حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی رهبر:
کاهش جمعیت
از بعد اجتماعی و سیاسی کاهش فرزند پشتوانه یک ملت و کشور را سست و ضعیف میکند و این در حالی است که دیگران یعنی غیرمسلمانها یا برخی گروههای اسلامی خاص رو به افزایشند و 8 تا 10 فرزند میآورند. کاهش جمعیت برای جامعه ما خطر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را باعث شده و تعادل ملی را به نفع دیگران متزلزل میسازد.
در مسأله هزینه زندگی و مسکن و معیشت و اشتغال و... و مشکل مدیریت آن، که بهانه فرزندگریزی است باید گفت مسؤولیت دولت در این زمینه سنگین است. دولت اسلامی باید برای این موارد برنامه حمایتی داشته باشد، هرچند بسیاری از خانوادههای تکفرزند یا کمفرزند از رفاه کامل و بعضاً نسبی برخوردارند اما علاقهای به تعدد فرزند ندارند. در هر صورت اگر مدیریت کشور به سازوکار این مسأله حیاتی بپردازد و امتیاز بدهد، تأمین امکانات کرده و سبک زندگی را مدیریت کند، بسیاری از مشکلات قابل حل است. آیا فکر کردهایم که کشوری مانند چین که 20 برابر کشور ایران جمعیت دارد (یک میلیارد و سیصد و شصت میلیون) چگونه توانسته آن را اداره کند تا همه دارای مسکن و شغل و حرفه و زندگی باشند؟ با این حال چینیها امروز به اینجا رسیدهاند که الزام به تکفرزندی آینده خطرناکی را برای این کشور رقم میزند و پیری جمعیت بحران آینده این کشور است، از این رو اجازه آوردن 2 فرزند را دادهاند.
رابطه تحصیلات با کمفرزندی!
قابل ذکر است که گرایش به تک فرزندی
رابطه ای با مسائل اقتصادی و بیسوادی و مانند آن ندارد، زیرا بسیاری از خانوادههای مرفه به تکفرزندی گرایش بیشتری از دیگران دارند وهمچنین بیشتر درسخواندهها نیز به تک فرزندی متمایلترند تا کمتر درس خواندهها.
آمار و اطلاعات حاصل از سرشماری سال 1390 این واقعیت را تأیید می کند.
بحران جمعیت
یکی از مسائل اجتماعی کشورها، نرخ رشد جمعیت است که در استقلال و اقتدار یک ملت نقش راهبردی دارد. لذا کشورهای توسعه یافته و آیندهنگر برای توسعه جمعیت و ارتقای سطح علمی و رشد و سازندگی میکوشند و به خانوادههایی که فرزند بیشتر بیاورند، امتیاز میدهند. متأسفانه در کشور ما بر اثر رسوبات فکری و القائات موروثی ستمشاهی و نقشههای استعماری به کاهش فرزند قبل از انقلاب، با شعار «یکی - دو تا بچه بهتره» تبلیغ میکردند. در سالهای بعد از انقلاب نیز با فراز و فرودهایی که بوده است، گرایش به فرزند و باروری رو به کاهش نهاده و در حال حاضر بیش از زمان ستمشاهی به کنترل نسل رو آوردهاند! و بنا به گزارش مرکز آمار و جمعیت تا 20 سال دیگر به نقطه صفر خواهد رسید و پیری جمعیت در راه است.
سیاستهای جمعیتی در ایران از جمله سیاستهای تنظیم خانواده از سال 68 آغاز شد. در آن زمان میزان باروری کشور با شعار 2 بچه کافی است، از باروری هر مادر 6 فرزند رو به کاهش نهاد تا اینکه به 8/1 فرزند برای هر مادر در سال 85 رسید و طبق آخرین بررسیها اینک این نرخ به 6/1 رسیده است و این به معنای کاهش تدریجی جمعیت و روند رو به نقطه صفر است. پیشبینیها نشان میدهد اگر شرایط فعلی کاهش باروری تداوم یابد، در سال 1410 به حدود صفر میرسد و از سال 1415 رشد جمعیت ایران منفی خواهد شد و ادامه این روند رو به انقراض نسل خواهد بود و این همان زمستان جمعیت است.
گزارش موسسه «اینترپرایز» آمریکا نشان میدهد باروری در ایران به شکل حیرتآوری در طول 3 دهه گذشته 70 درصد کاهش داشته و یکی از سریعترین رکوردهای افت باروری است که تاکنون به ثبت رسیده است. براساس گزارشها، اجرای سیاستهای جمعیتی در ایران از سال 1348 با بودجه یونسکو با شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به اجرا درآمد و بر این اساس کاهش رشد جمعیت سیاست استعماری بود که در رژیم سلطنتی پیشین ایران به اجرا درآمد، سیاستی که با آموزههای اسلامی همخوانی ندارد. رهبر حکیم انقلاب بارها به این چالش اجتماعی هشدار دادهاند. از جمله در دیداری که با دستاندرکاران برگزاری «همایش ملی تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» داشتند مواردی را یادآور شدند که خلاصه آن چنین است:
- مسأله جمعیت بسیار مهم است و از نظر سیاست کشور باید به سمت افزایش جمعیت برود البته به شیوه معقول و معتدل، ظرفیت کشور ما احتیاج به جمعیت بیشتر دارد. مسأله نمای جوان برای کشور، مسأله اساسی و مهم و تعیینکننده است.
- با شیوهای که امروز حرکت میکنیم، در آینده نهچندان دور یک کشور پیر خواهیم داشت که قابل علاج نیست و نباید بگذاریم به آنجا برسیم.
- تفکر و مبانی اسلامی در زمینه جمعیت و افزایش جمعیت با توجه به وضع جغرافیایی - سیاسی منطقه و کشور جمهوری اسلامی روشن و واضح است.
- فرهنگسازی در این مسأله حرف اول را میزند. متأسفانه امروز این فرهنگسازی تعطیل است. فرهنگسازی از گذاشتن قانون مهمتر است.
- اشکالاتی که به افزایش جمعیت وارد میشود قابل حل و پاسخ دادن است.
- چه چیزهایی موجب میشود جامعه ما دچار میل به کمفرزندی شود؟ میل به کم بودن فرزند یک عارضه است، انسان به طور طبیعی فرزند را دوست دارد، چرا ترجیح میدهد فقط یک فرزند داشته باشد؟ این عوامل را باید پیدا کرد، برای علاج این عوامل بیماریزا، متخصصان و صاحبان اندیشه فکر کنند.
- بالا رفتن سن ازدواج یکی از عوامل محدودیت باروری است، چرا در کشور سن ازدواج بالا رفته؟ مگر جوان 17، 18 یا 19 ساله به اطفای جنسی احتیاج ندارد؟!
- از طرف دیگر میگویند اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند. قرآن میفرماید: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله»
- همه اینها گرههای ذهنی است که باید بررسی شود، باید کار فکری و علمی بشود، عوامل کاهش جمعیت به نحو مطلوب و با اعتدال مناسب سنجیده شود، نخبگان جامعه باید قانع بشوند، اگر نخبگان قبول کردند کار سهل میشود، کار فرهنگسازی آسان میشود.
- کشور ما 150 میلیون ظرفیت جمعیت دارد و با این سطح وسیع و تنوع آب و هوایی با امکانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوه علمی میتواند یک کشور پرجمعیت باشد.
معظمله در بخش دیگری از سخنان خود فرمودند:
نگاه مقلدانهای به زندگی اروپایی وجود داشته که کار به اینجا منتهی شده و میراث آنها به ما رسیده و ما در برههای از زمان غفلت کردیم، کاری که باید انجام بدهیم، انجام ندادیم. کشورهای غربی از کاهش باروری پشیمانند و در بعضی کشورها مطلقاً کاهش باروری وجود ندارد. مثلاً خانوادههای آمریکایی با 12-10تا بچه، چطور خانواده ایرانی میخواهد از آنها تقلید کند؟!
به نظر میرسد برخی ایرانیان کاتولیکتر از پاپ این طرحهای استعماری را با محدود کردن اولاد اجرا میکنند! در زمینه فرهنگسازی و تغییر نگرش کاهش اولاد نهادهای فرهنگی، حوزههای علمیه، دانشگاهها، نهادهای تبلیغی، ائمه جمعه و جماعات، رسانه ملی و مطبوعات نقش مؤثر دارند تا بدینوسیله خانوادهها و زوجهای جوان را توجیه کنند و از جایگاه اولاد و نقش آن در شور و نشاط دادن به زندگی و ارزش معنوی فرزندداری آگاهی دهند و شبهات و بهانههایی را که مطرح میکنند، پاسخ گویند. تعدد فرزند هر چند هزینه بیشتری را میطلبد اما از سوی دیگر وعده الهی راست است که رزق به دست خدا است. آن روز که مردم جاهلیت فرزندان دختر را به گور میفرستادند، خداوند فرمود: «لاتقتلو اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم» از بیم گرسنگی بچههایتان را نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم.
گفته میشود بعضی اسکیموها نیز بچههای خود را بویژه اگر دختر باشد، میکشند.
چنین به نظر میرسد بیم گرسنگی جاهلیت این روزها در میان ما با کنترل نسل یا سقط جنین یا نوعی دیگر چهره نموده است و مسؤولیت شرعی و وعده الهی را نادیده گرفتهایم. در حالی که پدران ما با عقاید محکمتر این شعر شعارشان بود:
غم روزی مخور بر هم مزن اوراق دفتر را
که قبل از طفل، یزدان پر کند پستان مادر را