|
فضای پاک مجازی از اولویتهای گام دوم انقلاب
دکتر محمدمهدی زاهدی*: سلامت شبکه ملی اطلاعات بحثی است که چند سال است در کشور ما مطرح شده و مطالبه جریان اخلاقمدار کشور محسوب میشود و ربطی به گرایشهای سیاسی ـ جریانی ندارد.
با توجه به تهدیدات جدیای که علیه خانواده در فضای مجازی و علیه فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی وجود دارد، ضرورت ایجاد و راهاندازی شبکه ملی اطلاعات بیش از پیش احساس میشود تا بتوانیم خودمان دادههایی را که نیاز داریم در فضای مجازی منتشر و محتوای موجود در فضای مجازی را هدفمند کنیم.
این در حالی است که با توجه به گام دوم انقلاب اسلامی باید قدمهای اساسی برای برونرفت از مشکلات فضای مجازی برداریم و تهدیدات موجود در این فضا را تبدیل به فرصت کنیم و بدانیم استفاده از فضای مجازی اجتنابناپذیر است. متاسفانه فضای مجازی در کشور ما به دلیل ضعف مجریان و ضعف قانون، خیلی تحت نظارت جدی نبوده و در آن بیحساب و کتاب مطالب آلوده وجود دارد و بارگذاری میشود، هر چند منکر برخی محتواهای مناسب در فضای مجازی نیستم. حسن فضای مجازی بیش از مضرات آن است اما همواره محتوای خلاف شرع و خلاف اخلاق و مغایر آرمانها و ارزشهای خانواده بیشتر بازتاب پیدا میکند و ممکن است اقدام آلوده یک فرد، ۹۹ فرد دیگر را آلوده کند.
یکی از مشکلاتی که امروز کشور در حوزه فضای مجازی با آن مواجه است، خلأ قانونی است، زیرا در حال حاضر براحتی در فضای مجازی تهمتهای زشت و ناروا زده میشود، از طرفی هم فضاسازی مثبت و منفی به نفع برخی اشخاص حقیقی انجام میشود، به طوری که مسائل کوچک را بزرگ کرده و مسائل بزرگ را کوچک جلوه میدهند. از دولت حسن روحانی به دلیل قصور جدی در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات گلایهمندیم؛ دولت تدبیر و امید درباره اینترنت ملی تسامح کرده و کوتاهی به خرج داده است.
متاسفانه اخیرا شنیدیم یک کودک ۱۱ساله به جای آنکه در شبکه شاد به تحصیل بپردازد، وارد شبکههای قمار شده و با به دست آوردن رمز عابربانک مادرش ۵۰ میلیون تومان از سرمایه خانوادهاش را در قمار به باد داده است. متاسفانه اجازه ندادند شبکه شاد با وجود ۱۴ میلیون دانشآموز زیر چتر شبکه ملی اطلاعات آورده شود و نباید اجازه میدادیم این فضا آلوده شود.
در تمام کشورهای پیشرفته دنیا شبکه ملی اطلاعات وجود دارد و فضای مجازی بشدت کنترلشده است؛ البته کنترل فضای مجازی در هر کشور معانی متفاوتی داشته و از این کشور تا آن کشور متفاوت است ولی در مجموع بر اساس فرهنگ و تمدن و قوانین موجود در هر جا، خطوط قرمز متعددی وجود دارد که متاسفانه فضای مجازی در ایران یله و آزاد بوده و در این زمینه کوتاهی صورت گرفته است.
فضای مجازی در کشور ما دارای ابعاد مختلفی است، چرا که در حال حاضر این حوزه بیصاحب بوده و متولی خاصی برای پاسخگویی به مشکلات و معضلات آن وجود ندارد.
*عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس
خودروهای انتحاری در قلب تهران
گروه اجتماعی: اراضی عباسآباد به عنوان یکی از پرجاذبهترین نقاط شهر تهران، میزبان موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس است. این موزه روایتگر رویدادهایی است که طی 42 سال گذشته بر ملت ایران گذشته است. این موزه قلب تاریخ معاصر ایران است تا نمایشگر رشادتها و ازخودگذشتی ملتی باشد که برای رسیدن به استقلال و حفظ آرمانهای دینی خود خون دادند. به منظور آشنایی بیشتر با این موزه و عملکرد آن، گفتوگویی با دکتر «علیاصغر جعفری» مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس ترتیب دادیم.
* آقای دکتر! موزه جنگ چیست و چه مأموریتی دارد؟
موزههای جنگ در همه دنیا جزو موزههای بسیار مهم و محبوب به حساب میآیند. این موزهها در سازمان «ایکوم» جهانی به نام «ایکومم» به معنی مجموعه موزههای جنگ سازماندهی شدهاند. بنابراین بدون استثنا حتی کشورهایی که جنگی را به خود ندیدهاند یا در جنگ شکست خوردهاند، برای اینکه بتوانند روحیه اقتدار، مقاومت، دفاع از وطن و ایستادگی را به نسل جوانشان القا کنند، اقدام به بازنمایی آثار در موزههای جنگ میکنند.
از نظر آماری، میزان بازدید از موزههای جنگ معمولا اگر بیشتر از سایر موزهها نباشد کمتر هم نیست.
* با همین نگاه موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس، در تهران شکل گرفت؟
ما در جمهوری اسلامی بویژه در دوران دفاعمقدس، یکی از ارزشمندترین رخدادها را دیدهایم. ما بعد از چند قرن نخستین جنگی را پشت سر گذاشتیم که طی آن ملت به رهبری امام خمینی(ره) ایستادند و اجازه ندادند دشمن بخشی از این سرزمین را جدا کند یا در این سرزمین بماند. ملت ما دشمن را با اقتدار از مرزها بیرون کردند و وادارش کردند متجاوز بودن خود را و پیروزی ما را بپذیرد.
این حماسه، حماسه بزرگی است و ملت ایران به تنهایی در این رویداد، پیروزی بزرگی را به دست آورد. این در شرایطی است که تمام سازمانهای بینالمللی، قدرتهای جهانی و بیشتر کشورهای عرب منطقه از صدام حمایت مالی و لجستیکی میکردند. امروز بعد از 40 سال از آن دوران، با افتخار و سربلندی پیروزیهای خود را جشن میگیریم و بر این باوریم که این حماسه باید بماند و زوایای آن میبایست برای نسلهای آینده مشخص شود. ایستادگی، مقاومت، فرهنگ شهادت، فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی، سبک زندگی رزمندگان و ایثارگران و... باید به نوعی به زبان هنر و با بهرهگیری از تکنولوژی و رسانه به نسل جوان منتقل شود. در دوران جنگ، مقام معظم رهبری تیمی را مامور کردند که به چند کشور سفر کنند و موزههای جنگ آنها را ببینند و الگو بگیرند تا ما بعد از جنگ بتوانیم ارزشهای دفاعمقدس و مبانی این فرهنگ را به زبان هنر و موزه به نسل بعد منتقل کنیم. عملا با تدبیر رهبری معظم انقلاب اسلامی، ایده ایجاد موزهها شکل گرفت و در همان دوران مقدماتش فراهم شد.
* اولین موزه دفاعمقدس در کدام استان احداث شد؟
ما نخستین موزه را در کرمان داشتیم که به دست شهید سلیمانی پایهگذاری شد و شکل گرفت. امروز در کل کشور حدود 23 موزه دفاعمقدس داریم که موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس تهران موزه ملی جمهوری اسلامی است. ساخت موزه دفاعمقدس یکی از ارزشمندترین گامهایی است که برای حفظ ارزشهای دفاعمقدس برداشته شده است.
* آقای جعفری، موزه انقلاب از نظر کارکرد به نوعی هماهنگ با مدیریت شهری است. مدیریتهای مختلف در شهر نسبت به این موزه چگونه عمل کردند؛ با توجه به اینکه نگاههای سیاسی در مدیریت شهری در این سالها متفاوت بوده است؟
خوشبختانه همه جریانهای سیاسی، فکری، اقوام و ادیان در بحث دفاعمقدس همگرا و همنظرند و هر کسی هر کمکی از دستش برمیآید، در حوزه دفاعمقدس کوتاهی نمیکند. همه دولتها در این سالها با هر گرایشی که داشتند در بحث دفاعمقدس سعی کردند خدماتشان را ارائه کنند؛ همه به دفاعمقدس افتخار میکنند.
بنابراین در همه جای کشور که هماکنون موزهای ساخته میشود، استانداران و شهرداران بیشترین نقش را در ایجاد و توسعه موزههای دفاعمقدس دارند. در تهران موزه دفاعمقدس توسط آقای قالیباف بنیانگذاری شد که این کار ارزشمند توسط شهرداران بعدی ادامه یافت.
* مدیریت کلان این موزه با ستاد کل نیروهای مسلح است؟
از اسفند 1395 با گردش کاری که محضر رهبر معظم انقلاب انجام شد و بر اساس قانون مرتبط به دفاعمقدس و اساسنامه بنیاد حفظ آثار دفاعمقدس، مدیریت راهبردی موزه انقلاب و دفاعمقدس به ستاد کل نیروهای مسلح واگذار شد. در این زمینه هیاتمدیرهای وجود دارد که رئیس آن رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است و شهردار تهران و فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و برخی شخصیتهای حقیقی در آن حضور دارند. ما در این حوزه همکاریهای مناسبی با مجموعه دستگاهها و سازمانهای کشوری و لشکری داریم.
* آقای دکتر! چند صباحی است رنگ و بوی شهادت در شهر کمرنگ شده است، آیا شما برای احیای این موضوع اقدامی را در دستور کار دارید؟
معتقدم بحث ارزشهای شهدا و دفاعمقدس، یکی از پررنگترین بحثهای اجتماعی است و هیچ موضوع دیگری پررنگتر از موضوع ایثار و شهادت نیست. شما به بحث جبهه مقاومت، مدافعان حرم و شهدای مدافع سلامت توجه کنید؛ همه اینها برگرفته از دفاعمقدس است. این نشان از آن دارد که فضای ایثار و شهادت همچنان در جامعه پررنگ است، منتها امکان دارد در برههای این تلقی ایجاد شود که فضای شهرمان و منظر شهری کمتر به موضوع شهدا میپردازد. امسال که چهلمین سالگرد دفاعمقدس است، خوشبختانه یکی از پرکارترین سالها در این حوزه بوده است و همه دستگاهها در این بخش کار کردند.
هماکنون شورای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت با ریاست معاون اجتماعی شهردار تهران و دبیری مدیرعامل موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس تشکیل شده و مسؤولیت هماهنگی و انسجام و پیگیری فعالیتهای حوزه ایثار در شهر تهران را پیگیری میکنیم و در این رابطه مصوبات خوبی نیز داشتیم. بخشی از فعالیتهای که اخیرا انجام شده مرهون مصوبات این شوراست. در این شورا تقریبا همه دستگاهها و سازمانهای تهران و کشوری و لشکری حضور دارند. بر اساس مصوبه شورای شهر تهران، مصوبات این شورا به مانند مصوبات شورای شهر تلقی میشود.
خوشبختانه این شورا فعال شده و ما فعالیتهای حوزه ایثار و شهادت در تهران را مدیریت میکنیم و بخشی از این طرحها تاثیر خود را در کشور گذاشته و باعث شده است سازمانهای کشوری الگو بگیرند و مورد استفاده قرار دهند.
* بارزترین مصوباتی که در این بخش داشتید چه بود؟
بحث بازسازی و اصلاح تابلوی شهدای شهر تهران در همه کوچهها و میادین و بخشهای مختلف، حفظ اسامی کوچهها و خیابانها و جلوگیری از تغییر اسامی معابری که به نام شهدا مزین شده است، برگزاری مراسمهای ملی مربوط به حوزه ایثار و شهادت مانند مراسم 17 هزار شهید زن و مراسم روز مادران شهدا و همسران شهدا، غبارروبی مزار شهدا و همینطور بحث کمک به رنگآمیزی و بازسازی قبور شهدا، از مهمترین مصوبات ما در این شورا بوده است
* آقای دکتر! آماری از تعداد کوچه و معابر شهری که نامشان مزین به اسامی شهداست، دارید؟
در تهران 36 هزار شهید تقدیم نظام شده است و به همین تعداد معابر شهر به نام شهدا نامگذاری شده اما از آنجا که تهران پایتخت است نام بسیاری از شهدای ملی نیز در معابر شهر تهران استفاده شده و به همین دلیل آمار نامگذاریها در تهران بیش از 36 هزار مورد است.
* اکنون موزههایی به نام خانههای شهدا در تهران وجود دارد، اینها نیز زیرمجموعه موزه انقلاب اسلامی هستند؟
در تهران چیزی حدود 20 موزه، خانه موزه و باغموزه مربوط به حوزه ایثار و شهادت وجود دارد که اکثرا در زیرمجموعه سازمان فرهنگی- هنری شهرداری فعالیت میکنند، منتها ما شورایی را داریم با عنوان شورای هماهنگی موزههای حوزه انقلاب دفاعمقدس و مقاومت که تمام اینها عضو این شورا هستند و مسؤولیت هماهنگیشان با موزه انقلاب اسلامی است. یعنی عملا ما یک شورای هماهنگی تشکیل دادیم و در فعالیتها یکدیگر را کمک و برنامههای مشترک پیشبینی میکنیم و به مناسبت هر کدام از شهدا نشستی را در خانه شهید برگزار میکنیم.
* هماکنون میزان ضریب نفوذ موزه انقلاب اسلامی در بین مردم تهران چه میزان است؟
یک اشکال کلی وجود دارد و آن اینکه خانوادههای ایرانی در سبد فرهنگی خود بازدید از موزه را قرار نمیدهند. نهتنها موزه دفاعمقدس، بلکه همه موزهها درگیر با این موضوع هستند. با تمام این احوال و با توجه به علاقهای که مردم به موضوع دفاعمقدس دارند و زیباییهایی که در این مجموعه هست، ما در سال 98 نسبت به سال 97 میانگین رشد بازدیدکنندگان داخلیمان 62 درصد بود در حالی که میانگین رشد بازدیدکنندگان موزههای کشور 10 درصد بود، همچنین میانگین رشد بازدیدکنندگان خارجیمان 80 درصد بود در حالی که در سایر موزهها کمتر از نصف این مقدار بوده است. این در شرایطی است که سال 99 به دلیل کرونا بازدیدها لغو شد.
با این وجود باید گفت هنوز این موزه بدرستی به مردم معرفی نشده و حتی اصحاب رسانه اطلاع کافی نسبت به آن ندارند. ما برای شناساندن موزه به مردم در سالهای 97 و 98 همکاری لازم را با 90 برنامه رسانهای، تلویزیونی و رادیویی داشتیم تا تولیدات خود را در اینجا بسازند.
در ۳ سال گذشته با وجود کرونا، محور همه برنامههای ملی و بینالمللی حوزه دفاعمقدس و مقاومت بودیم و موزه انقلاب اسلامی به یک مرکز ثقل برنامههای ملی و بینالمللی تبدیل شد و سران قوا و مقامات ارشد نیروهای مسلح در این مجموعه حضور یافتند.
* شاید بخشی از مردم هنوز با تهدیدی به نام داعش چندان آشنا نباشند ولی در این موزه امکاناتی از نیروهای داعش وجود دارد.
دقیقا! ما در این موزه نمایشگاه دائمی شکست داعش و موزه مقاومت شهید سلیمانی را راهاندازی کردیم. این را به جرأت میگویم در دنیا منحصربهفردترین کلکسیون تجهیزات غنیمتی داعش را اختیار داریم و این موضوع مدیون شهید سلیمانی است که ایشان در زمان حیاتش دستور دادند و این تجهیزات به ایران منتقل شد. این مجموعه عظیم از حوزه مقاومت را مردم میتوانند ببینند و با جنایات داعش به صورت ملموس آشنا شوند.
* چه تجهیزاتی از داعش در این موزه وجود دارد؟
برای مثال ماشین انتحاری داریم به وزن 40 تن که با ۳ ورق لایه فولاد محافظت میشود. انفجار این خودرو به اندازه چند تن مواد منفجره است.
حتی شمشیرهایی که با آنها گردن میزدند و هنوز خونآلود هستند ما در اختیار داریم. این ظرفیت جدیدی است که امیدواریم بتوانیم به عنوان شناسنامه اقتدار و سربلندی ملت ایران در معرض نمایش قرار دهیم.
* بسیاری از مقامات نظامی جهان به شهدای گمنام در این موزه ادای احترام کردهاند.
بله! درست است. تقریبا تمام مقامهای نظامی دنیا که وارد ایران میشوند از این مرکز بازدید و به شهدای گمنام ادای احترام میکنند. هر کدام از اینها در پایان بازدید خود میگویند ما نگاهمان نسبت به دفاعمقدس تغییر کرد.
امروز مدرنترین موزه جنگ غرب آسیا را در اختیار داریم که از تکنولوژی روز و هنر ایرانی بهره میبرد.
ارسال به دوستان
حسن روحانی در شصتمین اجلاس مجمع سالانه بانک مرکزی با اشاره به مدیریت دولت در مواجهه با تحریمهای اقتصادی: من از تمام مسؤولان اقتصادی تشکر میکنم، یک کار عظیم انجام دادیم ۳ گل زدیم، حالا یک گل هم خوردیم!
گل زدید؟
گروه اقتصادی: ۶ ماه از تشکیل صفهای طولانی برای خرید مرغ و روغن میگذرد و تاکنون هیچ درمانی برای این عارضه اقتصادی توسط مسؤولان اقتصادی کشور اندیشیده نشده است. برخی از توزیع وزارت صمت ایراد میگیرند، برخی به میزان تولید وزارت جهاد کشاورزی خرده میگیرند، گروهی هم مشکل را عدم نظارت تعزیرات و ستاد تنظیم بازار میدانند و در نهایت، برخی کارشناسان معتقدند بدسلیقگی ارزی بانک مرکزی، پدیدآورنده چنین شرایطی است. فارغ از دلیل چنین اتفاقی، آنچه در عمل در حال رخ دادن است فشار به مردم و خدشهدار شدن کرامت آنهاست. به گزارش «وطنامروز»، پس از چند هفته بههمریختگی بازار اقلام خوراکی بالاخره پس از احضار ۲ وزیر مرتبط با بازار یعنی صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی به مجلس و دیوان محاسبات در کنار فشار افکار عمومی و انتقاد رسانهها، اقداماتی برای حل مشکل مرغ اجرایی شد. همانطور که پیش از این اعلام شده بود، مرغ منجمد با قیمت کیلویی 15 هزار تومان در برخی فروشگاههای عرضهکننده گوشت و مرغ کشورمان توزیع شد. در کنار این مرغ با قیمت مصوب ستاد تنظیم بازار یعنی 20 هزار و 400 تومان هم به صورت عمده در حال توزیع در سراسر کشور است. با وجود اینکه چنین اقداماتی شایسته تقدیر است اما هنوز به دلیل غیرمتناسب بودن عرضه و تقاضا در این بازار و ایضا محدود بودن مراکز توزیع مرغ دولتی و یخی، بحران تشکیل صف در برابر مراکز توزیع تشدید شده است.
از سوی دیگر قیمت مرغ در خردهفروشیهایی که از امتیاز مرغ دولتی و یخی بهرهمند نیستند بیش از 30 هزار تومان است. بررسیها حاکی از آن است هر کیلو مرغ آزاد در مرکز شهر تهران 33 هزار تومان فروخته میشود. در دیگر شهرهای بزرگ کشور هم مرغ کمتر از این رقم فروخته نمیشود. البته در برخی استانها مانند آذربایجان شرقی و اصفهان قیمت مرغ کیلویی 21 هزار تومان تا 22 هزار تومان گزارش شده است.
* ۳ بر یک جلو هستیم!
جالب اینجاست حسن روحانی دیروز در شصتمین اجلاس مجمع سالانه بانک مرکزی، با تقسیم شرایط کشور به ۲ دوره قبل و بعد از سال 97 اظهار داشت: از سال 94 تا 96 با اقدامات انجام شده از سوی این دولت و عبور از تحریمها، آمار و ارقام کشور در رشد اقتصادی، نرخ تورم و اشتغال افتخارآمیز است. رئیسجمهور تاکید کرد: در این دوره (94تا 96) در هر فصل بالغ بر 700 هزار نفر اشتغال خالص در کشور ایجاد شد، تورم را تکرقمی کردیم و در سال 95 رشد اقتصادی ایران بالاترین رشد اقتصادی در جهان بوده است که این یک افتخار بزرگ است. رئیسجمهور با بیان اینکه تحریم واقعیتهای کشور و دستاوردهای درخشان دولت تا پیش از جنگ تمامعیار اقتصادی، ظلمی بزرگ است، گفت: در سال 97 از سوی فردی که به هیچ پیمان و اصل و قاعدهای پایبند نبود، با یک جنگ اقتصادی تمامعیار مواجه شدیم و پیشبینی کارشناسان اقتصادی این بود که بر اثر فشارهای بیسابقه و تحریمهای همهجانبه تا پیش از سال 97 تورم کشور 3 رقمی خواهد شد. وی با اشاره به اینکه اگر اقدامی برای مدیریت این شرایط نمیکردیم، شاهد تورم 3 رقمی هم میبودیم، اظهار داشت: با تلاشهای دولت و مسؤولان اقتصادی در پایان سال 97 و با ورود به سال 98 توانستیم بتدریج وضعیت را کنترل کنیم، به شکلی که نرخ افزایشی تورم معکوس شد و رو به کاهش گذاشت و در حالی که در طول سال 98 روند نرخ تورم رو به کاهش بود، متأسفانه در پایان این سال با بحران جدیدی به نام همهگیری کرونا مواجه شدیم. رئیسجمهور تصریح کرد: کسانی که تحریمهای بیسابقه و جنگ تمامعیار اقتصادی علیه ایران را طراحی کردند، هدفشان فروپاشی اقتصاد ایران بود که اگر چه فشارهایی هم به مردم تحمیل شد اما امروز و با گذشت 3 سال از آغاز جنگ اقتصادی، اقتصاد کشور همچنان سرپا و رو به جلو است و طرحهای عمرانی و زیربنایی که هر پنجشنبه در طول سال 99 افتتاح شدهاند، پرچمی برای اعلام شکست تلاشهای دشمنان به حساب میآید. روحانی در بخش دیگری از اظهارات خود به فشار تحریمها اشاره کرد و گفت: فشار اول دشمن در تحریمهای اقتصادی بر نفت و بانک بود، این را همه میدانند. به همین دلیل وزیر نفت و رئیس کل بانک مرکزی در خط مقدم بودند.
وی افزود: من از تمام مسؤولان اقتصادی تشکر میکنم، البته این تشکر به معنای آن نیست که دولت ما نقص نداشته، عیب نداشته، مشکل نداشته؛ ممکن است عیب داشته باشیم، نقص داشته باشیم اما یک کار عظیم انجام دادیم. رئیسجمهور گفت: مثل یک تیم فوتبال است که در میدان مسابقه با یک تیم قدرتمند معروف در حال مسابقه دادن است. ۳ عدد گل زده، حالا یک گل هم خورده است. حالا مداوم بگوییم یک گل خورده است، یادتان نرود یک گل خورده؛ خب! مرد حسابی! بگو ۳ گل زده است. باید منصفانه حرف بزنیم.
* تابآوری مردم را پای مدیریت خود ننویسید
مسلما آنچه پیداست، مردم با تابآوری خود با غرور در برابر تحریمهای ظالمانه مقاومت کردهاند اما آنچه مربوط به دولتیها میشود، به بدترین شکل ممکن اجرا شده است. در حالی حسن روحانی ۲ عضو کابینه خود یعنی همتی و زنگنه را شایسته تقدیر میداند که ضعیفترین کارنامههای اقتصادی در حوزه این ۲ رئیس و وزیر پس از انقلاب محقق شده است. رکورد کمارزش شدن پول ملی و رسیدن قیمت دلار به 33 هزار تومان در کنار کاهش فروش نفت ایران به 625 هزار بشکه در روز از دستاوردهای این ۲ عضو اقتصای دولت است.
در کنار این، شرایط موجود در بازارهای مختلف هم ناشی از سیاستهایی است که در این دولت نسبت به تحریمها اعمال شده است. روحانی در حالی از تحریمها به عنوان جنگ اقتصادی یاد میکند که انگار پیش از این کشور مورد هجوم تحریمهای اقتصادی قرار نگرفته است. شاید آنچه در این دوره تازگی داشته باشد، همراهی تحریمها با ناکارآمدی و تصمیمهای جدید است که به مذاق دولتیها اتفاق بدیعی به نظر میرسد.
مسلما زمانی که اعلام میشود بیش از 10 میلیارد دلار برای تامین مواد اولیه تولید کالاهای اساسی پرداخت شده اما باز هم شاهد نوسانات قیمت مرغ، گوشت، روغن و موارد دیگر هستیم، ناشی از تحریمها نیست، بلکه ناشی از بیمدیریتی و انتخابهای اشتباه است. اگر غیر از این بود، اساسا امکان چنین تامین ارزی نبود.
***
قالیباف: گرانی را نمیتوانید مهار کنید، لااقل کرامت مردم را حفظ کنید
رئیس مجلس شورای اسلامی روز گذشته در نطق پیش از دستور جلسه علنی نوبت صبح با اشاره به مشکلات پیش آمده برای مردم در تامین اقلام اساسی زندگی گفت: متاسفانه با آنکه کالا به اندازه کافی در انبارها هست ولی مدیریت نظام توزیع آنچنان دارای ایرادات اساسی و انفعال و سوءمدیریت است که کرامت مردم در توزیع کالاها حفظ نمیشود. مجلس با خواست دولت برای ادامه یافتن تخصیص ارز 4200 تومانی موافقت کرد. حالا هم انتظار داریم دولت بتواند لااقل نظر و خواست خود را بدرستی اجرا کند. محمدباقر قالیباف تصریح کرد: مردم امروز میگویند اگر دولت نمیتواند گرانی را مهار کند، لااقل کرامت ما را حفظ کند تا در روزهای شیوع کرونا، ساعتها در صف خرید مرغ نمانیم. دولت صدای مردم را بشنود. گوش مردم از توضیحات پر شده است. دولت موظف است در اسرع وقت بازار شب عید را سامان دهد و از هر گونه دلیلتراشی پرهیز کند. مردم انتظار دارند دولت لااقل در این 100 روز، بازار مرغ و مایحتاج ضروری را در سطح حداقلی مدیریت کند. وی افزود: اگر اراده لازم وجود داشته باشد، این بازار با توجه به اینکه کالاها موجود است، ظرف 48 ساعت قابل ساماندهی است و مسؤولان اجرایی به این امر واقفند. انتظار میرود دولت تمام توان خود را بر بازگرداندن آرامش به بازار کالاهای اساسی متمرکز کند و با تشکیل ستاد ساماندهی فوری بازار شب عید، به مشکلات پایان دهد و گزارش اقدام عاجل را در اسرع وقت به اطلاع مردم عزیز برساند.
ارسال به دوستان
مصاحبه معنادار ظریف و درخواستهای خفتبار اصلاحطلبان از دولت بایدن برای جلب حمایت انتخاباتی به بهانه برجام
ما رو دور ننداز !
گروه سیاسی: دیگر کار از امید و آرزو گذشته و به مرحله التماس رسیده است! گویا بعد از امتحان هر گزینهای برای تحت تاثیر قرار دادن خوی استکباری آمریکا، این بار اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که او را با التماس به رحم بیاورند. تومارهایی که این روزها پشت سر هم خطاب به جو بایدن نوشته میشوند احتمالا هیچگاه از سمت طرف آمریکایی خوانده نمیشود اما در حافظه جمعی ایرانیان باقی میماند.
به گزارش «وطنامروز»، مواضع ماههای اخیر اصلاحطلبان در مواجهه با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پس از آن پیروزی دموکراتها تنها نشان از یک چیز داشت و آن هم امید بستن به مرام و معرفت ساکن جدید کاخ سفید برای ایجاد تغییر در مناسبات واشنگتن علیه تهران و تحریمهایی که علیه کشورمان اعمال شده است. آنها ابایی از آن نداشتند که پیروزی بایدن را در صفحه نخست روزنامههایشان جشن بگیرند و حتی با قانون مصوب مجلس برای برداشتن گامهای جدید هستهای برای دادن ابتکارعمل به ایران مخالفت کنند و آن را حامل پیام منفی به دولت جدید آمریکا بدانند. با این حال هر چه زمان گذشت آنها بیش از پیش با این واقعیت روبهرو شدند که اساسا سیاست و خوی استکباری حاکم بر کاخ سفید با تغییر رؤسایجمهور آمریکا تغییر چندانی نمیکند. در چنین موقعیتی اصلاحطلبانی که امید و آرزوهایشان را در کاخ سفید جا گذاشته بودند باید واکنش متفاوتی از خود نشان میدادند، بخشی از آنها سعی کردند سکوت اختیار کنند و سخنان پیشین را تکرار نکنند و برخی دیگر نیز تلاش کردند با اقرار به یکسان بودن مشی ترامپ و بایدن از مواضع قبلی خود عقبنشینی کنند. اما این تمام گزینهها نبود و برخی از آنها که نه تمایلی به سکوت داشتند و نه شهامتی برای اقرار به اشتباه، دست به نامه بردند و سعی کردند با نوشتن نامههایی به بایدن با ادبیات التماسی از بر باد رفتن آرزوهایشان شکوه کرده و او را نصیحت به رعایت انصاف و جلوگیری از بازگشت تندروها کنند.
* نالوطیگری بایدن
در یک نمونه از این واکنشها علی خرم در یادداشتی با عنوان «آقای بایدن قرار این نبود!» روز دوشنبه در یکی از روزنامههای اصلاحطلب نوشت: «آقای بایدن یـــا قــولشکن هستید یا ضعیفالاراده، از صراحت لهجه پوزش میخواهم، مگر شما نبودید که در ایام مبارزات انتخاباتی با قطعیت حرف از بازگشت سریع و بیقید و شرط به برجام میزدید؟ مگر شما نبودید که نور امید در دل ملت ایران و سایر ملل جهان به وجود آوردید که بعد از دوران تاریک دونالد ترامپ، قرار است شما دوران احترام و منافع متقابل را با کشورمان و سایر کشورها شروع کنید؟ مگر شما سخن از مذاکره و تلاشهای دیپلماتیک نگفتید؟ مگر ایران با صراحت و با علاقه از روز اول ریاست شما، اعلام نکرده که آماده است همه آنچه را در زمینه هستهای و در چارچوب برجام جلو رفته، برگرداند منوط به اینکه شما هم تحریمهای مندرآوردی و فراقانونی دونالد ترامپ را بردارید و به برجام برگردید؟ پس چه شد؟ آیا دنبال بهانه میگردید تا قولتان را بشکنید؟ یا آنقدر جمهوریخواهان، لابی اسرائیل و سایر متحدین به شما فشار وارد آوردهاند که تاب تحمل ندارید و تسلیم آنها شدهاید که بازگشت شما به برجام، سریع و بیقید و شرط نباشد؟». وی در بخش دیگری از این یادداشت با قرار دادن خود در جایگاه مردم ایران از خوشحالی بدسرانجامی که پس از پیروزی بایدن در انتخابات داشته گلایه کرده و نوشته است: «مردم ایران تصور میکردند دوران دونالد ترامپ جنایتکار، یک استثنا بر قاعده در تاریخ سیاسی آمریکا بوده است که فرهیختگان کشور شما به سرعت به جبران آن میپردازند، همچنانکه پیامهایی که در آن دوران از حزب دموکرات آمریکا و تیم قبلی آقای اوباما که شما جزئی از آن بودید، ارسال میشد، حاکی از این بود که در مقابل جنایات دونالد ترامپ مقاومت کنید که این دوران زودگذر است! این دلیلی بود که انتخابات در آمریکا برای مردم ما بسیار جذاب و قابل توجه بود بهترتیبی که از انتخابات ریاستجمهوری در ایران جدیتر گرفته شد، چون به سرنوشت تکتک ایرانیها مربوط میشد. همه مردم ایران لحظهشماری میکردند که شما پیروز شوید، میدانید برای چه؟ برای اینکه دوران جنایتبار دونالد ترامپ به پایان برسد و ۲ کشور ایران و آمریکا راه مصالحه و آشتی و صلح به جای خصومت را در پیش گیرند». این چهره اصلاحطلب در ادامه یادداشت خود با کنار هم قرار دادن «بدبختی مردم» و «پیشرفت هستهای» کشورمان نسبت به عواقب امتداد سیاست فعلی کاخ سفید هشدار داده و نوشته است: «سیاست دونالد ترامپ جنایتکار این بود که با فشارهای حداکثری، از یک سو باعث بدبختی و مصیبت مردم و از سوی دیگر باعث پیشرفت تکنولوژی هستهای در ایران شد. برخلاف تصور واهی ترامپ، هیچ صدمه و تکانی به حکومت جمهوری اسلامی وارد نشد. اسرائیل هم با ترور دانشمندان هستهای ایران و حمله به نیروهای ایرانی در سوریه، به پیشرفت آن تکنولوژی، شتاب بیشتری داد و توجیه عقلانی لازم را در ایران فراهم کرد. جنابعالی دارید همان اشتباه را ادامه میدهید و مایه خوشحالی رادیکالها و کاسبان تحریم در ایران میشوید».
فهم سادهانگارانه از مناسبات بینالمللی آن هم در شرایطی که تجربه رفتار آمریکا در مواجهه با کشورهای مستقلی همچون ایران موجود است، چیز جدیدی نیست و آن را میتوان امتدادی از رویکرد جریان غربگرا در دل بستن به وعدهها و لبخندهای ساکنان کاخ سفید دانست. با این حال در این یادداشت هیچ ردی از یک نگاه ملی در کلام یک استاد روابط بینالملل به چشم نمیخورد و او حتی با صراحت از دشمن کشورش برای جلوگیری از پیروزی رقبای داخلیاش کمک میخواهد.
* آرزوی اوبامایی مؤدب و باهوش!
ایده نامهنویسی به بایدن به علی خرم محدود نماند و مصطفی تاجزاده، از چهرههای اصلاحطلب و فعالان فتنه سال88 نیز روز گذشته دست به قلم برد و با نگارش نامهای به بایدن، از ادبیات التماسی غربگرایان برای رئیسجمهور جدید آمریکا استفاده کرد. تاجزاده که در سالهای اخیر همواره حضوری فعال در شبکههای اجتماعی داشته و تلاش کرده با بیان حرفهایی که باقی اصلاحطلبان چندان تمایلی به بیان صریح آن نداشتهاند خبرساز شود، در ابتدای نامه خود با تکرار ادعای خرم، پیروزی بایدن را همراه با «استقبال اکثریت ایرانیان» عنوان کرده و نوشته است: «آمریکا میتواند و باید به استراتژی فاجعهبار دولت قبل پایان دهد و توجه کند همچنان که همبستگی جهانی و البته ایرانی با قربانیان جنایت تروریستی ۱۱ سپتامبر میتوانست و میبایست صرف نهادینهسازی و پیریزی همبستگی جهانی نوینی میشد و دوران جدیدی را در امتداد فروپاشی کمونیسم و فروریزی دیوار برلین شکل میداد که متاسفانه چنین نشد، اینک از شما انتظار میرود که به قول آن شاعر افغانستانی عمل کنید: «هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید» و تلاش کسانی را که میکوشند ایران را نه به عنوان بخشی از حل مساله در منطقه، که به بزرگترین تهدید صلح و امنیت در خاورمیانه تبدیل کنند، ناکام گذارید و ایالات متحده را نیز دوباره همان آمریکایی کنید که لنگستون هیوز شعر آن را سرود». او در ادامه نامه خود با اشاره به نزدیکی به ایام نوروز و کوچک شدن سفره ایرانیان در سایه تحریمهای آمریکا، به سیاستهای باراک اوباما به عنوان الگویی موفق پرداخت و نوشت: «تبریک نوروزی آقای اوباما در ایام توافق کارکردی برجام، و ارجاع او به شعر فریدون مشیری که «باز کن پنجرهها را، که نسیم، روز میلاد اقاقیها را جشن میگیرد، و بهار، روی هر شاخه، کنار هر برگ، شمع روشن کرده است» بامعنا بود، زیرا از او پذیرفته بود که بگوید: «من هر بار از نوروز استفاده میکنم تا به مردم ایران درباره اینکه چطور میتوانیم پنجره جدیدی باز کنیم و روابط جدیدی بین کشورهایمان آغاز کنیم، صحبت میکنم». اما تا زمانی که آمریکا آن پنجره را به قهر و قلدری ضدبرجامی بسته، پیام نوروزی هیچ رئیسجمهوری مسموع ملت ایران نخواهد شد».
* مانور وابستگی غربگرایان
معلوم نیست سریال نامهنویسیهای اصلاحطلبان برای بایدن در روزها و هفتههای آینده ادامه خواهد یافت یا خیر اما متن همین ۲ نامه و گذشته سیاسی این جریان بخوبی گواه آن است که جریان اصلاحات فارغ از آنکه آینده سیاسی خود را وابسته به اقدامات کاخ سفید میداند و حتی با صراحت پیروزی خود در انتخابات را مرهون و مدیون تصمیمهای آمریکا میداند، تلاش میکند اساسا با به سخره گرفتن استقلال ملی ایرانیان، با ادبیاتی التماسی از آمریکاییها بخواهد سرنوشت آنان را نجات دهند. ادبیات این نامهها را تا حد زیادی میتوان شبیه نامه مشهور شاخه دانشجویی اصلاحطلبان (دفتر تحکیم وحدت) در اوایل دهه80 با عنوان «بهار بغداد» دانست که به شکلی تلویحی آرزو کرده بود ارتش آمریکا با حمله نظامی به ایران به مقدمات شکلگیری دموکراسی کمک کند.
مضاف بر اینها چهرههای اصلاحطلب در حالی در ماههای گذشته تلاش میکردند پیروزی بایدن را نشانهای از تغییر مشی سیاست خارجی آمریکا بدانند و لزوم عقبنشینی در برابر این فرصت مهم را تجویز کنند که این جریان در زمان حکمرانی ترامپ نیز با بهانه استثنایی و خطرناکتر بودن او، از هیچ تلاشی برای تسلیم ایران مقابل زیادهخواهیهای وی دریغ نکرد. پیش از این «وطنامروز» در گزارشی با عنوان «مخلصان ترامپ، چاکران بایدن» نسبت به این مشی رفتاری اصلاحطلبان تذکر داده بود و به بازخوانی مواضع اصلاحطلبان در دوره ریاستجمهوری ترامپ پرداخته بود.
کنار هم قرار دادن مجموعه این مواضع و سابقه سیاسی و اجرایی غربگرایان نشان از عدم صلاحیت آنها در نمایندگی از منافع ایرانیان در سطح جهانی دارد. زمانی که ادبیات این جریان در مواجهه با نقض عهد آمریکا در برجام چنین التماسی و انفعالگونه است، یقینا نسبت به مسائل دیگری که در آنها توافقی نیز شکل نگرفته است، به مراتب بدتر خواهد بود.
سوای اینها نکتهای که در ادبیات غربگرایان براحتی به چشم میآید، عدم داشتن برنامه برای مدیریت کشور در صورت ادامه یافتن سیاست دولت آمریکاست، چنانکه پیش از این در ۲ سال و نیم گذشته، با خروج دولت آمریکا از برجام مشخص شد دولت مورد حمایت اصلاحطلبان برای فردای بدون برجام هیچگونه نسخه و ایدهای ندارد. با این اوصاف دلیل لحن ملتمسانه اصلاحطلبان در نامهنگاری به بایدن را میتوان در نسبتی یافت که میان ادامه حیات آنها با تصمیم آمریکا وجود دارد. آنها بخوبی به این واقعیت آگاهی دارند که بدون مساعدت و همراهی دولت آمریکا هیچ نسخه نجاتبخشی در دستان خود ندارند که بخواهند با وعده آن در کسب مجدد رای مردم توفیقی به دست آورند. پیش از این برخی چهرههای اصلاحطلب نیز در مصاحبههای خود پیرامون انتخابات سال1400 به این نکته اشاره کرده بودند که در صورت عدم بازگشت آمریکا به برجام و امکانهایی که در جریان این بازگشت برای فضای تبلیغات انتخاباتی به وجود میآید، آنها هیچ بختی برای به دست آوردن رای مردم ندارند. از همین رو مهمترین سوالی که در ماههای آتی باید از اصلاحطلبان پرسید، آن است که در صورت عدم بازگشت آمریکا به تعهدات برجامیاش، چه برنامهای برای اداره کشور دارند؟ پرسشی که البته یافتن جواب آن چندان دشوار نیست و میتوان با انداختن نگاهی به گذشته این جریان و ادبیات این روزهایش به این نتیجه رسید که آنها برای راضی کردن طرف آمریکایی هیچ تردیدی برای دادن امتیازهای فرابرجامی ندارند.
* چالش ملی بودن
در کنار ادبیات چهرههای سیاسی اصلاحطلب خطاب به طرف آمریکایی، مقامات رسمی دولت از جمله وزیر امور خارجه نیز پیامهای مشابهی را به کاخ سفید مخابره میکنند؛ پیامهایی که در آنها عملا از وابسته کردن فضای داخلی کشور به تصمیم طرف آمریکایی پردهبرداری میشود.
ظریف که پیش از این چه در جریان مذاکرات سعدآباد و چه در دوران وزارتش و در جلسه شورای عالی روابط خارجی آمریکا از طرف خارجی برای نجات جناحش در میدان انتخابات کمک خواسته بود، این روزها نیز در سخنانی که یادآور همان رویکرد است، تلاش میکند میان انتخابات ریاستجمهوری سال آینده ایران و تصمیم آمریکاییها ارتباط برقرار کند. برای نمونه او در گفتوگوی اخیرش با «مرکز سیاست اروپا» پس از آنکه از مشابه بودن رویکرد بایدن و ترامپ در مواجهه با پرونده هستهای ایران گلایه کرد، گریزی به فضای انتخابات سال آینده زد و فرصت بایدن برای تغییر رفتارش را محدود دانست. ظریف در همین زمینه اظهار داشت: «زمانی که وارد فصل انتخابات شویم، دولتی خواهیم داشت که چندان دیگر کارآیی کامل نخواهد داشت و ۶ ماه تا روی کار آمدن یک دولت جدید زمان میبرد... پس توصیه میشود آمریکا سریعتر عمل کند و این نیاز دارد که آنها خجالت را کنار بگذارند و اقداماتی را که باید انجام دهند».
فارغ از آنکه اتخاذ چنین مواضعی نمیتواند نسبتی با نگاه ملی یک وزیر خارجه داشته باشد، این سوال مطرح میشود که پیام مستتر در چنین مواضعی چیست؟ به فرض که طرف مقابل تحت تاثیر پیشنهادات ظریف، با برقرار کردن ارتباط میان تصمیمات خود و موعد انتخاباتی ایران به کمک دولت شتافت، آیا این میتواند معنایی جز وامدار کردن دولت در مقابل یک بازیگر خارجی داشته باشد؟ تجربه پیوند زدن میدان رقابتهای انتخاباتی به وعده گشایش خارجی در سال92 باعث شد 8 سال تمام امکانهای در دسترس برای ایجاد تغییرات و اصلاحات اقتصادی به رای و نظر طرف آمریکایی گره بخورد و جامعه نیز به سمت شرطی شدن در مواجهه با مواضع طرف آمریکایی حرکت کند.
* درسهایی از تجربه گران دهه 90
این روزها در شرایطی در حال گذراندن آخرین روزهای سال 99 و ورود به سال1400 هستیم که کارنامه مردودی دولت در عرصههای مختلف مقابل دیدگان افکارعمومی قرار دارد. فارغ از نمره اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دولت، شرایط امروز را میتوان به عنوان تابلوی کاملی از میزان ثمربخشی سیاست خارجی دولت دانست. در چنین شرایطی تجربه پیروزی دولت روحانی در سال92 شباهت زیادی با فضاسازی رسانهها و چهرههای شناخته اصلاحطلب در ماههای اخیر دارد. ارسال سیگنال بنبست به فضای داخلی کشور و متعاقبا مدیریت مطالبات مردمی به سمت اجماعسازی برای لزوم عقبنشینی در برابر زیادهخواهیهای غرب، چیزی است که در مواضع اصلاحطلبان در این روزها و سال92 مشهود بوده است. یقینا نتیجه این فضاسازیها همانطور که پیش از این نیز تجربه شده، محکم کردن گام دشمن برای ادامه فشارهایش به کشورمان است.
ارسال به دوستان
پیام رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به فرمانده کل سپاه
ظرفیتهای نابودی رژیم صهیونیستی فراهم شده است
سردار سرلشکر پاسدار محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی سالروز میلاد حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و «روز پاسدار» را به سردار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه تبریک گفت.
در بخشی از متن این پیام با اشاره به اقدامات غرورآفرین سپاه طی ماههای گذشته آمده است: میدانهای مأموریتی سپاه و عمل پاسداران شهادت میدهد که قدرت امروز جمهوری اسلامی ایران یک قدرت معتبر است. کافی است در این روز بزرگ و مبارک، مقداری خاطرات و رخدادهای معنادار گذشته نهچندان دور را برای دوست و دشمن یادآوری کنیم تا ظرفیتهای بازدارندگی انقلاب اسلامی و بیاعتبارسازی تهدید و قدرت جبهه دشمن بیشتر هویدا شود.
در ادامه این پیام آمده است: وقتی کشتی ارتش سلطنتی بریتانیا- امپراتور قدرتمند صدها سال حاکم بر جهان- خوار و ضعیف تصرف میشود و یا پهپاد جاسوسی و راهبردی رژیم تروریست ایالات متحده آمریکا بر فراز آبهای سرزمینی و میهنی تنها با یک شلیک ساقط میشود و همچنین دشمنان منطقهای و فرامنطقهای از گسترش قاعده قدرت ایران عزیز در غرب آسیا و سواحل مدیترانه بشدت هراسناک و وحشتزده میشوند و قبل از ورود به گام دوم انقلاب، ظرفیتهای انهدام رژیم صهیونیستی و به فضل الهی حذف رژیم جعلی، کودککُش و منحوس از جغرافیای سیاسی منطقه فراهم شده است، میتوان این حقیقت را آشکار ساخت که اینها توهم و افسانه نیست، بلکه واقعیتی است که با اراده و ایمان پاسداران انقلاب به نام ایران و ایرانی ضرب شده است. سرلشکر باقری همچنین در پیام خود آورده است: سپاه، تجلیگاه و قرارگاه مردانی است که روح برادری و اخوت را خمیرمایه اصلی شاکله معنوی این نهاد آسمانی قرار دادهاند و جز خدا، هرگز از هیچکسی نهراسیدهاند و تنها شهید «حاجقاسم سلیمانی» آن مرد میدانهای پرغوغا کافی است تا به مردمان سرزمین خود اطمینان دهد بدون نگرانی و اضطراب، با امید و انگیزه متراکم، مسیر آینده روشن و قلههای رفیع عزت، عظمت و اقتدار ممتاز این کشور را میتوان پیمود. هر چند راه سخت است اما پاسداران در عمل نشان دادهاند برای راههای هموار و آسان خلق نشدهاند؛ آنان مردان مصممی هستند که برای فتح این قلههای بلند و روزهای سخت تاریخ و یوماللههای بزرگ متولد شدهاند.
*در پایان این پیام آمده است: در یومالله میلاد
حسین بن علی(ع) از خدای سبحان و اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام استعانت میجوییم پاسداران عزیز را برای اعتلای سپاه، تداوم حمایت و همراهی با مردم، استحکامبخشی به مقاومت، منزوی ساختن دشمن و پذیرش نقشهای عظیم در حوادث بزرگ، تعقیب آرمانها و اهداف بلند فراروی، تقویت وحدت، اخوت و برادری با ارتشیان غیور و انقلابی و سایر نیروهای مسلح، خنثیسازی عملیات روانی و جنگ رسانهای دشمنان، قدرتافزایی دفاعی و ارتقای ارکان قدرت بازدارنده نظام و توسعه آن در ابعاد موشکی، جنگال، جنگهایشناختی و سایبری، عمقبخشی به عملیاتهای دریایی و زمینی و بلوغ رویکرد و عمل اجتماعی در حوزه امداد و خدمترسانی به مردم، سازندگی، محرومیتزدایی، اقتصاد مقاومتی و توسعه اشراف و تفوق اطلاعاتی بر دشمن یاری بخشند.
ارسال به دوستان
آزادسازی بیش از 80 درصد مناطق اشغالشده تعز
شکست جدید سعودی در یمن
گروه بینالملل: پس از آنکه عربستان سعودی و متحدان آن با اتخاذ ابتکار عملی به منظور فشار بر نیروهای دولت یمن در مارب و ممانعت از پیشروی آنها در این منطقه راهبردی، با تقویت نیرو در مناطق جنوبی عملیاتهایی در استان تعز ترتیب دادند، روز گذشته نیروهای دولت نجات ملی یمن با حمله به مواضع مزدوران سعودی در تعز توانستند بیش از 80 درصد از مناطق اشغال شده را باز پس گیرند. این عملیات موفقیت آمیز سبب شد طرح سعودی در حفظ مارب شکست بخورد. از سوی دیگر تظاهرات مردم در استان عدن علیه نیروهای منصورهادی و دولت دستنشانده عربستان منجر به فرار نخست وزیر آن شد.
* شکست پروژه کاهش فشار بر مأرب
به گزارش «وطنامروز»، نظامیان و عناصر وابسته به دولت «عبد ربه منصور هادی» رئیسجمهور مستعفی یمن از چند روز پیش به منظور کاهش فشار بر جبهه عملیاتی مأرب (مرکز)، عملیاتی را در استان «تعز» (جنوب غرب) آغاز کردند. در همین رابطه روزنامه الاخبار لبنان گزارش داد عملیات عناصر وابسته به هادی در تعز شکست خورده و ارتش و کمیتههای مردمی یمن پیشروی این عناصر در جبهههای غرب تعز را متوقف کردند و موفق شدند ۸۰ درصد مناطقی را که کنترل آن را از دست داده بودند، مجددا آزاد کنند. منابع محلی به این روزنامه گفتند نیروهای دولتی یمن پس از رسیدن تجهیزات، موفق شدند مناطق مهمی مانند ارتفاعات «دراف»، «العرف» و «غباری» واقع در غرب جبهه «مقبنه» و منطقه «الطویر» را مجددا پس بگیرند ولی در برخی مناطق «الکویحه» هنوز درگیریها در جریان است. به گفته این منابع، در حال حاضر در جبهه «البرح» در غرب تعز، درگیری بین عناصر هادی و نیروهای یمنی در جریان است. درگیری 2 روز گذشته بین طرفین نیز در 3 محور بوده که باعث کشته و زخمی شدن شمار زیادی از عناصر و سرکردههای دولت مستعفی شده است. به گفته این منابع، در میان افراد کشته شده و زخمی، ۳۰ عنصر وابسته به امارات هم حضور داشتند. منابع آگاه هم خبر دادند عملیات اخیر نیروهای یمنی در غرب تعز باعث شد تلاشهای «عبدالرحمن الشمشانی» - وابسته به حزب اخوانی الاصلاح- برای متحد کردن عناصر ضد دولتی یمن در تعز نیز شکست بخورد. در همین حال سرتیپ «محمدیحیی الخالد» جانشین فرمانده چهارم نظامی نیروهای صنعا به همراه سرتیپ «طلال الشمیری» فرمانده تیپ 33 زرهی در بازدید از نیروهای ارتش یمن در خطوط مقدم جبهه «الکدحه» تعز در جریان پیروزیهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن در این جبهه قرار گرفتند. سرتیپ الخالد گفت: نیروهای ائتلاف سعودی متحمل شکستی سنگین طی روزهای گذشته هنگام پیشروی به سوی مواضع نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن شدهاند. سرتیپ الخالد بر لزوم هوشیاری و حفظ آمادگی در جبههها برای دفاع از کشور تا پیروزی نهایی و پاک کردن همه اراضی اشغال شده از لوث وجود متجاوزان و مزدوران تاکید کرد.
* آخرین تحولات مأرب
منابع یمنی در استان مأرب از نبرد سنگینی که در شمال شهر مأرب میان نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن و نیروهای ائتلاف سعودی و عناصر القاعده برقرار است و پیشروی سریع نیروهای صنعا در همه محورها خبر دادند. این منابع بیان کردند: نیروهای صنعا بر مهمترین کوههای مشرف به پادگان نیروهای ائتلاف سعودی در «صحن الجن» مسلط شدهاند. منابع یمنی اعلام کردند: نیروهای صنعا بر کوه «الخشب» و کوههای راهبردی «العطیف» پس از نبردی سنگین با تروریستهای القاعده و نیروهای ائتلاف سعودی مسلط شدند. این منابع به تسلط نیروهای صنعا بر کوههای راهبردی مشرف به پادگان «صحن الجن» اشاره کردند. منابع یمنی در استان مأرب از پیشروی نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن به سوی «تپه السفلیین» آخرین تپه مشرف به پادگان «صحن الجن» از شمال غربی پادگان خبر دادند که نیروهای صنعا در صورت تسلط بر آن این پادگان را تحت سیطره آتشباری خواهند داشت.
* حمله پهپادی و موشکی جدید به عربستان
در همین حال روز گذشته سرتیپ «یحیی سریع» سخنگوی رسمی نیروهای مسلح یمن از بمباران پایگاه هوایی «ملک خالد» عربستان سعودی خبر داد. شبکه خبری المسیره به نقل از سریع گزارش داد این پایگاه واقع در «خمیس مشیط» در جنوب عربستان سعودی، هدف قرار گرفته است. سخنگوی نیروهای مسلح یمن تأکید کرد این حمله بامداد دیروز با پهپادهای «قاصف K2» صورت گرفته است. وی تصریح کرد این حمله در چارچوب پاسخ به افزایش حملات ائتلاف متجاوز سعودی- اماراتی و محاصره کامل یمن است. دوشنبهشب همچنین ائتلاف سعودی از شلیک ۲ موشک بالستیک به جنوب عربستان خبر داد. شبکه سعودی «العربیه» به نقل از ائتلاف سعودی در این باره گزارش داد که ۲ موشک بالستیک به سمت خمیس مشیط (جنوب غرب عربستان) شلیک شده است. ائتلاف سعودی بدون اشاره به رهگیری یا انهدام این ۲ موشک مدعی شد ۲ موشک یادشده در ۲ منطقه خالی از سکنه مرزی سقوط کرده است.
* درگیری مزدوران سعودی و امارات در مناطق جنوبی
در حالی که نیروهای دولت نجات ملی یمن در تعز 80درصد از مناطق اشغال شده را آزاد کردهاند، عناصر وابسته به «طارق صالح» - وابسته به امارات- خطر آتی حزب الاصلاح (اخوانالمسلمین) را که به عنوان همپیمان عربستان در یمن شناخته میشود در غرب تعز درک کرده و اخیرا حضور نیروهای خود را در مناطق درگیری در این منطقه افزایش دادهاند. «عبدالحافظ الفقیه» رئیس حزب الاصلاح در تعز هم هشدار داد ساحل غربی یمن را از اشغال امارات خارج خواهد کرد و از شبهنظامیان وابسته به ابوظبی خواست دولت هادی را به رسمیت بشناسند. الفقیه «پذیرش مشروعیت دولت هادی» را شرطی برای باقی ماندن این نیروها عنوان و تأکید کرد امارات در راستای تجزیه تعز تلاش میکند.
* 106 بار نقض آتشبس در 24 ساعت
سعودیها که طی روزهای گذشته شکستهای سنگینی در مناطق مرکزی و شمال یمن متحمل شدهاند اخیرا با پیادهسازی نیرو در مناطق جنوبی و بمباران متعدد مناطق غیرنظامی در الحدیده به دنبال روزنهای برای جبران شکست در برابر نیروهای دولت صنعا هستند. بر این اساس، جنگندههای سعودی منطقه «الصلیف» در استان الحدیده را بمباران کردند. جنگندههای سعودی همچنین ۳ بار «مدغل» و 14 بار منطقه «صرواح» در استان مأرب را بمباران کردند. همزمان متجاوزان سعودی و عوامل آنها 106 بار آتشبس در الحدیده را طی شبانهروز دوشنبه نقض کردند که شامل پروازهای جاسوسی، تلاش برای پیشروی و حملات با توپخانه و آتشبارهای دیگر بوده است.
* دیدگاه 3 بخشی انصارالله پیرامون آتشبس
عضو شورای عالی سیاسی یمن خبر داد انصارالله از طریق فرستاده سازمان ملل، دیدگاه خود را درباره راهکار فراگیر به فرستاده آمریکا ابلاغ کرده است. «محمدعلی الحوثی» عضو شورای عالی سیاسی یمن بار دیگر بر لزوم توقف حملات به این کشور تأکید کرد. خبرگزاری اسپوتنیک به نقل از الحوثی گزارش داد: «ما فقط خواستار توقف تجاوز [ائتلاف سعودی-اماراتی] و لغو محاصره هستیم». وی با بیان اینکه «ما مخالف آتشبس نیستیم»، تأکید کرد: «ما با تجاوز فراگیر به کشورمان، اشغالگری و محاصره ائتلاف مقابله میکنیم». الحوثی با بیان اینکه ائتلاف سعودی، ملت یمن را محاصره کرده است، اعلام کرد که انصارالله دیدگاه خود را درباره راهکار فراگیر، از طریق فرستاده سازمان ملل به فرستاده آمریکا ابلاغ کرده است. انصارالله یمن فروردین سال جاری دیدگاه خود را درباره توقف جنگ در یمن تحت عنوان «پیشنهاد راهکار فراگیر پایان جنگ» به سازمان ملل اعلام کرده بود. طرح انصارالله شامل ۳ محور اصلی است: پایان یافتن جنگ و آتشبس، پایان محاصره و تدابیر اقتصادی و انساندوستانه و فرآیند سیاسی. این در حالی است که سازمان ملل به این راهکار انصارالله برای توقف جنگ در یمن «پاسخ صریحی» نداده است. در همین حال رئیس هیأت مذاکرهکننده دولت نجات ملی یمن تاکید کرد دولت آمریکا امور بشردوستانه را تحت معامله نظامی و سیاسی قرار داده و این امر مغایر با ادعاهای وی درباره نگرانی نسبت به وخیمتر شدن اوضاع انسانی در یمن است. «محمد عبدالسلام» در یک پیام توئیتری نوشت: در امور بشردوستانه آمریکا نمیتواند شعار حقوق بشر را مطرح کرده و نگرانی خود را از وخامت اوضاع بشردوستانه در یمن در نتیجه تجاوز و محاصره ابراز کند و سپس این موضوع را به چانهزنی نظامی و سیاسی بکشاند. این مقام یمنی با تاکید بر اینکه موفقیت هر فرآیند سیاسی منوط به اخاذی نکردن از یمنیها با طرح مسائل بشردوستانه است، گفت: ما میدانیم که آمریکا از آنچه میتواند صلح در یمن را محقق کند آگاه است اما به دلیل اظهارات گمراهکننده و غیرمنطقی خود چنین چیزی [صلح] را نمیخواهد. عبدالسلام با تاکید بر اینکه موضع صنعا در برابر ائتلاف متجاوز آمریکایی- سعودی، دفاعی است، گفت: آمریکا در وهله نخست باید متجاوزان علیه یمن را به توقف تجاوز و رفع محاصره وادار کند.
***
فرار نخستوزیر دستنشانده عربستان از «عدن»
تظاهراتکنندگان در جنوب یمن در ادامه اعتراضات خود به دولت مستعفی این کشور به ریاست «عبدربه منصور هادی» که بندر «عدن» را مرکز دولت خود قرار دادهاند، کاخ «معاشیق» در این بندر را که مقر کابینه آنهاست محاصره و نخستوزیر این دولت را مجبور به فرار کردند. در همین ارتباط، پایگاه خبری «عدن پست» در گزارشی اعلام کرد معترضان یمنی صبح دیروز سهشنبه در اعتراض به عملکرد ضعیف مقامات دولت مستعفی هادی به خیابانهای شهر عدن (مرکز جنوب یمن) آمدند و علیه این دولت که بخشهایی از جنوب این کشور را با حمایت ائتلاف متجاوز سعودی در کنترل خود دارد، تظاهرات کردند. منابع محلی میگویند معترضان کاخ ریاستجمهوری معاشیق در شهر عدن را که مقر دولت مستعفی به ریاست منصور هادی است، محاصره کردند. در پی این اعتراضات گسترده و ورود معترضان به دفاتر وزرای کابینه، نظامیان سعودی نخستوزیر دولت هادی و وزرا را به مکان نامعلومی منتقل کردند. هیات نظامی جنوب یمن از نیروهای بازنشسته و تعدادی از اتحادیههای کارگری در مناطق جنوبی خواست در اعتراض به اوضاع بد اقتصادی و عدم پرداخت حقوق نظامیان تظاهرات کنند. منصور هادی که به دلیل ناتوانی در اداره امور یمن از سمت خود استعفا داده بود و اکنون در عدن مستقر شده است، در ماههای اخیر با اعتراضات عمدهای از سوی ساکنان جنوب این کشور به دلیل ضعف در ارائه خدمات و قطعی مکرر برق و مشکلات معیشتی مواجه است. این در حالی است که تا پیش از عملیات دولت صنعا برای آزادسازی مارب، این استان راهبردی به عنوان مقر دولت مستعفی شناخته میشد و در پی پیشرویهای نیروهای یمنی در یک ماه گذشته، عربستان سعودی با اعمال فشار بر امارات و نیروهای تحت امر آن از جمله مجلس انتقالی جنوب، علاوه بر اینکه ریاست دولت منصور هادی را بر آنها اعمال کرده است، شهر عدن را نیز به عنوان مقر جدید دولت منصور هادی قرار داد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطنامروز» با حجتالاسلام سیدعلیاصغر علوی به مناسبت میلاد امام حسین(ع)
کربلاپژوهی و مدیریت عاشورایی
شخصیت و سیره امام حسین(ع) اقیانوس بیکرانی است که اگر هر بار از یک زاویه جدید به آن نگریسته شود، باز هم حرف برای گفتن و حکمت برای آموختن در این معدن بیانتها یافت میشود. این بار به مناسبت میلاد امام حسین(ع) در گفتوگو با حجتالاسلام سیدعلیاصغر علوی، نگاهی گذرا و اجمالی انداختیم به زاویهای از زندگی اباعبدالله که شاید کمتر به آن پرداخته شده است: سبک مدیریتی امام حسین(ع) در رهبری نهضت کربلا. اگر چه در این مجال اندک، فرصت بررسی دقیق و همهجانبه این موضوع نبود اما صرف طرح بحث و باز کردن یک افق جدید برای پژوهشگران و علاقهمندان کافی بود تا به تببین کلیاتی از این موضوع بپردازیم. ***
* جناب علوی! لطفاً قبل از ورود به بحث اصلی، به عنوان مقدمه تعریفی از واژه «مدیریت» ارائه بفرمایید که با واضح شدن مفهوم آن، تصویر شفافتری از موضوع مدیریت عاشورایی در ذهن مخاطبان ترسیم شود.
درباره مدیریت تعاریف بسیاری وجود دارد. مثلا یکی از این تعاریف این است که مدیریت یعنی کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروهها، برای تحقق هدفهای سازمانی؛ به عبارت دیگر دستیابی به هدفهای سازمانی از طریق هدایت و رهبری.
* آیا با تعریف مدرن و امروزی مدیریت، میتوان از سیره امام حسین یک الگوی مدیریتی استخراج کرد؟
بر اساس تعریفی که از مدیریت بیان شد، میتوان از عملکرد حضرت ابیعبداللهالحسین علیهالسلام، در هدایت نیروها و حرکت آن حضرت از مدینه به سوی مکه و از آنجا به سوی کوفه و در نهایت نبرد با سپاه عمر سعد برای رسیدن به هدف مقدسشان (که در وصیتنامه آن حضرت آمده) به عنوان یک الگوی مدیریتی الهام گرفت.
اگر امام حسین چراغ هدایت و کشتی نجات هستند، در گرداب حوادث باید به ایشان پناه آورد و درمان دردها را از کربلای ایشان گرفت. باید پرسید کدام گره کور است که با کربلا باز نشود؟! کربلا معدن سرشاری از آموزههای انسانساز است، فقط باید از این آستان خواست و مسائل مختلف را به محضر کربلا برد تا پاسخ گرفت. بر این اساس در بیشتر آثار، مسائل تربیتی و مدیریتی بر آستان عاشورا وارد شده و از محضر عاشورا و امام عاشورا پاسخ داده میشود و جانمایه اصلی آنها در محور امام حسین و اصحابشان دیده و در مدار کربلا تعریف میشود.
* شما از چه زمانی این رویکرد را در مطالعاتتان شروع کردید و چه آثاری را بر اساس این نوع نگاه تألیف کردهاید؟
شاید شروع این حرکت به سال 76 برسد ولی این حرکت از سالهای 85-84 شتاب بیشتری گرفت. تاکنون به توفیق الهی بیش از 40 اثر با محوریت معارف عاشورایی کار شده است؛ کتابهایی مانند «خادم ارباب کیست؟»، «ضریح قدیمی»، «توجیهالمسائل کربلا»، «دعوا سر اولویت است»، «چای روضهدم»، «مبانی مدیریت عاشورایی»، «من لا یحضره المدیر»، «روضه اصحاب چیست؟»، «آبروی علم»، «توضیحالرسائل کربلا»، «شمریت و حریت»، «راز عطش ساقی» و...
* شعاری که برای آثار انتخاب کردهاید «امام حسین علیهالسلام، از اندیشه تا زندگی» است؛ کمی درباره آن توضیح میدهید؟
باور ما آن است که برای رسیدن به قله رفیع «تمدن نوین اسلامی»، آموزههای عاشورا و درسهای کربلا منبع سرشاری است و اگر دستگاه فکری جامعه، مبتنی بر نظام فکری عاشورایی امام حسین و اصحابشان ساخته شود، نوید عصر ظهور است. با این توقع، کربلا باید برای همه چیز حرف داشته باشد؛ همچنان که دارد. با این معادله، کربلا و عاشورا یک سرزمین یا یک روز نیست، بلکه وسعت جغرافیا و تاریخ انسانیت را دربرمیگیرد و اصلا نوع نگاه به این واقعه را هم باید اینگونه تعریف کرد تا کربلا کربلا باشد. مجموعه آثار عاشورایی «زیر خیمه حسین علیهالسلام» در پی کشف همین حقیقت است، چرا که در کربلا همه چیز را میتوان یافت و عاشورا برای هر پرسشی پاسخی درخور دارد. اینجا همه چیز سرشار گفتن است اگر به زبان آید که آن زبان هست اما فرصتی باید پیدا کند تا رازهایش را بازگو کند. تلاش ما در آثار «زیر خیمه حسین علیهالسلام» این است که امتداد این اندیشه را تا تکتک عرصههای مختلف زندگی تصویر کنیم.
* تفاوت مدیریت در مکتب اهل بیت و مدیریت در دنیای سیاست امروز چیست؟
جامعیت این الگو و توجه آن به همه ساحتهای وجود انسان و نیازهای او برای به موفقیت رساندنش قابل توجه است. مدیریت امام حسین یعنی در «نداشتهها» هم میشود «داشتههای» بزرگی داشت؛ مدیریتی که جلوهای از آن را در دفاعمقدس تجربه کردیم.
یکی از چیزهایی که در دانشکدههای مدیریت آموخته نمیشود این است که کربلا را به عنوان بهترین مطالعه موردی به ما معرفی نکردهاند و اصلا نامی هم از این معارف نیست. «کربلا» را میتوان بهترین مطالعه موردی (موردکاوی) مدیریتی دانست. استفاده از موردکاوی؛ به عنوان یکی از استراتژیهای تحقیق در مطالعات علوم اجتماعی، بویژه در تحقیقات با مقیاس کوچک، به سرعت در حال اشاعه یافتن است. هدف موردکاوی برقراری پل ارتباطی بین مطالعات کتابخانهای از یک سو و اطلاعات زندگی واقعی از سوی دیگر است، تا اصول و نظریههای علمی در پشت دیوارهای دانشگاه باقی نمانند. مورد یا قضیه، روایت مکتوبی از پژوهشی است که قبلا وجود داشته و موقعیتی نیست که به صورت تصنعی ایجاد شده باشد.
در این میانه اگر بنا بر تجربهگرایی باشد (که نیست!) عاشوراشناسان و عاشوراپژوهان نخستین و برترین تجربهگرایانند، عاشورا تجربه موفق تاریخ است. ما در مطالعه کربلا تنها از انتزاعات و معقولات سخن نمیگوییم. سخن عاشورا فقط در عرش نیست، در فرش هم قابل دیدن است، ملموسِ ملموس. عاشورا عینیترین تجربه تاریخ است؛ اتفاقی به روایت سال 61 هجری؛ منتها «اتفاق»ی که «اتفاقی» نیست. در ورای تاریخ و جغرافیایش فرهنگی نهفته برای عالم دارد. تجربه موفقی در تاریخ که فهم فلسفه تاریخ را در انسان تغییر خواهد داد. به تعبیر دیگر در علم مدیریت سخن از تجربیاتی برای غنای مفاهیم است که تازه ایجاد شدهاند و این سبدهای تازه ساخته شده با تجربیاتی باید پر شوند:
«نظریات از انتزاعات شناخته شدهای به نام مفاهیم ساخته میشوند. یک مفهوم که از میان سایر مفاهیم انتخاب میشود به عنوان کانون تئوریزه کردن، مدنظر قرار میگیرد و سپس مفاهیم مرتبط با آن برای تبیین مفهوم اصلی، تعریف و مورد استفاده قرار میگیرد».
«مفاهیم را شبیه سبدهای خالی تصور کنید که باید با تجربه پر شوند. اگر برای نخستینبار در حین مطالعه علمی، با یک مفهوم تازه و ناآشنا مواجه میشوید، آن مفهوم به مثابه ظرفی خالی است. شما باید با ارتباط دادن تجارب شخصی خود با آن، آن را از معنا پر کنید. هر چه شما تجربههای بیشتری را با مفاهیم خود مرتبط کنید، بیشتر میتوانید به غنیسازی مفاهیم اقدام کنید... هیچ پایانی برای غنیسازی مفاهیم وجود ندارد. میتوانید به نحوی ظرافتمندانه، به کمک غنیسازی مفاهیم و البته از طریق افزودن مفاهیم جدید به پایه دانش خود، درک را توسعه دهید... وظیفه شما آن است این مفاهیم را با تجارب خود و دانشهای موجود در ذهنتان مرتبط کنید».
این سخن از متفکرانی است که دسترسی به درک اصیلی چون اهل بیت ندارند و دائما با درک زمینی خود باید به دنبال غنیسازی مفاهیم و وسعت این درک با مشاهده تجربیات جدید باشند ولی مکتبی که به عالیترین تجربه زمینی مانند واقعه عاشورا متصل است، باید فراتر از این قالبها به پدیدهها نگاه کند، چرا که در عرصه مفاهیم با یک الگوی بیبدیل به نام کربلا سرشار است. از همه اینها گذشته، برگ برنده عاشوراپژوهی، باور به آن نورانیتی است که دارد. به دلالت مصباحالهدایش که چشمهای رمقکشیده را فرصت تماشاست. کربلا راهی است که یک بار طی شده است. کربلا ثابت کرد از «نداشتهها» هم میشود «داشته» ایجاد کرد؛ اگر به امام حسین اعتماد کنیم و به او مؤمن باشیم. هیأت امام حسین، فرصت «فکر و ذکر» است. تا آنجا که میشود مشکلات جامعه جهانی را با فکر پیش برد، کار فکر است و مابقی کار ذکر، توسل، اشک و روضه است. کربلا راهی است که یک بار طی شده و نشان داده این مسیر شدنی است و میشود!
هنوز هم این راه شدنی است...
مدیریت باید در مدار کربلای اباعبداللهالحسین باشد، کربلا دوره فکرآفرینی، تولید اندیشه و نیز کارآموزی است، برای هر که آرزومند تحولآفرینی است؛ تحول از خود تا جامعه. شکوهمندترین، مؤثرترین و برجستهترین رویکردها را در عاشورا باید جستوجو کرد. کربلا عالیترین پایگاه برای درنگ در رهیافتهای بدیع و اثربخش و درک ابعاد آن است. هنوز سطری از کتاب قطور کربلا را بیشتر نخواندهایم. کربلا را دوباره باید خواند.
* برای فهم اصول و مبانی مدیریت در سیره امام حسین(ع) چه منابعی پیشنهاد میدهید؟
برای دوستانی که مایلند پاسخهای سادهتر و روانتری از این سوال را بیابند کتابهایی مانند «جای خالی عباس» (مروری بر رفتارهای تشکیلاتی حضرت عباس) و «الی الحبیب» (سرمشقهایی برای حبیب شدن) و «روضه اصحاب چیست؟» را پیشنهاد میکنم. البته برای تفصیل بیشتر عزیزان را به کتاب «مبانی مدیریت عاشورایی» (روششناسی و رویکردها) ارجاع میدهم که به همت نشر سدید منتشر شده است. همچنین مطالعه ۲ کتاب «من لا یحضره المدیر» و «آنچه در دانشکده مدیریت نیاموختم» هم میتواند فهم کاملتری از این بحث ارائه دهد.
* از آنجا که کادرسازی یکی از اصول مدیریت است، آیا نشانی از آن در سیره امام حسین(ع) مشهود است؟ لطفاً توضیحی در این باره بفرمایید.
بله! مطالعه اصحاب و ارتباط امام با آنها میتواند پاسخهای خوبی به ما بدهد. اصحاب امام دارای چه شاخصههایی بودند که اینچنین با امام خود همراه شدند و چگونه به این مرتبه والا نائل شدند؟ و از آن مهمتر امام حسین با آنها چگونه برخورد میکرد که اینقدر در مسیر کربلا اهل استقامت و پایداری بودند؟ از این منظر میتوان مسأله کادرسازی را در عاشورا بررسی کرد. یکی از جلوههای مهم ماجرای عاشورا بُعد «مدیریتی» و «راهبری» امام در حرکت اجتماعی و قیام ایشان است. باید سعی شود به این سؤال پاسخ داد که امام در همراه شدن اصحاب و راهبری آنان چه نقشی ایفا کردهاند؟ چه شاخصههایی در مدیریت امام وجود داشته است؟ نحوه برخورد امام با یاران و دشمنان چگونه بوده است؟ با مطالعه بین اصحاب امام و ویژگیهای آنان، میتوان وظایف امروز را بهتر فهمید، چرا که کربلا در خلوت و هیاهویش فرصت ساخته شدن است و کارگاه سازنده فکر و ذکر!
آن وقت مجالس روضه، محل یادگیری و آموزش تشکیلاتی خواهد شد. مجالس امام حسین کلاسی است با حضور 72 استاد برای تربیت 313 شاگرد! کلاسهایی که اساتیدش حضراتی چون عباس و حبیب و زهیر و جون خواهند بود. باید شاگرد این مدرسه شد که هنوز این مکتب عالی باز است و معرفتجو میپذیرد:
«پیش از آنی که پدر جانب مکتب بَرَدَم
الف قامت عباس تو بود استادم»
آن وقت مجلس حضرت عباس کارگاه تمرین و محل تربیت سربازان ولایتمدار امام عصر خواهد شد.
اگر امام زمان همین فردا تشریف بیاورند، نیاز به «اصحاب» دارند. شما باید بتوانید در کادر امام عصر، مدیر ارشد حضرت در یک کشور دیگر بشوید! برای همین باید شیوه کادرسازی حضرت، جذب، به کارگماری، سازماندهی، ارتقا، انگیزش و... را بدانید. باید بدانید امام حسین در سبک کادرسازی خود در موقعیتهای مختلفی مانند مسیر کربلا یا شب عاشورا با اصحابش چگونه سخن گفت؟ این مسائل ما را به الگوی کادرسازی حضرت خواهد رساند.
جز امام حسین چه کسی میتواند عاطفه را با مفهوم اقتدار اینچنین ملیح و جذاب بیامیزد و با این معجون، نه یک زمان و مکان را، که همه زمانها و مکانها را با ادارهاش تسخیر کند؟!
اگر امام حسین علیهالسلام وارد معادلات زندگی بشود و در نسبت معادلات زندگی ما قرار بگیرد، دنیای تازهای را تجربه خواهیم کرد. امام حسین علیهالسلام در معادلات خودش اتفاقات بزرگی را رقم خواهد زد. اینجا سخن آن است که با امام حسین یا بیامام حسین؟! و چه موقعیت شورانگیزی است بین «حسین» و «منهای حسین»!
ارسال به دوستان
گوشههایی از دستاورد اعتقاد اصلاحطلبان به شورا!
بنیامین شکوهفر: «متأسفانه جریان اصولگرایی نشان میدهد اعتقادی به این شوراها ندارد. باید اظهار تأسف کرد که اصولی که در گرماگرم انقلاب و فضای فکری مبارزان اول انقلاب و خبرگان قانون اساسی تصویب شد، یکی یکی نادیده گرفته میشود. دوستان انگار پشیمانند و میخواهند آنها را پاک کنند و طوری رفتار میکنند که این اصول تعلیق شود».
این جملات را آقای محمود میرلوحی، عضو شورای اسلامی شهر تهران در یادداشتی که آذرماه در هفتهنامه صدا منتشر شده، بیان کرده است؛ یادداشتی که در آن زمان چندان دیده نشد و مورد مداقه قرار نگرفت. در حال حاضر بد نیست به بهانه بالا گرفتن تب انتخابات شوراها و ثبتنام داوطلبان کاندیداتوری انتخابات این شورا، نیمنگاهی داشته باشیم به عملکرد ۲ شورای تماماصلاحطلب اول و پنجم تا متوجه شویم اظهارات آقای میرلوحی تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است.
بیتردید نام شورای اول با جریان دوم خرداد گره خورده است؛ شورایی که عبدالله نوری، سعید حجاریان، جمیله کدیور، فاطمه جلاییپور، محمدابراهیم اصغرزاده، محمد عطریانفر، احمد حکیمیپور، محمدحسین درودیان، سیدمحمود علیزادهطباطبایی، مرتضی لطفی، رحمتالله خسروی، غلامرضا فروزش، صدیقه وسمقی، عباس دوزدوزانی و سیدمحمد غرضی اعضای آن بودند و در واقع بین ۲ حزب منحله مشارکت و کارگزاران سازندگی تقسیم شده بود. همه دعواها در این شورا از انتخاب شهردار تهران آغاز شد و برای شوراییها مهم بود که شهردار پایتخت به مشارکت نزدیک باشد یا کارگزاران. ابتدا قرار بود آقای دانشآشتیانی که مشارکتی بود به عنوان شهردار انتخاب شود و تا مرز انتخاب هم رفت اما آقای عبدالله نوری در اعتراض به این انتخاب، تهدید به استعفا کرد. این ماجرا موجب شد بزرگان اصلاحطلب در منزل نوری گرد هم بیایند و به نوعی با روبوسی و وسط قضیه را گرفتن، نه تنها دانشآشتیانی را از انتخاب ساقط کنند بلکه چهرهای به نام «بهزاد نبوی» را که تقریبا مورد توافق ۲ طرف بود به عنوان گزینه شهرداری مطرح کنند اما آقای نبوی از پذیرش این سمت پرهیز کرد و در نهایت، آقای مرتضی الویری با 15 رأی به خیابان بهشت رفت.
اما عمر شهرداری آقای الویری 3 سال بیشتر نپایید چون تاب اختلاف با شوراییها را نیاورد و از سمت خود استعفا کرد. خودش در این باره میگوید: «شورای شهر دچار مشکلاتی بود؛ اینکه جنبه سیاسی بر جنبه تخصصی غلبه داشت و ۲ گرایش سیاسی موجود در شورای شهر (مشارکت و کارگزاران) تمایل داشتند شهردار طبق سلیقه آنان عمل کند».
پس از الویری، آقای ملکمدنی شهردار تهران شد و این سرآغاز حاشیههایی تازه بود. مخالفان ملکمدنی، طرفداران او در شورای شهر را به دریافت پول، گرفتن آپارتمانهای لوکس در الهیه و... متهم میکردند و در مقابل، طرفداران ملکمدنی اجازه استیضاح او را در شورای شهر نمیدادند. اختلافات به وزارت کشور و دفتر رئیسجمهوری و نمایندگان ۳ قوه کشید تا اینکه خانم «اشرف بروجردی» معاون وقت امور اجتماعی و شوراهای وزارت کشور بحث «انحلال شورای شهر» را مطرح کرد. اظهارات او جنجال زیادی به راه انداخت و حتی با اینکه وزارت کشور سعی کرد این اظهارات را اصلاح کند اما طیف موافقان ملکمدنی در شورای شهر منتظر همین جرقه بودند.
بروجردی بعدها گفت: «شورای تهران را خود شورا منحل کرد، نه وزارت کشور. هر 10 روز یک بار باید جلسه شوراها برگزار شود ولی به دلیل اختلافی که بین ۲ جناح درونی شورا وجود داشت، جلسهای برگزار نمیشد. قانون این بود که اگر اینها نتوانند ۳ ماه جلسه شوراها را شکل بدهند، باید شوراها منحل بشود و اینها ۳ ماهشان گذشته بود». سرانجام پس از مدتها جدال، هیات حل اختلاف مرکزی که شامل نمایندگانی از قوا بود و حکمیتی رسمی میان طرفین دعوا در شورای شهر داشت، رأی به انحلال شورای اول شهر تهران داد.
همان زمان موسویلاری گفت: «این تصمیم برای آسایش مردم تهران گرفته شد».
آقای عطریانفر از فعالان جبهه اصلاحات و عضو شورای اول نیز در نشستی که آذرماه سال 85 برگزار شد، به صراحت اذعان کرد: «شورای اول تهران شورای موفقی نبود و نمیتوان به عملکرد آن افتخار کرد».
او اردیبهشت سال 97 هم درباره شورای اول گفت: «همه ما متوهم بودیم و جامعه هم این توهم را به ما القا میکرد و فضای سیاسی دوم خرداد هم این در را از پاشنه خارج کرد و شورا را از یک نهاد مدنی به سمت فضای سنگین سیاسی برد تا بتواند قدرت سیاسی خود را به رخ بکشد».
و اما شورای پنجم؛ شورایی که از ترس عدم ورود یک عضو اصولگرا به آن یعنی آقای مهدی چمران، پرونده انتخاب آقای محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران را همان ابتدا بست تا معتقدان به شورا، با اکثریتی کامل به تمشیت امور پایتخت بپردازند.
اما در این شورا هم دقیقا مثل شورای اول، نخستین و مهمترین بحث بر سر انتخاب شهردار بود. همانطور که شورای اول یک رکورد بیسابقه از خود بر جای گذاشت و انحلال شورا را در تاریخ پارلمان شهری ایران به نام خود ثبت کرد، شورای پنجم هم در عرصهای دیگر رکوردزنی کرد و توانست در طول یک سال، انتخاب 4 شهردار و سرپرست شهرداری را در کارنامهاش به ثبت برساند.
پس از آغاز به کار شورای پنجم و مطرح شدن گزینههای مختلف، در نهایت اعضای شورا بر سر معرفی آقای محمدعلی نجفی به اجماع رسیدند و تا زمان تایید وی، آقای مصطفی سلیمی را به عنوان سرپرست شهرداری انتخاب کردند. 6 ماه از آغاز به کار نجفی در شهرداری نگذشته بود که او به علت آنچه آن را «بیماری» عنوان کرد، استعفا کرد و سمیعالله حسینیمکارم عهدهدار سرپرستی شهرداری تهران شد. اعضای شورا در این مقطع، به محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران رای مثبت دادند. 22 آبان 97 نیز شورا از میان ۲ گزینه پیروز حناچی و عباس آخوندی، حناچی را با 11 رای به عنوان شهردار جدید انتخاب کرد و حناچی جانشین محمدعلی افشانی شد که با تصویب قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، باید از شهرداری میرفت. تا لحظه نگارش این نوشتار، آقای حناچی شهردار تهران است.
چالشهای مربوط به شهرداران منتخب شورای اصلاحطلب پنجم از ارتکاب یکی به قتل همسر دومش تا انتساب یکی دیگر به خانوادهای که شائبه عضویت یکی از اعضای آن در سازمان منافقین وجود داشت، در حوصله این مقال نیست و شاید ربط دادن آن به عملکرد شورا هم خارج از دایره انصاف باشد اما به هر حال این افراد توسط همین شورایی انتخاب شدند که آقای میرلوحی مخالفان عملکرد آن را بیاعتقاد به شوراها میداند.
در بیان چکیدهای از عملکرد این شورا در عرصه مدیریت شهری نیز همین بس که محسن هاشمی، رئیس شورا 7 تیر 99 در گفتوگویی با روزنامه اصلاحطلب «شرق» گفت: «فکر میکنم مدیریت شهری در این دوره در حوزه حملونقل موفق عمل نکرده است... شهرداری نتوانست از فرصت استفاده کند... علاقه زیادی داشتم که دستکم در چند اولویت این دوره بتواند کارنامه مقبولی به مردم ارائه دهد بویژه در ۴ حوزه حملونقل عمومی، پسماند، نوسازی بافتهای فرسوده و آسیبهای اجتماعی».
این خلاصهای از اتفاقاتی بود که در شورای منحله اول و شورای پنجم با اعضایی اصلاحطلب رقم خورده است. نکته مهم این است که آنچه از نظرتان گذشت بویژه درباره پرونده درخشان(!) شورای اول، تماما برگرفته از اظهارات و واکنشهای خود اصلاحطلبان بود و هیچ تحلیل و نظر شخصی در آن وارد نشد.
ارسال به دوستان
مصدومیت ۲۰۸ نفر در پی انفجار مواد محترقه در چهارشنبهسوری
رئیس سازمان اورژانس کشور درباره حوادث چهارشنبه آخر سال، از مصدومیت ۲۰۸ نفر به دلیل انفجار مواد محترقه و مرگ یک نفر خبر داد. به گزارش فارس، پیرحسین کولیوند، رئیس اورژانس کشور درباره آخرین وضعیت مصدومان چهارشنبهسوری سال ۹۹ گفت: متاسفانه تاکنون(شامگاه سهشنبه) ۲۰۸ مصدوم در کل کشور ناشی از حواشی چهارشنبه آخر سال گزارش شده است که ۵۷ بستری و یک فوتی در استان مرکزی داشتیم، همچنین ۵۶ آسیب به چشم داشتیم و ۸۳ مورد دچار سوختگی بودند. وی تاکید کرد: بیشترین آمار حوادث در استانهای تهران، البرز و مرکزی و کمترین آمار مربوط به استان یزد است. همچنین مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور دیروز سهشنبه با اشاره به آخرین آمار مصدومان از ابتدای اسفندماه تا عصر دیروز گفت: تعداد کل آسیبدیدگان ۴۸۸ نفر، تعداد مصدومان ۴۸۲ نفر و آمار فوتیهای حوادث مرتبط با چهارشنبه آخر سال از ابتدای اسفند ۶ نفر بوده است. همچنین جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانیتهران گفت: ما موافق جشن و شادمانی شهروندان هستیم اما اقدامات این شب باید به صورتی باشد که خسارتهای آن جبرانناپذیر نباشد و سلامت افراد را به خطر نیندازد. برای مستقر شدن نیروها در مکانهای پرتردد شهر تهران ظرفیت خود را تقریبا به ۸ برابر افزایش دادیم. وی همچنین گفت: تا ساعت ۱۹ امروز (دیروز) در شهر تهران ۳۷ نفر بر اثر حوادث چهارشنبه آخر سال آسیب دیدند که ۱۰ نفر از آنها بستری شدند. وی از قطع عضو شدن ۵۰ نفر و آسیب رسیدن به چشم ۱۰۶ نفر نیز خبر داد و گفت:۱۵۶ نفر دچار سوختگی شدند. بیشترین آسیب در استانهای تهران با ۹۳ نفر، آذربایجان شرقی با ۵۴ نفر و کرمانشاه با ۳۲ نفر بوده است. همچنین پیمان صابریان، رئیس مرکز اورژانس تهران دیروز گفت: انفجار نارنجک در سهراه شریعتی منجر به مصدومیت یک فرد ۲۷ ساله از ناحیه چشم شد. رئیس پلیس تهران هم عصر دیروز با بیان اینکه تا به این لحظه بالغ بر ۲۵ مورد انفجار و تخریب مربوط به حوادث شب چهارشنبه آخر سال در تهران روی داده است، گفت: وضعیت حوادث در شب چهارشنبه آخر امسال نسبت به سال گذشته خوب نیست. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|