printlogo


کد خبر: 131549تاریخ: 1393/10/18 00:00
بالاخره مردم نظر بدهند یا ندهند؟!

۱- مذاکرات هسته‌ای، از ابتدا جزو مهم‌ترین و اصلی‌ترین دغدغه‌های آقای روحانی بود؛ به‌گونه‌ای که دولت عملا سرنوشت بسیاری از مسائل داخلی (اقتصادی و سیاسی) را به حل و فصل این مذاکرات گره زد. بنابراین موفقیت (یا ادعای موفقیت) در این مذاکرات، می‌تواند به عنوان نتیجه دیپلماسی موفق دولت ارزیابی و به جامعه القا شود. (حتی پیش از پایان مذاکرات هم، شاهد شتاب‌زدگی رئیس‌جمهور در این باره بوده‌ایم تا جایی که وی توافق اولیه را پیروزی بزرگ قلمداد کرده و طی نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب، این موفقیت بزرگ را به ایشان تبریک گفته بود!) از طرفی شکست مذاکرات هم، به معنای فروریزی شالوده و پایه و اساس دولت تلقی می‌شود. براین اساس می‌توان گفت استمرار این دولت در گرو نتیجه مذاکرات و حل و فصل مساله هسته‌ای است. به همین علت، این احتمال وجود دارد دولت به هر قیمتی این مذاکرات را به پایان برساند! یعنی با وجود همه شعارها درباره رعایت خطوط قرمز و کوتاه نیامدن از حقوق ملت، احتمال هر توافقی وجود دارد. وقتی سرنوشت دولت به همین مذاکرات گره خورده باشد، پس به هیچ وجه اجازه شکست آن را نخواهد داد!
۲- دولت آقای روحانی از ابتدای مذاکرات، با یک فرافکنی عجیب و ایجاد یک دوقطبی کاذب، همه منتقدان خود را در زمره مخالفان مذاکره و توافق قرار داد. رسانه‌های حامی دولت نیز با دمیدن بر این دوقطبی غیرواقعی، دوگانه مذاکره/عدم مذاکره یا توافق/ عدم توافق را مطرح کردند. حال آنکه بسیاری از منتقدان دولت با نفس مذاکره هیچ مخالفتی نداشته و ندارند، حرف آنها در کیفیت و چگونگی مذاکره است. منتقدان به جای دوگانه غیرعقلانی (مذاکره/ عدم مذاکره یا توافق/عدم توافق) دوگانه (توافق خوب/ توافق بد) را پیشنهاد دادند و از توافق خوب استقبال کردند. با این حال، حامیان رسانه‌ای دولت و اشخاصی در خود دولت، با فرار از این دوگانه عقلانی، همچنان بر دوگانه غیرعقلانی خود تاکید و همه منتقدان را هم به عنوان مخالفان توافق معرفی می‌کنند. هدف این سیاست چیزی جز ایجاد یک جریان اجتماعی و تهییج و هدایت آن برای حمایت از دولت در پیشبرد اهداف خود نیست. دقیقا به همین علت است که آقای روحانی و حامیان سیاسی و رسانه‌ای وی، هر از گاهی با طرح موضوع رفراندوم یا ادعاهایی مبنی بر خواست اجتماعی و عمومی، درصدد استفاده از این فضای رسانه‌ای هستند. جالب اینکه این شعارهای پوپولیستی دقیقا در تضاد با فضای نخبگانی حاکم بر دولت است. دولت روحانی، دولتی نخبه‌محور است که ریشه و سابقه فکری اعضای آن، کاملا مخالف با رویکردهای پوپولیستی و مردم‌محور است. مشاورین و تئوری‌پردازان آن هم به صراحت خواستار برچیده شدن سیاست خیابانی هستند و بارها به همین بهانه از غیرعقلانی بودن استفاده از نظرات عامه مردم (رانندگان تاکسی و لبوفروشان و…) برای موضوعاتی از قبیل مسائل هسته‌ای گفته‌اند. حال چگونه می‌توان این نگاه نخبه‌سالار را با اظهارات عوامفریبانه رئیس‌جمهور جمع کرد؟! به هرحال پیشنهاد ما به آقای روحانی این است که اگر واقعا خواستار انجام رفراندوم است، نظر عامه مردم را درباره توافق خوب/ توافق بد بپرسد و اگر همچنان به همان دوگانه توافق /عدم توافق اصرار دارد، لااقل مردم را در جریان جزئیات مذاکرات قرار دهد تا خودشان قضاوت کنند. آیا عاقلانه است نظر مردم را درباره مساله‌ای بپرسیم که درباره‌اش هیچ نمی‌دانند؟!


Page Generated in 0/0089 sec