printlogo


کد خبر: 127373تاریخ: 1393/8/3 00:00
نگاهی به فیلم «قاضی» به کارگردانی دیوید دوبکین
پسر بی‌نشان از پدر!

نادیا زکالوند: فیلم «قاضی» درباره وکیل‌مدافع بی‌عاطفه‌ای به نام «هنک پالمر» - رابرت داونی‌جی‌ار- است که از همان دوران نوجوانی، خانواده و دوست دوران دبیرستانش را ترک کرده و از شهر کوچک‌شان در ایندیانا به شهری بزرگ سفر می‌کند و هرگز نگاهی هم به پشت سرش نمی‌اندازد. او اکنون وکیل‌مدافع سرشناس و موفقی در دادگاه‌های مدنی و جنایی است که هرگز پرونده‌ای را به طرف مقابل نباخته و به ثروت و رفاه بسیار بالایی دست پیدا کرده است. او چنان بی‌احساس است که کوچک‌ترین عذاب وجدانی در برابر باخت قربانیان مشتریانش در دادگاه ندارد و نسبت به آنها ذره‌ای احساس ترحم نمی‌کند. با این حال به‌رغم موفقیت، ثروت و نگاه بی‌رحمانه‌اش به نوع بشر، سعادت و زندگی شادش رو به نقصان است. او که خانواده و پدرش - رابرت دووال - که قاضی محترمی در محل زندگی خود است را ترک کرده در آستانه جدایی با همسر بی‌وفایش است و احتمال اینکه سرپرستی دخترشان لورا - اما ترمبلی - را نیز از دست بدهد، بسیار بالاست.
وقتی مادر هنک غیرمنتظره فوت می‌کند، او برای مراسم تدفین به شهر کوچک شان می‌رود در حالی که تصمیم دارد با اولین پرواز به خانه‌اش بازگردد،  خصوصی‌ترین پرونده جنایی در طول دوران حرفه‌ای‌اش برای او پیش می‌آید: رد خون یک قاتل محکوم روی خودروی خانواده پیدا شده و پدر هنک منظون به قتل می‌شود. اکنون  هنک باید تصمیم بگیرد که یا دشمنی دیرینه با پدر را کنار گذاشته و از او که سرسخت است و دوران کهولتش را می‌گذراند در دادگاه دفاع کند یا بدون توجه به پدر، به زندگی و خانه خود بازگردد.  فیلم «قاضی» به کارگردانی دیوید دوبکین، حکایت بسیار آشنای مردی است که حس نوع‌دوستی را در بازگشت به زادگاهش می‌یابد. اگرچه فیلم از داستان قوی و محکمی برخوردار است و بازیگران بازی‌های خوبی ارائه می‌دهند اما بیشتر تماشاچیان  براساس فیلم‌هایی از این دست که قبلا دیده‌اند به احتمال زیاد می‌توانند مسیر داستان فیلم را پیش‌بینی کنند.  هواداران «داونی» - بازیگر نقش هنک - که در این فیلم می‌خواهند از او اجرای تازه‌ای ببینند، چندان راضی نخواهند شد زیرا داونی با تمام تلاشی که کرده است نتوانسته نقشی متفاوت از کارهای قبلی خود ارائه دهد.  داستان فیلم قاضی پر از طرح و موضوعات گوناگون است اما به گونه‌ای چیده شده‌اند که می‌توانید نقطه پایانی آن را حدس بزنید، با این‌حال دوبکین در کنار نیک اسکنک و بیل دوبیوک،  فیلمنامه‌نویس‌های فیلم، آنقدر موضوعات منحصر به‌فردی - از شخصیت‌های مختلف گرفته تا دادگاه، کمدی، درام- به متن داستان اضافه می‌کنند تا بتوانند فضای داستان را تازه و با طراوت نگه دارند البته صحنه‌های آغازین و مقدماتی فیلم بسیار جذاب‌تر از داستان اصلی و رازی که اواسط فیلم مطرح می‌شود، است و این نقص فیلم را نشان می‌دهد. در مقدمه فیلم با پدر و پسری آشنا می‌شویم که نسبت به هم بیگانه هستند و در عین حال تلاش می‌کنند شکاف بین خود را از میان بردارند و به یکدیگر نزدیک شوند. حتی وجود چندین طرح داستانی که در فیلم گنجانده شده  و طی 141 دقیقه نمایش داده می‌شوند نتوانسته فیلم را از کلیشه‌ای بودن نجات دهد بویژه قسمت‌هایی که مربوط به احساسات هنک درباره زندگی روستایی در کارلین ویل است. موضوع جالبی که در این فیلم به چشم می‌خورد 2 بازیگر دووال و داونی است که در صحنه وقتی کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، بیشترین توجه تماشاچی را به خود جلب می‌کنند. آنها کارآزمودگی‌شان را به رخ می‌کشند. با این حال اجراهای داونی فرسنگ‌ها با اجرایی که جایزه‌آور باشد، فاصله دارد اما بازهم می‌تواند در فهرست برترین‌ها باشد و شخصیتی را که می‌خواهد مانند شرلوک هلمز و تونی استارک باشد و البته هیچ سنخیتی با آنها ندارد،  با ظرافت به تصویر بکشد.  مسلما داونی بازیگری است که می‌تواند شانس فروش فیلم را بالا ببرد اما دووال در هر صحنه‌ای که کنار داونی حضور دارد توانسته است توجه‌ها را بیشتر به سمت خود جلب کند. هنک تاحدی گرفتار خوداکتشافی است اما دووال با او فرق دارد؛ او مردی است که به خوبی  اعمال خوب و بد را تشخیص می‌دهد.دووال روش‌های ظریفی پیدا می‌کند تا ظاهر بی‌احساس خود را به کنار گذاشته و بخش حساس‌تر و شکننده‌تر وجود خود را به نمایش بگذارد و در انتها تماشاچیان را از دیدن این جنبه از وجود خود که به ظاهر انعطاف ناپذیر می‌آید متعجب کند. نقش‌های پشتیبان  متشکل از یکسری چهره‌های آشنا،  بازی‌های قوی ارائه داده‌اند و نقش‌های موثری در روند فیلم دارند اما متاسفانه شخصیت‌های آنها به خوبی پرداخت نشده است. «وین سنت دونوفریو» و «جرمی استرانگ» نقش برادران هنک - گلن و دیل - را بازی می‌کنند. بیلی باب تورنتون و ورا فامیگا نیز در نقش دادستان حضور پیدا کرده‌اند. دی وایت دیکام و همچنین دوست دوران دبیرستان هنک، سامانتا پاول، متاسفانه زمان بسیار کمی در فیلم داشتند، آنقدر که شخصیت‌شان کشف نشده و درون سایه باقی ماند. در حقیقت این شخصیت‌ها شکل گرفته بودند تا ما را صرفا با گذشته هنک کمی آشنا کنند.   تماشاچیانی که به دنبال دیدن داستانی تازه یا اجرایی به یاد ماندنی از شخصیت‌های معروف فیلم مانند داونی هستند بعید است بتوانند در این فیلم چیزی بیابند چرا که داستان و پرداخت شخصیت‌ها کاملا شبیه داستان‌هایی از این دست است که تا به حال دیده‌ایم. با این حال «دوبکین» به اندازه کافی جزئیات منحصر به فردی وارد فیلم کرده است تا آن را از درام‌های خانوادگی و دادگاهی دیگر متمایز کند. نتیجه کار تجربه‌ای تاحدی متفاوت و متفکر اما نه خیلی خاص است. «قاضی» فیلمی شایسته و سکویی برای درخشیدن «دووال» است اما نمی‌تواند خاطره‌ساز باشد. «قاضی» براساس 143 نقد در سایت روتن تومیتو از 10 توانسته 5/5 امتیاز کسب کند.


Page Generated in 0/0051 sec