printlogo


کد خبر: 135376تاریخ: 1393/12/23 00:00
عکس‌هایی به‌نشانه سبک جدید فرماندهی

امیرنریمانی: ثبت بازتاب نور از یک موضوع در یک موقعیت زمانی و مکانی با استفاده از سطح حساس و ابزارهای مکانیکی تعریف بسیار ساده و قابل فهمی از عکس است که در شاخه‌های مختلفی از جمله شاخه خبری، مستند، گزارشی و... طبقه‌بندی می‌شود اما موضوعی که در همه شاخه‌ها و تقسیم‌بندی‌های رایج عکاسی مشترک است، سندیت و قابلیت رجوع است. تصور کنید عکسی از یک رخداد طبیعی یا یک حادثه تهیه می‌شود، همین یک فریم به تنهایی قابلیت رقابت با متنی را دارد که تعداد کلماتش گاهی به 5000 می‌رسد.
عکس‌های بسیاری در طول تاریخ پیدایش و رواج عکاسی ثبت شده‌ که تاثیرات غیرقابل‌انکاری بر افکار عمومی داشته‌اند تا جایی که به‌تنهایی معادله‌ای را برهم زده‌ یا موجب شکل‌گیری تصمیم جدید و رخدادی بزرگ‌تر شده‌اند. عکس‌هایی که در عین شباهت فرمی و موضوعی تاثیرات متفاوت و متمایز از همدیگر داشته‌اند.
در سال‌های اخیر و به‌طور مشخص از سال 1390 و با آغاز و تشدید درگیری‌ها در سوریه و گسترش نبرد به عراق و تصرف بخش وسیعی از این کشور توسط نیروهای شبه‌نظامی معروف به داعش، نام یک فرمانده ایرانی در محافل خبری دنیا مطرح شد که با وجود سابقه گسترده فعالیت نظامی تحت عنوان فرماندهی لشکر 41 ثارالله کرمان در سال‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و فرماندهی سپاه قدس در 2 دهه اخیر کمتر از او گفته شده بود و غالبا در رسانه‌های خارجی و تحلیل‌های خاص نظامی عنوان می‌شد این گمنامی در رسانه‌های داخلی و بین توده مردم به خواست و علاقه شخصی خود او صورت می‌گرفته و تمایلی به حضور در رسانه‌ها نداشته است. کم‌حرف است و به قول یک مقام سابق ارشد عراقی فردی زیرک و استراتژیستی بشدت باهوش. این مقام می‌گوید: زمانی که وارد اتاقی می‌شود که مثلاً ۱۰ نفر در آن حضور دارند، او جلو نمی‌آید، همان جا در طرف دیگر اتاق بسیار آرام می‌نشیند. صحبتی نمی‌کند، نظری نمی‌دهد، تنها می‏نشیند و گوش می‌دهد، البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فکر می‌کنند.
حاج‌قاسم ایران، ژنرال قاسم سلیمانی رسانه‌ها و رهبران دنیا؛ فرمانده‌ای نظامی که مجله معتبر نیوزویک آمریکا با چاپ عکسی از او با لباس نظامی و نگاهی محکم او را «الهه انتقام» می‌خواند و توضیح می‌دهد که او ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال له کردن داعش است. «آوازه فرماندهی‌اش تا بدانجا می‌رود که اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا او را «دشمن قابل احترام» خود می‌نامد و جان کری، وزیر خارجه آمریکا برای دیدار با او ابراز علاقه و اشتیاق می‌کند و «رائول مارک گرشت» عضو ارشد اندیشکده دفاع از دموکراسی می‌گوید: «قاسم سلیمانی بسیار سفر می‌کند... تکان بخورید... تلاش کنید یا دستگیرش کنید یا بکشیدش»! نقل قول‌ها و گزارش رشادت‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و آرامش و ظاهر منحصربه فردش در نشریات مختلف منطقه‌ای و جهانی و شبکه‌های اجتماعی منعکس می‌شود و نام او را از متن تحلیل‌های نظامی و نشریات خاص به میان توده مردم می‌کشاند تا جایی که عکس، فیلم و خبر حضورش در منطقه‌ای از عراق یا سوریه به سرعت در شبکه‌های اجتماعی انعکاس می‌یابد و دست به دست می‌شود.
با همه اوصافی که بیان شد مخاطب در پی دیدن عکس‌های این فرمانده نامی با عکس‌هایی مواجه می‌شود که بسیار ساده و به دور از تعارفات نظامی گرفته شده است؛ تناقض عجیبی که البته برای آنان که به نحوه و نگرش نظامی‌گری در ایران آشنا هستند تعجب‌برانگیز نیست.
قاسم سلیمانی لباس ژنرالی ندارد، پیراهن و شلوار غالبا خاکی‌رنگ برتن، با چفیه‌ای بر گردن. محافظان او را احاطه نکرده‌اند. در جمع مبارزان کرد، داوطلبان شیعه و فرماندهان مردمی و داوطلب دستور نمی‌دهد، سوار موتور می‌شود، اسلحه‌ای در نزدیکی‌اش نیست، تنها در چند فریم بی‌سیمی در دست دارد، در جمع خانواده شهدا حاضر می‌شود، از آنها دلجویی می‌کند و بوسه‌ای بر پیشانی کودکان شهدا می‌زند و در اغلب فریم‌هایی که توسط هوادارانش و با دوربین‌های غیرحرفه‌ای ثبت شده است، لبخندی بر لب و آرامشی بر چهره‌اش دارد، چای می‌نوشد و سیب می‌خورد.
نگاهی اجمالی و دقیق به عکس‌های منتشر‌شده سردار سلیمانی بیانگر سبک جدیدی از فرماندهی است. وقتی نیروهای رسمی و نظامی از ترس جلادان داعشی ادوات نظامی خود را رها کرده و می‌گریزند وظیفه دفاع برعهده مردم عادی است که نیازمند ساماندهی و آموزش هستند. مردم عادی وقتی فرماندهی از جنس خود را در جمع‌شان می‌بینند با تمام وجود برای آنچه بدان اعتقاد، باور و ایمان دارند، می‌جنگند و شهید می‌شوند.
در تحلیل عکس‌های منتشرشده از فرمانده‌ای که عکاسی از او کار آسانی نیست می‌توان گفت حاج قاسم سلیمانی به خوبی اصول فرماندهی را می‌داند، جنگ را می‌شناسد و اشراف کامل به فرهنگ و مردم منطقه دارد؛ همان نکته‌ای که نظامیان و فرماندهان عالیرتبه آمریکایی و غربی به‌رغم حضور نزدیک به 15 ساله خود از درک آن عاجز هستند. در تکریت، زادگاه صدام معدوم، رهبر حزب بعث عراق استکان چای در دست دارد و در منطقه کردنشین آمرلی دست در دست پیشمرگ‌های کرد لبخند می‌زند و نمونه‌های مشابهی از این دست که بیانگر تیزهوشی و آشنایی او به فرهنگ غالب منطقه و پیام مستتر در بطن عکس به عنوان یک رسانه و سندی بر یک ادعاست. عکس‌هایی که به لطف گسترش روزافزون شبکه‌های اجتماعی و سرعت بالای انتشار و بازنشر تاثیر زیادی بر مخاطبان داشته است تا آنجا که علاقه‌مندی زیادی میان قشر جوان برای آشنایی بیشتر با تفکرات و پیگیری اخبار پیرامون او ایجاد کرده است و حتی مخالفان جنگ را به تحسین فرمانده این روزهای نبرد با داعش و حامیانش در عراق، سوریه و لبنان وادار کرده است.


Page Generated in 0/0048 sec