باربد بهراد: از وقتی که پول حرفهای وارد فوتبال ایران شد به همان سرعت تعصب به پیراهن رنگ باخت و آنچه در اولویت قرار گرفت تنها مبلغ قرارداد بود. بازیکنان زیادی در لیگ برتر ایران هستند که به سادگی هر فصل به دنبال پیشنهاد بهتر میروند و برایشان ثبات و تعصب به رنگ پیراهن محلی از اعراب ندارد. آنچه در اولویت قرار دارد تنها پول است و بس. بازیکنانی که با یک پیراهن فوتبال را آغاز کنند و با همان پیراهن خداحافظی کنند شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند. با این وجود یکسری بازیکن هستند که در فوتبال ایران، هر فصل برای 10میلیون پول بیشتر حاضرند به راحتی تیمشان را عوض کنند. آنها بین مربیان به مردان غیرقابل اعتماد فصل نقل و انتقالات شهره هستند. در این گزارش به چند تن از این بازیکنان اشاره میکنیم.
سیدجلال حسینی یکی از سرشناسترین این بازیکنان است؛ مدافعی که فوتبالش را از ملوان بیپول آغاز کرد و پس از اینکه قراردادش به پایان رسید، بدون معطلی به سایپا آمد. در آن برهه سایپا یکی از بهترین باشگاهها از لحاظ پرداخت پول بود. سیدجلال از پرسپولیس هم پیشنهاد داشت اما او میدانست در سایپا پول نقد است سپس سپاهان از راه رسید و او برای چند سال یکی از گرانقیمتترین مدافعان لیگ برتر بود. روزی که محمد رویانیان به پرسپولیس آمد و شروع به هزینههای میلیاردی کرد، سیدجلال اولین خرید او لقب گرفت اما 2 سال بعد سید باز هم به دنبال پول بیشتر بود، از این رو روانه قطر شد. پس از دیپورت از الاهلی به ایران آمد و یک شوی تمامعیار برای انتخاب تیم به راه انداخت. برانکو به او جواب رد داد و برای اینکه سرانجام در تمرین نفت تهران حاضر شود، همه کادر فنی و مدیریتی این تیم را جان به لب کرد. سیدجلال برای اینکه پولی به دلالها ندهد، برادرش را بهعنوان مدیربرنامه روانه باشگاهها میکند و حتی در بعضی از موارد این برادر دلسوز به جای سیدجلال با رسانهها مصاحبه میکند!
پدیده بعدی قاسم دهنوی است؛ بازیکنی که تازه در سن 30 سالگی بهعنوان پدیده مس به فوتبال ایران معرفی شد. او رکورددار امضای قرارداد داخلی با 3 تیم در طول یک فصل است. با استقلال داخلی امضا کرد، از سپاهان پول پیش گرفت و در نهایت به پرسپولیس آمد اما «پیر پدیده» فوتبال ایران در عرض این چند سال، تیمهای متعددی را تجربه کرد؛ هر کجا پول میدادند دهنوی آنجا بود. تراکتورسازی و ذوبآهن دیگر تیمهایش بودند و حالا بوی پول در صبا به مشامش خورده و بهرغم پیشنهاد باشگاه استقلال ترجیح داد روانه قم شود. با این وجود مظلومی میگوید دهنوی تنها بازارگرمی کرده و هرگز کسی در استقلال به دنبال او نبوده است. دهنوی در مصاحبههایش همواره روی این نکته تاکید میکند که دیر به حقش رسیده و حالا باید فقط برای آیندهاش پول جمع کند! به نظر میرسد او تا 40 سالگی فوتبال بازی کند تا 10 سال هدر رفته 20 تا 30 سالگی را اینگونه جبران کند.
محسن مسلمان در سن 17 سالگی توسط سرمربی صرب وقت ذوبآهن به فوتبال ایران معرفی شد. این بازیکن 2 سال در ملوان بهعنوان سرباز بازی کرد سپس قصه مهاجرتش شروع شد. هر کجا رقم قرارداد بیشتری میدادند مسلمان به آنسو غش میکرد. به پرسپولیس آمد و سال بعدش دوباره عازم ذوبآهن شد اما یحیی گلمحمدی او را در لیست مازاد قرار داد. در نیمفصل لیگ گذشته، برای امضای قرارداد به باشگاه استقلال آمد اما پول فولاد نقدتر بود. در ابتدای این فصل هم تقریبا با اکثر تیمها صحبت کرد، دست آخر باز هم خونش قرمز شد و به پرسپولیس آمد. در فصل نقل و انتقالات بعد منتظر تیم بعدی مسلمان باشید.
رضا حقیقی در فجر سپاسی چهره شد. نخستین قرارداد خوب را محمد رویانیان با او بست. به پرسپولیس آمد اما بعد از 2 سال در میانههای فصل ترجیح داد به جایی برود که پولش نقد باشد! آن روزها هنوز قضیه بدهکاری پدیده رسانهای نشده بود. اما وقتی حقیقی به این تیم رفت، ناگهان پدیده هم مشکل مالی پیدا کرد. از این رو وقتی لیگ تمام شد این بازیکن به دنبال تیمهای متمول رفت. در ابتدا یک سر به تمرین سیاهجامگان رفت اما دید در آنجا خبری از پول درشت نیست. به او خبر دادند قرار است مالک جدید ملوان خوب هزینه کند، بلافاصله خودش را به انزلی رساند و حتی قرارداد داخلی بست اما وقتی صبا به شرکت هواپیمایی زاگروس رسید، حقیقی چمدانش را بست و به سوی قم پرواز کرد! او میگوید جایی میخواهم بازی کنم که مشکل مالی نداشته باشد!
بازیکنان دیگری هم هستند که در این رزومه قرار میگیرند؛ مارکوپولوهای فوتبال ایران که در فصل نقل و انتقالات به راحتی به تیم قبلی خود پشت میکنند و فقط برایشان رقم قرارداد مهم است. سیدمهدی رحمتی هم میتواند در این دسته قرار بگیرد. او به صورت رفت و برگشت به استقلال و سپاهان آمد و شد داشت. سری هم به کرمان زد و فصل قبل بهعنوان یکی از گرانقیمتترین بازیکنان لیگ به پیکان رفت و پس از سقوط این تیم حالا دوباره آبیپوش شده است. فصل بعد هم معلوم نیست میل سید به کجا بکشد! محمدرضا خلعتبری و سیدصالحی هم تقریبا چنین رزومهای دارند. نکته جالب توجه اکثر این بازیکنان به آنجایی مربوط میشود که مرتب دم از تعصب به پیراهن و باشگاهشان میزنند! گویی اصلا پول هیچ نقشی در این آمد و شدهای پرتعداد آنها ندارد!
اتحاد مدیران، راه مقابله با این بازیکنان
اما راهحل مبارزه با این پدیده تنها اتحاد مدیران فوتبال ایران است. زمانی فوتبال تمام دولتی ایران برای این دست از بازیکنان تبدیل به بهشت شد که مدیرانی از جنس فتحاللهزاده و رویانیان بر مسند کار نشستند و تنها برای بزرگ کردن نام خود از جیب دولت ارقام میلیاردی به این بازیکنان پرداخت کردند اما حالا اثری از این دو «مدیر هزینه» نیست، از سویی وزارت صنایع بودجه تیمهایی مثل سپاهان، ذوبآهن و حتی فولاد را محدود کرده است و این تحدید باعث شده ارقام میلیاردی کمتر پرداخت شود. اگر مدیران فوتبال، تنها به فکر ترکاندن بمب و مطرح کردن اسم خود نباشند قطعا مهار ارقام کار چندان دشواری نیست.