printlogo


کد خبر: 129463تاریخ: 1393/9/9 00:00
نگاهی به فیلم «ایلو ایلو» محصول کشور سنگاپور
استخوان‌های خردشده خانواده

علیرضا پورصباغ: فیلم «ایلو ایلو» محصول کشور سنگاپور در پنجاهمین جشنواره فیلم اسب طلایی تایوان برنده‌ بهترین فیلم، بهترین کارگردان فیلم اولی، بهترین بازیگر زن مکمل و بهترین فیلمنامه اورجینال شد. «ایلو ایلو» نخستین ساخته آنتونی چن، کارگردان سنگاپوری به شمار می‌رود. وی با نخستین ساخته خود توانست برنده دوربین طلایی بهترین فیلم اول در جشنواره کن امسال شود. رخداد‌های روایی فیلم در سال 1997 اتفاق می‌افتد، حول خانواده‌ای از طبقه متوسط که در معرض تهدید‌های اقتصادی- اجتماعی پس از بحران مالی آسیای جنوب شرقی قرار دارد. تک (چن تیان‌ون) پدر خانواده فروشنده چندان موفقی در حرفه‌اش نیست و همسر باردارش هوئی‌لنگ (یو یان‌یان) به دلیل مشغله حرفه‌ای نمی‌تواند فرزند 10 ساله‌اش «جاله» را تیمار کند. هوئی همسر تک، کارش تایپ توزیع حقوق پرسنل شرکت است و ظاهرا با مدیری کلنجار می‌رود که بدون تامل با کوچک‌ترین اشتباهش کارکنان شرکت را اخراج می‌کند. با تاکید روایی بر وضعیت شغلی این دو، عنوان چینی اصلی فیلم با ترجمه‌ای معادل «بابا و مامان خانه نیستند» به محتوای فیلم نیز اشاره دارد. نام فیلم، مشکل پدر و مادر با «جاله» 10ساله، تنها فرزندشان را تفسیر می‌کند. عطف ابتدایی روایت مبتنی بر بروز خشونت و ناهمسانی اجتماعی پسر 10ساله این زن و شوهر است. «جاله» فرزند هوئی و «تک» نمی‌تواند به نوعی همسانی رفتاری- کنشی با سایر همکلاسی‌های خود در مدرسه برسد و آنطور که از مقدمه روایت برمی‌آید والدین کنترل موثری بر جاله ندارند. فیلم با عنوان جذابی که انتخاب کرده است به این موضوع اشاره دارد که عدم نگهداری کودک در سنین قبل از بلوغ توسط مادر از نتایج زیانبار زندگی صنعتی است. با دستمایه قرار دادن خشونت جاله در ابتدای فیلم و تاثیر آشفته و متزلزل وضعیت طبقه متوسط، به دلیل اشتغال مادر و پدر، بحران تنهایی جاله را به عنوان مقدمه دراماتیک اثر می‌توان برشمرد. وقتی مادر به دلیل بروز خشونت از جانب جاله به مدرسه فراخوانده می‌شود، تمرکز درام بر بی‌قراری جاله و چگونگی برخورد با اولیای مدرسه، موید یک موضوع مهم روانکاوانه است که غلیان خشونت در رفتارهای جاله به دلیل عدم تغذیه عاطفی از منابع سرشار در هسته خانواده است. سهل‌گیری نامحدود پدر و کنش‌های ممتنع مادر پرمشغله جاله، عامل بروز رفتارهای نامناسب از جمله لجبازی و پرخاشگری بیشتر در بروز کنش‌های رفتاری وی است و چنین رویه‌ای سبب شده رفتارهای نامطلوب در جاله تقویت شود. اغلب خانواده‌هایی که با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند در سنین قبل از بلوغ کودک، اقدام به استخدام پرستار می‌کنند تا شیوه‌های رفتاری- تربیتی کودک را تحت کنترل گیرند. پدر و مادر جاله اقدام به استخدام پرستار بچه از سازمان بین‌المللی کار مهاجران می‌کنند و ترسا با بازی آنجلی بیانی- زنی 28 ساله و فیلیپینی- به‌عنوان شخصیت تازه‌ وارد این قصه می‌شود. جاله در برخورد با تازه‌وارد که مسؤولیت مراقبت از او را برعهده دارد چندان برخورد مناسبی ندارد و با واکنش‌های منفی نسبت به محدودیت‌های خود با حضور ترسا عکس‌العمل‌های متعددی نشان می‌دهد. حضوری که در ابتدا برای پسرک شکل مکروه و تلخی دارد اما در ادامه نوع دیگری از رابطه عاطفی غیرهمسان میان دو شخصیت متفاوت شکل غیرمتعارف از مدل عشق‌های شرقی را به رخ می‌کشد. عشقی که بسان عشق مادر و فرزند است و شیرینی خود را نشان می‌دهد. با توجه به فضای حاکم در فیلم و با در نظر گرفتن مناسبات اقتصادی و حاکم در دهه 90 سنگاپور با اتکای روایی بر مولفه‌های داستانی موصوف و الگوی اجتماعی غربی حاکم در سنگاپور در لایه‌های مختلف اجتماعی فیلم به یک موضوع جالب اشاره می‌شود که دقیقا مفهومی غیرشرقی است. فیلم با نمایش عشق مادر و فرزندی ترسا و جاله اثبات می‌کند که در خانواده مرز معنی ندارد و این تعریف از دل مناسبات اجتماعی غربی برون می‌آید و اتفاقا عدم مرزبندی انتسابی خانواده را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. دلبستگی کودکان به پرستاران و پر کردن خلأ مادر توسط پرستاران تقریبا از مناسبات فرهنگ عمومی و سبک زندگی آمریکایی برون می‌تراود. این اشتیاق عمیق به پرستار را در فیلم خدمتکار (help) تیت تیلور و در قالب داستانک‌های مختلفی از دریچه نگاه دخترکی نوجوان می‌بینیم که به پرستارش علاقه‌مند است. در ادامه روایت فیلم ایلو ایلو، لنگ، مادر جاله متوجه می‌شود ترسا و جاله پیوند عاطفی محکمی با یکدیگر برقرار کرده‌اند و روابط آنان دوچندان نزدیک شده است. روابط عاطفی این دو، مادر را متوجه جایگاه لغزنده خود می‌کند. لنگ می‌ترسد پرستار قلب فرزندش را بیشتر تسخیر کند و نمایش آسیب‌پذیری لنگ بتدریج بخش عطف نامحسوس درام را دربر می‌گیرد. اما هوشمندی کارگردان این است که بر ترس و تردید‌های پرسوناژ مادر هیچگونه تاکید روایی یا فرمی ندارد، با سادگی این احوالات را در یک خرده‌روایت‌های غیرتاکیدی گنجانده است. به همین دلیل ارتباط بین جاله و تری که در مرکز روایت، خودش ظاهرا خرده‌روایتی ساده است در عین حال احساسی به نظر می‌رسد. یکی از نکاتی که بدان اشاره شد نقش استخدام پرستار در فرهنگ غربی و ورود چنین فرهنگی به خانواده‌های آسیایی و شرقی است. در جامعه چندفرهنگی و چندزبانه سنگاپور همانطور که در فیلم شاهد هستیم عبور از شکاف‌‌های اجتماعی منتج از حاکم شدن فرهنگ غربی صورت قابل توجهی پیدا کرده و اغلب تعاریف سنتی طبقه متوسط به سبک زندگی آمریکایی نزدیک‌تر شده است. چنین قرابتی در سبک زندگی تهدید برای فرهنگ عمومی کشورهای مشرق‌زمین به شمار می‌رود. پیشبرد روایی توام با شخصیت‌های محوری، فرمول مدرن فیلم است.  چنین روایتی به آرامی و بدون زحمت، قلاب همدردی را در میان مشکلات خانواده سنگاپوری و خدمتکار فیلیپینی فراتر از سن، نسل و حتی فرهنگ می‌برد. نکته حائز اهمیت این است که «ترسا» فیلیپینی کارگر مهاجری است که در متن این فیلم به هیچ وقت تحقیر نمی‌شود و در غسل تعمید درام، صورت پروتاگونیستی به خود می‌گیرد. آنچه واقعا قابل توجه است اینکه فیلم از طریق تحول و پویایی میان شخصیت‌های مختلف داستان را توسعه می‌بخشد. تصادف و تقارن رفتاری دمدمی‌مزاج جاله، حسادت لیم به ترسا و رنجش‌هایی بر اثر کشیدن سیگار توسط پدر از جزئیات استادانه فیلم است. اما همه این تلاش برای وضوح پرداخت دراماتیک و کارگردانی، اثر را از مولفه‌های نمایشی متظاهرانه هندی دور می‌کند و از تمام کلیشه‌هایی که در فیلم‌های «چهارشنبه‌سوری» و «جدایی...» اصغر فرهادی وجود دارد تنها به یک طعم و مزه روایی- داستانی تازه دست پیدا می‌کند. چنین قصه‌ها و درام‌هایی در دنیای فیلمسازی کاملا در دسترس است و می‌توان قطاری از فیلم‌های متفاوت فراوانی شناسایی کرد اما آنچه به فیلم جنبه صادقانه‌ای می‌بخشد و تلخی جذاب و گرمای قصه را معرفی می‌کند، نگاه غیرمتظاهرانه کارگردان به این قصه است. واقعا در هیاهوی فیلم‌های خاص و پیچیده هالیوودی فیلم «ایلو ایلو» یک فرصت برای تجربه سینمایی انسانی است.


Page Generated in 0/0051 sec