printlogo


کد خبر: 143249تاریخ: 1394/5/17 00:00
خاطره‌نویسی خونبار

از مشخص‌ترین رویدادهای سال اول سلطنت رضاشاه، برخی اقدامات داخلی در مخالفت با وی بود. یکی از این اقدامات، شورش لهاک‌خان در اوایل بهار 1926/1305، در ایالت خراسان، در نواحی مرزی شوروی بود. نخستین واکنش در قبال شورش لهاک‌خان، انتساب آن به تحریک و توطئه روس‌ها بود، بویژه آنکه شورش، هم صبغه انقلابی داشت و هم در جوار مرزهای شوروی شکل گرفته بود. در این میان، مقامات انگلیسی نیز که از دیرباز تحولات این خطه را از نظر اهداف درازمدت روس‌ها زیرنظر داشتند، در آغاز دست آنان را در کار دیدند ولی بزودی، با توجه به گزارش‌هایی که از مدت‌ها‌ پیش در به هم ریختگی اوضاع نظامی و سیاسی خراسان دریافت شده بود، واقعیت آشکار شد. به نوشته میجر فریزر، وابسته نظامی سفارت بریتانیا، هرچند نمی‌توان تبلیغات آشوب‌طلبانه روس‌ها یا نقش برخی سازمان‌های کمونیستی محلی ترکستان یا قفقاز را در این شورش نادیده گرفت ولی به رغم نظر مقامات نظامی ایران که روس‌ها را مسؤول بروز این شورش می‌دانستند، دلیل اصلی آن را باید در نارضایتی و تنفر نظامیان از افسران ارشد قشون جست‌وجو کرد. اندکی پس از شورش پادگان مراوه‌تپه، آقابکف، افسر گ‌پ‌اُ (تشکیلات امنیتی شوروی) دستور یافت برای ارزیابی گزارش‌های ضد‌و‌نقیضی که درباره این ماجرا به مسکو می‌رسید، وارد عمل شود. از خاطرات وی چنین برمی‌آید که برخی مقامات محلی شوروی در عشق‌آباد، با تأکید بر رنگ و بوی بولشویک‌مآبانه شورش، درخواست کرده بودند برای پشتیبانی از آن کمک‌هایی صورت گیرد. به اعتقاد آنان، دولت شوروی با حمایت نکردن از این قیام اشتباهی بزرگ مرتکب شد، زیرا افراد وابسته به این جنبش، به کمک‌های دولت شوروی امید زیادی داشتند و به سبب همین اهمال در رساندن کمک، دولت شوروی در نظر شورشیان خوار‌و‌خفیف و از وجهه آن کاسته شد؛ البته این موضوع بازتاب ناگواری نیز در میان همه ملل مشرق‌زمین برجا می‌گذاشت. با این حال، پیش از آنکه آقابکف بتواند براساس دستوراتی که به او داده بودند، از اهداف لهاک‌خان، موقعیت و میزان همراهی مردم منطقه با او و عده دقیق نیروهای زیر فرمانش و بالاتر از همه نقش انگلیسی‌ها در این شورش، گزارشی تهیه کند و به مسکو بفرستد، شورش نظامیان خراسان در هم شکست و مقامات مرزی روسیه ماندند با 700 تن از افراد لهاک‌خان که تقاضای پناهندگی کرده بودند. احتمالاً حتی اگر این نهضت دوام بیشتری می‌یافت و این گزارش به مسکو می‌رسید، باز هم در عملکرد شوروی تغییری داده نمی‌شد، زیرا در آن ایام سیاست خارجی شوروی حمایت از اقتدار پهلوی بود و از تشویق و تشجیع مخالفان دوری می‌کرد. در خلال شورش نیز روس‌ها نه تنها عملاً کمکی نکردند، بلکه به لحاظ نظری نیز در مباحثی که در تفسیر و تعبیر این حرکت صورت گرفت، مخالفت کردند. پاستوخف، رئیس بخش خاورمیانه کمیساریای امور خارجه شوروی، در مقاله‌ای که در روزنامه ایزوستا (4 جولای/13 تیر) چاپ شد، پس از گزارش وقایع سلماس و مراوه‌تپه، دست انگلیسی‌ها را که در میان واحدهای شورشی شدیداً فعالیت می‌کردند و برای تحریک و تفتین شعارهایی چون «مرگ بر دولت و برقرار باد قدرت شوروی» می‌دادند، در کار دید. همچنین در پی سفر تیمورتاش به مسکو که اندک زمانی پس از سرکوب نهایی شورش و در آستانه توافق‌های ایران و شوروی صورت گرفت، یورنیف، سفیر شوروی در تهران که آن روزها در مسکو بود، در مصاحبه‌ای در ایران، پس از ابراز امیدواری و اطمینان از رفع اختلاف‌های تجاری 2 کشور، درباره شورش خراسان گفت: «شورشیان ایران که از مرز گذشته و وارد خاک شوروی شده بودند، خلع‌سلاح شدند و در سربازخانه‌هایی ویژه در عشق‌آباد زیرنظر می‌باشند». وی در خاتمه بار دیگر اطمینان داد روابط با ملل دوست همجوار شکل محکم و کاملاً روشنی به خود خواهد گرفت و دشمنان ایران و اتحاد جماهیر شوروی، موفق نخواهند شد تیرگی و کدورتی در این رابطه ایجاد کنند، زیرا رشته‌های منافع حیاتی، ایران و اتحاد جماهیر شوروی را به هم مربوط و علاقه‌مند کرده است. «سرگئی یوویچ آقابکف» از ارامنه ترکستان، پس از خدمت در ارتش سرخ، از 1920 به سازمان چکا پیوست. پس از تبدیل سازمان چکا به گ.پ.اُ، آقابکف نیز همچنان به کار خود در این سازمان ادامه داد. او در مأموریت‌های مختلفی، به افغانستان و ایران و ترکیه سفر کرد. آقابکف هنگامی که در ترکیه به انجام وظیفه اشتغال داشت، در ژانویه 1930 به فرانسه گریخت و در آغاز بخشی از خاطرات خود را در شماره‌های 26 تا 30 اکتبر 1930/4 تا 8 آبان 1309 روزنامه لوماتن - چاپ پاریس - منتشر کرد. سپس در سال بعد همه یادداشت‌های خود را در کتابی به زبان فرانسوی منتشر کرد. وزارت امور خارجه ایران نیز نسخه از این کتاب را تهیه کرد و در اختیار سرتیپ آیرم، رئیس کل نظمیه گذاشت. انتشار کتاب آقابکف در مجامع رسمی ایران تأثیر زیادی گذاشت و همه کسانی که به نحوی از آنان، در شرح مأموریت‌های آقابکف در ایران یاد شده بود، تحت پیگرد قرار گرفتند و در نتیجه در حدود 250 نفر در تهران، 130 نفر در خراسان و 50 نفر در آذربایجان دستگیر شدند. پس از بازجویی از این عده، همه به جز 32 نفر آزاد شدند که از این عده پس از محاکمه در دادگاه‌های نظامی، 4 نفر اعدام و بقیه به زندان‌های کمتر از 15 سال محکوم شدند.
منبع: روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه
 مرکز اسناد و دیپلماسی


Page Generated in 0/0050 sec