printlogo


کد خبر: 167277تاریخ: 1395/8/18 00:00
نقش مهاجمان در فوتبال مدرن
فقط گلزنی کافی نیست

جاناتان ویلسون: مهاجم یعنی چی؟ این سوالی است که پاسخ دادن به آن در گذشته ساده‌تر بود. گزارش‌هایی که در ابتدا از نارضایتی پپ گوآردیولا از نوع بازی سرخیو آگوئرو منتشر شده بود عجیب و باورنکردنی به نظر می‌رسید. چطور می‌شود از مهاجمی با کیفیت آگوئرو با 109 گل در لیگ برتر در 5 فصل ناراضی بود؟ اما مساله اینجاست که گل زدن دیگر تنها بخشی از وظایف یک مهاجم مرکزی در فوتبال امروز است. «مساله‌ این نیست که سرخیو چقدر گل می‌زنه، از این جهت مشکلی نداره.» مشکل اینجاست که گوآردیولا بازیکنی کامل می‌خواهد. شاید گوآردیولا مربی‌ای خاص باشد اما این مساله مختص به او نمی‌شود. یورگن کلوپ هم پیش از این به وضوح عنوان کرده بود فقط گل زدن (نه اینکه حالا در چند وقت اخیر خیلی هم گل زده باشد) برای قرار گرفتن دنیل استوریج در ترکیب اصلی کافی نیست. آنتونیو کونته هم اصرار دارد دیگو کاستا باید پروسه بازپس گرفتن توپ را شروع کند. این طبیعت فوتبال مدرن است: برای مهاجمان فقط گل زدن دیگر کافی نیست. درخواست از مهاجمان برای پرس کردن و فشار آوردن روی مدافعان حریف البته پدیده جدیدی نیست. تقریبا از بدو تولد فوتبال دیدگاه‌های مختلفی نسبت به اینکه یک مهاجم مرکزی چطور باید بازی کند وجود داشته است. در دهه 1920 اتریش حتی با هوش و دید بالای ماتیاس شیندلار، نمونه‌ای اولیه از شماره 9 کاذب را به نمایش درآورد، اگرچه در این دوران از آنجا که اصولا کسی به فکرش نرسیده بود پشت پیراهن‌ها شماره درج کند، خود شماره 9 وجود نداشت که کاذبش بخواهد معنی بدهد. تعیین اینکه نخستین‌بار چه تیم و چه مربی‌ای از مهاجمش خواست تا نخستین خط دفاع را بسازد تقریبا غیرممکن است اما تا این حد می‌توان ادعا کرد که چنین پست و وظیفه‌ای در دهه 60 بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت، وقتی آناتولی پوزاچ در دینامو کی‌یف، یوهان کرویف در آژاکس و راجر هانت در لیورپول اجرایش می‌کردند. در دهه 80 این نقش دیگر عادی و همه‌گیر شده بود، وقتی ایان راش استاد اجرایش در لیورپول بود. بخش اعظمی از تغییرات این دوران به رواج پیدا کردن آنالیز ویدئویی در دهه‌ 80 و 90 بازمی‌گردد، راهی که با آن می‌شد به مکانیسم داخلی حریفان پی برد. به همین خاطر بود که اولین خواسته مارسلو بیلسا بعد از اینکه سال 1997 هدایت ولزسارزفیلد را برعهده گرفت یک دوربین فیلمبرداری و نرم‌افزاری بود که فیلم‌هایش را به فایل‌های کامپیوتری تبدیل کند. حریف پروسه بازیسازی را چطور شروع می‌کرد؟ اگر عادت دروازه‌بان‌شان به پاس دادن به دفاع راست و بعد رسیدن توپ به هافبک میانی راست بود، تیمش چطور می‌توانست این خطوط را مختل کند؟ با بالا رفتن داده‌ها و استفاده بیشتر از کامپیوتر برای آنالیز شیوه بازی رقبا، تمرکز روی پرسینگ هم بالاتر رفت. حتی وقتی مایکل اوون به مرز 40 گل برای انگلیس رسید وصله‌ای ناجور به حساب می‌آمد، بازیکنی از دوران قبل، مهاجم باکسی که دیگر گونه‌ای رو به انقراض به حساب می‌آمد و از انقلاب فوتبال جا مانده بود. این موضوعی است که فوتبال مدرن در 2 دهه اخیر با آن روبه‌رو است اما نسل جدید مربیانی که به پرس شدید اعتقاد دارند، آن را به سطح دیگری برده‌اند. تا چند سال پیش وینگرها بین نیروهای هجومی بیشترین وظایف دفاعی را بویژه برای مهار فول‌بک‌های حریف داشتند. برای مثال در فصل 2009-2008 وقتی منچستریونایتد در بازی رفت مقابل پورتو، در تساوی 2-2 در اولدترافورد، موفق نشد علی سیسوکو را مهار کند، سرالکس فرگوسن در بازی برگشت از وین رونی به عنوان بال راست استفاده کرد و کریستیانو رونالدو را به مرکز خط حمله برد، طرحی که نتیجه داد و باعث پیروزی یک بر صفر یونایتد و صعودشان شد. اما از آنجا که برای یک فول‌بک، با توجه به اینکه همیشه یک سمتش خط طولی زمین است، خیلی سخت است نقش بازیساز را بازی کند و معمولا با نخستین فشار پاس رو به عقب یا در عرض می‌دهد، داشتن مدافع مرکزی پا به توپ یا هافبک بازیساز با عمق زیاد- پستی که سال‌ها در آژاکس و بارسلونا مرسوم بود- نقشی حیاتی پیدا می‌کند، بنابراین از منظر حریف هم داشتن مهاجم مرکزی‌ای که بلافاصله این هافبک یا مدافع را تحت فشار قرار دهد از اهمیت زیادی برخوردار می‌شود. اینجاست که به ارزش روبرتو فرمینو برای لیورپول پی می‌بریم. فرمینو این فصل میانگین 5/11 کیلومتر دوندگی در هر بازی لیگ داشته، به علاوه میانگین 78 استارت، 3 تکل و 7/0 قطع توپ در هر 90 دقیقه. مهاجم برزیلی لیورپول 5 گل و 3 پاس گل هم تا اینجای لیگ دارد اما اهمیت اصلی بازی او در همین شروع پرس است. به نظر می‌رسد گوآردیولا هم چنین نوع بازی‌ای را از آگوئرو می‌خواهد. جدا از آمار گل‌ها (بله، حتی در فوتبال مدرن هم گل زدن مهم است و آگوئرو 8 گل تا اینجای لیگ دارد) دیگر آمار مهاجم آرژانتینی سیتی پایین‌تر از فرمینو است: میانگین 9/9 کیلومتر دوندگی و 3/64 استارت در هر بازی.


Page Generated in 0/0060 sec