|
ارسال به دوستان
اخبار
«کی بود کی نبود»
با روایت ثریا قاسمی پایان یافت
تولید کتاب صوتی «کی بود کی نبود» ویژه گروه سنی کودک با نویسندگی الهام افراز، آهنگسازی حمیدرضا آفریده، روایت ثریا قاسمی (بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون و صداپیشه) و با حضور پژمان حدادی (نوازنده تمبک) به پایان رسید و در مرحله میکس و مستر نهایی قرار گرفت. الهام افراز، نویسنده این اثر توضیح داده است: کتاب «کی بود کی نبود» داستان کوتاهی است که در آن از اشکال هندسی به عنوان نماد گروههای مختلف افراد در جامعه یا جنبههای روانی مختلف شخصیت هر فرد، کمک گرفته شده است. ضمن اینکه در روند داستان به چالشهایی که هر فرد طی مسیر رشد شخصیت با آن مواجه میشود، اشاره شده است.
***
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران
در مصلای امام خمینی برگزار میشود
قائممقام و سخنگوی سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از انتخاب مصلای امام خمینی(ره) به عنوان محل برگزاری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران خبر داد. علی رمضانی دیروز درباره محل برگزاری این دوره از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بیان کرد: پس از بررسی و بازدید از گزینههای موجود برای برگزاری نمایشگاه و ارائه گزارش به شورای سیاستگذاری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، با تصمیم این شورا، مصلای امام خمینی(ره) به عنوان محل برگزاری این دوره از نمایشگاه انتخاب شد. وی درباره زمان ثبتنام ناشران داخلی و خارجی برای حضور در سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: ناشران داخلی و خارجی از ۱۲ اسفند (دیروز) میتوانند با مراجعه به سامانه ketab. ir ضوابط و شرایط حضور در این نمایشگاه را مشاهده و نسبت به ثبتنام اقدام کنند. سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ برگزار میشود.
***
«گلریزان هنر ایران»
در خانه هنرمندان بر پا میشود
«گلریزان هنر ایران» به نمایشگاهی از آثار هنرمندان مهم و عالی هنر تجسمی اختصاص دارد که پنجشنبه ۱۷ اسفند در تمام فضای نمایشگاهی خانه هنرمندان ایران افتتاح میشود. در این نمایشگاه آثاری از هنرمندان معاصری چون محمد احصایی، پروانه اعتمادی، نصرالله افجهای، غلامحسین امیرخانی، ناصر اویسی، فریدون آو، بهمن بروجنی، نیما پتگر، ژازه تباتبایی، صادق تبریزی، علی ترقیجاه، ابراهیم جعفری، مهدی حسینی، رضا درخشانی، کامبیز درمبخش، گارنیک درهاکوپیان، ایران درودی، حسینعلی ذابحی، جعفر روحبخش، ایرج زند، حسین زندهرودی، همایون سلیمی، جلال شباهنگی، علی شیرازی، کورش شیشهگران، علیاکبر صادقی، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، پرویز کلانتری، مارکو گریگوریان، علی گلستانه، پریوش گنجی، فریده لاشایی، فرشید مثقالی، حسین محجوبی، سیراک ملکوتیان، فرشید ملکی، نیکزاد نجومی، منوچهر نیازی و... قرار دارد. نمایشگاه «گلریزان هنر ایران» پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۰ صبح در خانه هنرمندان ایران افتتاح میشود و علاقهمندان برای بازدید و خرید آثار میتوانند از ۱۸ تا ۲۵ اسفند، همه روزه از ساعت ۱۰ تا ۲۰ به گالریهای این مجموعه مراجعه کنند.
***
معرفی داوران بخشهای مختلف جشنواره ملی فیلم بسیج
داوران بخشهای مختلف پنجمین جشنواره ملی فیلم بسیج با حکم آرش زینالخیری، دبیرکل این جشنواره معرفی و منصوب شدند. بر این اساس داوران بخشهای داستانی، فیلمنامهنویسی، انیمیشن، نماهنگ و مستند این جشنواره به شرح زیر معرفی شدند: بخش داستانی: علی غفاری، فرهاد قائمیان، امین زندگانی، خیرالله تقیانیپور، امیر پوروزیری، کاوه خداشناس و آزیتا ترکاشوند. بخش فیلمنامه: حسین ترابنژاد، حسن عطارها و سیدقاسم صالحیزاده. بخش انیمیشن: اسدالله دیانتی، مهدی جعفریجوزانی و محمدجواد موحد. بخش نماهنگ: شاهین رشیدی، امین صافیزاده و محمد پایداری. بخش مستند: مسعود فروتن، رهبر قنبری، مسعود کارگر، حمید ابراهیمی و مهدی اصلانی. پنجمین جشنواره ملی فیلم بسیج با شعار «ایمان، امید، آینده» به همت سازمان بسیج هنرمندان کشور برگزار خواهد شد.
***
شبکه ورزش «سرنوشت» مسی را از سر نوشت
مستند «سرنوشت» با گویندگی ۲۱ نفر از گویندگان گفتار فیلم در واحد دوبلاژ اداره کل تامین و رسانه بینالملل سیما دوبله شد. این مستند ورزشی محصول انگلیس در سال ۲۰۲۳ قرار است از شبکه ورزش سیما پخش شود. مدیر دوبله این مستند بهروز علیمحمدی است و صدابرداری آن به عهده سعید عابدی بوده است. شیلا آژیر، رضا آفتابی، دانیال الیاسی، شهراد بانکی، علی بیگ محمدی، ارسلان جولایی، امیر حکیمی، افشین زینوری، لادن سلطانپناه، شایان شامبیاتی، ابوالفضل شاهبهرامی، مریم شاهرودی، پریا شفیعیان، سعید شیخزاده، میلاد فتوحی، شروین قطعهای، امیربهرام کاویانپور، نسرین کوچکخانی، علی منانی، علی همتمومیوند و بهروز علیمحمدی صداپیشههای این اثر بودهاند.
این مستند درباره لیونل مسی است که موفق شد جامجهانی را بالای سر ببرد؛ یک مستند ورزشی که سوژهاش لیونل مسی است و به خاطر همین میتواند برای دوستداران فوتبال بسیار جذاب و دیدنی باشد.
واحد جستوجوی اداره کل تامین و رسانه بینالملل و شبکه ورزش مسؤولیت رصد این اثر را بر عهده داشته و پس از طی مراحل تایید و تخصیص، نسخه اصلی را تهیه و تأمین کرده و اکنون پس از طی شدن روندهای ترجمه، ویراستاری و سپس دوبله، قرار است پس از آمادهسازی، از شبکه ورزش برای مخاطبان پخش شود.
ارسال به دوستان
نگاهی به وضعیت صنعت نشر هند که میهمان نمایشگاه کتاب تهران شده است
اهالی کتاب، این میهمان ویژه است
گروه فرهنگ و هنر: هفته گذشته یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر ارشاد از میهمان ویژه شدن هند در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که قرار است 19 تا 29 اردیبهشت سال 1403 برگزار شود، خبر داد. جواهر لعل نهـرو، نخستوزیر هندوستان و علامه شبلی نعمانی درباره شباهتهای فرهنگی و تاریخی ایران و هند اینگونه گفتهاند: «در تاریخ سراسر جهان، 2 ملت ایران و هند به قدری به هم نزدیک بودهاند که نمیتوان در جای جای دنیا نشانی همانند این 2 تمدن کهن یافت». حتی در سالهای خیلی دور زبان رسمی هند بیش از 700 سال فارسی بوده است. بلرام شکلا، رایزن فرهنگی هند در ایران نیز گفته است در سیاست جدید تعلیم و تربیت هندوستان، زبان فارسی را به عنوان یکی از 9 زبان کلاسیک مصوب کردیم. این 2 کشور مشترکات فرهنگی و ادبی گستردهای دارند و اگر بستر اصلی آن یعنی ادبیات را در نظر بگیریم، حرکت فوقالعادهای ایجاد میکنند. زبان فارسی در هند از فهرست زبانهای خارجی هم، خارج شده است.
بیش از 9 هزار نشر و 21 هزار توزیعکننده و خردهفروش هندی در حوزه نشر و کتاب فعالیت میکنند و بر اساس گزارشها نیز در سال 2024 برآورده شده است که حجم اقتصادی صنعت نشر هند به بیش از 800 میلیارد روپیه معادل 570 هزار میلیارد تومان برسد. به طور میانگین هر هندی (جمعیت یک میلیارد و 400 میلیون) نزدیک به 400 هزار تومان و هر ایرانی (جمعیت 88 میلیون) نزدیک به 136 هزار تومان سرانه خرید از حوزه نشر دارند. نزدیک به 1.2 میلیون نفر در هند و بیش از 100 هزار نفر هم در ایران به طور مستقیم و غیرمستقیم در صنعت نشر مشغول هستند.
هند بر اساس گزارش «نیلسن» در سال 2016 ششمین کشور ناشر بزرگ در جهان و دومین ناشر انگلیسیزبان بعد از آمریکا بوده است. نظرسنجی نیلسن در میان مصرفکنندگان هم از فروش بیشتر کتابهای آموزشی خبر میداد و همین بخش هم 70 درصد بازار کتاب هند را تشکیل داده و به نوعی میگویند سنگر صنعت نشر هند است. از آن جهت که هندیها مصرفکننده زبان انگلیسی هستند؛ بهترین کتابهای دنیا در هند وجود دارد و اساسا هند بهترین بازار کتابهای انگلیسی به شمار میآید و مثل ایران یا خیلی از کشورهای دیگر که انگلیسی زبان اصلی خواندن در آن کشور به شمار نمیآید، ترجمه مورد توجه نیست. لذا بهترین کتابها، اولا بهروز و به سرعت وارد هند میشود و ثانیا خیلی بهندرت تبدیل به ترجمه میشود.
بازار هند میتواند برای آثار ایرانی از 2 جهت مورد توجه قرار بگیرد؛ در مرتبه اول کشور هند بازار یک میلیارد و 400 میلیونی دارد که حجم اقتصادیاش 47 برابر کشورمان است و اگر آثار ایرانی بنا به شباهت فرهنگی درصد کمی از این حجم را در این کشور به خود اختصاص دهد نیز موفقیت خوبی خواهد بود که این امر نیازمند فعالیت بیشتر رایزنهای فرهنگی است. در مرتبه دوم دیگر نیازی نیست آثار ایرانی به زبان هندی ترجمه شود، بلکه میتوان با یک تیر 2 نشان زد؛ یعنی آثار را به انگلیسی ترجمه کرده و علاوه بر صادرات ادبیات به کشور هند، میتوان از هند به عنوان پل ارتباطی با صنعت نشر جهان استفاده کرد.
در هند مجموعههایی وجود دارد که میتوانند کتاب ناشران ایرانی را با قیمت مناسب و سرعت زیاد منتقل کنند. ناشران ایرانی میتوانند کتاب خود را به هر زبانی خواستند منتشر و به هر کجای دنیا که خواستند ارسال کنند. به نظر میرسد این ۲ گزینه، یعنی صادرات کتاب به هند و ارسال کتاب از هند به نقاط دیگر دنیا بسیار ارزشمند است و حسن آن این میتواند باشد که دیگر نیاز نیست به سختی کتاب را وارد ایران و باز به سختی آن را از کشور خارج کنیم.
علیرضا سبحانینسب، مدیر انتشارات جمال که مدتی پیش در نمایشگاه بینالمللی دهلینو حضور پیدا کرده بود، وضعیت تولید کتاب در هند را اینگونه توصیف کرد: «ناشران ایرانی باید به این مساله توجه کنند که چاپ و صحافی کتاب در هند حدود ۲۰ تا ۴۰ درصد به تناسب کتابها، ارزانتر تمام میشود، زیرا قیمتگذاری کتاب در هند معادل و حتی کمتر از قیمت کتاب در ایران است؛ البته ناشران ایرانی برای رسیدن به سود در بازار کتاب هند باید بتوانند کتاب را با هزینه کمتر در این کشور تولید کنند و علاوه بر این باید هزینه حملونقل را از اعتباری که به تولید اختصاص میدهند، کم کنند. در مجموع باید گفت تولید کتاب در هند توجیه اقتصادی دارد».
در پایان نیز باید گفت کشور هند در صنعت نشر بویژه در صادرات ادبیات به جهان میتواند تسهیلگر باشد اما در این بین باید استراتژی برای صادرات ادبیات نیز داشته باشیم. علاوه بر داشتن یک سیاست کلی در این حوزه باید ناشران و رایزنان فرهنگی هم نقش فعالتری ایفا کنند تا بتوانیم آثارمان را ابتدا در هند و در ادامه در جهان منتشر کنیم، کاری که در ادبیات کم شده است.
البته آثار ادبی ما غالبا به زبان کشورهای همسایه یعنی عربی، ترکی و گاهی هم اردو ترجمه میشوند اما با نگاه اقتصادی نبوده است. اگر شما در بازار کتابفروشان بغداد راه بروید، اثر ترجمهشدهای را بخواهید از آثار تألیفی پیدا کنید یافت نمیشود اما اشعار فروغ فرخزاد و احمد شاملو را در کتابفروشیهای خیابان المتنبی بغداد به راحتی میتوان خرید.
البته وضعیت صنعت نشر در هند با سایر میهمانهای ویژهای که به نمایشگاه دعوت شدهاند، یعنی کشورهایی چون افغانستان، تاجیکستان، چین و... برای همکاری و ایجاد پل جهانی برای نشر و ادبیات کشورمان بسیار متفاوت است و باید با کمترین اتلاف وقت بیشترین بهره را از این فرصت ببریم.
ارسال به دوستان
در نشست نقد و برسی نمایش «روزی روزگای سمنگان» مطرح شد
رویکردی سنتی با بیانی مدرن
گروه فرهنگ و هنر: روزی روزگاری سمنگان، جدیدترین نمایشی است که محمودرضا رحیمی پس از 7 سال دوری از تئاتر آن را در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه برده است؛ نمایشی که به گفته رحیمی روایتی واقعی از خاطرات «نازنین گودرزیان» نویسند اثر از بمباران تهران در دهه 60 در محله سمنگان است اما آنچه بیش از همه در این نمایش دیده و به مخاطب القا میشود، فضای نوستالژیک است که در جای جای این نمایش ظهور و بروز دارد.
پس از سپری شدن نیمی از اجراهای این نمایش، شامگاه پنجشنبه نشست نقد و بررسی با حضور نصرالله قادری، فریال آذری و رضا آشفته در تالار مشاهیر مجموعه تئاترشهر با حضور مخاطبان و علاقهمندان برگزار شد. در این نشست به موضوعاتی از قبیل روایتهای نوستالژیک، همسانگرایی در نسبت به رویدادهای روزمره و معاصر و فرآیندههای اجرایی اشاره شد.
در ابتدای این نشست فریال آذری با اشاره به نقد کهنالگویی نمایش گفت: «روزی روزگاری سمنگان» در ژرفساخت خود به مساله پسااستعمار و مهاجرت اشاره دارد؛ جایی که در جهان نابسامان ما وقتی امنیت و اقتصاد در سایه جنگ مورد تهدید قرار میگیرد، هر کس که دستش به دهنش میرسد، رفتن را به ماندن ترجیح میدهد و این بار نه نیروی کار ورزیده با بدنی سالم، که در دوران پسااستعماری، انسان تحصیلکرده و باهوش به بیگاری در سرزمینی دیگر میرود و این روش شاید بیدردسرترین روش برای تهی کردن جامعه از اندیشمندانش است.
وی توضیح داد: نمایش بارها به اساطیر ایران نقب میزند. درست در جایی که پروانه یکی از خانمهای محله سمنگان، ریواسها را در کوچه پاک میکند و معتقد است همیشه فصل ریواس است، نگاه زیرکانهای به اسطوره آفرینش دارد؛ همانطور که در اساطیر ایرانی آدمی فرزند ۲ ساقه ریواس است.
این منتقد گفت: این نمایش علاوه بر استفاده از نشانههای کهنالگویی، از نوستالژی نیز برای فضاسازی بهره برده است. زمان نمایش حاکی از یک لوپ زمانی است که ما در آن گرفتار آمدهایم. پنداری، در دایره، ما نه نقطه تسلیم، که گرفتار تقدیر هستیم و این رنج را از گذشتههای دور تا امروز و روزگاران پسین به دوش خواهیم کشید و این بزرگترین تراژدی بشر است که از تقدیرش گریزی ندارد.
در ادامه این نشست نصرالله قادری، استاد دانشگاه، کارگردان و نویسنده تئاتر با اشاره به دلالتهای متنی و تاثیرات آن روی مخاطب امروزی گفت: در دنیای نمایش و نمایشنامه هر استنباطی که مخاطب بر اثر دلالتهای متن داشته باشد، درست است. معنا در اثر متکثر است و به تعداد مخاطبان، دانش و نگرش آنها، معنا استنباط میشود. نمایش «روزی روزگاری سمنگان» اثری تقلیدی است که معنا در آن ضمنی و پنهان است و مخاطب بسته به دانش و آگاهیاش مفاهیم متفاوتی از آن دریافت خواهد کرد.
استاد دانشگاه با بیان این نکته که پایه و اساس نقد، تحلیل یک اثر است، گفت: هیچ چیزی را در کائنات بدون شکل و تصویر نمیتوان فهمید و قابل ارتباط نیست. نخستین نکتهای که در این تئاتر مهم است، ارکستراسیون کاراکترها در متن و اجراست. در شکل معمول تئاتری که مخاطبان با آن سروکار دارند، قهرمانپرور است. یعنی تمام توجه نویسنده و کارگردان بر یک کاراکتر است اما محمودرضا رحیمی در این اجرا به چنین کاری دست نمیزند و مجموعه بازیگران را میبینید. این شکل نمایش با توجه به قهرمانپروری در سرزمین ما برای کارگردانان خطرناک است.
وی ادامه داد: شکلگیری اتفاق در یک بازگشت به گذشته، خطر دومی است که کارگردان به آن دست میزند و اینجاست که حکم قطعی میدهم روی میدان مین ایستاده است. در شکل اجرایی هم دکور از پیش چیدهشدهای وجود ندارد که واقعه در آن اتفاق بیفتد و همزمان با بازی، دکور ساخته میشود و این شکل در دنیای تئاتر مدرن رخ میدهد اما هرگز مکان واقعی نمیسازد، تمام دنیای شکل نمایش دائما مخاطب را به کنشگری دعوت میکند.
قادری گفت: مخاطب با شکل تئاتر داستانگو یعنی از آغاز، میانه و پایان آشناست اما این اثر از پایان شروع میکند و به آغاز بازمیگردد. ما در این شکل باید اثبات کنیم ژانر این اثر چیست. اینجا مخاطب متوجه میشود کار تراژدی است اما نمیتواند اثبات کند و با آن درگیر میشود، چرا که اثر، عصیانی است بر الگوهای از پیش تعریفشده و مطلقا نگاه امیدوارانه دارد. این اثر در دنیای مدرن اتفاق میافتد اما بخشی از نگاه نویسنده و کارگردان پستمدرن است. یعنی رویکرد به سنت هست اما آن را در کنار مدرنیته بیان میکند. این اثر کشش را با تعلیق در میزانسن و محتوا بالا برده است. در این نمایش مردها، بچههای کوچکی هستند که ریش و سبیل دارند و زنها در نقش مادرانگی در مقابل آنها عمل میکنند.
رضا آشفته نیز با اشاره به روند زندگی هنری محمودرضا رحیمی، او را شاگرد مکتب سمندریان دانست و گفت: رحیمی همواره در کارهایش تازگیهایی دارد اما در نمایش «روزی روزگاری سمنگان» به صورت دقیقتر، ظریفتر و عامدانهتر به سمت تازه بودن میرود. این اثر در اسم، شخصیتپردازی و زبان اجرا متفاوت است و معانی متفاوتی را به مخاطب متبادر میکند. «روزی روزگاری سمنگان» نقطه عطف و سکوی پرش گروه تئاتر نیوشاست.
وی افزود: زندگی و باور به عشق تحت هر شرایطی در زیست مردم خراسان و ادبیات آنها دیده میشود که محمودرضا رحیمی نیز در اثر خود به آن اشاره دارد. رحیمی خوشبختانه کار ضعیف ندارد و تمام آثار او دارای شاخصهها و مولفههای ویژهای است.
آشفته در پایان با بیان اینکه موسیقی همواره یکی از ارکان اساسی اجراهای رحیمی است، بیان کرد: موسیقی بسیار درست و بجا در این نمایش استفاده شده است. رویکرد کارگردان در این اثر رویکرد برشتی اشت. در این اثر البته بیش از هر چیز احساس و موسیقی بر من غالب است. زنها در این نمایش بسیار دقیقتر وضعیت را پیش میبرند و احساس زنانه در منطق اجرا نمود بیشتری دارد.
ارسال به دوستان
نگاهی به بازیگرانی که تا کنون نقش محمد مصدق را ایفا کردهاند
کدام مصدق؟
گروه فرهنگ و هنر: بعضی رویدادها و اشخاص در مقاطعی از تاریخ چنان تثبیت میشوند که تا سالهای سال رد و نشان آنها باقی میماند. یکی از این رویدادها ماجرای ملی شدن صنعت نفت است که موجب شد نام ۲ نفر در کنار این رویداد برای همیشه تثبیت شود: آیتالله کاشانی و دکتر مصدق؛ ۲ شخصیتی که اگرچه همراهی و همگرایی ابتدایی آنها موجب به ثمر نشستن نفت ملی و کوتاه شدن دست اجانب از نفت شد اما در نهایت، دام و توطئههای افرادی که نمیخواستند این ۲ با هم باشند، موجب شد مصدق منکر نقش و جایگاه آیتالله کاشانی شده و خود را همه کاره این پیروزی بداند؛ اتفاقی که در نهایت باعث انزوا و تنها شدن او شد و دست آخر 14 اسفند 1345 در حالی که دوران تبعید و انزوا را میگذراند، در تنهایی مرد. در این میان یک نکته مهم وجود دارد؛ اینکه چرا سینماگران و فیلمسازانی که به آن مقطع تاریخ میپردازند، هر چقدر دوست دارند بازیگری با شمایل مصدق جلوی دوربینشان قدم بزند و یک بازیگر، مصدق فیلمشان شود، همانقدر هم فراموش میکنند که اگر روحانی خوشنامی به نام آیتالله کاشانی نبود، حالا خبری از ملی شدن صنعت نفت نبود و یادشان میرود که پیشرفت، تکنولوژی، سینما و تصویر به ایشان مدیون است و دستکم باید این فرض را بر خود واجب بدانند که سایه این مرد بزرگ را هم در فیلم و سریالهایشان به تصویر بکشند. اگر در سریال معمای شاه جناب وزیری ردای آیتالله کاشانی را بر تن نمیکرد و ایفاگر نقش ایشان نمیشد، حالا حتی یک نفر هم نبود که نقش ایشان را ایفا کرده باشد اما در عوض نقش مصدق دستکم در 10 فیلم و سریال وجود دارد.
محمد مصدق، معروف به دکتر مصدق از سیاستمداران نامآشنای ایرانی است که علاوه بر 8 دوره نمایندگی در مجلس شورای ملی، به عنوان استاندار، وزیر و ۲ دوره در مقام نخستوزیری ایران بوده است. مصدق برای نخستینبار اردیبهشت 1330 به نخستوزیری میرسد و عمر این دوره تا 25 تیر 31 به درازا میکشد و مجددا در 31 تیر همان سال سکان نخستوزیری را به دست میگیرد که سرانجام با کوتادی معروف 28 مرداد 32 دولت مصدق با نقشه انگلیسیها و به دست اراذل و اوباش خیابانی و البته با حمایت محمدرضا شاه سقوط میکند. مصدق را دادگاهی و به احمدآباد مستوفی تبعید میکنند و سرانجام پس از سالها تبعید 14 اسفند 1345 از دنیا میرود.
* کدام بازیگران ایفاگر نقش دکتر مصدق بودهاند؟
در عالم تئاتر، سینما و تلویزیون دستکم در 10 فیلم یا سریال نقش دکتر مصدق وجود داشته و چند نفر این نقش را ایفا کردهاند اما در این میان ۲ بازیگر در نقش دکتر محمد مصدق خوش درخشیدهاند؛ اصغر معینیصالح ۳ بار و فرهاد آئیش ۲ بار به دلیل شباهت ظاهری و تواناییهای بازیگری، ایفاگر نقش دکتر مصدق در مجموعههای نمایشی بودهاند. قد بلند، اندام و بینی استخوانی و صورت فرهاد آئیش حتی بدون گریم هم شباهت زیادی با چهره دکتر مصدق دارد. وی برای نخستینبار در تئاتر «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» به نویسندگی و کارگردانی اصغر خلیلی که در تالار وحدت روی صحنه رفت، ایفاگر نقش مصدق بود؛ مجری طرح این نمایش مرحوم علی سلیمانی بود که به تهیهکنندگی محمدرضا منصوری سال 95 روی صحنه رفت. فرهاد آئیش برای دومینبار در فیلم سینمایی «خائن کشی» مسعود کیمیایی، نقش دکتر مصدق را بازی کرد. آئیش این ماجرا را اینگونه روایت میکند: «یکی از دلایلی که آقای کیمیایی من را برای این نقش انتخاب کردند، جدا از شباهت چهره، توافقی بود که روی شخصیت و نقش تاریخی دکتر مصدق داشتیم. البته باید بگویم من مصدقی نیستم و تکرار کنم هیچ راه سیاسی را دنبال نمیکنم». اما جز فرهاد آئیش که ۲ بار نقش دکتر محمد مصدق را بازی کرده، اصغر معینیصالح نیز ۳ بار ایفاگر این نقش بوده است. محمدرضا ورزی نخستین کسی بود که او را برای این نقش انتخاب کرد. معینیصالح در چند کار ورزی از جمله سریال «کریمخان زند» و «سالهای خاکستری» بازی کرده بود تا اینکه ورزی به عبدالله اسکندری که طراحی گریم فیلم تلویزیونی «سقوط» را به عهده داشت، پیشنهاد کرد اصغر معینیصالح را هم برای نقش مصدق گریم کند. در آن موقع معینیصالح مو و ریش بلند داشت. بعد از کوتاه شدن مو و گرفتن تست گریم، چهره او شباهت زیادی به مصدق پیدا کرد. از سوی دیگر فیزیک او تناسب زیادی با فیزیک مصدق داشت. معینیصالح سال 1384 در سریال «پدرخوانده» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا ورزی باز هم نقش مصدق را تجربه کرد. اما معینیصالح برای سومینبار در سریال «معمای شاه» ایفاگر نقش دکتر مصدق بود؛ نقشی کاملتر با بازیها و سکانسهای بیشتر که فرصت بازی بیشتری برای معینی صالح فراهم کرد. اصغر معینی، بازیگر تئاتر و تلویزیون در روز سهشنبه 6 شهریور 1397 پس از سالها مبارزه با سرطان استخوان جان به جانآفرین تسلیم کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|