printlogo


کد خبر: 128682تاریخ: 1393/8/26 00:00
اوبامای پا در هوا، جلوی کنگره جمهوریخواهان درنمی‌آید
فاتحه توافق هسته‌ای را بخوانید!

شاید این چرخش ظالمانه‌ای در سرنوشت [دولت اوباما] باشد که تنها چند هفته مانده به ضرب‌الاجل توافق هسته‌ای بین ایران و 1+5 در ماه نوامبر، انتخابات میاندوره‌ای ایالات متحده به یک کنگره تحت کنترل جمهوریخواهان انجامید.
حال با سلطه توأمان حزب قلدرتر جمهوریخواه بر سنا و مجلس نمایندگان، به نظر می‌رسد قطعا باید فاتحه هرگونه حل و فصل بحث هسته‌ای و رفع تحریم‌های غرب علیه ایران را بخوانیم.
پس از یک سال مذاکره، ظرف روزهای آتی - یک هفته دیگر- فرستادگانی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان با همتایان ایرانی‌شان ملاقات می‌کنند تا بلکه به توافقی بر سر بن‌بست هسته‌ای دست یابند. این هفته اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا گفت واشنگتن چارچوبی ارائه داده که به ایران اجازه می‌دهد به اهدافش درباره انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز دست یابد و رژیم تحریمی که قدرت‌های غربی بر ایران تحمیل کرده‌اند را باطل کند البته خود اوباما با گفتن اینکه «در صورتی ما می‌توانیم به یک توافق واقعی برسیم که ظرف 4-3 هفته آتی به آن دست پیدا کنیم» بر توافق احتمالی سایه انداخت.
با توجه به اینکه اوباما پیش از انتخابات میاندوره‌ای دموکرات‌ها وعده داده بود که آماده است تا «قدرت‌های اجرایی» مستقل کنگره را به منظور فشار برای یک توافق در نشست 1+5 ترغیب کند، حالا همان اوباما باید با آرزوی دستیابی به گشایشی در رابطه با ایران در مقابل کنگره‌ای بی‌پروا - تحت نفوذ اکثریت جمهوریخواه - بایستد اما سابقه دو دوره‌ای او در کاخ سفید نشان می‌دهد که او جربزه چنین تقابلی را ندارد.
همین حالا این رئیس‌جمهور «لنگ اردکی» (اصطلاحی که آمریکایی‌ها برای اعضای بلاتکلیف یا لنگ در هوای کنگره قبلی در فاصله شکست خوردن در انتخابات و تشکیل کنگره بعدی به کار می‌برند و در اینجا شامل حال سناتورها و نمایندگان هم‌حزبی اوباما می‌شود) ژستی آشتی‌جویانه برابر جمهوریخواهان گرفته است. واشنگتن پست این هفته گزارش داد اوباما می‌خواهد «مصالحه‌ای با جمهوریخواهان تازه به قدرت رسیده برقرار کند».
علاوه بر این اوباما طی 2 سال باقیمانده از ریاست‌جمهوری‌اش بیشتر مایل است که رقبایش را برای نجات مشروعیت داخلی‌اش در مساله اصلاح نظام بهداشت و درمان - «اوباماکر»- آرام نگاه دارد نه اینکه در جار و جنجال بر سر مساله هسته‌ای ایران آن را به خطر اندازد. اما آنچه در ردیف اول اهمیت قرار دارد و شوم‌تر است، اغراض ژئوپلیتیک در رابطه با چرایی ورود واشنگتن به آشتی ظاهری با ایران است. خود این فرض که دستگاه اوباما واقعا به دنبال راه‌حلی با ایران بوده باشد، زیر سوال است.
ما اینجا به یک مقام اطلاعاتی ارشد روس، نیکولای پاتروشف، مراجعه می‌کنیم که ماه پیش گفت‌وگویی روشنگرانه با رسانه‌های روسی درباره روابط رو به وخامت واشنگتن و مسکو داشت. پاتروشف که رئیس شورای امنیت روسیه است، گفت که سیاست «تنظیم مجدد» (Reset) واشنگتن از 2009-2008 با پیشنهاد اوباما مبنی بر همکاری دیپلماتیک با مسکو مطرح شد اما دورویی از همان پیش‌درآمدش پیدا بود: «خیلی زود مشخص شد که واشنگتن تمایلی برای همکاری حقیقی ندارد. آنها خودشان را محدود کرده بودند به اظهارات دوستانه محض و ابداع مسیرهایی که ظاهرا به منافع روسیه منجر می‌شد اما دست آخر تقریبا هیچ‌چیز را ثابت نکرد. پس از مدتی حتی همین دیالوگ‌های مثبت کاملا مشورتی (غیر الزام‌آور) نیز پایان یافت و بار دیگر موضع ایالات متحده در قبال کشور ما، دوران جنگ سرد را تداعی کرد.»
نشان اغراض نهان واشنگتن در رابطه با روسیه، بحران فعلی اوکراین است و بهانه‌جویی برای راه انداختن تحریم‌ها علیه مسکو. چهره حقیقی و زشت واشنگتن زمانی فاش شد که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه حاضر به تن دادن به تسلط ژئوپلیتیک آمریکا بر اقتصاد جهانی نشد. در سال‌های اخیر پوتین به‌واسطه همکاری‌های راهبردی با چین و دیگر اقتصادهای در حال ظهور بریکز به پیش رانده است. دلیل حقیقی اینکه چرا واشنگتن با مسکو از در سیاست «تنظیم مجدد» اوباما درآمد چندان به «ریست» مربوط نمی‌شد بلکه بیشتر با نیت «آفست» (جابه‌جایی) توسعه چندقطبی اقتصاد جهانی بود که به افول هژمونی آمریکایی و بویژه تسلط دلار شتاب می‌بخشید. چون پوتین براساس شمای آمریکایی با توپ بازی نمی‌کرد، این به واکنشی خشمگینانه از سوی واشنگتن منجر شد که وضعیت بحران حال حاضر اوکراین به روشنی گویای آن است. ارتباط با ایران هم پس‌زمینه‌ای ژئوپلیتیک داشت که به‌خاطر آن واشنگتن از سیاست خصومت آشکار -علیه ایران - در دستگاه بوش به سیاست تعامل ظاهری در دستگاه اوباما چرخش کرد. چنانکه پاتروشف اشاره کرده «در شرایط بحران فراگیر مالی و اقتصادی جهان، بازیگران اصلی جدیدی چون جمهوری خلق چین، هندوستان، برزیل و جمهوری اسلامی ایران به موازات اقتصادهای در حال رشد جنوب شرق آسیا و کره‌جنوبی به عواملی به طور روزافزون چشمگیر در نظر ایالات متحده تبدیل شدند. از این رو به‌طور ناگهانی با تقدم یافتن اصول مفهومی جدیدی مواجه شدیم؛ مانند شراکت خاص آمریکایی-چینی، تشریک مساعی راهبردی میان آمریکا و هند و بالاخره برقراری دیالوگ مستقیم میان واشنگتن و ایران و از این دست.»
بنابر این پایه و اساس مذاکرات دیپلماتیک واشنگتن با ایران حقیقتا هرگز به حل بحث یک دهه‌ای هسته‌ای مربوط نمی‌شد بلکه فراتر از آن، همواره بازیابی منافع سلطه ایالات متحده بر اقتصاد جهانی مد نظر بود و سعی شد شراکت‌های ایرانی با حوزه‌های جایگزین توسعه - به سمت شراکت با آمریکا - پیشدستی شود. پس از یک سال مذاکرات غیرمستقیم و اقدامات قابل توجه توسط ایران برای یافتن راه‌حل، مذاکره‌کنندگان آمریکایی به شکلی گیج‌کننده هنوز «در حال فشار آوردن به ایران برای تضمین دادن درباره صلح‌آمیز بودن امیال هسته‌ای‌اش » هستند.
هنوز مانده که آن شاه‌بلوط کهنه از رهاورد کرختی ذهن‌فرسای مذاکرات باری بدهد (معادل انگلیسی ضرب‌المثل پارسی بزک نمیر بهار میاد، کمبزه با خیار میاد) که این در حقیقت خیانت واشنگتن با یک بی‌میلی رذیلانه است در پیدا کردن راه‌حلی واقعی برای اختلاف هسته‌ای و پایان دادن به تحریم علیه ایران. همانند مورد روسیه، اینجا هم تحریم‌ها فقط ابزاری در خدمت آمریکا برای کنترل سیاسی هستند. بسیار محتمل است که کنگره تحت کنترل جمهوریخواهان، ضربه پتکی بر دیپلماسی یک‌ساله با ایران حواله دهد اما این با توجه به اغراض نهان واشنگتن درباره ایران، جای شگفتی ندارد. با این وجود فرجام بازی 1+5 خوش است. برای اینکه به ایران اجازه می‌دهد انرژی سیاسی‌اش را آزاد کرده و برای تقویت شراکت‌های جدید جهانی به کار بندد.
منبع: پرس‌تی‌وی
* کارشناس «بنیاد فرهنگ راهبردی» و روزنامه‌نگار سابق میرر، ایندیپندنت و آیریش تایمز


Page Generated in 0/0147 sec