printlogo


کد خبر: 139872تاریخ: 1394/3/21 00:00
درنگی در کارنامه فیلمسازی اسپایک جونز
کاوشگر رهایی

گروه فرهنگ و هنر: اسپایک جونز، فیلمنامه‌نویس و فیلمساز غیرمتعارفی است و این وجوه خاص هنرمندی، از طرفی در همنشینی با چارلی کافمن، نابغه
فیلمنامه‌نویسی کسب‌شده و از طرفی به دلیل تجربیاتی ارزنده در ساخت کلیپ‌های موسیقی، منجر به جزئی‌نگری در فیلمسازی شده است. همسر سابق سوفیا کاپولای معروف، زاده شهر راکویل از ایالت مریلند آمریکا بوده که جدای از کارگردانی و نویسندگی، سابقه بازیگری و تهیه‌کنندگی هم دارد و از سال 1989 میلادی تاکنون در پروژه‌های متعددی نقش داشته است. با این وجود تا به حال تنها 4 فیلم از او کارگردانی شده که در ادامه به شکلی فشرده بر آنها گذری خواهیم کرد.
جان مالکوویچ بودن (1999)
فیلمی تکامل یافته از ژانرهای کمدی، ملودرام و فانتزی‌ که از فیلمنامه‌ همیشه خلاقانه چارلی کافمن حاصل شده و موفق به کاندیدا شدن در رشته‌های بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل زن در جایزه اسکار شد. در این فیلم همراه با مرد عروسک‌‌گردانی می‌شویم که توانسته تونلی را کشف کند که به ذهن جان مالکوویچ بازیگر می‌رسد. جهانی برخاسته از رویایی آرمانی که عشق و قدرت و ثروت در دالان مسیری از خیال حاصل شده و همه موجودات در جهت خواسته‌هایی بی‌پروا به سمت مالکوویچ شدن حرکت می‌کنند! انگاره‌ای غریب که در عین طنازی و دلبری، رویه تلخ خود را در ایستگاه‌هایی از تفکر و تقدیر به جان مخاطب می‌کشاند و وسوسه شدن و هراس از بودن را در پیش چشم بیننده در هزارخانه تماشا می‌برد. تجربه‌ای
دوست داشتنی که به خوبی در نگارش و اجرا به همخوانی رسیده و تبدیل به یکی از ناب‌ترین محصولات سینمایی در آخرین سال از پایان قرن بیستم شده است. فیلمی بشدت متفاوت که بسیاری از قواعد رایج و مرسوم سینمایی را به هم ریخته و تبدیل به فیلمی شده که نمی‌توان نادیده‌‌اش گرفت. در این چرخه آفرینش هنری، مساله عدم قطعیت که در آثار دیگر چارلی کافمن هم در طی طریقی ظریف با رویا هویت می‌یابد، شکلی قابل اشاره در ماهیت اثری چون «جان مالکوویچ بودن» می‌شود.
اقتباس (2002)
فیلمی که با قلم چارلی کافمن جان گرفته و با الهام از داستان «دزد ارکیده» اثر سوزان اورلئان نگاشته شده است و در زمان اکران خود از استقبال مناسب تماشاگران و منتقدان برخوردار شد و توانست جوایز مهمی را در مراسم اسکار، گولدن گلوب و بفتا از آن خود کند. فیلم «اقتباس» از سکانس‌هایی از فیلم «جان مالکوویچ بودن» شروع می‌شود که در آن چارلی کافمن (نیکولاس کیج) فرصت کوتاهی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در جهت رویه‌ای مخالف از رفتار این مرد افسرده و منزوی، برادر دوقلوی سرزنده‌ای قرار دارد که در نظر داشته با تاثیر از چارلی شروع به نوشتن فیلمنامه کند. ایده واقعی این فیلم به سال 1994 باز می‌گردد که چارلی کافمن در موقعیتی مشابه برای نوشتن فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به کار گرفته شده بود و در طی روند نگارش به تفکر چگونه نوشتن پرداخت که محصول این درگیری ذهنی به مایه و مصالح اصلی فیلمنامه «اقتباس» بدل شد. آنچه در این فیلم به عنوان اثری منحصر به‌فرد اهمیت می‌یابد، بدل شدن فرآیند تفکری هوشمند از پروسه خلق هنری است. مسیری بس دشوار که در سینما با حذف فرآیند پیمایش، بدل به جریانی بی‌هویت شده است. از طرفی اسپایک جونز و چارلی کافمن در این فیلم به مفهوم ذات سینما نزدیک شده و سویه‌هایی از تصرف این پدیده را بر فرم‌های دیگر هنری به چالش وا می‌دارند. عنصر کلیدی دیگری که در فیلم «اقتباس» مورد توجه قرار می‌گیرد، استفاده از عنوان گل ارکیده است، موجودی که به سبب توانایی ادامه حیاتش حتی در دشوارترین شرایط، تجسم توامان سازش‌پذیری و خودنمایی دارد و فیلمساز در این اثر با استعاره از وجود این گل، وجهی درونی به خاستگاه پدیده‌های هنری و ارتباط آنها با سینما زده و پتانسیلی از مفهوم سازشکاری را در پیکر حیات موجودات بشری فراهم می‌کند. گل ارکیده نه تنها استعاره‌ای است از کاراکترهای درون فیلم بلکه در سطحی دیگر استعاره‌ای است از ماهیت سینما در مقام هنری که حیاتش مبتنی است بر پویایی، تطور و دگرگونی بی‌وقفه به سمت کمال که در همبستری با فرم‌های متفاوت هنری نمودار می‌شود. از این رو «اقتباس» بیش از اینکه فیلمی باشد برای بازگرداندن داستان غیر قابل اقتباس سوزان اورلئان به سینما، اثری است درباره فرآیند بازسازی و تکامل؛ از گونه‌ای به‌گونه‌ای شدن و گام نهادن در مسیری از فرآیند تطور و تکوین که حقیقت ساختار آفرینش و اقتباس است.
جایی که موجودات وحشی هستند (2009)
فیلمی فانتزی بر پایه کتابی به همین نام از موریس سنداک که از آثار کلاسیک ادبیات کودکان به‌ شمار می‌رود. داستانی از مکس، پسر 9 ساله تنهایی که به‌ دلیل بی‌‌توجهی‌ اطرافیان از خانه بیرون رفته و سر از جزیره‌ای در آورده که موجودات وحشی در آن زیست می‌‌کنند. مکس دورافتاده از دنیای انسان‌ها در عالم موجوداتی متفاوت به مقام پادشاهی می‌رسد! قصه رهاشدگی در دنیایی کودکانه با تلفیق تصاویری زنده و انیمیشن، به اثری تکان‌دهنده و افسون‌بخش تبدیل شده است، چرا که اسپایک جونز مانند 2 فیلم مبتکرانه قبلی‌اش، همه چیز را در حد کمال به اجرا در می‌آورد. اثری اقتباسی که به منبع ادبی‌اش وفادار مانده و گاه حتی به لحاظ نوآوری در
روایت‌پردازی از آن هم پیشی می‌گیرد. در کتاب منتشره در سال 1963 با ماجراهای پسربچه‌ای همراه می‌شویم که با پوششی حیوانی قدم به دنیایی خیالی می‌گذارد و بعد از اینکه مادرش او را وحشی خطاب می‌کند، در آرزویی تلخ با اتاقی به شکل جنگل روبه‌رو شده و موجوداتی که او را به سردستگی برمی‌گزینند! فیلم «جایی که موجودات وحشی هستند» را می‌توان از زوایای مختلفی مثل منشورهای فرویدی یا استثماری مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. اما شاید این زوایا باعث ضایع شدن چنین داستان ظریفی شود که در آن کودکی منزوی و تنها، با قدرت تخیلی معصومانه به رستگاری می‌رسد. از این مسیر، اسپایک جونز که با همکاری دیو اگرز فیلمنامه «جایی که موجودات وحشی هستند» را نوشته است، تلاش چندانی در جهت انتقال داده‌هایی فلسفی در جهت بسط عقایدی متفکرانه به ساختار روایت صورت نداده و به دنبال آن بوده تا از طریق جذابیتی فرم‌گرایانه، اثری سرخوشانه بیافریند. در عین حال هر جا که موقعیت اجازه دهد، کارگردان ریتم تصاویر دوست‌داشتنی‌اش را کند می‌کند تا در جزیره‌ای رویایی با موجوداتی عجیب هم بتوانیم ره به دامنه‌ای از اندیشه بریم.
او (2013)
فیلم «او» ترکیبی از ژانرهای رمانتیک و علمی- تخیلی است که اسپایک جونز در سال 2010 فیلم کوتاهی هم به نام «من اینجا هستم» با چنین موضوعی ساخته بود. ایده‌ای برگرفته از مقاله‌ای درباره ارتباط انسان با هوش مصنوعی که دغدغه فکری اسپایک جونز بوده و با استفاده از رویکرد چارلی کافمن در فیلم «نیویورک از جزء به کل» در نوشتن فیلمنامه شکل گرفته است. جونز البته در این مسیر، مطالعات بسیاری در زمینه تکامل هوش مصنوعی و طراحی مغز انسان انجام داد تا با تلفیق در جهانی دراماتیزه، اثری شاعرانه از جایگاه وجود آدمی محصور در چرخه تمدن بیافریند. فیلم «او» نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اورجینال، بهترین طراحی تولید، بهترین ترانه و موسیقی متن فیلم در اسکار 2014 بوده که فیلمنامه آن موفق شد برنده جایزه شود، فیلمنامه‌ای منسجم که جوایز مهم دیگری مانند گلدن گلوب و جایزه اتحادیه نویسندگان آمریکا را نیز به دست آورد.


Page Generated in 0/0130 sec