حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: وقاحت و بیشرمی یکی از زشتیهای اخلاقی است که هم در امور مادی جاری است، مثل پوشش و لباس و هم در امور معنوی؛ در طرف دیگر هم در مسائل فردی جاری است و هم در امور اجتماعی. دلیل اصلی ارتکاب وقاحت هم آن است که ما باورمان این نیست که خداوند ما را میبیند و بر نیات و اندیشهها و اعمال ما ناظر است. و این کفر به خداست که خدا را بر خود حاکم نمیپنداریم. اگر هم بگوییم ما به خدا اعتقاد داریم و میدانیم بر ما و اعمال ما آگاه است، چه بیشرمی بزرگی که در محضر او گناه میکنیم. امام صادق(ع) یکی از یاران خود را چنین نصیحت میکنند: «یَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَهِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ» [الکافی: 2/68] «اسحاق از خدا چنان برحذر باش، مانند آنکه او را میبینی و اگر تو او را نبینی، او تو را میبیند. اگر توهم کنی که او تو را نمیبیند، کافر شدهای و اگر بدانی که تو را میبیند و با گناه با او مواجه شوی، او را بهمنزله بیاهمیتترین نگاهکنندگان به خود قرار دادهای.» چگونه است که حاضر نیستیم در نزد کودکی خلاف کنیم اما در محضر حق چنان گستاخ هستیم؟ و این دشمنی با خداست که نفاق و سنگدلی است. وای بر ما که چنین گستاخ هستیم و خود را با وقاحت به نفاق و سنگدلی و کفر دچار میکنیم. آیا هلاکی بیش از این هم قابل تصور است که خود و جامعه خود را به آن میاندازیم؟ تا چه حد سخترو و ستیزهرو و بیشرم! و تا چه حد گستاخی که به خدا اندیشه نکنیم و از خویش و بیگانه حیا نورزیم.
آری! وقاحت مقدمه هرگونه مخالفت و عصیانی است، زیرا پردهها را دریده و عقل را به کناری نهاده است. اما صفت مقابل «وقاحت»، حیا است. مرحوم نراقی میفرمایند: «حیا» در تنگنا افتادن نفس و شرم داشتن از ارتکاب محرمات شرعى و عقلى و عادى است از ترس نکوهش و سرزنش و آن اعم از تقواست [جامع السعادات: 3/46]. بلکه باید گفت یکی از مظاهر تقوا؛ حیا است و حیا آن است که ما خود را در منظر و نگاه خداوند متعال بدانیم. چنانچه از امام صادق علیهالسلام وارد شده است: «الْحَیَاءُ نُورٌ جَوْهَرُهُ صَدْرُ الْإِیمَانِ» [مصباح الشریعه: 189] «حیا، نوری است که گوهر آن سینه ایمان است.» یعنی مرکز و سینه ایمان؛ حیا است. «وَ تَفْسِیرُهُ التَّثَبُّتُ عِنْدَ کُلِّ شَیْءٍ یُنْکِرُهُ التَّوْحِیدُ وَ الْمَعْرِفَهُ» [همان] «و تفسیر [و حقیقت] آن پابرجایی نزد هر چیزی است که توحید و معرفت را انکار میکند.» یعنی حیا به ما ثبات قدمی میدهد که در مخالفت با توحید و معرفت گرفتار نمیآییم. زیرا خدا را ناظر بر خود و نیات و اعمال میدانیم. به این دلیل است که خواجه عبدالله انصاری در وصف حیا گوید: «حیا از نخستین درجات خاصان است و از بزرگداشت زاید که به دوستی و مهر وابسته است.» [منازل السائرین: 73] مستند آن هم آیه 14 سوره مبارکه علق است: «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى». پس حیا از ایمان زاید و نوعی مراقبت از خود است که در آن حالت خود را در محضر خدا میبینیم، خدای مهربانی که مراقب و ناظر بر ماست.
راه تحصیل حیا و خودداری از بیشرمی را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان فرمودهاند: «اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهِ حَقَ الْحَیَاءِ» از خداوند متعال حیا کنید، چنانچه شایسته حیا است. اصحاب پرسیدند: «وَ مَا نَفْعَلُ یَا رَسُولَاللَّهِ» «ما چه کارهایی انجام بدهیم تا حق حیا را بجا آورده باشیم؟» فرمودند: «فَإِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ فَلَا یَبِیتَنَّ أَحَدُکُمْ إِلَّا وَ أَجَلُهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ لْیَحْفَظِ الرَّأْسَ وَ مَا حَوَى وَ الْبَطْنَ وَ مَا وَعَى وَ لْیَذْکُرِ الْقَبْرَ وَ الْبِلَى وَ مَنْ أَرَادَ الْآخِرَهَ فَلْیَدَعْ زِینَهَ الْحَیَاه.. الدُّنْیَا» [بحارالانوار: 68/271] «هرکاری که انجام میدهید. هیچکدام نخوابید مگر آنکه مرگ خود را پیش چشم خود میبیند و باید سر خود و آنچه در آن است [یعنی همه اندیشهها و نیتهای درونی خود را] و شکم خود و آنچه در آن دارد [از حرام و خلاف دستورات خدا] نگه دارد، یاد قبر و پوسیدن بدنش در آن باشد. و هرکس آخرت را خواهد، زینتهای پست زندگانی دنیوی را وامینهد.» پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله برای معالجه وقاحت و تحصیل حیا سه دستور جامع دادند: اول همواره مرگ را پیش چشم خود ببینیم و یاد قبر و آخرت باشیم و زینتهای پست دنیوی را رها کنیم. دوم افکار و نیات و اندیشههای خود را مراقبت کنیم که از جاده دین و عقل خارج نشویم. سوم شکم خود را از حرام نگه داریم.
* امام جمعه شمیرانات