سیاوش رسولی: چندی پیش روزنامه انگلیسی دیلیتلگراف در مطلبی اعلام کرد که خطر کاهش جمعیت مانند بمب ساعتی ایران را تهدید میکند. علاوه بر این نرخ باروری در ایران هم طبق آماری که هر از گاهی از سوی سازمانهای مرتبط منتشر میشود، کاهش یافته است. آنچنان که نرخ باروری در ایران یکی از
پایینترینها در جهان است و از این بابت تنها کشور آلمان را میتوان نام برد که نسبت به ما وضعیت وخیمتری دارد.
با این شرایط میتوان پیشبینی کرد که با روند کاهش آمار ازدواج، شرایط از این هم بدتر خواهد شد و دور از انتظار نیست که نرخ باروری ایرانیها بزودی به یک درصد هم برسد چرا که جوانان به دلیل شرایط موجود چندان تمایلی به ازدواج یا بهتر بگوییم جرات مواجه شدن با مشکلات سر راه تشکیل خانواده را ندارند! آنهایی هم که برای این موضوع اقدام میکنند، با شرایط اقتصادی موجود فکر تعدد فرزند را از سر بیرون کردهاند. زوجهایی که قصد بچهدار شدن در سر دارند هم تنها به یک بچه بسنده میکنند. این در حالی است که کارشناسان درباره تبعات این موضوع مانند کاهش نیروی کار و بحرانزایی در اقتصاد هشدار دادهاند. اما آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا جوانان از بچهدار شدن فراریاند و چرا سقطهای غیرقانونی در میان تعدادی از زوجهای ایرانی به دلیل دوری از فرزنددارشدن افزایش یافته است؟
غیر از گسترش راحتطلبی و ترویج سبک زندگی غربی در میان جوانان که دلیلی قابل توجه برای کاهش زاد و ولد محسوب میشود به نظر میرسد که بخشی از جوانان دغدغههای جدی برای این موضوع دارند. دغدغههایی که تغییرات در برنامههای دولت آنها را به اوج رسانده و به طور کلی بسیاری از جوانان را از ازدواج یا فرزندآوری مایوس کرده است.
اولین مورد این تغییرات، اتفاقاتی بود که در مسکن مهر رخ داد. صحبتهایی که وزیر مسکن پس از رای اعتماد درباره خوب نبودن و ادامه نیافتن این طرح مطرح کرد تعدادی از جوانان را نسبت به ازدواج بیمیل کرد، چرا که مسکن مهر، تلاش داشت تا مهر ازدواج را در دل جوانان با امید به خانهدارشدن بکارد اما با رفتار دولت در این بخش، تبدیل به بیمهری شد. بیشک این موضوع به کاهش آمار ازدواج و بهتبع آن سقوط نمودار فرزندآوری کمک خواهد کرد!
دومین موضوعی که در دولت یازدهم در علاقه به باروری تاثیر گذاشت، اجرای نامطلوب طرح افزایش مرخصی زایمان بود. این موضوع هم در تغییر نگاه زنان به فرزندآوری ملموس بود. علاوه بر این نبود حمایتهای دولت از زنان شاغل هم باعث شد تا برخی کارفرمایان به دنبال استفاده مادران از مرخصی زایمان، فرد دیگری را جایگزین کارمندان زن کنند تا جایی که 47هزار زن به همین بهانه از کار اخراج شدند. عملیاتی شدن بدون پشتوانه این سیاست تشویقی فرزندآوری کار را به جایی رساند که زنان شاغل در دوراهی فرزندآوری یا ادامه اشتغال قرار گرفتهاند.
ماجرای دیگری که به سدی محکم درمقابل انگیزه جوانان برای ازدواج و به دنبال آن فرزندآوری مبدل شد سخنان نوبخت، سخنگوی دولت درباره وام ازدواج بود. هر چند هر از گاهی چنین اظهاراتی تکذیب میشود. اما سخنگوی دولت در همان آغاز به کار دولت یازدهم تاکید کرد که برای پرداخت 2 تا 3 میلیون وام ازدواج ناقابل باید افراد نیازمند شناسایی شوند و دیگر به هر کسی به این آسانیها وام ازدواج داده نمیشود. یعنی دولت به طور تلویحی همین حداقل کمک خود به جوانان را قطع کرد.
ناامیدسازی جوانان از مسکنمهر، اجرای دست و پا شکسته سیاستهای تشویقی جمعیت مانند مرخصی زایمان، سختگیری در پرداخت وام ازدواج و افزایش هزینههای آموزش فرزندان در مدارس، نرخ باروری را تحت تاثیر قرار داده است. جوانان دیگر با توجه به لغو طرح مسکنمهر امید چندانی به خانهدار شدن ندارند و انگیزه ازدواج در آنها تا حد زیادی کاهش یافته است. همچنین وام ازدواج هم که تنها امید جوانان برای شروع یک زندگی بود دیگر به این آسانیها قابل دریافت نیست! به این ترتیب موج پیری در ایران ادامه خواهد یافت. آیا با این شرایط روزی شاهد برقراری بدون مشکل وام ازدواج برای جوانان، هموار شدن خانهدارشدن و در نهایت افزایش فرزندآوری و ترویج افزایش نسل خواهیم بود؟ پایانبندی این گزارش با شما.