید و این روزها فصل دوم آن روی آنتن میرود، بیشتر از آنکه رویکرد مطالبهگرانه داشته باشد، رویکردی آموزشی با هدف حمایت و تقویت کسبوکارهای کوچک و بزرگ را دنبال میکند، به همین خاطر اغراق نیست اگر بگوییم برنامه «میدون» به لحاظ محتوایی و ساختاری مسیر جدیدی را در میان برنامههای ترکیبی صداوسیما در پیش گرفته است. زمانی که قسمتهای ابتدایی برنامه «میدون» روی آنتن رفت کمتر کسی تصور میکرد این برنامه با توجه به ساختار و محتوای اقتصادیاش به چنان موفقیتی دست یابد که به زعم بسیاری از کارشناسان به نخستین برنامه موفق رسانه ملی در زمینه آموزشی و سرگرمی بدل شود، بهتازگی هم در آخرین نظرسنجیهای صداوسیما، با رسیدن به مخاطب 20 درصدی به پرمخاطبترین برنامه اقتصادی رسانه ملی بدل شد.
اما فصل دوم برنامه «میدون» که این روزها روی آنتن شبکه ۳ سیما میرود، یک رقابت تلویزیونی استعدادیابی شغلی محسوب میشود که با هدف مشاوره و حمایت از کسبوکارهای برتر نوپا، طراحی شده و همچون فصل نخست ۵ داور متخصص و فعال در حوزه کسبوکار نوین، عملکرد اولیه استعدادهای کسبوکار را ارزیابی میکنند ولی رای و تصمیم نهایی با مخاطبان خواهد بود. فصل نخست برنامه میدون، علاوه بر معرفی و حمایت از بسیاری از کسبوکارهای مختلف، اتفاقهای بزرگی را در خارج از استودیوی برنامه «میدون» رقم زده است که از مهمترین آنها میتوان به برپایی نخستین رویداد کارآفرینی مسابقه میدون که با حضور شرکتکنندگان، داوران، سرمایهگذاران و مسؤولان عالیرتبه اقتصادی و سیاسی کشور در مجتمع فرهنگی ۱۳ آبان برگزار شد، اشاره کرد.
***
«میدون» به دل مخاطبان نشست
علیرضا یونچی، داور برنامه «میدون» و فعال حوزه اقتصاد و کارآفرین خوشنام که با توجه به گفتار و منش خاص خود به محبوبیت بالایی نزد مخاطبان دست یافته است، درباره تأثیرات برنامه «میدون» در حوزه کسبوکارها به «وطن امروز» گفت: از زمان پخش برنامه که با بسیاری از مردم کوچه و بازار معاشرت داشتهام، از اتفاقهایی که برای کسبوکارها در برنامه میافتاد ابراز رضایت میکردند، از سوی دیگر بسیاری از آنها از بنده و سایر داوران مشاورههای شغلی مختلفی را حین معاشرتهای روزمره طلب میکنند که این مسأله نشاندهنده آن است که «میدون» به مذاق خیلیها خوش آمده و همچنین مردم در حوزه اقتصاد به دنبال یک دوست مطمئن برای دریافت مشاوره میگردند که این برنامه تا حدود زیادی توانسته این خلأ را پر کند. وی در ادامه درباره چینش داوران گفت: در فصل اول، داوران «میدون» همگی از یک ویژگی مشترک بهره میبردند و آن اجرای ساده و خودمانی داوران بود به طوری که همه داوران همان شخصیتی را در «میدون» به نمایش میگذاشتند که در کسبوکارهای خودشان با همکاران و مشتریان برخورد میکردند. یونچی در پایان درباره شرایط سخت کسبوکارها در دوران کرونا گفت: به نظرم هیچ سختی خاصی وجود ندارد، بلکه شرایط تغییر کرده است که باید به آن عادت کنیم و نهتنها کسبوکارهای اساسی را تعطیل نکنیم، بلکه باید با رعایت کامل موازین بهداشتی، با امید و انگیزه بالا به راهمان ادامه دهیم.
***
چرا باید میدون را ببینیم
از آنجا که برنامه «میدون» در تمام نظرسنجیهایی که طی ماههای اخیر توسط مرکز پژوهشهای صداوسیما انجام شده در ردیف پربینندهترین برنامهها قرار داشته است، بر آن شدیم در این فرصت به بررسی این موضوع بپردازیم که اصلا تماشای این برنامه از چه جهت برای مخاطبان سیما اهمیت دارد و دلیل اقبال اقشار مختلف به میدون چیست؟
نخست آنکه، این برنامه فارغ از انگیزه اصلیاش که همان تشویق جامعه به تولید و کارآفرینی است، هرگز هیچ تلاشی در اقناع این موضوع به مخاطب ندارد، «میدون» قضاوت را به خود مردم واگذار میکند تا هر کس بر اساس دریافتها و آنچه در هر برنامه میبیند به این نتیجه برسد آیا توان آن را دارد که خودش نیز در مسیر تولید حرکت کرده و در این عرصه دست به محک خود بزند یا نه؟ میدون تنها پیشنهاداتش را در ویترین گذاشته و به تماشاگر ارائه میدهد، آن هم بدون تعارف و چربزبانی.
جالب است که این بیتعارفی را در قضاوت و بیان نظرات داوران درباره محصولات نیز میتوان دید. البته شاید جالبترین بخش برنامه نیز همین بخش ارائه نظر داوران است، چراکه هر کدام آزادانه و به اصطلاح بدون رودربایستی دیدگاههای خود را درباره نحوه و چگونگی ارائه دستاوردها تا به صرفه و سودآور بودن تولید و مشکلات ساختاری آن و حتی نوع تبلیغات ارائهشده درباره آن و مشکلاتی که در ارائه پیش خواهد آمد، بیان میکنند تا کارآفرینان در نظر داشته باشند که تولید و فروش چه در عرصه رقابت در این «میدون» و چه در میدان تولید واقعی به سادگی نبوده و نمیتوان بدون در نظر گرفتن پارامترهای اصلی تولید محصول وارد این حوزه شد. البته شاید کارآفرینان در قدمهای اول تولید بتوانند به سبک سنتی کار خود را آغاز کنند اما قطعا نخواهند توانست با همان روش در عرصه سخت رقابت پیروز و ماندگار شوند. موضوع قابل توجه دیگر در این برنامه تأکید داوران بر دور شدن از همین فضای سنتی تولید و آشنایی کارآفرینان با روشهای مدرن در حوزه اشتغال است، چراکه در حال حاضر بسیاری از کارآفرینان جوان بدون در نظر گرفتن روشهای روز و حتی بدون کمترین انگیزهای برای فرا گرفتن این اصول، همچنان بر ارائه دستاوردهای خود به صورت سنتی پافشاری داشته و شاید همین مساله خود یکی از عوامل شکست کسبوکارهای نوپاست، چراکه اقتصاد و تولید نیز خود یک علم است که همچون هر علم دیگری مرتبا در حال تغییر و تحول بوده و بدون آشنایی با این علوم در حوزههای مختلف، نمیتوان همچون گذشتگان به فعالیت ادامه داد و منتظر موفقیت بود.
مساله دیگر مورد تأکید در این برنامه، نحوه ارائه محصولات از نوع و شکل بستهبندی گرفته تا بازاریابی و نحوه تبلیغات آنهاست، به نوعی عملکرد افراد با حضور در این میدان کوچک محک زده میشود. در واقع برعکس «میدون» که تلاشی در اقناع مخاطبش ندارد، کارآفرینان باید تمام تلاششان را در اقناع داوران و بینندگان به کار گیرند؛ از بیان توضیحات کامل، دقیق، صریح و صادق درباره ساخت آن گرفته تا چگونگی ارائه آن و حتی در این بخش باید در نقش یک بازاریاب قوی و ورزیده ظاهر شوند، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید، چراکه در این میدان رقابت است که مشخص میشود آیا این محصول با در نظرگرفتن تمام فاکتورها و جوانب میتواند بدون مشکل وارد بازار شود یا خیر.
البته ارائه دیدگاههای داوران نیز- که خود از کارشناسان و پیشکسوتان این حوزه هستند و به قولی هر کدام چند پیراهن بیشتر پاره کردهاند- هر کدام جدای از قضاوت درباره هر محصول، چراغ راهی برای تولیدکنندگان است، چراکه هر کدام از نگاه تخصصی خود به محصولات نظر دارند و با در کنار هم گذاشتن آنها، چه مخاطبان برنامه و چه تولیدکنندگان فارغ از اینکه در این برنامه چه میگذرد میتوانند به مجموعه نظرات مفیدی در حوزه تولید و اشتغال دست یابند، حالا قرار نیست این تولید در عرصه کلان باشد بلکه در حوزه کسبوکارهای خرد نیز قطعا میتوان از آنها استفاده کرد و شاید همین مساله یکی از مهمترین نکات این برنامه باشد؛ اینکه هر فرد با توجه به شغل یا علاقهمندیای که دارد بتواند از نکات ارائهشده توسط کارشناسان بهره ببرد، چراکه به طور طبیعی فرصت جمع شدن این تعداد کارشناس در کنار هم و ایجاد فضایی برای بیان دیدگاههای آنها اصولا خیلی پیش نمیآید، لذا از این جهت تماشای «میدون» نهتنها برای فعالان حوزههای اقتصاد، تولید و کارآفرینی، بلکه برای همه مردم لازم و ضروری است تا به این وسیله علاوه بر آگاهی نسبت به اهمیت تولید و اشتغالزایی، شاید جرقهای در فکر هر ایرانی زده شده و دریچهای تازه به روی زندگیاش باز شود.
***
تهیهکننده «میدون» در گفتوگو با «وطن امروز»:
برای حمایت از اشتغالزایی، برنامه را تعطیل نکردیم
بدون شک یکی از عوامل مهم موفقیت برنامه «میدون» حضور عوامل باانگیزه در این برنامه است و «محمدحسین هاشمیگلپایگانی» جوان در مسند تهیهکنندگی برنامه «میدون» یکی از همین عوامل اصلی محسوب میشود. «وطن امروز» با هاشمیگلپایگانی درباره این برنامه و ضبط آن در شرایط شیوع کرونا گفتوگویی داشته است.
***
* ابتدا از مهمترین تغییراتی که برنامه «میدون» در فصل جدید داشته است، برایمان بگویید.
مهمترین تغییر و تحول برنامه مربوط به داوران مسابقه است به طوری که از 5 داور فصل نخست تنها خانم مینا مهرنوش و آقای علیرضا یونچی در فصل دوم هم حضور دارند و برای ایجاد تنوع در فصل تازه در خدمت 3 داور جدید خواهیم بود.
البته در فرم برنامه، نحوه تصویربرداری و تدوین آیتمها هم با تغییرات اساسی مواجه خواهیم بود که امیدوارم همه این تغییرات در نگاه مخاطبان اتفاقات زیبایی را رقم بزند. یکی از آیتمهای جدیدی که در فصل دوم برنامه پخش میشود، آیتم «میدون ایران» نام دارد. همکارانم در این آیتم به 100 نقطه محروم کشور سفر خواهند کرد و کسبوکارهای کوچک و محلی را با کمک و همراهی مردم همان مناطق راهاندازی و حمایت میکنند. این آیتم با توجه به آنکه مخاطبان را به فضای خارج از استودیو میکشاند، مسلما بر جذابیتهای برنامه خواهد افزود.
* درباره شرایط ضبط فصل دوم این مسابقه در هنگامه شیوع کرونا و اتفاقاتی که در این فصل افتاد، توضیح میدهید؟
هماکنون مشغول ضبط فصل دوم برنامه هستیم و برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا از حضور تماشاگران که همان هیأتمنصفه محسوب میشدند، معذوریم که امیدوارم با بهبود شرایط شاهد حضور دوباره تماشاگران در برنامه باشیم.
به هر حال ما فصل دوم را با یک چالش جدی شروع کرده بودیم و آن هم چالش کرونا بود که روی برنامه و کسبوکارهای مسابقه تاثیر زیادی داشت.
* حتی در خبرها آمده بود ۲ نفر از داوران برنامه «میدون» هم به ویروس کرونا مبتلا شدهاند؛ این موضوع کار را برای شما سخت نکرد؟
بله! متاسفانه ۲ تن از داوران ما هم کرونا گرفتند که البته الان با بهبودی کامل مشغول داوری برنامه هستند. به هر حال یک واقعیت را باید بپذیریم که فضای اقتصادی کشور نیز تحت تاثیر کرونا قرار گرفته است و مسلما یکی از مهمترین برنامههای اقتصادی رسانه ملی هم تحت تاثیر این فضا قرار خواهد گرفت. با این وجود ما نمیخواستیم برنامه «میدون» تحت هیچ شرایطی متوقف شود، همانطور که اقتصاد کشور نیز نمیتوانست متوقف شود. اگر شما دیده باشید، زمانی که ۲ داور برنامه ما به کرونا مبتلا شدند، ما ضبط برنامه را متوقف نکردیم و بدون حضور این داوران به کار خود ادامه دادیم، زیرا معتقدیم در شرایط بحرانی اقتصادی که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند، موضوع اشتغالزایی از اهمیت ویژهای برخوردار است و ما در هر قسمت از برنامه با معرفی مشاغل خاص موجب اشتغالزایی بخش قابل توجهای از جوانان میشدیم.
* آیا شرکتکنندهها نیز دچار مشکل شدند؟
این اتفاق افتاد که برخی شرکتکنندگان ما شب اجرا به کرونا مبتلا شدند و ما مجبور شدیم جای شرکتکنندهها را در ضبط برنامه تغییر دهیم که همین مساله سختیهای بسیاری را در تولید برنامه برایمان ایجاد کرده بود.
به هر حال کرونا تاثیرات قابل توجهی بر اقتصاد کشور گذاشت. ما نیز با مسابقه «میدون» خواستیم در جهت بهبود شرایط اقتصادی و کسبوکارهای موجود قدم برداریم.
البته ناگفته نماند جای خالی هیات منصفه در فصل دوم مسابقه بشدت به چشم میخورد، زیرا اعضای هیات منصفه به نمایندگی از دانشجویان و کارآفرینها، کسبوکارها را مورد قضاوت قرار میدادند که این هیات منصفه به خاطر شیوع ویروس کرونا در فصل دوم میدون حضور ندارند.
* مسلما تهیهکنندگی یک برنامه متفاوت اقتصادی کاری بس دشوار است؛ شما پیش از ساخت برنامهای با موضوع اقتصادی چقدر درباره پروژههای اقتصادی و کارآفرینی تحقیق و پژوهش کرده بودید تا در انتخاب کسبوکارهای مناسب به بهترینها برای معرفی روی آنتن تلویزیون برسید؟
مسلما در مراحل پیشتولید برنامه، تحقیقات و پژوهش بسیاری در این باره شد. شرکتکنندهها هنگامی که در مسابقه «میدون» ثبتنام میکنند، در مرحله اول توسط کارشناس برنامه مورد ارزیابی قرار میگیرند و در این مرحله بعضی کسبوکارها صلاحیت لازم را برای شرکت در برنامه پیدا نمیکنند. همچنین در ادامه، کسبوکارها باز هم توسط کارشناسان حوزههای دیگر برنامه مورد بررسی قرار میگیرند و همچنین 4 داور به ارزیابی کسبوکارها میپردازند تا روی صحنه مسابقه بیایند.
* مسابقه میدون در فصل دوم با بازخوردهای خوب و متنوعی روبهرو شد؛ به نظر شما دلیل موفقیت برنامه چیست؟
به نظر من عواملی که در فصل دوم مسابقه «میدون» ما را همراهی میکنند، همگی حرفهای و باانگیزه هستند. این مساله در تمام سطوح و قسمتهای مختلف برنامه مشهود است و همه اینها دست به دست هم داده است که برنامه بازخورد و بیننده بیشتری پیدا کند.
* یکی از موارد جالب توجه برنامه «میدون» نحوه انتخاب داوران مسابقه است؛ داوران «میدون» بر چه اساسی انتخاب میشوند؟ آیا در فصل بعدی برنامه شاهد تغییراتی در این بخش خواهیم بود؟
داوران به این صورت انتخاب میشوند که سابقه کسبوکار موفقی داشته باشند و بتوانند کسبوکارهای برنامه را در زمینههای مختلف همچون بازار، دیجیتال مارکتینگ، صادرات و واردات و فضای مجازی مورد بررسی قرار دهند و هر داوری بتواند با این شاخصها از دید خودش به قضاوت کسبوکارها بپردازد. برای فصل آینده برنامه نیز با همین رویکرد چینش داوران را خواهیم داشت.
* قسمتهای «رویداد برنامه» و «حمایتهای سرمایهگذاران از کسبوکارها» از اتفاقات جدید فصل دوم مسابقه بود؛ در این باره توضیح میدهید؟
در فصل گذشته برای کسبوکارهای منتخب سرمایهگذارانی وجود داشتند که از کسبوکارهای منتخب حمایت میکردند؛ در بحث بازاریابی و صادرات که این مساله در برنامه دیده نمیشد اما در فصل دوم برنامه این اتفاق را در قالب یک رویداد نمایشی نشان میدهیم که برای کسبوکارهای برنامه یک اتفاق جدی و مهم رقم میخورد.
* و سخن پایانی؟
امیدوارم با شروع فصل سوم برنامه بتوانیم با روند و با رویکرد بهتر در جهت رشد و اعتلای کسبوکارهای کشور قدم برداریم و کیفیت کار آنها را افزایش دهیم.
ارسال به دوستان
حمله به یارانه
* دولت افرادی را که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند با استفاده از موبایل و کارت ملی، شناسایی و مجازات خواهد کرد
گروه اجتماعی: جریمه افرادی که در خیابان و اماکن عمومی ماسک نمیزنند جدی شده تا جایی که دولت قصد دارد حتی اگر کسی جریمه را پرداخت نکرد از حساب یارانه نقدی وی کسر شود.
به گزارش «وطن امروز»، حسن روحانی اعلام کرد از شنبه افرادی که ماسک نمیزنند 50 هزار تومان جریمه خواهند شد اما نحوه شناسایی این افراد بزرگترین علامت سوال این طرح است؛ اینکه افراد چگونه شناسایی خواهند شد و نحوه اخذ جریمه و پرداخت آن چگونه خواهد بود. ۲ روز بعد از این تصمیم هنوز حساب وزارت بهداشت برای پرداخت جریمه اعلام نشده و معلوم نیست ضابط اجرای این تصمیم چه ارگانی خواهد بود. با وجود ابهامات بسیار درباره جرایم کرونایی اما مسؤولان وزارت بهداشت به اخذ جریمه اصرار دارند، حتی اگر کسر از حساب یارانه نقدی باشد. قطعا این تصمیم دولت حاشیههای بسیاری خواهد داشت و در اجرای صحیح آن تردیدهای فراوانی وجود دارد اما دولتیها همچنان خود را راسخ نشان میدهند.
* جریمه نزدن ماسک را پرداخت نکنید، از یارانهتان کسر میشود
معاون کل وزارت بهداشت گفت: جریمه افرادی که از ماسک استفاده نمیکنند در خیابان از آنها اخذ نمیشود، جریمه افرادی که با استفاده از موبایل شناسایی شوند به قبض موبایل آنها منتقل میشود و باید تا ۲ هفته آن را پرداخت کنند؛ اگر پرداخت صورت نگیرد از یارانه این افراد کسر خواهد شد.
ایرج حریرچی در یک برنامه تلویزیونی درباره مصوبه جریمه افراد فاقد ماسک گفت: استفاده از ماسک فعلا در استان تهران اجباری شده است و در صورتی که مردم از ماسک استفاده نکنند، جریمه میشوند. افرادی که به کرونا مبتلا هستند و قرنطینه نمیشوند پیشبینی شده است که از طریق سامانه «ماسک» در قرنطینه قرار بگیرند و اگر تخلف کنند 200 هزار تومان جریمه میشوند.
وی با بیان اینکه بخش خصوصی نیز مکلف شده است جواب تست کرونا را به خانواده و محل کار افراد مبتلا اعلام کند، افزود: طبق مصوبه سیوسوم ستاد ملی کرونا قرار بود به افراد فاقد ماسک ارائه خدمت نشود؛ الان مقرر شده است از ورود افراد بدون ماسک به ادارات نیز جلوگیری شود. حراستها و سیستمهای نگهبانی و مدیران ادارات مسؤول این کار شدهاند و مجازاتی برای متخطیان مصوب شده است.
حریرچی با اشاره به جریمه مراکز عمومی متخلف، تصریح کرد: بار اول به این مراکز خرید و اماکن عمومی اخطار کتبی داده میشود؛ بار دوم 300 هزار تومان جریمه، بار سوم یک میلیون تومان جریمه و بار چهارم یک هفته تعطیلی اعمال میشود.
معاون کل وزارت بهداشت درباره جریمه استفاده نکردن از ماسک در حملونقل عمومی عنوان کرد: در تاکسیها اگر راننده از ماسک استفاده نکند 100 هزار تومان و اگر مسافر رعایت نکند 20 هزار تومان جریمه در نظر گرفته شده است. در مترو و اتوبوس، مسؤولان اتوبوسرانی و مترو مکلف به نظارت بر استفاده از ماسک هستند.
وی با بیان اینکه 40 تا 50 درصد مردم از ماسک استفاده میکنند، خاطرنشان کرد: برای شناسایی افراد از موبایل و کد ملی افراد استفاده میشود و قرار نیست در خیابان جریمه اخذ شود، بلکه جریمه افرادی که با استفاده از موبایل شناسایی میشوند به قبض موبایل آنها منتقل میشود و باید تا ۲ هفته آن را پرداخت کنند؛ اگر پرداخت صورت نگیرد از یارانه کسر خواهد شد.
علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت نیز درباره نحوه پرداخت جریمه گفت: فرد خاطی، بدهکار میشود؛ یک شماره حساب اعلام میشود که متعلق به وزارت بهداشت است و افراد متخلف بدهکار میشوند. این جریمه به هر طریقی ممکن است پرداخت شود و الزاما از یارانه کسر نمیشود. اگر فرد پول را به حساب وزارت بهداشت واریز کند کسر از یارانه صورت نخواهد گرفت.
معاون کل وزارت بهداشت با بیان اینکه نباید تعطیلی شهر تهران منجر به افزایش تردد مردم در مراکز خرید شود، گفت: بسیج، نیروی انتظامی، ضابطان قوه قضائیه و کارشناسان بهداشت محیط برای اعمال جریمه همکاری خواهند داشت و جریمه نقدی در خیابان از مردم اخذ نخواهد شد.
معاون کل وزارت بهداشت درباره وضعیت بیمارستانهای کشور تشریح کرد: متأسفانه وضعیت بسیار نگرانکنندهای داریم؛ بخشنامهای از سوی معاونت درمان صادر و بر اساس آن پذیرش بیماران غیراورژانسی ممنوع شده است. به رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی اختیار دادیم که از ظرفیت تمام بیمارستانها استفاده کنند. هنوز بیماری بیرون از بیمارستان نمانده اما مثلا در تهران، میزان بستریها ۲ برابر تعداد ترخیصشدگان است. در برخی استانهای دیگر نیز چنین وضعیتی داریم و باید توجه داشت میزان شیوع بیماریهای غیرواگیر کاهش نیافته است و الان مجبور شدهایم درمانهای غیراورژانسی را به تأخیر بیندازیم.
وی با بیان اینکه در برخی ایام بیمارستان بقیهالله با تمام ظرفیت خود در اختیار بیماران کرونایی قرار گرفت، خاطرنشان کرد: باید توجه داشت که کل تعداد تختهای نیروهای مسلح 6100 تخت است و اگر مردم رفتار اجتماعی خود را تغییر ندهند ممکن است تعداد تختها برای بیماران ناکافی باشد.
معاون کل وزارت بهداشت با اشاره به تلاشها و زحمات کادر بهداشتی و درمانی کشور تأکید کرد: همه نیروها درگیر مقابله با کرونا هستند و بسیاری از افراد سرشناس در حوزه پزشکی به کرونا مبتلا شده و تعدادی نیز متأسفانه فوت کردهاند.
* جریمهها تشدید شود
وزیر بهداشت نیز خواهان افزایش جرایم کرونایی شد. سعید نمکی گفت: مدتهاست میگویم برای مقابله و مبارزه با یک اپیدمی، فقط و فقط نمیتوان از تمنا و خواهش استفاده کرد. موجهای زیادی را در این مدت تحمل کردهایم و شرمنده همکارانی هستم که موجهای پیاپی را که به دلیل عدم رعایت موازین بهداشتی است، تحمل کردهاند. عده زیادی محبت کرده و رعایت میکنند و عدهای رعایت نکرده و همه را گرفتار میکنند.
وی ادامه داد: به چشم خودم دیدم که در صف نانوایی، جوان برومندی به پیرمردی که به او گفته بود چرا ماسک نمیزنی، بیشترین اهانت را کرد. این نظارت را به اصناف سپردیم و اصناف اثبات کردند، آنچه را که باید، اجرا نمیکنند. بیش از 7 هزار بازرس بهداشت محیط داریم و اگر قرار باشد برای همه کسبه و اماکن عمومی و ترمینالها آنها را بسیج کنیم، این 7 هزار نفر کافی نیست.
وزیر بهداشت افزود: خواهش کردیم از نیروی انتظامی، بسیج و همه دستگاهها به عنوان ضابط به ما کمک کنند و جرایم سختتر اعمال شود. قرار بر این شد که این اقدام از تهران آغاز شود و از هفتههای بعد به کلانشهرهای دیگر نیز توسعه داده میشود.
نمکی اظهار کرد: از مردم عزیز تقاضا میکنیم که مراعات کنند، زیرا در شرایط بسیار سخت هستیم. ویروس کرونا دچار دگرگونیهایی شده است. هنوز دگرگونیهای ویروس کرونا باعث نشده که در بیماریزایی اتفاقی بیفتد و فقط در سرعت انتشار تاثیر گذاشته و جوانان را بیشتر گرفتار میکند. امیدواریم ویروس کرونا به سمت بیماریزایی شدیدتر نرود.
وزیر بهداشت گفت: خبرهایی به گوش مردم میرسانند که بیمارستانها پر شده و از پذیرش بیمار معذور هستند. این موضوع اصلا صحت ندارد. ۲ روز پیش بالای ۵ هزار و ۲۰۰ تخت در تهران پر شد و این عدد برای ما نگرانکننده است. این به این معنی نیست که برای پذیرش بیماران تخت خالی نداریم و از طرفی به این معنی نیست که چون تخت خالی داریم، زودتر بیمار شویم.
وی افزود: خواهش من این است که مردم ضمن نگرانی برای بیماری، اضطراب درمان را نداشته باشند. محکم ایستادهایم که مردم اضطراب تخت بیمارستانی نداشته باشند. بر این قول ایستادهایم و اجازه نمیدهیم هیچ شهری برای هیچ بیماری، تخت خالی نداشته باشد.
ارسال به دوستان
آب و صابون
* ملموس شدن تأثیر انتخاب روحانی در تمام سطوح زندگی مردم اهمیت اصلاح الگوی انتخاب سیاسی را برای مردم و نخبگان
بیش از هر زمان دیگری روشن کرد
* گزارش «وطن امروز» از دلایل ۱۰ برابر شدن قیمت دلار در دولت حسن روحانی
یونس مولایی: عمر محدود انسانها ارزش تجربیات آنان را مضاعف میکند، چنانکه اگر حیات دنیوی هر انسان تا بینهایت ادامه پیدا میکرد شاید ارزش عبرت گرفتن از تجربیات دیگران به مراتب پایینتر از حد فعلی بود، متقابلا هر نسل و جامعهای نیز به علت عمر کوتاهی که با یکدیگر سر میکنند بابت تجربههای کسبشدهشان و بهایی که در قبال آن پرداخت میکنند باید ارزش زیادی قائل باشند. تجربه پیروزیها، شکستها، همدلیها و تفرقهها در برهههای مختلف جوامع باعث شده افراد هر جامعه فارغ از حیات فردی خود بخش قابل توجهی از عمر خویش را در نتیجه تصمیمات دیگران تجربه کنند؛ تصمیماتی که میتوان آنها را محصول ظرف زمانی و مکانی مشترک یک نسل و جامعه به حساب آورد. بر این مبنا انتخاب و تکلیف سیاسی انسانها در هر دورهای را میتوان بخش موثری از تجربه زیست جمعیشان به حساب آورد. در این میان میدان انتخابات به عنوان رسمیترین و مهمترین میدان تکلیف سیاسی شهروندان بیش از سایر کنشهای آنان بر حیات جمعی یک جامعه اثر میگذارد. تجربه نهچندان بلندمدت وجود پدیدهای به نام «انتخابات» در برهههای مختلف این درس را به جامعه ایرانی آموخته است که محصول انتخاب سیاسی آنها تا چه حد میتواند به مطلوبیت یا عدم مطلوبیت موقعیت روزمره آنان کمک کند.
گذشت ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی که به شکل میانگین قریب به سالی یک انتخابات در آن برگزار شده است و نتایج متفاوت انتخاباتها را میتوان گواهی روشن بر این فرض دانست که تجربه «مشارکت سیاسی» به رغم عمر کوتاه آن در مقایسه با نظامهای ثباتیافتهای که عمر برخی از احزابشان به اندازه آغاز تا فروپاشی چند سلسله ایرانی میرسد، تجربهای موثر بر زندگی روزمره مردم به شمار میرود. با این حال شاید در تمام 42 سال گذشته نتوان نقطهای خاص را پیدا کرد که در آن مساله انتخاب سیاسی به اندازه موقعیت فعلی بر زیست جمعی و زندگی روزمره مردم ایران موثر بوده باشد. به عبارت دیگر هرقدر در ادوار مختلف، رقابتهای سیاسی- انتخاباتی از مجموعه متغیرهایی تاثیر پذیرفته و متقابلا روی آنها اثر گذاشته اما در دوره فعلی مشهودترین اثرات خود را متوجه معیشت عمومی و زندگی روزمره مردم کرده است.
تاثیر انتخاب سیاسی روی زیست جمعی مردم، آنچنان که در سال 99 مشهود است فارغ از نامطلوبیت آن به عنوان یک تجربه گرانقیمت برای امروز ایرانیان شناخته میشود؛ تجربهای که میتواند در صورت تبیین صحیح و اقناع عمومی به «بلوغ جمعی» مردم در عرصه سیاست منتهی شود به گونهای که باور به سرنوشت مشترکی که آنها در میدان یک رقابت سیاسی خلق میکنند تمام آنها را به کامیابی یا دشواری میکشاند. موقعیت کنونی مردم در سال 99 شرایطی سخت و تقریبا کمنظیر است. تجربه رشد 10برابری نرخ ارز در یک بازه زمانی 3 ساله، تورم لجامگسیخته و بازار بینظارتی که عملا تبدیل به میدان قدرتنمایی دلالان و سوداگران اقتصادی شده است و روبهرو بودن با دولتی که فراتر از «بدعملی» به «بیعملی» مبتلاست، مردم را وادار به تجربه شرایط دردآوری کرده است که نظیر آن را به سختی میتوان پیدا کرد.
* امید در سایه رنج جمعی
تجربه گرانقیمتی که در وضعیت موجود با آن روبهرو هستیم از سویی زندگی بخش عمده طبقات فرودست و متوسط را در معرض تلاطمی بیرحمانه قرار داده و از سوی دیگر امید خیل کثیری از مردمی را که صادقانه رو به انتخابی برای اصلاح وضعیت موجود آورده بودند تبدیل به ناامیدی کرده و آنان را نسبت به هر گونه مشارکت سیاسی برای اصلاح امور مردد ساخته است.
یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند سال گذشته و کاهش محسوس نرخ مشارکت در آن انتخابات را میتوان به عنوان مهمترین شاهد مثال این ادعا مطرح کرد. بهگونهای که نتایج آرای انتخابات موید ۲ اصل کلی بود:
1- بدنه رای حامی دولت در انتخاباتهای پیشین یک سقوط آزاد را تجربه کرد به گونهای که بخش کثیری از کسانی که در بازه زمانی سالهای 92 تا 96 به حسن روحانی و لیست امید رای داده بودند با عدم شرکت در انتخابات اسفند98 ناامیدی خود نسبت به جریانی که از آن حمایت کرده بودند را نشان دادند.
2- جریان انقلابی و منتقد دولت که از سال 92 نسبت به عواقب سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک روحانی هشدار داده و موقعیت فعلی را پیشبینی کرده بود، در گسترش دامنه حامیان خود موفق نبود و نتوانست فراتر از بدنه رای ثابت خود، دیگر بخشهای جامعه را برای انتخاب خود همراه کند.
حاصل جمع این ۲ اصل را میتوان اینگونه تفسیر کرد که بخش قابل توجهی از جامعه پس از مواجه شدن با واقعیت عملکرد دولت در جزءبهجزء زندگی خود، نسبت به مشارکت سیاسی دچار تردید شد و در مقابل این تردید خود نیز از سوی دیگر جریانات پاسخ و راهکار قانعکنندهای دریافت نکرد. واقعیت امر آن است جریان انقلابی که در طول 7 سال گذشته به عنوان مهمترین منتقد سیاستهای دولت بارها نسبت به نتایج نهایی سیاستهای دولت و شکاف موجود میان پیشبینیهای مقامات دولتی و واقعیت بیرونی هشدار داده بود، نسبت به اقناع عمومی پیرامون هشدارهای خود به موفقیت قابل قبولی دست نیافته است.
* تجربه روحانی؛ تهدیدها و فرصتها
نتیجه نهایی انتخاب روحانی و تجربه جمعی ایرانیان از دوره زمامداری دولت او گویای شکست ایدهها و انگارههایی است که سالهای متمادی از سوی جریان غربگرا تبلیغ شده بود. نمایان شدن نتیجه نهایی عقبنشینی مقابل دشمنان خارجی ذیل پیشفرض «تنشزدایی»، مدیریت ناکارآمد جریان لیبرال که اعتنایی به ظرفیتهای داخلی برای رشد و اعتلای ایران ندارد و بیاعتبار شدن برخی چهرههای سیاسی که همواره با قرار دادن خود در جایگاه اپوزیسیون نظام قصد داشتند تئوریهای منسوخ را به عنوان راهکار عبور از مشکلات طرح کنند، مسؤولیت جریان انقلابی را در موقعیت فعلی مهمتر و پیچیدهتر از سالهای قبل کرده است. آسیبشناسی مجموعه عواملی که به تحمیل چنین تجربه گرانقیمتی منجر شده و تلاش برای تغییر الگوی رفتار سیاسی در کارزار انتخابات مسؤولیتی است که جریان انقلابی باید با آگاهی کامل نسبت به آن قدم بردارد. تا زمانی که الگوی رفتار سیاسی بیش از «عقلانیت جمعی» از «هیجانات تودهای» تاثیر بگیرد و وعدههای تحققناپذیر، رقیبهراسی و دوقطبی کردن جامعه به عنوان مهمترین متغیرها برای کسب اکثریت آرا مورد استفاده قرار گیرد نمیتوان امکان تکرار چنین تجربههای گرانقیمتی را از نظر دور کرد. حرکت به سوی الگوی انتخاب عقلانی و بیاعتبار کردن جریاناتی که محور فعالیت خود را مبتنی بر تزریق هیجانات کردهاند، کارویژهای است که تحقق آن نیازمند بازترمیم جریان انقلابی در مواجهه با میدانهای انتخاباتی است.
جریان انقلابی باید نسبت به این امر آگاهی داشته باشد که اگر ظرفیتهای خود را تقویت نکند این امکان وجود دارد که میدان انتخاب سیاسی تجربههای گرانقیمت دیگری را بر کشورمان تحمیل کند. روشن شدن تکلیف جریان انقلابی با مساله انتخاب سیاسی و عدم پرداخت مجدد هزینههایی که در دوره فعلی به جبهه انقلاب تحمیل شد تنها در سایه تغییر و اعتلای الگوی رفتار سیاسی امکانپذیر است.
برقرار کردن نسبت میان آرمانهای مطلوب و اقتضائات وضع موجود به گونهای که هیچکدام دیگری را مهار نکند میتواند از ناامیدی فعلی جامعه ایرانی کاسته و بخشهای کثیری از مردم را مجددا با صندوقهای رای آشتی دهد. مضاف بر این، تغییر ادبیات سیاسی و گسترش دادن حوزه مخاطبان به گونهای که توانایی نمایندگی اکثریت جامعه ایران را داشته باشد کارویژه مهمی است که نباید از آن غفلت کرد.
جریان انقلابی باید با شناخت صحیح موقعیت «اضطراری» فعلی از سویی لایههای ناامید جامعه را مجددا امیدوار به اصلاح وضعیت موجود کند و به این فهم جمعی دست یابد که اصالت دادن به اختلافات داخلی و تبدیل کردن آن به چالش اصلی در مواجهه با میدان انتخابات، کشور را در شرایطی میان عبور از موقعیت فعلی و تکرار آن معلق میکند. تغییر الگوی رفتار سیاسی مردم و جلوهگر شدن «عقلانیت جمعی» پیش از همه باید در رفتار انتخاباتی جریانات سیاسی و از جمله جریان انقلابی نمود یابد.
******
گزارش «وطن امروز» از دلایل ۱۰ برابر شدن قیمت دلار در دولت حسن روحانی
گروه اقتصادی: دیروز قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد به 31500 تومان رسید؛ یک اتفاق و رکورد تاریخی برای نرخ برابری دلار و ریال که هیچگاه پیش از این اتفاق نیفتاده بود. همواره قیمت دلار در اقتصاد ایران روند صعودی داشته است اما اتفاقی که طی 7 سال گذشته رخ داد در نوع خود بینظیر بود. پیش از این در پایان هر دولت قیمت دلار نسبت به روز اول شروع آن بین 2 تا ۳ برابر افزایش پیدا میکرد اما با وجود اینکه هنوز نزدیک به یک سال از عمر دولت حسن روحانی باقی مانده است، قیمت دلار نسبت به روز اول تحویل آن در سال 92، 10 برابر شده است. به عبارت دیگر ارزش پول ملی طی 7سال گذشته در مقایسه با دلار یک دهم شده است.
آنچه درباره بازار ارز این روزها باید به آن توجه داشت این است که شرایط کنونی مولود یک رویداد و اتفاق مقطعی نیست. برای مثال نمیتوان نوسانگیران، فعالان غیررسمی و عواملی اینچنینی را به عنوان اصلیترین عوامل دلار بیش از 30 هزار تومانی مطرح کرد. کما اینکه این عوامل توانستهاند تا حدودی در ایجاد شرایط کنونی به عنوان مکمل تاثیرگذار باشند اما عامل اصلی نیستند. از اصلیترین دلایل پدیده دلار بیش از 30 هزار تومانی میتوان به عدم توان بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز و رشد سرسامآور نقدینگی اشاره کرد. این ۲ عامل رفتهرفته طی 7 سال گذشته پدیدار شدهاند. اینکه کشور اکنون در شرایط مضیقه ارزی است پیش از اینکه ناشی از کاهش صادرات غیرنفتی و مشکلات انتقال ارز حاصل از تحریمهای مالی باشد، ریشه در اشتباهاتی دارد که طی سالهای اخیر رخ داده و با یک اتفاق کوچک مانند کرونا سر باز کرده است. از اصلیترین این اشتباهات میتوان به «مسدود شدن سامانه ارزی در سال 93»، فاش شدن صرافیهای ایرانی در امارات در سال 94 به دلیل همکاری وزارت اقتصاد با «FATF»، «ارزپاشیهای مکرر طی سالهای اخیر» و در نهایت «حیف و میلهای ارز 4200 تومانی» اشاره کرد. احتیاج به توضیح نیست رشد نقدینگی هم نمیتواند در زمانی کوتاه به وجود بیاید و رهاسازی بازار پولی کشور از چند سال پیش رخ داده است. در کنار اینها، ۲ عامل اصلی انفعال و نداشتن استراتژی ارزی توسط رئیس کل بانک مرکزی که به گفته خود صرفا اعتقاد به عرضه و تقاضا در بازار ارز دارد به ایجاد این شرایط کمک کرده است. بانک مرکزی در حالی معتقد به رهاسازی بازار ارز است که اصلیترین وظیفه خود را کنترل رشد نقدینگی و پایه پولی و مسائل بنیادی میداند که در تمام آنها هم مغلوب بوده است. باید توجه داشت بیش از 80 درصد واردات کشورمان کالاهای واسطهای و اساسی و مواد اولیه است، بنابراین افزایش قیمت ارز میتواند تاثیر بسزایی در شرایط معیشتی مردم داشته باشد. از سوی دیگر قیمت ارز به صورت روانی و سنتی شاخصی برای رشد قیمتهاست و اکثر مشاغل همزمان با رشد قیمت ارز، قیمت کالا و خدمات خود را افزایش میدهند.
***
ارزپاشی انتخاباتی
یکی از روشهای بانکهای مرکزی مختلف برای کنترل نرخ ارز، مداخلات هوشمند بابرنامه در بازار ارز است؛ به این صورت که بانک مرکزی با استفاده از ابزارهایی مانند صرافیهای بانکی اقدام به تزریق ارز در بازار میکند و رفتهرفته قیمت ارز را تا اندازه ایدهآل خود کاهش میدهد.
بررسی میزان عرضه ارز مداخلهای توسط بانک مرکزی در سال 96 نشان میدهد مداخله در این سال بیشتر شبیه به ارزپاشی یا حراج ارزی بوده است به طوری که تنها ظرف یک سال قریب به 5/18 میلیارد دلار به بازار تزریق میشود. برای درک بزرگی این مداخله باید توجه داشت میزان مداخله در سالهای 93، 94 و 95 به ترتیب 7/1 میلیارد دلار، 7/4 میلیارد دلار و 7/11 میلیارد دلار بوده است. اینطور که پیداست حسن روحانی برای سرکوب قیمت ارز در سال پایانی دولت خود دست به چنین اقدامی زده است، در صورتی که همین موضوع باعث شروع روند جهش ارز در سال 97 شد.
به عبارت دقیقتر، دولت با این حراج ارزی منابع لازم را برای نوسانگیری و سوداگری در بازار ارز تنها برای رسیدن به اهداف سیاسی مهیا کرد. در همین سال شاهد پیدایش صفهای طویل در برابر صرافیها بودیم و حتی با مابهالتفاوت دلار آزاد و دولتی برای شرکتهای هواپیمایی و توریستی اقدام به طراحی سفرهای رایگان به کشورهای خارجی میکردند.
***
تکمیل تحریم با سیاست دلار 4200 تومانی
فروردینماه سال 97 بود که دولتمردان در جلسهای تصمیم تاریخی خود برای مقابله با نوسانات ارزی را اتخاذ کردند. مصاحبه تاریخی معاون اول رئیسجمهور در ساعات پایانی 20 فروردینماه مسیر سیاستگذاری ارزی کشور را تا امروز تحت تاثیر خود قرار داده است. اسحاق جهانگیری پس از پایان جلسه هیأت دولت برای مدیریت بازار ارز اعلام کرد: نرخ دلار از فردا برای تمام فعالان اقتصادی و برای رفع همه نیازهای قانونی و اداری آنان، نیازهای خدماتی مسافران، دانشجویان، محققان و دانشمندانی که برای کارهای تحقیقاتی خودشان به ارز نیاز دارند، 4 هزار و 200 تومان خواهد بود و با این عدد و رقم ارز به همه نیازهای کشور از طریق بانک مرکزی و صرافیها و بانکهای تحت کنترل بانک مرکزی پاسخ داده خواهد شد. جهانگیری همچنین هر نرخی بالاتر از این رقم را قاچاق اعلام کرد و از برخورد قضایی با فروشندگان ارز با نرخ بالاتر از 4200 تومان خبر داد.
این تصمیم دولت موج سنگینی از تقاضاهای دروغین ارز را سبب شد. مرداد 97 بود که وزیر صنعت، معدن و تجارت از رشد شدید تقاضای واردات پس از اعلام نرخ 4200 تومانی خبر داد و گفت: تقاضای ثبتسفارش طی ۴ ماه اخیر نسبت به دوره مشابه سال قبل 5/3 برابر افزایش پیدا کرده است و اگر فرض کنید که همه این ثبت سفارشهای انجام شده را بخواهیم وارد کنیم به 250 میلیارد دلار میرسد که قابل تصور نیست. محمد شریعتمداری همچنین گفت: بعضی از آنهایی که با ارز 4200 تومانی کالای خود را وارد کردند، با همین نرخ آن را در بازار عرضه نکردند.
کاهش شدید ورود منابع ارزی به کشور به دلیل بازگشت تحریمهای آمریکا از یک سو و رشد شدید خروج ارز از کشور به دلیل سیاست ارزی غیرکارشناسی دولت از سوی دیگر، فشار دوجانبهای را به منابع ارزی کشور وارد کرد. در واقع با محدود شدن فروش نفت و همچنین سخت شدن تبادلات بانکی، ورود ارز به کشور به میزان قابل توجهی کاهش یافت. همزمان به دلیل تصمیم دولت برای تامین ارز 4200 تومانی برای همه تقاضاها، خروج ارز از کشور تشدید شد. نتیجه این وضعیت، کاهش شدید منابع ارزی کشور بود. در نهایت دولت با مشاهده بیتاثیر بودن تصمیم خود بر رشد نرخ ارز در بازار آزاد، به مرور تخصیص ارز 4200 تومانی را محدود کرد تا جایی که اکنون ارز دولتی تنها محدود به واردات کالاهای اساسی شده است.
دیوان محاسبات در گزارش تفریغ بودجه سال ۹۷ تنها به بخش کوچکی از هزینههای ارز 4200 تومانی پرداخت که در آن سرانجام 8/4 میلیارد دلار ارز تخصیص یافته به کالاهای وارداتی اساسا مشخص نیست.
***
دلار 31 هزارتومانی، نوک کوه یخ ناکارآمدی رئیس کل بانک مرکزی
با رشد نرخ ارز در سال پایانی مدیریت رئیس سابق بانک مرکزی، رئیسجمهور به منظور جلوگیری از این افزایش نرخ، اقدام به برکناری ولیالله سیف و معرفی عبدالناصر همتی به عنوان رئیس جدید بانک مرکزی کرد. همتی همواره بر حفظ ارزش پول ملی تاکید میکرد اما متاسفانه با گذشت بیش از ۲ سال از مدیریتش بر بانک مرکزی، ارزش پول ملی کشور قریب به 200 درصد کاهش یافته است. کاهش ارزش پول ملی ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با کاهش قدرت خرید و رفاه مردم دارد. یکی از دلایل افزایش اخیر قیمت ارز، عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات است. بانک مرکزی در حالی برای بازگشت ارز بر صادرکنندگان فشار میآورد که هنوز توانایی صحتسنجی دلایل آنها را برای بازنگرداندن ارز ندارد. همچنین این بانک ابزارهای مناسبی را که بتواند با آنها صادرکنندگان را به بازگرداندن ارز وادارد در اختیار ندارد. مهمترین ابزار بانک مرکزی برای استرداد ارزهای صادراتی، تهدید صادرکنندگان به باطل کردن کارت بازرگانی آنهاست؛ تهدیدی که تاثیر چندانی نداشته است، زیرا صادرکنندگان براحتی میتوانند با یک کارت بازرگانی دیگر به صادرات خود ادامه دهند.
با بررسی آمارهای بانک مرکزی درمییابیم همتی همچنین رکورددار ایجاد بالاترین رشد نقدینگی در کشور هم هست. رئیس کل بانک مرکزی رقم نقدینگی را از ١۶٠٢ هزار میلیارد تومان با افزایشی یک میلیون میلیارد تومانی به ٢۶۵١ هزار میلیارد تومان در پایان خرداد ٩٩ رساند.
همچنین بیشترین رشد پایه پولی که یکی از صریحترین نشانگرهای اقتصادی برای استقراض دولت از بانک مرکزی است نیز در دوران ریاست همتی رقم خورد. این رشد در حالی اتفاق افتاد که دولت میتوانست با این میزان استقراض، ٨ میلیون واحد مسکن مهر بسازد اما این مبلغ صرف هزینه جاری دولت شد.
همتی در حالی شانه خود را از زیر بار مسؤولیت استقراض دولت از بانک مرکزی خالی میکند که در دوران مدیریت ایشان بیشترین افزایش بدهی دولت به بانک مرکزی رقم خورده است. میزان بدهی دولت به بانک مرکزی پس از انتصاب همتی به ریاست کل این بانک، از 35350 میلیارد تومان با افزایشی 174 درصدی به 96970 میلیارد تومان رسید. در واقع ایشان دست و دلبازترین رئیس کل بانک مرکزی بوده است؛ منتها از جیب مردم!
***
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در گفتوگو با «وطن امروز»:
اقدامات بانک مرکزی، منابع ارزی کشور را تلف کرد
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد درباره نقش بانک مرکزی در افزایش نرخ دلار به «وطن امروز» گفت: اشتباه راهبردی بانک مرکزی این است که نرخ ارز مختلشده بازار آزاد را به رسمیت شناخته است و نرخ سامانه نیما را بر اساس آن مشخص میکند. پس از آن هم نرخ سامانه نیما را مبنای واردات قرار میدهد و مردم تاثیرش را در اقتصاد و سفرههای خود مشاهده میکنند.
حسین صمصامی ادامه داد: اشتباه دیگر بانک مرکزی این بود که اطلاعیه شماره یک خود را به بدترین شکل ممکن اجرا کرد. همچنین تمام تقاضاهای ارزی را با دلار 4200 تومانی پاسخ داد. به طور مثال ارز مورد نیاز برای سفرهای خارجی را هم با ارز دولتی پوشش داد و رانتهای بسیار بزرگی را برای برخی واردکنندگان خاص که کالاهای غیرضروری هم وارد کردند، ایجاد کرد.
وی افزود: بانک مرکزی بیش از 30 میلیارد دلار برای کنترل نرخ ارز به بازار تزریق کرد که همین اقدام موجب تلف شدن منابع ارزی کشور شد. این بانک اگر عرضه و تقاضای ارز را مدیریت میکرد و آن را صرفا به نیازهای اولویتدار اختصاص میداد، بازار ارز به شرایط کنونی دچار نمیشد. همچنین بانک مرکزی اگر بازار ارز را کنترل میکرد، فرار سرمایه در کشور اتفاق نمیافتاد و مردم خانه و سرمایه خود را به دلار تبدیل نمیکردند که بروند در خارج از کشور خانه بخرند و از این طریق چند میلیارد دلار فرار سرمایه رخ دهد.
صمصامی خاطرنشان کرد: بانک مرکزی فقط باید ارز را به مواد اولیه تولید و نیازهای ضروری مانند دارو اختصاص دهد و برای واردات کالاهایی که امکان تولید در داخل دارند، هیچ ارزی داده نشود. در سمت دیگر هم باید صادرکنندگان را از طریق روشهایی مانند پیمانسپاری ارزی ملزم به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات خود کند. به طور کلی بانک مرکزی باید منابع و مصارف ارزی کشور را اولویتبندی کند و ارز تخصیص یافته را از ابتدای واردات کالا تا رسیدن به دست مصرفکننده کنترل کند.
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در انتها تاکید کرد: رئیسجمهور میگوید ما در جنگ اقتصادی قرار داریم اما بانک مرکزی از سیاستهای متناسب با دوران جنگ اقتصادی استفاده نمیکند و همچنان از سیاستهای مختص زمان عادی پیروی میکند.
***
چگونه صرافیها به دست خودمان حذف شدند؟
یکی از مواردی که دولت بارها به اجرای کامل آن اصرار داشت، اجرای کامل دستورات کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) به عنوان یک نهاد بینالدولی مشورتی در حوزه ریسک تبادلات بانکی بود. پس از برجام بود که مشخص شد مشکلات نقل و انتقالات بانکی بینالمللی همچنان پابرجاست. دولت برای توجیه دلیل این مسأله، ترس بانکها از ورود به لیست سیاه FATF به دلیل همکاری با ایران را علت حل نشدن مساله نقل و انتقالات بینبانکی بینالمللی عنوان کرد. از همین رو دولت تلاش بسیاری برای اجرای تمام الزامات تعیین شده FATF کرد. پیوستن به کنوانسیونهای مختلف و همچنین اجرای دستوراتی برای شفافسازی نقل و انتقالات بانکی کشور، از جمله استانداردهای شفافیت FATF است. ملزم شدن کشور به افشای اطلاعات نقل و انتقالات مالی، مسالهای بود که در ایران با مخالفت جدی کارشناسان همراه شد. افشای اطلاعات نقل و انتقالات بانکی در شرایطی که کشور برای دور زدن تحریمها ناگزیر به استفاده از روشهای مخفی برای انتقال پول نفت به کشور است، کشور را در معرض خطر مسدود شدن کامل تبادلات مالی قرار میداد و باعث سنگینتر شدن اثر تحریم میشد. با این حال از 42 شرط FATF مجموعا 38 شرط را اجرا کرده و در حال حاضر نیز در حال اجرای آن است. با این حال 4 مورد از شروط FATF با مخالفت جدی برخی کارشناسان مواجه شد. یکی از این موارد، گزارشدهی مستقل واحد اطلاعات مالی وزارت اقتصاد (FIU) است. به عبارت دیگر اگر یک کشور به هر دلیل تقاضای دریافت اطلاعات تبادل مالی یک شخص حقیقی و حقوقی ایرانی را داشته باشد، واحد اطلاعات مالی وزارت اقتصاد موظف به ارائه آن اطلاعات به کشور متقاضی است. در واقع دفتر اطلاعات مالی وزارت اقتصاد با اجرای این شرط به همکار اصلی غرب در افشای راههای دور زدن تحریم تبدیل میشود؛ چراکه بدون توجه به منافع ملی و واقعیتهای تحریم، موظف به ارائه بیچون و چرای اطلاعات حساس کشور به بیگانگان میشود. در این شرایط تحریمهای وضعشده علیه کشور با دقت بهمراتب بیشتری اعمال شده و اثر بسیار بیشتری بر اقتصاد کشور خواهد داشت. اصرار دولت به همکاری کامل با FATF شائبه افشای راههای دور زدن تحریم را تقویت کرد. در همین راستا خبرهایی هم از ارائه اطلاعات صرافیها و برخی اطلاعات دیگر برای جلب نظر FATF در شهریورماه سال ۹۷ منتشر شد. ماجرا از این قرار بود که ارسال اطلاعات صرافیهای ایران به یک کشور خارجی منجر به شناسایی و تحریم برخی از صرافیها در دبی و ترکیه توسط آمریکا شد که تعداد آنها ۴۰۰ عدد تخمین زده میشود. این گمانهزنی چند ماه بعد توسط یکی از مدیران نفتی وقت تایید شد. سیدمحسن قمصری، مدیر سابق امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران 20 بهمن 98 در مصاحبه با مهر درباره شرایط دور زدن تحریمهای نفتی گفت: «چه سیستم بانکی را برای انتقال وجه توانستهایم ایجاد کنیم؟ یک شبکه بانکی به نام صرافیها داشتیم که اطلاعات این شبکه را تحت عنوان FIU افشا کردیم و این راه را هم به دست خودمان بستیم. باید بپذیریم قصدی برای تکمیل عملیات دفاع و پاتک اقتصادی نداریم و فرماندهی هم که مسؤولیت این کار را برعهده داشته باشد، عملا وجود ندارد».
***
هیچ! عملکرد همتی در بازار ارز
عبدالناصر همتی در شرایطی ابتدای مردادماه سال 97 رئیسکل بانک مرکزی شد که اشتباهات بسیار زیادی توسط رئیسکل قبلی بانک مرکزی در بازار ارز رخ داده بود. از اصلیترین این اشتباهات میتوان به تعطیل کردن صرافیها و مشخص کردن قیمت دستوری 4200 تومانی ارز حتی در بازار آزاد اشاره کرد. از سوی دیگر در دوره ولیالله سیف به محض رشد قیمت ارز، مداخلاتی بیمحابا در بازار اتفاق میافتاد که باعث آربیتراژ ارزی میشد. عبدالناصر همتی تا جایی که توانست این اشتباهات را تکرار نکرد اما اساسا اقدام مثبتی هم انجام نداد! البته از مردادماه سال جاری تا اواسط شهریورماه و با اوجگیری قیمت ارز در بازار آزاد، سیاست مداخله دوباره تکرار شد تا حدی که قیمت ارز بازار آزاد با قیمت ارز مداخلهای بیش از 2000 تومان فاصله پیدا کرد و این گپ قیمتی شرایط را برای فعالیت سوداگران و نوسانگیران بیش از پیش مهیا کرد. از سوی دیگر با وجود اینکه همتی در اظهارات خود با فعالیت صرافیها مشکلی ندارد اما در عمل هیچ حمایتی از فعالیت آنها نمیکند تاجایی که اغلب صرافیها در 6 ماه اخیر هیچ فعالیت رسمی نداشتهاند. دلیل این عدم فعالیت این است که بانک مرکزی برای فعالیت رسمی آنها قیمت دستوری مشخص میکند و این قیمتها به ضرر صرافیها میشود. تمام این اتفاقات نشاندهنده این است که اساسا هیچ برنامهای چه مناسب و چه اشتباه برای کنترل نرخ ارز وجود ندارد. اجراییترین برنامه بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز و پاپان دادن به شرایط کنونی، ایجاد بازار متشکل ارزی بود. نزدیک به یک سال و نیم است که قرار است این بازار راهاندازی شود تا پس از آن بازار ارز کشورمان در برابر التهابات بینالمللی و شیطنتهای برخی دولتهای عربی در امارات و سلیمانیه عراق مصون شود اما تاکنون هیچ اقدامی در این رابطه نشده است. چشمانداز مسؤولان بانک مرکزی برای بازار متشکل ارزی، حضور ۶۰۰ صرافی در این بازار است که تا نیمه سال ۹۸ فقط ۱۰۰ صرافی به عضویت آن درآمدهاند. قرار بود با راهاندازی این بازار، «تهران» به پایتخت ارزی کشور تبدیل شود و این امکان را ایجاد کند که ساعت ۹ صبح هر روز، نرخ متوسط ارز مشخص شده و معاملات بین بازیگران و بازارسازان اصلی بازار ارز یعنی بانک مرکزی، بانکها و صرافیها بر اساس آن نرخ انجام شود. این در حالی است که نرخ ارز در بازارهای خارج از کشور حدود ساعت ۱۱ ظهر مشخص میشود، ضمن اینکه قرار بود در این سامانه، حراج ناپیوسته ارز از ساعت ۹ تا ۱۰ صبح برگزار شود و پس از آن نیز حراج پیوسته عملیاتی شود تا در نهایت بازار در ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه بسته شود. در واقع قرار بود همزمان با آغاز به کار بازار متشکل ارزی، نرخ ارز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود و در پایان هر روز نیز بر اساس میانگین قیمت ارز در همان روز، نرخ پایه ارز برای روز بعد تعیین شود به نحوی که نرخهای معاملاتی در این بازار آنلاین برای اطلاع مردم نمایش داده شود.
ارسال به دوستان
پیکرهای پاک 7 تن از شهدای مدافع حرم پس از شناسایی و تأیید هویت به ایران منتقل شد
بازگشت قهرمانان خانطومان
پیکرهای شهیدان محمد بلباسی، رضا حاجیزاده علی عابدینی، حسن رجاییفر، زکریا شیری، مجید سلمانیان و مهدی نظری به وطن بازگشت
گروه سیاسی: مسؤول ایثارگران کل سپاه از شناسایی و تأیید هویت پیکرهای مطهر ۷ تن از شهدای مدافع حرم منطقه خانطومان سوریه در عملیات تفحص خبر داد. سردار «ابوالقاسم شریفی» در این باره اظهار داشت: پیرو تدبیر سردار شهید «حاجقاسم سلیمانی» مبنی بر تفحص در محور خانطومان سوریه پس از آزادسازی این مناطق، گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه مستقر و پس از ماهها تلاش خستگیناپذیر، پیکرهای مطهر تعدادی از شهدای جبهه مقاومت کشف شد.
به گزارش «وطن امروز»، وی افزود: پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، هویت پیکر ۷ تن از شهدای مدافع حرم استانهای مازندران، البرز، قزوین و خوزستان شناسایی و تأیید شد و پیکرهای مطهر شهدا به میهن اسلامی بازگشت. سردار شریفی اسامی شهدای تفحصشده منطقه خانطومان را به این شرح اعلام کرد: شهیدان والامقام محمد بلباسی، رضا حاجیزاده، علی عابدینی و حسن رجاییفر از استان مازندران، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان.
سپاه کربلای مازندران نیز روز گذشته درباره بازگشت پیکر ۴ شهید مدافع حرم مازندران از خانطومان اطلاعیهای صادر کرد. در این اطلاعیه آمده است: «کبوتران خونین بال کربلای خانطومان آرمیده در سرزمین بلا دیده شام، این بار در ایام شهادت فرزندان رسول خدا، عازم دیار علویان خواهند شد و پس از ۵ سال هجرت خونین، به چشمانتظاریها پایان میدهند. مجاهدان راه خدا و پیروان صدیق اهلبیت پیامبر اعظم(ص) که سال ۹۵ برای دفاع از حریم آلالله و قرارگاه حسینبنعلی(ع) که ایران اسلامی است به سوریه اعزام شده بودند، با اقتدا به علمدار دشت نینوا، جان خویش را در طبق اخلاص گذاشتند و حال پس از قریب به ۵ سال پیکر مطهرشان به استان شهیدپرور مازندران و آغوش مردم مؤمن و ولایتمدار برمیگردد تا دوباره علویتبارها با مسافران کربلایی خود دیدار کنند و حال و هوای مازندران به عطر شهادت آغشته شود. پیرو تدبیر سیدالشهدای محور مقاومت، شهید حاجقاسم سلیمانی مبنی بر تفحص در محور خانطومان سوریه پس از آزادسازی این مناطق، گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه مستقر شد و پس از ماهها تلاش خستگیناپذیر، پیکر مطهر شهیدان رضا حاجیزاده، علی عابدینی، محمد بلباسی و حسن رجاییفر، پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، شناسایی و طبق برنامهریزیهای به عمل آمده، صبح دوشنبه ۲۱ مهرماه برای طواف و زیارت حرم مطهر امام رئوف حضرت علیبنالموسیالرضا(ع) عازم مشهد مقدس میشود که با توجه به شیوع گسترده ویروس کرونا، این مراسم بدون حضور مردم بوده و به صورت زنده از شبکههای سیما پخش خواهد شد و پس از آن پیکرهای مطهر شهدای عزیز، برای تشییع و خاکسپاری با رعایت دستورالعملهای بهداشتی، عازم مازندران خواهد شد».
* کربلای خانطومان
با آغاز آتشافروزی تکفیریها در منطقه بویژه جنگ تکفیریهای داعش علیه ملت مظلوم عراق و سوریه و حضورشان در نزدیکی مرزهای ایران، زنگ خطر برای کشورمان هم به صدا درآمد و همین احساس خطر موجب شد جوانانی از این مرز و بوم که نام مدافع حرم به خود گرفتهاند داوطلبانه و با فرماندهی سپهبد شهید قاسم سلیمانی پای در میدان نبرد کیلومترها آن سوتر از حرم معصومین(ع) بگذارند و با صرف نظر از راحتی و آسایش خود و عزیزانشان، شری بزرگ از منطقه به نام داعش را از سر مردم بیدفاع منطقه کم کنند.
در میان سطور این دیوان قطور از حماسه فرزندان این کشور، نبرد خانطومان که به کربلایی دیگر تشبیه شده قرار گرفته است. بازخوانی خلاصهای از زندگی شهدای خانطومان، این حماسهسازان جاوید تاریخ این مرز پرگهر در معرکه خانطومان جایی که ناجوانمردانه در شرایط آتشبس مورد هجوم تکفیریها قرار گرفته و جانانه مقاومت میکنند ضروری است.
* شهید محمد بلباسی
شهید محمد بلباسی از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران و یکی از ۱۳ نفری بود که ۱۷ اردیبهشت ۹۵ در نبرد خانطومان به شهادت رسید، در حالی که فرزند کوچکش زینب هرگز وی را ندیده بود. محمد بلباسی، شهیدی از شهرستان قائمشهر استان مازندران است که آنانی که او را میشناسند از او به عنوان «نامدار گمنام» یاد میکنند.
* شهید علی عابدینی
علی عابدینی شهید مدافع حرم و عضو یگان صابرین لشکر 25 کربلا بود که سال 85 به سپاه پیوست و بهار 95 در 27 سالگی برای مبارزه با تروریستها و دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سرزمین شام شد و در منطقه خانطومان به همراه تعدادی از دوستانش هنگام نبرد با دشمنان اسلام به شهادت رسید.
* شهید مهدی نظری
سروان شهید مدافع حرم مهدی نظری در جریان حمله نیروهای تکفیری در منطقه حلب سوریه در تاریخ ۲۰ خردادماه سال ۹۵ به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد.
شهید مدافع حرم مهدی نظری متولد اول فروردین ۱۳۶۴ و اهل شهرستان اندیمشک در استان خوزستان است. سروان مهدی نظری از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام شد و پس از چند سال در تفحص انجام شده و تأیید آزمایش دیانای به میهن اسلامی بازگشت.
* شهید زکریا شیری
پیکر پاک شهید زکریا شیری، شهید مدافع حرم پس از چندین سال در سوریه تفحص شده و این خبر نیز به اطلاع خانواده شهید رسید. شهید مدافع حرم، زکریا شیری چهارم آذر 94 در منطقه العیس سوریه به شهادت رسید. شهید زکریا شیری پاییز سال 94 به سوریه اعزام شده بود. به گفته همرزمانش، وی بر اثر انفجار تله انفجاری شهید شد.
* شهید رضا حاجیزاده
شهید مدافع حرم رضا حاجیزاده اهل آمل از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به همراه ۱۲ تن دیگر از یارانش ۱۷ اردیبهشت ۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسید که پیکرش در معرکه نبرد جا ماند.
از این شهید بزرگوار ۲ فرزند یه یادگار مانده است.
* شهید حسن رجاییفر
شهید مدافع حرم حسن رجاییفر چهارم تیر 1354 در یکی از روستاهای کامیکلا از توابع بند پی غربی، شهر خشرودپی از شهرستان بابل چشم به جهان گشود. او دی 94 برای نخستینبار به ماموریت رزمی در سوریه رفت که پس از 20 روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و برای معالجه و درمان به ایران بازگشت.
14 فروردین 95 موعد دوم ماموریتش بود. پس از رزم سنگین 22 روزه در مناطق عملیاتی حلب- خانطومان او و همرزمانش در روز پنجشنبه 16/2/95 مورد هجوم همهجانبه از جمله حملات انتحاری دشمنان تکفیری قرار گرفتند که در منطقه خانطومان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
* شهید مجید سلمانیان
شهید مجید سلمانیان روحانی مبلغی بود که بعد از اعزام داوطلبانه در نبرد خانطومان به شهادت رسید. مادر شهید روایت شهادت این رزمنده مدافع حرم را اینگونه نقل کرده است: آنها در منطقه خانطومان بودند که آتشبس در آن جریان داشت اما تروریستها نقض پیمان کرده و به رزمندههای ما در خانطومان حمله کردند. مجید تا آخرین لحظات در منطقه میماند و با آنکه خیلی از رزمندهها برگشته بودند، او ایستادگی میکند. همرزم شهید میگفت: شب شهادت پسرتان کنارش بودم و به او گفتم همه برگشتهاند، تو هم منطقه را ترک کن اما شهید ایستادگی کرد و در همین هنگام یک گلوله از پشت به او اصابت کرد و از سینهاش خارج شد. به زمین افتاد، من خودم او را برگرداندم و دیدم که هنوز زنده است. به من گفت رهایم کن و برگرد. بعد اشهدش را گفت و چشمهایش را بست. تکانش دادم، چشمش را باز کرد. باز خواست برگردم و دوباره اشهدش را خواند و این بار به شهادت رسید.
* کمک آمریکا به تروریستها برای حمله به خانطومان
خاطرات محسن بهاری، رزمنده مدافع حرم مازندرانی که در نبرد خانطومان حضور داشته است در این باره خواندنی است. خاطرات این رزمنده از صحنه معرکه خانطومان به این شرح است: واقعا بچهها مردانه ایستادگی کردند جلوی 2000 نفر. وقتی حاجقاسم آمد و فهمید 200 نفر جلوی ۲ هزار نفر ایستادگی کردند، گفت مازندران کارش را بخوبی انجام داد. به برکت خون شهدا ورودی شهر دست ما بود. تکفیریها از آن نیروی ۲ هزار نفره اعلام کردند 700 کشته دادند.
ما در حال پیشروی و گرفتن این جاده بودیم و در صورت پیروزی قوای ما، حلب به صورت کامل در محاصرهمان قرار میگرفت. روسیه هم شبانهروز در حال بمباران این منطقه بود تا اینکه آمریکا به روسیه اعلام کرد ۲ روزی دست نگه دارد و در واقع آتشبس شود و حملات توپخانهای و هواییاش را متوقف کند تا کشتهها و زخمیها جمعآوری شوند. آمریکا با این امر به نوعی ۲ روز روسیه را از بازی نظامی خارج کرد. گروههای مختلف تروریستی هم که بعضا با هم مشکل داشتند در این قضیه متحد شده و تصمیم گرفتند وضعیت خانطومان را مشخص کنند و بعد راجع به مشکلاتشان بحث کنند.
من از روز چهارشنبه با دوربین ترمالی (حرارتی) که داشتم، متوجه شدم دشمن کاملا در حال آماده شدن است و اطلاع هم دادم اما گفتند چون آتشبس اعلام شده و بچههای سازمان ملل اینجا هستند، دشمن حمله نمیکند. با این حال بچههای نیروی قدس به این اکتفا نکردند و گفتند شما آمادگی داشته باشید.
شهید کابلی هم با اصابت خمپاره به شهادت رسید. شهید بلباسی که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت شهید کابلی را بیاورد، شهید بریری هم برای کمک به بلباسی رفت تا در میان تیر و ترکش تنها نباشد. وقتی پیکر کابلی را روی ماشین گذاشتند، با قناصه هر ۲ را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید صاف دراز کشیده و پشت سرش خون جاری شده است. اینها واقعا مردانه ایستادند. من خط به خط عقب میآمدم و شاهد این قضایا بودم.
ارسال به دوستان
آیتالله العظمی حسین نوریهمدانی:
قرهباغ باید به کشور اسلامی بازگردد
آیتالله العظمی حسین نوریهمدانی درباره بحران قرهباغ گفت: قرهباغ جزو جهان اسلام است و باید به کشور اسلامی بازگردد. به گزارش رسا، آیتالله نوریهمدانی در پاسخ به سوال عدهای از متدینان آذربایجان، دیدگاه خود را درباره بحران قرهباغ اعلام کرد. ایشان در پاسخ به سوال عدهای از متدینان آذربایجان نوشته است: اینجانب با آشناییای که از منطقه آذربایجان دارم و در سفری توفیق دیدار بخشی از اهالی آنجا را داشتم، در همان سفر هم عرض کردم قرهباغ جزو جهان اسلام است و باید به کشور اسلامی بازگردد و با روحیه انقلابی که شیعیان آن مرز و بوم دارند، باید آزاد شود و دشمنان هم بدانند به فکر تفرقه بین ۲ ملت ایران و آذربایجان نباشند و ما در کنار شیعیان آن منطقه هستیم و معتقدیم باید خواستههای آنها عملی شود. ارسال به دوستان
رئیس دستگاه قضا بر برخورد قاطع با ناامنکنندگان جامعه تأکید کرد
خط و نشان رئیسی برای اشرار
رئیس قوه قضائیه در جلسه با رئیس کل دادگستری، معاونان و سرپرستان مجتمعهای قضایی استان تهران با تقدیر از اقدام جهادی همکاران دستگاه قضا در تهران برای رسیدگی به پروندههای معوقه و تعیین تکلیف بیش از ۵۰ درصد آنها در نیمه نخست امسال اظهار کرد: کشف حقیقت از پس غبارها، فضاسازیها و مدرکسازیها مهمترین وظیفه قضات است. شناخت حق، گرایش به حق و ایستادگی در راه حق برای کسی که میخواهد در مقام قضا و احقاق حق و ابطال باطل بنشیند، ضروری است و برای کشف حقیقت باید از وجود مقدس حضرت حق و ائمه معصومین علیهمالسلام یاری جست.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، آیتالله سیدابراهیم رئیسی با اشاره به تکلیف برنامه ششم توسعه در زمینه کاهش اطاله دادرسی از نقش صدور و اجرای بموقع حکم در کاهش جرم نیز سخن گفت و تصریح کرد: احکام قضایی برای بازدارندگی از جرم و تضییع حق هستند و اگر حکمی در زمان خودش صادر و اجرا شود، اثر بازدارندگی خواهد داشت. آیتالله رئیسی از تلاش کارکنان و قضات دادگستری تهران در رسیدگی به پروندههای کثیرالشاکی نیز تقدیر کرد و آن را در گرهگشایی از کار هزاران نفر مؤثر دانست اما به مسؤولان اجرایی نیز تأکید کرد با اعتبارسنجی و بررسی صلاحیت مجموعههای اقتصادی که دنبال جذب منابع مالی مردم هستند، مانع بروز مشکل برای آنها و دستگاه قضایی شوند.
آیتالله رئیسی در ادامه سخنانش بر لزوم برخورد قاطع محاکم قضایی با اشرار و ناامنکنندگان جامعه تأکید کرد و گفت: افراد شرور و سارقان حرفهای و سابقهدار تحت هیچ شرایطی نباید از امتیازات و ارفاقات قانونی بهرهمند شوند.
رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه جای کسانی که میخواهند امنیت جامعه را مختل کنند زندان است تا مردم از شر آنها در امان باشند، تصریح کرد: امنیت برای ما مساله مهم و محوری است و مسؤولان اجرایی و قضایی هرگز نباید اجازه دهند احدی کوچه و خیابان را ناامن کند.
ارسال به دوستان
بایدن و ترامپ دیروز در جمع هوادارانشان باز هم از احتمال تقلب در انتخابات گفتند
رقابت بر سر تقلب!
گروهبینالملل: ترامپ و بایدن ۲ رقیب انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در تازهترین اظهارنظرشان در جمع هواداران خود به ترتیب از وقوع تقلب و حیلهگری در انتخابات خبر دادند. ابتدا ترامپ در کاخ سفید از شگفتزده شدن آمریکاییها از حجم بالای تقلب در انتخابات صحبت کرد و ساعاتی بعد بایدن با اعتمادبهنفس تمام شکست خوردن احتمالیاش در انتخابات را مستقیما به حیلهگری ترامپ در پای صندوقهای رای ارتباط داد. این مواضع در شرایطی از سوی ۲ کاندیدا مطرح میشود که پیش از این ترامپ از یک سو و حامیان بایدن از سوی دیگر بر وقوع تخلف و تقلب در انتخابات تاکید کرده و هر یک از ۲ جناح از راهکارهایی مثل نظارت غیررسمی حامیانشان بر صندوقهای رای و حتی صفکشی خیابانی صحبت کرده بودند. هر چند دموکراتها برخلاف ترامپ از قبول نتایج در صورت شکست صحبت کرده بودند اما رویکرد تهاجمی جو بایدن و کاملا هریس در ۲ مناظره انتخابات ریاستجمهوری نشان داد دموکراتها در برابر ترامپ و اعمال نفوذ جمهوریخواهان در دیوان عالی و سنا دست به عصا قدم بر نخواهند داشت و برنامه جدی برای اعتراضات خیابانی در صورت شکست در انتخابات خواهند داشت. در این بین اما جامعه آمریکا شاهد زوال سرنوشت شهروندان این کشور است. رکوردشکنی کرونا در آمریکا از اوایل هفته جاری که منجر به ابتلای بیش از 50 هزار نفر از مردم این کشور در یک روز شده نگرانی عمیقی را در جامعه آمریکا پدید آورده و عملا آنها را نسبت به دولت فعلی و آینده آمریکا ناامید کرده است. شاهد این مدعا نیز آمارها و نظرسنجیهایی است که نشان میدهد آمریکاییها تفاوتی در تاثیر انتخاب بایدن یا ترامپ بر بهبود اقتصاد و سلامت نمیبینند.
* بایدن: حیلهگری پای صندوقهای رأی باعث شکست من میشود
به گزارش «وطن امروز»، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا روز گذشته در سخنرانی خود در جمع هوادارانش در ایالت پنسیلوانیا، از احتمال وقوع تقلب و حیلهگری در انتخابات صحبت کرد و تنها راه شکست خوردن در انتخابات را تقلب و حیلهگری در پای صندوقهای رأی دانست. به نوشته رویترز، جو بایدن در جمع هوادارانش گفت: «حتما رأی دهید، زیرا تنها راهی که ما بازنده میشویم، این است که حیلهگری در شعب اخذ رأی جریان داشته باشد». وی در ادامه درباره منظور خود از حیلهگری گفت: «ترامپ تلاش میکند این کار را از راه سرکوب رأیدهندگان از جمله زیر سوال بردن امنیت رأیگیری پستی و تشویق هواداران جمهوریخواه به نظارت غیررسمی بر انتخابات انجام دهد». نامزد حزب دموکرات در پاسخ به سوالی درباره امتناع ترامپ از پذیرش نتایج انتخابات در صورت شکست، اظهار کرد: «من نتایج این انتخابات را میپذیرم، تمام». این اظهار نظر بایدن در حالی است که چهرههای شناختهشده دموکرات پیش از این با توجه به سابقه عملکرد 4 ساله ترامپ نگرانی شدید خود را بابت استفاده رئیسجمهوری آمریکا از نفوذ و قدرت اجرایی خود برای تقلب گسترده حین و بعد از انتخابات 2020 اعلام کرده بودند، تا جایی که بحثهایی جدی درباره اعتراضات خیابانی دموکراتها در صورت شکست در انتخابات مطرح شده است. نگرانی از تقلب در انتخابات توسط ترامپ از سوی جمهوریخواهان هم مطرح شده است. نکته جالب توجه اینکه رئیسجمهوری آمریکا نیز بارها بر وقوع تقلب در انتخابات آمریکا تاکید کرده و در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود صراحتا اعلام کرده است «انتخابات ریاستجمهوری 2020 بیشترین تقلب را به خود خواهد دید».
* سلامت انتخابات در هالهای از ابهام
پیش از سخنرانی بایدن، ترامپ به مسأله تقلب اشاره کرده بود. وی شنبهشب در نخستین سخنرانی خود پس از ترخیص از بیمارستان و با حضور بدون ماسک در کاخ سفید در جمع هوادارانش، بار دیگر به احتمال تقلب در انتخابات اشاره کرد و گفت: «روند انتخابات با مشکل تقلب مواجه است و از حجم تقلب در صندوقهای انتخابات شگفتزده خواهید شد».
تاکید بر بروز تقلب در انتخابات از سوی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا نخستینبار از سوی ترامپ مطرح شد. رئیسجمهوری آمریکا اواخر ماه آگوست در سخنانی خطاب به هوادارانش در منکاتوی ایالت مینهسوتا گفت: «تنها راه شکست [من] در این انتخابات آن است که در انتخابات تقلب شود. این نکته را به یاد داشته باشید. این تنها راه شکستمان در انتخابات است». رئیسجمهور آمریکا همچنین در آن زمان با زیر سوال بردن فرآیند انتخابات در آمریکا به برگزاری انتخابات به شکل پستی حمله کرد و گفت: ما باید در انتخابات پیروز شویم. ما نمیتوانیم بازی کنیم. [شما باید] بیرون بروید و رأی بدهید. باید مطمئن شوید آرای شما شمارش میشود. بنابراین باید بسیار محتاط و مراقب باشیم. ما اجازه تقلب در انتخابات را نخواهیم داد». این اظهار نظر ترامپ در کنار آنچه در مناظرههای ۲ کاندیدا و معاونانشان در ۲ هفته گذشته پیرامون سلامت انتخابات مطرح شده است، نشان داد هر دو طیف دموکرات و جمهوریخواه به این باور رسیدهاند که اعمال نفوذ سیاسی و تقلب در انتخابات از سوی رقیب حتمی است. ترامپ صراحتا در مناظره با بایدن درباره سلامت انتخابات گفت: «این احتمال وجود دارد که بهدلیل رأیگیری پستی و دیر اعلام شدن نتایج انتخابات تا ماهها از اعلام نتایج خبری نباشد، گاهی 20 تا 30 درصد آرا سرگردان خواهد شد؛ اینها همه کار دموکراتهاست که میخواهند تقلب کنند». وی تلویحا از تاثیر کاخ سفید بر روند انتخابات صحبت کرد و گفت: «امیدوارم نیازی به دادگاه عالی نباشد اما روی آن حساب باز میکنم. برگههای رأی فروخته میشود یا در رودخانهها دیده میشود. از طرفدارانم میخواهم برای جلوگیری از بروز هر گونه تقلب به حوزههای انتخابی و مراکز رأیگیری بروند و اوضاع را به دقت تحت نظر بگیرند. اگر انتخابات به شکل عادلانه انجام شود، صددرصد همکاری خواهم کرد اما اگر رأیها دستکاری شوند، هرگز آن را نخواهم پذیرفت. نتیجه انتخابات را نخواهم پذیرفت».
* کرونا دغدغه مردم و سوژه مقابله با رقیب
تکیه ۲ نامزد انتخابات ریاستجمهوری بر مساله تقلب و عدم سلامت انتخابات در حالی است که براساس نظرسنجیها مهمترین دغدغه کنونی مردم آمریکا در حال حاضر مساله کرونا و بهداشت است. همین امر هم سبب شده ستادهای انتخاباتی ترامپ و بایدن با اتخاذ رویکردهای متفاوت در این موضوع دو طرف را به چالش بکشند. ترامپ در تازهترین سخنرانی خود در جمع هوادارانش از توزیع واکسن کرونا در آمریکا در آینده نزدیک خبر داد و از سوی دیگر دموکراتها ترامپ را به سهلانگاری و بیمسؤولیتی درباره کرونا متهم میکنند. ویروس کرونا تاکنون بیش از 5/7 میلیون نفر در آمریکا را آلوده کرده و جان 214 هزار نفر را گرفته است.
ترس از تبعات سیاسی ویروس کرونا با توجه به حساسیت بالای افکار عمومی آمریکا، هر دو نامزد را بشدت هراسان کرده است. ۲ نامزد انتخاباتی در تلاشند با مانور درباره این ویروس و وارد آوردن اتهام به یکدیگر در عرصه سیاسی و انتخابات، آرای بیشتری به نفع خود جلب کنند؛ از یک سو ترامپ پس از ابتلا به کرونا به دنبال جلب عواطف عمومی برآمد و بعد از ترخیص از بیمارستان با حضور هالیوودی در کاخ سفید، از سیاست موفق دولتش در قبال کرونا صحبت کرد و در سوی مقابل، بایدن با تکیه بر تبعات ابتلای رئیسجمهوری آمریکا به «کووید-19» و منوط کردن مناظره به منفی بودن تست مجدد ترامپ به دنبال برجسته کردن پیامدهای ناکارآمدی دولت ترامپ در اذهان آمریکاییهاست، بویژه که نتایج مناظره معاونان ۲ نامزد نشان میدهد مردم آمریکا بیش از هر زمانی نگران آینده اقتصادی و بهداشتی خود هستند. نکته جالب توجه دیگر درباره کرونا آنکه هم در مناظره بایدن و ترامپ و هم در مناظره کاملا هریس و مایک پنس، دموکراتها از حضور بدون ماسک مقامات دولت در مراسم معارفه قاضی برت انتقاد کرده بودند و در مقابل رئیسجمهوری و معاون وی با استناد به نظرات کارشناسان حوزه بهداشت از حصول امنیت در برابر کرونا در فضای باز صحبت کردهاند. این در حالی است که دیروز دکتر آنتونی فائوچی، مدیر مرکز ملی آلرژی و بیماریهای واگیر آمریکا درباره منشأ خوشه ابتلا در کاخ سفید که تاکنون 37 نفر را درگیر کرده است، گفت مراسم معرفی قاضی ایمی برت منشأ شیوع کرونا در این کاخ بوده است.
***
[۷ دلیل نگرانی رقبای ترامپ از نتایج انتخاباتی آمریکا]
پایگاه آمریکایی آلترنت، در گزارشی دلایل نگرانی رقبای ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو را مورد بررسی قرار داد. در این گزارش ۷ دلیل احتمالی تغییر نتایج به ضرر دموکراتها مورد اشاره قرار گرفته است:
۱- روش نظرسنجیها ممکن است باعث نوسان و برخی تغییرات احتمالی در نتایج شود.
۲- در روزهای پایانی رقابتهای انتخاباتی، نظرات افرادی که هنوز مصمم به رای دادن نیستند، ممکن است تغییر کند یا افرادی که هنوز نمیدانند به چه کسی رای دهند، ممکن است به نامزد خاصی گرایش پیدا کنند.
۳- اگر اختلاف ترامپ و رقیبش زیادتر شود، جمهوریخواهان تلاش بیشتری برای زیر سوال بردن و به تحلیل بردن انتخابات خواهند داشت که این وضعیت شرایط را برای پیروزی رقیب ترامپ سختتر خواهد کرد.
۴- عدم اطمینان از تایید نهایی و شمارش همه آرای پستی و مسائل مربوط به قوانین شمارش آرا باعث مشکلات بیشتری برای دموکراتها خواهد شد، چون بیشتر مخالفان ترامپ قرار است به صورت پستی در انتخابات شرکت کنند و این نگرانی وجود دارد که همه آرای پستی به دلیل قوانین خاص، حائز ویژگی لازم برای شمارش نشوند.
۵- نگرانی دیگر مرتبط با دیوان عالی آمریکاست که بر اساس رویکرد خود اجازه تغییرات مرتبط با قوانین انتخابات در روزهای منتهی به انتخابات را نخواهد داد و عدم تغییرات مرتبط با قوانین پستی باعث ادامه مشکلات رایگیری پستی خواهد شد.
۶- اکثریت جمهوریخواه مجلس سنا میتواند در صورت به چالش کشیده شدن نتایج انتخابات، برای جمهوریخواهان سرنوشتساز باشد.
۷- کسب اکثریت صرف برای رقیب ترامپ کافی نیست، بلکه با توجه به نزدیک شدن رقابتهای انتخاباتی، جو بایدن لازم است حائز بیشترین میزان ممکن آرای الکترال کالج شود تا امکان کمتری برای به چالش کشیده شدن نتایج انتخاباتی وجود داشته باشد.
***
[ثبت بیش از 55 هزار ابتلای روزانه در آمریکا]
افزایش اخیر موارد ابتلا به کروناویروس در سراسر آمریکا کارشناسان بهداشت و درمان این کشور را نگران کرده که این میتواند آغازگر «موج مخوف دوم» باشد. دکتر «مگان راننی» پزشک اورژانس و دانشیار دانشگاه براون در این باره به شبکه «سیانان» گفت: همه ما شاهد افزایش شمار بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» هستیم که به اورژانس میآیند و واقعا حال خوبی ندارند و به بستری و حتی مراقبت ویژه نیاز دارند. عمیقا نگران هستیم این آغاز موج مخوف دوم باشد. طبق آمار دانشگاه «جان هاپکینز» ۵۷ هزار و ۴۲۰ مورد جدید ابتلا در روز جمعه گزارش شد که بیشترین ابتلای روزانه از ۱۴ آگوست (۲۴ مرداد) بوده است. بنا بر اعلام این دانشگاه، روز جمعه سومین روز متوالی بود که آمریکا آمار بیش از ۵۰ هزار مبتلا را به ثبت رساند. آخرین باری که آمریکا ۳ روز متوالی آمار بیش از ۵۰ هزار مبتلا را به ثبت رساند، اواسط ماه آگوست بود. دکتر «تام فریدن» رئیس مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری در دولت قبل گفت آمار واقعی قربانیان کرونا در آمریکا بیش از ۲۵۰ هزار نفر است و سردرگمی درباره نرخ تلفات را نتیجه نحوه درج علت مرگ در گواهی فوت دانست. طبق آخرین آمار دانشگاه جان هاپکینز، شنبهشب با ثبت ابتلای ۵۶ هزار و ۱۴۹ نفر، تعداد کل مبتلایان آمریکا به ۷ میلیون و ۷۱۸ هزار و ۹۴۷ نفر رسید و آمار تلفات این کشور هم با افزایش ۶۳۷ نفری به ۲۱۴ هزار و ۳۷۶ نفر رسید.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|