حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: گفتیم که غضب برآمده از منیت ما است و صفتی شیطانی است، به این دلیل هرجا «من» و «شیطان» نباشند، غضب هم نیست. اینکه پیامبر خدا صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند شیطان من، تسلیم من است، سخن بلندی است که ما را به راه فرار از غضب رهنمون میشود. طبق نقل، پیامبر خدا فرمودند: «ما مِنْکُمْ مِنْ اَحَد إلاّ وَ لَهُ شَیْطان» «هیچ یک از شما نیست مگر آنکه او را شیطانى است». پرسیدند: «حتى شما اى رسول خدا؟» پاسخ دادند: «و َلا اَنا إلاّ اِنّ اللهَ تَعالى اَعانَنى عَلَیْهِ فَاَسْلَم» [بحارالانوار: 60/329] یا «أَسلَمَ عَلى یَدى» [بحارالانوار: 16/337] «حتى من، مگر آنکه خداى متعال مرا در برابر او یارى کرد و آن تسلیم شد» یا «به دست من تسلیم شد.» که احتمالاً این تعبیر صحیحتر است. من به او اجازه نمیدهم در جانم آتشافروزی کند، زیرا نفس من کاملاً در کنترل من است. وقتی نفس کنترل و عقل بر آن حاکم شد، شیطان هم تسلیم میشود.
درباره غضب هم این حکم کلی جاری است. غضب شعلهای از آتش شیطان است که در درون ما افروخته میشود و جان ما و جامعه پیرامون ما را به آتش میکشاند. امام باقر میفرمایند: «إِنَّ هذَا الْغَضَبَ جَمْرَهٌ مِنَ الشَّیْطَانِ، تُوقَدُ فِی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ» [الکافی: 2/744] «این غضب شعلهای از شیطان است که در قلب فرزند آدم افروخته میشود». امام علیهالسلام در ادامه میفرمایند: «وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا غَضِبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ، وَ انْتَفَخَتْ أَوْدَاجُهُ، وَ دَخَلَ الشَّیْطَانُ فِیهِ» «هرگاه کسی از شما خشمناک میشود، چشمهایش سرخ میشود، رگهای گردنش باد میکند و شیطان در رگهای گردن او وارد میشود». توجه فرمایید به این کلام نورانی؛ سرخی چشم، کنایه از شعله شیطان است که چشم را سرخ کرده است و ورود شیطان به رگ گردن به این معنی است که شیطان او را تسلیم خود کرده است. اما راه چاره چیست؟ «فَإِذَا خَافَ أَحَدُکُمْ ذلِکَ مِنْ نَفْسِهِ، فَلْیَلْزَمِ الْأَرْضَ، فَإِنَّ رِجْزَ الشَّیْطَانِ لَیَذْهَبُ عَنْهُ عِنْدَ ذلِکَ» «هرگاه یکی از شما از این حالت از خود ترسید، فوراً خود را به زمین بچسباند. تا پلیدی شیطان از او ـ در حال غضب ـ دور شود». شیطان از آتش است و انسان از خاک؛ در حال غضب خود را به خاک و زمین نزدیک کنیم. اگر ایستادهایم، فوراً بنشینیم و اگر نشستهایم، فوراً دراز بکشیم.
هرچه بیشتر خود را به زمین نزدیکتر کنیم، سریعتر از حضور پلید شیطان راحت میشویم. خلاصه! باید مانعی برای شیطان ایجاد کرد. مانع چیست؟ دورکردن خودبینی و خودپسندی از جان خود. پس اینکه فرمود: «شیطان من، به دست من تسلیم است.» نشان میدهد راه ورود شیطان در آن وجود اقدس مسدود است و راه ورود شیطان نفسانیت و منیت است. همه بدبختیها و گناهان از منیت ما سرچشمه میگیرد و غضب هم که شدت منیت است. اگر بخواهیم از شر گناهان به طور عام و غضب به طور خاص راحت شویم، راهی نداریم مگر اینکه درون خود را اصلاح کنیم، یعنی علت اصلی گناه و غضب را معالجه کنیم و خود را نبینیم و برای خود امتیازی قائل نباشیم و این جهاد اکبر است. اگر در این جهاد موفق شدیم، دیگر نه نفس در وجود ما جلوهگری دارد و نه شیطان. خودمان که اصلاح میشویم، جامعه پیرامون ما هم اصلاح میشود. غضب یعنی چه؟ یعنی اینکه طرف مقابل من، سخنی میگوید یا کاری میکند که خلاف نظر من است، من ناراحت و خشمگین میشوم. ملاحظه فرمودید، از اول تا آخر «من» و «سخن من» و «خواسته من» مطرح است و این منشأ همه بدبختیهای ما است. تا ما خودبینی را در وجود خود خاموش نکنیم، راهی برای کنترل کامل غضب نداریم. اگر خودبینی و خودپسندی از وجود ما رفت، خشم، استهزاء، مجادله، دعوا، دنیادوستی، مالدوستی و ریاستطلبی هم ریشهکن میشود و وقتی این خلقیات ناپسند و کردار نکوهیده از جان ما بیرون رفت، غضب هم در جان ما راهی ندارد.
اما گاهی میشود فردی نادان بناحق به انسان توهین میکند و حق او را میگیرد، در این حالت چه باید کرد؟ ملاک روشن است. در این حالت هم غضب غیرعقلانی نباید باشد، فحاشی، توهین، درگیری لفظی و بدنی، همگی نشانه غضب است و نکوهیده. باید از این امور اجتناب کرد. راه قانون و راههای عقلانی را باید جست و همان راهها را رفت. در هرصورت چه در دفاع از دین و چه در دفاع از خود، نباید غضبناک شویم؛ غضبناک به معنایی که گفتیم، یعنی نفسانیت ما ظهور پیدا کند. بله! برای دین خدا جهاد میکنیم و از مال و جان و ناموس خود هم دفاع میکنیم اما در همه حال فقط خدا را در نظر بگیریم. اگر ما خدابین شویم، هم بموقع اقدام میکنیم و نهی از منکر و جهاد در راه خدا خواهیم داشت و هم نفسانیت در ما ظهوری نخواهد داشت و قلبمان آرام به فضل الهی است اما اگر درون ما آلوده بود، شاید به زبان و گفتار و نوشتار خوب باشیم ولی همواره به فکر جلوهگری خود هستیم و حتی دین هم بهانهای است برای همین جلوهگری.
* امام جمعه شمیرانات