کد خبر: 15999تاریخ: 1388/3/3 00:00
مونیخیها انحصارطلب هستند
« تابو»شکنیهای کلینزمن!
یورگن کلینزمن چهار هفته پیش، از مربیگری در بایرن مونیخ برکنار شد. او سه هفته سکوت کرد و سپس گفتوگوهایی انتقادی درباره سران تیم مونیخی انجام داد. گفتوگوهایی که در روزهای اخیر سر و صدای زیادی را به راه انداخته است. آنچه باعث شد تا این جنجالآفرینی او آن طور که باید سر و صدا نکند، آن است که بوندسلیگا در هفته پایانیاش بوده و بسیار حساس دنبال میشود.
سرمربی پیشین تیم ملی آلمان بارها پذیرای حملاتی از سوی مخالفانش بوده است. چه به عنوان سرمربی بایرن مونیخ و یا حتی پیشتر، به عنوان سرمربی تیم ملی آلمان. او این بار اما به دفاع از خودش پرداخته است؛ در گفتوگویی که بسیار سیاستمدارانه بود ولی آنچه باید مطرح میشد، شد. «کلینزی» در پاسخ به پرسشهای گونتر یاوخ از شبکه تلویزیونی «Stern TV» از فرد خاصی نام نبرد و به قول مطبوعاتیها گفتوگو را «شخصی» نکرد اما جانانه از خودش دفاع کرد.
کلینزمن گفت: «وقتی با افرادی سر و کار دارم که نمیخواهند پیشرفت و ترقی داشته باشند، جان به لب میشوم. افرادی که تنها به مالکیت خودشان فکر میکنند». این حرف حمله و انتقادی شدید و صریح از سوی او نسبت به کارفرمایان سابقش شمرده میشود. چه کسانی میتوانند به محافظهکاری متهم شوند؟ بکنباوئر، رومنیگه، هوینس یا برایتنر؟ کلینزمن به چه کسی میتواند «انحصارطلب» بگوید؟ آن هم انحصارطلبی که فقط و فقط به پست و مقام خودش فکر میکند. این تنها انتقادی نبود که او از سران بایرن داشت. او از شیوه کار مونیخیها هم گلایه داشت و گفت یک هفته پیش از برکناریاش دید که یوپ هاینکس در ورزشگاه حضور دارد؛ همان کسی که پس از اخراج کلینزمن جانشین موقت او در بایرن شد. این سرمربی برکنار شده گفت که نمیتواند این گفته اولی هوینس که حضور هاینکس در ورزشگاه در روز مورد نظر تنها یک اتفاق تصادفی بوده را بپذیرد: «نه نمیشود این حرف را قبول کرد».
او درباره جوی که در بایرن حاکم است نیز گفت: «حال و هوای بایرن همواره به آخرین نتیجهای که تیم گرفته است، بستگی دارد.» و اینکه در بایرن به او حسادت میشد آن هم نه به خاطر اینکه مدال و نشان ندارد!
کلینزمن در دفاع از خودش هم گفت که برابر افرادی همانند گونته نتسه اودولاتک و یا حتی فلیکس ماگات قرار گرفته و با آنها و جایگاه آنها قیاس میشده است: «نه تنها از نظر محتوایی که حتی از نظر شیوه و طرز زندگی تفاوتهای گوناگونی در کار بود». یورگن در برابر انتقادها از زندگی شخصیاش این مطالب را بیان کرد. منتقدانی که از دوران حضورش در تیم ملی آلمان سبک زندگی شخصی او را تحمل نمیکردند. حتی زندگی او در آمریکا هم برای این منتقدان سوژهای برای موضعگیری و انتقاد بود. کلینزمن در حالی که سعی داشت خود را از این عده دور کند، گفت: «به آدمها آنطور که هستند احترام میگذارم».
داستان زندگی کلینزمن در بایرن مونیخ هیچگاه خوب و خوشایند تمام نشده است، چه در زمان بازی و چه اکنون در دوران مربیگری؛ هر 2 بار او از بایرن فراری شد.
کلینزمن اخراجی هنوز هم خود را «پیشتاز» میخواند. درست همانند نقشی که در تیم ملی آلمان داشت: «من کار با روانشناسان، بدنسازها و... را جا انداختم و به همکاری با آنها شخصیت بخشیدم.» این ادعای کلینزمن را موافقان او نیز مطرح میکنند. نخستین مصاحبههای کلینزمن زمانی انجام شد که بایرن برابر هوفنهایم دو بر دو متوقف شد و شانس قهرمانیاش را به حداقل رساند. از همینرو این مربی از فرصت استفاده کرد و گفت میتوانسته تیمش را در این فصل از رقابتها به قهرمانی برساند.
بایرن بدون کلینزمن و با هدایت هاینکس در 3 بازی از 4 بازی ممکن به پیروزی رسید ولی این وولفسبورگ است که همچنان صدرنشینی جدول را در اختیار دارد. شاید عملکرد بد بازیکنان بایرن باعث ایجاد این فاصله جبرانناپذیر شده باشد. کلینزمن البته هنوز هم در این باره خودش را با ستارگانش به یک اندازه مقصر و مسؤول میداند. اما به راستی اشتباه او در کجا بود؟ شاید کلینزمن در همان ابتدای کار اشتباهایی داشت. شاید بزرگترین اشتباه او این بود که در بوندسلیگا با بایرن شروع کرد. شاید برای او بهتر بود که از باشگاهی یک شماره کوچکتر از بایرن شروع میکرد نه از مهمترین باشگاه آلمان. بایرن در آلمان بدون تردید باشگاه کوچکی نیست. از جمله باشگاههایی که در آرامش تمام بتوان با مربیاش به گفتوگو نشست و از او آدرس ایمیلش را گرفت. او از زمان حضورش در تیم ملی آلمان هم باید به این موضوع پی میبرد که کار کردن با آدمهای پرادعایی همانند اولی هوینس و همکارانش بسیار دشوار است، او که زمانی به عنوان بازیکن هم در بایرن زیر نظر هوینس کار و بازی کرده بود.
آنچه بدیهی است آن است که این گفتوگو قسمت بعدی هم دارد. باید منتظر واکنش هوینس و دیگران بود. اصولا سران بایرن افرادی نیستند که به اینگونه انتقادهای تند و البته مودبانه واکنش نشان ندهند. کلینزمن هرچه باشد یک «تابو» را شکسته است و آن اینکه یک مربی فوتبال آلمانی پس از اخراجش باید سکوت کند.
ترجمه: محمد مهوار
منبع: Zeitonline