printlogo


کد خبر: 133047تاریخ: 1393/11/14 00:00
نگاهی به فیلم «عصر یخبندان» به بهانه اکران در جشنواره فجر
ترس از یک لحظه خاص!

محسن جندقی: مصطفی کیایی با ساخت «عصر یخبندان» نشان داد که مخاطب را به‌خوبی می‌شناسد. در روزگاری که بیشتر تماشاگران ایرانی برای دیدن فیلم‌های کمدی به سینما می‌روند، ساختن یک فیلم واقعا اجتماعی با موضوعی تلخ، جسارت می‌خواهد و کیایی با یک فیلمنامه خوب ریسک این کار را می‌پذیرد. «عصر یخبندان» داستان زنی است که با بی‌توجهی همسر خود مواجه می‌شود و برای جبران این بی‌توجهی قدم در راهی اشتباه می‌گذارد و این راه اشتباه، قصه اصلی فیلم را تشکیل می‌دهد. «عصریخبندان» از داستان و خرده‌داستان و پیرنگ غنی است و تماشاگر را مجبور می‌کند که تا پایان از فیلم لذت ببرد! مدت‌هاست که در ایران فیلم اجتماعی با موضوعی تلخ و نزدیک به سیاه که تماشاگر با دیدن آن لذت ببرد ساخته نشده اما کیایی با «عصر یخبندان» نشان داد که می‌تواند با ابزاری مناسب از پس این کار بسیار مشکل برآید. فرم و نوع روایت در این فیلم تفاوت اساسی با آثار قبلی مصطفی کیایی دارد و این کارگردان با فلاش‌بک‌های بجا و قابل تحمل، پاسخ بسیاری از پرسش‌هایی که تماشاگر در ابتدای فیلم با آن مواجه می‌شود را می‌دهد. در سینمای ایران فیلم‌های زیادی وجود ندارد که روایت غیرخطی آنها برای تماشاگر قابل تحمل باشد اما ریتم تند «عصریخبندان» به تماشاگر اجازه نمی‌دهد که خسته شود! کارگردان توانسته بازی‌های خوبی از بازیگران زیاد و مطرح خود بگیرد. مهتاب کرامتی، فرهاد اصلانی، بهرام رادان، آنا نعمتی و سحر دولتشاهی به‌خوبی از پس نقش‌های خود برآمده‌اند. در این فیلم کرامتی توانسته نقش یک زن معتاد به شیشه و پریشان را با اجرای حرکاتی مانند تیک‌های عصبی - که احتمالا در فیلمنامه آمده بود- درآورد و به احتمال فراوان وی کاندیدای بهترین بازیگر زن هم خواهد شد. همچنین فرهاد اصلانی بازی‌های خوب گذشته خود را تکرار کرده و در نشان دادن مردی که به او خیانت می‌شود موفق عمل می‌کند. «عصر یخبندان» برخلاف اکثر فیلم‌های ایرانی که فقط لوکیشن آپارتمانی دارند، پرلوکیشن است چون اصولا کیایی از لوکیشن‌های داخلی بیزار است. «عصر یخبندان» بارها از آپارتمان بیرون می‌آید و تماشاگر می‌تواند شهر و موقعیت لوکیشن‌های داخلی را از نمای بیرون ببیند و این موضوع به پی بردن قصه کمک بسیاری می‌کند. قطعا «عصر یخبندان» یکی از بهترین فیلم‌ها از نظر فرم خواهد بود.
محتوای تامل برانگیز
آخرین فیلم مصطفی کیایی مانند دو فیلم قبلی وی (خط ویژه و ضدگلوله) فیلمنامه بسیار خوبی دارد و مشخص است که روی این فیلمنامه زمان صرف شده؛ موضوعی که در بسیاری از آثار سینمایی مغفول می‌ماند. قطعا برای فیلمنامه «عصر یخبندان» هزینه مناسبی شده چراکه نگارش داستانی تلخ و اجتماعی و در عین حال لذت‌بخش کار طاقت‌فرسایی است. نویسندگان امروزی با چالش بزرگی به نام باهوش‌تر شدن تماشاگر مواجه هستند و این چالش یکی از علل اصلی کم‌تماشاگر بودن اغلب فیلم‌هاست. تماشاگر امروزی به‌خوبی قصه‌ها را درک می‌کند و به سرعت خلأهای فیلم برایش آشکار می‌شود. اوج داستان را می‌فهمد کجاست و انتظار دارد نویسنده یا کارگردان برای ادامه قصه دلایل منطقی به او نشان دهد اما بسیاری از فیلمنامه‌های ما نمی‌تواند گرهی را باز کند یا اصلا در به وجود آوردن گره ناکام می‌ماند اما «عصر یخبندان» این مشکلات را حل می‌کند و چالش «تماشاگر باهوش» را هم پشت سر می‌گذارد. روایت قصه‌ای درباره روابط نامشروع، خیانت، اعتیاد، قتل و بزهکاری‌های دیگر و در عین حال نشان دادن نتیجه بی‌توجهی به خانواده کار دشواری است. در این فیلم تماشاگر به سرعت متوجه قصه می‌شود اما در زمانی که ابهامی برطرف می‌شود، ابهامی دیگر به آن اضافه می‌شود. همچنین مخاطبان حتی در اوج غمبار بودن سکانس‌ها با دیالوگ یا حرکتی کمدی مواجه می‌شوند تا آن تلخی و زهر فیلم خنثی شود و محسن کیایی به‌عنوان یکی از بازیگران خوب فیلم نقش زیادی در به‌وجود آمدن این فضا دارد. مصطفی کیایی در این فیلم به‌خوبی علل به وجود آمدن برخی از آسیب‌های اجتماعی امروزی را عنوان می‌کند و با گنجاندن برخی از دیالوگ‌ها به تماشاگر هشدار لازم را می‌دهد. مثلا در یکی از صحنه‌ها وقتی از یکی از شخصیت‌های فیلم پرسیده می‌شود که چرا ماهواره مردم را جمع کردی؟ اینگونه پاسخ داده می‌شود که می‌خواستم مردها حداقل برای یک شب هم که شده به جای زنان حریم سلطان به صورت زنشان نگاه کنند. کیایی در این فیلم مانند «خط ویژه» باز هم سراغ گردن‌کلفت‌هایی می‌رود که قانون به سختی درباره آنها اجرا می‌شود. نقش «پسر یکی از این گردن‌کلفت‌ها» را بهرام رادان به‌خوبی بازی می‌کند و این شخصیت در فیلم به‌راحتی دست به جرم و جنایتی که قابل اثبات نیست می‌زند و نویسنده خود در فیلم حکم آن را اجرا می‌کند! این فیلم درباره ترس از حقیقت و مواجه شدن با واقعیت است؛ ترس از یک لحظه خاص که هیچ کس نمی تواند آن را تحمل کند! با توجه به اینکه «عصر یخبندان» دیده نشده و نگارنده برای نوشتن قصه و بحث کردن درباره آن محدودیت دارد نمی‌توان آنگونه که شایسته است درباره آن نوشت، با این وجود می‌توان به‌راحتی گفت مصطفی کیایی در نقل آسیب‌های اجتماعی و تحلیل آن در «عصر یخبندان» موفق بوده و توانسته با زبان سینما حرف خود را بزند. این فیلم پایان‌های بسیاری دارد بدان معنا که تماشاگر بارها در طول فیلم تصور می‌کند فیلم به پایان رسیده اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و همچنان فیلم مشغول باز کردن گره‌های میانی فیلم است. با توجه به حضور فیلم‌های بشدت متوسط و ضعیف در سی‌وسومین جشنواره فیلم فجر، «عصر یخبندان» را می‌توانیم یکی از موفق‌ترین فیلم‌های این دوره بدانیم.


Page Generated in 0/0162 sec