printlogo


کد خبر: 150832تاریخ: 1394/10/2 00:00
پروژه ایران‌هراسی بوش در دولت رئیس‌جمهور مؤدب و باهوش با قانون فاشیستی اخیرتکمیل شد
محور شرارت اوباما

مجتبی اصغری: طرح H.R.158 که به تصویب قاطع کنگره آمریکا رسید و به موجب آن محدودیت‌هایی برای افرادی که به کشورهای ایران، سوریه، عراق و سودان سفر می‌کنند برای ورود به آمریکا ایجاد خواهد شد، از جهات مختلفی مهم است.
  نفرتی که هست
اولین و منطقی‌ترین نتیجه امضای این قانون توسط دولت آمریکا، آشکار شدن مجدد و مکرر «عمق کینه و دشمنی» این کشور با ایران و ایرانیان است. موضوعی که در طول 2 سال اخیر بسیار تلاش شد در داخل کشور با گمانه‌زنی درباره «تغییرات هیات حاکمه آمریکا» و ضریب‌دهی به تفاوت ماهیتی «اوباما و تیمش» با سایر ارکان قدرت در آمریکا، حل و فصل شده نمایش داده شود. اهمیت این فضاسازی که از عمق نفوذ استراتژیک دشمن در محاسبات برخی مسؤولان کشورمان پرده برمی‌دارد در اندازه‌گیری سهم مولفه «اعتماد به آمریکا» در امضای برجام آشکار می‌شود.
اعتماد یکطرفه‌ای که منجر به نقض رسمی برجام بدون استرس و نگرانی از واکنش طرف ایرانی می‌شود و جان کری را بر آن می‌دارد در رفع و رجوعی تاریخی، ثبت نام کشورمان در لیست جدید «محور شرارت» را مساله‌ای عادی و قابل تحلیل برای وزیر امور خارجه کشورمان تعریف کند! اما آش آنقدر شور شده که حتی بی‌بی‌سی هم در این باره می‌نویسد: «بسیاری از ایرانیان از برخورد دوگانه آمریکا احساس توهین می‌کنند و در یک قضاوت اولیه نوعی بدجنسی و انتقامجویی بی‌هدف را در پشت این قانون می‌بینند. از سویی، تصویب این قانون در قضاوت اولیه، شکل جدیدی از تحریم را دوباره علیه ایران برقرار می‌کند که مانند تحریم‌های اقتصادی به صنایع ایران ضربه می‌زند. این قانون به صنعت توریسم ایران آسیب می‌رساند زیرا توریست‌های ثروتمند اروپایی عطای سفر به ایران را به لقای دردسرهای بعدی‌اش می‌بخشند. از این به بعد سفر به ایران مانند سفر به سودان و سوریه یا عراق برای اتباع همه کشورها نوعی سابقه بد پاسپورتی و به نوعی انگ امنیتی تلقی می‌شود. در دنیای امروز یک سر همه فعالیت‌های مطبوعاتی، اقتصادی، هنری، علمی و سرمایه‌گذاری در سطح جهان به نظام ثروتمند و فعال آمریکا متصل است و شاغلان همه این عرصه‌ها اگر به ایران سفر کرده باشند برای رفت و آمد به آمریکا دچار مشکل می‌شوند، در نتیجه احتمالا قید سفر به ایران را خواهند زد».
   هزینه اعتماد قدیمی
2 سال مانده به پایان دولت اصلاحات، چند نفر از دیپلمات‌های وزارت امور خارجه ایران با تهیه سندی خفتبار که در آن بسیاری از حق و حقوق ایران در منطقه برای اثبات حسن نیت، به آمریکایی‌ها واگذار شده بود، پیشنهاد انجام «معامله بزرگ» را از 2 مسیر به ایالات متحده فرستادند. در یکی از دیدارهای برگزار شده پیش از تهیه پیش‌نویس معامله مذکور، میان اعضای شورای ایرانیان آمریکایی (AIC) و چند دیپلمات ایرانی، یکی از رابطان مهم و سرشناس داخلی به تیم آمریکایی متشکل از عناصری همچون حسن نمازی می‌گوید: «ما آماده عادی‌سازی روابط با آمریکا هستیم و آماده‌ایم تا درباره مسائلی که میان ما وجود دارد گفت‌وگو کنیم اما برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد باید بتوانیم به آمریکا اعتماد کنیم و این نیازمند یکسری ژست‌های مثبت اولیه از جانب واشنگتن است بویژه تغییر در لحن!»
آمریکایی‌ها اما به سرعت به نیاز طرف ایرانی خواهان معامله پاسخ دادند و بوش، در سخنرانی سالانه خود در کنگره آمریکا در سال 2002  از عبارت «محور شرارت» در توصیف 3 کشور ایران، کره‌شمالی و عراق  استفاده کرد و چند ماه بعد از این رویداد نیز به عراق حمله کرد.
او علت این نامگذاری را حمایت 3 کشور یادشده از «تروریسم» و تلاش آنها برای «دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی» بیان کرد. اکنون با انتشار سند نهایی آژانس انرژی اتمی که بدون اعتراض رسمی ایران نهایی شد، دولت کشورمان رسما ادعای بوش را پذیرفته است، چرا که در سند آژانس ذکر شده بود: «ایران تا قبل از سال ۲۰۰۹ درگیر یک سلسله فعالیت‌های مرتبط با طراحی یک سلاح هسته‌ای اورانیومی بوده و این فعالیت‌ها قبل از سال ۲۰۰۳ جنبه ساختارمند داشته است».
پس نام کشورمان بلافاصله پس از آنچه ثمردهی «برجام» توسط دولت دکتر روحانی نامیده شد دوباره در لیست «محور شرارت» قرار گرفت و پرونده‌سازی بوش علیه ایران این بار توسط «اوبامای مودب و باهوش» به جریان افتاد. با این روند می‌توان نتیجه گرفت: آمریکا با سوءاستفاده از «اعتماد» جریان غربگرای داخلی، پرونده‌ای که در دوره بوش علیه ایران ساخته و پرداخته شد، از مسیر حقوقی با لفظ‌گیری از دولت کشورمان، در ساختار بین‌المللی و در محضر جهانیان «قانونی» کرد!
  منطقه عملیاتی
آمریکا همچنین با تصویب قانون مذکور که به واسطه آن شهروندان 38 کشور جهان به واسطه سفر به ایران از جانب دولت آمریکا «تنبیه» خواهند شد، رسما ایران را «منطقه عملیاتی» اعلام کرد. این قانون را می‌توان نوعی احداث «نوار زرد خطر» دور مرزهای ایران به حساب آورد که دقیقا خنثی‌کننده نمایش پیروزی دیپلماسی در لوزان است.
معنا و مفهوم نوار زرد آمریکایی قانون  H.R.158 این است که ایران به جامعه جهانی بازنگشته و مسیر ورود به ایران تنها برای عوامل نظامی و صاحب کد شناسایی «پروژه نفوذ»، بازگشایی شده است.
با این احتساب ضربه زدن رسمی آمریکایی‌ها به مسیر گردشگری ایران که بر مخاطراتی همچون آزادی برنامه «دیپلماسی عمومی» ایران برای شهروندان اروپایی و مبارزه با موج اسلام‌هراسی و ایران‌ستیزی از نزدیک، استوار است، قابل تحلیل خواهد بود.
مواجهه آزادانه با اسلام ناب؟!
این ندای عقل است که متذکر می‌شود: بنای آمریکا هرگز بر این نبوده که 37 سال تلاش رسانه‌های صهیونیستی- آمریکایی ضد انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را با فرصت‌دهی به دانشمندان و روشنفکران و مردم عادی اروپایی و آمریکایی که شیفته مشاهده جامعه ایرانی از نزدیک هستند، با امضای برجام، نابود کرده و تابلوی «به مهد اسلام ناب محمدی خوش آمدید» را در همسایگی نظام وحشت داعش به نام «حکومت اسلامی» بر سردر ایران نصب کند!
حماقت است اگر تصور کنیم رویارویی «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» پس از سال‌ها برنامه‌ریزی و ارائه ادیان دروغین تخریبی و آفرینش مولود شومی همچون داعش، بناست با مذاکره در زیرزمین هتل کوبورگ حل و فصل شود و انگلیس و آمریکا و سایر ایادی شیطان نیز من بعد «توبه‌نامه» تحریر کنند! آیا واقعا تصور دولتمردان ما از تقابل جهان کفر و اسلام شامل نوعی «سوءتفاهم دیپلماتیک» است که با «مذاکره» و «امضای برجام» پایان پذیرفت؟
عملیات در خانه حریف
حق با آمریکایی‌هاست... تا زمانی که قرار باشد برجام مسیر حضور مدیران ارشد عملیات نفوذ آمریکایی را هموار سازد و از دریچه تروایی این اسب بی‌قواره، افسران اطلاعاتی همچون «تد لامونت» و «کریستوفر شرودر» در رستوران‌های تهران با مدیران نفوذی پروژه‌هایی همچون «استعمار سایبری» و «استثمار اقتصادی» شام و ناهار صرف کنند، پاسخ همان است که پیش از این مخابره شد: «سفر شما به ایران در راستای منافع ملی آمریکا خواهد بود و شامل عواقب نقض تحریم نمی‌شود».
زوایای پروژه نفوذ با قانون جدید کنگره که با همکاری آشکار دولت اوباما به تصویب رسید، به حدی آشکار شده که به سادگی می‌توان پیش‌بینی کرد بنا بر مفاد نامه خباثت‌آمیز کری به ظریف، دقیقا کدام به اصطلاح تجار اقتصادی ویزای 10ساله ورود به ایران را از وزارت خارجه آمریکا دشت می‌کنند! برای پیش‌بینی چنین وضعیتی وزارت امور خارجه نیازمند رجوع به «نوستراداموس» نبود کما اینکه پیش از این بارها متذکر شدیم، آمریکا با حفظ ریسک سرمایه‌گذاری در ایران و کاهش مداوم قیمت نفت، در حال آماده‌سازی محیط اقتصادی ایران برای حضور دزدان سرگردنه‌ای همچون «هالیبرتون» است و تئوری‌سازی‌هایی همچون شراکت ایران با کارتل‌های مستقل و تبدیل شدن به شریک تجاری ژاپن و کره‌جنوبی، توهمی بیش نیست.
وحشت رسمی آمریکا!
«آزادی» از ارکان به اصطلاح ارزش‌های غرب و از پایه‌های رویای آمریکایی است. پس نقض قانونی آن برای مقابله با «خطر ایران»، از اهمیت نفوذ ارزش‌های «جمهوری اسلامی» به‌عنوان رقیب نظام سرمایه‌داری پرده برمی‌دارد. اکنون وقت سلام دانشمندان و حقوقدانان و شهروندان جهان به «نئوفاشیسم آمریکایی» است که از تقسیم جوامع و مردم دنیا به «بی‌کیفیت» و «باکیفیت»، «درجه یک» و «درجه دو» هراسی ندارد و دگماتیسم را در کنگره خود با ثبت قانونی، به شیوه زندگی لازم‌الاجرا و تخطی‌ناپذیر تبدیل کرده و به سایر مردم جهان ابلاغ می‌کند.  تنها مژده تصویب قانون مورد بحث این است که دیکتاتوری آمریکایی از نفس افتاده، دیگر از توان حفظ نظامات خود از مسیر بورژوازی سرمایه‌داری برخوردار نیست و بشدت در حال تلاش است «حقیقت» را با حصاری از قوانین محدودکننده آزادی‌های مشروع شهروندان جهانی که با انواع تبلیغات متعصبانه ملی و نژادی تزیین شده، پنهان نگاه دارد... آمریکا از رویارویی جهانیان با ایران مسلح به قدرت نرم اسلامی می‌ترسد مردم!


Page Generated in 0/0294 sec