printlogo


کد خبر: 135343تاریخ: 1393/12/23 00:00
نگاهی به سریال «معما» ساخته سیمون سلان جونز به بهانه پخش از شبکه چهارم سیما
انسان در مواجهه با سرنوشت

 مرتضی اسماعیل‌دوست: مینی‌سریال ماجراجویانه معما‍(Paradox) محصول سال 2009 بوده و داستانی است از مواجهه انسان با سرنوشتی محتوم در آینده که در آن قدرت انسان را در برابر برخورد با حوادث طبیعی به مرحله قضاوت قرار می‌دهد. بیننده در هر یک از قسمت‌های این سریال 5 قسمتی با یک موضوع جدید روبه‌رو شده که ورودی مشترکی از پیش‌بینی رخداد توسط اطلاعات دانلود شده روی رایانه دکتر کینگ دارند و اطلاعات بدست آمده از طریق عکس‌های دریافتی از ماهواره به‌دست می‌آید. دکتر کینگ، دانشمند فیزیکدانی است که سال‌ها درباره تغییرات جوی کار می‌کند و معتقد است توفانی خورشیدی قرار است در آینده نزدیک شکل بگیرد. با شکل یافتن این پدیده، باد خورشیدی با سرعت و شدت بیشتری خواهد وزید و ذرات باردار پرانرژی روانه منظومه شمسی می‌شود که این ذرات به زمین رسیده و با میدان مغناطیسی برهم‌کنش داشته و توفان‌های خورشیدی را موجب می‌شود که در نهایت موجب تیره شدن روز و پدیداری شرایطی شب‌گونه می‌شود. این توفان مغناطیسی بارها در تحقیقات ناسا پیش‌بینی شده و در اواخر دسامبر سال 2014 هم برای 3 روز متوالی اعلام شده بود و 2 سال پیش از این هم شایعاتی مبنی بر پایان جهان، چنان در فضای واقعی و مجازی بین آدم‌ها چرخید که مرثیه‌های متنوع و داستانسرایی‌هایی را موجب شد. براساس نظر دانشمندان، در این رویداد جوی شرایطی مانند قطع شدن سیستم‌های ارتباطاتی، مختل شدن پروازها، ایجاد نوسان در عملکرد ماهواره‌ها و حتی مختل شدن فعالیت فضانوردان و دیگر موارد پیش خواهد آمد که نشانه‌هایی از این موارد را در حین تماشای سریال معما می‌توان مشاهده کرد.   بر این اساس، تم شکل‌یافته در این سریال براساس همین باور دکتر کینگ بوده و در واقع پیش‌زمینه‌ای از این مساله در بین سکانس‌هایی مهیج وجود دارد.  اما این نوع برخورد با موضوع سریال معما را می‌توان به‌عنوان لایه‌ای سطحی درنظر گرفت و اگر براساس نگاهی عمیق‌تر به لایه‌ای زیرین در تحلیل محتوای این سریال بپردازیم، به مساله پیش‌بینی انسان از وجود رخدادها براساس نظریه پرومته پی خواهیم برد که در یونان باستان ریشه دارد. از طرفی در این سریال می‌توان به تقابل دانش بشر در برابر تقدیر الهی رسید، مساله‌ای که با اشاراتی جزئی در دیالوگ‌ها هم وجود دارد.  در واقع مساله فلسفی جبر و اختیار به نحوی ظریف در شمایلی معماگونه و لذتبخش به مخاطب سریال معما تفهیم می‌شود. نقش این ناخدای کشتی رو به فرسایش هستی را هم گروهی پلیس به سرکردگی سربازرس فلینگ به عهده داشته که در هر قسمت از سریال سعی دارند با سیمایی معجزه‌وار به سمت سرنوشت انسان‌ها یورش برده و بر شرایطی که قرار بر انجامش بوده است، غلبه کنند که جز قسمت اول و بخشی از قسمت پایانی، در مابقی بخش‌های این سریال هم موفق به انجام این کار می‌شوند.  سریال معما که چندی پیش از شبکه چهارم سیما پخش شد، سعی دارد با ارائه فضایی تعلیق‌وار از احتمال وقوع و نحوه مواجهه با حادثه از ساده‌ترین راه ممکن و از طریق نمایش زمان‌های باقی‌مانده از رخداد روی صفحه تماشای بیننده، او را درگیر ماجرایی مهیج و تلخ کند اما در این میان در برخی موارد خام‌دستانه عمل می‌کند و سرنخ‌های جامانده نمی‌تواند به‌عنوان یک سکانس خارق‌العاده برای تماشاگر درآید، با این وجود، سیمون سلان جونز در مقام کارگردان توانسته است با اجرایی اثربخش و خلق موقعیت‌هایی موازی، حس همراهی مخاطب را برانگیزد و زمینه‌های ایجاد شرایط یا بن‌بست حل مساله نیز به‌خوبی توسط فیلمنامه‌نویس لحاظ شده است.  همچنین در این سریال شاهد بازی‌های ارزنده‌ای از سوی مارک بونار، ایمون الیوت و تامزین اوت وایت خواهیم بود.  در سریال معما، انسان مدرن با همه پیشرفت‌های تکنولوژیک درصدد مهار رخدادهای طبیعی و برآوردن جهانی بی‌نیاز از خداوندگار قرار می‌گیرد! همانطور که در گفته‌های دکتر کینگ نیز بر این مساله تصریح می‌شود، یعنی پدیده‌های طبیعی در این جهان تازه به‌عنوان سوژه‌هایی ناتوان و در جهت تصاحب پرسش‌های مهارنشدنی انسان قرار می‌گیرند و تقدیر، همچون مومی در خدمت خیال سازندگان غربی است و معمولا هم این ناجی تضادهای خیر و شر جهان، فرستاده‌ای از رویای غربی است که با انواع سلاح‌های قهرمانانه، درصدد مهار طغیان‌هاست. در بخشی از سریال معما به اصطلاح «آرماگدون» هم برمی‌خوریم که پایان ناهمواری‌های بشر است، همانطور که در وعده‌ای طراحی‌شده توسط تئوری‌پردازان صهیونیسم مسیحی در باب آخرالزمان شنیده‌ایم که قدیسانی با نیروی شگرف از آسمان فرود می‌آیند و ضدخدایان را  که به تثلیث شیطان معروفند، در دریایی از آتش نابود می‌کنند. نظریه‌ای که براساس کتاب نگاشته‌شده توسط سایرس اسکوفیلد و تحت تاثیر جان داربی شکل گرفت که با نام انجیل پایان جهان مشهور است.  براساس این فرضیه، بخشی از این نبرد که در سطح فیزیکی نمایان می‌شود، در واقع عواقب فاجعه‌آمیزی را در زمین به دنبال خواهد داشت و براساس همان نگاه شکل‌یافته از دریچه‌ای موهوم، امکان پیشگیری اثرات این نبرد عظیم برای بشریت از طریق انجام تمریناتی امکان‌پذیر است، همان که در سریال معما با انجام تمرکز و کشف رخدادها توسط کارآگاه باهوشی چون ربکا فلینگ انجام یافته و او به همراه همکارانش به حل موقعیت‌های سرنوشت‌ساز دست می‌زند. با این همه سریال معما در ارائه اثری هیجان‌انگیز و معمایی می‌تواند با وجود محدود بودن فضای داستانسرایی موفق عمل کند و به خلق موقعیت‌هایی چالش‌برانگیز نزد مخاطب دست یابد.


Page Generated in 0/0057 sec