محمدمهدی نوریه: «ممد نبودی ببینی شهر آزاد شد» نوایی که هر سال 3 خرداد همه جا تکرار میشود. از رادیو و تلویزیون تا آهنگهای پیشواز. همه با هم میخواهند به یاد هم بیاورند که محمد جهانآرا نبود اما خدای محمد جهانآرا بود که یار و یاور یاران جهانآرا شد تا خرمشهر آزاد شود. ریتم و مارش نظامی با صدای پرصلابتی که میگفت «شنوندگان عزیز توجه فرمایید خرمشهر آزاد شد»، هنوز هم احساس شور و شعف ایجاد میکند. شور و شعفی که برای نسل اول و دوم و سوم و چهارم انقلاب پابرجاست اما نوشتن این چند خط ورودیه به یک موضوع مهمتر است. شاید غافلگیر شدید که نزدیک عید و نوروز چرا خرمشهر؟ چرا ممد نبودی؟ همین مشکل این روزهای خیلیهایمان شده است؛ محصور کردن انقلاب اسلامی در تاریخ 22 بهمن، محصور کردن امام روحالله و یادش در 14 و 15 خرداد و حصر خرمشهر در 3 خرداد. زیاد از موضوع اصلی که میخواهم به آن بپردازم فاصله نمیگیرم اما خرمشهر، آبادان، خوزستان، هویزه، دارخویین و سوسنگرد چقدر در فکر مردم ایران هستند؟ راستی اگر این چند سال اخیر ماجرای گرد و خاک و آلودگی هوا نبود، آمار اخباری که از خوزستان در رسانهها منتشر میشد، چقدر بود؟ خوزستانی که اگر سقوط میکرد به قول فیلم هیهات باید امروز مرزهای عراق را تا مرز افغانستان میدیدیم! اینها را گفتم که بگویم حق خوزستان فقط 3 خرداد و سالگرد شهید علمالهدی و شکست حصر آبادان نیست! آی مردم ایران! خرمشهر، آبادان و خوزستان هنوز در حصر است؛ حصر فقر! حصر نبود امکانات! حصر محرومیت! حصر سطح بالای بیکاری و وضعیت وخیم بهداشت. اللهم فک کل اسیر. اسیر محبوب و محرومی به نام خرمشهر که دوای دردش را آقایان مسؤول منطقه آزاد تجاری میدانند. جایی میخواندم که حاج آقای قاسمیان، مسؤول قرارگاه جهادی امام رضا(ع) گفته بود: «ما در مسافرتهای جهادی به روستاهای آبادان میرویم، میبینیم در این روستا بوی گاز آدم را خفه میکند ولی آن روستا گاز ندارد. گاز از آنجا لولهکشی شده و به ما در تهران میرسد ولی آن کسی که در آن مرز، جان و مال و خانه را داده و آواره شده گاز ندارد! اصلاً ما مسلمان هم نباشیم، آیا هیچ وجدان بیداری اینها را قبول میکند؟» حالا بعضیها دنبال آن هستند تئوری نئولیبرالی منطقه آزادی برای خرمشهر بنویسند، تا پورشههای دریچ کیدز آف تهران که قرار است به اسم ساکنان مظلوم خرمشهر به میدان ونک به بالای تهران برسد، شاید سمنی و ثمری هم برای مردم خرمشهر داشته باشد. خرمشهری که عکس معروف «به خرمشهر خوش آمدید»ش با جمعیت 30 میلیون در دهه 60 معروف شد، امروز تنهاست. تنهای تنهای تنها! شهری که آنقدر فراموش شده است که هر روز آمار یتیمانش به خاطر وضعیت خراب بهداشتی بالا میرود و هر نفوذی و غیرنفوذی دوست دارد آنجا علم بردارد از خلق عرب تا فرقههای عمامه انگلیسی! یکی از دوستان تعریف میکرد یک بار پای درد دل مردم خرمشهر نشسته بودیم، ناراضی بودند حتی از اردوهای راهیان نور! میگفتند اینها حتی آب معدنیشان را هم از شهرهایشان میآورند و برای ما جز نوروزی شلوغ، فایدهای ندارند. همه اینها را از خرمشهر نوشتم اما فقط خرمشهر نیست! گیلانغرب و ثلاث باباجانی، مهران، سومار، قصرشیرین و... 8 سال گلولههایی که قرار بود به شهرهای مرکزی ایران برسد، نصیب این شهرها شد و امروز هم بعد از 26 سال آمار بالای بیسوادی و ترک تحصیل تا نداشتن آب شرب معضل مردمان جنگزده کشور شده است. بدون رودربایستی چاره و راهحل این است که جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب باور کنند که خدای جبههها همان خدای دهه 90 و 1404 است. اگر روزی کاوه از مشهد، زینالدین از قم، باکری از ارومیه، همت از اصفهان بلند شدند و در دوران تحریم حتی سیم خاردار به خط زدند، امروز هم باید همان کار تکرار شود. تعارف نیست اگر عکس همت را در گوشیهایمان ذخیره میکنیم ولی همتی برای ادامه راهش نداریم، فردا سر پل صراط به خود همت هم مدیونیم. دشمن فقر و فلاکت و محرومیت الان پشت دروازه خرمشهر نمانده است. خبر 20:30 نشان میداد که به چند کیلومتری تهران رسیده است و حتی جنوب شهر تهران. منتظر مسؤولان بودن فایدهای ندارد، چون کار برای محرومان نه روبان دارد، نه کلنگ. خاک است و سختی و مشقت. 12 سالی هست که دانشجوها برای فقرزدایی دست به جهاد میزنند. هرکسی با هر تخصص و هر رشتهای وارد میدان میشود. از دندانپزشک و متخصص رشتههای پزشکی تا مهندس عمرانها و حتی دانشجویان علوم انسانی. اگر چه حرکتهای جهادی ایرادهای خاص خودش را هم دارد، از جمله نداشتن تمرکز مستمر و دائم بر یک منطقه و سنگاندازی مسؤولان استانی و حتی کشوری! اما برای قشر جوان یک واجب است. حداقل فایده حرکتهای جهادی در نقاط محروم فهم درست از وضعیت معیشتی مردم کشور است. همانطور که برای نجات خرمشهر 30میلیون ایرانی متحد شدند امروز هم باید 80 میلیون ایرانی برای رفع محرومیتش متحد شوند. امسال عید هم دانشجویان راهی شهرهای مختلفی هستند برای جهاد و خدمت، از غرب تا شرق. از خرمشهر تا سیستان. از سیروان تا هویزه. صورت زخمی کودک یتیم خرمشهری که چند سال است مبتلا به سالک شده است، هنوز هم که هنوز است مرهم میخواهد. شاید مرهمش دارو است، شاید دستان گرمی است که بر سرش کشیده شود. دوستان قرارگاه جهادی امام رضا (ع) نوروز 95 به خوزستان محروم و مظلوم میروند، سایت و آدرسشان هم با جستوجوی ساده قابل دسترسی است. به امید آنکه نوروزهای بعدی خرمشهر اسیر از این حصر مظلومیت و محرومیت رها شده باشد.