حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: غرور حالتی در ما است که به وضعی که در زندگی دنیوی داریم، مطمئن هستیم و آن را مطلوب میدانیم و این از طبع دنیوی ما برمیخیزد و یکی از جلوههای مهلک نفس است. با جمعبندیای که از آیات و روایات کردیم، مشخص شد ما در این وضعیت بیمار هستیم و این بیماری خطرناکی است که اگر علاج نشود، ما را به هلاکت میاندازد. مومن در هیچ حالی از حالات زندگی خود از خشیت و بیم خالی نیست و هیچگاه بر این باور نیست که توانسته است حق بندگی خدا را بجا آورد. ملاحظه فرمایید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام که در نهایت بندگی خدا هستند، فریاد برمیآورند که ما آنچنان که شایستگی بندگی تو است، تو را بندگی نکردیم. این سخن سیدالمرسلین صلیالله علیه و آله و سلم است: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک» [بحارالانوار: 68/23] از امیرالمومنین و امام سجاد سلامالله علیهما نقل شده است: «سُبْحَانَکَ مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِک» [الاختصاص: 353 و صحیفه سجادیه: دعای 3؛ ص: 38] و این کلام فرشتگان در روز قیامت است، فرشتگانی که جز سجده از خوف خدا کاری ندارند. [بحارالانوار: 67/238] آنان در صحنه قیامت مینالند: «سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ مَا عَبَدْنَاکَ کَمَا یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تُعْبَدَ» [بحارالانوار: 74/82] بنابراین هرکس در هر مرتبهای از بندگی قرار دارد، باید توجه داشته باشد که نباید به وضعیت خود راضی باشد و آرامش و سکون پیدا کند. با این مقدمه اصناف مغروران که فریب نفس را خوردهاند، بازگو میشود.
گروه نخست فریبخوردگان نفس؛ کافران و مشرکان هستند. آنان بیش از هرکس فریب نفس را خوردهاند و شیطان بر ایشان مسلط شده است. آنان در عین حالی که در بدترین وضع قرار دارند، خود را از آفات سلامت میپندارند. «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» [کهف: 104-103] « بگو آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوششهایشان در زندگانى دنیا تباه شده است ولى خود گمان مىبرند که نیکوکارند.» آیه شریفه سخنی کلی است که اصلیترین مصداق آن کفار هستند و نشان میدهد که کفار گرفتار غرور هستند: «إِنِ الْکافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ» [ملک: 20] کافران گرفتار غرور و فریب هستند. معنای کلام آن است که خودشان نمیفهمند و تصور میکنند که راهی که میروند، درست است اما در واقع گرفتار غرور هستند. از این گروه بحث زیادی نکنیم که بحمدالله ما گرفتار این نوع غرور نیستیم. خداوند آنان را هم به معرفت خود و دین خود آشنا کند تا تعقل کنند و از این مهلکه نجات یابند.
گروه دوم عامه مومنان هستند که بهطور عادی به وظایف خود عمل میکنند و در عین حال به وضع خود خوشنود هستند و نوعی رضایت از خود و آرامش نسبت به خود حس میکنند. همینجا تذکر بدهم که ما گاهی به فضل الهی امیدوار هستیم و گاهی به خود. اولی در دایره بیم و امید میگنجد که هر مسلمانی باید در آن دایره حرکت کند و دومی غرور کاذب است که از تلبیسات نفس و شیطان است و بحث ما در مورد دوم است. ما نباید تا زنده هستیم به سکون و آرامش برسیم و به وضع خود مطمئن باشیم و تصور کنیم نزد خدا کرامتی داریم و وضع ما مناسب است. اگر مسائل معمولی زندگی ما هم بدون مشکل باشد خیال میکنیم که عزتی پیش خدا داریم و نزد خدا گرامی هستیم: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَن» [فجر: 15] «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامى دارد و نعمت دهد، مىگوید: پروردگارم مرا گرامى داشت». این نوعی بیماری پنهان است که باعث میشود ما بیماری درونی خود را تشخیص ندهیم و به فکر معالجه خود برنیاییم.
اما همواره باید ما خود و درون خود را بکاویم، اگر خواستهها و حوائج معمولی و عادی ما برآورده میشود، اگر وضع زندگی ما رو به راه است و دنیا طبق مراد میچرخد و امثال این امور؛ آیا دلیل عزت و کرامت ما نزد خداوند متعال است؟ و آیا معنایش آن است که خداوند به ما نظر دارد؟ آیا نعمتهای دنیایی حکایت از کمال میکند؟ توجه شود، آنچه خوب است، چیزی است که ما را به کمال برساند، اگرنه مال و ثروت و فرزند و دیگر نعمتهایی که مقدمهای بر آخرت نباشد و ما را به دنیا بچسباند، چه خیریتی برای ما دارد؟ نعمت فی نفسه خوب نیست، بد هم نیست. اگر در جهت اهداف اخروی به کار برود و ما را به کمال برساند، خوب است اما اگر موجب مغرورشدن ما شود و ابزار نفس و شیطان برای فریب ما بشود، اصلاً خوب نیست. بنابراین نعمت و راحتی و آسایش دنیا و برآورده شدن حوائج معمولی نباید موجب شود که ما تصور کنیم نزد خدا کرامت و عزتی خاص و ویژه داریم. بلکه باید ما را به فکر فرو برد و نگران کند که نکند آنها ما را از حیات طیبه اخروی باز دارد. این بحث را - انشاءالله - در شماره بعد پی میگیریم.
* امام جمعه شمیرانات