printlogo


کد خبر: 143093تاریخ: 1394/5/14 00:00
وقتی سرمربی تیم‌ملی به قرارداد حرفه‌ای خود بی‌اعتناست
خیانت کی‌روش به هوادارانش

مهدی طاهرخانی: بدون تردید هیچ نامی به اندازه کارلوس کی‌روش در طول ۴ سال گذشته، سوژه خبر و گزارش رسانه‌های ورزشی ایران نبوده است. سرشناس‌ترین و شناخته‌شده‌ترین مربی‌ای که پس از انقلاب پا به کشور ما گذاشت و به عنوان سرمربی تیم‌ملی فوتبال، ایران را به جام‌جهانی ۲۰۱۴ برد. کی‌روش حامیان و منتقدان متفاوتی در فوتبال ایران دارد. در جبهه حامیان، اکثرِ توده را افردی تشکیل می‌دهند که از تفکر حاکم بر فوتبال ایران، دلسرد هستند و می‌خواهند یک غریبه، یک خارجی، یک غیر‌خودی راه دیگری را پیش‌روی فوتبال ما بگذارد. در صف منتقدان هم اکثرا محافظه‌کاران و سنتی‌ها دیده می‌شوند. افرادی که جنس ایرانی را مناسب‌تر می‌دانند و اعتقاد دارند صرفِ این هزینه برای کی‌روش و کی‌روش‌ها مشکل‌گشا نیست اما در این بین یک طیف دیگری هم هستند که رأی چندان ثابتی ندارند، نه منتقد کی‌روش هستند و نه مخالف سینه چاکش. زمانی که وظیفه حمایت داشتند و می‌دیدند حضور کی‌روش برای فوتبال ما خوب است از او حمایت کردند و در هنگامه دیگر که این مربی پرتغالی را به خاطر رفتار عجیبش در جبهه حق نمی‌دیدند، از او انتقاد کردند اما قطعا با ادامه این مسیر که کی‌روش پیش گرفته  روز به روز به تعداد منتقدانش اضافه می‌شود. همان‌هایی که در رسانه‌ها از او حمایت کردند و با فونت بزرگ در صفحه اول نوشتند کی‌روش به هر قیمتی باید حفظ شود، حالا از طولانی شدن مرخصی او گله دارند البته مرخصی اسم رمز است. موضوع مهم اختیاری است که او دارد و فدراسیون قادر به کنترلش نیست.
کُت تن چه کسی است؟
سرمربی پرتغالی تیم‌ملی همانطور که به سرعت توانست با مغناطیس جذابیت، آونگ حمایت را به سوی خودش جذب کند حالا پالس‌های منفی مخابره می‌کند. آخرین خبر که از دل ساختمان فدراسیون فوتبال به رسانه‌ها درز پیدا کرده این است؛ کی‌روش چهارشنبه ۴ شهریور به تهران بازمی‌گردد. سوال این است؛ چرا تعداد روزهای مرخصی او تا این حد طولانی شد؟ اصولا فدراسیون فوتبال، تمایلی به عدم حضور کی‌روش در تهران داشت یا خیر؟ سوالات در این صف فراوان است و قطعا اگر با علی کفاشیان ساعت‌ها مصاحبه کنید به پاسخ روشن و شفافی نمی‌رسید چرا که آقای رئیس می‌داند ضعف دارد، آگاه است نتوانسته فرمان هدایت کی‌روش را به خوبی در دست بگیرد از این رو بازی را به شوخی و خنده می‌کشد و دست آخر برای اینکه نشان دهد جدی است می‌گوید؛ ما خودمان به او اجازه دادیم تا کل تابستان را در سفر باشد! اما قطعا ما می‌دانیم کفاشیان هم می‌داند این همه واقعیت نیست. بی‌آنکه در این نوشته بخواهیم کاریزمای نداشته رئیس فدراسیون فوتبال در این باره را نقد کنیم (صد البته این موضوع یک بحث جداگانه است و باید به آن هم پرداخت) دغدغه این گزارش، رفتاری است که از سوی کی‌روش سر زده و متاسفانه برای بار چندم، نشان داده عملا رئیسِ، رئیس فدراسیون ماست با این تفاوت اینجا مرئوس به رئیس حقوق کلان می‌دهد.
سنتی که کی‌روش در ایران شکست
تبارشناسی کی‌روش کار چندان سختی نیست. نام او را به فارسی در موتور جست‌وجوی گوگل تایپ کنید. همه آن عناوین، افتخارات و عکس‌ها را دور بیندازید، یک نکته قابل توجه و مهم در ویکی پدیای او می‌بینید. کارلوس کی‌روش در هیچ کشوری و در هیچ تیمی بیشتر از ۴ سال حضور مداوم نداشته است. در کسوت سرمربی، میانگین حضور او بیشتر از یک سال نیست. چه تیم‌ملی کشورش (امید و بزرگسالان) که در 2 مقطع تنها 2 سال به‌عنوان سرمربی فعالیت کرد، چه تیم‌های باشگاهی که آنها هم اکثرا یک‌سال بودند و نهایت به سال دوم کشیده می‌شد. در قالب دستیاری بیشترین حضورش به منچستر مربوط می‌شود که در 2 مقطع دستیار نخست فرگوسن بود؛ بار اول سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ و بار دوم پس از ترک رئال مادرید از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ اما داستان تیم‌ملی ایران برای او متفاوت است.با توجه به این رزومه خیلی از کارشناسان عقیده داشتند پس از پایان جام‌جهانی ۲۰۱۴، کی‌روش پس از 3 سال و اندی حضور در ایران، دیگر قرارداد جدید با فدراسیون فوتبال امضا نمی‌کند اما در نهایت تعجب او یک قرارداد ۴ ساله دیگر امضا کرد تا برای نخستین بار در طول زندگی‌اش به صورت متوالی ۸ سال با یک تیم کار کند!
قرارداد دوم آگاهانه امضا شد
مشکلات در فوتبال ما، در مدیریت ریز و کلان ورزش ما و در لایه‌های زیرین و پیدای جامعه ما هر چه بود و هست از سوم آوریل ۲۰۱۱ که او قرارداد رسمی با ما بست تا پایان جام جهانی برایش کاملا مشخص و مبرهن شد. با توجه به سطح هوش کی‌روش او حتی قادر بود پس از این 3 سال و اندی و آن همه تجربه ریز و درشت یک کتاب قطور از داشته و نداشته‌های فوتبال ما بنویسد؛ کتابی که حتی می‌توانست اصلا ورزشی و فوتبالی هم نباشد و کاملا بر مبنای جامعه‌شناسی و تبارشناسی باشد. او می‌دانست و می‌داند که قول و وعده مدیران ورزشی و حتی سیاسی ما تا چه حد با قول و قرار آن سوی آبی‌ها متفاوت است. وقتی برای بار دوم و پس از ماه‌ها کلنجار، حاضر شد برای ۴ سال دیگر سرمربی ایران شود آیا نسبت به این ضعف‎ها نا‌آگاه بود؟ ساده‌انگارانه است که کی‌روش را تا این حد ناشی و ناوارد فرض کنیم. رقم قرارداد او با توجه به اسم و کارنامه‌اش مشخص است و از این رو فوتبال ایران قبول کرد این هزینه نسبتا بالا را متقبل شود تا همچنان کی‌روش برچسبی باشد بر خیلی از نداشته‌های ما در سطح مدیریتی اما حالا چه شده که او مرخصی‌اش را به دلخواه خویشتن، تمدید می‌کند و سپس این پیغام را در لفافه برای ما می‌فرستد؛ مادامی که مدیران شما روی قول‎ خود نباشند من مربی پروازی هستم. اردوی تیم‌ملی روز جمعه ششم شهریورماه آغاز می‌شود و کی‌روش تنها ۴۸ ساعت قبل از آن به تهران می‌آید و لابد پس از انجام بازی تیم‌ملی مجددا او ایران را ترک می‌کند تا ۴۸ ساعت قبل از پیکار بعدی!
کشف بهشت در سرزمین وعده‌ها
خط‌کاری کی‌روش مشخص است، پس از ۴ سال حتی اگر در منچستر هم باشد می‌خواهد فضای دیگری را تجربه کند اما او از سال ۲۰۱۱ تا همین امروز به خوبی تعداد دندان علی کفاشیان و کلا مردان تصمیم‌گیر ما را شمرد. می داند اینجا او رئیس است و برخلاف پزهای کفاشیان، حرف اول و آخر را او می‌زند. اینکه فدراسیون و وزارت ورزش نتوانستند روی قول‌های خود باقی بمانند، اینکه شاید حقوق سرمربی تیم‌ملی و کادرش باز هم چند ماه به عقب افتاده و ده‌ها مورد دیگر همه و همه اتفاقاتی است که برای کی‌روش «تازگی» ندارد، او اگر واقعا قصد فعالیت در چنین سرزمینی را نداشت پس از جام جهانی برای همیشه ساکش را می‌بست و می‌رفت اما وقتی از این همه بی‌مدیریتی آگاه است و می‌بیند رسانه ورزشی به هر دلیلی پشت سرش است و در همه نظرسنجی‌ها مردم به او رای مثبت می‌دهند آن وقت اینچنین از محبوبیت و مقبولیتش بهره می‌برد. مشخص نیست در آخرین قرارداد امضا شده، فدراسیون چند روز به او اجازه مرخصی داده است اما مادامی که علی کفاشیان اینگونه بخواهد کی‌روش را مدیریت کند، آش و کاسه همین است که می‌بینید. کی‌روش به عنوان یک مربی فوق حرفه‌ای، یک قرارداد کاملا سنگین و در خور توجه بست و همانطور که در قرارداد قبلی تا دلار آخر را گرفت این بار هم تا آخرین سنتش را می‌گیرد اما چون رسانه را پشت‌سرش می‌بیند و می‌داند حامی دارد و از سوی دیگر کفاشیان توان اداره او را ندارد، اینچنین غیر‌حرفه‌ای با ما برخورد می‌کند. اگر امروز به‌جای کفاشیان، محمد دادگان یا اصلا فلورنتینو پرز رئیس فدراسیون فوتبال ایران بود، کی‌روش می‌توانست اینچنین به بهانه نداشته‌هایی که از اول نبودشان برای خود او مسجل بود، بپیچد و برود؟
نقش ویژه رسانه‌ها
مهدی تاج چند روز قبل از رسانه‌ها و از خبرنگاران خواست که برای بازگشت کی‌روش کاری کنند اما کاش او یک خواسته دیگر از رسانه‌ها داشت؛ همانطور که به وقتش از کی‌روش حمایت کردید و وجود او برای فوتبال ایران و بازیکنان جوان را یک فرصت دانستید این بار در مقام پرسشگر ظاهر شوید. با هر متر و معیار و با شاخص هر ترازویی کی‌روش از مایلی‌کهن، دایی، قلعه‌نویی، خداداد عزیزی و کلا همه منتقدانش بهتر است اما روشنگری رسانه تأثیر بسزایی در تغییر رای مردم دارد. از پول همین مردم هزینه قرارداد کی‌روش و تیم‌ملی تامین می‌شود پس همانطور که به کی‌روش پول حرفه‌ای دادیم از او رفتار حرفه‌ای هم بخواهیم. اگر واقعا نمی‌تواند در چنین فضایی با چنین مدیرانی که هیچ اختیاری از خود ندارند و کلا وعده‌شان،کف روی آب است، کار کند اولا چرا یک قرارداد ۴ ساله دیگر بست و مهم‌تر از آن چرا راضی نشد با گذشت از حق‌و‌حقوق سال اول قید کار در ایران را بزند؟ کاش رسانه‌ها، همان حامیان همیشگی کی‌روش این بار هم به کمک او بیایند تا کماکان او بیش از
90 درصد حامی در ایران داشته باشد.آنچه بیش از هر چیزی موجب روی برگرداندن یک ملت استعمار‌زده می‌شود، زنده شدن خاطرات سیاه استعماری گذشته است. ترجمان و انتقال این جمله شاید بهترین هدیه از سوی دوستان کی‌روش باشد برای او.


Page Generated in 0/0150 sec