ضیاالدین عمادی: مراسم کلنگزنی طرح پالایشی سیراف با حضور مقامات ارشد دولت انجام شد که نکات مبهم زیادی درباره وضعیت فروش محصولات این طرح وجود دارد. طرح پالایشی سیراف که در تیرماه 93 و از طریق یک فراخوان عمومی توسط وزارت نفت ارائه شد را میتوان ماحصل تمام اندیشهها و تدابیر زنگنه در صنعت پالایش کشور دانست. طرحی که در آن قرار است 8 پالایشگاه به ظرفیت 60 هزار بشکه، در هر روز مجموع 480 هزار بشکه میعانات گازی را پالایش کنند. از زمان مطرح شدن طرح پالایشی سیراف یعنی از تابستان 93 تاکنون، این طرح بهعنوان ترجیعبند مصاحبهها و اظهارات مسؤولان وزارت نفت در حوزه پالایش مطرح بوده و مانور رسانهای سنگین و مستمری برای نمایش یک چهره مطلوب از این طرح توسط وزارت نفت بویژه خبرگزاری این وزارتخانه (خبرگزاری شانا) صورت گرفته است. هدف اصلی این مانور رسانهای در درجه اول استقبال سرمایهگذاران و جذب سرمایههای بخش خصوصی و در درجه دوم خالی نبودن کارنامه وزارت نفت در زمینه«جلوگیری از خامفروشی» است. این در حالی است که وزیر نفت اعتقاد راسخی به ساخت پالایشگاه و سود ده بودن آن ندارد و این را صراحتا اعلام کرده بود. قطعا طرح پالایشی سیراف از جنبههای گوناگونی از قبیل برنامهریزی برای پالایش میعانات گازی حاصل از فازهای آتی پارس جنوبی، پرهیز از تشدید خامفروشی میعانات گازی و در نهایت ارائه مدل جدیدی از «سرمایهگذاری مشارکتی بخش خصوصی» در صنعت نفت حائز اهمیت است اما در عین حال دارای نقاط ضعفی است که لزوم انجام بررسیهای کارشناسی در این زمینه (و نهایتا اصلاح آنها) را بیشتر میکند.
سیراف هم به خصولتیها رسید!
اعلام عمومی برگزیدگان سرمایهگذاری در طرح پالایشی سیراف که طبق تقویم وزارت نفت قرار بود در شهریور 93 انجام شود، با چند ماه تاخیر در اسفندماه صورت گرفت. تأخیر چند ماهه در انتخاب سرمایهگذاران، برگزیده شدن 7 شرکت سرمایهگذاری و موکول شدن معرفی شرکت هشتم به آینده، اضافه کردن شرط لزوم عرضه 35درصدی سهام شرکتهای خصوصی در بورس و در نهایت خصولتی بودن نیمی از شرکتهای منتخب نشان داد که سرمایهگذاران بخش خصوصی در کشور برخلاف اظهارنظرهای مکرر مسؤولان وزارت نفت یا توان (مالی) پیادهسازی مدل مصوب وزارت نفت در این پروژه را ندارند یا به دلیل ضعف طراحی مهندسی طرح مذکور، عطای بوته آزمون وزارت نفت را به لقای آن بخشیدهاند. از بین 8 شرکت سرمایهگذاری طرح سیراف فقط دو تا از آنها بخش خصوصی واقعی به حساب میآیند زیرا شرکتهای تاپیکو (متعلق به شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی)، ساتا (سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح) و صندوق بازنشستگی صنعت نفت (متولی شرکت زیرساخت طرح سیراف) متعلق به بخش خصولتی هستند. همچنین شرکتهای ناموران و تناوب وابسته به صندوق بازنشستگی صنعت نفت نیز به نوعی خصولتی محسوب میشوند و بخشی از سهام شرکت انرژی امین کسری نیز متعلق به صبا میهن (صندوق بازنشستگی) است بنابراین طرح پالایشی سیراف از لحاظ تأمین مالی و چالشهای مربوط به آن تفاوت چندانی با طرحهای سابق کشور در حوزه پالایش از جمله ستاره خلیجفارس، آناهیتا و پارس ندارد.
مدیریت و پیشبرد یکتنه اجرای طرح
علیرضا صادقآبادی، مدیرعامل شرکت زیرساخت طرح پالایشی سیراف و مسؤول اجرای این طرح، مدیر جوانی است که چند سالی بیش از دوران دانشجویی او در دانشگاه خواجهنصیر و نشستنش پای درس بیژن زنگنه نمیگذرد اما تقریبا صفر تا صد مسؤولیت اجرای بزرگترین طرح پالایشی میعانات گازی کشور به او سپرده شده است و به نظر میرسد وزارت نفت رصد دقیقی از طرح ارائه شده، تحولات بازار محصولات این طرح و انتقادات زیاد مطرح شده بر آن، انجام نداده است. گاز مایع (الپیجی) نفتا، گازوئیل و سوخت جت محصولات طرح پالایشی سیراف است. نفتا و گازوئیل مجموعا 89 درصد از حجم محصولات این طرح را شامل میشود (نفتا 58 درصد و گازوئیل 31 درصد). نفتا از ماه جولای سال گذشته با افت شدید قیمت در بازار جهانی مواجه شد و هماکنون از بازار خوبی برخوردار نیست. به طوری که قمصری، مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران صراحتا در پاییز سال گذشته اعلام کرد: «عرضه نفتا در بازار نسبت به تقاضای این محصول بشدت فزونی گرفته است و پالایشگرها برای فروش نفتای خود با مشکل مواجه هستند». در یک سال و نیم اخیر در برهههای کوتاهی از زمان، قیمت نفتای فوب خلیجفارس تقریبا نصف شده و حتی در برخی دورههای زمانی از قیمت نفت خام اوپک هم پایینتر رفته است. در صورت اجرای طرح پالایشی سیراف با این وضعیت، صادرات نفتای کشور به حدود
400هزار بشکه در روز خواهد رسید. این در حالی است که نفتا، هم خوراک اصلی پتروشیمیهای مایع و هم ماده اصلی تولید بنزین است که میتوان با توسعه فناوری لازم برای آنها، نفتای یادشده را در داخل کشور مصرف کرد و از واردات بنزین و فرآوردههای تکمیلی پتروشیمی نیز بینیاز شد. فرآورده دوم یعنی گازوئیل به شرط آنکه از کیفیت و استانداردهای روز دنیا برخوردار باشد، بازار خوبی چه در داخل کشور و چه بین کشورهای همسایه دارد اما متأسفانه گازوئیل تولیدی در طرح پالایشی سیراف قرار است بدون هیچگونه شیرینسازی و با غلظت گوگرد ppm2500 به بازار عرضه شود. این گازوئیل نهتنها قابلیت استفاده در داخل کشور را نخواهد داشت بلکه به احتمال قوی توسط کشوری مثل افغانستان نیز مشابه آنچه در سال 93 اتفاق افتاد، خریداری نخواهد شد. این در حالی است که به دلیل سیاستهای ناصحیح در توسعه صنعت پتروشیمی، قریب به تمام طرحهای توسعه پتروشیمیهای کشور به سمت گسترش پتروشیمیهای خوراک گازی رفته است و سرمایهگذاران کشور هیچ انگیزهای برای گسترش پتروشیمیهای خوراک مایع -که مهمترین خوراکشان را نفتا تشکیل میدهد- ندارند. هماکنون بخش عظیمی از انبارهای جنوب کشور توسط حجم مازاد نفتا اشغال شده است ولی سرمایهگذاران داخلی و خارجی علاقهای به احداث پتروشیمیهای خوراک مایع نشان نمیدهند. از طرفی گازوئیل با کیفیت یادشده از نظر بازاریابی و فروش یا به وضعیت بدتر از نفتا دچار میشود یا به نازلترین قیمت خریداری خواهد شد. با این حساب معلوم نیست سرمایهگذاران پالایشگاه سیراف با کدام «سودی که قرار است عایدشان شود» میخواهند به ترمیم تکنولوژی و بهبود کیفیت محصولات خود بپردازند. با همه این مسائل قرار است در این هفته مراسم کلنگزنی طرح پالایشی سیراف با حضور مقامات ارشد دولت مانند معاون اول رئیسجمهور انجام شود اما سوال اینجاست که آیا مسؤولان غیرنفتی دولت از کیفیت مسائل فنی این طرح آگاهی دارند یا خیر؟