printlogo


کد خبر: 133098تاریخ: 1393/11/14 00:00
می‌خواهم برای شما کف بزنم!

سیده‌آزاده امامی: گلایه کردند که «چرا برای آن‎طرفی‎ها کف می‎زنید، خدایتان «عقل» دهاد»!
کسی که کف نزده بود، همه‎اش شکوه و هشدار به شما بود. این هم از الطاف ارغوانی آقای رئیس‌جمهور است که چپ و راست حواله جماعت منتقد می‎شود، و حالا دیگر انگشت کم می‎آورم، برای شمارش الطاف بی‎کران دولت اعتدال!!! در حق منتقدان:
1- «کم‎سواد» / 2- «بی‎قانون» / 3- «بی‎دین» 4- «حسود»/  5- «افراطی»/ 6- «کاسب تحریم» / 7- «بی‎شناسنامه» / 8- «جیب‎بر»
 9- «دنیاندیده» / 10- «مستضعف فکری»
11- «بیکارند، متوهمند، دین را نمی‌شناسند»
12- «خطای دید دارند» / 13- «بزدل» که تازه باید «به جهنم» برود / 14- «منتقدان فاسد»
15- «عقب‌مانده» / 16- «مخلوقات ترسو و لرزان»  17- «تازه به دوران رسیده‎ها» / 18- الطاف اخیرشان را هم اضافه بفرمایید...
پیش‎ترها گفته بودم بر سیر الطاف! رئیس‌جمهور «نقطه پایان» نمی‎گذارم، که یقین دارم این رشته سرِ دراز دارد! پس «...» می‎گذارم تا بدانند پرونده الطاف! ایشان را هنوز نبسته‎ایم...!
خدا می‎داند همین رئیس فعلی و رفقایشان چه داد و وا اسفاها برای «اخلاق» سر می‌دادند! اصلاً آمدند که «اخلاق را به ادبیات دولتمردان بازگردانند»!
حالا خوب است رئیس‌جمهور محترم فرمودند قصد دارند «منشور حقوق شهروندی» تدوین کنند، اگر اعتقادی به «حقوق شهروندی» نداشتند چه می‎شد؟!
 بگذریم...
مگر نه اینکه دیپلماسی میدان جنگ است، آن‎هم چونان جنگی که در آن نه با دشنه و شمشیر، با پنبه سر می‎بُرند، پس باید کف زد برای سربازی که در این مصاف بیشترین آورده را داشته برای سپاه خود!
اگر می‎گویند- و راست می‎گویند- که آنچه را به سبب این «توافق» به کف آوردند، نه به «تحریم»، که به «تهدید» و «تحدید» هم به کف نمی‎آمد، پس الحق که باید برای وزیرشان کف بزنند!
اگر می‎گویند- و راست می‎گویند- که «این توافق نه تنها پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را برای اولین بار طی دهه گذشته متوقف کرد بلکه آن را به عقب برگرداند.»، پس الحق که باید برای وزیرشان کف بزنند.
اگر می‎گویند - و راست می‎گویند- که «ایران به خاطر این توافق بزودی مجبور خواهد بود تمام ذخایر اورانیوم 20 درصدی خود را کاهش داده و به صفر برساند، صفر. لازم نیست در ریاضی درس خوانده باشید تا بدانید اسرائیل با اورانیوم صفر امن‌تر است و این چیزی است که ما به آن دست یافته‌ایم»، پس الحق که آنها باید برای وزیرشان کف بزنند!
حالا من می‎خواهم برای شما کف بزنم، شما بفرمایید برای چه، اگر نزدیم، آن‎وقت با ادبیات‌تان بنوازید ما را...
برای «سفیر»ی که «دیپورت» شد و بی‌سر و صدا «عقب نشستید» کف بزنیم، یا برای «تحریم‎ها»یی که «لغو نکرده‎اید»، یا برای «تکریم‎ها»یی که «نیاورده‎اید»، یا برای آن «گزینه‎ها»ی پوسیده هنوز مانده «روی میز»، یا برای «زیاده‎روی» اخیر- که خوب می‎دانیم و شما خوب‎تر، مفهومش را- یا برای این «سکوت» سرد در قبال جسارت به ساحت رسالت، برای اصرارتان به «حساسیت‎زدایی» از آرمان‎های انقلاب، یا برای «لبخندها»یی که پاسخش تحقیر بود روی تحقیر، یا برای این زبان‎ها که به تدبیر! شما دراز شده‎اند و پنداشته‎اند دوباره می‎توان به سلک سخن با «سلسله قاجار» برای نظام اسلامی هم خرده فرمایش داشت؟ یا برای...
خداوکیلی برای چه باید کف بزنیم؟ شما «یک چشمه» نشان‎مان بدهید، ما دریا دریا برای‌تان کف می‎زنیم. اینجاست که طنین دوباره ناله‎های مولا می‎پیچد که «شگفتا که پیوستگی آنان در «باطل» خویش و گسستگی شما در «حق» خویش دل را می‎میراند و اندوه را زنده می‎گرداند».
نکند باورتان شده است «آنچه مرقوم داشته‎اید» به‎راستی همانی‎ست که «رقم زده‎اید»!

 


Page Generated in 0/0498 sec