printlogo


کد خبر: 143275تاریخ: 1394/5/17 00:00
آیا مرد شماره یک شبکه حقانی به صلح در افغانستان تن می‌دهد؟‌

یوچی دریزن: «ملااختر منصور» سرکرده جدید طالبان و جانشین ملاعمر از مذاکرات صلح با دولت مرکزی شکننده افغانستان حمایت می‌کند. ولی معاون وی و سرکرده شبکه حقانی وابسته به طالبان تاکنون هیچ نشانه‌ای دال بر آمادگی برای پذیرش مذاکرات صلح نشان نداده است و بعید به نظر می‌رسد به مردان تحت فرماندهی خود دستور دهد در آینده نزدیک سلاح‌های خود را زمین بگذارند.
«سراج‌الدین حقانی» که هم‌اکنون به‌عنوان مرد شماره 2 طالبان فعالیت می‌کند، هدایت شبکه حقانی را برعهده دارد، یک گروه مرتبط با القاعده که فرماندهان ارتش آمریکا آنها را به‌عنوان خطرناک‌ترین دشمن خود در میدان نبرد توصیف می‌کنند. شبکه حقانی نخستین گروهی بود که به طور پیوسته از تاکتیک حملات بمبگذاری انتحاری در افغانستان استفاده می‌کرد و بسیاری از حملات خونین را در طول جنگ طولانی‌مدت در این کشور به اجرا درآورد که از جمله آنها می‌توان به بمبگذاری سال 2009 در یک مقر سیا در شرق افغانستان اشاره کرد که طی آن 7 پرسنل اطلاعاتی آمریکایی کشته شدند. این حمله یکی از مرگبارترین حملات ضد سازمان جاسوسی سیا در طول چند دهه اخیر به شمار می‌رود.
مقامات آمریکایی شبکه حقانی را مسؤول کشتار صدها نظامی آمریکایی و نیز هزاران نظامی افغان می‌دانند. وزارت خارجه آمریکا نیز نام سراج‌الدین حقانی را در فهرست تروریست‌های جهانی قرار داده و به ازای هر گونه اطلاعاتی که به بازداشت یا مرگ وی منتهی شود، پاداش نقدی 7 میلیون دلاری تعیین کرده است.
ژنرال بازنشسته «استنلی مک‌کریستال» که تا سال 2010 فرماندهی نیروهای آمریکایی را در افغانستان برعهده داشته، می‌گوید شبکه حقانی یک گروه سازمان‌یافته و منظم است که هدف خود را کنترل بخش وسیعی از نواحی شرق افغانستان قرار داده است و قصد دارد در این نواحی ایدئولوژی مذهبی یا سیاسی خود را برقرار کند.
وی به این پایگاه اینترنتی گفت: «فکر می‌کنم شبکه حقانی از بسیاری جهات جدی‌ترین تهدید برای توانایی دولت افغانستان به منظور برقراری ثبات و آرامش در نواحی تحت فعالیت این گروه به شمار می‌رود».‌
شبکه حقانی ابتدا توسط «جلال‌الدین حقانی» پدر سراج‌الدین بنا نهاده شد که از جنگجویان قبیله‌ای افسانه‌ای افغان به شمار می‌رفت و در دهه 1980 در چارچوب بخشی از تلاش‌های موفقیت‌آمیز مورد حمایت آمریکا برای بیرون راندن نظامیان شوروی سابق از افغانستان، مقادیر هنگفتی پول و کمک‌های مالی و تسلیحاتی از سازمان جاسوسی سیا دریافت می‌کرد. حقانی بزرگ مدت‌های طولانی با بیماری و مشکلات جسمانی دست به گریبان بود و روز جمعه گزارش‌های تاییدنشده‌ای منتشر شد دال بر اینکه وی دست‌کم یک‌سال پیش مرده و در زادگاه خود در افغانستان دفن شده است.
ظهور و پیشرفت حقانی جوان در صفوف طالبان، برای واشنگتن و هم کابل پرسش‌های راهبردی دشواری را ایجاد کرده است:‌ آیا به امید در حاشیه قرار گرفتن حقانی به نفع آن دسته از مقامات شبه‌نظامی که خواهان مذاکره برای بر زمین گذاردن سلاح‌هایشان هستند، باید مذاکرات ادامه یابد یا باید تلاش‌ها برای کشتن جنگجویان طالبان و شبکه حقانی و مختل کردن و قطع خطوط تدارکاتی آنان از کشور همسایه- پاکستان- ادامه یابد یا حتی تشدید شود.
روند جدید همچنین یادآور این واقعیت تلخ می‌تواند باشد که نسل بعدی رهبران طالبان احتمالا در مقایسه با اسلاف خود به مراتب خشن‌تر و بی‌رحم‌تر هستند. ملاعمر که مرگ وی در سال 2013 هفته گذشته تایید شد، به «اسامه بن لادن» پناه داد و جنگی چریکی را آغاز کرد که تا 14 سال پس از حمله نظامی آمریکا به افغانستان به طول انجامید. سراج‌الدین حقانی که گفته می‌شود شمار افراد تحت فرماندهی وی از همیشه بیشتر شده است، ممکن است سرنوشتی حتی خونین‌تر از سال‌های اخیر برای افغانستان رقم بزند.
«حسین حقانی» سفیر سابق پاکستان در آمریکا، سراج‌الدین حقانی را آمیزه‌ای از مشخصات «‌تونی سوپرانو» و «چه‌گوآرا» ‌توصیف می‌کند، یک نظریه‌پرداز که مایل است با مشارکت در فعالیت‌های مجرمانه مانند قاچاق مواد مخدر، آدم‌ربایی و باج‌خواهی، منابع مالی لازم را برای عملیات نظامی خود تامین کند.
وی می‌افزاید:‌ «‌اگر به حقانی بگویید چرا در این فعالیت‌های مجرمانه شرکت دارد، خواهد گفت اگر هروئین می‌فروشیم این هروئین در غرب مورد استفاده قرار خواهد گرفت و این کار به نابودی دشمن در خانه‌اش کمک می‌کند و اگر ما غیرنظامیان را به اسارت می‌گیریم و به ازای آزادی آنها باج می‌گیریم، این پول به خرید سلاح کمک می‌کند. سراج‌الدین هیچ شباهتی به پدرش ندارد که یک مبارز بزرگ و معروف اسلامگرا بود. وی در واقع هدایت یک شبکه تبهکاری را برعهده گرفته است».‌
خانواده حقانی پیش‌تر برای کشتار آمریکایی‌ها کمر همت نبسته نبودند. در واقع این خاندان و جنگجویان آنها برای مدتی از جمله نزدیک‌ترین متحدان واشنگتن در افغانستان به شمار می‌رفتند. در سال 1987 سناتور جمهوری‌خواه «چارلی ویلسون» به شرق افغانستان سفر کرد و 4 روز میهمان جلال‌الدین حقانی بود. در مرحله‌ای دو طرف در اقدامی نمادین به سمت یک پایگاه شوروی در منطقه راکت پرتاب کردند و حتی با هم عکس هم گرفتند.
حقانی بزرگ همچنین از روابط بسیار استثنایی و نزدیک با سیا برخوردار بود که این روابط سیل کمک‌های مالی و تسلیحاتی از جمله موشک‌های دوش پرتاب استینگر را برای جنگجویان حقانی به همراه داشت، موشک‌هایی که ده‌ها هواپیمای شوروی را سرنگون کرد. وقتی حقانی بزرگ در یک عملیات از ناحیه زانو هدف گلوله قرار گرفت، سیا برای بیرون آوردن گلوله از پای وی یک دستگاه سیار عکسبرداری اشعه ایکس در محل حاضر کرد. «میلتون بردن» که ریاست برنامه مخفیانه سیا را در آن زمان در افغانستان برعهده داشت، می‌گوید آن زمان ماه رمضان بود و حقانی نمی‌خواست روزه خود را بشکند بنابراین جراحی را قبول نکرد و چیزی لای دندان خود گذاشت و به پزشکان گفت بدون بی‌حسی و با چاقو گلوله را از پای وی بیرون بیاورند.
از طرفی جلال‌الدین حقانی با دستگاه قدرتمند اطلاعاتی و جاسوسی اینترسرویس پاکستان مناسبات بسیار نزدیکی برقرار کرده بود و آنها نیز کمک‌های تسلیحاتی، پولی و آموزشی در اختیار شبکه وی قرار می‌دادند. این گروه همچنین خاک پاکستان را مامنی برای خود محسوب می‌کرد و جنگجویان حقانی به‌ راحتی برای طراحی حملات به این کشور می‌رفتند سپس برای اجرای عملیات در خاک افغانستان از مرز عبور می‌کردند.
برخی مقامات آمریکایی، پاکستانی و افغان بر این باورند مبارزه خاندان حقانی ضد نیروهای آمریکایی و افغان می‌تواند به آسانی متوقف شود. پاییز سال 2002 نمایندگانی از حقانی بزرگ از جمله ابراهیم برادر وی، در امارات عربی متحده و پاکستان با عوامل سیا دیدار و گفت‌وگو کردند.
به گفته یکی از مقامات بازنشسته سیا که از این دیدار آگاهی داشت، هدف از این مذاکرات نیز مشخص بود: «دستیابی به توافقی بالقوه برای اعطای یک منصب برجسته در دولت تازه منصوب «حامد کرزی» رئیس‌جمهور وقت افغانستان به جلال‌الدین حقانی به ازای اینکه جنگجویان وی سلاح‌های خود را زمین بگذارند و به مبارزه پایان دهند».
مذاکرات دو طرف در آن زمان به نتیجه نرسید و هرگونه چشم‌انداز دستیابی به توافق مسالمت‌آمیز نیز پس از بازداشت «ابراهیم حقانی» به دست نیروهای آمریکایی و حملات هوایی به مجتمع محل اقامت خانواده حقانی که به کشته شدن دست‌کم ده‌ها زن و کودک منجر شد، کاملا از بین رفت. خاندان حقانی از آن به بعد در هیچیک از مذاکرات صلح با واشنگتن یا کابل شرکت نداشتند که بخشی از آن به این علت بود که به اعتقاد مقامات آمریکایی سراج‌الدین حقانی هیچ علاقه‌ای به معامله و توافق نداشت.
دیدگاه‌های حقانی پسر افراطی‌تر از پدرش قلمداد می‌شود. وی با گروه لشکر طیبه که یک گروه تروریستی مستقر در پاکستان است و سال 2008 حملات مرگباری را در بمبئی انجام داد، روابط بسیار نزدیکی برقرار کرده است.
سراج‌الدین حقانی از حمله به اهداف غیرنظامی کوچک‌ترین نشانه‌ای از پشیمانی و ندامت به خود راه نمی‌دهد. انفجار مهیب خودروی بمبگذاری‌شده در جولای سال 2008 در برابر سفارت هند در کابل که 41 کشته بر جا گذاشت و نیز حمله انتحاری در یک مسابقه والیبال در شرق افغانستان در اواخر سال گذشته که طی آن 57 نفر کشته شدند به این گروه نسبت داده می‌شود. این گروه همچنین یک بار درصدد برآمد کرزی را بکشد.
آمریکا نیز به نوبه خود چندین بار در تلاش‌هایی نافرجام درصدد کشتن سراج‌الدین حقانی برآمده است از جمله آنها نوامبر سال 2013 در حمله با هواپیماهای بدون‌سرنشین گروهی از فرماندهان ارشد شبکه حقانی کشته شدند. افزون بر آن نصیرالدین برادر جوان‌تر سراج‌الدین اوایل آن ماه در تیراندازی در نزدیک اسلام‌آباد به ضرب گلوله کشته شد.
البته هنوز مشخص نیست تصدی سراج‌الدین بر ریاست شبکه حقانی چه تاثیری بر مذاکرات صلح پرفراز و نشیب میان این گروه و دولت افغانستان بر جا خواهد گذاشت. مقامات آمریکایی می‌گویند هیچ نشانه‌ای از علاقه‌مندی سراج‌الدین حقانی به مذاکره برای دستیابی به توافق به چشم نمی‌خورد و احتمالا وی به نبرد تا خروج همه نظامیان خارجی از خاک افغانستان و رسیدن طالبان به قدرت در این کشور همچنان ادامه خواهد داد.
در عین حال شبکه حقانی برای سال‌های آینده همچنان به‌عنوان شاخه بالقوه سرویس اطلاعاتی پاکستان در منطقه به فعالیت خود ادامه خواهد داد و اسلام‌آباد می‌تواند از نفوذ دیرینه خود بر سراج‌الدین و نیز اعضای این گروه به منظور ترغیب آنها به آمدن پای میز مذاکره بهره‌برداری کند. گزارش‌های تاییدنشده حاکی است دست‌کم یک نماینده از شبکه حقانی در دور اخیر مذاکرات صلح که اواسط جولای در اسلام‌آباد برگزار شد، شرکت داشته است.
در هر حال حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان چندان در این باره خوش‌بین نیست. وی می‌گوید:‌ «‌تنها دلیلی که سراج‌الدین ممکن است در مذاکرات صلح شرکت کند این است که سرویس اطلاعاتی پاکستان به وی بگوید چنین کاری انجام دهد. ولی اغلب اهداف سراج‌الدین تنها در سایه برقراری جنگ همیشگی در افغانستان محقق خواهد شد. در این شرایط آنها می‌توانند چه چیزی به سراج‌الدین پیشنهاد کنند که برای متقاعد ساختن وی به توقف جنگ کافی باشد؟‌»‌
پایگاه اینترنتی فارین‌پالیسی


Page Generated in 0/0156 sec