printlogo


کد خبر: 127168تاریخ: 1393/7/29 00:00
گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با دکتر عبدالرحمن راجح، جامعه شناس و روزنامه‌نگار یمنی
«انصار‌الله» به دنبال حکومت بر یمن نیست
عربستان حیاط خلوت خود در یمن را از دست داد

علی فاتحی: یمن  کشوری عربی در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه جزیره عربستان به‌پایتختی صنعاست. این کشور ۵۲۷ هزار و 968 کیلومتر مربع گستردگی دارد. یمن تا قبل از سال ۱۹۹۰ میلادی 2 کشور مجاور بود به نام‌های: جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دموکراتیک یمن (یمن جنوبی). سال ۱۹۹۰ طی پیمانی این دو کشور با هم متحد شدند و جمهوری یمن به‌وجود آمد. اما در سال ۱۹۹۴ جنگ خونینی بین دوطرف رخ داد که سرانجام شمالی‌ها بر جنوبی‌ها چیره شدند و اتحاد پابرجا ماند. این کشور 23 میلیون نفری از شمال به عربستان‌، از جنوب به باب‌المندب، از مغرب به ساحل دریای سرخ و از سمت مشرق به سلطنت عمان و خلیج‌فارس متصل است که همین موقعیت جغرافیایی اعتبار ژئوپلیتیک خاصی به این کشور بخشیده است. باب‌المندب یکی از چند تنگه مهم دنیا به شمار می‌رود که هر قدرتی بر آن مسلط شود خواهد توانست بخشی از امنیت عبور و مرور دریایی دنیا را در دست بگیرد. یمن نیز در سال 2011 دستخوش تحولات بیداری اسلامی واقع شد.  مردم این سرزمین به تأسی از کشورهای دیگر انقلابی دست به قیام زدند تا از یوغ دیکتاتوری سه‌دهه‌ای علی عبدالله‌صالح خارج شوند. به‌رغم اینکه در یمن 23 میلیون نفری بیش از 50 میلیون قبضه سلاح وجود دارد اما همه ترفندهای صالح برای به خشونت کشاندن راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز به نتیجه‌ای نرسید و مردم با درایت خاصی که داشتند دست به سلاح نبردند تا از طریق دموکراتیک به خواسته‌های خود برسند. عربستان‌سعودی و اتحادیه عرب با دیدن موج عظیم مخالفت مردمی دست به سیاست‌بازی زده و در یک توافق پنهان با صالح وی را برکنار کردند با این شروط که اولا ًوی و خانواده‌اش از پیگرد قانونی در امان باشند و ثانیاً رژیم یمن دچار تغییر و تحولی نشود که با این ترفند انقلاب مردم به انحراف کشانده شد و جای علی عبدالله صالح را عبد ربه منصور هادی گرفت و کشور در عمل با حاکمی دیگر همان سیاست‌های گذشته را دنبال کرد. همان سال 2012 و با برکناری علی عبدالله‌صالح قرار شد در سال 2013 با حضور بیش از 560 نفر از نخبگان سیاسی و نمایندگان نهادهای مدنی کشور که عمده آنها را عناصر رژیم سابق تشکیل می‌دادند، در چارچوب گفت‌وگوهای ملی ساختار دولت آینده مشخص شود اما این روند طولانی شده و به نظر می‌رسید در دوری بی‌حاصل قرار گرفته که نتیجه چندانی در بر نداشت. بر همین اساس در سال جاری و به‌ویژه پس از حذف یارانه‌ها و افزایش شدید قیمت انرژی در این کشور، مردمی که در شرایط سخت اقتصادی به سر می‌بردند دوباره به خیابان‌ها آمده و خواستار تغییر وضعیت شدند اما این‌بار به جای انقلاب و دگرگونی، موضوع اصلاح سیاسی دنبال شد که بدنه نظام را نشانه گرفته بود. این وضعیت چند ماهی به طول انجامید و تحولات به گونه‌ای پیش رفت که با وجود امضای توافقات میان گروه‌های مخالف و دولت، سرانجام حوثی‌ها و انصارالله که پیش‌تر در 6 جنگ با دولت طی یک دهه گذشته قدرتمندتر شده بودند و در انقلاب یمن نقش زیادی ایفا کرده بودند، این‌بار کنترل پایتخت را در دست گرفتند. این در حالی بود که عربستان با وجود مخالفت‌های زیاد با اقدامات حوثی‌ها و تلاش‌هایش برای صدور قطعنامه در شورای امنیت و بین‌المللی کردن این مساله، در نهایت با اقدام حوثی‌ها کنار آمده و به نوعی سکوت اختیار کرد. عربستان تا پیش از این ایران را متهم به دخالت در اوضاع یمن و حمایت از حوثی‌ها می‌کرد. در عین حال خود در دیگر کشورها به مقابله با جریان اخوان می‌پرداخت اما عملکرد ریاض در یمن چندان نشان از مخالفت با جریان اخوان نداشت، چراکه در صحنه یمن باید بین 2 گزینه اخوان‌المسلمین یا حوثی‌ها یکی را انتخاب می‌کرد. از سوی دیگر حوثی‌ها به‌رغم قدرت یافتن تمایل چندانی به حضور در حکومت نداشته و تلاش کردند ضمن حفظ فاصله از صندلی قدرت در یمن اما در امور سیاسی آن تاثیرگذار باشند. این سیر تحولات «وطن امروز» را بر آن داشت تا با دکتر عبدالرحمن راجح، کارشناس امور سیاسی و اجتماعی یمن در این باره
گفت وگو کند. این مصاحبه ضمن مروری بر گذشته این کشور به یمن معاصر رسیده و چشم‌انداز آینده آن را هم پیش روی خوانندگان محترم قرار می‌دهد.

 این روزها تحولات یمن در صدر اخبار منطقه قرار دارد اما بسیاری از ایرانیان شاید اطلاع دقیقی از یمن و پیشینه این کشور نداشته باشند. در ابتدا درباره تاریخچه این کشور تاریخی و کهن توضیح مختصری ارائه دهید.
کشور یمن که امروز شاهد حوادث و اتفاقات بسیاری است، جزو سرزمین «سبا» است؛ رابطه یمن با ایران بسیار طولانی و تاریخی است. قبل از اسلام یکی از پادشاهان یمن به نام «سید بن زی یزن» که از جمله مشهورترین پادشاهان این کشور بود، بعد از اینکه مورد حمله‌ حبشی‌ها یا همان اتیوپی فعلی قرار گرفت و آنها کشورش را تصرف کردند، به ایران پناه آورد و پادشاه ایران هم برای کمک به او چندهزار سرباز فرستاد. در این باره برخی عنوان کرده‌اند پادشاه وقت ایران، زندانیان و محکومان به اعدام را همراه یزن فرستاد اما برخی نیز عنوان می‌کنند سربازان نخبه ایران به یمن فرستاده شده و توانستند با همکاری قبایل یمنی، حبشی‌ها را از یمن بیرون برانند. ایرانی‌هایی که به کمک پادشاه یمن آمده بودند در این کشور ماندند و پس از آن به قدرت رسیدند.
ایرانی‌ها سال‌ها بر این کشور حکومت کردند تا آخرین حاکم یمن که در عصر پیامبر اعظم(ص) زیست و ایرانی‌الاصل بود، ایمان آورد و مردم یمن نیز به این واسطه ایمان آوردند.
خاندان این پادشاه در یمن به «الابنا» مشهور است که امروز هم‌نسلان‌شان در یمن وجود دارند و نزدیک صنعا هستند.
بدین سان رابطه تجاری، مذهبی و سیاسی بین ایران و یمن قبل از اسلام تا امروز ادامه پیدا کرده است.
با ظهور اسلام و تشکیل دولت‌های پس از اسلام؛ بخصوص در عصر عباسی، اولین جزئی که از این امپراتوری جدا شد، یمن و شمال ایران بود.
فردی به نام «امام هادی الحق» که یکی از پیشوایان یمنی‌هاست، به‌عنوان مؤسس دولت زیدیان و شیعیان در یمن به همراه چند صد نفر از طبرستان که دیلمیان لقب داشتند به این کشور آمده و حکومت کردند. امام هادی الحق که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام است، در سال 298 هجری قمری (قرن سوم هجری) «سلسله زیدیه» را در یمن بنا نهاد. وی از حجاز به یمن آمد. زیدیه بیش از 1000 سال بر یمن حکومت کرد. امروز نیز قبرستانی نزدیک مزار امام هادی در یمن وجود دارد که به نام قبرستان «دیلمیان» مشهور است. مشهور است که یاران امام هادی که از دیلم و طبرستان آمده بودند، در آنجا دفن هستند.
حتی در کتاب‌های نگاشته شده در آن ایام زبان فارسی رواج داشته و در نماز جمعه‌ها نیز گاهی خطابه فارسی قرائت می‌شد؛ یعنی بعد از اسلام به حدی روابط بین دیلمیان شمال ایران و زیدی‌های یمن وجود داشته که فقیهان و مراجع دینی یمنی اجتهاد کردند که جایز است به زبان فارسی یا عربی خطبه بخوانند.
تقریبا به مدت یکهزار سال یمن شمالی تحت فرمان امامان زیدی بود تا اینکه استعمار عثمانی جنوب یمن و استعمار انگلیس، شمال این کشور را تصرف کردند که البته زیاد نتوانستند بمانند و هر وقت که می‌آمدند زیدی‌ها شورش کرده و عثمانی‌ها را از خاک یمن بیرون می‌کردند. آخرین باری که از یمن رانده شدند، سال 1919 یعنی تقریبا 100 سال پیش بود که از یمن به کلی خارج شدند و یک دولت زیدی در شمال این کشور تشکیل شد. یعنی یک پادشاهی زیدی تشکیل شد؛ تحت عنوان «المملکت و المتوکلی یمن» که «متوکلی» (پادشاه وقت) با توجه به تفکرات نواندیشانه‌ای که وارد منطقه شده بود و طبیعتاً یمن را نیز تحت تاثیر قرار داد، دچار ضعف شد. مفاهیمی مانند جمهوریت و نهضت مشروطه در سال 1945 این پادشاهی را تضعیف کرد تا سال 1962 که یک کودتای نظامی با کمک ناسیونالیسم عربی و جمال عبدالناصر شکل گرفت و کل پادشاهی متوکلی یمنی محو و نظامی جدید به نام جمهوری یمن تشکیل شد. این جمهوری با کمک جمال عبدالناصر که حدود 60 هزار نفر از نیروهای ارتش مصر را وارد یمن کرد شکل گرفت و از سوی کودتاچیان، نظام جمهوری در یمن تشکیل شد و ارتشی‌ها، قدرت را به دست گرفتند. از زمان روی کار آمدن ارتش در یمن تلاش شد یک ایدئولوژی جدید مذهبی با کمک عربستان سعودی در این کشور ایجاد شود و در پی آن مذهب شیعه زیدی را کمرنگ و هویت ملی یمن را که در چارچوب امامت، ولایت و تشیع بود، تضعیف کنند و مذهب سنی وهابی را وارد یمن کردند و توانستند ایدئولوژی سعودی را رواج دهند. عربستان سعودی سعی کرد وهابیت را با کمک انجمن‌های مذهبی و با کمک مالی میان شیوخ قبایل ترویج کند و بالاخره توانست هویت ملی یمن را تضعیف و از لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک، یمن را تابع خود کند.
اما چند شهر یمن مقاومت کردند، به خصوص شهرهای شمالی یمن مانند صعده که حوثی‌ها در آنجا ساکن بودند. سال 1990 بعد از وحدت شمال و جنوب یمن، اتفاقی جدید در این کشور رخ داد و زیدی‌هایی که بسیار تحت فشار و ظلم بودند دوباره به خودشان بازگشتند و یک بیداری در بین آنها صورت گرفت که این بیداری از نهضت و افکار حضرت امام خمینی و  انقلاب اسلامی ایران برگرفته شده بود. سال 1990 وحدت شمال و جنوب یمن اتفاق افتاد که در این وحدت شمال و جنوب مقرر شد احزاب و انجمن‌های فکری و مذهبی آزاد شوند و این فرصتی برای زیدی‌ها بود تا خودشان را پیدا کنند.  زیدی‌ها از دهه 90 شروع به بازسازی و تشکل حزب کردند؛ البته آنها در چارچوب مذهب زیدی فعالیت نداشته و به آن محدود نبودند بلکه پا را فراتر گذاشته و به‌عنوان دفاع از هویت ملی و مذهبی یمنی‌ها شروع به مبارزه کردند. سال 2003 با توجه به حمله آمریکا به عراق، جنبشی به رهبری «سیدحسین بدرالدین الحوثی» در قالب اندیشه زیدی که برگرفته از اندیشه‌ها و افکار حضرت امام خمینی‌(ره) بود به وجود آمد که در جامعه یمن پیاده شد. مثلا شعار آنها «مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل» بود. آنها مطالبات خود را از دولت «علی عبدالله صالح» اعلام کردند که اولا دولت طرفدار مقاومت اسلامی در فلسطین و مقاومت لبنان باشد و ثانیاً از کمک به ایالات متحده آمریکا و هم‌پیمانانش در جنگ علیه آنچه تروریسم در منطقه می‌نامد فاصله بگیرد. آنها از دولت یمن خواستند استقلال سیاسی این کشور را حفظ کند و تابع عربستان و آمریکا نباشد و همچنین رفع محرومیت از مردم بخصوص شمالی‌ها که زیر ظلم و فشار دولت بودند، از دیگر خواسته‌های حوثی‌ها بود. این مطالبات رفته‌رفته به یک جنبش فراگیر تبدیل شد و دولت هم که این جنبش را برنتافت، سعی کرد آن را با زور سرکوب کند و بدین ترتیب در سال 2004 اولین جنگ و حمله نظامی علیه سید‌حسین حوثی و یارانش و جنبش شمال انجام گرفت که موجب کشته شدن سید‌حسین بدرالدین الحوثی و چندین تن از یارانش شد و جنبش کاملا سرکوب شد ولی بعد از چند سال جنبش دوباره احیا شد و رویکرد نظامی و مخفیانه به خود گرفت. رهبری این جنبش جدید را «سیدعبدالملک الحوثی» که برادر سید‌حسین بود برعهده گرفت. دولت یمن دوباره علیه این جنبش وارد جنگ شد که این بار موفق به سرکوب آن نشده و بدین ترتیب 6 جنگ بین زیدی‌ها و دولت درگرفت که آخرین آن در سال 2009 با کمک و ورود مستقیم سعودی و ایالات متحده آمریکا بود.  در جنگ ششم، دولت یمن بسیار ضعیف شده و جنبش زیدی‌ها تثبیت شد.  ایستادگی این جنبش در مقابل مداخلات سعودی و ایالات متحده آمریکا موجب شد محبوبیت بیشتری در کل یمن پیدا کند. با تضعیف رژیم یمن در سال 2011 و آغاز انقلاب‌های عربی، مردم و جوانان با حضور در خیابان‌ها راهپیمایی‌های زیادی برپا کردند تا خواسته‌های‌شان محقق شود. جنبش انصار‌الله یا همان حوثی‌ها در این سال به مردم پیوست تا خواسته‌های آنها را جامه عمل بپوشاند. این جنبش در کنار سایر گروه‌ها و احزاب سیاسی به پا خاست که باعث شد پس از یک سال عبدالله صالح کنار برود. با کنار رفتن صالح، قدرت با میانجیگری اتحادیه عرب و نقش‌آفرینی آمریکا، بین حزب عبدالله صالح و احزاب دیگر که غالباً مرتبط با اخوان‌المسلمین و تفکرات آن بودند، تقسیم شد.
این مصالحه سیاسی مردم یمن را ناراحت کرد چرا که تصور کردند فریب خورده‌اند. جنبش انصار‌الله در همان روز امضای این توافقنامه صوری و تقسیم قدرت انجام‌گرفته، بیانیه‌ای صادر و اعلام کرد این مصالحه موجب پایمال شدن خون شهدا و مطالبات یمنی‌ها شده و مصالحه‌ای غیر‌عادلانه است که ما آن را قبول نداریم.بر همین مبنا از همان سال تا سال 2014 به مدت 3 سال جنبش انصارالله، اپوزیسیون مخالف دولت جدید را تشکیل داد و هر هفته تظاهراتی را علیه دولت انجام می‌داد. معترضان در این راهپیمایی‌ها که پس از نماز جمعه هر هفته انجام می‌گرفت، خواستار اسقاط دولت بودند و یک رژیم ملی در چارچوب مطالبه مردم و دولتی کارآمد را دنبال می‌کردند.
سرانجام پس از 3 سال تظاهرات مردمی و سرکوبی که در اواخر کار از سوی دولت انجام گرفت و نیز افزایش قیمت‌ بنزین، برداشتن یارانه‌ها و افزایش قیمت‌ها، تظاهرات در کل یمن شکل گرفت که جنبش انصار‌الله رهبری مطالبات مردمی را برعهده گرفت و دولت ساقط شد. باید به این موضوع اشاره کنم که طی دو سال اخیر انصار‌الله  در جنگ با تکفیری‌هایی بود که از سوی عربستان ‌سعودی شکل گرفته و حمایت می‌شدند تا زیدی‌های یمن را به کنترل خود درآورند اما انصار‌الله توانست بر همه گروه‌های سلفی - تکفیری غلبه کند.
  افزایش قیمت‌ها چگونه منجر به قیام مردمی شد؟
پس از آنکه دولت یارانه‌ها را کاهش داد، قیمت‌ها به شکل غیر‌قابل تحملی افزایش یافت که این موضوع منجر به حرکت بسیار عظیمی در یمن شد و انصار‌الله تظاهراتی را در صنعا به شکل گسترده برگزار کرد.
با وجود اینکه انصار‌الله به دولت اعلام کرده بود تظاهرات و تجمعات، همگی مسالمت‌آمیز است اما دولت آنها را سرکوب کرده و در تظاهرات چندین نفر کشته شدند که این موضوع نیز باعث خشم عمومی در کل یمن شد و مردم این کشور را که همگی مسلح هستند، به سوی جنگ و اعتراضات مسلحانه کشاند.
انصار‌الله از دولت خواست افرادی را که موجب کشته شدن تظاهرکنندگان بودند به محاکم قضایی تحویل دهد که این امر اتفاق نیفتاد و سرانجام در جنگ و درگیری‌ای که بین نیروهای تکفیری وابسته به دولت مانند ژنرال علی محسن‌الاحمر با نیروهای انصار‌الله رخ داد، انصار‌الله پیروز شد و توانست ارتش علی محسن‌الاحمر را شکست دهد و تقریبا از لحاظ نظامی بر همه نواحی و بخش‌های پایتخت غلبه و کل صنعا را تصرف کرد. با این وجود انصار‌الله از همان روز نخست اعلام کرد صنعا به هیچ وجه ساقط نشده بلکه دولتی‌ها خود را تسلیم مردم و فرزندان کشور یمن کرده‌اند و انصار‌الله قصد حکومت کردن بر کشور را ندارد و می‌خواهد یک دولت وحدت ملی تشکیل شود تا کشور از وابستگی به عربستان و آمریکا رها شود و همچنین به وضعیت اقتصادی و سیاسی مردم رسیدگی شود. پس از آن بود که انصار‌الله با «عبدربه منصور» رئیس‌جمهوری فعلی به توافق رسید که یک دولت ملی تشکیل شود و از همه گروه‌ها در آن عضویت داشته باشند که این توافقنامه در حال اجراست.
 درباره 33 سال ریاست جمهوری علی عبدالله صالح توضیح دهید و اینکه از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چه وضعیتی بر یمن حاکم بود.
همان طور که می‌دانید، علی عبدالله صالح 33 سال بر یمن حکومت کرد که حدود 10 سال آن بر یمن شمالی بود؛ پیش از آنکه شمال و جنوب متحد شوند و 23 سال هم یمن شمالی و جنوبی (متحد) را رهبری کرد. صالح با نظام سرکوب و جنگ‌های داخلی یمن را اداره و فشار خیلی سنگینی به زیدیان یمن وارد کرد و یمن را از نظر سیاسی به عربستان و ایالات متحده وابسته کرد.  اوضاع اقتصادی یمنی‌ها که اسفبار بود را می‌توان بزرگ‌ترین عامل نارضایتی‌ها و انقلاب 2011 مردم یمن دانست.  در این سال‌ها از نظر سیاسی احزاب تا حدی آزاد بودند ولی همیشه هژمونی در دست علی عبدالله صالح و حزب خودش بود که این حزب بر مجلس یمن و همه مناطق و پست‌های دولتی حاکم بود و کشور به وسیله افراد وابسته به رژیم اداره می‌شد.
 مردم یمن از بیداری اسلامی با توجه به تحولاتی که در منطقه رخ داد، استفاده و خواسته‌های خودشان را مطرح کردند. در این وضعیت شاهد بودیم با سیاست مزورانه‌ای که اتحادیه عرب به خصوص سعودی‌ در پیش گرفت، عبدالله صالح کنار رفت اما بدنه رژیم باقی ماند.
جریانات وابسته به عبدالله صالح دوست نداشتند حزب وی از قدرت کنار برود. آنها می‌دانستند جدی‌ترین جریان مخالف دولت عبدالله صالح و جریانی که قصد دارد کل نظام را تغییر دهد همان انصار‌الله است، به همین دلیل با نقشه‌ای تصمیم به انحراف انقلاب گرفتند.
بر این اساس در حین انقلاب، برخی وابستگان رژیم گذشته مانند علی محسن‌الاحمر که از فرماندهان ارتش علی عبدالله صالح بودند، اعلام کردند به انقلابیون پیوسته‌اند و در مصالحه‌ای که به ابتکار اتحادیه عرب بر مردم این کشور تحمیل شد، آنها قدرت را به دست گرفتند.
این توافقنامه بسیاری از مسائل اساسی که سبب انقلاب شد را مسکوت گذاشت و به آنها توجهی نکرد که از جمله آنها این بود که به مطالبات اعضای انصار‌الله  اشاره‌ای نداشتند و آنها را وارد این مصالحه نکردند. همچنین قضیه استقلال جنوب یمن که جنوبی‌ها به دنبال آن بودند مسکوت ماند و مطالبه جوانان که به خیابان‌ها آمده و خواستار استقلال کشورشان بودند نادیده گرفته شد که این موارد بر بحران افزود و انقلاب دوم را رقم زد.
 می‌توانیم بگوییم نگرانی سعودی و آمریکا از به قدرت رسیدن حوثی‌ها در یمن بوده که باعث به وجود آمدن 6 جنگ و 3 سال تظاهرات در این کشور شد؟
بله؛ صددرصد! امروز رسانه‌های سعودی علیه انصار‌الله و جمهوری اسلامی ایران تبلیغات بسیاری را در جهان عرب به راه انداخته‌اند، با این ادعا که ایران در پی مداخله در امور کشورهای عربی است. اکنون در حالی که سعودی گروه‌‎های تروریستی را در سوریه و عراق و اطراف ایران مورد حمایت قرار می‌دهد، رسانه‌های سعودی علیه انصار‌الله در یمن تبلیغات زیادی به راه انداخته‌اند با این ادعا که این جنبش در یمن دست به  کشتار مخالفان خود می‌زند در حالی که امروز یمن پاک‌ترین و بهترین کشور انقلابی است که در منطقه عربی به وجود آمده چرا که پشتوانه مردمی داشته و به دور از خونریزی و خرابکاری است. انصار‌الله سعی کرده ساختار دولت حفظ شود و همچنین از اولین روز هم اعلام کرد حاضر است با همه‌گروه‌ها از جمله اخوان‌المسلمین مصالحه داشته باشد. این جنبش اعلام کرد قصد دارد یک دولت ملی تشکیل دهد اما تا به امروز عربستان سعودی، کشورهای غربی و عربی سعی می‌کنند، نشان دهند یک حرکت طایفه‌ای یا مذهبی شکل گرفته است. انصار‌الله اعلام کرده خواسته‌های زیدی‌ها بر اساس منافع ملی است و خواستار ایجاد یک یمن مستقل، واحد و صاحب نظم در غرب آسیا هستند.
 آیا حوثی‌ها به دنبال این هستند که مانند چند صد سال گذشته به قدرت برسند یا اینکه اهداف دیگری را دنبال می‌کنند؟
نه برعکس! آنها اعلام کرده‌اند به دنبال پادشاهی یا خواستار دولتی به شکل قبلی نیستند و خواستار یک دولت ملی و واحد هستند.
انصار‌الله در گفت‌وگوهای ملی نیز اعلام کرد حاضر است در چارچوب یک دولت ملی، مدنی و دموکراسی واقعی باشد؛ به شرط اینکه اسلامیت و همکاری با همه کشورهای اسلامی به خصوص جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد. همچنین دیدگاه این جنبش در قضیه فلسطین این است که فلسطین موضوع اول همه مسلمین است لذا باید به مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان کمک و یاری شود.
 آل‌سعود ظاهرا از قدرت گرفتن یک جریان شیعی در کنار مرزهای عربستان که حیاط خلوتش را نیز از بین می‌برد، نگران است.
یمن 50 سال حیاط خلوت عربستان بوده و حکومت سعودی اصلا تصور نمی‌کرد روزی یک نیروی ملی اصیل در یمن ایجاد شود که قدرتش در یمن را به چالش بکشاند.
امروز هم سعی می‌کنند با تبلیغات و فضا‌سازی سیاسی یک فضای منفی علیه حوثی‌ها در یمن در کل منطقه شکل دهند در حالی که حوثی‌ها از اولین روز اعلام کردند در یمن مذهب ما همان مذهبی است که یمنی‌ها دارند و روابط ما با جمهوری اسلامی خوب است.
انصار‌الله اعلام داشته جمهوری اسلامی ایران یک سیاست خارجی ستودنی در غرب آسیا و در مسائل جهان اسلام در پیش گرفته است.
انصار‌الله همچنین اعلام داشته آزادی به معنای استقلال کشور از دخالت سعودی و آمریکاست که این موضوع به مذاق سعودی‌ها خوش نیامده و با حمایت از تکفیری‌ها به دنبال راه‌اندازی جنگ طایفه‌ای در یمن هستند. عربستان زمانی که مشاهده کرد نمی‌تواند خواسته‌های مردم را در یمن سرکوب کند به تبلیغات رسانه‌ای، جنگ طایفه‌ای و کمک به گروه‌های تکفیری و القاعده روی آورد تا بتواند دوباره در یمن قدرت را به دست بگیرد یا این کشور را ضعیف و ناتوان کند که همیشه درگیر تنازعات داخلی باشد.
 حوثی‌ها در 6 جنگ گذشته حضور داشتند و البته در هر جنگ به نسبت قبل قوی‌تر ‌شدند ولی به اهدافشان نرسیدند؛ درحالی که در آخرین قیام موفق شدند و امروز شاهد هستیم تعدادی از افراد انصار‌الله در دولت حضور دارند. به نظر شما علت موفقیت قیام آخر چیست؟
علت آن را باید در تاریخ 20 ساله اخیر جست‌وجو کرد. انصار‌الله در گذشته محدود بود و توانایی و قدرت نظامی بسیار کمی داشت و در مقابل، رژیم بسیار قدرتمند بود و از نظر رسانه‌ای و بین‌المللی نیز دست بالا را داشت. درست است که حوثی‌ها قبلا نمی‌توانستند در دولت مشارکت کنند اما در توافقنامه‌های  پس از هر جنگ از نظر نظامی تثبیت شده  و گسترش جغرافیایی نیز داشتند. یعنی اگر شما موافقتنامه‌های منعقدشده بین حوثی‌ها و دولت سابق را نگاه کنید، خواهید دید که از نظر جغرافیایی بسیار توسعه پیدا می‌کردند.
اما حرکتی که باعث موفقیت اخیر آنها شد به چند دلیل بود؛ نخست ناامیدی بیشتر مردم یمن از دولت فعلی و عدم توانایی این دولت در ایجاد نقش مؤثر در اصلاحات اقتصادی - سیاسی؛ دوم رهبری موفق حزب انصار‌الله که سید‌عبدالملک حوثی توانست همراه مردم باشد و به‌رغم توانایی حضور در دولت و به دست گرفتن قدرت، این کار را انجام نداد و این موضوع بر محبوبیت مردمی وی افزود و سوم توانایی نظامی انصارالله است که توانست همه گروه‌های تکفیری را که از عربستان حمایت می‌شدند، شکست دهد و این موضوع نیز بر محبوبیت انصار‌الله افزود، زیرا این گروه‌ها به مردم ستم می‌کردند و یمانی‌ها از دست آنها ناراحت و خشمگین بودند. علت چهارم نیز تبعیت انصار‌الله از خواسته‌های مردم بود که در توافقنامه با دولت به آنها توجه کردند و می‌بینیم که آنها خواستار پرداخت یارانه‌ها به مردم شدند و قرار بر پرداخت یارانه‌ها شده است.
 در توافقنامه‌ای که بین انصار‌الله و «عبد ربه منصور هادی» رئیس‌جمهور یمن به امضا رسیده، بعضی اعضای انصارالله در دولت حضور دارند بویژه اینکه یکی از اعضای انصارالله مشاور رئیس‌جمهور شده است، این وضعیت باعث می‌شود انصارالله در حکومت هم حضور و نفوذ داشته باشد.
باید بدانیم یک تحول بسیار بزرگ در یمن و خاورمیانه اتفاق افتاده است و گروه انصارالله از گروهی حاشیه‌ای در یمن و گروهی مسلح که دور از قدرت بود، به  بزرگ‌ترین قدرت و بزرگ‌ترین حزبی تبدیل شده که در حال حاضر در این کشور ایفای نقش می‌کند. امروز یمن به طور کامل دگرگون شده است. درست است که انصارالله می‌توانست نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور داشته باشد ولی اعلام کردند به دنبال دولت ملی هستند، نه به دست گرفتن قدرت. نتایج گفت‌وگوی ملی این بود که اولا مشاور رئیس‌جمهور از انصارالله باشد، دوم ورود جنبش انصارالله به دستگاه دولتی است، سوم در جنگ‌هایی که دولت داشته، به افرادی که متضرر شدند خسارت بپردازد و چهارم اینکه ارتش یمن باید برای حکومت و سرزمین یمن و به دور از سلیقه و نفوذ شخصیت‌ها و قبایل و عشایر باشد.
چند نتیجه خوب در این گفت‌وگوهای ملی حاصل شد که دولت از عمل به آنها تا به حال شانه خالی کرده ولی مقرر شده انجام شود.
انصارالله وارد جریان سیاسی شده و امور دولتی در حال انجام است تا دولتی طی چند روز آینده تشکیل شود و دولت آینده صد در صد دولتی متشکل از همه یمانی‌هاست و انصارالله وارد دولت می‌شود.
 پس شما آینده تحولات را مثبت ارزیابی می‌کنید؟
عربستان به دنبال ایجاد جنگ داخلی و طایفه ای در یمن است اما آنچه می‌بینیم این است که انصارالله بحران حاکم را به خوبی اداره می‌کند. اگر اهداف سیاسی و نیروهای ملی یمن دست در دست انصارالله بدهند، می‌توانند یمن را از فتنه‌گری سعودی و آمریکا دور نگه دارند.
 عنوان می‌شود یمن از طرف صهیونیست‌ها مورد توجه است، زیرا جزو سرزمین‌های آخرالزمانی محسوب می‌شود، شما تا چه حد به این موضوع معتقد هستید؟
من معتقدم صهیونیست‌ها و آمریکا به یمن نگاه ویژه‌ای دارند چرا که یمن از چند جنبه حایز اهمیت است؛ از لحاظ استراتژیک، مسلط بر جنوب عربستان است و همچنین مسلط بر دریای سرخ و مخصوصا باب‌المندب و همیشه از لحاظ تاریخی نقش بسیار بزرگی در غرب آسیا و جزیره‌00‌العرب ایفا می‌کرده و به همین دلیل صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها به این منطقه نگاه ویژه‌ای دارند. زمانی که تنگه هرمز در دست جمهوری اسلامی ایران و باب‌المندب در دست انصارالله باشد، تهدیدی بسیار جدی متوجه رژیم صهیونیستی و آمریکا خواهد بود. علاوه بر آن در روایات بسیاری هم درباره یمن در تاریخ آمده است که مردم این کشور نیز به آن معتقد هستند و انقلابی هم که در این کشور رخ داد توسط نیروهایی بود که متعهد و به قضایای اسلامی وفادار هستند.
 اتهاماتی که درباره دخالت ایران و در بحث بازداشت ایرانیان در این کشور هر از چندی از سوی رژیم سعودی یا رژیم سابق مطرح می‌شود، تا چه حد جنگ روانی است؟
دستگیری این افراد اصلا صحت ندارد، چراکه دولت یمن چند سال پیش این را تبلیغ کرد و ما مطمئن هستیم اگر یک نفر را دستگیر می‌کردند آن را در رسانه‌های خود نشان می‌دادند یا به آمریکا و عربستان تحویل می‌دادند اما این موضوع یک دروغ و جنگ روانی است و سعی می‌کنند به ملت‌های منطقه، «ایران‌هراسی» را القا کنند. آنها تلاش دارند به مردم دنیا بگویند آنچه در یمن پیروز شد اراده مردمی نبود بلکه دخالت‌های جمهوری اسلامی ایران بود تا با این ترفند هم به ایران‌هراسی دامن بزنند و هم انصار‌الله و حوثی‌ها را وابسته به کشورهای خارجی نشان دهند که یک نیروی تابع جمهوری اسلامی است در حالی که این یک قیام مردمی بوده و انصار‌الله فقط از نظر معنوی به ایران وابسته است. در اسناد محرمانه‌ای که توسط سایت ویکی‌لیکس منتشر شده این واقعیت به خوبی روشن شده است که عبدالله صالح بارها عنوان کرده ایران دخالتی در یمن ندارد اما ما برای حمایت مالی عربستان این اخبار را منتشر می‌کنیم و خود آمریکایی‌ها نیز اعلام کرده‌اند دخالت ایران در یمن هرگز به اثبات نرسیده است. حوثی‌ها از نظر فرهنگی و اعتقادی به ایران وابسته و به نقش امام خمینی و امام خامنه‌ای در جهان اسلام بسیار معتقد هستند و همچنین سیاست خارجی ایران برای کمک به مردم فلسطین در جنگ با صهیونیست‌ها را در ایجاد استقلال ملی در کشورهای غرب آسیا ستایش می‌کنند و روابط فرهنگی و مذهبی نیز در طول تاریخ وجود داشته است، اما این موضوعات به معنای وابستگی و تبعیت انصار‌الله از ایران نیست و آنها در اقداماتشان مصالح مردم یمن را لحاظ می‌کنند.
 


Page Generated in 0/0230 sec