printlogo


کد خبر: 162402تاریخ: 1395/5/31 00:00
وزارت حاشیه!

حسن روانشید *: از نفس افتاده‌اند اما حاضر به ترک صحنه نیستند.  انگار حلوا خیر کرده‌اند یا صندلی پشت میزها چسبناک شده است و به آن چسبیده‌اند! در آغاز کار مزرعه‌ای سرسبز را به ارث بردند که یک‌بار حاصل پر بارش را در چند سال قبل یعنی ۱۳۹۱ داده بود و 4 طلا و ۵ نقره، رهاورد تلاش مدیرانی بود که از تجربیات و تعامل بهره داشتند.  لندن شاهد شکوه و عظمتی است که با بالا رفتن پرچم سه‌رنگ ایران، جهان ورزش را انگشت ‌به ‌دهان گذاشت. این همان وزارت ورزش بدون جوانان است که پس ‌از آن المپیک در زمین‌های خود، جو کاشته به امید اینکه گندم درو کند.  تمام سال‌های فی‌مابین 2 رویداد جهانی را به چالش گذراند و تعویض‌ها و تسویه‌حساب‌ها فرصت نداد به حفظ قهرمانی‌ها و پرورش پهلوانان جدید بپردازند. اگر سازمان برنامه‌وبودجه و ایضاً آمار گوشه‌ای از نمودارهای خود را به این وزارتخانه پراسترس اختصاص می‌دادند، ملاحظه می‌کردند خط آماری حاشیه‌ها، از محدوده جدول خارج‌ شده است! سهم جوانان از بودجه این وزارتخانه می‌توانست خمس باشد اما به صدقه‌ای بیش نرسید و آن‌ هم از طریقی به‌سوی ورزش رفت! به شکست‌های پی‌درپی‌تان در 3 سال گذشته اقرار کنید تا سبک شوید و به فکر راه چاره باشید.  باقی‌مانده محدود زمان را به کار و دانش بسپارید و با یک عذرخواهی ساده از مردم، اجازه دهید این شکست‌ها ادامه نیابد و کار به خرداد سال آینده نکشد! جابه‌جایی‌های بی‌دلیل شما در طول این 3 سال، بهترین دلیل بر بی‌اطلاعی از عمق ورزش این کشور است؛ درست است که می‌گویند مدیر خوب آن است که صندلی تنبلی را برای خود اختیار کند اما نه در وزارت ورزش و جوانان که همه باید در حال تحرک باشند و بدون حرکت، کاری پیش نمی‌رود.  آن زمان که ورزشکاران منتخب آماده می‌شدند تا عازم ریودوژانیرو شوند، وزیرشان را می‌خواستند به آنها دلداری دهد و تشویق‌شان کند اما ایشان در استادیوم آزادی صندلی‌های جدید را برانداز می‌کردند، کاری که یک نفر از مدیران میانی هم می‌توانست انجام دهد! وقتی یک‌شبه و با دلایل واهی رؤسای فدراسیون‌ها و باشگاه‌های ورزشی را درست در حساس‌ترین زمان‌های تیم یا فدراسیون تعویض می‌کردند، ایشان کجا بودند که با تعامل اجازه ندهند شیرازه‌ها از هم بگسلد؟ شاید مشغول رایزنی برای رنگ‌آمیزی نرده‌های استادیوم شهید شیرودی بودند، شاید در حواشی انتخابات مجلس دور می‌زدند! نگارش تاریخ 3 ‌ساله گذشته وزارت ورزش بدون جوانان، نیازمند مثنوی هفتاد من است اما به قول معروف جلوی ضرر را از هرکجا بگیرید نفع است.  داشتن بودجه به‌تنهایی قادر نیست کارساز باشد بلکه این پول بی‌زبان نیازمند مدیران باتجربه و زبان‌دار است که بتوانند از یک ریال آن 10 ریال خلق کنند نه آنکه به باد هوا بسپارند و روند فعالیت‌ها را به منفی شش یعنی عدد معروفی که به روایتی از دولت قبل بجا مانده برسانند تا حداقل در یک مورد تعامل کرده باشند! هزینه‌های سنگین و کمرشکن برای فوتبال و بی‌توجهی به دیگر ورزش‌ها، نتیجه‌ای جز افت قابل‌توجه این ورزش و دیگر رشته‌ها را نداشته و این بی‌توجهی و کارشکنی‌های حاشیه آن، خسارات وارده را مشمول کل ورزش می‌کند! مقایسه المپیک لندن با ریودوژانیرو و هزینه‌های مادی و معنوی آن، چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ آیا نشان‌دهنده ضعف مدیریت کلان و بی‌تفاوتی مدیران پایین‌دستی دولت به ورزش و جوانان نیست؟ رشد منفی جمعیت هشدار بزرگی است که داشته‌های خود یعنی نوجوانان و جوانان مشتاق را بیشتر دریابیم که مأیوس و بی‌انگیزه نشوند و از این دایره نگریزند! تشدد آرا در انتخابات فدراسیون‌ها و استفاده از کسانی که ح را از ب تشخیص نمی‌دهند همان جویی است که کاشته شده و امروز نباید از آن انتظار روییدن گندم داشت.  خسران اشک‌های بی‌امان «بنا» سرمربی تیم کشتی را در «ریو» کسانی باید بدهند که سنگ جلوی پای این تیم می‌انداختند! وزرای 3‌ساله کابینه در امور خارجه، آموزش‌وپرورش، راه و شهرسازی، رفاه و کار و امور اجتماعی اگر حاضر نشدند کارنامه 3‌ساله‌ خود را بازبینی کنند و استعفا دهند، شما جانفشانی کرده و پس از بازگشت تیم‌ها از ریو، صندلی وزارت را ترک و کناره‌گیری کنید که سفره دولت یازدهم بی‌نمک نباشد.
*روزنامه‌نگار پیشکسوت
 


Page Generated in 0/0146 sec