printlogo


کد خبر: 152543تاریخ: 1394/11/5 00:00
نگاهی به نمایش «شیزوفرنی» از آثار جشنواره سی‌وچهارم تئاتر فجر
من بی‌صدا نمی‌خوانم

در جشنواره سی‌وچهارم تئاتر فجر جدا از آثار گروه‌های ایرانی، نمایش‌هایی هم به‌عنوان میهمان از کشورهای دیگر حضور دارند که یکی از آنها نمایش «شیزوفرنی» از کشور عراق به کارگردانی حسین یاسرالعبادی است که متولد 1985 در بصره عراق بوده و در این اثر با دستمایه قرار دادن مفهوم روانی شیزوفرنی و تعمیم آن به فضای کنونی عراق، معنای جدیدی از این بیماری را در قالب هنری بیان می‌کند.  این کارگردان جوان عراقی که دانش‌آموخته علوم اسلامی از دانشگاه اهل‌البیت و عضو انجمن بازیگران عراق است، با سابقه کارگردانی نمایش‌های چون «پایتخت جهنم»، «کنسرت خاک»، «نگه‌داری»، «دندان وهم» و «پنجره امید» به تجربه تئاتری مناسب دست یافته است.  به گزارش تسنیم، «شیزوفرنی» داستان رسانه‌های جعلی و کانال‌های سیاسی است که به کمک تروریست‌ها آمده تا بر ذهن و روان جامعه تاثیر گذارند. رسانه‌ها در قالب چهار مرد
زردپوش- شاید اشاره به مفهوم زرد بودن یک رسانه و شاید نمادی بر جنون- تعصبات ضدهنری و فرهنگی را ترویج می‌کنند. آنان مرد پریشان‌حال شیزوفرنی‌زده
- در قامت کلیت انسان‌ها- را مدام از تیغ هنجارهای ساختگی خود می‌گذرانند. رسانه‌ها او را از نواختن نی- به‌عنوان عنصر فولکوریک- منع می‌کنند و در عوض بر سرش بمب و موشک پرتاب می‌کنند. رسانه، عاملی می‌شود برای سقوط عقلانی و فرهنگی جامعه.  به گفته العبادی، در معرفی اثر خود «رسانه، آزادی احساسات و عقاید را از بین می‌برد و تاثیر منفی این عوارض بر کودکان و بی‌گناهان از عوامل جنگ است». نمایش العبادی حاوی شعارهایی است که فضای کنونی عراق را ترسیم می‌کند. برای ما در ایران، عراق کشوری است در جنگ با تروریسم اما مردم عراق جنگ دیگری با رسانه دارند. پس از سقوط صدام، خیل عظیمی از شبکه‌های ماهواره‌ای و تلویزیونی فضای عمومی عراق را قبضه کردند. شبکه‌هایی که کاری جز ایجاد تفرقه میان گروه‌های قومی و سیاسی نداشته‌اند. العبادی در مقام یک تحصیلکرده هنرمند، دردناک بودن این وضعیت را بخوبی حس کرده و این جنون رسانه‌ای را در قالب «شیزوفرنی» روی صحنه برده است. او برای بصری کردن شعارهایش، تا حد امکان از نشانه‌های ساده بهره می‌برد اما این سادگی دال بر دم‌دستی بودن نیست. در واقع العبادی نگاهی خوب نسبت به انتخاب نشانه‌ها داشته و آنها را با نوعی فصاحت معرفی کرده است. برای مثال درباره هواپیماهای جنگی و بمباران و مبارزه قهرمان با آنها، او از هواپیماهای کاغذی بهره برده است که به شکل جنون‌آسا به هر سوی پرواز می‌کنند و قهرمان زیر این بمباران عینی‌شده، تک‌تک هواپیماها را به کاغذی صاف و رنگی تبدیل می‌کند. عینی‌شدگی زیبا در اثر العبادی را باید در صحنه نهایی یافت؛ جایی که قهرمان خود را قربانی می‌کند تا علاوه بر آزاد شدن از شر این جنون طاقت‌فرسا، ققنوس‌وار عاملی برای ظهور و حلول یک گل شود. گلی که می‌تواند نمادی بر بازگشت به گذشته بدون رسانه باشد.


Page Generated in 0/0061 sec